نویسنده: علی غفوری
ضدحمله سنگین هراکلیوس
تاریخ فرمانروایی مطلق دو قدرت ایران و رُم بر جهان متمدن در قرون متوالی (پنجم قبل از میلاد تا هفتم بعد از میلاد) اکنون وارد آخرین صفحه خود شده بود. کسی گمان نمیکرد در زمانی که شاهنشاهی ایران در اوج قدرت بود ناگهان توسط نیروهای ناشناختهای از مرزهای جنوب غربی (اعراب) درهم کوبیده شود. اما قبل از فروپاشی امپراتوری بزرگ ایران توسط اعراب اتفاقی مهم برای این کشور رخ داد که در قدرت یافتن اعراب نیز بیتأثیر نبود.ضعف فرماندهی فکاس سبب شد که در 610 میلادی هراکلیوس یا هرقل، امپراتور رُم شرقی، شود وی بلافاصله با تهییج افکار عمومی و شارژ روحیه وطنپرستی رُمیها در کنار فراخوانی مسیحیت علیه ایرانیان قدرتی عظیم برای خود تدارک دید و در 622 از داردانل (هلسپونت آن زمان) گذشت و به خلیج ایسوس رسید و آماده درگیری با شهربراز، سردار ایرانی، شد. نبردی سخت درگرفت و در انتها پس از 20 سال اولین پیروزی نصیب رُم شد.
خسرو در سال بعد سپاه عظیمی متشکل از 40 هزار سرباز را در کانزاکا (ارمنستان) جمع کرد و به سایر سپاهیان خود نیز دستور داد که در این منطقه به او بپیوندند اما هرقل در این جا دست به بهترین حرکت نظامی خود زد. وی به سرعت خود را به سپاه خسرو رسانده و نگذاشت وی از سپاهیان کمکی خود بهره ببرد. ناگهان ورق برگشت. خسروپرویز که تاکنون در هیچ جبههای شکست نخورده بود سپاه خود را ترک کرد و به کوههای اطراف فرار کرد. این عقبنشینی سبب رسیدن هرقل مسیحی به شهر مذهبی و با اهمیت ارومیه (محل تولد زرتشت) شد و هرقل به تلافی انتقال صلیب مقدس توسط خسروپرویز از اورشلیم به تیسفون آتش مقدس ارومیه را (که همواره باید روشن میبود) خاموش کرد.
این عقبنشینی و شکست خسرو را به شدت عصبانی کرد چرا که وی اعتبار خود را از دست داده بود اما او هنوز حداقل سه سپاه بزرگ دیگر در اختیار داشت در 624 نیروهای او از جنوب وارد ارمنستان شده و هرقل یا هراکلیوس را تعقیب کردند اما از بد حادثه دوباره سردار رُمی بلایی را سر سپاههای ایرانی آورد که آنها انتظار نداشتند. برتری نیروهای ایرانی این انتظار را در خسرو ایجاد کرده بود که امپراتور رُمی از خاک ایران خارج میشود اما هرقل بدون از دست دادن فرصت هر سه سپاه ایرانی را که هر کدام جدا از یکدیگر بودند درهم میشکند.
زنجیره شکستهای ایران در این مجموعه نبردها گویی پایان ندارد. در 625 شهربراز، سردار ایرانی، شکستی دیگر از رُمیها در بینالنهرین میخورد.
محاصره قسطنطنیه
خسروپرویز در این زمان چاره را در تسخیر پایتخت رُم و کوبیدن سر مار به جای ضربه زدن به تنهی او دید. وی در 626 اتحادی را با خانات آوار که در شمال امپراتوری رُم مستقر بودند بست و قرار گذاشت که با آنها از شمال و جنوب قسطنطنیه را درهم بکوبد. اما نیروی دریایی رُمی مانع عبور نیروهای ایرانی از تنگه داردانل شد و در نتیجه آوارها نیز از حمله خود فایدهای نبردند. این در حالی بود که تئودور، برادر هرقل، در نبرد زمینی شاهینبراز، فرمانده ایرانی، را شکست داد.در 627 میلادی پس از آن که هرقل مطمئن شد توان خسرو کاملاً تحلیل رفته پایتخت ساسانی را هدف گرفت. وی در پاییز همان سال به100 کیلومتری تیسفون (دستگرد) رسید و درگیر نبردی بزرگ در نینوا با سپاههای ایرانی شد اما شکست خورده عقب نشست. ظاهراً فشار نیروهای پیادهنظام رُمی در ابتدا خسرو را وادار به عقبنشینی میکند و او سپاه را ترک مینماید. اما نیروهای ایرانی بدون سردار به خوبی مقاومت میکنند و در نتیجه هراکلیوس از فتح تیسفون منصرف میشود. اما بدنامی فرار (آن هم دوباره) سبب تنفر سرداران، اشراف و مردم ایران از خسروپرویز میشود.
نتیجه نبردهای پنج سالهی ایران و رُم
شکستهای خسروپرویز تقریباً بلافاصله پس از پیروزیهای بزرگ او روی داد و سبب شد تا علاوه بر کشته شدن وی ارتش ایران به شدت ضعیف شود. پس از خسروپرویز نیز چند نفر یکی پس از دیگری به سلطنت رسیدند اما هیچ کدام نتوانستند مانع انحطاط شاهنشانی ایران شوند تا آن که در 635 میلادی ضربات خرد کننده اعراب ایران را برای صدها سال از قدرت متمرکز ملی محروم کرد. شاید اگر خسروپرویز با درایت بیشتری از پیروزیهای خود بهره میگرفت میتوانست از انحطاط ایران جلوگیری کند اما حماقتها و ستم او زمینه را برای سقوط ایران تسریع کرد.منبع مقاله :
غفوری، علی؛ (1386)، 100 جنگ بزرگ تاریخ، تهران: هیرمند، چاپ دوم