نویسنده: علی غفوری
نبردهای انقلاب فرانسه
سقوط دولت اشرافی فرانسه در 1789 و اعدام لویی در 1792 دنیای اشرافزاده و طبقاتی قرن هجدهم را علیه فرانسه به حرکت درآورد. پادشاهان که از قدرت گرفتن ملت فرانسه شدیداً به وحشت افتاده بودند، تصمیم گرفتند فرانسه ضعیف شده را نابود کنند تا با یک تیر 3 نشان بزنند؛ قدرت اول زمینی اروپا را برای همیشه از وضعیت تهاجمی خارج کنند، بخشهایی از آن را بین خود تقسیم کنند و از همه مهمتر آن که تودههای فقیر را بلافاصله به سزای جسارتشان برسانند.اولین هجوم را ارتش اتریش و پروس آغاز کردند. آنها به خیال خود برای گرفتن پاریس تنها نیاز به یک راهپیمایی داشتند. حال آن که در شرق (مالمی) با مقاومت سنگین نیروهای انقلابی مواجه شدند و به جهت عکس عقب نشستند. اما همین بهانه سبب شد نیروها با انگیزهی انقلاب دست به ضد حمله بزنند و از آلزاس به شمال رفته و وارد بخش چپ رود راین شوند. بخش دیگری از این نیروها نیز در ماورای آلپ قوای اتریش را عقب زده و نشان دادند در نبود ارتش فرانسه نیز در دفاع و حتا تهاجم مشکلی ندارند.
ائتلاف ضد فرانسوی
در 1793 کشورهای اروپای غربی و مرکزی اتحاد نیرومند و بزرگی را علیه فرانسه ترتیب دادند.روسها، هلندیها و انگلیسها در این سال به نیروهای اتریشی و پروسی ملحق شده و به تدارک حملهای بزرگ از جانب رود راین برآمدند. از طرف دیگر اتریشیها و ایتالیاها نیز در آلپ به هم پیوستند. اسپانیا هم از کوهها پیرنه در جنوب فرانسه نبرد را آغاز کرد.
اما این تهاجم همهجانبه سبب ترس انقلابیون نشد و آنها با کمک قدرت سازماندهی کارنو ارتشی قوی از مردان انقلاب ایجاد کردند که متجاوزان را در شرق فرانسه به سمت رود راین عقب راند. ژنرال موروی فرانسوی در شرق و شمال تنها به عقب راندن مهاجمان بسنده نکرد و با عبور از زمینهای یخزده به هلند حمله کرد.
اسپانیا و روسیه که انتظار فتوحات ساده را داشتند، به سرعت پاپس کشیده و تقاضای ترک مخاصمه کردند. اتریش نیز که اوضاع را مساعد نمیدید، پیشنهاد آتشبس 6 ماهه در راین را ارائه کرد. این در حالی بود که در منطقه ایتالیایی آلپ نبرد همچنان ادامه داشت.
نتایج نبرد
سقوط لویی شانزدهم و حکومت اشرافی بوربونی برای اروپای 1792 شکی باقی نگذاشت که نابودی فرانسه قطعیست اما قدرت انقلابیون دنیا را شگفتزده کرد و به سیاستمداران نشان داد، انقلاب «ظرفیتی» را در کشورها آزاد میکند که بسیار بهتر از یک ارتش است. اما اشتباه کشورهای مهاجم سبب شد انقلاب داخلی فرانسه به قدرت تهاجمی و ویرانگر تبدیل شود که 1 سال بعد جغرافیایی اروپا را تغییر دهد. مردانی چون ناپلئون بناپارت، ژنرال گروشی، ژنرال مورو و ژنرال لی در اثر نبردهای رهاییبخش تربیت شدند.اشتباهی که 120 سال بعد اروپاییها در انقلاب روسیه نیز آن را تکرار کردند و موفق شدند سبب شکلگیری ارتش سرخ شوند.
منبع مقاله :
غفوری، علی؛ (1386)، 100 جنگ بزرگ تاریخ، تهران: هیرمند، چاپ دوم