مترجم: غزل معتمدی
منبع:راسخون
منبع:راسخون
اگر شما یک مدیر جزئینگر هستید باید عواقب این سبک از مدیریت خود و اثرات آن بر زیردستان و تصویری که آنها از شما دارند، آگاه شوید. این مقاله را با دقت بخوانید تا اطلاعات بیشتری در این باره کسب کنید.
بسیاری از کارکنان در سناریوی کاری خود باید با مدیرانی خردبین و سرپرستانی جزئینگر کار کنند. کار کردن برای چنین افرادی کار چندان راحتی نبوده و بر طرز تفکر و عملکرد افراد به شکل قابل ملاحظهای اثر میگذارد. این گرایش به عنوان یک مفهوم منفی در دنیای کسب و کار در نظر گرفته میشود، چراکه نتایج ناخواسته بسیاری به دنبال پیاده شدن این سبک از مدیریت پدید میآیند. قبل از آنکه به نتایج این نوع مدیریت بپردازیم اجازه دهید به طور خلاصه تعریفی از آن ارائه کنیم. مدیریت جزئینگر به سرپرستانی اطلاق میشود که به طور مداوم عملکرد زیردستان خود را تحت نظر داشته و رصد میکنند. این بدان معنی است که به شکل غیر ضروری با تعیین اشتباهات دقیقهای افراد، به آنها فضای کمی برای کار میدهند. در چنین شرایطی افراد آزادیهای لازم برای کار کردن ندارند. چنین رئیس موشکافی بسیار سلطه گر بوده، رفتاری تهاجمی دارد و می خواهد مردم را به کار کردن طبق نظر و خواستهی خود وادار کند. در محیطهای کاری این سبک مدیریت اثرات مخرب بسیاری بر کارکنان داشته و باعث ایجاد نارضایتی از محیط کار در آنان میگردد. نتایج این نوع مدیریت در زیر به طور کامل آورده شده است.
نارضایتی کارکنان
شایعترین نتیجه این سبک مدیریتی نارضایتی افراد از محیط کاری خود میباشد، افراد کار کردن با چنین مدیری را بدلیل داشتن آزادیهای محدود، بسیار سخت مییابند، چنین مدیری با نوعی وسواس کنترل، با انتظاراتی که از کارکنان در مورد اتمام امور کاری در زمان مشخص و به شیوهی معین شده، دارد حوصله زیردستان خود را سر خواهد برد. برای داشتن یک محیط کاری شادی باید یک حداقل آزادی عملی به کارمندان داد و به آنها اعتماد داشت. عدم اعتماد به کارمندان موجب عدم رضایت آنان و در نتیجه کاهش چشمگیر عملکردهای کاری آنان میگردد. در چنین شرایطی افراد بیشتر ز هرچیزی به ترک شغل فکر میکنند.تاثیر بر محیط کار
در محیطی که همواره تحت کنترل است، هیچ شور و شوقی وجود ندارد و تنها از فرد انتطار میرود طبق رویههای خواسته شده کار کند. این گونه محیطهای کار غالبأ تحت سرپرستی فردی با ذهن بسته است که از پیشنهادات دیگران استقبال نمیکند مخصوصأ افرادی که سنشان کمتر از او میباشد. در چنین فضایی افراد به دلیل آنکه دائم اشتباهاتشان را به آنها گوشزد میکنند، اعتماد به نفس خود و علاقه خود را به کار کردن در آن فضا از دست میدهد. مدیر جزئینگر همواره دوست دارد در سالن کارگاه راه برود و همهچیز را تحت کنترل داشته باشد،ارتباطات و عملکرد کارکنان
در اکثر موارد افراد از برقراری ارتباط با مدیر جرئینگر خود در ارتباط با مسائلی کاری فراری هستند. هیچ کس به این مدیر علاقهای ندارد و همه برای فرار از خردهفرمایشات او از او فراری هستند و تمایلی به روبرو شدن و برقراری ارتباط با او ندارند. و این اثرات مخربی بر ارتباطات، بازخورد و عملکرد افراد دارد. این شرایط حتی بر عملکرد خود شخص مدیر نیز اثر میگذارد چرا که همواره در ترس و استرس به سر میبرد که مبادا خطایی از زیردستانش سر بزند و لذا همواره به شکلی وسواسی به کنترل و رصد افراد میپردازد. و این گونه از کارهای اصلی و اساسی خود که همان توسعه کسب و کار و پیادهسازی استراتژیهای توسعه میباشد باز میماند.نگرش منفی
مدیر در جایگاهی پر مسئولیت قرار دارد، مدیر باید زیردستان خود را برای نشان دادن بهترین عملکرد تشویق کند، او شخصی است که مسئولیت قرار دادن فرد درست در شغل مناسب در زمان مناسب به او سپرده شدهاست. اما مدیر جزئینگر، از قابلیتها و مهارت لازم برای تصدی چنی شغل پر مسئولیتی برخوردار نیست. نکته که قابل ذکر این است که برخی از این مدیران خردبین رفتارهای واقعا غیرقابل قبولی از خود نشان میدهند، برای مثال وقتی یک کارمند ترفیع میگیرد یا عملکردی خوبی از خود نشان میدهد، مدیر جزئینگر اولین نفری است که برای خود اعتبار قائل میشود حتی اگر او نباشد که به کارمند مربوطه ترفیع دادهاست. از طرف دیگر مدیر جزئینگر اولین نفری است که به انتقاد و اعلام اشتباهات کارکنان میپردازد.تاثیر بر حسن نیت
بحث پیرامون زندگی کاری خود با دوستان، افراد نزدیک و عزیزان اغلب برای کارکنان امری ضروری میباشد. اگر افراد دائما نزد دیگران از اینکه در محیط کاری با کنترلهای سفت و سخت مواجه بوده و از کار کردن در چنین محیطی ابراز پشیمانی کنند، در نظر آنها یک دید منفی نسبت به سازمان مربوطه شکل گرفته به طوری که هیچوقت آنرا به کسی پیشنهاد نمیدهند. و این دلیلی میشوند که کسی رغبتی برای کار کردن در آن سازمان نداشته باشد. این شرایط کاری برای مسیر شغلی افراد هم مضر است چراکه بسیاری از افراد سازمان را پس از مدتی اشتغال ترک میکنند. محیط کار باید به گونهای باشد که حتی اگر فرد به دلایلی از آن سازمان خارج شد همیشه بخوبی از آن یاد کند. چنین امری تحت سرپرستی یک فرد خردبین غیرقابل وقوع است.در بالا نتایج این سبک مدیریت بر خود مدیر و کارکنان را توضیخ دادیم. اگر شما یک مدیر خردبین هستید وقت آن رسیده که کمی انعطاف از خود نشان دهید، عوامل بسیاری در کسب موفقیت یک سازمان نقش دارند اما همواره بیاد داشته باشید که مهمترین عامل رضایتمندی کارکنان است. این سبک مدیریت را رها کنید و شاهد نتایح موثر آن بر روحیه و رضایتمندی کارکنان و به دنبال آن افزایش بازدهی سازمان خود باشید.
/ج