نویسنده: مصطفی مُسلِم
مترجم: هادی بِزدی ثانی
مترجم: هادی بِزدی ثانی
هنگامی که محقق بر آن میگردد تا به موضوعی از موضوعهای قرآن کریم بپردازد، چارهای نیست که تصور و برداشتی از ابعاد موضوع داشته باشد و در گردآوری و دسته بندی مباحث علمی موضوع، با توجه به مراحل زیر، گام به گام پیش رود:
1. انتخاب عنوان موضوع قرآنی در پژوهش، پس از تعریف و بازنمود ویژگیهای گسترهی موضوع و شناخت ابعاد و سویههای آن در آیات قرآنی.
2. گردآوری آیاتی قرآنی که این موضوع را بررسیده یا به بُعدی از ابعاد آن اشاره میکنند.
3. دسته بندی این آیات بر پایهی زمان نزول؛ زیرا آنچه در مکه فرود آمده است، بیشتر و به گونهای فراگیر، دربارهی مبانی و اصولی است کلی که جوانب و موارد آن مشخص و بازنموده نگشته است، همانند دستور به انفاق یا زکات یا نیکی و احسان. این در حالی است که مشخصهها و موارد این گونه تشریعات و قانون گذاریها، در دورهی مدنی تعریف شده و مشخصی است.
4. بررسی کامل تفسیر این آیات با رجوع به کتابهای تفسیر ترتیبی و شناخت اسباب نزول آنها - اگر یاد شده باشد - و بررسی مفاهیم واژگان [آیات] و کاربرد آنها و روابط [معنایی] میان آنها در جمله و میان جملات در آیه و میان آیات در مجموعه آیاتی که دربارهی موضوع گفتگو میکنند.
5. پژوهشگر پس از آگاهی به معانی و مفاهیم آیات گردآوری شده، میکوشد تا عناصر و درونمایههای بنیادین موضوع را بر پایهی رهنمودها و سودهیهای قرآنی که بدان آگاهی یافته، استنباط کند یا آن را بر پایهی آیات مرتبط با موضوع بیابد. محقق میباید برخی عناصر بنیادین را بر غیر آن مقدم دارد، اگر دریابد که ویژگی پژوهش چنین چیزی را اقتضا دارد یا چینش و تسلسل منطقی اندیشهها و آموزههای موضوع، این تقدیم و تأخیر را بایسته میشمارد.
6. سپس محقق در بررسی اندیشههای موضوع، شیوهی تفسیر اجمالی را برمیگزیند و تلاش میورزد تا تنها بر معناشناسی واژگانی الفاظ آیات بسنده نکند بلکه رهنمودهای قرآنی را از درون متون دریابد؛ همچنان که به یاری احادیث گرانسنگ نبوی، به آنچه آیات ارجمند اشارت میبرند، استدلال میکند و همهی اینها را با بهره گیری از فهم و دریافت صحابه (1) از متون آیات قرآن کریم استوار میسازد. محقق در پرتو سودهیهای قرآنی به بررسی، استدلال، شرح و نقد میپردازد و اگر در میان برخی آیات که به موضوع پرداختهاند، چیزی را بیابد که گمان تناقض و ناسازی در آنها را میدهد، چارهای ندارد جز از میان بردن این پندار و بیان حکمت الهی در چنین متونی.
7. هنگامی که محقق طرح و برنامهی پژوهش موضوع را برمی نهد، چارهای جز التزام و پایبندی به شیوهی پژوهش علمی و دانشورانه ندارد. گاهی موضوع، ویژگی شیوهی پژوهش و طرح و برنامهای را که پژوهش بر پایهی آن انجام خواهد گرفت، مشخص میسازد؛ لیک اگر موضوع، دارای مباحث و زمینههای گوناگون باشد، محقق جز نگارش پیش گفتاری که در آن شیوهی خود را در پژوهش موضوع بیان داشته، چارهای ندارد.
سپس پژوهشگر موضوع را به فصلهایی دسته بندی میکند و در ذیل هر فصل، بخشهایی را مینهد و در ذیل هر بخش، مباحثی را؛ بدین سان وی عنصر بنیادین و کلی موضوع را عنوان فصل قرار میدهد و عنصر فرعی را عنوان بخش، و در ادامه، جزئیات ریز را عناوینی برای مباحث برمیشمارد.
لیک اگر موضوع ویژگیهایی مشخص و بخشها و عناصری اندک داشته باشد، نادرست نخواهد بود که به گونهی مقاله و جستاری علمی درآید که از درآمد، پیکرهی موضوع و پایان، شکل میگیرد. پژوهنده در همهی اینها، موضوع طرح شده را به شیوهای دانش پژوهانه و استوار و بر پایهی دلایل و شواهد بررسی نموده و چکیده آنچه را در پایان به دست میآورد، به کوتاهی مینگارد.8. آرمان پژوهنده در همهی این موارد، این باید باشد:
- بیان حقایق قرآن ارجمند و پیش داشت آن به گونهای گیرا، همراه با یادکرد حکمت تشریع و زیبایی آن، و برآوردن آن نیازهای بشری را و هماهنگیاش با فطرت پاک که انرژیهای مثبت درون آدمی را آزاد میسازد.
- ارائه این حقایق به شیوهای روشن و قابل درک، همراه با یادکرد اندیشههایی مرتبط و به هم پیوسته که پاسخگوی پرسشهای خوانندهاند و به توضیحات انتظار داشتهی او پاسخ میدهند. این امر، بسته به پیروی از شیوهی درست زبانی است که مردمان هم روزگار پژوهنده آن را درمییابند و پژوهنده از کاربرد واژگان ناآشنا و مهجور و شیوههای دشوار و فنی سجع آمیز، دوری میگزیند.
نکات
1. در تفسیر موضوعی، پژوهنده باید عنوانهای فصلها و بخشها را از مباحث قرآنی و عناصر و اجزای برجسته آن قرار دهد. با این همه، نقش سنت گرانسنگ در تفسیر موضوعی، شرح، توضیح و استدلال است تا موضوع از حوزهی قرآنی بودنش خارج نشود و همچون نگاهبانی باشد برای آن.چنین است سخنان صحابه، تابعان و واژه شناسان پس از اینان. تمامی این سخنان، بن مایه و عناصریاند برای بررسی و توضیح و ترجیح سخنی بر سخن دیگر، بی آن که عناصر بنیادین موضوع را شکل بخشند.
2. محقق باید به شیوه درست در تفسیر پایبند باشد. این مهم، با دوری از روایات ضعیف، اسرائیلیات و داستانهای تاریخی، به هنگام بررسی موضوعی قرآنی است و محقق کوشش خویش را متمرکز میسازد تا متون گرانسنگ قرآن را بر پایهی قواعد زبان و شیوههای بیانی و با دقت در استنباط و واکاوی آنها به سخن وادارد.
3. محقق در هنگام نیاز به توضیح واژهای ناآشنا یا توجیه قرائتی یا بیان نکتهای بلاغی در خلال بررسی یکی از عناصر و بخشهای موضوع، آن مورد را تعلیق وار در حاشیه میآورد، بدون پرداختن به موضوعی دیگر که در تسلسل اندیشهها، پیوستگی عبارات و روشنی بیان، خلل وارد میسازد.
پینوشت:
1- [از نگاه شیعه، دیدگاه صحابه به گونهای فراگیر پذیرفتی نیست و هر یک نیازمند بررسی است. نک: سید شرف الدین، النص والاجتهاد، ص 519؛ محمود ابوریه، اضواء علی السنة المحمدیه، ص 339 (م)].
منبع مقاله :مسلم، مصطفی؛ (1390)، پژوهشی در تفسیر موضوعی، ترجمهی هادی بزدی ثانی، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ دوم