نویسنده: محمد فقیه
مترجم: سید شاهپور حسینی
مترجم: سید شاهپور حسینی
پرچمهای اهل مغرب، مصر و شمال آفریقا
1- روایت حسن بن الجهم: در كتاب الغیبه شیخ طوسی (ص272) به نقل از فضل بن شاذان از ابن ابساط ازابن الجهم؛ مردی از امام علی (علیه السلام) در مورد فرج سؤال كرد. ایشان پرسیدند میخواهی مفصلاً برای تو شرح دهم یا به طور خلاصه بگویم؟ عرض كردم میخواهم آن را به اختصار توضیح دهید. امام فرمود:آنگاه كه پرچمهای قیس در مصر و پرچمهای كنده از خراسان به حركت درآید.
برخی نام دیگری را به جای پرچمهای كِنده ذكر كردهاند.
و در كتاب الارشاد شیخ مفید (ص360) آمده است كه آن حضرت فرمود:
آنگاه كه پرچمهای قیس به اهتزاز درآید...
سند این روایت معتبر است و طریق شیخ به فضل در مشیخه صحیح است. شیخ مفید این روایت را در شمار نشانههای ظهور ذكر كرده است وارد شدن پرچمهای قیس و عربها به مصر و پرچمهای كنده به خراسان گفته است:
آنها را (نشانهها) تنها براساس آنچه كه در كتابهای پایه و اصول ثابت شده هستند و آثار نقل شده آنها را در خود دارند، ذكر كردهایم.
یكی از علما گفته است كه این سخن شیخ مفید بر ثبوت این نشانهها تأكید میكند و تنها خداوند به حقیقت همه امور آگاه است. نعمانی (ص185) نیز مانند آن را با سندی ضعیف روایت كرده است:
پیش از قیام و به پا خاستن حضرت قائم حركت و جنبش قیس به پا میشود.
2- حسنه سدیر در كتاب روضهی كافی (ص264، ج383):
تعدادی از یاران ما از احمد بن محمد از عثمان بن عیسی از بكر بن محمد الازدی نقل كردهاند كه سدیر گفت: امام صادق (علیه السلام) به من فرمود:
ای سدیر در خانهات بمان و (مانند) یكی از گلیمهای آن باش و پیوسته شب و روز در آنجا بمان، آنگاه كه به تو خبر دادند [خبر داده شد] كه سفیانی خروج كرده است، به سوی ما كوچ كن حتی اگر شده با پای پیاده.
پس من عرض كردم قربانت گردم آیا پیش از این امر نشانهای خواهد بود؟ آن حضرت فرمود: بلی و با دستشان (با سه انگشتان) به سمت شام اشاره كردند و فرمودند:
سه پرچم؛ پرچم حسنی و پرچم اموی و پرچم قیسی؛ و در زمانی كه آنان بر این حالتند، سفیانی خروج میكند و آنان را همچون محصول وقت درو بر زمین میریزد (به قتل میرساند) به گونهای كه تو تا به حال به چشم ندیدهای.
عثمان الرواسی با اینكه شیخ فرقهی واقفیها (1) است. اما فقها به روایتهایش پیش از انحراف در دین (پیرو مذهب واقفی شدن) اعتماد دارند، علاوه بر این ما در این روایت به نكتهای برنمی خوریم كه موافق مذهب واقفی باشد یا آن را تأیید كند، پس ناگزیر آن را میپذیریم و در نتیجه آن را معتبر میدانیم.
3- روایت میسّر (كه سندش هم معتبر است) در كتاب (روضه الكافی، ص451، ج259) در مورد جنگ قرقیسیا میگوید:
قیس در آن جنگ كشته میشود و هیچ خونخواهی به خون خواهی او نخواهد پرداخت.
4- برخی از روایتهای ضعیف مانند روایتی كه الزام الناصب (ص131) آن را از عقد الدرر نقل كرده است:
زمانی كه سفیانی از حق روی گرداند و از جاده دین منحرف شود، قیس برای (جنگ با) او از مصر خروج میكند...
در الزام الناصب این بخش هم دیده میشود (2):
5- روایت شیخ در كتاب الارشاد (ص360):
گویی پرچمهای سبز رنگی را میبینیم كه از مصر میآیند، آنان به سرزمین شامات میرسند و به سوی این (صاحب الوصیات) هدایت و راهنمایی میكنند.
سند این روایت این گونه است: الفضل از معمر بن جند از ابوالحسن علیه السلام. نگارنده طریق شیخ مفید در سندش به فضل را متوجه نشده كه چگونه است. برخی از علما و افاضل گفتهاند: از كسی چون شیخ مفید در مورد صحت و درستی سندش سؤال نمیشود (در درستی آن شك نمیكنند) و تنها خداوند به حقیقت همه امور آگاه است. اما شاید این روایت نظر به حوادث پس از ظهور امام مهدی (علیه السلام) داشته باشد.
6- موثقهی محمد بن مسلم: در كتاب الغیبة شیخ طوسی (ص271):
پیش از سفیانی، مصری و یمنی خروج میكنند.
7- روایت عمار بن یاسر در كتاب الغیبة شیخ طوسی (ص278):
و غربیها از سرزمین خود به سوی مصر بیرون میآیند، زمانی كه آنها به مصر برسند در آن وقت مصر محل حكومت سفیانی است و پیش از آن كسی خروج میكند كه (برای پیوستن) به خاندان محمد (صلی الله علیه و آله) دعوت میكند. تركها در حیره فرود میآیند و رومیها در فلسطین و عبدالله از عبدالله پیشی میگیرد تا آنكه این دو نفر به همراه لشكریانشان در كنار رود (خابور) در قرقیسیا به هم میرسند و جنگ بزرگی رخ میدهد. حكمران و فرمانده مغربیها حركت میكند و مردان را میكشد و زنان را به اسارت میگیرد.
پس به دنبال قیس میرود تا آنكه سفیانی در جزیره (بین النهرین) فرود میآید و از پیش از یمنی در این سرزمین پیاده میشود. سفیانی همهی آنچه را كه آنها جمع كردهاند، به چنگ میآورد، سپس به سوی كوفه حركت میكند...
این حدیث به خاطر اینكه از معصوم روایت نشده است، معتبر نیست. علاوه بر این در سلسلهی سندش نیز مشكلاتی وجود دارد. با این حال این حدیث منافاتی با مفاهیم مطابق با اخبار صحیح ندارد.
8- الزام الناصب (ص198، چاپ سنگی) در خطبة البیان كه سندش ضعیف است، آمده است:
نشانهی خروج او (یعنی سفیانی) این است كه سه پرچم با هم به جنگ میپردازند. پرچمی از عربها- وای بر مصر و بدا به حال آنها از این حادثه و چه بر سر آنها خواهد گذشت- و پرچمی از بحرین از جزیرهی او آل (از سرزمین فارس در ایران) و پرچمی از شام. جنگ میان آنها یك سال ادامه مییابد، سپس مردی از بنی عباس خروج میكند...
9- كتاب الغیبة طوسی (ص277) و نعمانی با اسناد ضعیف از امام محمد باقر (علیه السلام) از امیرالمؤمنین علی (علیه السلام):
آنگاه كه دو نیزه (لشكر) در شام با هم به جنگ بپردازند... سپس در شام زلزله رخ دهد... آنگاه به استرسواران تیز تك و پرچمهای زرد بنگرید كه از مغرب میآیند تا در شام فرود آیند.
10- كتاب الفتن و الملاحم تألیف ابن حماد (ص71، نسخه خطی) به نقل از كتاب الممهدون للإمام المهدی علیه السلام تألیف علی كورانی (ص102).
پیش قراولان اهل مغرب، داخل مسجد دمشق میشوند، در حالی كه آنان به شگفتیهای آن مسجد مینگرند. ناگهان زمین به لرزه درمی آید و قسمت غربی مسجد در زمین فرود میرود و این زمین لرزه روستایی به نام حرستا را نیز در زمین فرو میبرد. در آن هنگام سفیانی خروج میكند و آنها (مغربیها) را میكشد تا آنكه آنها را وارد سرزمین مصر میكند...
11- عامّه روایتهای زیادی در مورد اهل مغرب و بربرها و پرچمهای زرد نقل كردهاند اكنون برخی از آن روایتها را میآوریم.
زمانی كه پرچمهای زرد وارد مصر شوند و بر آن سرزمین تسلط یابند و به تنهایی به حكومت بر آن دست یابند و بر منبر آن خطبه بخوانند. در آن وقت شامیان باید حفرهها و سوراخهایی در زمین برای خود درست كنند، چون آن زمان، هنگام بلا و مصیبت است و زمانی كه به تو خبر رسید كه آنها در شام یعنی سرة الشام فرود آمدهاند، اگر توانستی كه نردبانی به آسمان پیدا كنی، از آن بالا برو و اگر توانستی شكافی در زمین بیابی، در آن فرو رو (تا از جنگ در امان باشی) و این كارها را بكن و آنگاه كه پرچمهایی سیاه از سمت شرق و پرچمهای زرد از سمت مغرب در سرة الشام به هم رسند، آن وقت در شام بلا خواهد بود. آن زمان داخل و دل زمین از سطح آن بهتر (و امن تر) است.
***
زمانی كه پرچمهای زرد به مصر رسید، تا آنجا كه در توان داری از این سرزمین بگریز و دور شو...
و از نشانههای آن (شورش سفیانی) این است كه اهل مغرب به مصر میگریزند و زمانی كه آنان وارد مصر میشوند، مصر محل حكومت سفیانی است.
***
بربرها سوار بر استرهای زیبا، با پرچمهای زرد نزدیك میشوند و به سمت مصر میآیند تا در آنجا فرود آیند.
بربرها به سوی مركز شام میروند.
شیخ مفید در كتاب الارشاد (ص357) در ضمن نشانههای ظهور این مطالب را آورده است:
- ظهور مغربیها در مصر و به چنگ آوردن و حكومت كردن بر شامات.
- كشته شدن پادشاه مصر توسط مصریان و ویرانی شام.
12- الزام الناصب (ج2، ص195) یك صفحه كامل را به بحث در مورد مردی به نام اصفر (زرد) اختصاص داده است. او پیرمردی كرد زبان و بسیار سالمند و خوش چهره است و پادشاهان روم مطیع و فرمانبردار اویند. اصفر وارد جزیره (بین النهرین) میشود و قصد رسیدن به دمشق را دارد. نگارنده بر این رأی است كه، هركس در این روایتها تأمل و اندیشه كند، متوجه میشود كه روایتهای معتبر و مورد اعتماد تنها نام قیس را یادآور میشوند و از او سخن گفتهاند و در مورد پرچمهای زرد یا «اهل مغرب» در این گونه روایتها سخنی گفته نشده است و تنها اهل تسنن آنها را روایت كردهاند و شیعیان به این مسئله نیز نپرداختهاند جز شیخ مفید در این سخنش «در ظهور مغربی» و پاسخی كه نگارنده برای این موضوع دارد این است كه راویان ضعیف، همّ و غم و كاری جز جعل حدیث نداشتهاند و به نظر نگارنده، احادیثی كه سندشان ضعیف است و منبعشان هم كتابهای عامی است، به احتمال زیاد در جهت اهداف و جنگ تبلیغاتی و روانی است كه طرفین آن جنگ یك طرف قرمطیها و فاطمیها در مصر طرف و محور دیگر بغداد و غیر بغداد است. و جاعلان حدیث دست به ساختن این احادیث زدهاند. و اگر هم صدور این گونه روایتها از معصوم تأیید و مورد تأكید باشد، به احتمال قوی اینها از اموری هستند كه در عصر فاطمیها در تاریخ اتفاق افتاده است. مطالبی كه در مورد شام درخور توجه است اینكه در آن زمان هیچ كدام از طرفین درگیر نمیتوانند بر آن تسلط كامل داشته باشند یا مدت زمانی طولانی تسلط خود را بر آن منطقه حفظ كنند. در آن زمان این سرزمین پیوسته محور و مركز اختلاف و درگیری و جنگ باقی میماند.
اما موضوع قیس و مصر امری صحیح و ثابت است و دلیل اینكه حوادث مربوط به آن دو در قرن چهارم هجری اتفاق نیفتاده این است كه این دو از نشانههای فرج و زمان نزدیك به ظهور هستند و این خود نیز به این علت است كه بنابر مطالبی كه در حسنهی سدیر، صحیحه میسر و علاوه بر دلیل اجمال (خلاصه گویی) كه در روایت ابن الجهم آمده، ظهور قیس با مسئله ظهور سفیانی همزمان خواهد بود.
نگارنده تصور میكند كه یك حالت و وضعیت مشخص و معینی در مصر به وجود میآید كه در ضمن آن، مصر تبدیل به یك محور از محورهای جنگ و درگیری پیش از جنگ جهانی و در طول آن و یا پس از آن میشود، اما ارتباط قیس با این موضوع، از جمله اموری است كه تفسیر و توضیحی روشن از آن (در میان روایتها) نیافتم و این مسئله را به عهده كسانی كه به علم قبائل و انساب و تاریخ عرب آگاهی و علم كافی دارند وامی گذارم، شاید آنها بتوانند جایگاه و نقش آن را در حوادث كشف كنند. چیزی كه شكی در آن نیست، و مورد تأیید است، وارد شدن قیس به قرقیسیا و كشته شدن او در آنجاست.
پینوشتها:
1. عدهای كه در امامت امام كاظم (علیه السلام) توقف كرده و از قبول ولایت امام رضا (علیه السلام) سرباز زدند. و.
2. كتاب یوم الخلاص، به نقل از منتخب الاثر.
فقیه، محمد، (1387)، سفیانی و نشانههای ظهور، ترجمهی: سید شاهپور حسینی، تهران: موعود عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، چاپ سوم