نویسنده: برنارد اسپادک
مترجم: محمدحسین نظری نژاد
مترجم: محمدحسین نظری نژاد
از آغاز شکل گیری برنامههای آموزش خردسالان تا کنون، بازی و ملحقّات آن بخشی از این برنامهها را تشکیل داده است. در کودکستانهای اولیه فروبل وسائل دست ساز موسوم به هدایا، بازیهایی بشکل پیشهها و سرگرمیهایی چون بازیها و ترانههای مادر معمول بوده است. هرچند بازیهای آن زمان شکل آموزندهای را که امروزه در بسیاری از کودکستانها داراست نداشته اما بشكل کارهای دستی درمیآمده فعّالیّتهای کودکان جنبه بازیهای آزاد را به خود میگرفته است. فعّالیّتهای کودکان در کودکستان ریشه در بازیهای عادی کودکان روستایی آلمان داشته است. عناصر اصلی بازی و سپس تنظیم میشدند تا اطمینان حاصل شود که اجزای مهم آن، همچون کاری که فروبل انجام داد، به همه کودکان تعلق میگیرد.
دکتر ماریا مونته سوری، در ارائه روش آموزشی خود، عناصر اصلی را بدین نحو از بازی معمول کودکان بیرون کشید، بازسازی کرد و بشکل روشی درخور آموزش درآورد. منظور هر دو روش یاد شده دستیابی به اهداف مختلف آموزشی بود. فروبل میخواست کودکان به مفاهیم معنوی مستتر در هر نوع وسیله یا بازی دست یابند، در عین حال هدف مونته سوری آن بود که کودکان خود با خواصّ اشیاء بیشتر آشنا شوند و از طریق کار با اشیا، به مهارتهای خاصّی نائل آیند. هرچند در هر دو مورد بازی مطرح بود اما تفریح، بمعنی واقعی آن، در روش آموزش جایی نداشت.
منظور از تفریح، جنبه سرگرمی بازیها، یعنی کیفیتی است که در هر بازی واقعی وجود دارد. «لیبرمن» (Lieberman) پنج ویژگی برای تفریح قائل است: بدنی، اجتماعی، برانگیزنده ادراک، وجدآورد و سرگرم کننده.(1) بازیهای کودکان باید تا حتی با تمامی خصوصیات ذکر شده همراه باشد.
تا قبل از آغاز نهضت اصلاح کودکستانها و مهد کودکها در ربع اول قرن بیست. بازیهای زنده کودکان وسیلهای برای آموزش محسوب نمیشد. در این دو نظام آموزشی هیچ نوع تلاشی برای جداسازی عناصری مشخص از بازی کودکان و انتقال آن به آموزش به عمل نمیآمد. به جای آن، بازیهای طبیعی کودکان را به نوبه خود از نظر آموزشی حائز اهمیت تلقی میکردند و به حمایت و تقویت آن در کلاس میپرداختند. هیچ یک از مؤسسات آموزشی یاد شده بازی را تنها طریقه آموزش به کودکان نمیدانستند.
توجه به بازیهای کودکان برای رسیدن به اهداف آموزشی سبب ایجاد تغییراتی در این بازیها شد. به پیشنهاد نیومن ( Neumann) استفاده آموزشی از بازی به آن نوعی حالت اجبار میدهد زیرا محیط خاص، نظارت بزرگسالان، انتخاب اهداف و ابزار خاص کودکان را به بازی مقید میسازد. (2) نهضت اصلاح کودکستانها، با قبول قیود فوق، در صدد رفع تحریف کامل بازی کودکان، لااقل از نظر تئوری، برآمد.
با پدید آمدّن روشهای نو در آموزش دوران کودکی طرح ابزار و تجهیزاتی برای بازی در کلاس ریخته شد تا معلمان به کمک آنها به بازی جذبه و کشش ببخشند و از بی محتوا شدن آن جلوگیری کنند. حتی با نگاهی اجمالی به کلاسهای مهد کودک و کودکستان بسیاری از این وسائل را مشاهده میکنیم. تقریباً همه کلاسهای پیش دبستانی بخشی از کلاس را به عروسک و وسائل خانه اختصاص میدهند. در این بخش وسائل آشپزخانه و اثاثیه منزل از قبیل قوری، قابلمه، ظرف، عروسک، جارو، خوراک پلاستیکی و نظایر آن را بشكل اسباب بازی در دسترس کودکان میگذارند تا آنها بتوانند زندگی داخل خانه را در بازی نمایش دهند. بخشی از کلاس به بازی با مکعبها اختصاص دارد که روح بازی را در کودک تقویت میکند. لباسهای رسمی، فرمان ماشین، ماشین و کامیون و بسیاری اسباب بازیهای مشابه نیز با هدف حمایت از بازیهای کودک تهیّه میشوند.
برنامههای جدید آموزش خردسالان که در سالهای اخیر ارائه شده است جای بازی را در برنامههای آموزشی زیر سؤال برده است. مصداق خاص این مورد برنامههایی است که نیل به اهداف ذهنی، جبران نواقص یادگیری و محرومیّتهای اولیه را مدّ نظر دارند. بحث چنین مطرح میشود که هرچند بازی برای کودکان نرمال بدون در نظر داشتن رشد ذهنی آنها قابل قبول است اما در آموزشی که در جهت رشد فکری کودک حرکت میکند جایی برای آن نمیتوان یافت زیرا بازی رشد فکری را پرورش نمیدهد و اگر کارگر افتد تأثیر آن اندک است. شیوههای مختلف کاربرد بازی را میتوان یا در روشهای مستقیمی اعمال کرد که در آنها ماهیت مشخص هر آموزش استفاده از آن را امکان پذیر میسازد و یا، حداکثر، در ارزیابیهای نسبتاً مختصر و کوتاه آن را به کار گرفت. بهتر آن است که بر تئوریهای بازی و تحلیل راههایی که معلم میتواند از بازی در تقویت ذهنی و نیز سایر اشکال آموزشی بهره جوید مروری داشته باشیم.
پینوشتها:
1- J. Nina Lieberinan, “Playfulness and Divergent Thinking: An Investigation of Their Relationship at che Kindergarten Level,” Journal of Genetic Psychology, Vol. 107, No. 2 (December 1965), 219-24.
2- Eva A. Neumann, "The Elements of Play,” unpublished doctoral dissertation, University of Illinois, 1971.
اسپادک، برنارد؛ (1379)، آموزش در دوران کودکی، ترجمه محمّدحسین نظری نژاد، مشهد: شرکت به نشر، چاپ نهم