چگونه با کج خلقی‌های کودکان خود برخورد کنیم.

می‌گویند بزرگسالانی که هوش عاطفی بالایی دارند روابط بهتری دارند، در کارها خلاق‌تراند و کلا کیفیت زندگی بهتری دارند. دکتر لورا مارکام، روانشناس کلینیکی در دانشگاه کلمبیا، می‌گوید که: برای پرورش دادن یک...
يکشنبه، 30 خرداد 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
چگونه با کج خلقی‌های کودکان خود برخورد کنیم.
چگونه با کج خلقی‌های کودکان خود برخورد کنیم.

 

مترجم: ایرج علیزاده
منبع:راسخون




 

مثل یک رهبر عمل کنید.

می‌گویند بزرگسالانی که هوش عاطفی بالایی دارند روابط بهتری دارند، در کارها خلاق‌تراند و کلا کیفیت زندگی بهتری دارند. دکتر لورا مارکام، روانشناس کلینیکی در دانشگاه کلمبیا، می‌گوید که: برای پرورش دادن یک کودک با بهره عاطفی بالا به چهار چیز نیاز دارید؛ وقتی بچه هستند به آنها احساس امنیت بدهید، بگذارید احساساتشان را لمس کنند، به جای تنبیه مسائل را حل کنید و همیشه قاطع باشید. چیزی که اغلب والدین نمی‌دانند این است که برای موفقیت کودک شما بهره عاطفی بسیار مهمتر از بهره هوشی است.

آرام باشید.

اگر می‌خواهید کودکی بزرگ کنید که آرام باشد، باید خونسرد باشید. نگذارید عادت‌های بدی که هنگام رانندگی، کار، پرداخت مالیات و تماشای فوتبال جوانان از خود بروز می‌دهید در آنها جلوه کند. به عنوان یک فرد بالغ راه‌های مفید دیگری مقابله با فشار دارید که هیچکدام نقش بر زمین شدن و گره کردن مشت‌ها را شامل نمی‌شود.
نگذارید کودکان نوپا احساسات خود را سرکوب کنند.
وقتی کودک شما در 14 ماهگی از مرحله وول خردن به مرحله آرام گام برداشتن می‌رسد تغییر عظیمی در حال وقوع است. آنها دیگر با اجسام براق توجه‌شان جلب نمی‌شود. به خاطر کنجکاوی آنها درمورد همه چیزهایی که می‌تواند آنها را بکشد( مانند خروجی‌های الکتریکی و چاقوهای خواستنی آشپزخانه) و صبر محدود شما، ممکن است مجبور شوید در هر دقیقه 20 الی 25 مرتبه "نه" بگویید. دکتر مارکام می‌گوید: "اگر در لحظه‌ای که در آستانه زنده ماندن قرار دارد او را ماچ کنید و بگویید "نه یعنی نه" او سخت تلاش خواهد کرد که این احساسات را عمیقاً به درون خود بکشد. او نمی‌خواهد با مامان و بابا که برای او مثل خدا هستند مشکلی داشته باشد. شما شش برابر اندازه او هستید و صادقانه مسئول مرگ و زندگی کودک خود و زندگی او کاملاً با خوشحالی شما همراه است. این به معنای آن نیست که به او اجازه دهید با هر چیز خطرناکی بازی کند. بدین معناست که شما باید برای پاسخ دادن به لحظاتی که آنها درک می‌کنند که نمی‌توانند، آماده باشید شما عادت کنار زدن احساسات را در آنها ایجاد می‌کنید یا عادت لمس کردن این احساسات.
داد نزنید: آخرین باری را به یاد بیاورید که شما متوجه حرف‌های کسی نشدید و او به شما گفت: فهمیدم اهل کجایید. ممنون. میشه یک بار دیگه محکم‌تر و عصبی‌تر توضیح بدی؟
تمرکز خود را از دست ندهید: به جای اینکه به آنها بیاموزید که هیچ ناامیدی وجود ندارد که نمی‌توانند حل کنند، فقط بگذارید کمی ناامید شوند.
بگذارید گریه کنند: هیچ والدینی دوست ندارد گریه کردن فرزندشان را ببیند اما اگر به آنها اجازه ندهید که غم و ناکامی خود را بروز دهند وقتی آن را احساس می‌کنند، در آینده قادر نخواهند بود این کار را انجام دهند.
از خنده استفاده کنید: خنده تعداد هورمون های استرس را در بدن شما کاهش می‌دهد و انتقال دهنده‌های عصبی مانند اکسی توسین را افزایش می دهد. پس مشغول لطیفه گفتن شوید.
به آنها نشان دهید احساسات چه شکلی هستند: مطالعه‌ای وجود دارد که نشان می‌دهد حتی وقتی با یک کودک دو یا سه ساله در مورد احساسات یک نفر دیگر صحبت می‌کنید کودک بیشتر در مورد شخص می‌فهمد، فهمیدن احساسات دیگران به آنها کمک می‌کند خودشان را بشناسند.
این‌ها به این معنی هستند که دکتر مارکام پی برده که چگونه کودکان نوپا این فرآیند را پردازش می‌کنند. زمان‌هایی وجود دارد که کودک سه ساله شما نمی‌خواهد وارد ماشین شود و شما می‌خواهید این کار را به زور و علی رغم میل باطنی او انجام دهید. این کار انجام خواهد شد. نمی‌گویم وقتی مجبور شوید این کار را نخواهید کرد. اما هر بار که چنین کاری انجام می‌دهید بعداً مقاومت در شکل کشمکش قوی دیگری خواهد بود.
سختگیر بودن کاری که شما فکر می‌کنید را انجام نمی‌دهد.
والدینی که سختگیرانه رفتار می‌کنند فکر می‌کنند انضباط شخصی را در فرزند خود پرورش می‌دهند، اما برعکس. انضباط شخصی را پایمال می‌کنند و انضباط بیرونی خودشان را درج می‌کنند. این در مورد خانه‌های که "وقفه کوتاه" حکم اجباری است، قابل بحث است. اما دکتر مارکام اصرار دارد شما نمی‌توانید کودک خود را تنبیه کنید اگر بهره عاطفی خوبی داشته باشید.
در مقابل، شما نمی‌توانید سیاست آزاد در قبال کودک خود اتخاذ کنید. شما هیچ وقت هر چیزی را که خواست به او نمی‌دهید. یک سه ساله قادر نیست زندگی خودش را بچرخاند، حتی خانه خود شما. تمام شب بیدار خواهد ماند. تمام روز تلویزیون تماشا خواهد کرد. فقط شکم خودش را سیر خواهد کرد. این یعنی فقدان کورتکس نزدیک پیشانی. بزرگسالانی وجود دارند که با این چیزها مشکل دارند. خب پس این چیز میانی نا بین این دو حالت، چه شکلی است؟
وقتی آنها می‌گویند "نه" (و "بله")
راهی وجود ندارد که چیزهای خطرناک را با احتیاط کاوش کرد. آنها قادر نخواهند بود این را درک کنند نمی‌توانید آن را توضیح دهید فقط مجبورید بگویید "نه". اما دکتر مارکام راه‌های خوبی برای جلوگیری از مرافعه سر مسائلی مانند سبزیجات و لباس پوشیدن پیشنهاد می‌کند.
مثلاً مثل بقیه کودکان، کودک شما نمی‌خواهد کت بپوشد. تصور می‌کنید که کودک شما ذات‌الریه خواهد گرفت مجبور خواهید شد سه ماه بعدی را در مطب دکتر بگذرانید. تصور او این است: "من کت نمی‌خواهم." پس اجازه دهید تا پنج دقیقه بدون کت بیرون برود و خوتان نیز با کت خوب و گرم و راحت به همراه او بیرون بیایید. احتمال این است که محیط دعوای کت را برنده خواهد شد.
در این لحظات فکر می‌کنید که باید پای خودتان را دریک کفش بکنید و اگر این کار را بکنید موفق خواهید بود. اگر صبور باشید چیزهای خوب زیادی وجود دارد که از کمک کردن به کودک‌تان در مورد چیزهای کوچک حاصل می‌شود.
اغلب والدین فکر می‌کنند محدودیت‌هایی که برای کودکانشان مقرر می‌کنند برای سلامتی و امنیت آنهاست، درحالیکه اینگونه نیست.

کج خلقی چه زمانی شروع می‌شود.

کودک شما در حال بازی کردن در یک زمین بازی خوب است. شما می‌خواهید بروید و او می‌خواهد بماند. دعوا و مرافعه بالا می‌گیرد. به زودی او دارد به سوی شما فریاد می‌زند و چنگ می‌اندازد. دکتر مارکام می‌گوید: به جای اینکه او را به شانه خود بیاندازید و به سمت خانه حرکت کنید یا او را فراموش کنید انگار کودک شما نیست، محدودیت‌های همدلانه معین کنید. یعنی به طرف او فریاد نکشید تا کاری که شما می‌خواهید را انجام دهد و همچنین او را در وضعیت نامشخص قرار ندهید. خواسته خودتان را مشخص کنید.
بگویید "پنج دقیق دیگه". پس او انتظار واضح‌تری از آنچه قرار است اتفاق بیافتد خواهد داشت . از جملاتی مانند "کاش می‌تونستیم بیشتر بمونیم" و "میدونم ناراحتی" استفاده کنید و نشان دهید که شرایط را درک می‌کنید.
به آنهایی گزینه‌هایی مانند "می‌خواهی قبل از رفتن با تاب یا سرسره بازی کنی؟" بدهید تا بدانند کنترلی بر روی آنهاست.
وقتی این جواب نداد آن حرکت چرخ کودک خود را به نمایش نگذارید. بگذارید گریه کند و بداند که هر چیزی که می‌خواهد را نخواهد گرفت یک ابراز ناراحتی عاطفی برای یک کودک سه ساله طبیعی است.

یک رئیس باشید.

شما و همسرتان مدیرعامل خانه هستید(نقش گذاری را امتحان کنید). پس شروع به رفتار کردن مانند یک رهبر کنید. رئیس‌هایی که موفق‌اند هیچ وقت نمی‌گویند "تکلیفت را تمام نکردی، هفته بعد دوباره امتحان کن" همچنین آنها شما را در مقابل سایر پرسنل شرمنده نمی‌کنند. یک رئیس گیرا می‌گوید: "خوب است. کاملاً درک می‌کنم که چرا نتواستید تکمیل کنید. بگذارید با هم کار کنیم ببینیم مشکل چیست؟" این نوع رئیس چیزی است که شما باید برای کودک خود باشید. شما به یک رهبر مطمئن و قابل اعتماد تبدیل شده‌اید که کودک شما می‌تواند برای کمک روی شما حساب کند.
این کار را الان انجام دهید وگرنه سال‌های نوجوانی آنها... بدتر خواهد شد.
رفتار شما در سه سالگی تاثیرات زیادی در سیزده سالگی او خواهد داشت. چیزی که شرح می‌دهم انجام دادنش بسیار سخت‌تر است نمی‌خواهم تظاهر کنم که انجام آن آسان است. والدین فکر می‌کنند: من تمام روز وقت ندارم و او دارد ناز می‌کند.
بله. اما من می‌خواهم کودکی بزرگ کنم که بهره عاطفی بالای داشته باشد. شما نوجوانانی خواهید داشت که مستقل خواهند بود اما از شما توصیه خواهند طلبید. سرسخت نباشید و با خودتان رو راست باشید. کارایی آن در سه سالگی بسیار بیشتر از زمان نوجوانی است.

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما