خواهش‌های عارفانه و عاشقانه از خدا در مثنوی

عارف بالله از خداوندی که برای خلایق شناخته شده است، درخواست‌های فراوان می‌کند و می‌گوید:‌ ای خدایی که در گرما و سرما و در همه حال، ناظر و مراقب ما هستی!‌ ای خدایی که ما را در امور نیک و بد ارشاد می‌کنی و مشاور مایی!
دوشنبه، 14 تير 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
خواهش‌های عارفانه و عاشقانه از خدا در مثنوی
 خواهش‌های عارفانه و عاشقانه از خدا در مثنوی

 

مؤلف: محمدرضا افضلی




 
عارف از معروف پس درخواست کرد *** کای رقیب ما تو اندر گرم و سرد
ای مشیر ما تو اندر خیر و شر *** از اشارت‌هات دل‌مان بی‌خبر
ای یرانا لانراه روز و شب *** چشم‌بند ما شده دید سبب
چشم من از چشم‌ها بگزیده شد *** تا که در شب آفتابم دیده شد
لطف معروف تو بود آن‌ای بهی *** پس کمال البرّ فی اتمامه
ربّ اتمم نورنا بالسّاهره *** و انجنا من مفضحات القاهره
یار شب را روز مهجوری مده *** جانِ قربت دیده را دوری مده
بعد تو مرگی است با درد و نکال *** خاصه بعدی که آن بود بعد الوصال
آن‌که دیدستت مکن نادیده‌اش *** آب زن بر سبزه‌ی بالیده‌اش
من نکردن لا ابالی در طریقِ *** تو مکن هم لاابالی‌ای شفیع
هین مران از روی خود او را بعید *** آن‌که او یک‌بار روی تو بدید
دید روی جز تو شد غل گلو *** کل شیءٍ ما سوی الله باطل

عارف بالله از خداوندی که برای خلایق شناخته شده است، درخواست‌های فراوان می‌کند و می‌گوید:‌ ای خدایی که در گرما و سرما و در همه حال، ناظر و مراقب ما هستی!‌ ای خدایی که ما را در امور نیک و بد ارشاد می‌کنی و مشاور مایی! دل ما از حقیقت آن اشارات ربانی بی‌خبر است.‌ ای خدایی که روز و شب، ما را می‌بینی و ما تو را نمی‌بینیم. اصولاً توجه ما به علل و اسباب، چشمان را بسته است. کسانی که در این دنیا - که به لحاظ تیرگی هم‌چون شب دیجور است - به شناخت حقیقت نایل می‌شوند، نسبت به کسانی که در جهان دیگر به حقیقت واقف می‌گردند فضیلت و برتری دارند و حقاً که مصداق «السابقون» هستند.‌ ای زیبا! این که در شب دنیا تو را می‌بینم از لطف و احسان تو است. پس کمال احسان در اتمام آن است. پروردگارا! در عرصه‌ی محشر، نور معرفت ما را به کمال رسان و ما را از رسوا کنندگان قهار نجات ده. مضمون کلام مقتبس از آیه 8 سوره تحریم است: (یَقُولُونَ رَبَّنَا أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا). پروردگارا! کسی را که در شب دنیا یار و دوستدار تو است در روشنایی محشر و روز حقیقت، هجران مده و جان بنده‌ای را که به مقام قرب تو رسیده، به هنگام طلوع آفتابِ حقیقت (جهان دیگر)، گرفتار بعد و دوری مکن. دوری از تو مرگی دردناک و عذاب‌آور است؛ خصوصاً دوری و بعدی که بعد از وصال، عارض شده باشد. آن کسی که تو را دیده است نادیده‌اش منگار و آبی از لطف و عنایتت به سبزه روییده و رشد یابنده‌اش بزن. همان‌طورکه من در سیر و سیرتم بی‌توجهی نکرده‌ام، تو نیز در رنجاندنم بی‌مبالاتی مکن. مبادا کسی را که یک بار روی تو را دیده است از درگاهت دور کنی. دیدن روی هر کس به جز تو زنجیری برگردن است، زیرا هر چیز جز خدا باطل است. به آیه 7 و 8 سوره یس اشاره دارد.

رو به شه آورد چون تشنه به ابر *** آن که بود اندر شب قدر او چه بدر
چون لسان و جان او بود آنِ او *** آنِ او با او بود گستاخ‌گو
گفت ما گشتیم چون جان بند طین *** آفتاب جان توأی در یوم دین
وقت آن شد‌ای شه مکتوم سرّ *** کز کرم ریشی بجنبانی به خیر

در شب قدر که شب مبارکی است و لطف حق شامل حال بندگان است و شب نزول قرآن و پذیرش دعاها می‌باشد، آن عارف شه‌شناس به پادشاه هستیِ مطلق روی آورد، چون تشنه‌ای که با امید برابر می‌نگرد. همان عارفی که در شب‌های عزیز مانند نوری است که از ماه تمام می‌تابد. شاها، ما هم چون روح، مقید به جسم شده‌ایم. تو در روز جزا آفتاب جانی. ‌ای خدایی که تجلیّات تو در دنیا مخفی و پوشیده است! وقت آن رسیده است که با الطاف بی‌پایان خود این گنه‌کاران را عفو نمایی.
منبع مقاله :
افضلی، محمدرضا؛ (1388)، سروش آسمانی (شرح و تفسیر موضوعی مثنوی معنوی (جلد اول))، قم: مرکز بین‌المللی و نشر المصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم)، چاپ اول

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط