شكست و ناكامي موقتي است
نويسنده: فاطمه خداكرمي
اگر بگوييم تمامي انسانها در طول زندگيشان بارها به نحوي دچار شكست و عدم موفقيت شدهاند و لحظات سخت و دشوار شكست را تجربه كردهاند و آن را پشت سر گذاشتهاند و يا مزه تلخ آن را چشيدهاند گزاف نگفتهايم.
انسان پس از شكست و ناكامي احساس يأس و نااميدي و بعضاً سرخوردگي ميكند كه اين امر كاملاً طبيعي است و در واقع اين حالت واكنشي است كه بدن در مقابل اين حس ناخوشايند از خود نشان ميدهد و علامت هشدار دهندهاي براي غلبه بر شكست و ناكامي است به شرط اينكه بتوان با اقتدار، پشتكار و جسارت شكست را به پيروزي دلچسب تبديل كرد، حتي بعضي از افراد پيروزي و موفقيت خود را بعد از شكست بيش از هر چيز مرهون پشتكار و مقاومت خود ميدانند.
در اين وادي انسانها به دو دسته تقسيم ميشوند:
دسته اول كساني هستند كه بدبين و دچار ضعف شخصيتي هستند. اين افراد بر اين باورند كه شكست و عدم موفقيتشان هميشگي و ماندني است و احساس ميكنند كه ديگر به پايان راه رسيدهاند و تمامي درها به رويشان بسته شده است. در اين لحظه به مرور گذشته ميپردازند و مرتباً خود را سرزنش ميكنند كه اگر فرضاً اين كار را ميكردم، حتماً موفق ميشدم اما غافل از اينكه بر اگرها نتوان نشست.
اما دسته دوم افرادي هستند كه با علم به اينكه شكست و عدم موفقيت امري كاملاً طبيعي و جزء جداييناپذير نظام بشري است با درايت به دنبال دلايل شكست ميگردند، در واقع اين دسته از افراد با تجربه كردن نقاط روشن و تاريك و فراز و نشيب زندگي به حيات خود معنا و مفهوم ميبخشند زيرا كه انسان مقتدر تشنه مقابله كردن با سختيها و غلبه كردن بر آنهاست.
اين افراد هرگز تسليم شكست نميشوند و اميد خود را از دست نميدهند. شاهد زيبايي رنگينكمان بودن نياز به صبر و تحمل دارد.
انسان پس از شكست و ناكامي احساس يأس و نااميدي و بعضاً سرخوردگي ميكند كه اين امر كاملاً طبيعي است و در واقع اين حالت واكنشي است كه بدن در مقابل اين حس ناخوشايند از خود نشان ميدهد و علامت هشدار دهندهاي براي غلبه بر شكست و ناكامي است به شرط اينكه بتوان با اقتدار، پشتكار و جسارت شكست را به پيروزي دلچسب تبديل كرد، حتي بعضي از افراد پيروزي و موفقيت خود را بعد از شكست بيش از هر چيز مرهون پشتكار و مقاومت خود ميدانند.
در اين وادي انسانها به دو دسته تقسيم ميشوند:
دسته اول كساني هستند كه بدبين و دچار ضعف شخصيتي هستند. اين افراد بر اين باورند كه شكست و عدم موفقيتشان هميشگي و ماندني است و احساس ميكنند كه ديگر به پايان راه رسيدهاند و تمامي درها به رويشان بسته شده است. در اين لحظه به مرور گذشته ميپردازند و مرتباً خود را سرزنش ميكنند كه اگر فرضاً اين كار را ميكردم، حتماً موفق ميشدم اما غافل از اينكه بر اگرها نتوان نشست.
اما دسته دوم افرادي هستند كه با علم به اينكه شكست و عدم موفقيت امري كاملاً طبيعي و جزء جداييناپذير نظام بشري است با درايت به دنبال دلايل شكست ميگردند، در واقع اين دسته از افراد با تجربه كردن نقاط روشن و تاريك و فراز و نشيب زندگي به حيات خود معنا و مفهوم ميبخشند زيرا كه انسان مقتدر تشنه مقابله كردن با سختيها و غلبه كردن بر آنهاست.
اين افراد هرگز تسليم شكست نميشوند و اميد خود را از دست نميدهند. شاهد زيبايي رنگينكمان بودن نياز به صبر و تحمل دارد.