اشکالتراشی برای تضعیف ملت
ای کوتاهفهمان! ای خیانتگران! این قدر تزویر نکنید که چه شد. همان که ملت میخواست شد. ملت ما برای شکم قیام نکرده بود. ملت ما برای این امور منحط قیام نکرده بود. ملت ما برای آنچه قیام کرده بود، شد. چطور میویید نشد؟ و از این به بعد هم تمام خواستهای دست دوم ملت انجام خواهد گرفت. و نه قدرتهای خارجی و نه توطئههای داخلی و نه قلمها و نه گفتارها نمیتواند جلوگیری کند از این سیل خروشان. برادران من! بدانید که این مسائلی که طرح میکنند و این اشکالاتی که میتراشند همه برای تضعیف شماست. همه برای این است که شما را مأیوس کنند. میخواهند شما را از اسلام مأیوس کنند. آنهایی که منافع خودشان را از دست دادهاند- یا در خطر میبینند- میخواهند شما را مأیوس کنند. میخواهند شما را از قدرت خودتان مأیوس کنند تا سست بشوید و آنها به مقاصد خودشان برسند. لکن باید بدانند که نه ملت ما دیگر سست خواهد شد و نه شما دیگر به مقاصدتان میرسید. (1)لااقل کارشکنی نکنید
همه باید انجام وظیفه بکنند. چرا نشستید تا همجنسها، هم دینهای شما، هم کشورهای شما در این زاغهها زندگی بکنند؟ با آن وضع فلاکت بار زندگی میکنند. به داد اینها برسید آقا، نباید حالا مثل آن وقت باشد. یک دسته آن بالاها بنشینند و تفریح بکنند و پایشان را روی هم بیندازند و لَم بدهند و مبلهای گرانقیمت و بخندند به این جمعیتهای زحمتکش، و با قلم خودشان بر خلاف مسیر اینها و بر وِفق خواستهای ابَرقدرتها قلمفرسایی کنند؛ ننشینند این کار را بکنند.ما همه با هم باشیم، مملکت از خودتان است. همه بچه این مملکت هستند. پس چرا یکی به آن طرف میکشد، یکی به این طرف میکشد؟ آقا چرا یک دسته تبلیغ آن طرفیها را میکند، چپیها را میکند. یک عدّه [تبلیغ] راستیها را میکند؟ مگر خودتان آدم نیستید؟ برای خودتان کار بکنید. برای این مملکت، برای این ملت، برای این بیچارهها کار بکنید. کارشکنی لااقل نکنید، خوب، بنشینید تو خانه مُرفَّهتان و تفریحات خودتان را بکنید، و عیّاشی و هرزگی خودتان را بکنید. دیگر چرا کارشکنی میکنید. (2)
هراس منحرفین از تحقق اسلام
اسلام یک خار بزرگی شده است در چشم اشخاصی که از اول نمیتوانستند اسلام را ببینند. منتها قبل از انقلاب، از باب اینکه دولت طاغوت بود، قلمها و قدمها و گفتارها به اسلام خیلی توجه نداشت. حالا که دولت طاغوت منقرض شد و تا آخر برگشت ندارد و رژیم جمهوری اسلامی شد، اینهایی که اسلام مثل استخوانی در گلوی آنهاست در صدد برآمدند که نگذارند این حقیقت تحقق پیدا بکند. تمام این اختلافاتی که می بینید با شماها دارند، با کمیتهها دارند، با دادگاههای انقلاب دارند، با روحانیون دارند، با پاسدارها دارند، اساسش اختلاف با اسلام است. آنهایی که نمیتوانند بشنوند اسم اسلام را، حالا میبینند که اسلام پیش آمده است، و ان شاء الله با محتوای خودش تحقق پیدا میکند. آنها را خوف برداشته است که اگر این حقیقت تحقق پیدا کند، شیاطین طرد خواهند شد. از این جهت، با تمام قوایی که دارند، با اسمای مختلف: با اسم اسلام، با اسم خدمتگزاری به مردم، با اسم «فدایی خلق»، با اسمهای مختلف، اینها به میدان آمدند؛ یعنی به میدان خدا آمدهاند. (3)زمینهسازی برای دخالت نظامی
آنها الآن در صددند که اثبات کنند به خارج که ایران استقرار ندارد، ایران هرج و مرج است، و میخواهند اگر یکوقت بخواهند یک دخالتی بکنند افکار عمومی دنیا را مهیا کرده باشند برای آن کار. الآن مشغول همین هستند و همه تبلیغاتشان برای همین معناست که منعکس بکنند که ایران الآن به وضع هرج و مرجی دارد میگذرد، در هیچ جا یک نظامی نیست، در هیچ جا وظیفهشناسی نیست در هیچ جا؛ هر که هر کاری دلش میخواهد، بکند. این برای ما بسیار وظیفهآور است. برای ما بسیار سنگین تمام میشود که ما را جوری معرفی بکنند در دنیا که به آنها حق بدهند که با قوای انتظامی بیایند و برای تربیت ما- کانه ما یک جمعیتی هستیم که تربیت نداریم، یک جمعیتی هستیم که هرج و مرج طلبیم، یک جمعیتی هستیم که نظمی تو کارمان نیست و لاعلاج باید یک قیّمی بیاید برای اینکه ما را تربیت کند. این دردناک است برای یک کشوری که نهضت اسلامی کرده. از این جهت وظیفه، اسلامی است و سنگین، ولی باید عمل کرد. (4)زدن برچسب ارتجاع به وسیلهی روشنفکران و نویسندگان
چاره نیست که ما تحمل کنیم برچسب ارتجاع را. ما ارتجاعی هستیم که دست خائنان را از مملکت قطع کردیم. و ما ارتجاعیون آزادی را به مملکت برگرداندیم. و ما ارتجاعیون استقلال را به مملکت خودمان برگرداندیم. و ما ارتجاعیون دزدها را که بر ذخایر ما سلطه داشتند، از مملکت خودمان خارج کردیم. و ما ارتجاعیون آزادی به همه قشرها دادیم. و بعد از اینکه معلوم شد، از بعضی دادگاهها به واسطه توطئهای که شده بود، نگذاشتند توطئه را انجام بدهند. ما باید تحمل کنیم این مسائل را، و باید هم از همینهایی که در ایران هستند و به اسم روشنفکر یا به اسم نویسنده و امثال ذلک هستند و خرابکار هستند، این برچسبها را قبول کنیم. (5)برچسب ارتجاع، پوششی برای مخالفت با اسلام
درد همه، این است که چرا اسلام؟ این دردشان است. و ملت ما هم همه مقصد خودش را اسلام میداند، برای اینکه از اسلام میبیند که آن چیزی که میخواهد حاصل میشود. اسلام، هم دنیاست و هم آخرت. ملت ما اسلام را میخواهد و اینها با ملت ما مخالفاند برای خاطر اینکه اسلام را میخواهد. اگر این ملت میگفت که جمهوری فقط، اینها همه برایش سینه میزدند و برایش تبریک میگفتند. اما حالا که کلمه اسلام آمده توی کار، نه با این مخالفاند. این ارتجاعی است! اینها اسلام را ارتجاعی میدانند. اینها خدا را مرتجع میدانند، یک همچو مردمیاند. اگر اعتقاد به او داشته باشند- اعتقاد که ندارند- اینها با پیغمبر اسلام بدترند تا با شماها؛ برای اینکه اساس را او گذاشته است. این ارتجاعی بود که شما ملت [را نجات داد]، این ارتجاعی بود که دست خیانتکارها را از این مملکت بُرید. و اینها این را مسئله ارتجاعی میدانند. این ارتجاعی بود که شماها را به سرنوشت خودتان حاکم کرد. نمیدانم کِی اینها میخواهند بیدار با شوند و کِی میخواهند دست بردارند از این مغلطه کاریهای خودشان، از این مخالفتهای خودشان؟ من متأسفم که یک جمعیتی که باید به این مملکت خدمت بکنند، باید الآن قدردانی بکنند که این ملت خون خودش را داد و چپاولگرها را بیرون کرد و مفتخوارها را دستشان را قطع کرد و آدمکشها را بعضیشان را به جزای خودشان رساند و بعضیشان را هم میرساند ان شاء الله. من متأسفم که اینها نمیآیند میدان با این ملت موافقت کنند. ملتی که همه چیزش را داده و حالا شما آزادانه نشستهاید توی اتاقهایتان و پایتان را روی پای خودتان میاندازید و بر خلاف این ملت قلمفرسایی میکنید. انسان متأسف میشود از اینکه این چه افکاری است که اینها دارند. هی «ارتجاع، ارتجاع»! هر کلمه ارتجاع که میگویند اگر دلشان را بشکافید، بر میگردد به اینکه اسلام ارتجاعی است؛ منتها جرأت نمیکنند بگویند. بعضیشان هم با صراحت یک کلمهای گفتند و توبه کردند بعدش. و معلوم نیست که توبه حقیقی هم باشد. (6)ایجاد ترس از قدرتهای خارجی
مع الأسف تبلیغات سوء مبلغین خارجی در طول این صدها سال به اندازهای بوده است که به همه ماها باوراندهاند که در مقابل این قدرتها نمیشود مقابله کرد، ما را ترساندهاند از اینها، با تبلیغات ترساندند. وقتی که یک قضیهای پیدا میشد، کافی بود که یک نفر از خارجیها که در اینجا مأموریت داشت بیاید بگوید این نباید بشود، تمام میشد دیگر. همان قدرتهای بزرگی که در اینجا بودند آن قدر ترسیده بودند از خارجیها که یک سفیر- فرض کنید انگلستان- در آن وقت، وقتی که میآمد یک چیزی میگفت، امکان نداشت که سلطانش بتواند خلاف بکند؛ برای اینکه تبلیغات این طور بود. (7)تبلیغات برای ترور شخصیت افراد مؤثر
من با همه این گروهها هیچ، با هیچ یک از اینها قوم و خویشی ندارم. ولی با همه این گروهها موافقم مادامی که در پستهای خودشان رفتار خوب دارند. شما بدانید که در بین این ملت ما الآن اشخاصی هستند گروهکهایی هستند که میخواهند یکی یکی اینهایی که مشغول خدمت به این مملکت هستند از نظر مردم بیندازند و آنها را از ملت جدا کنند.باید توجه داشته باشید که اینها که آمدند و مطلبی را گفتند مُچِشان را بگیرید که این آقایی که تو میگویی فلان است، دلیلت چه است؟ ببینید چه خواهد گفت. آن کسی که مثلاً در ارتش است، فرمانده ارتش است اگر گفتند فلان کار را کرده مُچش را بگیرید که دلیل شما بر این مطلب چه است؟ آن که در رأس دادگاهها هست اگر به او اشکال کردند مچشان را بگیرید بگویید دلیلت بر این مطلب چه است؟ آن وقت خواهید فهمید که دلیلی در کار نیست. فقط این است که تبلیغات است، که میخواهند شخصیتها را بشکنند، و میخواهند نتیجه از آن بگیرند. و مع الأسف ملت ما توجه به این مسأله، بسیاریشان کم دارند. به این تبلیغات سوئی که نسبت به بعضی از این روحانیون که مشغول خدمت به این ملت هستند، نسبت به اینها میکنند باور میکنند. اشخاصی را که من بیش از بیست سال است میشناسم و میدانیم چه اشخاصی هستند لکهدار میکنند. اینها از عیوبی است که در کشور ما هست. ... البته در هر قشری و جمعیتی پیدا میشوند بعض اشخاص غیر صالح. نباید ما اگر در یک جمعیتی یک آدم غیر صالح پیدا شد تمام آن گروهها را بکوبیم. نباید ما بدون دلیل و بدون شاهد یک مطلبی را قبول بکنیم. بعضی از فلاسفه میگویند که کسی که بی دلیل یک مطلبی را قبول بکند از فطرت انسانی خارج شده است. (8) و صحیح است. انسان نمیتواند به حسب فطرتش یک مطلبی را که میشنود همین طوری خودبخود قبول کند. اشخاصی که میخواهند الآن شخصیتهایی که در این مملکت مشغول خدمت و در رأس کار هستند از نظر مردم بیندازند، اینها نظرشان به این است که این کشور را تهی کنند از شخصیات و از اشخاص مؤثر، و آن کنند که سابق بود. ملت ما باید هوشیار باشد و هیچ مطلبی را بیدلیل قبول نکند. (9)
گذشتن از خوبیها و ایستادگی بر تهمتها
الآن شما ملاحظه میکنید که رسانههای گروهی تمام چیزهایی که در ایران، چیزهای خوبی که در ایران هست، اگر صحبت کنند به طور برقآسا ازش میگذرند و تهمت میزنند و سر آن تهمت ایستادگی میکنند. (10)ناتوان جلوه دادن اسلام در ادارهی کشورها
از تبلیغات دامنهداری که به ظاهر ضد ایران و در حقیقت بر ضد اسلام است آن است که: «انقلاب ایران نمیتواند کشور ما را اداره کند»، و یا «دولت ایران در حال سقوط است، چون نه اقتصاد سالم و نه فرهنگ صحیح و نه ارتش منسجم و نه قوای مسلح آماده دارد». و این تبلیغات از همه رسانههای گروهی امریکا و وابستگان به آن پخش میشود و مایه دلخوشی دشمنان ایران و اسلام است، و در حقیقت این تبلیغات علیه اسلام است و میخواهند وانمود کنند که اسلام در این زمان قدرت اداره کشورها را ندارد. (11)القاء ناتوانی به کشورهای مستضعف
اساس همه شکستها و پیروزیها از خود آدم شروع میشود. انسان اساس پیروزی است و اساس شکست است. باور انسان اساس تمام امور است. غربیان و در سابق انگلستان و بعد از او امریکا و سایر کشورهای قدرتمند دنبال این بودند که با تبلیغات دامنهدار خودشان به ممالک ضعیف بباورانند که ناتواناند، بباورانند که اینها نمیتوانند هیچ کاری انجام بدهند؛ اینها باید در صنعت، در نظام، در اداره کشورها، دستشان به طرف قدرتهای بزرگ از شرق و غرب دراز باشد. آنهایی که میخواستند مخازن این کشورهای ضعیف را ببرند، نقشههای درست فکر کرده آنها این بود که مردم این کشور را، ملت این کشورها را، باورشان بیاورند که خودشان ناتوانند؛ ناتوانی را به خورد کشورهای مستضعف بدهند و خود مردم باور [کنند] که ما نمیتوانیم صنعتی را خودمان ایجاد کنیم و نمیتوانیم لشکری را خودمان اداره کنیم و نمیتوانیم اداره مملکت خودمان را بکنیم. این باور که به وسیله تبلیغات غربزدگان در این ممالک پیاده شد، این کشورها را به تباهی و عقبماندگی کشاند. هر کاری را که انسان باورش این است که ضعیف است نسبت به آن کار، نمیتواند آن کار را انجام بدهد. (12)ترس از صدور ارزشهای اسلامی و انقلابی
شما میبینید که الآن در همه جای دنیا تقریباً به ضد جمهوری اسلامی تبلیغات میشود. تبلیغات همه جانبه، چه دستگاههای تبلیغات غرب با همه وابستگان و چه دستگاه تبلیغات شرق با همه وابستگانش. این برای این است که اینها از جمهوری اسلامی وحشتزده شدهاند. علاوه بر اینکه منافعشان در خود ایران از دست رفته است و- انشاءالله- تا ابد از دست خواهد رفت. علاوه بر این، خوف این را دارند که این مطلب سرایت کند و این نهضت و انقلاب سرایت کند به خارج و صادر بشود در مملکتهای دیگری. و آنها هم بعد از فهم این معنا که اسلام باید در آن محل باشد، اسلام وضعش چطور است، آن را هم میترسند که مبادا آنجا هم مثل ایران بشود، و آن دستگاههای طاغوتیشان کم کم رو به زوال باشد و ان شاء الله هست رو به زوال. (13)ایجاد اختلاف در ملت
امروز همه با ما مخالفند، ما خودمان باید حفظ کنیم وحدتمان را؛ هر چه آنها خلاف کنند ما وحدتمان باید قویتر باشد؛ هر چه تبلیغات آنها زیاد بشود ما باید وحدتمان زیادتر بشود. آنها همه تبلیغات را برای این میکنند که اختلاف ایجاد کنند.آنها ایادیشان در همه جا راه افتاده است برای اینکه، در ایران خلاف ایجاد کنند، از غیر ایران هم از هیچ جا نمیترسند، برای غیر ایران هم از هیچ جا تبلیغ نمیکنند. شما دیدید که در انگلستان چندین ماه- قریب یک سال- اعتصاب بود، حرفی نبود، انگلستان است دیگر، اعتصاب است. اگر چهار نفر آدم در یک جایی فرض کنید اعتصاب بکند، آن تا آخر هر روز گفته میشود که در ایران اعتصاب است! (14)
مصیبت تعریف دشمنان شکست خورده
در هر صورت، این مسائل برای انقلابات هست که آنهایی که خارج و داخل ضرر دیدهاند، باید البته بد بگویند. ما نباید متوقع باشیم که اینهایی که شکست خوردند و رفتند، برای ما خوب بنویسند. یا ما نباید متوقع باشیم که روزنامههای امریکا و کسان دیگر برای ما چیزهای خوب بنویسند. خوب، آنها رفتهاند از بین، منافعشان از دستشان رفته است. خوب، کسی که تمام منافعش را شما از او گرفتید- ملت ما همه منافع امریکا را گرفته؛ الآن یک شاهی ندارد، یک سیر نمیتواند نفت از اینجا صادر کند و همین طور سایر کشورهایی که منافعشان از دستشان رفته- نباید ما متوقع باشیم که اینها برای ما مقاله- عرض بکنم که- خوب بنویسند. البته آنها باید به ما فحش بدهند. اگر یک روزی اینها برای ما خوب نوشتند، آن وقت است که ما مصیبت داریم. (15)بدگویی رسانههای غربی، بهتر از تعریف کردن آنهاست
تبلیغات عالم، رسانههای گروهی عالم، همه باید با ما ضدیت بکنند. ما اگر این کار را نکنند، خلاف میدانیم، خلاف، باید بگوییم خلاف کردند! من سابق یک وقتی میگفتم که اگر اینها بخواهند من را مفتضح کنند، تعریف کنند. اینکه بدگویی میکنید، بیشتر مردم توجه میکنند؛ برای اینکه شما اگر دستتان را به دریا هم بزنید نجس میشود! شما اگر تعریف از من بکنید، مردم همه مخالفت میکنند. اما خدای تبارک و تعالی خواسته است که اینها دشمنی کنند تا اینکه مردم مجهز بشوند. (16)پینوشتها:
1- همان، ج 10، ص 474-475.
2- همان، ج 11، ص 18.
3- همان، ج 10، ص 458-459.
4- همان، ج 12، ص 55.
5- همان، ج 10، ص 476.
6- همان، ص 527-528.
7- همان، ج 19، ص 481.
8- قائل این سخن، شیخ الرئیس ابو علی بن سینا است. (الأسفار الاربعة، ج 1، ص 364)
9- صحیفه امام، ج 13، ص 538-539.
10- همان، ج 20، ص 226.
11- همان، ج 13، ص 210.
12- همان، ج 14، ص 306.
13- همان، ج 13، ص 486.
14- همان، ج 19، ص 256.
15- همان، ج 15، ص 189.
16- همان، ج 20، ص 364.
سعادتمند، رسول؛ (1390)، درسهایی از امام: آداب انتقاد، قم: انتشارات تسنیم، چاپ دوم