از اهالی ری، یگانهی دهر و فرید عصر بود. وی در بیست و هفتم اوت سال 865م. یعنی صد و پانزده سال قبل از ابن سینا به دنیا آمد (1). در ابتدا به موسیقی روی آورده و عودنوازی مینموده، عاقبت از آن دل كنده روی در تحصیل طب و فلسفه آورد. (2) پس از چندی وی به بغداد رهسپار شد و این سفر كه در سی سالگیاش رخ داد مسیر زندگی وی را منقلب نمود. در بغداد رازی از بیمارستان مقتدریه دیدن نمود و پس از گفتگو با داروساز آنجا و طبیبی كه جنین انسان دوسری را همان ساعت به دنیا آورده بود، مصمم شد تا به مطالعهی پزشكی بپردازد. عقیدهی عمومی و از جمله «قفطی» بر این است كه او درس پزشكی را به صورت جدی در ری نزد علی بن سهل طبری فرا گرفت. (3) اما با بررسیهای ماكس میرهوف (4) این عقیده مطرح شد كه به هنگام فراگرفتن علم پزشكی توسط رازی، طبری لااقل هفتاد و پنج ساله بوده است، بنابراین برخی پژوهشگران منكر شاگردی رازی نزد ابن الطبری شدهاند. (5)
رازی پس از كسب شهرت در طب به خدمت منصور بن اسحاق (حكومت در ری از 290 تا 296هـ.) برادرزادهی امیر اسماعیل سامانی حاكم ری درآمد و به زودی ریاست بیمارستان ری را عهدهدار گردید و برای منصور كتاب طب المنصوری را نگاشت. (6)
در مورد بیمارستان ری لازم به ذكر است كه بیمارستان ری و یا به قول قفطی «مارستان ری» (7) از بیمارستانهایی است كه به عقیدهی برخی در روزگار ساسانیان تأسیس شده و پس از اسلام در قرون سوم هجری به اوج اهمیت خود رسیده است و از آن پس تا حملهی مغولان رونقی داشته (8)، رازی پس از مدتی كه متولی بیمارستان ری بود دیگر باره به بغداد رفته (بین سالهای 900-907م.) و ریاست بیمارستان مقتدریه را برعهده گرفت و خود نیز در محلهی كرخ بغداد كه بیمارستان مقتدریه در آنجا واقع بود، سكنا گزید و به زودی به سبب شهرت وی از دور و نزدیك بیماران بسیاری به بیمارستان مقتدریه سرازیر گشتند. برخلاف رسم آن روزگار با اینكه رازی غالباً مورد دعوت حكمرانان و امرا برای حضور در دربار و خدمت در نزد آنها قرار میگرفت، اما وی هرگز مجاور دربارها نبود. به علت ایرانی بودن و داشتن عشق شدید نسبت به هموطنانش پیوسته بر تقاضاهایی كه از جانب شاهزادگان و بزرگان ایرانی میرسید جواب مثبت میداد و بیماری بسیاری از ایشان را درمان كرد و حتی بسیاری از كتب خود را به نام ایشان نمود. (9)
در مورد خدمات رازی به علم طب و پزشكی تنها نباید به درمانگری بیماران و كمك وی به رفع بیماریهای مردم در روزگار وی بسنده كرد، بلكه وی با كشفیات و بررسیهای علمی خود در علم پزشكی تحول نوینی در علم طب ایران و اسلام ایجاد نمود و ركودی را كه در علم جراحی در تمدن اسلامی تا آغاز قرن سوم هجری قمری دیده میشد را دچار تحول نمود. شرح مختصری از خدمات وی در طب بدین گونه میباشد: الف- كشف مهم وی در علم كیمیا كه عبارت بودند از: الكل، بیان خواص آنتی سپتیك آن و اسید سولفوریك، ذیت الزاج (جوهر گوگرد)، ب- استفاده از رودهی حیوانات به عنوان نخ بخیه، ج-مهارت در علم تشریح داشته و نخستین توضیحات در مورد اعصاب سر و گردن در تاریخ پزشكی مربوط به اوست و در جراحیهایی مانند جراحی سنگ كلیه و مثانه، شكسته بندی و درمان دررفتگی مهارت داشت و فیستولهای كیسههای اشك را جراحی نمود، د-با تألیف رسالهی بیماریهای كودكان، به عنوان پدر علم طب كودكان شهرت یافت، هـ-به نظر بسیاری از كسانی كه در تاریخ پزشكی تحقیقاتی دارند، ایرانیان مبتكر و مخترع گچ شكسته بندی هستند زیرا رازی میگوید: بهتر است عضو شكستهای را با پارچهای كه در محلول آهك و سفیدهی تخم مرغ فرو برده شده باشد، ببندیم چنین پارچهای مثل سنگ سفید میشود و نیازی به باز كردن آن تا بهبودی استخوان شكسته وجود ندارد. (10)
به رازی رسالات و تألیفات گستردهای نسبت داده شده كه به دلیل ذكر این آثار توسط معتمدترین شرح حال نویسان نباید به دیدهی شك بدانها نگریست. ابن ندیم آثار وی را صد و سیزده اثر مفصل و بیست و هشت اثر مختصر به علاوهی دو منظومه ذكر میكند. (11) قفطی نیز در چهار صفحهی پیاپی به ذكر آثار این پزشك كه «صناعت كیمیا نیكو دانستی و دوازده كتاب در آن باب تألیف نموده بود» و «علوم قدما خصوصاً طب را به كمال رسانیده بود» میپردازد. (12)
از آثار مفصل او رسالهای است كه در آبله و سرخك نوشته و در اروپا مشهورتر از سایر رسالات اوست. اصل عربی این رساله با ترجمهی لاتینی آن اولین بار به وسیلهی چنینگ (Channing، كسی كه آبله كوبی را معمول كرد) در 1766م./ 1180ق. در شهر لندن چاپ شده است. این رساله سابقاً به نام de pestilential یا de peste (بیماریهای واگیردار) معروف بود و چنان كه نوربورگر میگوید: «از هر لحاظ و از روی انصاف، این رساله زینتی است بر آثار طبی اعراب!» (13) اهمیت این رساله كه الجدری و الحصبه نام دارد در آن است كه برای اولین بار در جهان ماهیت بالینی آبله درست شرح داده شده است و به عبارتی رازی نخستین كسی است كه تشخیص داد بیماریهای آبله و سرخك یكی نیستند، حتی اینكه صراحتاً دربارهی آبله میگوید: «... و اینك به شرح بیماری میپردازم كه هیچ یك از پزشكان قدیم و جدید توجهی بدان مبذول نداشته و آن را به طور درست مورد بحث قرار ندادهاند.» (14) بدان گونه كه ذكر گردید، رازی را نیز باید نخستین پزشكی محسوب داشت كه برای درمان امراض اطفال دست به تألیف كتاب برد. (15)
رسالهی دیگر رازی در خصوص سنگ كلیه و مثانه است. در آن میان كتاب حاوی رازی شامل یادداشتهای طبی دقیق است كه امروزه ما آنها را اوراق طبی یا مدارك پزشكی بیماران قلمداد میكنیم. در این كتاب سی و چهار مورد نام كامل بیماران، علائم، روش معالجه و نتایج آنها ذكر گردیده است. الحاوی كه الجامع الحاصر لصناعه الطب نیز نامیده میشد (16)، بزرگترین كتاب رازی و بزرگترین كتاب طبی عربی است و شامل سی جلد میباشد. (17) این كتاب متأسفانه پیش از وفات رازی به اتمام نرسید و سیاهههای آن نزد خواهر وی در ری محفوظ ماند تا اینكه ابن العمید استاد صاحب بن عباد (متوفا 385ق.) وزیر آل بویه آن را آشكار ساخت و شاگردان رازی كه در ری بوده را گرد آورده و آنها این اوراق را مرتب كردند و به گونهی آشفتهای به انجام رسانیدند. (18)
لازم به ذكر است كه در بین كتب و رسالت رازی، تألیفاتی نیز دربارهی اوصاف بیمارستانها و حالات بیماران كه در بیمارستانها معالجه میشوند، وجود دارد (19) و از مزایای بزرگی كه رازی در طب جهانی دارد و امروزه در جمیع بیمارستانهای جهان برقرار است، یادداشتهای روزانه از كار و عملیات و احوال و گزارش بیماران است، كه شرح بسیاری از اتفاقات و تاریخچههای مهم بیماران خود را در آن به تفصیل نوشته است. (20)
پرداختن به تك تك كتب و رسالات رازی زمان زیادی را طلب نموده و از حوصلهی این بحث خارج است (21)، اما گفتنی است كه مؤلفات طبی شخصی كه برای اولین بار فتیله را در زخم بندی به كار برد، هنگامی كه هنوز صنعت چاپ در گهواره بود بارها به چاپ رسید و قرنها بر معنویان اروپای لاتین نفوذ روشن داشت. (22)
بنابراین ابوبكر محمد بن زكریای رازی كه اعراب او را «الرازی» و مؤلفین لاتین قرون وسطا «Razes» گفتهاند، شاید یكی از بزرگترین و مبتكرترین پزشكان ایرانی، اسلامی و یكی از مؤلفین پر اثر است (23)، و با ریاست خود بر بیمارستانهای ایرانی (تحت حكمرانان ایرانی) و اسلام (تحت خلافت خلفای عباسی) علم خود را در پیشبرد و رونق مراكز درمانی و ادارهی بیمارستانها معطوف نموده و با تألیفات خود بیمارستانها را كه با هجوم اعراب و پراكنده گشتن پزشكان بیمارستانهای ایرانی (به ویژه بیمارستان جندی شاپور)، دچار گرد و غبار و ركود و وقفه شده بود، سیر صعودی بخشیده و بدان تحرك و پویایی داد و با دستاوردهای خویش در بیماریهای واگیر همچون سرخك و آبله (24) و بیماریهای مهمی همچون رماتیسم و نقرس و كشفیات جدیدی در علم تشریح بخشهای نوینی به تأسیسات بیمارستانها افزود و با تربیت شاگردانی كه با دستاوردهای جدید او در علم پزشكی و تشخیص بیماریها آشنایی داشته و در این موارد آموزش دیده بودند، پزشكان متخصص بیمارستانها را افزود (25) و تخصصهای جدیدی در مراكز درمانی ایجاد نمود.
محمد بن زكریای رازی كه در عهد خلافت المكتفی (هفدهمین خلیفهی عباسی) و در روزگار سامانی و آل بویه میزیست و «هرگز دست او از كتابی و نسخهای خالی نبودی، یا خواندی، یا نوشتی» در اواخر عمر رطوبتی بسیار در چشمانش ریخته شد (26) و به او گفتند: «چشمانت را میل بزن، گفت: نه این كار را نمی كنم زیرا چندان به این جهان نگریستم كه خسته شدم» و هرگز چشمان خود را میل نزد (27)، بنابراین نابینا شده و پس از مدتی عزلت درگذشت. (28)
بنابراین محمد بن زكریا كه با ایرادات خود بر اطبا و طب یونانی، طب ایرانی را در بیمارستانهای ایرانی و اسلامی حكم فرما نموده بود (در بین تألیفات رازی كتاب مشهوری است به نام كتاب الشكوك كه مشتمل بر ایرادات و شكوك وی بر دو تن پزشك نامدار یونانی- بقراط و جالینوس- میباشد) (29)، با مرگ خود میراث علمی خود را به پزشكان دوران آل بویه كه در بیمارستانهای مجهز آن دوران اشتغال به كار داشتند سپرد، و آنها نیز با تأكید بر اهمیت حضور مرتب در بیمارستانها (30) در پیشرفت علم پزشكی و تجهیزات كارایی مؤثر بیش از پیش در بیمارستانها در امر درمانگری كوشیدند.
پینوشتها:
1.الگود، سیریل، تاریخ پزشكی ایران و سرزمینهای خلافت شرقی، ترجمهی باهر فرقانی، امیركبیر، تهران، 2536شاهنشاهی، 1352، ص284.
2.قفطی، جمال الدین، تاریخ الحكماء، ترجمهی فارسی از قرن یازدهم هجری، به كوشش بهمن دارایی، دانشگاه تهران، تهران، 1371، ص 374.
3.قفطی در این باره میآورد كه احمد بن زكریای رازی در ری به خدمت علی بن ربن الطبری رسید و علمی بسیار از وی استفاده برد، قفطی، همان، ص 320.
4.Max Meyrhof
5.رك به: الگود، همان، 1352، ص 286.
6.قفطی، همان، ص 374؛ ابن جلجل، سلیمان بن حسان طبقات الاطباء و الحكماء، ترجمهی سیدمحمد كاظم امام، دانشگاه تهران، تهران،1349، ص153.
7.قفطی، همان، ص 373.
8.تاج بخش، حسن، تاریخ دامپزشكی و پزشكی ایران، ج1، دانشگاه تهران، تهران، 1379، ص67-68.
9.الگود، همان، 1352، ص286. همانند كتاب المنصوری رازی كه برای امیر منصور بن اسحاق بن نوح سامانی حاكم خراسان (290-296ق./ 902-908م.) نگاشته شد. الطب الملوكی دربارهی علل و درمان تمام بیماریها با اغذیه و تركیب كردن داروها نیز برای علی بن یهسوذان دیلمی، حاكم اصفهان (300-304ق./ 912-916م.) تألیف گردید. كتاب الجامع كه به نام فرمانروای خراسان و ماوراء النهر نگاشته شد، از جمله كتابهای رازی میباشند كه به نام فرمانروایان ایرانی و ایرانیان تدوین گردید. در این باره رك به: قفطی، همان، ص 374؛ ابن جلجل، همان، ص 155.پرفسور عبدالكریم شهاده، «رازی و ابن سینا پیشتازان طب اسلامی»، مجموعه مقالات كنگرهی بین المللی تاریخ پزشكی در اسلام و ایران، به كوشش قربان بهزادیان نژاد، ج1، انتشارات مؤسسهی توسعهی دانش و پژوهش ایران، بیتا، ص 189-190.
10.به نقل از: كلامی، لاله، «قدمت جراحی و جراح در ایران و اسلام،» مجموعه مقالات كنگرهی بین المللی تاریخ پزشكی در اسلام و ایران، به كوشش قربان بهزادیان، ج1، انتشارات مؤسسه توسعهی دانش و پژوهش ایران، بیتا، ص116.
11.ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ترجمهی محمدرضا تجدد، ج1، انتشارات اساطیر با كمك مركز بین المللی گفتگوی تمدنها، تهران، 1381، ص532-534 و ص 641.
12.قفطی، همان، 375-379.
13.براون، ادوارد، تاریخ طب اسلامی، ترجمهی مسعود رجب نیا، علمی و فرهنگی، تهران، 1383، ص81. متأسفانه بسیاری از پژوهشگران با اینكه در مورد نژاد و خاستگاه دانشمندان و پزشكان ایرانی آگاهی دارند تنها به صرف برخی تألیفات عربی آنها، این ایرانی تباران را عمداً یا سهواً از زمرهی دانشمندان عربی خطاب كردهاند.
14.این كتاب نادر و مهم به بیش از دوازده زبان خارجی برگردانده شده و چاپ گردید و بیگمان این اثر بزرگ بر عظمت وی شاهد عدل است. رك به: E.G.Browne,"Arabian Medicine,Cambridge university,press,1921,p,54
نیز بنگرید به: گارلند، جوزف، تاریخ پزشكی، ترجمهی علی اكبر مجتهدی، چاپخانهی شفق، 1341، ص 69. گوستاولوبون، همان، 1381، ص645-644.
15.نیز واسطی، تاریخ روابط پزشكی ایران و پاكستان، مؤسسهی مطالعات تاریخ پزشكی، طب اسلامی و مكمل دانشگاه علوم پزشكی ایران، 1382، ص بیست و سه.
16.ابن ندیم، همان، 1381، ص 532-5.
17.ابن خلكان، وفیات الاعیان، تحقیق محمد محی الدین عبدالحمید، مصر، 1297/1978، ص158.
18.پرفسور عبدالكریم شهاده، همان، ص187-190.
19.ابن جلجل، همان، 1349، ص153-154.
20.حاجوی، اباذر، باطنی، سیدمحمدرضا، «مدارك پزشكی در اسلام و ایران»، مجموعه مقالات كنگرهی بین المللی تاریخ پزشكی در اسلام و ایران، به كوشش قربان بهزادیان، ج1، انتشارات مؤسسهی توسعهی دانش و پژوهش ایران، بیتا، ص128.
21.برای اطلاعات بیشتر در مورد آثار رازی و توضیح این آثار رك به: قفطی، همان، 375-37؛ ابن جلجل، همان، 1349، ص153-155؛ ابن ندیم، همان، 1381، ص533-534.
22.حتی، همان، ص 467.
23.براون، همان، 1383، ص79.
24.همان طور كه ذكر گردید، رازی اولین كسی است كه به تشریح آبله میپردازد و نیز نخستین پزشكی است كه رسالهای جداگانه دربارهی بیماری كودكان تألیف كرد. نك به: نصر، سیدحسین، تاریخ ایران (از فروپاشی دولت ساسانیان تا آمدن سلجوقیان)، پژوهش دانشگاه كمبریج، ج4، امیركبیر، تهران، 1379، ص363.
25.در آثار رازی منشأ بسیاری از پیشرفتهای امروزی را در رشتههای تخصصی مامایی، بیماریهای زنان و جراحی چشم میتوان یافت. رك به: ترابی، كیانفرپاریزی، محمدعلی راد، «اعتلای علوم پزشكی در دوران آل بویه»، مجموعه مقالات كنگرهی بین المللی تاریخ پزشكی در اسلام و ایران، به كوشش قربان بهزادیان، ج1، انتشارات مؤسسهی توسعهی دانش و پژوهش ایران، بیتا، ص 138.
26.از كثرت اكل باقلوا، به قول قفطی، همان، ص375؛ ابن ندیم، همان، 1381، ص 531.
27.ابن جلجل، همان، ص153.
28.نجم آبادی، محمود، تاریخ طب در ایران، ج2، چاپ هنربخش، تهران، 1341، ص769؛ عیسی بك، احمد، تاریخ بیمارستانها در اسلام، ترجمهی نورالله كسایی، علمی و فرهنگی، تهران، 1371، ص206-207.
29.ابن جلجل، همان، ص 154-155؛ قفطی، همان، ص375.
30.علی بن العباس مجوسی در كتاب الملكی بر این امر تأكید فراوان دارد. رك به: براون، همان، 1383، ص91.
كاویانی پویا، حمید، (1393)، بیمارستانها و مراكز درمانی در ایران: با رویكردی به پزشكان و وضعیت پزشكی از آغاز تا دوران مشروطه، تهران: امیركبیر، چاپ اول.