روی حرف خود بایستید !
نويسنده:عباس بخشیپور رودسری
برای ایجاد روابط اجتماعی، توجه و گوش فرا دادن به افکار و احساسات دیگران، اهمیت اساسی دارد. مردم معمولاً به طور غیرمستقیم اطلاعات خویش را ارائه میدهند که میتوان از آنها به عنوان سرنخ برای ایجاد ارتباط مناسب استفاده کرد...
شخص بیقاطعیت، در برابر کمترین مقاومت طرف مقابل و در برابر اولین چرا و با شنیدن نخستین استدلالی که شخص مقابل در حمایت از نظرش میکند، تسلیم میشود و میدان را خالی میکند. شخص بیقاطعیت، برای تجهیز شدن به سلاح پایداری، نباید در جواب «چراها»، به عذر و بهانه متوسل شود؛ مهم این است که چیزی را میخواهد و باید سرزنشهای دیگران را فراموش کند.
به طور خلاصه، برای پیدا کردن قاطعیت کلامی، یک راه این است که بیتوجه به گوشزدهای دیگران، موضوعی را تکرار کنیم. در این روش، بی آن که تحت تأثیر گفته سایرین قرار بگیرید، خونسرد و محترمانه روی حرف خود بایستید و نظر خود را به طرف مقابل بقبولانید. هدف، تکرار یک جمله و عبارت نیست؛ منظور این است که در هر عبارتی که انتخاب میکنید، درس مقاومت و پایداری یاد بگیرید.
البته میتوان از کلمات دیگری استفاده کرد یا شکل رد و انکار را به گونههای مختلف بیان داشت؛ ولی جوهر پیام، باید عدم قبول را در برداشته باشد. برای این کار، از عباراتی نظیر علاقهای به این کار ندارم، نه نمیتوانم و...، استفاده کنید.
فرد بدون توجه به سؤال و گفتههای دیگران، حرف خودش را میزند. ما عادت کردهایم که به پرسش دیگران پاسخ دهیم؛ زیرا خیال میکنیم که وقتی کسی با ما صحبت میکند، باید حتماً جوابی داشته باشیم و باید نسبت به هر آن چه میگوید، واکنشی نشان دهیم. برای رهایی از شر سلطهجویی، به تمرین در «نه» گفتن نیاز است.
مواردی پیش میآید که به خرج دادن قاطعیت، عاقلانه نیست؛ یکی از آنها هنگامی است که بروز حوادث، دور از کنترل شماست. در این مواقع، قاطعیت به خرج دادن، احمقانه و چه بسا خطرناک است. در درگیریهای حقوقی و یا در مواردی که احتمال آسیبهای جسمی وجود دارد، باید حتیالمقدور از موضع خود عدول یا سکوت کنید و حرفی نزنید؛ بلکه باید به گونهای عمل کنید که با حفظ مصالحه، به عزت نفس شما آسیب وارد نشود.
اگر تنها به گفتههای طرف مقابل توجه کنید و از خود مایهای نگذارید، چه بسا همصحبت شما نیز به تدریج سکوت کند. باید نظرتان را با صراحت مطرح کنید و از احساساتتان با دیگران صحبت کنید. این بیان، هم شامل احساسات مثبت و هم منفی میشود. اگر مایل نیستید وسیلهای را در اختیار دوست خود بگذارید، صراحتاً آن را بیان کنید و از احساس خود نیز بگویید؛ مثلاً بگویید: «از در اختیار گذاردن اتومبیل معذورم؛ زیرا احساس نگرانی شدیدی پیدا میکنم».
اگر دوست در مقام نصیحت و پاسخگویی، بیمورد بودن طرز فکر و احساستان را پیش کشید، میتوانید خیلی ساده بگویید: «بله، شاید حق با شما باشد؛ اما به هر صورت، چیزی است که وجود دارد و احساسی است که فعلاً دارم». وقتی با دوست خود صحبت میکنید، تا میتوانید در چشمان او نگاه کنید؛ زیرا نگاه نکردن، به چشم مخاطب از مهمترین نشانههای تشویش و اضطراب است.
الف) حقیقت انتقاد دیگران را بپذیرید؛ برای مثال، دختری که مادر سختگیرش یک لحظه از دخالت در کار او دست بر نمیدارد، میتواند خودش را به خنگی بزند و خیلی راحت با آن برخورد کند:
مادر: «باز که تا دیروقت بیرون بودی»؟
دختر: «درست است؛ دیشب باز هم تا دیروقت بیرون بودم».
ب) درستی احتمالی گفتههای انتقادآمیز دیگران را بپذیریم (پذیرش اشتباه). در مورد مثال بالا، اگر مادر، دختر را صریحاً به اشتباهکاری متهم کند، دختر باز هم میتواند از روش فوق استفاده کند و از معرکه نجات یابد. به مثال زیر دقت کنید:
مادر: «اگر بخواهی شبها دیر به منزل بیایی، ممکن است دوباره مریض شوی».
دختر: «مادر! شاید حق با شما باشد» یا «احتمالاً درست میگویید» یا «قبول دارم؛ اگر تا دیروقت بیرون نمیماندم، احتمالاً بیشتر میخوابیدم».
ج) میتوانیم واقعیات موجود در گفتههای منطقی را که مردم از آن برای سلطهجویی بر ما استفاده میکنند، قبول کنیم (توافق با اصول).
به طور کلی، در این روش، فرد در برابر انتقاد سلطهجویانه، با پذیرفتن واقعیت، پذیرفتن اصول یا پذیرفتن اشتباه روبهرو میشود. برای این منظور، میتوان از فردی خواست تا درصدد انتقاد از پوشش، نحوه غذا خوردن، خصوصیات اخلاقی و... ما برآید و ما با همین روش با او برخورد کنیم. در واقع، در این گونه تمرینات، شما یاد میگیرید که دقیقاً روی حرف انتقاد کننده فکر کنید و یاد میگیرید که شنونده خوبی باشید و به جای پیشداوری نسبت به کلمات انتقاد کننده، به آنها آن طور که هست توجه کنید.
اگر در مواجهه با اشتباه، به شیوه قاطعیت مجهز نباشید، تحت تأثیر احساس تقصیر و اضطراب از ناحیه دیگران، زیر سلطه میروید و یا حالت تدافعی میگیرد و منکر اشتباه خود میشوید و به اصطلاح، برای عقب نماندن، شما هم از انتقاد کننده، انتقاد میکنید و در هر حال، حال و روزتان از آن چه هست، بدتر میشود.
واکنش درست در برابر اشتباه چیست؟ خیلی ساده است؛ اشتباه، جز اشتباه، چیز دیگری نیست و باید آن را به همین شکل بپذیرید. نام این روش، «تأیید منفی» است و برای مواجهه حساب شده با اشتباه، میتوان از آن استفاده کرد. اگر اشتباهی مرتکب شده، با عکسالعمل خصمانهای روبهرو شدید، خیلی ساده آن را قبول کرده، انتقاد کننده را تأیید کنید؛ مثلاً اگر کسی گفت: «خوب پیشرفت نمیکنی»، در پاسخ بگویید: «بله، حق با شماست؛ جدیت لازم را به خرج ندادم» (تأیید منفی).
در انتقاد به شایستگیها، عادتها و یا وضع ظاهرمان هم میتوانیم با این روش مواجهه شویم. به مثال زیر دقت کنید:
انتقاد کننده: «علی! درست نیست آدمی با شخصیت تو، این طوری راه برود».
علی: «بله، خودم هم متوجه شدهام که بدجوری راه میروم» (تأیید منفی).
انتقاد کننده: «چرا موهای سرت را زیاد کوتاه کردی؟ اصلاً بهت نمیآید».
شما: «بله، کار مضحکی کردم؛ خودم هم خوشم نمیآید». (تأیید منفی).
نکته مهمی که باید متذکر شد، این است که در مسائل حقوقی و جسمانی، از این روش استفاده نکنید. اگر کسی به شما بگوید: «چرخ اتومبیل شما از روی پایم گذشت»، واکنش مناسب این نیست که بگویید: «بله، موافقم چه کار مضحکی کردم»؛ بلکه بهتر است بگویید: «بفرمایید برای معالجه پایتان چه کار میتوانم انجام دهم».
در این روش نیز انتقاد، انکار نمیشود و شما نباید موضع تدافعی بگیرید و مقابله به مثل کنید و به جای همه این کارها، باید اطلاعات بیشتری از او بگیرید و کاری کنید که او توضیح بیشتری بدهد و انتقادش را بشکافد.
برای درک مفهوم «پرسوجوی منفی»، به تفاوت میان دو جمله شبیه به هم که در جواب یک انتقاد واحد داده شده، توجه کنید؛ فرض کنید همسرتان از رفتن شما به یک میهمانی، دلگیر است و دلگیری خود را بیان میکند. شما به دو شکل میتوانید واکنش نشان دهید:
۱) نمیفهمم میهمانی رفتن من، چه اشکالی دارد؟
۲) حالا چطور شده که از میهمانی رفتن من دلگیر شدهای؟
جمله اول، واکنشی صریح و غیرتدافعی است که شما با روش «پرسوجوی منفی»، با همسرتان برخورد کردهاید و با لحنی ملایم، خواستار توضیح بیشتری هستید تا نظرش را با شما در میان بگذارد؛ اما جمله دوم، کاملاً تدافعی است و لبه تیغ حمله را متوجه همسرتان میکند. در شکل دوم، همسرتان، پاسخ شما را به دل میگیرد و آن را علیه خود تفسیر میکند.
در روش پرسوجوی منفی، شما میتوانید هر پاسخ از طرف مقابل را با روش پرسوجوی منفی، بیشتر بکاوید تا به جایی برسید که علت اصلی ناراحتی و ناخرسندی فرد را بیابید. مسائلی چون سر وقت حاضر شدن، وقت اختصاص دادن، طرز لباس پوشیدن، آراستگی، نظافت، پول دادن، پول گرفتن، تقسیم کارها، قبول مسئولیت در قبال بچهها و چیزهایی از این قبیل، از مسائل معمولی مورد اختلاف زوجین میباشند. با روش پرسوجوی منفی در هر یک از زمینههای فوق، میتوان به درک ناراحتیهای فرد مقابل رسید و از طریق صحبت و مذاکره، توافقی میان خواستههای طرفین به وجود آورد.
نکته آخری که تذکر آن لازم است، این است که در روابط متقابل و پیچیده زندگی روزمره، به منظور اعمال قاطعیت و شهامت روزافزون، آشنایی بیشتر با حقوق پایه و نیز به کار بستن مستمر روشهای مقابلهای شجاعانه، لازم است. در یک رابطه زنده، این روشها میباید با هم و با توجه به شرایط، استفاده شوند.
● آشنایی با مهارتهای ابراز قاطعیت و جرأتمندی
۱) پافشاری در بیان خواسته
شخص بیقاطعیت، در برابر کمترین مقاومت طرف مقابل و در برابر اولین چرا و با شنیدن نخستین استدلالی که شخص مقابل در حمایت از نظرش میکند، تسلیم میشود و میدان را خالی میکند. شخص بیقاطعیت، برای تجهیز شدن به سلاح پایداری، نباید در جواب «چراها»، به عذر و بهانه متوسل شود؛ مهم این است که چیزی را میخواهد و باید سرزنشهای دیگران را فراموش کند.
به طور خلاصه، برای پیدا کردن قاطعیت کلامی، یک راه این است که بیتوجه به گوشزدهای دیگران، موضوعی را تکرار کنیم. در این روش، بی آن که تحت تأثیر گفته سایرین قرار بگیرید، خونسرد و محترمانه روی حرف خود بایستید و نظر خود را به طرف مقابل بقبولانید. هدف، تکرار یک جمله و عبارت نیست؛ منظور این است که در هر عبارتی که انتخاب میکنید، درس مقاومت و پایداری یاد بگیرید.
۲) پافشاری در «نه» گفتن
البته میتوان از کلمات دیگری استفاده کرد یا شکل رد و انکار را به گونههای مختلف بیان داشت؛ ولی جوهر پیام، باید عدم قبول را در برداشته باشد. برای این کار، از عباراتی نظیر علاقهای به این کار ندارم، نه نمیتوانم و...، استفاده کنید.
فرد بدون توجه به سؤال و گفتههای دیگران، حرف خودش را میزند. ما عادت کردهایم که به پرسش دیگران پاسخ دهیم؛ زیرا خیال میکنیم که وقتی کسی با ما صحبت میکند، باید حتماً جوابی داشته باشیم و باید نسبت به هر آن چه میگوید، واکنشی نشان دهیم. برای رهایی از شر سلطهجویی، به تمرین در «نه» گفتن نیاز است.
۳) توافق
مواردی پیش میآید که به خرج دادن قاطعیت، عاقلانه نیست؛ یکی از آنها هنگامی است که بروز حوادث، دور از کنترل شماست. در این مواقع، قاطعیت به خرج دادن، احمقانه و چه بسا خطرناک است. در درگیریهای حقوقی و یا در مواردی که احتمال آسیبهای جسمی وجود دارد، باید حتیالمقدور از موضع خود عدول یا سکوت کنید و حرفی نزنید؛ بلکه باید به گونهای عمل کنید که با حفظ مصالحه، به عزت نفس شما آسیب وارد نشود.
۴) توسعه روابط اجتماعی
اگر تنها به گفتههای طرف مقابل توجه کنید و از خود مایهای نگذارید، چه بسا همصحبت شما نیز به تدریج سکوت کند. باید نظرتان را با صراحت مطرح کنید و از احساساتتان با دیگران صحبت کنید. این بیان، هم شامل احساسات مثبت و هم منفی میشود. اگر مایل نیستید وسیلهای را در اختیار دوست خود بگذارید، صراحتاً آن را بیان کنید و از احساس خود نیز بگویید؛ مثلاً بگویید: «از در اختیار گذاردن اتومبیل معذورم؛ زیرا احساس نگرانی شدیدی پیدا میکنم».
اگر دوست در مقام نصیحت و پاسخگویی، بیمورد بودن طرز فکر و احساستان را پیش کشید، میتوانید خیلی ساده بگویید: «بله، شاید حق با شما باشد؛ اما به هر صورت، چیزی است که وجود دارد و احساسی است که فعلاً دارم». وقتی با دوست خود صحبت میکنید، تا میتوانید در چشمان او نگاه کنید؛ زیرا نگاه نکردن، به چشم مخاطب از مهمترین نشانههای تشویش و اضطراب است.
۵) خود را به خنگی زدن
الف) حقیقت انتقاد دیگران را بپذیرید؛ برای مثال، دختری که مادر سختگیرش یک لحظه از دخالت در کار او دست بر نمیدارد، میتواند خودش را به خنگی بزند و خیلی راحت با آن برخورد کند:
مادر: «باز که تا دیروقت بیرون بودی»؟
دختر: «درست است؛ دیشب باز هم تا دیروقت بیرون بودم».
ب) درستی احتمالی گفتههای انتقادآمیز دیگران را بپذیریم (پذیرش اشتباه). در مورد مثال بالا، اگر مادر، دختر را صریحاً به اشتباهکاری متهم کند، دختر باز هم میتواند از روش فوق استفاده کند و از معرکه نجات یابد. به مثال زیر دقت کنید:
مادر: «اگر بخواهی شبها دیر به منزل بیایی، ممکن است دوباره مریض شوی».
دختر: «مادر! شاید حق با شما باشد» یا «احتمالاً درست میگویید» یا «قبول دارم؛ اگر تا دیروقت بیرون نمیماندم، احتمالاً بیشتر میخوابیدم».
ج) میتوانیم واقعیات موجود در گفتههای منطقی را که مردم از آن برای سلطهجویی بر ما استفاده میکنند، قبول کنیم (توافق با اصول).
به طور کلی، در این روش، فرد در برابر انتقاد سلطهجویانه، با پذیرفتن واقعیت، پذیرفتن اصول یا پذیرفتن اشتباه روبهرو میشود. برای این منظور، میتوان از فردی خواست تا درصدد انتقاد از پوشش، نحوه غذا خوردن، خصوصیات اخلاقی و... ما برآید و ما با همین روش با او برخورد کنیم. در واقع، در این گونه تمرینات، شما یاد میگیرید که دقیقاً روی حرف انتقاد کننده فکر کنید و یاد میگیرید که شنونده خوبی باشید و به جای پیشداوری نسبت به کلمات انتقاد کننده، به آنها آن طور که هست توجه کنید.
۶) تأیید منفی
اگر در مواجهه با اشتباه، به شیوه قاطعیت مجهز نباشید، تحت تأثیر احساس تقصیر و اضطراب از ناحیه دیگران، زیر سلطه میروید و یا حالت تدافعی میگیرد و منکر اشتباه خود میشوید و به اصطلاح، برای عقب نماندن، شما هم از انتقاد کننده، انتقاد میکنید و در هر حال، حال و روزتان از آن چه هست، بدتر میشود.
واکنش درست در برابر اشتباه چیست؟ خیلی ساده است؛ اشتباه، جز اشتباه، چیز دیگری نیست و باید آن را به همین شکل بپذیرید. نام این روش، «تأیید منفی» است و برای مواجهه حساب شده با اشتباه، میتوان از آن استفاده کرد. اگر اشتباهی مرتکب شده، با عکسالعمل خصمانهای روبهرو شدید، خیلی ساده آن را قبول کرده، انتقاد کننده را تأیید کنید؛ مثلاً اگر کسی گفت: «خوب پیشرفت نمیکنی»، در پاسخ بگویید: «بله، حق با شماست؛ جدیت لازم را به خرج ندادم» (تأیید منفی).
در انتقاد به شایستگیها، عادتها و یا وضع ظاهرمان هم میتوانیم با این روش مواجهه شویم. به مثال زیر دقت کنید:
انتقاد کننده: «علی! درست نیست آدمی با شخصیت تو، این طوری راه برود».
علی: «بله، خودم هم متوجه شدهام که بدجوری راه میروم» (تأیید منفی).
انتقاد کننده: «چرا موهای سرت را زیاد کوتاه کردی؟ اصلاً بهت نمیآید».
شما: «بله، کار مضحکی کردم؛ خودم هم خوشم نمیآید». (تأیید منفی).
نکته مهمی که باید متذکر شد، این است که در مسائل حقوقی و جسمانی، از این روش استفاده نکنید. اگر کسی به شما بگوید: «چرخ اتومبیل شما از روی پایم گذشت»، واکنش مناسب این نیست که بگویید: «بله، موافقم چه کار مضحکی کردم»؛ بلکه بهتر است بگویید: «بفرمایید برای معالجه پایتان چه کار میتوانم انجام دهم».
۷) پرسوجوی منفی
در این روش نیز انتقاد، انکار نمیشود و شما نباید موضع تدافعی بگیرید و مقابله به مثل کنید و به جای همه این کارها، باید اطلاعات بیشتری از او بگیرید و کاری کنید که او توضیح بیشتری بدهد و انتقادش را بشکافد.
برای درک مفهوم «پرسوجوی منفی»، به تفاوت میان دو جمله شبیه به هم که در جواب یک انتقاد واحد داده شده، توجه کنید؛ فرض کنید همسرتان از رفتن شما به یک میهمانی، دلگیر است و دلگیری خود را بیان میکند. شما به دو شکل میتوانید واکنش نشان دهید:
۱) نمیفهمم میهمانی رفتن من، چه اشکالی دارد؟
۲) حالا چطور شده که از میهمانی رفتن من دلگیر شدهای؟
جمله اول، واکنشی صریح و غیرتدافعی است که شما با روش «پرسوجوی منفی»، با همسرتان برخورد کردهاید و با لحنی ملایم، خواستار توضیح بیشتری هستید تا نظرش را با شما در میان بگذارد؛ اما جمله دوم، کاملاً تدافعی است و لبه تیغ حمله را متوجه همسرتان میکند. در شکل دوم، همسرتان، پاسخ شما را به دل میگیرد و آن را علیه خود تفسیر میکند.
در روش پرسوجوی منفی، شما میتوانید هر پاسخ از طرف مقابل را با روش پرسوجوی منفی، بیشتر بکاوید تا به جایی برسید که علت اصلی ناراحتی و ناخرسندی فرد را بیابید. مسائلی چون سر وقت حاضر شدن، وقت اختصاص دادن، طرز لباس پوشیدن، آراستگی، نظافت، پول دادن، پول گرفتن، تقسیم کارها، قبول مسئولیت در قبال بچهها و چیزهایی از این قبیل، از مسائل معمولی مورد اختلاف زوجین میباشند. با روش پرسوجوی منفی در هر یک از زمینههای فوق، میتوان به درک ناراحتیهای فرد مقابل رسید و از طریق صحبت و مذاکره، توافقی میان خواستههای طرفین به وجود آورد.
نکته آخری که تذکر آن لازم است، این است که در روابط متقابل و پیچیده زندگی روزمره، به منظور اعمال قاطعیت و شهامت روزافزون، آشنایی بیشتر با حقوق پایه و نیز به کار بستن مستمر روشهای مقابلهای شجاعانه، لازم است. در یک رابطه زنده، این روشها میباید با هم و با توجه به شرایط، استفاده شوند.