اراده جهاني براي نجات زمين

سلسله گزارش هاي خبرنگار اعزامي «ايران» به اجلاس ژوهانسبورگ بخش پيشين اين گزارش، عمدتاً درپي تبيين اين نكته بود كه توسعه پايدار به عنوان رويكردي جديد به مقوله توسعه، در وضعيت و شرايط ويژه اي امكان ظهور و بروز دارد. به عبارت ديگر در هر موقعيت گفتماني نمي توان از توسعه پايدار سخن به ميان آورد. در مقام توضيح اين نكته، به سه گفتمان در تقسيم بندي كشورهاي جهان اشاره شد
شنبه، 5 مرداد 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اراده جهاني براي نجات زمين
اراده جهاني براي نجات زمين
اراده جهاني براي نجات زمين

سلسله گزارش هاي خبرنگار اعزامي «ايران» به اجلاس ژوهانسبورگ

بخش پيشين اين گزارش، عمدتاً درپي تبيين اين نكته بود كه توسعه پايدار به عنوان رويكردي جديد به مقوله توسعه، در وضعيت و شرايط ويژه اي امكان ظهور و بروز دارد. به عبارت ديگر در هر موقعيت گفتماني نمي توان از توسعه پايدار سخن به ميان آورد. در مقام توضيح اين نكته، به سه گفتمان در تقسيم بندي كشورهاي جهان اشاره شد. گفتمان نخست، كشورهاي جهان را به جهان اول، دوم و سوم تقسيم مي كرد و گفتمان دوم، ممالك عالم را به جهان شمال و جهان جنوب منقسم مي نمود. به زعم نويسنده اين دو گفتمان، منطقاً نمي توانستند به رويكرد جديد توسعه پايدار توجه داشته باشند. اما گفتمان سوم كه كشورهاي جهان را به جهان مركز و جهان پيرامون تقسيم مي كند ظرفيت مناسبي براي ظهور توسعه پايدار دارد. در بخش نخست اين گزارش، به دو گفتمان اول و دوم پرداخته شد. در اين بخش، ابتدا توضيح گفتمان سوم و ظرفيت آن جهت تحقق توسعه پايدار خواهد آمد و پس از آن سوابق گردهمايي هاي جهاني مقدم بر اجلاس ژوهانسبورگ برشمرده مي شود.

گروه انديشه

جهان مركز ـ جهان پيرامون
ujhظهور و بسط تكنولوژي برتر اطلاعاتي ـ ديجيتالي و فن آوري نوين ارتباطي به همراه گسترش ايده جهاني شدن (Globalism) و جهاني سازي (Globalization)، سمت و سوي «توسعه» را در جهان تغيير داد ومعناي اين مفهوم را وسعت بيشتري بخشيد. عوامل فوق در تحليل نهايي، به كوچك شدن جهان، هم سرنوشتي همه سرزمين ها و به هم پيوستگي وضعيت تمامي آدميان منجر شد. اين فرآيند، هماني است كه با عنوان «ظهور دهكده جهاني» نامبردار است. وضعيت جديد حامل گفتمان جديد بود و گفتمان جديد به نوبه خود تعريف نويني از «توسعه» را مي طلبيد. گفتمان جديد، مجموعه كشورها را به«كشورهاي مركز» و «كشورهاي پيرامون» بخش مي كند. «مركز» به كشورهايي اطلاق مي شود كه در بطن توليد اطلاعات و طراحي نرم افزارانه آگاهي ها هستند و «پيرامون»، شامل كشورهايي مي شود كه درمشاركتي حداقلي، بيشتر مصرف كننده اند اما درمواردي هم مولد اطلاعات هستند. آنچه در اين گفتمان، مشهود است كمرنگ شدن بار ارزشي تقسيم بندي كشورهاست. چرا كه در شبكه نوين ارتباطي، هر قوم و طيف و طايفه اي بالقوه اين امكان را دارد كه در فرآيند عرضه جهاني اطلاعات مشاركت ورزد. به اين ترتيب در گفتمان جديد، بشر امروز به چند واقعيت بصيرت پيدا مي كند:
.۱ تفكيك ميان رشد و توسعه ضرورت بيشتري دارد.
.۲ علاوه بر آنكه «توسعه» چيزي غير از «رشد» است، به تنهايي كفايت نمي كند و لذا توسعه صرف امر مطلوبي نيست.
.۳ توسعه هر بخش از جهان درگروي توسعه ساير بخش هاي جهان است.
.۴ سرنوشت مشتركي بر تمامي بشريت حاكم است و نگرش بخشي يا ملي به امر توسعه، مقرون به موفقيت نخواهد بود.
.۵ توسعه آنگاه مطلوب است كه بهبود وضعيت امروز بشر را بدون آنكه وضعيت فرداي آدمي به مخاطره بيفتد تأمين كند.
اينها همگي راه را بر ظهور رويكرد نويني به توسعه، هموار كرده است كه با عنوان «توسعه پايدار» نامبردار است.

توسعه پايدار

توسعه پايدار، رويكرد جديدي است كه تلقي كلاسيك از توسعه را ناكافي مي داند و بر آن است تا تعاريف و الگوهاي پيشين توسعه را ترميم و تكميل كند. در اين رويكرد جديد، توسعه آنگاه پايدار و باثبات خواهد بود كه علاوه بر بهره مندي نسل هاي كنوني از امكانات طبيعت، زمينه براي بهره مندي نسلهاي آينده نيز فراهم باشد. به عبارت ديگر توسعه پايدار در پي پاسخ به اين پرسش است كه چگونه مي توان از طبيعت و امكانات آن بهره برد بي آنكه نسل هاي آينده از اين جهت دچار كمبود وكاستي شوند؟ اين رويكرد جديد، به خلاف تلقي كلاسيك از توسعه، براي تحقق نياز به مشاركت و همدلي ملت ها، دولت ها، سازمان هاي غيردولتي، بازرگانان و فعالان اجتماعي دارد. بر اين اساس، عاملين وحاملين توسعه پايدار، فقط دولت ها نيستند بلكه ملت ها، سازمان هاي غيردولتي (NGOs) و تجار و بازرگانان هستند. به لحاظ حوزه و حيطه عمل نيز، توسعه پايدار منحصراً بر مقوله توسعه تكنولوژيك متمركز نمي شود بلكه مقولاتي چون آب و منابع محدود آن، انرژي و انواع مختلف آن، بهداشت فردي و جمعي، كشاورزي، زنان، محيط زيست، جوانان، حقوق كودك، تنوع فرهنگي، تنوع زيستي و… را شامل مي شود.
اهميت رويكرد جديد توسعه پايدار تا آنجاست كه جامعه جهاني از سالها پيش به فكر برگزاري اجلاس متعددي براي تحقق اين رويكرد افتاده است. كنفرانس زيست محيطي استكهلم ( ۱۹۷۲) نقطه عزيمت اينگونه نشست هاي جمعي بود واجلاس زمين (ريودوژانيرو۱۹۹۲) و اجلاس جهاني توسعه پايدار در ژوهانسبورگ تداوم و استمرار آن اجلاس است.
تحقق آرمان توسعه پايدار، بي گمان مستلزم اجماع جهاني است؛ چرا كه يكي از وجوه افتراق اين رويكرد جديد (توسعه پايدار) از رويكردهاي پيشين (توسعه كلاسيك)، لزوم مشاركت تمامي كشورها در فرآيند توسعه است. به عبارت ديگر، يكي از مميزه هاي توسعه پايدار آن است كه فعليت يافتن توسعه در يك كشور را در گرو تحقق توسعه در همه كشورها مي داند. به اين اعتبار، جامعه جهاني، سوابق گوناگوني را در گردهمايي سران و چهره هاي شاخص سياسي كشورها از سر گذرانده است. توسعه پايدار چيزي نيست كه يك دولت منحصراً با تكيه بر توانايي هاي خود به آن دست يابد. افزون بر اين نكته بروز پاره اي عوارض طبيعي از قبيل سيل هاي مخرب و ويرانگر، گرم شدن سياره، انهدام جنگل ها، تخريب لايه اوزون و … حساسيت جهاني براي تصميمات مشترك را افزايش داده است. بدين قرار از حدود ۳۰ سال پيش گردهمايي ها و اجلاسي پيرامون محيط زيست و مفهوم توسعه پايدار برگزار شده است كه از اين ميان سه اجلاس عظيم جهاني قابل ذكر است:
الف ـ كنفرانس زيست محيطي در استكهلم (۱۹۷۲ ميلادي)
ب ـ اجلاس زمين در ريودوژانيرو (۱۹۹۲ ميلادي)
ج ـ اجلاس توسعه پايدار در ژوهانسبورگ (۲۰۰۲ ميلادي)
در خلال هر يك از اين اجلاس نيز گردهمايي هاي محدود تري براي عملي كردن مصوبات صورت مي گرفته است.
الف ـ كنفرانس زيست محيطي استكهلم
۳۰ سال پيش نخستين گردهمايي زيست محيطي در سطح سران جهان درا ستكهلم برگزار شد. محور و كانون مباحثات اين اجلاس، آلودگي هاي جوي و آب و هوايي سياره بود. مباحث اجلاس استكهلم كه در فضاي سياسي جنگ سرد دنبال مي شد عمدتاً در پي آن بود كه مسؤوليت آلودگي هواي زمين را به پاي قطب هاي جهاني بنويسد. به عبارت ديگر هر يك از دو قطب سياسي آن روز جهان، مي كوشيد تبعات ناميمون آلودگي در سطح قاره را لازمه ذاتي ايدئولوژي قطب مقابل خود بداند. اردوي سوسياليسم، قطب مقابل (ليبراليسم) را متهم به آن مي كرد كه با بهره برداري بي محابا از طبيعت و امكانات طبيعي، اسباب تخريب فضاي عمومي جهان را فراهم مي آورد. از سوي ديگر اردوي ليبراليسم، قطب سوسياليستي عالم را به باد انتقاد مي گرفت كه با تضييع حقوق انساني، راه را بر توسعه صحيح مي بندد. به هر تقدير، اگرچه اجلاس استكهلم بزرگترين گردهمايي جهاني پس از جنگ دوم جهاني بود اما به دليل ماهيت دوقطبي جهان و ناتواني كشورهاي اقماري در اثرگذاري روي سياست هاي عمده حاكم بر عالم، چندان قرين توفيق نبود و به مصوباتي مطلوب و اجرايي منجر نشد.




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.