گفت و گو در قرآن كریم

مهمترین هدف این پژوهش بیان دیدگاه قرآن كریم در خصوص گفت و گوى مسالمت‏آمیز با مذاهب و عقاید مخالف است و این كه اساس رفتار با پیروان مذاهب، رفتار صلح‏آمیز و استفاده از روش منطقى بوده و رد بر نظریه كسانى است كه مى‏گویند: «مادامى كه اسلام باقى است، صلح و سازش پیروان اسلام، حتى با كلیمیها و مسیحیها و از این بالاتر با سایر افراد بشر، یك مساله لاینحلى خواهد بود .» (2)
جمعه، 10 آبان 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
گفت و گو در قرآن كریم
گفت و گو در قرآن كریم
گفت و گو در قرآن كریم

نويسنده: محمدمهدى كریمى‏نیا

مقدمه

مهمترین هدف این پژوهش بیان دیدگاه قرآن كریم در خصوص گفت و گوى مسالمت‏آمیز با مذاهب و عقاید مخالف است و این كه اساس رفتار با پیروان مذاهب، رفتار صلح‏آمیز و استفاده از روش منطقى بوده و رد بر نظریه كسانى است كه مى‏گویند:
«مادامى كه اسلام باقى است، صلح و سازش پیروان اسلام، حتى با كلیمیها و مسیحیها و از این بالاتر با سایر افراد بشر، یك مساله لاینحلى خواهد بود .» (2)
به عبارت دیگر، یكى از علل ضرورت اینگونه پژوهشها « نسبت‏دادن‏خشونت‏به‏اسلام ‏» است . عده‏اى اساس روابط اسلام با غیر مسلمانان را بر جنگ و خصومت مى‏دانند . این اشتباه از اینجا ناشى مى‏شود كه اسلام، اهمیت‏بسیارى به جهاد داده است . همین برداشت‏باعث‏شده است كه پاره‏اى از نویسندگان از قبیل منتسكیو، متفكر فرانسوى، اسلام را دین شمشیر بداند . وى در كتاب روح القوانین مى‏گوید:
«یكى از بدبختیهاى بشر این است كه هر فاتحى دیانت‏خود را بر جامعه مغلوب، تحمیل كند . دیانت اسلام كه به زور شمشیر بر مردم تحمیل شده، چون اساس آن متكى بر جبر و زور بوده، باعث‏بدبختى و شدت شده است .» (3) واضح است كه اینگونه تبلیغات علیه مسلمانان صورت گرفته و مى‏گیرد و در نهایت، روح همزیستى مسالمت‏آمیز ملل جهان و اساس گفت و گو میان ادیان، تمدنها و عقاید گوناگون را مورد آسیب جدى قرار خواهد داد و این در حالى است كه بر اساس شواهد و ادله روشن، «گفت و گوى مسالمت‏آمیز در اسلام‏» اثبات مى‏گردد . گوستاو لوبون مى‏گوید:
«تساهل مذهبى اسلام نسبت‏به مذهب یهود و نصارى ... خیلى بندرت مى‏توان در مذاهب دیگر مشاهده نمود .» (4)
همچنین مى‏گوید: «اخلاق مسلمانان صدر اسلام از اخلاق امتهاى روى زمین و بخصوص ملتهاى نصرانى به طور نمایانى بهتر و برتر بوده است . آنان در عدالت، میانه‏روى، مهربانى، گذشت، وفاى به عهد و بلندهمتى مشهور و معروف بودند و رفتارشان با دیگر ملتهاى اروپایى، بخصوص آنهایى كه در زمان جنگهاى صلیبى بودند، متفاوت بود .» (5)

گفتار اول: واژه گفت و گو (محاوره)

این واژه هر چند در ظاهر، ساده مى‏نماید، ولى واژه‏اى است كه به تازگى با بار معنایى جدیدى مطرح شده و قداست و گیرایى خاصى در اذهان پدید آورده است . این بار معنایى، پیام‏آور ارتباط صمیمى، دوستانه و مخلصانه افراد، ادیان و تمدنهاى مختلف با یكدیگر است .
گفت و گو تركیب عطفى به معناى صحبت، بحث، سخن، محاوره و مكالمه است . این واژه كه اغلب در نوشتارهاى امروزى، بدون واو و متصل به یكدیگر نوشته مى‏شود غلط مشهور است; چه این كه كتب لغت معتبر (6) ، آن را به صورت تركیب عطفى گفت و گو ثبت نموده‏اند . این واژه در ادبیات سابق، بیشتر به صورت گفت و شنود نوشته یا بیان مى‏شد . به نظر مى‏رسد واژه گفت و شنود گویاتر و روشنتر از واژه گفت و گو باشد; زیرا نشان دهنده این معناست كه طرفین گفتمان، مكالمه دو جانبه داشته، هم سخن مى‏گویند و هم به سخن فرد مقابل گوش مى‏دهند . با این حال، هر گاه واژه «گفت و گوى‏» ; یعنى همراه با یاء بیان شود، معنایى دیگر از آن داده مى‏شود . لغت نامه دهخدا، براى واژه گفت و گوى این معانى را مى‏نویسد: هنگامه پرخاش، مشاجره، بحث و جنجال . (7)
زمین كرده ضحاك پر گفت و گوى به گرد جهان را بدین جست و جوى
نشد سیر ضحاك از آن جست و جوى شد از كار گیتى پر از گفت و گوى (8)
گفت و گو به منظور گفت و شنود، مكالمه، محاوره و مذاكره است . (9) در این حالت، ممكن است فرد با فرد یا جامعه با جامعه با عقاید و مذاهب گوناگون به مكالمه و مذاكره بپردازند . به نظر مى‏رسد مكالمه ادیان و مذاهب با یكدیگر وافى به مقصود نیست; چه این كه مكالمه، در موارد فورى و ضرورى، آن هم در سطحى نازل صورت مى‏گیرد . از این رو، منظور ما از گفت و گو، مكالمه نمى‏باشد .
ممكن است گفت و گو را به معناى ارتباط (ذرخژچح‏خذس‏ذذرح) (10) گرفت . در این حالت منظور از گفت و گوى ادیان و مذاهب، ارتباط این دینها با یكدیگر است . از آنجایى كه در طول تاریخ، ادیان و مذاهب به گونه‏اى با یكدیگر ارتباط طبیعى داشته‏اند، نمى‏توان از گفت و گو، ارتباط را اراده كرد; چون به هیچ وجه وافى به مقصود نبوده و معناى واقعى گفت و گو را نمى‏رساند .
اگر گفت و گو را معادل سخنرانى و گفت و گوى علمى (حژزس‏رح‏ژخح) (11) بگیریم، در این حالت، بالاتر از سطح مكالمه یا ارتباط خواهد بود و منظور از آن، گفت وگوى فرهیختگان و دانشمندان ادیان، ملتها و تمدنها با یكدیگر است و از آن به گفتمان نیز تعبیر شده است .
علاوه بر آن، مى‏توان گفت و گو را معادل دیالوگ (حس‏خ‏ردچخح) (12) دانست كه همانند واژه حژزس‏رح‏ژخحبار معنایى قوى‏ترى از مكالمه و ارتباط دارد .
با توجه به آنچه گذشت مى‏توان این نتیجه را گرفت كه منظور از گفت و گو بحث علمى و مبادله اطلاعات و اندیشه‏ها از طریق گفت و شنود است; یعنى عالمان و صاحب نظران مسلمان و متفكران سایر ادیان و مذاهب، با استفاده از همه علوم عقلى و نقلى و همین طور آداب و رسوم بر گرفته از دین و یا سایر رسوم اجتماعى، طى نشستهاى علمى در باره محتوا و ویژگیهاى دین، عقاید و فرهنگ خود، به منظور دستیابى به حقیقتهاى فطرى و مشترك به گفت و گو نشسته و همدیگر را در مسیر رسیدن به اهداف مشترك یارى نمایند . (13)

گفتار دوم: زمینه‏ها و پیش‏شرطهاى گفت و گو از نگاه قرآن

منظور از زمینه‏ها و پیش شرطهاى گفت و گو، امورى است كه فراهم آوردن و مراعات آنها در تمام مراحل گفت و گو لازم و ضرورى است . به برخى از این موارد اشاره مى‏كنیم:
الف) پذیرش دو طرف یا چند طرف: یكى از پیش‏فرضهاى آغازین گفت و گو، پذیرش دو طرف یا چند طرف است كه با استفاده از علائم، از جمله كلام به شكلهاى مختلف با یكدیگر تبادل معنا مى‏نمایند . این امر مورد پذیرش قرآن كریم است . البته پذیرش طرف مقابل به معناى حقانیت او نیست، بلكه منظور این است كه گفت و گو وقتى تحقق پیدا مى‏كند كه هر یك از طرفین، سخن طرف دیگر را بشنود و با یكدیگر به تبادل آرا و عقاید بپردازند . حضرت موسى علیه السلام مامور مى‏شود حتى با فرعون، دشمنترین دشمنان خدا، به گفت و گو بپردازد و آیات الهى را به او ابلاغ كند:
آن گاه بعد از آنان، موسى را با آیات خود به سوى فرعون و سران قومش فرستادیم . (14)
شما دو نفر (موسى و هارون) به سوى فرعون بروید; همانا او سركشى كرده است . (15)
اهمیت پذیرش طرف مقابل، به گونه‏اى است كه این حق حتى براى مشركان به رسمیت‏شناخته شده است:
«و ان احد من المشركین استجارك فاجره حتى یسمع كلام الله ثم ابلغه مامنه ذلك بانهم قوم لا یعلمون‏» (16)
یعنى: و اگر یكى از مشركان از تو پناه خواست پناهش ده تا كلام خدا را بشنود، سپس او را به مكان امنش برسان; چرا كه آنان قومى نادانند .
ب) اصل آگاهى و علم: طرفین گفت و گو باید با آگاهى و علم به مذاكره بپردازند . كرامت و ارزش آدمى به علم و دانش است و به واسطه تعلیم اسماى الهى و دریافت تعالیم حق، مسجود ملائكه شد و فرشتگان را به كرنش و تعظیم واداشت . (17)
خداوند از انسان مى‏خواهد نسبت‏به آنچه علم ندارد، پیروى نكند: «و لا تقف ما لیس لك به علم ان السمع و البصر و الفؤاد كل اولئك كان عنه مسؤلا» (18)
یعنى: و چیزى را كه بدان علم ندارى دنبال مكن; زیرا گوش و چشم و قلب، همه مورد پرسش واقع خواهند شد .
خداوند انسان را شنوا و بینا قرار داد تا راه را دریابد (19) و مى‏فرماید: خداوند شما را از شكم مادرانتان خارج نمود در حالى كه هیچ چیز نمى‏دانستید . (20)
و نیز مى‏فرماید: اى كسانى كه ایمان آورده‏اید، اگر فاسقى برایتان خبرى آورد، نیك وارسى كنید، مبادا به نادانى، گروهى را آسیب برسانید و (بعد) از آنچه كرده‏اید، پشیمان شوید . (21)
ج) لزوم پذیرش اختلاف اقوام، ملل و زبانها: اختلاف انسانها از نظر زبان، ملیت و غیره نباید مانع گفت و گو شود . قرآن كریم به صراحت قبایل و گروه‏ها را پذیرفته است و اختلاف بین رنگها و زبانها را از آیات الهى مى‏شمارد:
«یا ایها الناس انا خلقناكم من ذكر و انثى و جعلناكم شعوبا و قبائل لتعارفوا» (22)
یعنى: اى مردم! ما شما را از مرد و زنى آفریدیم، و شما را ملت ملت و قبیله قبیله گردانیدیم تا با یكدیگر شناسایى متقابل حاصل كنید .
«ومن‏آیاته‏خلق‏السماوات‏والارض‏واختلاف‏السنتكم‏والوانكم‏ان‏فی‏ذلك‏لآیات‏للعالمین‏» (23)
یعنى: و از نشانه‏هاى او آفرینش آسمانها و زمین و اختلاف زبانهاى شما و رنگهاى شماست . قطعا در این (امر) براى دانشوران نشانه‏هایى است .
گوناگونى انسانها از نظر رنگ، نژاد ، ملیت و زبان، تفاوتى در انسانیت انسان پدید نمى‏آورد . بسیارى از اختلافها و جنگها ناشى از این امر است كه گروهى خود را از نظر نژاد و ملیت، برتر از دیگران مى‏دانند . همین امر باعث‏بروز جنگ جهانى دوم، از سوى نازیهاى آلمان شد . آنان خواهان برترى و تسلط بر سایر نژادها و ملل بودند . طبیعى است در چنین حالتى، جایى براى گفت وگو و شناخت‏حقایق باقى نمى‏ماند; در حالى كه قرآن كریم گوناگونى انسانها از نظر نژاد، ملیت و ... را وسیله‏اى براى شناخت‏یكدیگر مى‏داند .
بنابراین، شناخت ملتها جز از راه گفت و گو و تبادل نظر و در سطح بالاتر، گفتمان امكان ندارد . آیات دیگر قرآن كه بر سیر و حضور در بین سایر اقوام و ملل تاكید دارد نیز ناظر بر همین تعریف و شناخت است . دستورات اسلامى مبتنى بر اخذ حكمت و دانش، حتى از زبان بیگانگان جز از طریق ایجاد رابطه و برقرارى ارتباط و مفاهمه، امكان‏پذیر نیست .
د) امكان حصول تفاهم و وحدت: هر چند انسانها گوناگون آفریده شده‏اند، با این حال، زمینه‏هاى فراوانى براى ایجاد تفاهم و همكارى بر اساس اصول مشترك وجود دارد . یكى از پیش‏فرضهاى گفت و گو این است كه بتوان به وسیله گفت و گو به اصول مشترك دست‏یافت و بر اساس آن با یكدیگر تعاون و همكارى داشت . همكارى بین مسلمانان و اهل كتاب بر اساس اصول مشترك، مورد تاكید قرآن كریم است:
«قل یا اهل الكتاب تعالوا الى كلمة سواء بیننا و بینكم الا نعبد الا الله و لا نشرك به شیئا و لا یتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله فان تولوا فقولوا اشهدوا بانا مسلمون‏» (24)
یعنى: بگو: اى اهل كتاب! بیایید بر سر سخنى كه میان ما و شما یكسان است‏بایستیم كه جز خدا را نپرستیم و چیزى را شریك او نگردانیم و بعضى از ما، بعضى دیگر را به جاى خدا، به خدایى نگیرد . پس اگر (از این پیشنهاد) اعراض كردند، بگویید: شاهد باشید كه ما مسلمانیم (نه شما) .
در آیات‏سابق از همین‏سوره، به طور مستقیم دعوت به سوى اسلام‏بود، ولى در این‏آیه، به نقطه‏هاى مشترك بین اسلام و اهل كتاب توجه شده است . قرآن كریم به مسلمانان مى‏آموزد كه اگر كسانى حاضر نبودند در تمام اهداف مقدستان با شما همكارى كنند، از پا ننشینید و بكوشید دست‏كم در قسمتى كه با شما اشتراك هدف دارند، همكارى آنان را جلب‏كنید و آن را پایه‏براى پیشبرد اهداف مقدستان‏قرار دهید .
ه) آزادى فكر و اندیشه و انتخاب راه: یكى از پیش‏فرضهاى گفت و گو، قبول آزادى فكر و اندیشه است . هیچ یك از طرفین گفت و گو نمى‏تواند عقاید و افكار خویش را به دیگرى تحمیل كند . در قسمتى از آیات قرآن كریم، این اصل تعقیب شده است كه اساسا طبیعت اعتقادات قلبى و مسائل وجدانى به گونه‏اى است كه اكراه و اجبار بر نمى‏دارد . اگر فردى به حكم اجبار و فشار، معتقدات و دستورات یك مذهب را در ظاهر بپذیرد، هرگز دلیل آن نیست كه او در قلب و وجدان خویش آن را پذیرا گشته است:
«لا اكراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی‏» (25) در دین اكراه راه ندارد; چرا كه راه از بیراه به روشنى آشكار شده است .
«و لو شاء ربك لآمن من فی الارض كلهم جمیعا ا فانت تكره الناس حتى یكونوا مؤمنین‏» (26)
یعنى: اگر پروردگارت مى‏خواست تمامى اهل زمین (بدون این‏كه اختیارى داشته باشند) ایمان مى‏آوردند، پس آیا تو مردم را به اكراه وا مى‏دارى تا این كه مؤمن شوند؟!
منطق آزادى فكر و اندیشه در عملكرد و روش پیامبر اكرم و ائمه اطهار علیهم السلام وجود داشت . پیامبر اسلام با نصاراى نجران به گفت و گو پرداخت . آنان از پذیرش حق خوددارى كردند . در نهایت در مورد مباهله (درخواست از خدا براى رسوایى دروغگو) توافق نمودند . (27) در روایات اسلامى وارد شده است كه وقتى پاى مباهله به میان آمد، نمایندگان مسیحیان نجران از پیامبر هلت‏خواستند تا در این باره بیندیشند و با بزرگان خود مشورت كنند . بالاخره از اقدام به مباهله خوددارى كرده، حاضر به مصالحه شدند و شرایط ذمه را پذیرفتند . (28) پذیرش شرایط ذمه و مصالحه از سوى پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله و نه اجبار آنان به اسلام یا جنگ با آنان یا مباهله و نفرین آنان، نشان‏دهنده روحیه منطقى و آزاداندیشى آن حضرت است . سیره امام صادق علیه السلام مبتنى بر بحث و گفت و گو با گروه‏هاى غیرمذهبى، مثل ملحدین، مشركین و دهریون و نیز گروه‏هایى از اهل كتاب بود . امام با این افراد، برخوردى حكیمانه همراه با حلم و صبر داشت . ادعاها و ادله آنها را با متانت و صبورى مى‏شنید و از ادله خود خصم براى رد مدعاى آنان و اثبات اعتقادات اسلامى استفاده مى‏كرد (در اصطلاح منطق به آن، «جدل‏» گفته مى‏شود). مهمترین ابزار امام صادق علیه السلام در برخورد با این گروه‏ها همان اخلاق معنوى و روحیه بردبارى و گفت و گوى مسالمت‏آمیز بود كه سرانجام مخاطب را به تسلیم وادار مى‏كرد و كار به جایى مى‏رسید كه زبان به ستایش و مدح امام مى‏گشود . (29)
و) خوش بینى نسبت‏به دیگران: یكى دیگر از پیش‏فرضهاى گفت و گو، خوش‏بین بودن و احترام به طرف گفت و گوست . همه انسانها از فطرت الهى بهره‏مندند . اگر فشارها و هوسها برداشته شود، پاكى و اصالت آنان ظاهر مى‏گردد . از این رو، قرآن كریم، تمسخر دیگران را ممنوع ساخته و از مسلمانان مى‏خواهد كه اقوام دیگر را مسخره نكنند:
«یا ایها الذین آمنوا لا یسخر قوم من قوم عسى ان یكونوا خیرا منهم و لا نساء من نساء عسى ان یكن خیرا منهن و لا تلمزوا انفسكم و لا تنابزوا بالالقاب .» (30)
یعنى: اى كسانى كه ایمان آورده‏اید، نباید قومى، قوم دیگر را ریشخند كند، شاید آنها از اینها بهتر باشند و نباید زنانى، زنان دیگر را ریشخند كنند، شاید آنها از اینها بهتر باشند و از یكدیگر عیب مگیرید و به همدیگر لقبهاى زشت مدهید .
ز) جدى گرفتن پیام گفت و گو: قرآن كریم از رفتار و عملكرد عده‏اى از مخالفان و معاندان حكایت مى‏كند كه هر گاه پیام جدى وحى را از زبان پیامبر خدا مى‏شنیدند، او را تكذیب كرده و به او نسبت‏سحر و جادو، (31) شاعر (32) و دیوانه (33) مى‏دادند و در مواردى سخنان وحى را اسطوره پیشینیان (34) معرفى مى‏كردند . این امر، نشان‏دهنده رفتار ناپسند آنان در گفت و گو با پیامبر خداست و به دلیل ضعف و پیش‏داورى خویش و بدون توجه به پیام گفت و گو، از شنیدن پیام وحى خوددارى مى‏كردند .
پیامبران خدا در گفت و گو با مردم بسیار جدى بودند و در رساندن پیام خداوند متعال به مردم از كوتاهى و سهل‏انگارى خوددارى مى‏كردند . در قضیه گاو بنى اسرائیل، حضرت موسى علیه السلام به‏مردم‏گفت:
خدا به شما فرمان مى‏دهد كه: ماده گاوى را سر ببرید، گفتند: آیا ما را به ریشخند مى‏گیرى؟ گفت: پناه مى‏بریم به خدا كه از جاهلان باشم . (35)
ن) احترام به افكار، فرهنگ و مقدسات یكدیگر: قرآن كریم ضمن تكریم و احترام به پیامبران و كتب آسمانى سابق، آنها را تصدیق مى‏كند . حدود بیست آیه قرآن كریم در تصدیق و تایید تورات و انجیل است . اساسا این سنت الهى است كه هر پیامبرى، پیامبر پیشین را تایید و هر كتاب آسمانى، كتاب آسمانى سابق را تصدیق مى‏نماید (ناگفته نماند تایید تورات و انجیل از سوى قرآن كریم، به معناى تایید تورات یا انجیل فعلى نیست; چون دست تحریف آن دو را در امان نداشته است):
«و انزلنا الیك الكتاب بالحق مصدقا لما بین یدیه من الكتاب و مهیمنا علیه فاحكم بینهم بما انزل الله‏» (36)
یعنى: و كتاب آسمانى (قرآن) را به‏راستى و درستى بر تو نازل كردیم كه همخوان (مصدق) با كتابهاى آسمانى پیشین و حاكم بر آنهاست . پس در میان آنان بر وفق آنچه خداوند نازل كرده است، داورى كن .
قرآن كریم از مسلمانان مى‏خواهد كه كافران را دشنام و ناسزا ندهند; چه این كه آنان نیز در مقابل و از روى دشمنى به خدا ناسزا مى‏گویند (37) و نیز از مؤمنین مى‏خواهد با كسانى كه دین شما را به ریشخند و بازى گرفته‏اند، دوست نشوند . (38)

گفتار سوم: اصول و قواعد حاكم بر گفت و گو از نظر قرآن

ماهیت گفت و گو چگونه باید باشد و طرفین، در گفت و گو با یكدیگر باید از چه اصول و قواعدى پیروى كنند؟ به چند مورد از اصول یا ویژگیهاى حاكم بر گفت و گو از نظر قرآن كریم توجه مى‏كنیم:
الف) برخوردارى از منطق و استدلال: آیات زیادى از قرآن كریم، انسانها را به تامل، تعقل (39) و تفكر (40) دعوت مى‏كند . حكمت، (41) و جدال احسن (43) از اصول مسلم قرآن كریم است . صاحب خرد و اندیشه كسى است كه به سخنان مخاطب گوش فرا مى‏دهد و بهترین آن را گزینش مى‏كند . (44) این عده، تنها كسانى هستند كه راه به سوى هدایت و سعادت دارند . گفت و گوهاى خشونت‏آمیز یا جدال غیر احسن با اصول قرآنى ناسازگار است و پیامد آن چیزى جز كینه و دشمنى نیست . (45)
ب) آشكار بودن پیام گفت و گو: گفت و گوهاى پیامبران الهى با مردم صریح و روشن بود و هر گاه مردم نیازمند توضیح و شرح بودند، با مهربانى و نرمش، مقصود كلام الهى را براى آنان روشن مى‏ساختند . قرآن كریم در آیات متعددى، خود را مبین (46) یا آشكار و واضح معرفى مى كند .
ج) پرهیز از تحمیل و اجبار: قرآن كریم هرچند پیام خویش را با قاطعیت‏بیان مى‏كند، با این حال در قبول دین، اكراهى نیست; (47) راه هدایت را نشان دادیم، خواه شاكر باش یا كافر (48) .
بود و در آیات متعددى، تنها وظیفه پیامبر، بلاغ (51) یا رساندن پیام به مردم بود . پیمان مدینه كه بر اساس آن، مسلمانان مدینه با كفار آن شهر، یهودیان و مسیحیان پیمان ترك مخاصمه بستند، نشان‏دهنده مطلب فوق است . با این حال، قرآن كریم به اهل كتاب خطاب مى‏كند چنانچه ایمان بیاورید، براى شما خیر به دنبال دارد . (52)

گفتار چهارم: اهداف گفت و گو

در اینجا به برخى از اهداف و آثار گفت و گو از نظر قرآن كریم، اشاره مى‏كنیم:
الف) پایان دادن به دشمنیها: اختلافهاى انسانها به علل و عوامل گوناگون بستگى دارد . گاه منشا آن سلطه گرى، استثمار و غارت گروهى نسبت‏به گروه دیگر است كه در این حالت، راهى جز مقابله و دفع ستم و ظلم آنان وجود ندارد . در واقع، در چنین حالتى، زمینه‏اى براى گفت و گوى مسالمت‏آمیز وجود ندارد .
یكى دیگر از عوامل اختلافها; اختلاف نظر و دیدگاه‏هاى گوناگون در مسائل اعتقادى، اجتماعى و دینى است . بهترین راه براى حل اختلافها و یا دست كم توافق بر سر اصول و اهداف مشترك، پذیرش گفت و گوست . قرآن كریم به مسلمانان دستور مى‏دهد كه با جدال احسن و گفت و گوى مسالمت‏آمیز با اهل كتاب سخن بگویند و روابط خود را بر اساس اصول مشترك قرار دهند:
«و لا تجادلوا اهل الكتاب الا بالتی هی احسن الا الذین ظلموا منهم و قولوا آمنا بالذی انزل الینا و انزل الیكم و الهنا و الهكم واحد و نحن له مسلمون‏» (53)
یعنى: و با اهل كتاب، جز به شیوه‏اى كه نیكوتر است، مجادله نكنید، مگر كسانى از آنها كه مرتكب ظلم و ستم شده‏اند و بگویید: به آنچه بر ما و بر شما نازل شده ایمان آورده‏ایم و خداى ما و خداى شما یكى است و ما همه فرمانبردار اوییم .
باید توجه داشت كه رسیدن به اصول مشترك با اهل كتاب، آنگونه كه قرآن كریم مطرح مى‏فرماید، انتظار حداقلى است; نه انتظار حداكثرى . انتظار حداكثرى این است كه اهل كتاب، اسلام را به طور كامل بپذیرند و زیر بار دین خدا بروند .
از نظر قرآن كریم، اگر بدى را به وسیله خوبى پاسخ دهیم، دشمنیها پایان یافته و بلكه به دوستى صمیمى تبدیل مى‏شود:
«و لا تستوی الحسنة و لا السیئة ادفع بالتی هی احسن فاذا الذی بینك و بینه عداوة كانه ولی حمیم‏» (54)
یعنى: و نیكى با بدى یكسان نیست . (بدى را) به آنچه خود بهتر است دفع كن، آنگاه كسى كه میان تو و میان او دشمنى است ، گویى دوستى یكدل مى‏گردد .
هر كس بدى كند انتظار مقابله به مثل را دارد، بویژه افراد بدكردار; زیرا خود از این قماشند و گاه یك بدى را چند برابر پاسخ مى‏گویند، هنگامى كه ببینند طرف مقابل نه تنها بدى را به بدى پاسخ نمى‏دهد، بلكه با خوبى و نیكى به مقابله بر مى‏خیزد، وجدانشان تحت فشار شدیدى قرار مى‏گیرد، شرمنده شده و احساس حقارت مى‏كنند و براى طرف مقابل عظمت قائل مى‏شوند . اینجاست كه كینه‏ها و دشمنیها برطرف شده و محبت و صمیمیت جاى آن را مى‏گیرد . (55)
ب) فراهم ساختن زمینه هدایت: اساسا هدف پیامبران، بزرگان و مصلحان از گفت و گو با مخاطبان خود، زمینه‏سازى هدایت انسانهاست . این مهم، زمانى فراهم مى‏شود كه مخاطبین نیز پیام گفت و گو را بشنوند . از نظر قرآن كریم، خردمند و صاحب اندیشه كسى است كه از میان سخنان گوناگون، بهترین را انتخاب كند .
«فبشر عباد ا الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه اولئك الذین هداهم الله و اولئك هم اولوا الالباب‏» (56)
یعنى: پس بشارت ده به آن بندگان من كه به سخن گوش فرا مى‏دهند و بهترین آن را پیروى مى‏كنند، اینانند كه خدا ایشان را هدایت و راهنمایى كرد، و اینان همان خردمندانند .
اسلام، داراى منطق آزاد اندیشى است . بسیارى از مذاهب، پیروان خود را از مطالعه و بررسى سخنان دیگران نهى مى‏كنند; چرا كه بر اثر ضعف منطقى كه به آن گرفتارند، این هراس را دارند كه منطق دیگران برترى پیدا كند و پیروانشان را از دستشان بگیرد! در حالى كه اسلام، سیاست دروازه‏هاى باز را به اجرا در آورده و بندگان راستین خداوند را كسانى مى‏داند كه اهل تحقیق هستند; نه از شنیدن سخنان دیگران وحشت دارند، نه تسلیم بى قید و شرط مى‏شوند و نه هر وسوسه را مى‏پذیرند . (57)
ج) ایجاد تفاهم و وحدت و همكارى بین اقوام و ملتها: از طریق گفت و گو، نه تنها مى‏توان دشمنیها و جنگها را پایان داد، بلكه مى‏توان همكارى و وحدت اقوام، ملتها و ادیان را بر اساس اصول مشترك پدید آورد . آیات قرآن كریم، در برخورد با مشركان و اهل كتاب، مختلف است . از مشركان و كافران مى‏خواهد كه به خدا و روز جزا ایمان آورند، ولى آنگاه كه اهل كتاب از پذیرش سخن حق خوددارى مى‏كنند، از آنان مى‏خواهد بر سر اصول مشترك توافق و همكارى داشته باشند . یكى از آیات مهم در این باره، آیه شصت و چهارم سوره آل عمران است كه پیشتر بیان شد . پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله غالبا در نامه به سران كشورهاى مسیحى به این آیه استناد مى‏فرمود .
محور یگانه پرستى، یكى از اصول مشترك است كه قرآن كریم بدان توجه و تاكید دارد:
«قل انما اعظكم بواحدة ان تقوموا لله مثنى و فرادى ثم تتفكروا ما بصاحبكم من جنة ان هو الا نذیر لكم بین یدی عذاب شدید» (58)
یعنى: بگو: من فقط به شما یك اندرز مى‏دهم كه دو دو و به‏تنهایى براى خدا به پاخیزید، سپس بیندیشید كه رفیق شما هیچ گونه دیوانگى ندارد . او شما را از عذاب سختى كه در پیش است جز هشداردهنده‏اى (بیش) نیست .

گفتار پنجم: موانع گفت و گو

الف) پیروى از گمان وظن: هر گاه یكى از طرفین یا هر دو از ظن و گمان پیروى كنند، از رسیدن به حقیقت‏باز مى‏مانند . قرآن دستور مى‏دهد از چیزى كه علم ندارید پیروى نكنید . (59) اصولا یكى از مشكلات پیامبران الهى در گفت و گو با مردم و رساندن پیام خداوند به آنان، تبعیت عده زیادى از مردم از گمانهاى به دور از واقعیت و علم است . از این رو، ظن و گمان، مورد سرزنش قرآن كریم است . (60)
ب) تقلید كوركورانه: عده‏اى، تنها آیین گذشتگان خود را مبنا و ملاك هدایت قرار مى‏دهند و با وجودى كه این آیینها و عقاید از واقعیت و علم دور هستند، همچنان لجبازى كرده و بر گفته‏هاى خویش پاى مى‏فشرند . این عده سد راه انبیا بودند . تقلید بى‏چون و چرا از پیشینیان مورد نكوهش قرآن كریم است . (61)
ج) عناد و ستیزه جویى: از نظر قرآن كریم، عده‏اى در مقابل كلام حق، مجادله و ستیزه جویى مى‏كنند . این عده پس از مشاهده ادله و براهین روشن، به انكار و لجبازى روى مى‏آوردند . (62) در چنین حالتى، هیچ گاه شخصى به حقیقت و هدایت دست نمى‏یابد و گفت و گو خالى از فایده است .
مراء (جدالگرى) نوعى از مجادله است كه شخص از سویى در حیرت است و از سویى دیگر، با طرف مقابل به انكار و ناباورى مى‏پردازد و تلاش مى‏كند مطالب و دیدگاه‏هاى طرف مقابل را از زبان وى بشنود و براى غلبه بر وى، آنها را رد كند و انكار نماید .
بنابراین، جدالگرى در مجادله‏هاى باطل به كار گرفته مى‏شود و نه گفتمانهاى حق; زیرا گفتمان حق، عبارت است از گفت و گویى كه در آن، هدف گفت و گوكننده، روشن كردن حق و پاسخگویى به شبهه‏هایى كه مطرح شده است، مى‏باشد . به هر حال، گفت و گوكننده چه بر حق باشد و چه بر باطل، روا نیست جدال به مفهوم بیان شده را انجام دهد . (63) قرآن كریم مى‏فرماید:
با حكمت و اندرز نیكو، به راه پروردگارت دعوت نما و با آنها به روشى كه نیكوتر است، استدلال و مناظره كن . (64)
د) پیروى از هواهاى نفسانى و تمایلات شیطانى: هرگاه شخص به دنبال هواپرستى خویش باشد و در پى تامین مال، جاه، شهوت و ... باشد، از دستیابى به حقیقت‏باز مى‏ماند . معبود عده‏اى، هواى نفسانى آنان است (65) و عده‏اى از شیطان تبعیت مى‏كنند . (66) براى این عده، گفت و گو بى‏فایده است .
ه) یارى‏جویى‏از باطل: قرآن‏كریم، درباره‏قوم نوح و دیگر اقوام، در مبارزه با كلام حق‏چنین‏مى‏گوید:
«و جادلوا بالباطل لیدحضوا به الحق ...» (67)
یعنى: و به وسیله باطل جدال نمودند تا حقیقت را با آن پایمال كنند .

گفتار ششم: انواع گفت و گو در قرآن كریم

براى این منظور، لازم است واژه‏هاى قال، قیل، قالوا، یقولون و مانند آن را مورد توجه قرار دهیم . آیات بسیار زیادى در قرآن كریم از نوعى مكالمه، گفتمان، جدال، مشافهه، سؤال و پاسخ و یا سؤالهاى در تقدیر و پاسخهاى مناسب با آن، حكایت دارد . حتى آنجا كه از حوادث گذشته و سرگذشت اقوام خبر مى‏دهد و یا آیات خدا را برمى‏شمرد، انگیزه‏هایى براى سؤال است كه گاه پاسخهاى لازم را به دنبال دارد . (68) نمونه‏هایى از این گفت و گوها را یادآور مى‏شویم:

الف) گفت و گوهاى تبلیغى

آیاتى از قرآن كریم بر مساله تبلیغ دین و ابلاغ رسالت اشاره دارد و به دلیل اهمیت آن، خداوند از پیامبرش مى‏خواهد كه آن را به مردم برساند و هیچ گونه سهل‏انگارى و كوتاهى روا ندارد .
«یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمك من الناس ان الله لا یهدی القوم الكافرین‏» (69)
یعنى: اى پیامبر! آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده، ابلاغ كن و اگر نكنى هیچ پیامى از او را نرسانده‏اى . و خدا تو را از (گزند) مردم نگاه مى‏دارد . خدا گروه كافران را هدایت نمى‏كند .
گاه درمواردى كه پیامبر با انكارها و كارشكنیها مواجه مى‏شد، خود را مبلغ معرفى مى‏كرد:
«ابلغكم رسالات ربی و انا لكم ناصح امین‏» (70)
یعنى: پیامهاى الهى را به شما مى‏رسانم و براى شما خیر خواهى امینم .
اهمیت تبلیغ و ارسال پیامهاى الهى به گونه‏اى است كه در چندین آیه، اینگونه بیان شده است كه پیامبر هیچ وظیفه‏اى جز بلاغ و رساندن آشكار تعالیم الهى ندارد:
«فهل على الرسل الا البلاغ المبین‏» (71)
یعنى: و آیا جز ابلاغ آشكار بر پیامبران وظیفه‏اى است؟

ب) گفت و گوهاى ارشادى

گفت و گو در صورتى مؤثر مى‏افتد كه از هر گونه خشونت، تحقیر طرف مقابل، تحریك حس لجاجت و مانند آن، خالى باشد . قرآن كریم از پیامبر مى‏خواهد كه با اندرز نیكو و حالت ارشادى با طرف مقابل به گفت و گو پرداخته و از بهترین روشهاى خطابى استفاده كند:
«ادع الى سبیل ربك بالحكمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالتی هی احسن‏» (72)
یعنى: با حكمت و اندرز نیكو به راه پروردگارت دعوت كن و با آنان به آن (شیوه‏اى) كه نیكوتر است، مجادله نماى .

ج) گفت و گوهاى تعلیمى

برخى گفت و گوهاى قرآنى به منظور تعلیم مخاطب و در جواب پرسشهایى است كه از پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله صورت گرفته است . از پیامبر گرامى اسلام درباره موضوعات مختلف پرسشهایى شده است، مانند: هلال ماه، (73) قتال و كارزار در ماه‏هاى روح، (82) ذى‏القرنین، (83) كوه‏ها، (84) نزول كتاب از آسمان . (85)
«یسئلك الناس عن الساعة قل انما علمها عند الله و ما یدریك لعل الساعة تكون قریبا» (86)
یعنى: مردم از تو درباره رستاخیز مى‏پرسند; بگو: علم آن فقط نزد خداست . و چه مى‏دانى؟ شاید رستاخیز نزدیك باشد .

ج) گفت و گوهاى فقهى و آموزشى (استفتایى)

برخى گفت و گوهاى قرآنى، در قالب استفتا یا پرسشهاى فقهى و آموزشى است . عده‏اى از مردم در امرى دچار تردید مى‏شدند . از این رو، به پیامبر صلى الله علیه و آله مراجعه كرده و مشكل فكرى‏خویش را حل مى‏كردند .
«و یستفتونك فی النساء قل الله یفتیكم فیهن و ما یتلى علیكم فی الكتاب فی یتامى النساء اللاتی لا تؤتونهن ما كتب لهن و ترغبون ان تنكحوهن و المستضعفین من الولدان و ان تقوموا للیتامى بالقسط و ما تفعلوا من خیر فان الله كان به علیما» (87)
یعنى: و درباره زنان، راى تو را مى‏پرسند . بگو: خدا درباره آنان به شما فتوا مى‏دهد و نیز درباره آنچه در قرآن بر شما تلاوت مى‏شود: در مورد زنان یتیمى كه حق مقرر آنان را به ایشان نمى‏دهید و تمایل به ازدواج با آنان دارید و درباره كودكان ناتوان و این كه با یتیمان از روى عدل و درستى رفتار كنید، پاسخگوى شماست . و هر كار نیكى انجام دهید، قطعا خدا به آن داناست .
در موارد دیگرى نیز از پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله پرسش و استفتا شده است، مانند: كلاله، (88) استفتاى دوست‏حضرت یوسف علیه السلام درباره هفت گاو، (89) استفتاى پادشاه مصر از سران قوم خویش در باره تعبیر خوابى كه دیده بود، (90) استفتاى ملكه سبا با سران قوم خویش درباره نامه حضرت سلیمان علیه السلام . (91)
باتوجه به گفت و گوهاى استفتایى در قرآن كریم معلوم مى‏شود كه استفتا همیشه به معناى طلب فتوا و پاسخ به پرسشهاى فقهى و آموزشى نیست، بلكه در مواردى خداوند در مقام استفهام انكارى و در رد دیدگاه كافران و منكران، از آنان استفتا یا كسب جواب مى‏كند: «فاستفتهم ا لربك البنات و لهم البنون‏» (92)
پس از مشركان جویا شود: آیا پروردگارت را دختران و آنان را پسران است؟!
«فاستفتهم ا هم اشد خلقا ام من خلقنا» (93) یعنى: پس، از كافران بپرس: آیا ایشان‏از نظر آفرینش سخت‏ترندیاكسانى‏كه (در آسمانها) خلق‏كردیم؟

ه) گفت و گوهاى احساسى (تحریكى)

در پاره‏اى از آیات، استفاده از حواس، تشویق شده است; مثلا در قرآن، براى عدم تساوى موحد و مشرك در پیشگاه خداوند مى‏فرماید: «... قل هل یستوی الاعمى و البصیر ام هل تستوی الظلمات و النور ...» (94)
یعنى: بگو: آیا نابینا و بینا یكسانند؟ یا تاریكیها و روشنایى برابرند؟
هنگامى كه حضرت موسى علیه السلام از آزار و اذیت و كارشكنیهاى قوم خویش خسته شد، از عواطف و احساسات آنان استفاده كرد: «و اذ قال موسى لقومه یا قوم لم تؤذوننی و قد تعلمون انی رسول الله الیكم ...» (95)
یعنى: و یاد كن هنگامى را كه موسى به قوم خود گفت: اى قوم من! چرا آزار مى‏دهید، با این كه مى‏دانید من فرستاده خدا به سوى شما هستم؟ ...

و) گفت و گوهاى اقناعى

«و لئن سالتهم من خلق السماوات و الارض و سخر الشمس و القمر لیقولن الله فانى یؤفكون‏» (96)
یعنى: هر گاه از آن‏ها بپرسى چه كسى آسمان‏ها و زمین را آفریده، و خورشید و ماه را مسخر كرده است؟ مى‏گویند: الله، پس با این حال چگونه از عبادت خدا منحرف مى‏شوند؟
«و لئن سالتهم من نزل من السماء ماء فاحیا به الارض من بعد موتها لیقولن الله‏» (97)
یعنى: و اگر از آنها بپرسى: چه كسى از آسمان، آبى نازل كرد و به وسیله آن، زمین را بعد از مردنش احیا نمود؟ مى‏گویند: خدا .

ز) گفت و گوهاى استدلالى

مهمترین بخش گفت و گوها، گفت و گوهاى استدلالى است: «قل هاتوا برهانكم ان كنتم صادقین‏» (98)
یعنى: بگو: اگر راست مى‏گویید، دلیل خود را بیاورید .
در اینگونه گفت و گوها خداوند از مخاطبین مى‏خواهد دلیل خویش را اقامه كنند و به طور غیرمستقیم به آنان مى‏فهماند كه شما راستگو نیستید . از این رو، تعبیر «ان كنتم صادقین‏» در قرآن كریم زیاد به كار رفته است . (99) قرآن كریم در موارد مختلف، براى اثبات ادعاهاى خود به استدلالهاى عقلى روى مى‏آورد، مانند:
«لو كان فیهما آلهة الا الله لفسدتا» (100)
یعنى: اگر در آسمان‏و زمین، جز الله‏خدایان دیگرى‏بود، فاسد مى‏شدند (و نظام‏جهان به‏هم مى‏خورد).

گفتار هفتم: انواع گفت و گو به لحاظ مخاطب

الف) گفت و گوى انسان با خود: منظور از این نوع گفت و گو، گفت و گوى درونى یا تعقل، تفكر و تذكر است . آیاتى از قرآن كریم با «اذكروا» شروع مى‏شود كه از این طریق، مخاطبین را به اندیشه بیشتر فرا مى‏خواند . در پایان برخى آیات چنین آمده است: چرا تعقل نمى‏كنید، (101) چرا متذكر نمى‏شوید، (102) چرا فكر نمى‏كنید . (103) اینگونه آیات نیز، انسان را به گفت و گو با خویشتن دعوت مى‏كند .
ب) گفت و گو با خدا: این نوع گفت و گو نه تنها ممكن است، بلكه به بشر دستور داده شده است كه با خدا سخن بگوید و با او راز و نیاز نماید . خداوند نیز اجابت دعوت مى‏نماید .
«فاذكرونی اذكركم‏» ; (104) یعنى: پس مرا یاد كنید، تا شما را یاد كنم .
«و اذا سالك عبادی عنی فانی قریب اجیب دعوة الداع اذا دعان فلیستجیبوا لی و لیؤمنوا بی لعلهم یرشدون‏» (105)
یعنى: و هر گاه بندگان من، از تو درباره من بپرسند، بگو من نزدیكم و دعاى دعا كننده را - به هنگامى كه مرا بخواند - اجابت مى‏كنم، پس آنان باید فرمان مرا گردن نهند و به من ایمان آورند; باشد كه راه یابند .
ج) گفت و گوى انسانها با یكدیگر: در واقع چنانچه دو نوع گفت و گوى اول و دوم بخوبى شكل گرفته باشد، زمینه خوبى را براى گفت و گوى نوع سوم پدید مى‏آورد . این به آن معناست كه انسان، چنانچه مساله براى خودش روشن شده و با خداى خویش نیز ارتباط خوبى برقرار كرده باشد، بسادگى مى‏تواند با دیگر انسانها بر سر موضوعات به گفت و گو پرداخته و به تفاهم برسد . (106)
بخشى از گفت و گوى انسانها با یكدیگر، گفت و گوى انسانها با پیامبران است . خداوند، در این باره دستورات خاصى دارد; براى مثال، ابن عباس، مفسر معروف چنین نقل مى‏كند:
مسلمانان صدر اسلام هنگامى كه پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله مشغول سخن گفتن بود و آیات و احكام الهى را بیان مى‏كرد، گاهى از او مى‏خواستند به آرامى سخن بگوید تا بتوانند مطالب را خوب درك كنند و سؤالات و خواسته‏هاى خود را نیز مطرح نمایند . براى این درخواست جمله «راعنا» كه از ماده الرعى به معنى مهلت دادن است‏به كار مى‏بردند .
ولى یهود همین كلمه «راعنا» را از ماده «الرعونه‏» كه به معنى كودنى و حماقت است، استعمال مى‏كردند . در صورت اول مفهومش این‏است‏كه به‏ما مهلت‏بده ولى‏در صورت‏دوم‏یعنى: ما را تحمیق‏كن!
در اینجا براى یهود دستاویزى پیدا شده بود كه با استفاده از همان جمله‏اى كه مسلمانان مى‏گفتند، پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله یا مسلمانان را استهزا كنند . خداوند، براى جلوگیرى از این سوء استفاده، به مؤمنان دستور داد به جاى جمله راعنا، جمله انظرنا را به كار برند كه همان مفهوم را مى‏رساند و دستاویزى براى دشمن لجوج نیست: (107)
«یا ایها الذین آمنوا لا تقولوا راعنا و قولوا انظرنا و اسمعوا و للكافرین عذاب الیم‏» (108)
یعنى: اى كسانى كه ایمان آورده‏اید! نگویید: راعنا و بگویید: انظرنا و این توصیه را بشنوید و كافران را عذابى دردناك است .

نتیجه

گفت و گو و روابط مسالمت‏آمیز با غیر مسلمانان، یك فكر اصیل اسلامى است كه آیات متعددى از قرآن كریم، به صورتهاى گوناگون بدان سفارش نموده است . از نظر قرآن كریم، جنگ مذهبى و ستیز به خاطر اختلاف عقیده، كینه توزى و دشمنى سبت‏به پیروان ادیان دیگر ممنوع است . پیش‏گرفتن روشهاى اهانت‏آمیز نسبت‏به دیگران، یك روش پسندیده دینى به شمار نمى‏رود . قرآن كریم، گروهى از مسیحیان و یهودیان را یاد مى‏كند كه راه تمسخر و تكفیر یكدیگر را در پیش گرفته و با تحقیر، اهانت و پایمال نمودن حقوق انسانى یكدیگر، همواره آتش جنگ و اختلاف را شعله‏ور مى‏سازند:
«و قالت الیهود لیست النصارى على شی‏ء و قالت النصارى لیست الیهود على شی‏ء و هم یتلون الكتاب‏» (109)
یعنى: یهود گفتند: «نصرانیها بر حق نیستند .» و نصرانیها گفتند: «یهود بر حق نیستند .» حال آن كه اینان، كتاب (آسمانى خویش را) تلاوت مى‏كنند .
تاریخ اسلام، گفت و گوهاى فراوان پیامبر خاتم را با مشركان و اهل كتاب و اقوام و قبائل و سران مختلف، بخوبى در حافظه‏اش سپرده است . گفت و گوهاى دینى و الهى از همان آغاز خلقت‏بین خداوند و ملائك و آدم ابوالبشر آغاز شده و در قالب پیام رسانى، ابلاغ و بلاغ رسولان و پیام‏آوران الهى، سنتى همیشگى در طول تاریخ بوده است .
گفت و گوهاى علمى و عقیدتى امام صادق علیه السلام در مدینه و مكه بویژه در مسجدالحرام با صاحبان افكار و اندیشه‏هاى گوناگون همچون ابن مقفع ، ابو شاكر دیصانى و ... و یا گفت و گوهاى عالمانه على بن موسى الرضا علیه السلام با دانشمندان مسیحى و یهودى و اندیشوران عصر خویش، نقش مثبت و سازنده در جامعه انسانها داشته است . (110)
این مطلب بر كسى پوشیده نیست كه گفت و گو به‏تنهایى هدف نیست، بلكه تنها راه و روشى است‏براى اهداف بلندتر و والاتر . در پایان، یادآورى این نكته، ضرورى مى‏نماید كه در این نوشتار تنها به برخى از جنبه‏هاى گفتگو در قرآن، توجه شده است .

پى نوشتها:

1) مدرس دانشگاه، كارشناس ارشد حقوق بین‏الملل، محقق و نویسنده .
2) سخن لوریمر قاضى و حقوقدان اروپایى قرن نوزدهم، درباره همكارى جامعه ملل با ملتهاى مسلمان به نقل از: عباس‏على عمید زنجانى، اسلام و همزیستى مسالمت‏آمیز، دار الكتب الاسلامیة، تهران، 1344، ص 13 .
3) منتسكیو، روح القوانین، ترجمه على اكبر مهتدى، ص 671 .
4) گوستاو لوبون، تمدن اسلام و عرب، ج 4، ص 148 .
5) به نقل از: دكتر محمد رحیم عیوضى، راهكارهاى مناسب در عرصه گفت و گوى تمدنها، چیستى گفت و گوى تمدنها، ص 351 .
6) على اكبر دهخدا، لغت نامه، ج 12، ص 19188; حسن انورى، فرهنگ سخن، ج 6، ص 6198 .
7) همان .
8) ابوالقاسم‏فردوسى، شاهنامه .
9) عباس آریان‏پور كاشانى و منوچهر آریان‏پور كاشانى، فرهنگ دانشگاهى، انگلیسى به فارسى، ج 1، ص 471 .
10) همان، ص 432 .
11) همان، ص 614 .
12) همان، ص 592 .
13) ر . ك .: محمد رضا لاجوردى، گفت و گوى تمدنها در قرآن، پایان نامه كارشناسى ارشد رشته الهیات و معارف اسلامى، مؤسسه آموزشى، پژوهشى امام خمینى‏قدس سره، 1379، صص 152 - 151 .
14) اعراف/103 .
15) طه/43 .
16) توبه/6 .
17) بقره/34 - 30 .
18) اسراء/36 .
19) نقل به مضمون از آیات 3 - 2 سوره دهر .
20) نحل/78 .
21) حجرات/6 .
22) حجرات/13 .
23) روم/22 .
24) آل‏عمران/64 .
25) بقره/256 .
26) یونس/99 .
27) ر . ك .: آیه شصت و یكم سوره آل عمران و تفسیر آن .
28) ناصر مكارم شیرازى و دیگران، تفسیر نمونه، ج 2، ص 439 .
29) محمدمهدى كریمى‏نیا، همزیستى مسالمت‏آمیز در اسلام و حقوق بین الملل، پایان نامه، صص 311 - 310 .
30) حجرات/11 .
31) مائده/110; انعام/7; یونس/76; هود/7; انبیا/3; نمل/13; قصص/36 و آیات متعدد دیگر .
32) انبیا/5; صافات/36; طور/30; حاقه/41 .
33) حجر/6; شعراء/27; صافات/36; دخان/14; ذاریات/39 و 59; طور/29; قلم/51 و آیات متعدد دیگر .
34) انعام/29; انفال/31; نحل/24; مؤمنون/83; نمل/68; احقاف/17; قلم/15; مطففین/13 .
35) بقره/67 .
36) مائده/48 .
37) انعام/108 .
38) مائده/57 .
39) حدید/17; بقره/164; نحل/12 و آیات فراوان دیگر .
40) بقره/219; روم/8; اعراف/176 و آیات فراوان دیگر .
41) بقره/231; نحل/125; زخرف/63 .
42) آل عمران/138; اعراف/145; یونس/57 و آیات دیگر .
43) نحل/125; عنكبوت/46 .
44) زمر/18 - 17 .
45) انفال/6; هود/32; كهف/54 و آیات دیگر .
46) مائده/15; انعام/59; یونس/61; یوسف/1 و آیات دیگر .
47) بقره/256 .
48) انسان/3 .
49) آل عمران/81، 86 و144; نساء/171 - 170; مائده/67 و ...
50) مائده/67; اعراف/62 و 79; جن/28 و ...
51) آل عمران/20; مائده/92; ابراهیم/52 و ...
52) آل عمران/110 .
53) عنكبوت/46 .
54) فصلت/34 .
55) ناصر مكارم شیرازى و دیگران، پیشین، ج 2، ص 281 .
56) زمر/18 - 17 .
57) ناصر مكارم شیرازى و دیگران، پیشین، ج 19، صص 416 - 415 .
58) سبا/46 .
59) اسراء/36 .
60) نجم/28; جاثیه/24; ص/27; انعام/116; یونس/39; نور/15 .
61) مائده/108; زخرف/23; بقره/170; یونس/78; انبیاء/54 - 53; شعراء/74 .
62) كهف/22 .
63) محمد محمدى رى‏شهرى، گفت و گوى تمدنها در قرآن و روایات، ص 91 .
64) نحل/125 .
65) جاثیه/23 .
66) حج/3 .
67) غافر/5 .
68) ر . ك .: سازمان مدارك انقلاب اسلامى، چیستى گفت و گوى تمدنها، ص 515 .
69) مائده/67 .
70) اعراف/68; آیات مشابه دیگر از این قرار است: اعراف/62، 79 و 93; احقاف/23; هود/57 .
71) نحل/35; آیات مشابه دیگر از این قرار است: نحل/82; نور/54; عنكبوت/18; یس/17; شورى/48; تغاین/12 .
72) نمل/125 .
73) بقره/189 .
74) بقره/217 .
75) بقره/219 .
76) همان .
77) بقره/220 .
78) مائده/4 .
79) بقره/222 .
80) اعراف/187; نازعات/42; احزاب/63; قیامت/6 .
81) انفال/1 .
82) اسراء/85 .
83) كهف/83 .
84) طه/105 .
85) نساء/153 .
86) احزاب/63 .
87) نساء/127 .
88) نساء/176 .
89) یوسف‏46 .
90) یوسف/43 و 41 .
91) نمل/32 .
92) صافات/149 .
93) صافات/11 .
94) رعد/16 .
95) صف/5 .
96) عنكبوت/61 .
97) عنكبوت/63 .
98) بقره/111; نمل/64 .
99) مانند: بقره/23 و 94; آل عمران/93، 168 و183; انعام/40 و 143; اعراف/106 و 196; یونس/38; هود/13; صافات/157و ...
100) انبیاء/22 .
101) افلا تعقلون‏»: آل عمران/65; انعام/32; اعراف/169; صافات/138; قصص/60; مؤمنون/80; انبیاء/67; یوسف/109; هود/51; یونس/16 .
102) افلا تتذكرون‏»: انعام/80; سجده/4 . «افلا تذكرون‏»: یونس/3; هود/24 و 30; نحل/17; مؤمنون/85; صافات/155; جاثیه/23 .
103) افلا تتفكرون‏»: انعام/50 .
104) بقره/152 .
105) بقره/186 .
106) ر . ك .: چیستى گفت و گوى تمدنها، ص 517 .
107) ناصر مكارم شیرازى و دیگران، پیشین، ج 1، صص 384 - 383 .
108) بقره/104 .
109) بقره/113 .
110) مجموعه مقالات همایش بین المللى حقوق بشر و گفت و گوى تمدنها، دانشگاه مفید، صص 105 - 104 .

منبع:درگاه پاسخگویی به مسائل دینی

معرفي سايت مرتبط با اين مقاله


تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما
روش و آداب ختم سوره طلاق + متن و صوت
روش و آداب ختم سوره طلاق + متن و صوت
برپایی محفل روضه خانگی با قدمتی بیش از 159 ساله در قم
play_arrow
برپایی محفل روضه خانگی با قدمتی بیش از 159 ساله در قم
بیهوش شدن پارتکواندوکار مراکشی بر اثر ضربه
play_arrow
بیهوش شدن پارتکواندوکار مراکشی بر اثر ضربه
مردی از جنس مردم
play_arrow
مردی از جنس مردم
سیلی کشتی‌گیر روسی به حریفش در بازی‌های لیگ‌برتر
play_arrow
سیلی کشتی‌گیر روسی به حریفش در بازی‌های لیگ‌برتر
ویدیویی از خلاصه مراسم افتتاحیه بازیهای پارالمپیک ۲۰۲۴ پاریس
play_arrow
ویدیویی از خلاصه مراسم افتتاحیه بازیهای پارالمپیک ۲۰۲۴ پاریس
ماجرای هدیه ای که در حسینیه امام خمینی به اعضای دولت داده شد
play_arrow
ماجرای هدیه ای که در حسینیه امام خمینی به اعضای دولت داده شد
لحظه اهدای مدال پارالمپیک زهرا رحیمی توسط جکی چان
play_arrow
لحظه اهدای مدال پارالمپیک زهرا رحیمی توسط جکی چان
لحظه انفجار شدید در مسیر نظامیان صهیونیست
play_arrow
لحظه انفجار شدید در مسیر نظامیان صهیونیست
داستان عجیب سرنوشت سلطان شرکت هرمی گولدکوئست ایران
play_arrow
داستان عجیب سرنوشت سلطان شرکت هرمی گولدکوئست ایران
برخورد غیر قابل انتظار رهبر معظم انقلاب با تهیه‌کننده‌ای که موهای بسیار بلند داشت
play_arrow
برخورد غیر قابل انتظار رهبر معظم انقلاب با تهیه‌کننده‌ای که موهای بسیار بلند داشت
خنده‌های مجری تلویزیون از اکران فیلم «بچه زرنگ» در اسرائیل: رو دست خوردند!
play_arrow
خنده‌های مجری تلویزیون از اکران فیلم «بچه زرنگ» در اسرائیل: رو دست خوردند!
شیوه طبخ غذای محبوب افغانستانی‌ها؛ قابلی پلو
play_arrow
شیوه طبخ غذای محبوب افغانستانی‌ها؛ قابلی پلو
اعتراف شبکه ۱۴ اسرائیل به وحشت از حمله ایران
play_arrow
اعتراف شبکه ۱۴ اسرائیل به وحشت از حمله ایران
دیدار سرزده سردار زاهدی و شوخی با سربازها
play_arrow
دیدار سرزده سردار زاهدی و شوخی با سربازها