روایاتی كه شيعه و سني از حضرت صادق «عليه السّلام» نقل كرده اند

مالك بن انس (امام يكي از چهار مذهب اهل سنت) فقيه مدينه گويد: من خدمت حضرت صادق – عليه السّلام – مي رسيدم متّكايي برايم مي گذاشت و احترامم مي كرد مي فرمود: من ترا دوست دارم، من از اين لطف خرسند مي شدم و شكر خدا مي كردم، آنجناب خالي از سه امر نبود يا روزه بود، يا نماز مي خواند، و يا ذكر مي گفت؛ از بزرگان زهاد و عيادي بود كه از خداوند مي ترسند، بسيار حديث مي كرد ، خوش مجلس و پرفايده بود، هرگاه نام پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم را مي برد
شنبه، 27 مهر 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
روایاتی كه شيعه و سني از حضرت صادق «عليه السّلام» نقل كرده اند
روایاتی كه شيعه و سني از حضرت صادق «عليه السّلام» نقل كرده اند
روایاتی كه شيعه و سني از حضرت صادق «عليه السّلام» نقل كرده اند

  • مالك بن انس (امام يكي از چهار مذهب اهل سنت) فقيه مدينه گويد: من خدمت حضرت صادق – عليه السّلام – مي رسيدم متّكايي برايم مي گذاشت و احترامم مي كرد مي فرمود: من ترا دوست دارم، من از اين لطف خرسند مي شدم و شكر خدا مي كردم، آنجناب خالي از سه امر نبود يا روزه بود، يا نماز مي خواند، و يا ذكر مي گفت؛ از بزرگان زهاد و عيادي بود كه از خداوند مي ترسند، بسيار حديث مي كرد ، خوش مجلس و پرفايده بود، هرگاه نام پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم را مي برد رنگش تغيير مي كرد: گاهي زرد و گاهي سبز مي شد بطوري كه شناخته نمي شد، سالي با او به حج رفتم چون به ميقات رسيد هر چه مي خواست لبيك بگويد صداي مباركش در گلو مي پيچيد و نزديك بود از مركب بيفتد. گفتم: يا ابن رسول الله چاره اي نيست بايد «لبيك» گفت. فرمود: اي پسر ابوعامر با چه جرات بگويم: «لبيك اللهم لبيك» يعني پروردگارا دعوت ترا اجابت كردم – مي ترسم جواب آيد نه لبيك و نه سعديك يعني خدا مرا نپذيرد.
  • سفيان ثوري گويد: به حضرت صادق – عليه السّلام – عرض كردم: مرا نصيحت كنيد. فرمود: سفيان! هر كه عزت بي قوم و قبيله خواهد، و بي نيازي بي مال، و جلال بدون قدرت، از ذلت گناه به عزت طاعت درآيد. گفتم: با ابن رسول الله! بيشتر بفرماييد، فرمود: پدرم مرا از سه چيز منع نمود فرمود: پسرجان هر كه با رفيق بد نشيند سالم نماند، هر كه جاهاي نامناسب رود متهم شود، هر كه زبانش را نگه ندارد به گناه مي افتد. سپس اين شعر را خواند:
    عود لسانك قول الحق تحظ به
    ان اللسان لما عودت معتاد
    موكل يتقاضي ما سننت له
    في الخير و الشر فانظر كيف تعتاد
    زبان را به سخن حق عادت ده تا اهل حق شوي كه، به هر چه عادتش دادي معتاد شود، به هر نيك و بدي كه آشنا شد همان را طلب كند، بنگر به چه روش عادت مي نمايي.
  • هر گاه سه نفر مومن پيش يكي از برادرانشان روند برادري كه از شرش ايمن و از مكرش در امان باشند و اميد خيري از او داشته باشند اگر – در آن مجلس – دعايي كنند خداوند اجابت فرمايد ، اگر چيزي بخواهند عطا نمايد، اگر افزون طلبند زيادش كند ، و اگر مسالت نكنند بي دعا عنايت فرمايد (يعني اجتماع مومنين مطلوب و دعاي دسته جمعي آنها مقرون به اجابت است).
  • هر كه سه بار از تو خشمگين شد و حرف زشتي نزد، با او طرح دوستي افكن.
  • آشنايي با مردم را كم كن، آشنايان را هم نشناخته گير، اگر صد رفيق داري نود و نه تا را به كنار بگذار و از آن يكي هم بر حذر باش (در صورتي كه غالب اهل زمان فاسد و دور از حق باشند).
  • كمال مومن به سه چيز است: بصيرت، صبر در حوادث، و اندازه گيري زندگي.
  • عمل سه كس را خدا بالا نبرد: بنده ي گريخته، زني كه شوهر از او خشمگين است، و متكبر.
  • سه چيز در هر دوران كمياب است: برادري در راه خدا، زن شايسته كه در امور ديني با شوهر همكاري كند، و فرزند رشيد (كه موافق ميل پدر باشد) هر كه يكي از اين سه نعمت را يافت خير دنيا و بخت بلند يافته.
  • سه صفت است در هر كس نباشد هرگز اميد خيري به او نيست: ترس از خدا در خلوت، برگشت (از گناه) در پيري، و شرمساري از عيب.
  • هر چشمي در قيامت گريان است جز سه چشم: چشمي كه به حرام نگاه نكرده، يا در راه اطاعت نخوابيده، و يا در دل شب از ترس خدا گريسته.
  • سه چيز است اگر مومن بياموزد موجب زيادي عمر و دوام نعمت است، راوي پرسيد: آنها چيست؟ فرمود : طول دادن ركوع و سجود نماز ، زياد نشستن بر سر سفره در حضور مهمان، و احسان و نيكي كردن به اهلش يعني آنها كه شايسته و مستحق احسان اند و شايد مراد نيكي با بستگان و اقوام باشد -.
  • علامت حرامزاده سه چيز است: بد مجلس بودن، تمايل به زنا ، دشمني با ما اهل بيت پيغمبر – صلّي الله عليه و آله و سلّم -.
  • تقوي سه گونه است: 1- براي خدا و در راه خدا، اين عبارت است از ترك قسمتي از حلالها تا چه رسد به شبهه ناك، اين تقوي خاص الخاص است. 2- تقوي از خدا يعني: ترك شبهه ناك تا چه رسد به حرام، اين تقواي خاص است. 3- تقوي از ترس آتش و عذاب، يعني: فقط ترك حرام و اين تقواي عام است. تقوي چون نهر جاري است، و اين درجات مانند درختان رنگارنگي است كه كنار نهر كاشته اند، همه از يك آب مي خورند، اما حقيقت و طعم و لطافت آنها مختلف است و انتفاع مردم هم نسبت به آنها متفاوت است.
  • شيعيان سه دسته اند: 1- دوست دلباخته، اينان از ما هستند. 2- آنها كه ما را زيور خود قرار دهند، و البته ما زينت اين گروهيم. 3- كساني كه ما را وسيله كسب و كار قرار دهند، هر كه ما را اسباب دست كند مستمند شود.
  • شيعيان ما را در سه مورد بيازماييد: وقت نماز، ببينيد مواظبت بر وقت دارند يا نه؛ سرپوشي، ببينيد اسرارشان را در برابر دشمنان ما حفظ مي كنند يا نه؛ و در امور مالي، دقت كنيد مالشان را با برادران خود در ميان مي نهند يا بخل مي ورزند.
    منبع: كتاب نصايح آيت الله مشكيني




  • نظرات کاربران
    ارسال نظر
    با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
    متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.