نویسنده: ا. و. دوفور
مترجم: اردشیر نیکپور
مترجم: اردشیر نیکپور
اسطورهای از تاهیتی
کسی نمیتواند شب را در جزیرهی تابو بگذراند و زنده بماند؛...جزیرهی تابو در دریاچهی «هاآپاپه»(1)، در بیست کیلومتری «پاپیتی» (2) و در نزدیکیهای ساحل «پاپهنوئو» (3) قرار دارد.
زنان میتوانند زیبایی و آرامش جزیره را، درختان و گلهای آن را، تموج رخشان نخلهای آن را در پرتو ماه بسرایند.
آنان میتوانند از نرمی و لطافت ماسههای آن، و از آبی خلیجهای کوچک آن سخن به میان آورند،
زیرا زنان، «توپاپائو» (4) (شبح - روان) را نمیبینند،
و هرگز بیمی از بازدید شبانهی جزیرهی تابو به دل راه نمیدهند.
کودکان در روز بر زورقهای خود مینشینند و از دریاچه گذر میکنند؛
تا از لذاتی که میتوانند در جزیرهی ممنوع پیدا کنند، بهره برگیرند.
لیکن چون خورشید غروب کند،
باید شتابان به پاپانوئو بازگردند،
زیرا آنان هیچ خوش ندارند که،
تو پاپائوی جزیرهی تابو را ببیند!
در افسانهها آمده است که در زمانهای قدیم دختر جوانی از ساکنان تاهیتی شبها با دلدادهی خود در جزیرهی تابو دیدار میکرد.
و آن دو در کنار هم در همه جای جزیره، روی ماسههای ساحلی و زیر شاخهی درختان گردش میکردند.
شبی پسر به میعادگاه نیامد و، دختر پس از آن روز دیگر او را ندید.
دختر جوان با دلی شکسته با خود عهد کرد که از جزیره بیرون نرود، تا پسر دوباره به نزد او بیاید؛ و بعد از آن روز تاهیتیها میگویند که در شبهای مهتاب، هرگاه از روی دریاچه جزیرهی تابو را نگاه کنند، دیدگان تیزبین میتوانند توپاپائوی شگفتانگیزی را ببینند که، تنها «پارهئو» (5)یی از تاپای سفید بر تن دارد، یا در روی ماسههای کرانه پرسه میزند و یا در زیر نخلی، یا زیر «توموهوتو» (6)یی، در انتظار محبوب خویش نشسته است....
لیکن خدایان مردی را که به میعادگاه میرود یاری میکنند، بسیاری از مردان که به دلیری بلند آوازه بودهاند، بدین امید که توپاپائوی پر مهری را که شب در جزیره میگردد، ببینند.
به رغم سفارشهای افسانهها و شایعات به آنجا رفتهاند و این بیاحتیاطی به قیمت جانشان تمام شده است.
زیرا بامدادان، پس از شبی بیداری و شبزندهداری.
آنان را، مرده یافتهاند.
وقتی بومیان سبکی عجیب کالبد بیجان آنان را احساس میکنند، زیر لب میگویند که قربانی را توپاپائوی جزیره به حد مرگ دوست میداشته است.
پینوشتها:
1. Haapape.
2. Papeete.
3. Papenoo.
4. Tupapau.
5. Pareo. یعنی جامهی کتانی.
6. Tumuhotu. یعنی درخت میوه.
دوفور، ا. و.؛ (1386)، داستانهای تاهیتی و دریاهای جنوب، ترجمهی اردشیر نیکپور، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم