نویسنده: علی غفوری
ظهور بوگاچف
امپراتوریها پس از آن که «بیاندازه بزرگ میشوند» آماده فروپاشی هستند. روسیه قرن هجدهم از این قاعده مستثنی نباشد. امپراتوران قوی مانند ایوان مخوف، پتر کبیر و کاترین این کشور را مبدل به قدرتی بسیار بزرگ کرده بودند که دهها ملیت را تحت اختیار داشت. روسیه به مانند امپراتوری رُم بر اساس قدرت نظامی و بهرهکشی از ملتهای تحت سلطه، قدرت خود را حفظ کرده بود. این نیروی جهنمی در اواسط قرن هجدهم قادر به درهم کوبیدن قویترین دولتهای اروپایی و آسیایی بود. کاترین کبیر ملکه آهنین روس، در زمان طولانی (34 سال) حکومت خود، روسیه، را به حداکثر قدرت رساند اما وی در 1771 با مردی آزادیخواه برخورد کرد که نزدیک بود امپراتوری تزاری را 150 سال زودتر از بین ببرد.ستمگری اشراف زمینهساز ظهور بوگاچف
حکومت اشرافیگری تزاری در 1770 در اوج خود بود و دهقانان عاصی از ظلم آنها، مترصد فرصتی برای نبرد. در 1772 بوگاچف، قزاق بیسواد، (اما زرنگ) با ادعای این که پتر سوم است به جمعآوری نیرو برای قیام علیهی کاترین پرداخت و جرقه آتش را در جنوب غربی روسیه روشن کرد. دزدان دریایی ولگا، دهقانان فراری (سرخها)، قزاقها و سربازان فراری به زودی تحت لوای او درآمده و ماجراجوترین نیروی مبارز قرن را ایجاد کردند. وسعت عملیات او بزرگتر از اسپارتاکوس شده بود.البته آغاز عملیات او به مانند اسپارتاکوس از فتح قلعهای کوچک در 1773 آغاز شد. قتل عام افسران و سربازان قلعه یایبیتسک در ابتدا حتا مورد توجه فرماندهان محلی روس قرار نگرفت تا آن که وی در سال بعد با تصرف اورنبرگ در نزدیکی اورال از نیروهای پراکنده خود ارتشی بزرگ و پرقدرت ساخت. مردم تیرهبخت شتابان به او پیوستند اکنون پوگاچف نزدیک رود مهم ولگا بود. کاترین که خطر را جدی گرفته بود ناگهان دید ژنرالهایش یکی پس از دیگری شکست خورده و سربازانش به بوگاچف ملحق میشوند.
در 1774 بهترین سردار روس یعنی بیبیکف از طرف کاترین مأمور نجات مسکو و مرکز روسیه شد. وی در نبردی سهمگین در اطراف ولگا مردان بوگاچف را شکست داد و وی را به عقب راند اما به دلیل بیماری ناگهانی درگذشت.
مرگ وی سبب قدرت مجدد بوگاچف شد و غازان به تصرف این شورشی بزرگ درآمد اما سرداران جانشین بیبیکف از جمله سوروف، بوگاچف را در نبردی دیگر شکست داده و وی را به اطراف خزر راندند.
بوگاچف عاقبت بدی داشت چرا که یارانش متفرق شدند و نیروهای باقیماندهاش به او خیانت کرده و وی را در قفس کرده و به مسکو بردند. بوگاچف پس از یک محاکمه طولانی اعدام شد.
نتیجه نبرد
شورش بوگاچف میتوانست در صورت پیروزی مسیر تاریخ را تغییر دهد و این امر چندان دور از دسترس نبود چرا که روسیه کشوری تحت سلطهی اشراف و ملاکین بود و وضعیت دهقانان و کارگران روس بسیار بدتر از همتایان فرانسوی و انگلیسی قلمداد میشد اما قدرت نظامی دورهی کاترین مانع از قدرت گرفتن شورشیان شد. بوگاچف از بدشانسی پنجه در پنجه قویترین امپراتریس تاریخ انداخته و شاید اگر طرف او یک تزار ضعیف بود انقلاب 1917 در 1780 روی میداد.سقوط روسیه میتوانست سبب شود تا قدرتهای منطقهای آسیا نقش تاریخی بزرگتری را بازی کنند و عثمانی نیز از شر قدرت مخوف روسیه خلاص شود. اما به هر تقدیر قرار نبود که در آن سالها روسیه ضعیف شود و شاهین مرگ بر سر لویی فرانسه در 1789 نشست و «انفجار انقلاب» فرانسه را منهدم کرد.
منبع مقاله :
غفوری، علی؛ (1386)، 100 جنگ بزرگ تاریخ، تهران: هیرمند، چاپ دوم