برخي ويژگي هاي خاصّ حضرت مهدي عليه السلام (قسمت اول)
نويسنده:خدامراد سلیمیان
منبع: درسنامه مهدویت1-ص244 تا ص248
منبع: درسنامه مهدویت1-ص244 تا ص248
1. مخفي بودن آثار حمل در مادر حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف)
يكي از ويژگي هاي خاص آن حضرت اين است كه زماني كه مادر آن حضرت به ايشان باردار بوده، اثري از حمل در آن بانوي بزرگوار مشاهده نمي شد. اين موضوع هر چند در برخي از پيامبران(عليهم السلام) سابقه داشته؛ ولي در باره امامان معصوم(عليهم السلام) اين چنين، گزارش نشده است.
وقتي امام حسن عسكري(عليه السلام) نويد ولادت حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) را به عمة بزرگوار خود (حكيمه خاتون) مي دهد، آن بانو با كمال شگفتي ميپرسد: چگونه امشب آن نور پاك از نرجس به دنيا ميآيد؛ در حالي كه اثري از بارداري در او مشاهده نمي-شود؟1
2. مخفي بودن ولادت آن حضرت
از مهمترين ويژگيهاي ولادت حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) ، مخفي بودن آن است. سَعِيدِ بْنِ جُبَير ميگويد: از امام سجاد(عليه السلام) شنيدم كه مي فرمود: «فِي الْقَائِمِ مِنَّا سُنَنٌ مِنْ سُنَنِ الانْبِياءِ(عليهم السلام) ... وَ سُنَّةٌ مِنْ إِبْرَاهِيمَ ... وَ أَمَّا مِنْ إِبْرَاهِيمَ فَخَفَاءُ الْوِلادَةِ وَ اعْتِزَالُ النَّاسِ ...»؛2 «در قائم ما سنّت هايي از پيامبران وجود دارد ... اما از ابراهيم پنهاني ولادت و کناره گيري از مردم...».
3. روشن شدن چراغي در بيت الحمد، از ولادت تا هنگام ظهور
«بيت» در لغت به معناي خانه و «حمد» به معناي ستايش و ثنا است. اين واژه در بعضي از روايات ، به كار رفته و از آن به عنوان جايگاهي مربوط به حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) ياد شده است.
مفضل گويد: شنيدم امام صادق(عليه السلام) فرمود: «اِنَّ لِصَاحِبِ هَذا الاَمْرِ بَيتاً يقَالُ لَهُ بَيتُ الحَمْدِ فِيهِ سِراجٌ يزهَرُ مُنذُ وُلِدَ اِلَي يوْمَ يقُومُ بِالسَّيفِ لا يطْفَأ»؛3 «همانا براي صاحب اين امر خانهاي است كه بدان «بيت الحمد» ميگويند. در آن چراغي هست كه از هنگام ولادت روشني ميبخشد؛ تا روزي كه با شمشير قيام میكند، خاموش نخواهد شد».
اگر چه به روشني جايگاه اين خانه و چگونگي روشنايي آن، بيان نشده است؛ ولي احتمال ميرود مقصود، معناي كنايي باشد كه با ولادت آخرين حجّت الهي، چراغ هدايت بشر با فروغي هر چه بيشتر، به پرتو افشاني پرداخته و زمين را از نور وجود خود آكنده ساخته است. اين روايت با همين مضمون از امام باقر(عليه السلام) نيز نقل شده است.4
4. خاتم الاوصيا بودن ايشان
«خاتم الاوصياء»، به معناي پايان بخش جانشينان پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله وسلم) است. يكي از ويژگي هاي اختصاصي آن حضرت، آن است كه پايان بخش سلسله امامت است. اين لقب ابتدا بر زبان خود آن حضرت در كودكي، جاري شد.
طريف ابونصر گويد: «بر صاحب الزّمان وارد شدم؛ آن حضرت فرمود: براي من صندل احمر (نوعي چوب خوش بو) بياور. پس براي ايشان آوردم؛ آن حضرت به من رو كرد و فرمود: آيا مرا ميشناسي؟ گفتم: بله سپس فرمود: من كيستم؟ عرض كردم: شما آقاي من و فرزند آقاي من هستيد. پس آن حضرت فرمود: مقصودم اين نبود! گفتم: خداوند مرا فداي شما گرداند. بفرماييد مقصودتان چه بود؟
حضرت فرمود: «اَنَا خَاتَمُ الاَوْصياءِ وَبِي يدْفَعُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ البَلاءَ عَنْ اَهلي وَشِيعَتي»؛5 «من خاتم الاوصياء هستم كه خداوند به وسيلة من، بلا را از اهل و شيعيانم دور ميسازد».
علاوه بر خاتم الاوصياء از حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) به عنوان خاتم الائمه نيز ياد شده است؛ چنان كه رسول گرامي اسلام(صلي الله عليه و آله وسلم) ميفرمايد: «مَعَاشِرَ النّاسِ اِنّي نَبي وَعَلي وَصيي اَلا اِنَّ خَاتَمَ الاَئِمّةِ مِنّا القائِمُ الْمَهْدي...»؛6 «اي مردمان! من پيامبرم و علي جانشين من است. آگاه باشيد كه خاتم الائمه، قائم مهدي از ما است».
اين ويژگي نيز اختصاص به حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) دارد.
5. پنهان زيستي ايشان
با مراجعه به مجموعههاي روايي روشن ميشود كه شمار بسياري از احاديثي كه دربارة وجود حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) بوده و از ظهور او نويد داده است؛ از غيبت غمبار او نيز خبر ميدهد. غيبت آن حضرت ـ با ويژگيهاي خاص خود ـ به اين صورت نه تنها براي هيچ يك از امامان(عليهم السلام) رخ نداده، كه براي هيچ يك از پيامبران نيز اتفاق نيفتاده است. البته از برخي روايات استفاده ميشود كه يك نحوه غيبتي، براي برخي از انبيا بوده است.
6. ميراث انبيا نزد ايشان
يكي از ويژگيهاي حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) اين است كه هنگام ظهور، بسياري از ميراثهاي پيامبران را به همراه خواهد داشت. دربارة اينكه اين امور به چه منظور نزد او جمع شده، سخن صريحي وجود ندارد؛ ولي با توجّه به نقش آن حضرت ـ که همان نقش انبيا و اوليا است و او آرزوي همه آنان را تحقق خواهد بخشيد ـ ميتوان نتيجه گرفت كه تمامي ابزار آنان، در اختيار حضرت مهدی(عجل الله تعالي فرجه الشريف) قرار خواهد گرفت. ديگر اينكه آن حضرت وظيفه دارد تا همة پيروان اديان را به دين مقبول الهي (اسلام) دعوت كند و اين مواريث، نشانههايي از حقانيت آن حضرت است. از اين رو همان گونه كه در روايات از زنده ماندن حضرت مسيح(عليه السلام) ، به عنوان هدايت مسيحيان و ارجاع ايشان به پيروي از حضرت مهدي(عليه السلام) ياد شده؛ ميتوان ساير ميراثها را به عنوان وسيلهاي براي اتمام حجّت بر آنان دانست.
برخي از آنچه در روايات مورد اشاره قرار گرفته، عبارت است از:
6ـ1. پيراهن رسول گرامي اسلام(صلي الله عليه و آله وسلم)
يعقوب بن شعيب از امام صادق(عليه السلام) روايت كرده است كه به وی فرمود: «آيا پيراهن قائم را ـ كه هنگام قيام میپوشد ـ نشانت ندهم؟ عرض كردم: چرا؛ پس آن حضرت جعبهاي را خواست و آن را گشود و از آن پيراهن كرباسي را بيرون آورد. آن را باز كرد كه ناگهان ديدم در آستين چپ آن، آثار خون مشاهده ميشود. سپس فرمود: اين پيراهن پيامبر گرامي خداوند است؛ در روزي كه دندانهاي پيشين آن حضرت ضربه ديد. آن خون را بوسيدم و بر صورت خويش نهادم. سپس امام صادق(عليه السلام) آن را در هم پيچيد و برداشت».7
6 ـ2. عمامه پيامبر(صلي الله عليه و آله وسلم) ،
6 ـ3. زره رسول خدا(صلي الله عليه و آله وسلم) ،8
6 ـ4. سلاح حضرت رسول اكرم(صلي الله عليه و آله وسلم) ،9
6 ـ5. پرچم پيامبر گرامي اسلام(صلي الله عليه و آله وسلم) ،10
6 ـ6. سنگ حضرت موسي(عليه السلام) ،11
6 ـ7. عصاي حضرت موسي(عليه السلام) ،12
امام صادق(عليه السلام) فرمود: «عصاي موسي چوب آسي از يك نهال بهشتي بود. هنگامي كه وی به سوي مدين میرفت، جبرئيل آن را برايش آورد و آن عصا همراه با تابوت آدم، در درياچة طبريه (در شمال فلسطين) است و هرگز آن دو نميپوسند و تغيير نمييابند تا اينكه حضرت قائم هنگام قيام، آن دو را بيرون ميآورد».
6 ـ8. انگشتري سليمان(عليه السلام) ،13
6 ـ9. تشتي كه حضرت موسي(عليه السلام) در آن قرباني ميكرد.14
امام علي(عليه السلام) فرمود: رسول خدا(صلي الله عليه و آله وسلم) فرموده است: «المَهْدِي مِنْ وُلْدِي، تَكُونُ لَهُ غَيبَةٌ وَ حَيرَةٌ تَضِلُّ فِيها الاُمَمُ، يأتِي بِذَخِيرَةِ الاَنبِياءِ فَيمْلاُها عَدْلاً وَقِسْطاً كَما مُلِئَتْ جَوْراً وَظُلْماً»؛15 «فرزندم مهدي يك غيبت و حيرتي دارد كه امتها در آن گمراه شوند. او با ذخيرة پيغمبران ميآيد و زمين را پر از عدل و داد ميكند؛ آن گونه كه پر از جور و ظلم شده باشد».
همان گونه كه اشاره شد، شايد يكي از حكمتهاي اين ميراث داري، اين است كه پيروان تمامي اديان، با ديدن ميراث پيامبر خود، به حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) ايمان آورند و نيز اهداف حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) و قيام ايشان، در برگيرندة تمامي اهداف پيامبران بزرگ است. از اين رو در آن هنگامه عظيم، آن حضرت با در اختيار گرفتن ميراث پيامبران بزرگ، هدف خود را ـ كه در واقع هدف جميع آنان بوده است ـ تحقق ميبخشد.
يكي از ويژگي هاي خاص آن حضرت اين است كه زماني كه مادر آن حضرت به ايشان باردار بوده، اثري از حمل در آن بانوي بزرگوار مشاهده نمي شد. اين موضوع هر چند در برخي از پيامبران(عليهم السلام) سابقه داشته؛ ولي در باره امامان معصوم(عليهم السلام) اين چنين، گزارش نشده است.
وقتي امام حسن عسكري(عليه السلام) نويد ولادت حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) را به عمة بزرگوار خود (حكيمه خاتون) مي دهد، آن بانو با كمال شگفتي ميپرسد: چگونه امشب آن نور پاك از نرجس به دنيا ميآيد؛ در حالي كه اثري از بارداري در او مشاهده نمي-شود؟1
2. مخفي بودن ولادت آن حضرت
از مهمترين ويژگيهاي ولادت حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) ، مخفي بودن آن است. سَعِيدِ بْنِ جُبَير ميگويد: از امام سجاد(عليه السلام) شنيدم كه مي فرمود: «فِي الْقَائِمِ مِنَّا سُنَنٌ مِنْ سُنَنِ الانْبِياءِ(عليهم السلام) ... وَ سُنَّةٌ مِنْ إِبْرَاهِيمَ ... وَ أَمَّا مِنْ إِبْرَاهِيمَ فَخَفَاءُ الْوِلادَةِ وَ اعْتِزَالُ النَّاسِ ...»؛2 «در قائم ما سنّت هايي از پيامبران وجود دارد ... اما از ابراهيم پنهاني ولادت و کناره گيري از مردم...».
3. روشن شدن چراغي در بيت الحمد، از ولادت تا هنگام ظهور
«بيت» در لغت به معناي خانه و «حمد» به معناي ستايش و ثنا است. اين واژه در بعضي از روايات ، به كار رفته و از آن به عنوان جايگاهي مربوط به حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) ياد شده است.
مفضل گويد: شنيدم امام صادق(عليه السلام) فرمود: «اِنَّ لِصَاحِبِ هَذا الاَمْرِ بَيتاً يقَالُ لَهُ بَيتُ الحَمْدِ فِيهِ سِراجٌ يزهَرُ مُنذُ وُلِدَ اِلَي يوْمَ يقُومُ بِالسَّيفِ لا يطْفَأ»؛3 «همانا براي صاحب اين امر خانهاي است كه بدان «بيت الحمد» ميگويند. در آن چراغي هست كه از هنگام ولادت روشني ميبخشد؛ تا روزي كه با شمشير قيام میكند، خاموش نخواهد شد».
اگر چه به روشني جايگاه اين خانه و چگونگي روشنايي آن، بيان نشده است؛ ولي احتمال ميرود مقصود، معناي كنايي باشد كه با ولادت آخرين حجّت الهي، چراغ هدايت بشر با فروغي هر چه بيشتر، به پرتو افشاني پرداخته و زمين را از نور وجود خود آكنده ساخته است. اين روايت با همين مضمون از امام باقر(عليه السلام) نيز نقل شده است.4
4. خاتم الاوصيا بودن ايشان
«خاتم الاوصياء»، به معناي پايان بخش جانشينان پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله وسلم) است. يكي از ويژگي هاي اختصاصي آن حضرت، آن است كه پايان بخش سلسله امامت است. اين لقب ابتدا بر زبان خود آن حضرت در كودكي، جاري شد.
طريف ابونصر گويد: «بر صاحب الزّمان وارد شدم؛ آن حضرت فرمود: براي من صندل احمر (نوعي چوب خوش بو) بياور. پس براي ايشان آوردم؛ آن حضرت به من رو كرد و فرمود: آيا مرا ميشناسي؟ گفتم: بله سپس فرمود: من كيستم؟ عرض كردم: شما آقاي من و فرزند آقاي من هستيد. پس آن حضرت فرمود: مقصودم اين نبود! گفتم: خداوند مرا فداي شما گرداند. بفرماييد مقصودتان چه بود؟
حضرت فرمود: «اَنَا خَاتَمُ الاَوْصياءِ وَبِي يدْفَعُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ البَلاءَ عَنْ اَهلي وَشِيعَتي»؛5 «من خاتم الاوصياء هستم كه خداوند به وسيلة من، بلا را از اهل و شيعيانم دور ميسازد».
علاوه بر خاتم الاوصياء از حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) به عنوان خاتم الائمه نيز ياد شده است؛ چنان كه رسول گرامي اسلام(صلي الله عليه و آله وسلم) ميفرمايد: «مَعَاشِرَ النّاسِ اِنّي نَبي وَعَلي وَصيي اَلا اِنَّ خَاتَمَ الاَئِمّةِ مِنّا القائِمُ الْمَهْدي...»؛6 «اي مردمان! من پيامبرم و علي جانشين من است. آگاه باشيد كه خاتم الائمه، قائم مهدي از ما است».
اين ويژگي نيز اختصاص به حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) دارد.
5. پنهان زيستي ايشان
با مراجعه به مجموعههاي روايي روشن ميشود كه شمار بسياري از احاديثي كه دربارة وجود حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) بوده و از ظهور او نويد داده است؛ از غيبت غمبار او نيز خبر ميدهد. غيبت آن حضرت ـ با ويژگيهاي خاص خود ـ به اين صورت نه تنها براي هيچ يك از امامان(عليهم السلام) رخ نداده، كه براي هيچ يك از پيامبران نيز اتفاق نيفتاده است. البته از برخي روايات استفاده ميشود كه يك نحوه غيبتي، براي برخي از انبيا بوده است.
6. ميراث انبيا نزد ايشان
يكي از ويژگيهاي حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) اين است كه هنگام ظهور، بسياري از ميراثهاي پيامبران را به همراه خواهد داشت. دربارة اينكه اين امور به چه منظور نزد او جمع شده، سخن صريحي وجود ندارد؛ ولي با توجّه به نقش آن حضرت ـ که همان نقش انبيا و اوليا است و او آرزوي همه آنان را تحقق خواهد بخشيد ـ ميتوان نتيجه گرفت كه تمامي ابزار آنان، در اختيار حضرت مهدی(عجل الله تعالي فرجه الشريف) قرار خواهد گرفت. ديگر اينكه آن حضرت وظيفه دارد تا همة پيروان اديان را به دين مقبول الهي (اسلام) دعوت كند و اين مواريث، نشانههايي از حقانيت آن حضرت است. از اين رو همان گونه كه در روايات از زنده ماندن حضرت مسيح(عليه السلام) ، به عنوان هدايت مسيحيان و ارجاع ايشان به پيروي از حضرت مهدي(عليه السلام) ياد شده؛ ميتوان ساير ميراثها را به عنوان وسيلهاي براي اتمام حجّت بر آنان دانست.
برخي از آنچه در روايات مورد اشاره قرار گرفته، عبارت است از:
6ـ1. پيراهن رسول گرامي اسلام(صلي الله عليه و آله وسلم)
يعقوب بن شعيب از امام صادق(عليه السلام) روايت كرده است كه به وی فرمود: «آيا پيراهن قائم را ـ كه هنگام قيام میپوشد ـ نشانت ندهم؟ عرض كردم: چرا؛ پس آن حضرت جعبهاي را خواست و آن را گشود و از آن پيراهن كرباسي را بيرون آورد. آن را باز كرد كه ناگهان ديدم در آستين چپ آن، آثار خون مشاهده ميشود. سپس فرمود: اين پيراهن پيامبر گرامي خداوند است؛ در روزي كه دندانهاي پيشين آن حضرت ضربه ديد. آن خون را بوسيدم و بر صورت خويش نهادم. سپس امام صادق(عليه السلام) آن را در هم پيچيد و برداشت».7
6 ـ2. عمامه پيامبر(صلي الله عليه و آله وسلم) ،
6 ـ3. زره رسول خدا(صلي الله عليه و آله وسلم) ،8
6 ـ4. سلاح حضرت رسول اكرم(صلي الله عليه و آله وسلم) ،9
6 ـ5. پرچم پيامبر گرامي اسلام(صلي الله عليه و آله وسلم) ،10
6 ـ6. سنگ حضرت موسي(عليه السلام) ،11
6 ـ7. عصاي حضرت موسي(عليه السلام) ،12
امام صادق(عليه السلام) فرمود: «عصاي موسي چوب آسي از يك نهال بهشتي بود. هنگامي كه وی به سوي مدين میرفت، جبرئيل آن را برايش آورد و آن عصا همراه با تابوت آدم، در درياچة طبريه (در شمال فلسطين) است و هرگز آن دو نميپوسند و تغيير نمييابند تا اينكه حضرت قائم هنگام قيام، آن دو را بيرون ميآورد».
6 ـ8. انگشتري سليمان(عليه السلام) ،13
6 ـ9. تشتي كه حضرت موسي(عليه السلام) در آن قرباني ميكرد.14
امام علي(عليه السلام) فرمود: رسول خدا(صلي الله عليه و آله وسلم) فرموده است: «المَهْدِي مِنْ وُلْدِي، تَكُونُ لَهُ غَيبَةٌ وَ حَيرَةٌ تَضِلُّ فِيها الاُمَمُ، يأتِي بِذَخِيرَةِ الاَنبِياءِ فَيمْلاُها عَدْلاً وَقِسْطاً كَما مُلِئَتْ جَوْراً وَظُلْماً»؛15 «فرزندم مهدي يك غيبت و حيرتي دارد كه امتها در آن گمراه شوند. او با ذخيرة پيغمبران ميآيد و زمين را پر از عدل و داد ميكند؛ آن گونه كه پر از جور و ظلم شده باشد».
همان گونه كه اشاره شد، شايد يكي از حكمتهاي اين ميراث داري، اين است كه پيروان تمامي اديان، با ديدن ميراث پيامبر خود، به حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) ايمان آورند و نيز اهداف حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) و قيام ايشان، در برگيرندة تمامي اهداف پيامبران بزرگ است. از اين رو در آن هنگامه عظيم، آن حضرت با در اختيار گرفتن ميراث پيامبران بزرگ، هدف خود را ـ كه در واقع هدف جميع آنان بوده است ـ تحقق ميبخشد.
پي نوشت ها:
1. ر.ك: كمال الدين و تمام النعمة، ج2، ص426،ح2؛ كشف الغمة، ج2، ص498؛ دلائل الامامة، ص268.
2. شيخ صدوق(ره)، كمال الدين و تمام النعمة، ج1، باب 31، ح3.
3. نعماني، الغيبة، ص 239، ح 31.
4. محمد بن حسن طوسي(ره)، كتاب الغيبة، ص 467، ح 483.
5. كتاب الغيبة، ص 246، ح 215؛ كمال الدين و تمام النعمة، ج 2، ص 441، ح 12.
6. فتال نيشابوري، روضة الواعظين، ص 97.
7. الغيبة، ص 350، ج 42.
8. كافي، ج 8، ص 224، ح 285.
9. الغيبة، ص 349، ح 40؛ كافي، ج 8، ص 224، ح 285.
10. الغيبة، 343، ح 28 و 435، ح 1.
11. كافي، ج 1، ص 231، ح 3.
12. كافي، ج 1، ص 231، ح 1؛ الغيبة، ص 238، ح 28، كمالالدين و تمام النعمة، ج 2، ص 376، ح 7.
13. الغيبة، ص 343، ح 27؛ كافي، ج 1، ص 231، ح 1.
14. كافي، ج 1، ص 232، ح 1.
15. كمالالدين و تمام النعمة، ص 287، ح 5.