حواله ای به میرزای شیرازی
مرحوم خطیب شهیر حاج محمد رضا سقازاده در مقدمه کتاب خصائص زینبیه از زبان مرحوم آیة الله آخوند ملا علی همدانی – که بزرگترین شخصیت علمی و روحانی در همدان بود و در آغاز پیروزی انقلاب اسلامی به رحمت الهی پیوست – نقل می کند و می گوید : روزی در پاسخ حقیر راجع به مدفن حضرت زینب علیهما السلام فرمودند :
آیة الله آقا ضیاء عراقی قدس سره فرمودند : شخصی شیعه مذهب از شهر قطیف حجاز به قصد زیارت حضرت ثامن الائمه – علیه السلام – حرکت می نماید . نه دیگر روی برگشتن و نه خرج ادامه سفر را داشته است .
متوسل به ذیل عنایت حضرت بقیة الله اعظم و مقتدانا الامام حجة بن الحسن العسکری – روحی و ارواح العالمین له الفداء – می شود . در همان حال ملاحظه می کند سید نورانی جلیل القدری با او همراهی می کند می فرماید :
این وجه را بگیر ترا به سر من رای ( سامرا ) می رساند . در آنجا نزد وکیل ما حاج میرزا حسن شیرازی برو و بگو سید مهدی فرمودند :
« پولی از ما در پیش تو است اینقدر بدهد تا به زیارت جدم علی بن موسی الرضا علیه السلام بروی ».
آن شخص اظهار کرده متوجه نشدم که این بزرگوار کیست و از کدام جانب آمد عرض کردم هرگاه به آیة الله شیرازی عرض کنم ( سید مهدی فرمودند ) از من می پرسد کیستی و چه نشانه ای و سند و علامتی داری ؟
فرمود : به آقای شیرازی بگو سید مهدی فرمود : به این نشانی که امسال در فصل تابستان شما با حاج ملا علی کنی طهرانی در شام در حرم عمه ام « زینب کبری » مشرف بودید و از کثرت زوار و ازدحام جمعیت زباله در سطح حرم ریخته بودند . شما عبای خود را از دوش برداشته و در دست جمع کرده و به آن وسیله حرم را جاروب کردی و در گوشه ای از حرم گرد آوردی و حاج ملا علی کنی با دستهای خود برداشته و بیرون برد ، من آنجا بودم .
قطیفی می گوید : وقتی در سر من رای به خدمت آیة الله شیرازی رسیدم و عرض کردم ، بی اختیار از جا بلند شد و دست در گردنم انداخت و چشمهایم را بوسید و تبریک گفت .
بعد گفت : در تهران خدمت آیة الله کنی رسیدم . مطلب را تصدیق کرد و لیکن قلباً ناراحت شد که چرا حواله و فرمانی به ایشان از جانب آن حضرت صادر نشده است .1
آیة الله آقا ضیاء عراقی قدس سره فرمودند : شخصی شیعه مذهب از شهر قطیف حجاز به قصد زیارت حضرت ثامن الائمه – علیه السلام – حرکت می نماید . نه دیگر روی برگشتن و نه خرج ادامه سفر را داشته است .
متوسل به ذیل عنایت حضرت بقیة الله اعظم و مقتدانا الامام حجة بن الحسن العسکری – روحی و ارواح العالمین له الفداء – می شود . در همان حال ملاحظه می کند سید نورانی جلیل القدری با او همراهی می کند می فرماید :
این وجه را بگیر ترا به سر من رای ( سامرا ) می رساند . در آنجا نزد وکیل ما حاج میرزا حسن شیرازی برو و بگو سید مهدی فرمودند :
« پولی از ما در پیش تو است اینقدر بدهد تا به زیارت جدم علی بن موسی الرضا علیه السلام بروی ».
آن شخص اظهار کرده متوجه نشدم که این بزرگوار کیست و از کدام جانب آمد عرض کردم هرگاه به آیة الله شیرازی عرض کنم ( سید مهدی فرمودند ) از من می پرسد کیستی و چه نشانه ای و سند و علامتی داری ؟
فرمود : به آقای شیرازی بگو سید مهدی فرمود : به این نشانی که امسال در فصل تابستان شما با حاج ملا علی کنی طهرانی در شام در حرم عمه ام « زینب کبری » مشرف بودید و از کثرت زوار و ازدحام جمعیت زباله در سطح حرم ریخته بودند . شما عبای خود را از دوش برداشته و در دست جمع کرده و به آن وسیله حرم را جاروب کردی و در گوشه ای از حرم گرد آوردی و حاج ملا علی کنی با دستهای خود برداشته و بیرون برد ، من آنجا بودم .
قطیفی می گوید : وقتی در سر من رای به خدمت آیة الله شیرازی رسیدم و عرض کردم ، بی اختیار از جا بلند شد و دست در گردنم انداخت و چشمهایم را بوسید و تبریک گفت .
بعد گفت : در تهران خدمت آیة الله کنی رسیدم . مطلب را تصدیق کرد و لیکن قلباً ناراحت شد که چرا حواله و فرمانی به ایشان از جانب آن حضرت صادر نشده است .1
ای رشک قمر یوسف مه پاره کجــــــــــایی
وی قبلـــگه ثابت و سیاره کــــــجایی
بر خرمن جان آتش هجران تو ای یــــــــــار
زد شعله و سوزم مــن بیچاره کجایی
سرمست من از باده عشقت ز الستــــــــــــم
وآندم که شــدم وارد گهواره کـــجایی
مجنون صفت اندر طلبت واله و حیـــــــران
از خویش شدم بیخود و آواره کجایی
« ناصر » سر کوی تو نشسته است دل افکار
با خـــیل محبان پی نظاره کجــــایی
« انصاری اصفهانی » وی قبلـــگه ثابت و سیاره کــــــجایی
بر خرمن جان آتش هجران تو ای یــــــــــار
زد شعله و سوزم مــن بیچاره کجایی
سرمست من از باده عشقت ز الستــــــــــــم
وآندم که شــدم وارد گهواره کـــجایی
مجنون صفت اندر طلبت واله و حیـــــــران
از خویش شدم بیخود و آواره کجایی
« ناصر » سر کوی تو نشسته است دل افکار
با خـــیل محبان پی نظاره کجــــایی
پی نوشت
1 . مهدی پیشوایی ، شام سرزمین ها خاطره ها ، ص 216 .