ديوار حايل، پيامدها و تهديدها

كابينه تروريستي شارون نخستين مرحله از ساخت حصار موسوم به ديوار حايل امنيتي را به پايان رساند و اينك براي اتمام مراحل باقيمانده شديداً به تكاپو افتاده و در اين رهگذر محافظت از امنيت شهرها و شهركهاي صهيونيست نشين در برابر رخنه و حملات مجاهدان و شهادت طلبان را دست آويز قرار داده است. به همين علت ماشين جنگي و ابزارهاي سركوبگر رژيم صهيونيستي در چارچوب جنگي تجاوزگرانه عليه سرزمين و مردم فلسطين و با هدف كوچاندن و آواره كردن آنان، به جان آن دسته از
يکشنبه، 12 آبان 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ديوار حايل، پيامدها و تهديدها
ديوار حايل، پيامدها و تهديدها
ديوار حايل، پيامدها و تهديدها

مقدمه

كابينه تروريستي شارون نخستين مرحله از ساخت حصار موسوم به ديوار حايل امنيتي را به پايان رساند و اينك براي اتمام مراحل باقيمانده شديداً به تكاپو افتاده و در اين رهگذر محافظت از امنيت شهرها و شهركهاي صهيونيست نشين در برابر رخنه و حملات مجاهدان و شهادت طلبان را دست آويز قرار داده است. به همين علت ماشين جنگي و ابزارهاي سركوبگر رژيم صهيونيستي در چارچوب جنگي تجاوزگرانه عليه سرزمين و مردم فلسطين و با هدف كوچاندن و آواره كردن آنان، به جان آن دسته از روستاهاي فلسطيني كه ديوار مزبور از آن مي گذرد، افتاد و شروع به تخريب آنها كرد تا دگربار طرحهاي شوم و پليد مصادره و يهودي سازي زمينها، در رأس اولويتهاي اجرايي اين رژيم درآيد و باقيمانده كرانه باختري را به مجموعه هايي مجزا از هم تبديل كند و بدين وسيله مردم فلسطين در ميان ديوار بتني و حصار شهركها و مرزهاي خط سبز محصور و محدود شوند كه هزار و يك فاجعه را در پي خواهد داشت.

پيشينه تاريخي

ايده ساخت ديوار حايل يك طرح قديمي است و مراحل متعددي را سپري كرده و به شكلهاي مختلفي مطرح شده تا منويات متناسب با ديدگاه و خط مشي شخص و يا حزبي كه آن را ارايه مي كند، تحقق يابد.
از زمان اشغال كرانه باختري كه حاصل جنگ شش روزه (1967م.) بود، بنحاس ساوير وزير دارايي وقت رژيم صهيونيستي اين ايده را مطرح ساخت. بنابر اظهار نظر منابع صهيونيست، شارون از سال 1973م براي اجراي طرح جداسازي كرانه باختري و تبديل آن به مجموعه هاي پراكنده و جدا از هم برنامه ريزي و از سال 1978م طرح جامعي را در اين خصوص در دست دارد. در انتخابات پارلماني (كنست) سال 1988، حزب كار طرح هالوويم را كه احداث ديوار حايل را در خط تماس ميان كرانه باختري و سرزمينهاي اشغالي 1984 پيشنهاد مي كند، مطرح ساخت اما در اين انتخابات حزب ليكود به پيروزي رسيد.
در سال 1995م. و در پي عمليات شهادت طلبانه بيت ليد، اسحاق رابين نخست وزير رژيم صهيونيستي وزير امنيت خود (موشيه شاحل) را مأمور تهيه طرح جداسازي اين رژيم از ملت فلسطين كرد. شاحل با همكاري ارتش و سازمان امنيت رژيم صهيونيستي (شاباك) براي تهيه اين طرح تلاش كرد. ليكن بنا به دلايل اقتصادي اين كار نافرجام ماند.
در پي به قدرت رسيدن نتانياهو در سال 1996، افيگدور كهلاني جانشين شاحل به تدوين طرح ميتساريم مبادرت ورزيد. طرح مبتني بر احداث ديوار و موانعي در طول خط سبز بود اما اين طرح نيز بنا به دلايل سياسي كه به نگراني جناح راست صهيونيستها از تثبيت اين ديوار به عنوان مرزهاي رسمي مربوط مي شد، نافرجام ماند.
با انتخابات سال 2000م، ايده ساخت ديوار مجددا در صحنه سياسي مطرح شد و باراك اعلام داشت كه بطور يكجانبه اقدام به جداسازي ميان فلسطينيان و صهيونيستها خواهد كرد و اين كار را با شعار ما اينجا و آنها آنجا عملي خواهد ساخت. همچنين زئيف شيف تحليل گر نظامي روزنامه هاآرتص اوايل ماه ژوئن 2001م از وجود طرح مناطق تفكيك شده در طول مرز كرانه باختري پرده برداشت.
از هنگام شروع انتفاضه الاقصي در سبتامبر 2000م، مطالبات براي احداث ديوار حايل شتاب بيشتري يافت و در همين رابطه آوي ديختر رئيس سازمان امنيتي شاباك در فوريه سال 2002م طرح ديوار حايل را عرضه داشت و اين طرح پس از سلسله بحثها، تعديلها و كش و قوسها و فعل و انفعالات بسيار سرانجام در مسير اجرا قرار گرفت. اجراي مرحله نخست اين طرح را بن اليعازر وزير جنگ (از حزب كار) حكومت ائتلافي عهده دار گشت. عمليات اجرايي اين طرح پس از تصويب در دولت اشغالگر كه در پي تجاوز به كرانه باختري صورت گرفت و اين تجاوز به سپر محافظ معروف گشت، از روز 23 ژوئن 2002م آغاز شد.

مراحل و مشخصات ديوار

ساخت ديوار حايل به سه مرحله تقسيم شد:
مرحله نخست: مناطق جنين، طولكرم، قلقيليا و قدس را شامل مي شود و طول آن به 149 كيلومتر مي رسد كه 21 كيلومتر آن قدس را در بر مي گيرد و به روكش قدس موسوم گشت.
مرحله دوم: مناطق بيت لحم، الخليل و ساير مرزهاي كرانه باختري با فلسطين اشغالي 1948م را شامل مي شود.
مرحله سوم: خط طولي مرز ميان كرانه باختري و اردن را در برمي گيرد كه مرحله امتداد ديوار تا غور اردن نام گرفت.
ديوار حايلي كه صهيونيستها ساخت آن را آغاز كرده اند، داراي چندين بخش است:
1ـ ستونهاي فلزي و سيمهاي خاردار.
2ـ ديوار بتوني و يا فلزي هشدار دهنده با سنسورهاي الكترونيكي.
3ـ دوربينهاي مراقبت.
4ـ سگهاي ردياب
5ـ كاريز و خاكريز
6ـ برجهاي ديده باني گوناگون
7ـ نيروهاي گشتي (ارتش ـ شبه نظاميان يگان مرزي) كه به محض دريافت هشداري از سنسورهاي الكترونيكي، وارد عمل مي شوند.

طرح جداسازي قدس

اين طرح ساخت ديواري به طول 11 كيلومتر در طول خط آتش بس مربوط به سال 1949م را كه مناطق مسكوني عربي را از بخش يهودي در قدس جدا مي سازد، شامل مي شود. خندقها و سنسورهاي حرارتي و سيستمهاي ديد در شب مكملهاي اين طرح محسوب مي شوند. ديوار مورد نظر مناطق ابوديس، العيزريه و شهرك صهيونيست نشين غوش اتصيون (جنوب قدس) را در برمي گيرد و عمليات ساخت آن از فوريه 2002م آغاز شد و اينك در آستانه پايان يافتن است.

تأثيرات ديوار بر ملت فلسطين

اين ديوار حلقه اي جديد از رشته تجاوزات اشغالگران به مردم فلسطين به شمار مي رود كه مشكلات آنان را بغرنج تر و قساوت محاصره را دو چندان مي سازد و تأثيري منفي بر زندگي روزمره صدها هزار تن از فلسطينيان بر جاي مي گذارد و آنها را به اسرايي در محلات و مجتمعهاي پراكنده بدل مي سازد كه خروج و ورودشان منوط به اخذ مجوز از سازمانهاي امنيتي صهيونيستها خواهد بود. البته تمامي اين اقدامات يعني تخريب املاك و مزارع و خشكاندن كشتزارها و قطع درختان بارور و غيره در واقع پيش زمينه مصادره زمينها و آواره ساختن ساكنان آنهاست.
با شروع مرحله نخست عمليات ساخت ديوار در شمال غربي كرانه باختري (جنين، طولكرم و قلقيليا) معلوم شد كه 15 روستا با جمعيتي بالغ بر 14 هزار نفر در ميان حصار خط سبز گرفتار مي شوند.
طبق برآوردها، 15 روستاي ديگر شهرهاي ياد شده با جمعيتي 140 هزار نفري از سه جهت به محاصره درخواهند آمد. همچنين انتظار مي رود اين 30 روستا در آينده با وضعيت بسيار سخت تري مواجه شوند.
در گزارش مقدماتي نيگل روبرتس نماينده بانك جهاني كه به نمايندگان كشورهاي كمك كننده و كميته چهار جانبه ارائه شد، خاطر نشان شده است كه حدود 70 ده كوچك و بزرگ فلسطيني با جمعيتي بالغ بر 213 هزار نفر در پايان كار ساخت ديوار حايل به محاصره در خواهند آمد و از يكديگر جدا و تفكيك مي شوند.
علاوه بر اين، زمينهاي 15روستا هم در غرب ديوار قرار خواهد گرفت و صاحبان آنها ديگر نمي توانند به زمينهاي خود دسترسي داشته باشند و آنها را به زير كشت ببرند. ديوار حايل 9650 هكتار از زمينهاي ضلع غربي را از صاحبانش خواهد گرفت و يا به تعبيري آنها را از كرانه باختري كه از ناحيه شرق محصور شده است، جدا خواهد كرد. همچنين احداث ديوارهاي عرضي منجر به محاصره 6550 هكتار ديگر خواهد شد. افزون بر اين ساخت خود ديوار با احتساب موانع پيراموني 1140 هكتار از زمينها را خواهد بلعيد.
بايد متذكر شد كه زمينهاي مصادره و يا محاصره شده از حاصلخيزترين و پرآب ترين مناطق فلسطين به شمار مي آيند و 42% از 175 منطقه زراعي كرانه باختري در مناطق شمالي قرار دارد. همچنين 80 درصد از پروژه هاي آب و برق كرانه باختري در اين مناطق قرار دارد. نيروهاي اشغالگر با احداث اين ديوار عملا 31 حلقه چاه آب را غصب و ساكنان اين مناطق را سالانه از 4 ميليون مترمكعب آب محروم مي كنند.
با ساخت اين ديوار تا ماه ژوئن گذشته 83000 اصله درخت بارور ريشه كن و 3500 هزار متر خط لوله آبياري تخريب و 1140 هكتار از زمينهاي كشاورزي از ميان مي رود. از ديگر پيامدهاي اين ديوار اين است كه تحرك ساكنان مناطق واقع در ميان ديوار و خط سبز محدود مي شود، زيرا شهروندان اين مناطق نه داراي مدرك شناسائي اسرائيلي هستند كه قادر به تردد در محدوده خط سبز باشند و نه مي توانند به سمت كرانه باختري بروند و چنانچه هم به آن منطقه برسند، بازگشت به روستا و خانه هايشان واقع در غرب ديوار مشكل خواهد بود. اين ديوار مشكلات و معضلات روزمره اي را در پي دارد كه چه بسا ميان شاگرد و معلم و مدرسه فاصله اندازد.
وضعيت كارمند و كارش و مريض و بيمارستان نيز به همين منوال و ممكن است روابط انساني و اجتماعي ميان خانواده هاي فلسطينيي را با مشكل مواجه سازد و حتي مانع از ادامه برقراري اين روابط گردد.

ديوار و ديدگاه طرفها

درخصوص مخالفت با ديوار و تلاش و اقدام براي مقابله با آثار و پيامدهاي منفي آن بر زمينها و شهروندان فلسطيني، اجماعي فلسطيني (دولت و گروهها) حاصل شده است. مخالفت تشكيلات خودگردان با اين طرح از آن ناشي مي شود كه ديوار مزبور خط مرزي چهارم ژوئن 1967م. را نقض كرده و وضعيتي را بوجود آورده كه مغاير با قطعنامه 242 سازمان ملل است. وضعيت جديد عملا برپائي دولت يكپارچه ـ از نظر جغرافي ـ در كرانه باختري و نوار غزه را ناممكن مي گرداند و به عبارتي اين ديوار تير خلاص بر پيكر بي جان روند سازش است كه تشكيلات خودگردان آن را به عنوان خط مشي آينده سياسي خود در پيش گرفته است. البته نهاد خودگردان تلاش زيادي بكار گرفته است تا از طريق ايالات متحده مانع از ساخت اين ديوار شود، اما هميشه بي فايده بوده است.
موضع جهان عرب در قبال مسئله ساخت ديوار تفاوتي با موضعگيري كلي در قبال مقوله تجاوزات رژيم صهيونيستي ندارد كه عموماً ضعيف و بي تأثير است و از حد محكوميت زباني فراتر نمي رود. گروه كشورهاي عربي در تصويب قطعنامه اي در شوراي امنيت كه احداث ديوار به دست رژيم اشغالگر قدس را محكوم مي كند و از اين رژيم مي خواهد كه عمليات ساخت آن را متوقف سازد، ناكام ماند، زيرا آمريكا آن را وتو كرد. اين گروه سپس دست به دامان مجمع عمومي سازمان ملل شد و با اتحاديه اروپا بر سر مصوبه اي به توافق رسيد كه هيچ الزامي براي رژيم صهيونيستي به همراه نداشت. بهاي اين توافق، پذيرش موضع سياسي تحميلي از جانب مجامع بين المللي و اروپايي براي محكوميت مقاومت فلسطين و تروريسم قلمداد كردن آن بود. موضع اروپا و ميزان تاثيرگذاري آن متفاوت از موضع همتاي عربي اش نبود و تنها در حد هشدار از عواقب و پيامدهاي ديوار مذكور بر روند سازش و افزايش محنت ملت فلسطين باقي ماند، بدون آنكه اقدامات عملي و يا مجازاتي بر ضد كابينه شارون به همراه داشته باشد.
اما درباره موضع دولت آمريكا كه مي تواند بر دولت شارون تأثيرگذار باشد بايد گفت كه اين كشور در راستاي همگامي كامل با رژيم صهيونيستي، ضمن حمايت سياسي از ساخت ديوار، پوشش مالي و بين المللي را نيز براي آن فراهم كرده است، اين طرح كه انتظار مي رود هزينه آن به 400 ميليون دلار برسد، از پروژه هاي كلاني است كه رژيم صهيونيستي بدون كمكها و تأمين اعتبار آن از سوي آمريكا قادر به انجام آن نيست. ضمن آنكه نبايد نقش مهم وتوي آمريكا در شوراي امنيت در تشويق دولت غاصب صهيونيستي به ادامه عمليات ساخت ديوار را از ياد برد.
البته اين همسويي و حمايتهاي آمريكا، وجود پاره اي اختلافات جزيي مربوط به مسير ديوار را منتفي نمي كند، چرا كه ايالات متحده با توجه به بن بستي كه در عراق با آن مواجه شده است و نزديك شدن زمان انتخابات رياست جمهوري ضمن تاكيد بر ادامه رايزنيها پيرامون مشكل مورد اختلاف فيمابين در خصوص مسير مورد نظر و عدم تبديل اين اختلافات به چالشي حقيقي، هر از چند گاهي نگراني خود را از بابت تأثيرگذاري احتمالي آن بر روند سازش و تشكيل دولت موعود فلسطيني و نيز زندگي غير نظاميان فلسطيني ابراز مي دارد.

ديوار حايل از نگاه صهيونيستها

با بررسي اطلاعات مربوط به ديوار و تاثيرات آن بر ملت فلسطين شكل كلي نگرش صهيونيستها در اين باره آشكار مي شود، اما براي توضيح بيشتر بايد مسائل مهمي تشريح شود:

الف) بعد امنيتي:

بهانه امنيت، علت اعلام شده براي ساخت ديوار است، ليكن بدون ترديد، ضربات كوبنده مقاومت در عمق رژيم صهيونيستي و ناكامي شيوه ها و ابزارهاي دشمن براي مهار مقاومت، باعث شد كه دشمن براي جامه عمل پوشاندن به اهداف امنيتي و غيره خود تغييراتي را در اولويتهاي خود ايجاد كند. دشمن سعي مي كند اين هدف را از طرق زير محقق سازد:
1ـ ايجاد موانع و نصب تجهيزات الكترونيكي جديد و استقرار نيروي انساني براي مقابله با رزمندگان مقاومت بويژه شهادت طلبان.
2ـ زير فشار قرار دادن ملت فلسطين به منظور تضعيف روحيه اين ملت و در نهايت وادار كردن آنان به تسليم در برابر خواست دشمن و پايان مقاومت.
دشمن مي كوشد از حصار موجود در اطراف نوار غزه به عنوان تجربه اي موفق كه توانست مانع از نفوذ شهادت طلبان از نوار غزه به سرزمينهاي اشغالي 1948م. شود استفاده كند. صهيونيستها در حال حاضر نيز در مرز ميان نوار غزه و مصر در حال تكميل اين ديوار هستند.

ب) مصادره زمينها:

ديدگاه سياسي ليكود تحت رهبري شارون بر تداوم اشغالگري و مصادره زمين فلسطينيان استوار و زمين از ديد شارون زيربناي درگيري است. از اين رو مصادره هر چه بيشتر زمينها و الحاق عملي آن به رژيم صهيونيستي به مثابه ايجاد بستري مناسب جهت تحميل واقعيت جديد در آينده بر فلسطينيان است. اين سياست هدف اصلي مسير فعلي ساخت ديوار محسوب مي شود و در همين رابطه هزاران هكتار از زمينهاي فلسطينيان مصادره شده و يا خواهد شد. علاوه بر اين هزاران دونم ديگر در ميان حصار و خط سبز به محاصره درآمدند تا درگام بعدي مصادره و به رژيم صهيونيستي ضميمه شوند و اهالي اين مناطق به واسطه اقدامات قهرآميز و سركوبگرانه از محل زندگي خود كوچانده شوند.

ت) ادامه شهرك سازي:

نقشه ساخت ديوار حايل بيشتر از آنكه حاصل ملاحظات امنيتي باشد، به مسئله شهرك سازي توجه داشته است، لذا دولت اشغالگر كوشيد در برنامه ساخت اين ديوار تا آنجا كه ممكن است شهركهاي بيشتري را در برگيرد و به همين دليل مسير آن به گونه اي انتخاب شد تا تعداد هر چه بيشتري از شهركهاي يهودي نشين را در خود جاي دهد و در عين حال زمينه براي مصادره هرچه بيشتر مناطق محصور ميان اين ديوار ميسر گردد.
شايد به جرأت بتوان گفت كه سومين مرحله از برنامه ساخت ديوار، مصادره بخش وسيعي از زمين فلسطينيها در دشت اردن را در پي خواهد داشت.

ث) بعد سياسي

جناح راست افراطي صهيونيستها همواره از آن بيم داشت كه مبادا ديوار حايل به مرز سياسي تبديل و به تثبيت مرزهاي چهارم ژوئن 1967م منجر شود. شهرك نشينان نيز از آن واهمه دارند كه مبادا شهركها برچيده شوند يا بيرون از حصار قرار گيرند و در نتيجه به رژيم صهيونيستي ضميمه نشوند. اما مسير فعلي اين ديوار به تمامي اين بيم و هراسها پايان داده است و برنامه هاي شارون را عملي مي سازد. شارون در ديدار (سال 1997) با نخست وزير ايتاليا طرح خود را كه بيانگر نگرش وي در خصوص راه حل سياسي مبتني بر تشكيل دولت فلسطيني بر روي 42 درصد از مساحت كرانه باختري بود، مطرح ساخت.
نقشه اين ديوار به نحوي است كه رويكرد سياسي شارون در خصوص حل و فصل نهايي را تحقق مي بخشد و حاكميت رژيم صهيونيستي بر منطقه دشت اردن را كه ايلون سي سال پيش مطرح ساخته بود، محقق مي سازد.
اين ديدگاه در بطن خود وضعيت ديگري را رقم خواهد زد و گزينه هاي ديگر در روند سازش را غير قابل انتخاب خواهد كرد و اين بدان معناست كه دولت فلسطيني تشكيل نمي شود مگر طبق مشخصه هايي كه شارون مطرح ساخته است.

ج) بعد عقيدتي و رواني

باراك اين بعد را با بيان اين جمله (ما اينجاييم و آنها آنجا) در شعار انتخاباتي خويش به خوبي بازگو كرد. گوئي آنچه اتفاق مي افتد فريبي است كه صهيونيسم هميشه از آن بهره مي گيرد. ديدگاه اخراج ملت فلسطين ـ طبق برنامه ساخت ديوار حايل ـ عملا به تبعيد آنها و پايان درگيري طرفين خواهد انجاميد.
طرز تفكر گيتويي صهيونيسم كه در مراحل اوليه اشغال در شعار حصار و برج تجلي يافت، همچنان بر انديشه سياسي صهيونيستها حاكم است. در حالي كه ديوار برلين فروپاشيده است و در زماني كه جهان به سوي آزادي و ارتباط آزاد پيش مي رود، صهيونيستها در پي انزوا و محاصره ديگران هستند.
با ساخت اين ديوار به خوبي احساس مي شود كه رژيم صهيونيستي بجاي گسترش جغرافيائي و تحقق رؤياي صهيونيستها (سرزمين از نيل تا فرات) عملا خود را در داخل فلسطين محصور خواهد كرد؛ و اين مطلب در ايدئولوژي صهيونيسم نوعي عقب نشيني چه در بعد به اصطلاح سرزمين موعود يا در خصوص ايده اسرائيل بزرگ محسوب مي شود، زيرا زميني كه موفق به غصب آن شده اند، محدودتر از رؤياي آنان است و صهيونيستها خود را در ميان ديوارهاي متعدد بتوني و نيز ملت فلسطين محاصره مي كنند.
اين ديوار به صورت شفاف بيانگر حس و خوي خود برتربيني نژادي صهيونيستي است كه از محنت و آزار ملت فلسطين لذت مي برد. به بياني ديگر نظام حاكم بر فلسطين اشغالي از حكومت نژادپرستي كه در دهه هاي گذشته بر آفريقاي جنوبي حاكم بود، خشن تر و خطرناك تر است.
خداي عزوجل در قرآن كريم از بزدلي يهوديان و تعلق بيش از حد آنان به زندگي دنيايي و همچنين از انديشه (زندگي در ميان ديوار و حصار) ريشه دار در اعماق وجودشان خبر داده است: لايقاتلونكم جمعياً الا في قري محصنة أو من وراء جدور، بأسهم بينهم شديد تحسبهم جمعياً و قلوبهم شتي ذلك بأنهم قوم لا يعقلون{آنها فقط از داخل دژهاي مستحكم يا از پشت ديوارها با شما مي جنگند. اختلاف در ميان آنان بسيار زياد است. شما آنها را متحد مي پنداريد، اما دلهايشان متفرق است، زيرا آنان قومي هستند كه شعور ندارند و عاقل نيستند} (آيه 14 سوره حشر).

چ) بعد جمعيتي

نگرش چپيها و به ويژه حزب كار بر عامل جمعيتي و تلاش براي حفظ و تثبيت دولت يهودي بر همان ماهيت نژادي متكي است تا از اين رهگذر بتوان چتر حمايتي صهيونيستهاي داخلي از پروژه ديوار حايل را فراهم آورد. در اينجا بايد متذكر شد كه ساوير، باراك، حايم رامون، شاحاك و بن اليعازر از رهبران حزب كار رژيم صهيونيستي از پايه گذاران ايده ساخت ديوار حايل محسوب مي شوند. از اين رو حزب كار، ليكود را عامل اجرايي ديدگاه (جداسازي) خود مي داند.
شايد بتوان جدي ترين خطر ديوار حايل را كوچ اجباري و اخراج فلسطينيان ساكن كرانه باختري دانست كه مي تواند زمينه ساز كوچاندن فلسطينيان در چارچوب كشور جايگزين و فراهم آوردن فرصتي مناسب براي مصادره هر چه بيشتر زمينها، شهرك سازي و افزايش تعداد شهرك نشينان در كرانه باختري گردد. به احتمال قوي هدف اصلي از احداث ديوار مذكور همين مطلب باشد، زيرا اگر هدف امنيت بود صهيونيستها به ساخت ديوار در طول خط سبز اكتفا مي كردند.

روشهاي مقابله با ساخت ديوار حايل

با توجه به آنچه در پيش گفته شد، مشخص مي شود كه اين ديوار نمادي از تجاوز و وحشيگري جديد صهيونيستها بر ضد ملت و سرزمين فلسطين است. اين طرح توطئه اي قديمي است كه تجديد ساختار شده است تا سرزمين فلسطين اشغال شود و ساكنانش از آن كوچانده شوند و داراييهاي آنان مصادره گردد. اين طرح مورد توافق هر دو جناح چپ و راست صهيونيستهاست. مقاومت و حفظ امنيت رژيم صهيونيستي نيز فقط بهانه اي براي ادامه طرح شهرك سازي به رهبري شارون است.
بي شك، دشمن صهيونيستي هميشه بهانه هاي مناسبي براي اجراي مقاصد شوم خود پيدا مي كند حال چه انتفاضه و مقاومت ادامه داشته باشد يا اينكه آرامش و سازش برقرار باشد، همان گونه كه در برهه توافقات اسلو شهرك سازي به شدت افزايش يافت و اشغالگران به شدت به حضور در شهركهاي صهيونيست نشين و تحت حاكميت رژيم صهيونيستي علاقه نشان دادند.
يكي از نويسندگان صهيونيست به نام ب. ميخائيل در مقاله اي در روزنامه صهيونيستي يديوت آهارانوت (در تاريخ 31/10/2003) نوشت، مسئله امنيت در ساخت ديوار فقط يك بهانه است كه كابينه شارون انگيزه هاي حقيقي خود را كه در رأس آن مصادره زمين فلسطينيان و افزايش مشكلات و رنجهاي ملت فلسطين است تا به اين وسيله اين ملت را به تسليم در برابر صهيونيستها وادار كند، در پس آن پنهان مي كند. ديوار حايل فقط به مشكلات فلسطينيان دامن مي زند، اما نمي تواند به صورت كامل از وقوع عملياتهاي شهادت طلبانه جلوگيري و امنيت را براي دشمن صهيونيستي برقرار كند. ساخت ديوار حايل انگيزه بيشتري براي فلسطينيان ايجاد مي كند تا آنان همچنان به مقاومت خود ادامه دهند.
واقعيتي كه با احداث ديوار نژادپرستانه حايل رژيم صهيونيستي متجلي مي شود اين است كه حل منازعه از راه امضاي توافقات كوچك در اينجا و آنجا امكان پذير نيست، زيرا دشمن صهيونيستي هر وقت اراده كرد، مي تواند مشكلاتي را براي مذاكره كننده فلسطيني ايجاد كند تا به اين وسيله او را به همكاري با خود وادار سازد. پس از آن نيز برگ ديگري براي سازش در دست مذاكره كننده صهيونيستي قرار مي گيرد تا از اين راه بتواند مقدار ديگري از سرزمين و حقوق فلسطينيان را از دست آنان غصب كند. اين امر با لزوم گسترش فعاليتهاي مردمي، سياسي، تبليغاتي در سطح جهاني با تمام ابزارهاي ممكن براي مقابله با ساخت ديوار حايل صهيونيستها، مغاير نيست. از همين راه نيز بايد توجه افكار عمومي جهانيان را دائماً به مسئله فلسطين معطوف داشت و براي آزادي همه فلسطين استراتژي مناسبي تنظيم كرد تا از اين راه ريشه رژيم صهيونيستي در فلسطين خشكانده شود و در پي آن همه مشكلات موجود حل و فصل گردد. اين هم جز با گردآوري تلاشهاي همه فلسطينيان، امت عرب و مسلمانان جهان ميسر نيست. براي تحقق اين گزينه استراتژيك هم بايد راهبرد مقاومت، پايداري و مقابله با توطئه هاي دشمن و ثبات قدم در سرزمين فلسطين در برابر هرگونه فشار و شرايط محاصره، در پيش گرفته شود و همزمان بايد اطمينان به خود و قيام مقتدارنه به منظور فراهم كردن ابزارهاي مناسب براي جهاد و مقاومت در سرلوحه كارها قرار گيرد تا از موانعي كه با ساخت ديوار حايل در برابر ما ايجاد مي شود، بگذريم و علاوه بر آن از ديوار نژادپرستانه انگيزه و هدف جديدي براي گسترش و تقويت مقاومت بسازيم. اين ديوار چالشي در برابر مجاهدان و تئوريسينهاي ماست كه با استعانت از خداوند متعال و به كمك تجربه ها و امكانات مناسب مي توان بر آن چيره شد.
اگر دشمن صهيونيستي تصور مي كند كه تحميل عمل انجام شده مي تواند به منازعه بر سر موجوديت ميان ملت و امت ما از يك طرف و دشمن صهيونيستي ( و همپيمانانش ) از طرف ديگر پايان دهد بايد از سقوط دژ بارليف، تخريب ديوار برلين و از ميان رفتن خط ماژلان در فرانسه عبرت بگيرد و به ياد آورد كه با وجود عظمت و استحكام اين ديوارها و خطوط، سرانجام آنها از بين رفتند و سقوط كردند. دشمن صهيونيستي با به يادآوردن اين درس بايد به اين نتيجه برسد كه چنين ديواري هيچ گاه نمي تواند در برابر اراده ملت ما براي دستيابي به آزادي و رهايي از تروريسم و اشغالگري صهيونيستها، امنيت را براي اين رژيم فراهم كند.

معرفي سايت مرتبط با اين مقاله


تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط