جنگ در لوانت(1)
نويسنده:مهدی داریوس نظام الرعایا
آمادگی برای جنگ چندجانبه
با آغاز سال 2007، گزارش هایی درباره روزآمد شدن قابل توجه ارتش سوریه، از جمله در زمینه تکنولوژی موشکی با کمک ایران، در سطح رسانه های اسرائیل به نحو گسترده ای منتشر شد. (1)
تصویر یک جنگ قریب الوقوع در سراسر خاورمیانه وجود دارد. در اسرائیل گزارش شده است که سوریه، حزب الله و ایران برای جنگی که در لوانت جرقه زده خواهد شد، آماده می شوند. (2) و به همین علت نیروهای احتیاط سوریه از خروج از کشور منع شده اند. (3)
در ژوئن 2007، گروه منتقد دولت اسرائیل مطلع شد که در جنگ با سوریه حتماً نیروهای نظامی ایران مداخله خواهند کرد. (4)
اکنون سال 2008 است و شبح جنگ مجدداً ظهور کرده است. بشار اسد رییس جمهور سوریه اعلام کرد که کشورش نگران بوده و مجدداً آماده بدترین وضع است. علی رغم این که آمریکا هرگز جرئت آغاز جنگ علیه ایران را ندارد اما ارتش ایران در آمادگی به سر می برد.
نظامیان لبنان و حزب الله نیز در وضعیت آماده باش هستند. روزنامه الاخبار، چاپ لبنان، به نقل از رییس جمهور سوریه که در جمع روشنفکران عرب سخن می گفت، نوشت: در حالی که جنگ یک گزینه مرجح نیست اما اگر اسرائیل علیه سوریه و لبنان اعلام جنگ کند یا اگر آمریکا علیه ایران اعلام جنگ نماید، سوریه کاملاً آماده خواهد بود. (5)
ما باید وضعیت را از منظر منافع آمریکا تحلیل کنیم زیرا جنگ اخیر در لبنان نشان داد که از بسیاری جهات اسرائیل خواستار متوقف کردن جنگ بود اما از جانب دولت بوش تحت فشار قرار داشت. (6) از این رو تهدید جنگ در خاورمیانه در سال 2008 باقی است.
اشتباه محاسبات در لوانت: زمینه ای برای جنگ
اندکی بعد از شکست سنگین سال 2006 اسرائیل در لبنان، تل آویو با مهارت شروع به «توجیه» برای جنگ های بیشتر با همسایگان خود یعنی در منطقه لوانت کرد. (8) توصیف اسرائیل از «اشتباه در محاسبات» به شدت مبهم و تهدید آمیز بود.
اشتباه در محاسبات از منظر تل آویو شامل رشته ای از امور داخلی لبنان و حوادث سرزمین های اشغالی فلسطین تا تشریح و تعریف جنگ طلبانه و متهورانه مانند واکنش سوریه به دشمنی اسرائیل می شود. حمله هوایی پنهان که سپس با نام رمزی عملیات باغ منتشر شد و توسط شصت و نهمین اسکادران نیروی هوایی اسرائیل علیه یکی از تاسیسات سوریه به نام دیر ازویر که نام آن شنیده نشده بود در ششم سپتامبر 2007 صورت گرفت، می توانست اشتباهی از جانب سوریه بوده باشد که با خشم اسرائیل پاسخ داده شود.
تعریف اسرائیل از اشتباه در محاسبات همچنین می تواند به معنی هرگونه شلیک خودسرانه به سوی اسرائیل باشد. روزنامه جروزالم پست «اشتباه در محاسبات» که می تواند منجر به آغاز جنگ میان سوریه و اسرائیل شود را تعریف کرده است و آن هنگامی است که یک حادثه در طول مرزها در شکل حمله تروریستی رخ دهد که می تواند سبب گسترش نبرد گردد. (9) چنین حادثه ای به آسانی می تواند منجر به آغاز نبرد میان حزب الله و اسرائیل شود. یک اقدام اشتباه می تواند چنین حادثه ای را به بار آورد.
در 18 جولای 2007، یک موشک توسط گروهی ناشناخته به اسرائیل شلیک شد. چیزی که می توانست به بهانه ای برای آغاز جنگ تبدیل شود. در سوریه، لبنان و جهان عرب این اعتقاد وجود دارد که این حادثه اقدامی از سوی اسرائیلی ها و متحدان آن در تلاشی برای توجیه جنگ آینده بود.
مذاکرات صلح تحت کنترل کامل تل آویو
وقتی از وی در خصوص دورنمای صلح با سوریه سئوال شد، زیپی جواب داد: به هیچ وجه. سوریه در پی بازی خطرناکی در منطقه خاورمیانه است و افزود که سوریه همواره برای اسرائیل یک تهدید باقی خواهد ماند. (12)
این اظهارات دستور کار مخفی اسرائیل را برملا ساخت. آنها در فحوای اعلامیه عمومی صلح طی تابستان 2007، نیرنگ تل آویو را آشکار کردند.
در حالی که زیپی لیونی اظهار داشت که هیچ صلحی میان اسرائیل و سوریه وجود نخواهد داشت، ایهود اولمرت در مصاحبه با شبکه تلویزیونی العربیه گفت که او شخصاً خواهان صلح با سوریه است. اولمرت نخست وزیر این رژیم با مخاطب قرار دادن مستقیم بشار اسد رییس جمهور سوریه گفت: شما می دانید که من آماده مذاکرات مستقیم با شما هستم؛ و افزود که من حاضرم با شما بنشینم و درباره صلح صحبت کنم نه جنگ.
چند روز بعد ایهود اولمرت اعلام کرد که او خواستار صلح با سوری هاست اما این صلح به معنی مذاکرات صلح فوری میان سوریه و اسرائیل نیست و می تواند به معنی تداوم وضع موجود باشد. اظهارات اولمرت دو پهلو بود. طبق نظر اسرائیلی ها، تهدید به جنگ به عنوان نتیجه حفظ وضع موجود میان سوریه و اسرائیل وجود دارد. به خاطر داشتن این اظهارات بسیار مهم است زیرا این اظهارات نشان می دهد که اسرائیل قصد ندارد بلندی های جولان را پس دهد اما به عنوان شرایط صلح خواستار چیزهای دیگری از سوریه است. اینجا بود که تهران به صحنه آمد.
اسرائیلی ها به واسطه این حقیقت که در سال 2007 اولمرت نخست وزیر این رژیم گفت که او درباره جنگ قریب الوقوع با سوریه نگران نیست بلکه او از مذاکرات عمومی درباره صلح بین سوریه و اسرائیل ناخشنود و نگران است، بیشتر مقصر دانسته شدند. بالاخره کسی باید درباره منطقی که پشت عصبانیت اولمرت در ارتباط با پیشنهاد عمومی صلح میان سوریه و اسرائیل وجود دارد، سئوال کند. (13)
به طور مسلم واقع گرایی سیاسی توسط اسرائیل در ارتباط با دمشق و در تلاش برای جداکردن سوریه از ایران به کار گرفته شد. در این رابطه دمشق به طور علنی تاکید کرد که هیچ مذاکرات پنهانی میان سوریه و مقامات اسرائیلی به عنوان شرطی برای صلح صورت نگرفته است. (14)
رفتار منطقی و عقلانی سوریه برای اصرار بر شفافیت، به منظور محروم ساختن اسرائیل از هرگونه ابزاری برای تلاش پنهان جهت جدا کردن سوریه از متحدان خاورمیانه ای آن بوده است.
خبرگزاری های بین المللی به نحو گسترده ای گزارش داده اند که اظهارات سال 2007 اولمرت در خصوص تقاضای صلح با سوریه بوده است. مقامات اسرائیلی نیز مکرراً ادعا کرده اند که سوریه همواره از صلح امتناع ورزیده است. (15)
این ادعاها علی رغم این حقیقت که همه سوابق عمومی به طور واقعی خلاف آن را نشان می دهند، مطرح شده اند. رهبر سوریه از زمان ایهود باراک و آریل شارون همواره خواستار مذاکرات صلح میان اسرائیل و سوریه است.
ادعاهای اسرائیل مبنی بر تعقیب صلح بخشی از عملیات روانی بین المللی رسانه های طرفدار اسرائیل برای به تصویر کشاندن متجاوز به عنوان قربانی است. در همین راستا، معنی صلح با سوریه این است که اگر دمشق خود را از تهران جدا کند، تل آویو به جنگ به سوریه مبادرت نخواهد کرد.
جدا کردن سوریه از ایران: شرط اصلی اسرائیل برای صلح با سوریه
دکترآلون لیل، مدیر کل سابق در وزارت امور خارجه و سفیر سابق اسرائیل در آفریقای جنوبی که در گذشته نیز شدیداً سرگرم مذاکرات اسرائیل با سوریه بود خاطرنشان می سازد که مسئله اصلی بازداشتن تل آویو از پذیرش صلح است. وی تاکید کرده است که 85 درصد مسائل در مذاکرات میان سوریه و اسرائیل مورد توافق دمشق و تل آویو قرار گرفته است. (16)
مسائل اصلی برای استقرار صلح میان دمشق و تل آویو در سال 2000 حل و فصل شد، از جمله حق آب برای اسرائیل از خاک سوریه، تضمین و دسترسی اسرائیل به بلندی های جولان بعد از بازگرداندن به سوریه و تضمین های امنیتی میان دو طرف. (17)
به دلیل سیاست های داخلی تل آویو، صلح در سایه توافق دو طرف طی سال های 1993، 1995، 1996 و 2000 قابل دسترس نبود. این شرایط بعد از سال 2001 و با آغاز سیاست تهاجمی آمریکا در خاورمیانه تشدید شد. آلون لیل، در رابطه با مشکل صلح میان دو طرف گفت: «اسرائیل هرگز قصد ندارد بلندی های جولان را به متحد ایران بازگرداند.» (18)
تل آویو تقاضای بیشتری را به عنوان هزینه صلح به سوریه تحمیل کرده است. این جزو منافع استراتژیک آمریکا و اسرائیل است که ایران منزوی شود، حتی به قیمت صلح با سوریه. (19)
در این رابطه، امور داخلی و روابط خارجی سوریه به عنوان عوامل تعیین کننده در رابطه با مذاکرات به شمار می روند. سوریه و ایران بخشی از ائتلاف استراتژیک خاورمیانه هستند که در برابر منافع آمریکا، انگلیس، اسرائیل، فرانسه و آلمان مقاومت می کنند. سایر بازیگران خاورمیانه که با همین منافع خارجی مخالفت می کنند متحدان دیگر یا همکار با سوریه و ایران در درون یک بلوک آشکار یعنی بلوک مقاومت قرار دارند. (20)
در این چارچوب است که هر کسی در می یابد اسرائیل به دنبال صلح با سوریه نیست اما سوریه را به جنگ تهدید می کند اگر ایران و متحدانش را رها نکند.
در آستانه مانور بزرگ نظامی اسرائیل که در آن سوریه و اسرائیل در یک جنگ خیالی می جنگیدند، حیم رامون معاون نخست وزیر اسرائیل در مصاحبه با رادیو گفت که نگرانی سوریه بی مورد است و اسرائیل به دنبال صلح با سوریه است. اما افزود که متأسفانه سوریه عمیقاً در محور شرارت و ارتباطات با حزب الله گیر افتاده است. (21)
حیم نتیجه گرفت که دمشق انتخاب استراتژیک برای حفظ اتحاد خود با ایران به جای تعقیب صلح با تل آویو را انجام داده است. افزون بر این، در 23 دسامبر 2003 نیز شیمون پرز اظهار داشت؛ مذاکرات صلح با سوریه در حالی که این کشور لبنان را از نظر تسلیحاتی تامین می کند، امکان پذیر نمی باشد. (22)
این موضوع اشاره ای به نقش مهم سوریه به عنوان مرد خاورمیانه میان تهران و لوانت است.
بی طرف ساختن سوریه: شرط لازم برای خنثی کردن حماس، حزب الله و ایران
در این راستا، سوریه به عنوان حلقه ارتباطی گردآوری نیروهای مقاومت یک نظم منطقه ای جدید در خاورمیانه عمل می کند و هم به عنوان پروژه ای برای خاورمیانه جدید تلقی می گردد. آنچه اسرائیلی ها در تلاشند با همکاری آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان انجام دهند، حذف سوریه از این اتحاد و قطع ارتباط میان ایران و لوانت است. هدف اصلی فشار بر سوریه تسلیم سیاسی صلح آمیز این کشور (همان کاری که لیبی در قبال انگلیس و آمریکا در سال 2003 انجام داد) و جدا کردن این کشور از ایران، جریان مقاومت اعراب و فلسطین و لبنان است.
«شالومو بن امی» وزیر امور خارجه اسبق اسرائیل، در اکتبر 2007 اظهار داشت که اگر سوریه به نحو مسالمت آمیز ارتباط خود با ایران را قطع نکند یک راه حل نظامی اجتناب ناپذیر است. ایجاد شکاف میان سوریه و ایران و خشکاندن حزب الله از طریق قطع خطوط تامین تسلیحات، اجازه انجام اقدامات حیاتی برای با ثبات کردن لبنان (یعنی به قدرت رساندن نیروهای دست نشانده در بیروت) و جلوگیری از آنچه که اکنون به عنوان یک سناریوی واقعی از جنگ سه جانبه اسرائیل علیه سوریه، حماس و حزب الله تلقی می شود، نتایج استراتژیک ملازم برای صلح سوریه- اسرائیل است. (24)
خارج ساختن سوریه از بلوک مقاومت شرط لازم برای اسرائیل و آمریکا و شرکای آنان برای برخورد با ایران است. با خارج ساختن سوریه از دایره متحدان ایران، تمام منطقه لوانت قابل کنترل است و مقاومت در سرزمین های فلسطینی و لبنان از سوی بازیگرانی مانند حماس و حزب الله به نحو چشمگیری می تواند تضعیف شود. با استقرار چنین چارچوبی، لوانت می تواند در نظم اقتصادی که «قدرت های غربی» تحت اجماع واشنگتن و اتحادیه مدیترانه مدنظر دارند، وارد گردد: آنجا جایی است که منافع خارمیانه ای اسرائیل، انگلو – آمریکا و فرانکو – جرمن با هم ادغام شده است.
در سال 2006 آخرین هدف حمله اسرائیل به لبنان خارج ساختن سوریه از ائتلاف با ایران و قراردادن دمشق در مدار نظم منطقه ای جدید بود. با درک این موضوع، بعداً آشکار شد که حمله سال 2006 اسرائیل به لبنان برای هدف قرار دادن سوریه طراحی شده بود. (25)
با این وجود، جنگ یک گزینه پر هزینه برای آمریکا، انگلیس، اسرائیل و شرکای آنان شد و به همین دلیل بود که بعد از شکست تل آویو در لبنان، کانال های سیاسی برای ارتباط با دمشق مورد توجه قرار گرفت.
هاآرتص گزارش افشاگرانه ای را در آگوست 2007، با عنوان ماهیت واقعی ماموریت دیپلماتیک «نانسی پلوسی» رییس مجلس نمایندگان آمریکا به دمشق آشکار ساخت. هدف سفر وی به دمشق کمک به ایجاد صلح میان اسرائیل و سوریه و روابط بهتر با آمریکا بود اما شرایط این هدف به طور کامل آشکار نگردید.
نظر سوریه برای رها کردن ایران جلب شد، همان گونه که نظر ایتالیا برای رها کردن آلمان در جنگ جهان اول جلب شده بود. «تام لنتوس» رییس کمیته امور خارجی آمریکا که نانسی پلوسی را در این سفر همراهی می کرد گفت: «باید به اسد فرصت نهایی برای عقب کشیدن از محور شرارت داده شود.» بر اساس اظهارات لنتوس، در کمتر از چند سال مسلمانان سنی، و نه ایران، در منطقه، تحت کنترل خواهند بود و این امتیازی برای دمشق است که بداند در کدام طرف قرار گیرد. (26)
برای تل آویو و شرکایش، اگر جدا کردن دمشق از اتحاد با تهران از طریق مذاکرات دیپلماتیک، اقتصادی، تهدیدات یا فشار امکان پذیر نشد آنگاه منبع اصلی اقدام بعدی، جنگ در سه جبهه گزینه دیگری علیه سوریه و لبنان و سرزمین های فلسطینی است. این خصومت ها می تواند به مواجهه با ایرانیان منجر شده و سبب یک درگیری وسیع در خاورمیانه و آسیای مرکزی گردد.
ایهود اولمرت اعلام کرد: «من معتقدم که ما می توانیم انتظار یک تابستان آرام، یک پاییز آرام و یک زمستان آرام (که از نوامبر 2007 تا مارس 2008 را شامل می شود) را داشته باشیم وقتی که تنش های بین سوریه و اسرائیل در سال 2007 افزایش یابد.» (27)
ذکر این نکته حائز اهمیت است که تنش ها بعد از ضرب الاجل آرام دولت اولمرت دوباره در لوانت افزایش یافت.
تهدید به جنگ در سال 2007 بخشی از تاکتیک ایجاد رعب برای فشار به سوریه به منظور تسلیم شدن این کشور و پذیرش منافع ژئواستراتژیک آمریکا، انگلیس، اسرائیل، فرانسه و آلمان بود. (28)
تاکنون تمام تلاش ها برای جداکردن سوریه از متحدانش ناکام مانده و شکست خورده است. بدیهی است اسرائیل برای جنگ در سطح وسیعی از منطقه آماده شده است. همزمان تل آویو آماده آن است که تقصیر هرگونه آغاز جنگ احتمالی منطقه ای را به سوری ها، لبنانی ها، فلسطینی ها، حتی روس ها و مهمتر از همه به ایرانی ها نسبت بدهد.
معرفي سايت مرتبط با اين مقاله
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله