ارتباط با حضرت مهدی علیه السلام در عصر غیبت (نظریه اول)

بی‌گمان یکی از آرزوهای پیروان راستین امامان معصوم(علیهم السلام) آن است که در دوران پنهان‌زیستی آخرین پیشوای معصوم خویش به دیدار جمال نورانی آن امام همام نایل شوند. از آن‌جا که در روایات، پنهان‌زیستی آن امام بزرگوار، رازی از رازهای خداوند دانسته شده و دربارة چگونگی آن غیبت، دیدگاه‌های متفاوتی ذکر شده، دربارة ملاقات با آن حضرت در عصر غیبت، نگاه‌های مختلفی ارائه شده است.
سه‌شنبه، 8 مرداد 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ارتباط با حضرت مهدی علیه السلام در عصر غیبت (نظریه اول)
ارتباط با حضرت مهدی علیه السلام در عصر غیبت (نظریه اول)
ارتباط با حضرت مهدی علیه السلام در عصر غیبت (نظریه اول)

نویسنده:خدامرلد سلیمیان
منبع:درسنامه مهدویت2-ص108تاص113
 بی‌گمان یکی از آرزوهای پیروان راستین امامان معصوم(علیهم السلام) آن است که در دوران پنهان‌زیستی آخرین پیشوای معصوم خویش به دیدار جمال نورانی آن امام همام نایل شوند.
از آن‌جا که در روایات، پنهان‌زیستی آن امام بزرگوار، رازی از رازهای خداوند دانسته شده و دربارة چگونگی آن غیبت، دیدگاه‌های متفاوتی ذکر شده، دربارة ملاقات با آن حضرت در عصر غیبت، نگاه‌های مختلفی ارائه شده است.
بنابراین یکی از بحث‌هایی که دربارة حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) لازم است به طور ویژه مورد توجه قرار گیرد، بحث «ملاقات با آن حضرت در دوران غیبت» است.
دانشوران شیعه، زندگی حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را از زوایای گوناگون به گونه‌های متفاوت تقسیم کرده‌اند.
در یکی از این تقسیم‌ها، عمر آن حضرت به چهار دورة متفاوت تقسیم شده است.
1. دوران زندگی با پدر خود؛
2. دوران غیبت صغرا؛
3. دوران غیبت کبرا؛
4. دوران ظهور.
بحث ارتباط با آن حضرت نیز به تناسب دوره‌های مختلف، متفاوت خواهد بود.
شکی نیست که در دورة نخست، افرادی به صلاحدید امام یازدهم(علیه السلام) به دیدار آخرین حجّت الهی نایل شدند.
دربارة دورة دوم و پس از شهادت آن حضرت نیز از روایات و حکایات استفاده می‏شود دیدار با حضرت حجّت، مانند دوران حیات پدر بزرگوارشان نبوده است؛ ولی در عین حال گروهی با آن حضرت دیدار داشته‏اند که شیخ صدوق، در کتاب کمال‏الدین و تمام النعمة و نیز دیگران، اسامی آنان را ذکر کرده‏اند.
دورة سوم که با مرگ آخرین نایب خاص آغاز شده است و همچنان ادامه دارد، به دلیل وجود روایات متعارض، همچنان محل بحث و گفت‌وگو بوده است.
سرانجام دربارة دورة چهارم، شکی نیست که جهانیان از دیدار آن حضرت به کامل‌ترین صورت بهره‌مند خواهند شد.
از آن‌جا که دورة نخست و دوم و نیز دورة چهارم چندان محل مناقشه نیست، در این مجال، فقط به دورة سوم خواهیم پرداخت.
پیش از آن که به بحث در این‌باره بپردازیم اشاره به این نکته لازم است که دربارة تلاش برای ملاقات با حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) دو دیدگاه وجود دارد:
برخی دستورالعمل‌هایی را برای دیدار با حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ارائه می‌کنند، ایشان طلب دیدار را نوعی ابراز ارادت نسبت به آن حضرت می‌دانند و آن را برخاسته از شیدایی و عشق خود به ایشان می‌دانند. اگرچه چنین باوری قابل تقدیر و به عنوان امری شخصی بین افراد با آن حضرت قابل قبول است اما به عنوان یک دستور العمل شرعی، نیازمند روایت و دلیل است که به نظر می‌رسد در میان روایات معتبر چنین توصیه‌ای صورت نگرفته است. در مقابل برخی بر این باورند از هیچ روایت موثقی به دست نمی‌آید که توصیه شده باشد کاری انجام دهیم تا به ملاقات با آن حضرت نایل شویم. اگر در برخی دعاها نیز از خداوند می‌خواهیم که چهرة نورانی آن حضرت را ببینیم، به زمان ظهور آن حضرت انصراف دارد و به نوعی دعا برای ظهور آن حضرت است.
اینها معتقدند در برخی روایات سفارش شده است دنبال چنین کاری نباشیم.
از جمله خود حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) تأکید فرموده‌است شیعیان در دوران غیبت در جست‌وجو و دیدار با آن حضرت نباشند. آن حضرت در توقیع شریف، در پاسخ کسی که از خانه و دیار خود دل کنده بود و در پی دیدار آن حضرت تلاش فراوانی می‌کرد، وی را از این تلاش برحذر داشته، فرموده است:
مَنْ بَحَثَ فَقَدْ طَلَبَ وَ مَنْ طَلَبَ فَقَدْ دَلَّ وَ مَنْ دَلَّ فَقَدْ أَشَاطَ وَ مَنْ أَشَاطَ فَقَدْ أَشْرَکَ؛1
هر کس جست‌و‌جو کند، هر آینه می‌طلبد و هر کس بطلبد، به دیگران بنماید و هر کس به دیگران بنماید، به کشتن دهد و هر کس به کشتن دهد، مشرک شود.
آن شخص نیز در امتثال امر مولای خود چنین کرده، به دیار خود باز گشت. ‏
نیز آن حضرت در توقیعی دیگر، پس از آن که سیر امامت را تا امام عسکری(علیه السلام) بیان می‌فرماید، این‌گونه ادامه می‌دهد:
... َوْصَی بِهَا إِلَی وَصِیٍّ سَتَرَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِأَمْرِهِ إِلَی غَایَةٍ وَ أَخْفَی مَکَانَهُ بِمَشِیَّتِهِ... فَلْیَدَعُوا عَنْهُمُ اتِّبَاعَ الْهَوَی وَ لْیُقِیمُوا عَلَی أَصْلِهِمُ الَّذِی کَانُوا عَلَیْهِ وَ لَا یَبْحَثُوا عَمَّا سُتِرَ عَنْهُمْ فَیَأْثَمُوا وَ لَا یَکْشِفُوا سَتْرَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَیَنْدَمُوا... ؛2
...وصایتی که در دست داشت، به وصی خود سپرد که خدای عزّ و جلّ او را پنهان کرد، تا مدتی که دارد. و به مشیّت خود جایش را نهان داشت... و باید پیروی هوای نفس را از سر بگذارند و بر اساسی که داشتند و بر آن بودند، بر سر پا بایستند. و از آنچه بر آن‌ها پوشیده شده است، کاوش نکنند که به گناه می‌افتند. و پرده‌ای که خدای عزّ و جلّ افکنده است، بالا نزنند، تا پشیمان شوند...».
برخی مراجع تقلید نیز در پاسخ به این پرسش که «آیا از جمله‌ تکالیف‌ شیعه‌ در عصر غیبت، درخواست‌ و تقاضای‌ دیدار با امام‌ است یا چنین‌ تکلیفی‌ نیست؟» گفته است:
نه؛ ما مأ‌مور نیستیم‌ که‌ اصرار به‌ دیدن‌ حضرت‌ داشته‌ باشیم. کسی‌ ممکن‌ است‌ خدمت‌ حضرت‌ مشرف‌ بشود؛ امّا آنانی‌ که‌ مشرّف‌ شدند، خبری‌ نمی‌دهند. آنان، تظاهر به‌ این‌ مسایل‌ نمی‌کنند. بر اساس‌ رواج‌ همین‌ تفکر غلط، خیلی‌ها می‌آیند پیش‌ ما و می‌گویند: «آقا! دعا کنید تا حضرت‌ مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را ببینیم».3
یکی دیگر از مراجع، این مطلب را این‌گونه بیان کرده است:
نباید این مطلب را در جامعه گسترش دهیم که باید بیابان‏ها و کوه و دشت را طی کنیم تا آن حضرت را ببینیم. خود آن حضرت نیز فرموده‏اند: «هر کسی ادعای مشاهده نموده، بایستی او را تکذیب کنید.» اصلاً ما نیازی به این حرف‏ها نداریم. آنچه وظیفه ما و همه شیعیان و دوستداران آن حضرت است، اشاعه فرهنگ صحیح «مهدویّت»، «مهدی زیستی» و «ترویج افکار ائمه(علیهم السلام)» است.4
صرف‌نظر از این‌که به دنبال دیدار حضرت بودن، امری لازم و یا غیر لازم است، می‌پردازیم به دیدگاه‌های متفاوت دربارة ملاقات با آن حضرت.
همان‌گونه که پیش از این یاد شد، به دلیل وجود روایات و حکایات متعارض، در این بحث، دیدگاه‌های متفاوتی وجود دارد:5
1. عدم امکان ملاقات به طور مطلق
این دیدگاه، به طور اساسی از روایاتی قابل استفاده است که از ناپیدایی آن حضرت در دوران غیبت سخن به میان آورده است. برخی از این روایات، با مضامین ذیل6 این دیدگاه را شکل می‌دهند:
1. «تَری وَ لا تُری؛ می بیند و دیده نمی‌شود».7
2. «لا یَرَوْنَهُ؛ او را نمی‏بینند».8
3. «یَرَی النَّاسَ وَ لَا یَرَوْنَهُ؛ مردم را می‌بیند و مردم او را نمی‌بینند».9
4. «یَغِیبُ عَنْکُمْ شَخْصُهُ؛ شخص او از شما غایب می‌شود».10
5. «لَا یُرَی جِسْمُهُ؛ جسم او دیده نمی‌شود».11
6. «لَا یُرَی شَخْصُهُ؛ شخص او دیده نمی‌شود».12
7. «لَا تَرَوْنَ شَخْصَهُ؛ شخص او را نمی‌بینید».13
8. «أَرَی الْخَلْقَ وَ لَا تُرَی؛ مردمان را می‌بینم و تو دیده نمی‌شوی».14

روشن است که همه روایات پیشین و احادیثی مانند آن، دلالت می‌کند آن حضرت با وجود این که زنده است و بین مردم زندگی می‌کند و مردم را می‌بیند، مردم آن او را نمی‌بینند.
روایات پیشین و مانند آن، باعث شده است ابن ابی زینب نعمانی ـ در جایگاه نخستین کسی که به طور شایسته روایات مربوط به حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را گردآوری و بررسی کرده است ـ درفصلی از کتاب خود، به روشنی مشاهده حضرت را در عصر غیبت جایز ندانسته و تحقیق در این زمینه را ممنوع و شیعیان را در ندیدن حضرت، معذور بداند. وی به این نکتة مهم، این‌گونه اشاره کرده است:
... و هم معذورون فی أن لایروا حجتهم و إمام زمانهم فی أیام الغیبة و یضیق علیهم فی کل عصر و زمان قبله أن لا یعرفوه بعینه و اسمه و نسبه و محظور علیهم الفحص و الکشف عن صاحب الغیبة و المطالبة باسمه أو موضعه أو غیابه أو الإشادة بذکره فضلا عن المطالبة بمعاینته15؛
... برای شیعیان، جست‌وجوی امام و کشف صاحب غیبت و در پی نام و محلّ سکونت و محل غیبت او بودن یا اشاره به ذکر او کردن، ممنوع است، چه رسد بر آن‌که بخواهند آشکارا او را ببینند.
با وجود آن‌که این دیدگاه، از روایات پیشین قابل استفاده است، و نیز به روایاتی که امام را بسان خورشید پس ابر معرفی کرده، نزدیک‌تر است، کسی به روشنی قائل به آن نشده و امکان ملاقات را ممتنع ندانسته است؛ به دلیل آن که:
1. در دسته دوم روایات، برخی روایات، امکان ملاقات را منتفی ندانسته، دیدن بدون شناخت را ممکن دانسته‌اند.
2. شکی نیست در دوران غیبت صغرا که بخشی از دوران غیبت آن حضرت است، برخی شیعیان ـ به‌ویژه نایبان خاص آن حضرت را ملاقات کرده‌اند؛ بنابراین شکی نیست که روایت‌های یاد شده، تخصیص خورده و ملاقات با آن حضرت امکان دارد.
دربارة امکان ملاقات، برخی اندیشوران شیعه نیز چنین نوشته‌اند:
1. سیّد مرتضی می‌نویسد:
... همانا ممتنع نیست که امام برای برخی دوستانش آشکار شود؛ از افرادی که از سوی آن‌ها ترسی وجود ندارد.16
2. شیخ طوسی نیز می‌نویسد:
نخست ما با جزم و یقین نمی‌دانیم که آن محبوب دل‌ها از دیدة همة دوستدارانش نهان و غایب است؛ بلکه امکان دارد برای بیشتر آنان ظاهر شود17.
3. سیّد بن طاووس نیز خطاب به فرزند خود در این‌باره فرموده است:
امام، اکنون از جمیع شیعیان غایب است؛ ولی ممتنع نیست گروهی از آنان به ملاقات حضرت مشرف شده، از گفتار و کردار او استفاده کنند18.

پی نوشت ها:

1. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص509، ح14؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص322؛ علامه مجلسی، بحار الانوار، ج51، ص340.
2. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2, ص510، ح42؛ الخرائج و الجرائح، ج3، ص1110.
3. آیت الله مکارم شیرازی در دیدار با دانش‌پژوهان مرکز تخصصی مهدویّت, فصلنامه انتظار, ش11, ص29ـ30.
4. آیت الله فاضل لنکرانی در دیدار با دانش‌پژوهان مرکز تخصصی مهدویّت, همان، ش3, ص27.
5. این نکته در خور دقّت است که نه آنان که ادعای ملاقات در غیبت کبرا را نمی‌پذیرند از اسلام و تشیّع دورند و نه کسانی که به آن عقیده دارند, از ایمان بیشتری برخورداند; چرا که هر یک، ادله‌ای بر ادعای خود ارائه می‌کنند و به روایاتی تمسک می‌جویند.
6. از آن‌جا که در درس مربوط به چگونگی غیبت، به صورت مفصل روایات مورد نظر را نقل کردیم، این‌جا فقط به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم.
7. نعمانی، الغیبة، ص144.
8. شیخ کلینی, کافی, ج 1 ص 337، ح 6؛ نعمانی، الغیبة، ص 175 ح 14؛ شیخ طوسی, کتاب الغیبة، ص 161، ح 119؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، باب 33، ص346، ح33.
9. همان، ص339؛ همان.
10. همان، ج2, ص333, ح1.
11. همان، ص333؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص370.
12. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص379.
13. شیخ کلینی, کافی, ج1، ص328؛ شیخ طوسی, کتاب الغیبة، ص202؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص381.
14. سیّد بن طاووس، الاقبال، ص298.
15. ر.ک: نعمانی، الغیبة, ص 160.
16. سیّد مرتضی, تنزیه الانبیاء, ص238.
17. شیخ طوسی, کتاب الغیبة, ص99.
18. سیّد بن طاوس, الطرائف, ص185.





نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.