اقبال جهانی به حاكمیت اسلام (اندیشه سیاسی شیعه و جهانی شدن)
نويسنده: سید عبدالقیوم سجادی
اگر در روایات و منابع دینی از دولت امام عصر(عج) به عنوان دولت كریمه یاد شده است اشاره به حاكمیت قوانین اسلام وشریعت وحیانی داردكه از مصادیق بارز دولت كریمه است
دو رویه بودن جهانی سازی از سویی، ناشی از بعد فناورانه آن می باشد و از سوی دیگر، در ماهیت ایدئولوژیك آن ریشه دارد. جهانی سازی با استفاده از فناوری ارتباطی، میان پدیده های بومی و جهانی پیوند می زند، ایده ها و هنجارهای بومی را جهانگیر می سازد و از طریق تعمیم سازی فرهنگی و ارزشی به استحاله و تخریب تمایزها و تفاوت های بومی و محلی می انجامد. از جانب دیگر، به گفته دیوید هاردی، جهانی سازی با فرو ریختن مرزهای زمانی و مكانی، جوامع بشری را دچار بی هویتی و بحران معنا می سازد؛ زیرا این پدیده مهم ترین عناصر هویت ساز. یعنی زمان و مكان. را تحت تأثیر قرار داده، به فشردگی مكان ها و تراكم زمان ها می انجامد.
با توجه به آثار و پیامدهای جهانی سازی برای جوامع بشری و با عنایت به وضعیت خاص جوامع اسلامی، چالش ها و تعارضات جهانی سازی نسبت به جوامع و اندیشه اسلامی تشدید می گردد؛ زیرا چه جهانی شدن را به عنوان یك پروسه تاریخی تلقی نماییم یا یك پروژه غربی، در هر دو حالت، مظروف این ظرف ایده های لیبرالیسم است و فرهنگ لیبرالیستی، گفتمان مسلط عصر جهانی. این امر به معنای چالش جدی هویت و فرهنگ اسلامی است. به عبارت دیگر، جهانی سازی چالش های مدرنیته غرب در برابر سنت دینی را از لایه های خاص روشن فكری و روشن اندیشی در حوزه عام جوامع مطرح نموده و تعامل جوامع اسلامی با پدیده های جدید را به دغدغه عمومی مسلمانان و به ویژه جوانان مسلمان، تبدیل كرده است. با الهام از ایده آنتونی گیدنز می توان گفت: اگر تدد و مد رنیته جوامع سنتی را با بحران هویت و تشخص سنتی را با بحران هویت و تشخص یابی روبه رو نمود، جهانی سازی این بحران را در سطح عام و گستره وسیع جوامع سنتی مطرح كرد. در مواجهه با دغدغه مطرح شده، اندیشمندان مسلمان چه پاسخی تدارك دیده اند؟ اندیشه و فرهنگ اسلامی از چه ظرفیت ها و توانمندی هایی برای ارائه تعریف جدیدی از هویت انسان مسلمان و تجدد برخوردار است؟ به طور خاص، در اندیشه فقهی. كلامی تشیع، چه ظرفیت ها و زمینه هایی را می تان برای مواجهه منطقی با پرسش های برآمده از درون جهانی سازی شناسایی كرد؟
متن حاضر به این پرسش عنایت دارد كه اندیشه فقهی. كلامی چه ظرفیت هایی برای مواجهه با پدیده جهانی سازی دارد؟ طبعا پرسش از ظرفیت های فكری مقدم بر سؤال از زمینه ها و موانع عینی است. سطح بحث نخست عمدتا دارای رویكرد فكری است، در حالی كه سطح دوم عمدتا دارای رویكرد جامعه شناختی می باشد. پاسخ احتمالی مورد توجه در این نوشتار در این گزاره فرضی مطرح می شود: اندیشه فقهی. كلامی شیعی با اهتمام بر جایگاه عرف و عقل در فهم شریعت اسلامی از یك سو، و تأكید بر عنصر بالنده اجتهاد و تفقه دینی از سوی دیگر، ظرفیت های درونی قابل توجهی در مواجهه با پرسش های عصر جهانی شدن مزبور و پاسخ اسلام شیعی به آن، مطالب این نوشتار در محورهای ذیل دنبال می شوند:
برای كشف ظرفیت های موجود در اندیشه های سیاسی شیعی، مقایسه اصول، مبانی و اهداف حكومت جهانی اسلام، كه در چارچوب اندیشه شیعی در قالب حكومت مهدوی و جامعه عنصر ظهور مطرح می گردند، با اصول و اهداف جهانی سازی لیبرال و الگوی دموكراسی لیبرال می تواند راهگشا باشد. بر اساس اندیشه مهدودیت، ناكامی الگوهای بشری در اداره عادلانه جوامع بشری زمینه های یأس، سرخوردگی و درماندگی انسان معاصر را فراهم نموده، خود بسترساز پذیرش ایده مهدودیت شیعی می گردد. بنابر این، ناگزیر باید مهم ترین اهداف و ویژگی های نظام لیبرالیسم را به عنوان مظروف و گفتمان غالب جهانی سازی با اندیشه حكومت مهدوی مورد مقایسه قرار دهیم:
ماهیت و ویژگی های جهانی شدن؛
ماهیت و ویژگی های حكومت جهانی اسلام.
در سراسر این نوشتار، ما در پی تأیید این گمانه هستیم كه جهانی شدن دارای دو رویه ایدئولوژیك و تكنولوژیك است. از نظر ایدئولوژیك، رابطه جهانی شدن و حكومت جهانی اسلام رابطه تعارض و همراهی است. ناگفته پیداست كه بر اساس دو دیدگاه دیگر (ایدئولوژیك نگر صرف و تكنولوژیك نگر تنها) رابطه مزبور از تعارض كامل تا انطباق و همراهی كامل تا انطباق و همراهی كامل در نوسان می باشد. با تفكیك دو رویه مزبور، استدلال می كنیم كه جهانی شدن بذاته و از نظر ماهوی فرایندی تاریخی است كه بر بنیان توسعه و پیشرفت خیره كننده تكنولوژی ارتباطی شكل گرفته است.
بنابر این جهانی شدن ظرف بی مظروفی است كه هر جمع و جماعتی می تواند مظروف خود را در درون آن به دیگران عرضه نمایند، هر چند امروزه حجم بیشتر این ظرف را آموزه های لیبرال غربی به خود اختصاص داده است. بنابر این، جوامع اسلامی نیز این فرصت را دارند تا با استفاده از منطق و توانمندی های تعالیم و فرهنگ اسلامی، جوامع تشنه و سرخورده بشری را سیراب سازند، اما ظرف انتقال دهنده این مشروب جهانی شدن می باشد.
واقع گرایانی همچون گیپلین(۱۹۸۷) و هانتینگتون(۱۹۹۳) دوره جدید را ادامه دوره جنگ سرد ارزیابی نموده، تنها تفاوت هر دو مقطع را دگرگونی چهره قدرت می دانند.
اینان معتقدند: سیاست جهانی پس از جنگ سرد با پیش از آن تفاوت جدی ندارد و تنها حوزه رقابت و چهره قدرت تغییر كرده یك بازی در قلمرو اقتصادی است، اما هاناتیتنگتون بر این بارو است كه سیاست قدرت همچنان ادامه دارد، با این تفاوت كه جای بازیگران دگرگون شده و تمدن ها به جای دولت ملت ها بازیگران اصلی سیاست جهانی اند.(۱)
رهیافت رایكال و انقلابی، كه عمدتا ماركسیست های تجدد نظر طلب هستند، نیز بسان واقع گرایان می اندیشند و معتقدند كه صحنه جدید صرفا مرحله ای جدید در ابراز بلندپروازی های امپریالیستی است و جهانی شدن شكل جدیدی از استعمار است.(۲) اما در این میان لیبرال ها و فردگرایان پایان جنگ سرد را پیروزی نهایی لیبرال. دموكراسی غرب اعلام نموده، آن را مقطع كاملا جدیدی در تاریخ بشری می خوانند. در این تلقی، جنگ سرد نه دوره خاصی از تاریخ، بلكه پایان تاریخ و نقطه پایانی سیر تكاملی ایدئولوژی بشری و عالم گیر شدن دموكراسی لیبرال غربی و شكل نهایی حكومت بشری است.(۳) نویسندگان مزبور تنها كشورهای غربی را حوزه حاكمیت الگوی دموكراسی لیبرال نمی دانند، بلكه با قاطعیت تمام، از جهانگیر شدن آن یاد می كنند. این تركیب به این معناست كه فرایند بنیادی در كار است تا الگوی تكاملی مشترك را برای كل جوامع انسانی دیكته كند؛ به طور خلاصه، چیزی شبیه تاریخ جهانی بشر در راستای نیل به دموكراسی لیبرال. (۴) بنابر این، هر چند فوكویاما از جهانی شدن نمی گوید، اما نظریه پایان تاریخ او محتوای جهانی شدن محسوب می شود.صرف نظر از تفاوت های لفظی و گاه ماهوی در تعریف جهانی شدن، از میان تعاریف گوناگون، می توان این نكته را به عنوان مخرج مشترك كلیه تعریف ها برگزید كه جهانی شدن، چه به عنوان یك پروسه یا پروژه، بیانگر وضعیتی است كه در درون آن، ارتباطات متقابل و تأثیرگذاری متقابل به شكل فزاینده ای رشد یافته است، به گونه ای كه شعاع اثرگذاری رفتار واحدهای سیاسی از مرزهای ملی عبور نموده، دورترین واحدها را تحت تأثیر قرار می دهد. آنتونی مك گرو ضمن تأكید بر بعد ارتباطی جهانی شدن ، ویژگی های ذیل را برای آن مطرح می كند:
۱. فعالیت های سیاسی، اجتماعی و اعتقادی بر ماورای مرزهای ملی تأثیر می گذارند و از آنها تأثیر می پذیرند؛
2. حجم كنش متقابل افزایش می یابد و نظام جدید جهانی ایجاد می گردد؛
3. شدت و وسعت ارتباطات افزایش می یابند و زمان و مكان فشرده می شوند؛
4. ارتباطات در حال رشد مسائل جدیدی در سطح فراملی ایجاد می كنند كه دغدغه عمومی بشر هستند و حل و فصل آنها نیازمند همكاری جهانی می باشد.
5. شبكه های به هم فشرده، كه بازیگران ملی را محدود می نمایند، شكل می گیرند و حاكمیت و خودمختاری آنان را كاهش می دهند.
اما جهانی شدن با این ویژگی ها تا چه اندازه احتمال توفیق دارد؟ این پرسش از نگاه لیبرالیسم پاسخ مثبت دارد؛ زیرا جهانی شدن جریانی طبیعی است كه دیر یا زود شعاع خود را بر سراسر جهان گسترش خواهد داد. در این تلقی، همراه با جهانی شدن، دنیا شاهد عالمگیر شدن دموكراسی لیبرال، تجارت آزاد و اصول اعتقادی لیبرال خواهد بود و دیگر فهرنگ ها در برابر موج توفنده این جریان رنگ خواهند یافت.
اما در مقابل، نگرش چپ و دیدگاه انتقادی، جهانی شدن را چهره جدیدی از قدرت امپریالیستی می خواند و عمدتا جنبه پروژه بودن آن را مورد تأكید دارد و معتقد است كه جهانی شدن با مقاومت هایی مخالف در قالب جنبش های كارگری و ائتلاف های منطقه ای روبه رو خواهد گشت.
از منظر اسلامی، آراء و اندیشه های بشری دارای جنبه های صوری و گذرا هستند و از پایداری و ماندگاری برخوداری نیستند و در برابر اندیشه های دینی رنگ خواهند باخت؛ زیرا اسلام با توجه به ظرفیت و توانمندی ذاتی و انطباق با فطرت انسانی، از جذبه هایی به مراتب بیش از ایده های بشری برخوردار است. اما تحقق این امر نیازمند ارائه منطق دینی در قابل قبول و ترسیم چهره واقعی اسلام نزد افكار جهانی است. در صورت تحقق این مسئله، جهان در آینده شاهد جهانی شدن اسلام به جای لیبرالیسم غرب خواهد بود.
هدف اسلام درواقع، همان هدف بعثت نبی خاتم و فلسفه نبوت است كه در بلند مدت، غایت آن را كمال و سعادت بشری تشكیل می دهد. اما برای رسیدن به این هدف نهایی، اسلام از بسط ارزش های دینی و به ویژه عدالت اجتماعی از حوزه خاص، آغاز می كند و تا مرز عدالت گستری در سطح جهان امتداد می یابد. بنابراین، تقسیم مكارم اخلاق و بسط عدالت اجتماعی و قیام جامعه به قسط و عدالت از مهم ترین اهداف رسالت نبی خاتم می باشد. در این زمینه، اسلام سازوكار اجرایی نیل به اهداف مزبور را تحت عنوان تشكیل حكومت دینی ، كه گستره حاكمیت خود را در ورای مرزهای ملی و در سطح جهان جست وجو می كند، مطرح می نماید.
مهم ترین ویژگی های حكومت جهانی اسلام عصر ظهور را می توان در محورهای ذیل مطرح كرد:
۱. پیشرفت برق آسای علوم
روایات و متون دینی اسلام جامعه عصر ظهور و تحت حاكمیت حكومت جهانی امام عصر(عج) را به گونه ای توصیف نموده اند كه فهم این تحولات جز در پرتو گسترش عینی فناوری علم و اطلاعات، كه از آن با عنوان جهانی شدن یاد می شود، دشوار می نماید. از این رو، تفاسیر اسلاف و اندیشمندان گذشته این دگرگونی عظیم و بنیادین در زمینه علوم و فناوری را از منظر قدرت ماورای طبیعی با عنوان معجزه الهی مطرح نموده اند. نشر و گسترش علوم، اعم از علوم عقلی و طبیعی، در عصر ظهور، در مقایسه با سایر مقاطع تاریخی، از نسبت 2 به 25 برخوردار می باشد. در پرتو پیشرفت علم و فناوری است كه امكان اعمال حاكمیت جهانی در اكناف عالم فراهم می آید و شهروندان حكومت جهانی با همدیگر مرتبط می شوند. امام صادق (علیه السلام) این مسئله را چنین مطرح می نمایند: در زمان قائم، شخص مؤمن در حالی كه در مشرق به سر می برد، برادر خود را، كه در مغرب است، می بیند و نیز آنكه در مغرب است، برادر خویش را در شرق خواهد دید.
پیشرفت فناوری اطلاعات و ارتباطات، كه از آن به عنوان مهم ترین عامل جهانی شدن به مفهوم فشرده شدن فضا و زمان یاد می كنند، در عصر ظهور به مرحله كمال می رسد، به گونه ای كه همگان در آن واحد، از طریق امواج صوتی پیام را دریافت می كنند. در روایتی، در این زمینه می خوانیم: چون قائم ما قیام كند، گوش و چشم شیعیان ما را چنان تقویت می كند كه بین آنها و امام، پست و پیكی وجود نداشته باشد، به گونه ای كه وقتی امام با آنها سخن می گوید آنان می شنوند و او را می بینند و امام در جایگاه خود قرار دارند.
در اینجا رویه تكنولوژیك جهانی شدن مطرح است كه نه تنها با اندیشه حكومت جهانی اسلام تعارض ندارد، بلكه فهمی معقول و قابل قبولی از آن مطرح می كند. اگر در گذشته، درك مضمون این حدیث با شك و تردید های علمی روبه رو بود، امروزه توسعه و پیشرفت خیره كننده فناوری و اطلاعات ارتباطی این معانی را مورد تأیید قرار داده، كمترین تردیدی برای آنها باقی نمی گذارد. در پرتو چنین جامعه ای، مردمانی با افكار و اندیشه های بلند و بینش از پیش استقرار حاكمیت جهانی اسلام و برخورداری از یك جامعه همراه با ثبات و عدالت را فراهم می آورند؛ زیرا شهروندان این جامعه در پرتو عقلانیت ناشی از تعالیم عصر ظهور و با پشتوانه توسعه علمی، به تعامل و برقراری روابط اجتماعی در سایه حكومت مهدوی همت می گمارند.
توسعه اقتصادی و عدالت اجتماعی2.
توسعه اقتصادی به مفهوم برخورداری از موهبت های مادی و بهبود كمی و كیفی زندگی، از دیرباز یكی از دغدغه های بشر بوده و امروزه نیز جایگاه مهمی در مباحث اجتماعی. سیاسی به خود اختصاص داده است. اما از سوی دیگر و عدالت اجتماعی نیز مقوله ای است كه در كنار توسعه اقتصادی به عنوان گم شده جوامع بشری از دیر زمان مطرح بوده است. اگر توسعه اعتقادی را از كار ویژه های مهم دولت ها بدانیم، به یقین برقراری عدالت اجتماعی و ایجاد فرصت های برابر برای كلیه شهروندان از مهم ترین وظایف آنان محسوب می گردد. در میان دو مقوله توسعه و عدالت، دومی از اهمیت بیشتری برخوردار بوده و در عین حال، كمتر مورد توجه قرار داشته است.
ثروتمندان و توانمندان منابع اقتصادی ر رد انحصار خود دارند و روند روبه ازدیاد و انباشت ثروتشان را با تشدید فقر در جوامع ضعیف و فقیر دنبال می كنند. امروزه علی رغم ظهوری صوری توسعه اقتصادی، عدالت در ورای امیال و منافع صاحبان قدرت های اقتصادی و سیاسی كنار زده شده و كمترین نمودی از آن به چشم نمی خورد. در جهانی كه 80 درصد موهبت های مادی تنها در اختیار 20درصد از جوامع بشری قرار دارد، صحبت از عدالت گفتمانی یوتوپیاپی (آرمان شهر) را می ماند كه در سطح خواست درونی جوامع بشری باقی می ماند.
در پرتو حكومت جهانی اسلام، عدالت اجتماعی در شكل كامل آن عینیت می یابد؛ رفاه مادی و توسعه اقتصادی شكوفا می گردد و همگان از این شكوفایی منتفع می گردند. توسعه اقتصادی در حكومت جهانی شكاف فقیر و غنی را از میان برمی دارد و مرزبندی شمال و جنوب را یك باره كنار می گذارد. روایات اسلامی توسعه مزبور را این گونه توصیف می كند. و یا طبق حدیثی از پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) رفاه و برخورداری اقتصادی در جامعه عصر ظهور بی سابقه است و امت من در زمان مهدی از چنان نعمتی برخوردار می شوند كه مانند آن را هرگز برخوردار نشده باشند؛ آسمان باران بر سر آنان فرو می ریزد و زمین هیچ گیاهی را نگاه نمی دارد، مگر این كه آن را می رویاند.
اما این وفور و توسعه بی سابقه چگونه توزیع می گردد؟ احتمالا در اینجا مهمترین نقطه امتیاز حكومت جهانی اسلام از مقوله جهانی شدن است؛ زیرا چرخ جهانی شدن اگر توسعه علم، فناوری و حتی بازار آزاد اقتصادی را با خود حمل می كند، تنها به نفع صاحبان ثروت می چرخد و همگان از آن منتفع نمی گردند. اما در سایه حكومت جهانی اسلام، دستاوردهای بشری و موهبت های اقتصادی به گونه ای توزیع می گردند كه كمترین اجحاف و تعدی نسبت به حقوق افراد صورت نگیرد: امت او چنان نزدش پناه جویند كه زنبورهای عسل نزد ملكه خود؛ زمین را ر از عدل و داد كند، همانگونه كه از جور و ستم مالامال شده باشد، به طوری كه مردم همچون جامعه نخستین خود گردند. وی خفته ای را بیدار نمی كند وخونی را نمی ریزد.
احتمالا مقصود از جامعه نخستین در حدیث مزبور، اشاره به این نكته باشد كه جامعه عصر ظهور همانند جوامع اولیه، براساس صلح و صفای برخاسته از فطرت انسانی و به دور از هر نوع زیاده خواهی و امتیاز طلبی است و همگان همانند دانه های تسبیح، یك رنگ و یك صدا جامعه واحدی را شكل می دهند كه همان جامعه ای است كه قرآن از آن به جامعه واحد و امه واحده یاد می كند.
گستره عدالت حكومت جهانی اسالم بر رسالت جهان شمول این دین انطباق دارد و از مرزهای تصنعتی عبور می كند. عدالت گستری امام عصر(عج) از موهبت های الهی است كه همانند اصل اسلام و پیام آور وحی، كلیه جوامع بشری را منتفع می سازد. بناراین، به همان سان كه جامعه عصر ظهور جامعه جهانی است، عدالت حاكم بر آن نیز جهانی خواهد بود. از رسول گرامی(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است كه فرمودند: شما را به مهدی بشارت می دهم كه او هنگام اختلاف و تزلزل مردم، در امت من مبعوث شود و زمین را از عدل و داد پر كند؛ چنان ك از ظلم و ستم پر شده باشد و اهل آسمان و زمین از وی خشنود و راضی شوند.
۳. حاكمیت جهانی
از دیگر ویژگی های حكومت جهانی اسلام، حاكمیت جهانی است؛ حاكمیت به مفهوم اعمال نظریه حكومت جهانی و تحقق عینی آن در مدیریت و سامان دهی جوامع بشری، حكومت جهانی اسلام صرفا یك پدیده نظری نیست، بلكه در فرآیند تاریخی خود، از طریق حاكمیت تعالیم و آموزه های دینی بر كلیه جوامع بشری تحقق عینی می یابد. بنابراین، در پرتو حاكمیت جهانی اسلام، همه حاكمیت های ملی رنگ می بازند و مرزهای تصنعی از میان برداشته می شوند.
در واقع، حاكمیت جهانی اسلام، كه در آیات قرآن كریم و روایات رهبران دینی با عنوان برتری اسلام نسبت به سایر ادیان ادیان وعالمگیر شدن این دین آسمانی با مفاهیم و عبارات گوناگون بیان شده است، در پرتو حكومت جهانی امام عصر(عج) تحقق می یابد. جمعی از مفسران در تفسیر آیاتی ناظر به عالمگیر شدن اسلام مانند آیه لیظهره علی الدین كله و لو كره المشركون (توبه: ۱۴)، گفته اند: تحقق این امر با استقرار حكومت جهانی اسلام در عصر ظهور صورت می گیرد. بنابراین، حكومت جهانی اسلام با حاكمیت تعالیم اسلام در سراسر جهان همراه است .
۱. توسعه علم و فناوری
آنچه در فرآیند جهانی شدن در حال شكل گیری است، رشد چشمگیر علم تجربی و فناوری بشری است، اما آیا در پرتو این ترقی و توسعه عقلانیت، اخلاق نیز توسعه یافته است؟ این پرسش احتمالا مهمترین تمایز عصر جهانی شد با عصر ظهور است؛ زیرا ویژگی عصر ظهور، توسعه علم و فناوری، اعم از علوم طبیعی وعقلی، است و در واقع، در این عصر، عقول و اخلاق بشر نیز به توسعه و كمال می رسند و همین نكته خود به عنوان زمینه ساز پذیرش حاكمیت جهانی اسلام مطرح گردیده است.روایاتی كه در این زمینه آمده اند، به وضوح این نكته را یادآور می شوند كه در عصر ظهور عقول بیشتری به كمال می رسند و روابط سالم، عادلانه وانسانی در پرتو چنین عقلانیتی شكل می گیرند. روایات متعددی این مضمون را تصریح می كنند كه: ... وضع الله یده علی رؤوس العباد فجمع بها عقولهم كملت به اخلاقهم. درجامعه عصر ظهور، عقول آدمیان تمركز می یابد و اخلاق به كمال می رسد. نتیجه این امر در روابط اجتماعی دوستانه و به دور از كینه ورزی و حسادت، كه از ریشه های اساسی تعارض محسوب می شوند، بازتاب می یابد.
۲. توسعه اقتصادی و عدالت اجتماعی
یكی از مهمترین چالش های جهانی شدن تشدید شكاف فقیر و غنی است، به گونه ای كه برخی از صاحبنظران معتقدند: جهانی شدن روندی است كه به نفع نظام سرمایه داری و درجهت خواست ها و منافع ثروتمندان حركت می كند. همین مسأله باعث شده است كه عده ای از نویسندگان مانند سمیر امین و پل سویزی از آن به عنوان چهره جدید امپریالیسم سرمایه داری یاد كنند. در فرآیند جهانی شدن، هر چند بشر دوره درخشان توسعه و رفاه اقتصادی و اوج پیشرفت اقتصادی را نظاره گر خواهد بود، اما همه این دستاوردها در اختیار معدودی از جوامع خواهند بود. بنابراین، عصر جهانی شدن دوره شكوفایی اقتصادی و تجارت همراه با تشدید فقر و محرومیت در جوامع حاشیه ای خواهد بود. نابرابری شگفت انگیز اقتصادی در عصر جهانی شدن، كلیه مواهب اقتصادی و رفاهی را در اختیار تنها 20درصد از جوامع بشری می گذارد و برخورداری چشمگیر اینان را به بهای محرومیت بی شماری از انسانها جست وجو می كند. اما در عصر حكومت جهانی اسلام، آنگونه كه روایت دینی توصیف می كنند، جوامع همراه با برخورداری های مادی، از عدالت و برابری بی سابقه ای نیز برخوردار خواهند بود. در این جامعه، نه تنها حقی از كسی ضایع نمی گردد، بلكه كلیه امكاناتو موهبت های معنوی ومادی به صورت برابر در اختیار همگان قرار می گیرند.
۳. حاكمیت جهانی
یكی از محورهای تشابه جهانی شدن وحكومت جهانی اسلام مفهوم حاكمیت جهانی است. اگر اسلام از نخستین روزهای طلوع در شامگاه جاهلیت و عینیت عربی مقوله ای موسوم به حاكمیت جهانی و حكومت جهان وطنی را مطرح نمود و حصارهای تنگ قومی، نژادی و سرزمینی را در نور دید، امروزه جهانی شدن پس از فروپاشی رقیب دیرینه اش، كمونیسم، داعیه دار جهانگیر شدن گردیده و از گسترش حاكمیت جهانی لیبرالیسم و دموكراسی لیبرال غربی داد سخن می دهد.
در یك جمع بندی مقدماتی، می توان به این نتیجه رسید كه اگر در روایات و منابع دینی از دولت امام عصر(عج) به عنوان دولت كریمه یاد شده است، اشاره به حاكمیت قوانین اسلام وشریعت وحیانی دارد كه از مصادیق بارز دولت كریمه است.
عدالت گستری این دولت و رفع تعدی ها و نابرابری ها تبعیضی آلود از دیگر جنبه های ماهیت كریمانه این دولت است ودر نهایت، وفور اقتصادی و بهره مندی های چشمگیر بشر از موهبت های الهی وذخایر طبیعی و الهی بیانگر بعد دیگری از كریمانه بودن دولت امام عصر هستند كه با حاكمیت جهانی اسلام تحقق می یابند.
2. جهانی شدن، چه به عنوان یك پروژه غربی و یا یك پروسه طبیعی و مرحله تاریخی، دارای ویژگی ها و آثار چنید است كه مهمترین آن را در محورهایی همچون رشد علم و فناوری ارتباطی، فشرده شدن فضا و زمان، گسترش روابط فراملی و شكل گیری نهادها و شبكه های بین المللی می توان مطرح كرد.
3. از مقایسه ویژگی های یاد شده دردو محور مزبو، نكات ذیل قابل استخراج می باشند:
الف. آنچه در فرآیند جهانی شدن به عنوان رشد علوم و ترقی بشری، توسعه اقتصادی و گسترش روابط فراملی با آن روبه رو هستیم، تنها نمود ضعیفی از جامعه جهانی است كه شهروندان آن با روبه رو هستیم، تنها نمود ضعیفی از جامعه جهانی است كه شهروندان آن با آرامش روانی و فیزیكی در یك اجتماع آرام به تعامل و همزیستی می پردازند. هنوز در عصر جهانی شدن، حساسیت های ملی، قومی و حتی نژادی در سطح جوامع بشری كاملا محسوسند و بعضا در قالب جنگ های محلی و منطقه ای در قبال جهانی شدن بروز می یابند.
ب.جهانی شدن هر چند فرض های جدیدی برای جوامع بشری ایجاد می كند، اما. همچنان كه ذكر شد. این فرصت های به صورت برابر توزیع نگردیده اند و درنهایت، به تشدید فقر و محرومیت در برخی جوامع به نفع تراكم ثروت در دست ثروتمندان می انجامند. این شكاف طبقاتی از یك سو و مقاومت بر سر ارزش های بومی و فرهنگی از سوی دیگر، مجال لازم برای پذیرش جهانی شدن را از میان برمی دارند.
بنابراین، جوامعی كه عمدتا جهانی شدن آنان را به حاشیه ومحرومیت می كشاند و از نظر فرهنگی و هویتی موجب استحاله آنها می شود، در آینده به عنوان نیروهای معارض در برابر جهانی شدن ایفای نقش خواهند كرد.
ج. از برخی جنبه های جهانی شدن، بخصوص رویه فناورانه آن، می توان برای فهم و تحلیل بهتر و عالمانه حكومت جهانی اسلام بهره جست. با استفاده از فناوری ارتباطی جهانی شدن، می توان درجهت جهانی نمودن فرهنگ و تعالیم اسلامی بهره گرفت و منطق قدرتمند و سازگار با فطرت اسلام را به اكناف عالم انتقال داد. بنابراینف هرچند رویه ایدئولوژیك جهانی شدن به نفی حكومت جهانی اسلام می اندیشد و تعارض جدی با آن دارد، اما از رویه تكنولوژیك آن می توان ابزار كارآمدی برای بسط تعالیم و اندیشه های دینی ساخت و زمینه های فراگیری و جهان شمولی ایده اسلامی را فراهم نمود.
معرفي سايت مرتبط با اين مقاله
اندیشه سیاسی شیعه و جهانی شدن
دو رویه بودن جهانی سازی از سویی، ناشی از بعد فناورانه آن می باشد و از سوی دیگر، در ماهیت ایدئولوژیك آن ریشه دارد. جهانی سازی با استفاده از فناوری ارتباطی، میان پدیده های بومی و جهانی پیوند می زند، ایده ها و هنجارهای بومی را جهانگیر می سازد و از طریق تعمیم سازی فرهنگی و ارزشی به استحاله و تخریب تمایزها و تفاوت های بومی و محلی می انجامد. از جانب دیگر، به گفته دیوید هاردی، جهانی سازی با فرو ریختن مرزهای زمانی و مكانی، جوامع بشری را دچار بی هویتی و بحران معنا می سازد؛ زیرا این پدیده مهم ترین عناصر هویت ساز. یعنی زمان و مكان. را تحت تأثیر قرار داده، به فشردگی مكان ها و تراكم زمان ها می انجامد.
با توجه به آثار و پیامدهای جهانی سازی برای جوامع بشری و با عنایت به وضعیت خاص جوامع اسلامی، چالش ها و تعارضات جهانی سازی نسبت به جوامع و اندیشه اسلامی تشدید می گردد؛ زیرا چه جهانی شدن را به عنوان یك پروسه تاریخی تلقی نماییم یا یك پروژه غربی، در هر دو حالت، مظروف این ظرف ایده های لیبرالیسم است و فرهنگ لیبرالیستی، گفتمان مسلط عصر جهانی. این امر به معنای چالش جدی هویت و فرهنگ اسلامی است. به عبارت دیگر، جهانی سازی چالش های مدرنیته غرب در برابر سنت دینی را از لایه های خاص روشن فكری و روشن اندیشی در حوزه عام جوامع مطرح نموده و تعامل جوامع اسلامی با پدیده های جدید را به دغدغه عمومی مسلمانان و به ویژه جوانان مسلمان، تبدیل كرده است. با الهام از ایده آنتونی گیدنز می توان گفت: اگر تدد و مد رنیته جوامع سنتی را با بحران هویت و تشخص سنتی را با بحران هویت و تشخص یابی روبه رو نمود، جهانی سازی این بحران را در سطح عام و گستره وسیع جوامع سنتی مطرح كرد. در مواجهه با دغدغه مطرح شده، اندیشمندان مسلمان چه پاسخی تدارك دیده اند؟ اندیشه و فرهنگ اسلامی از چه ظرفیت ها و توانمندی هایی برای ارائه تعریف جدیدی از هویت انسان مسلمان و تجدد برخوردار است؟ به طور خاص، در اندیشه فقهی. كلامی تشیع، چه ظرفیت ها و زمینه هایی را می تان برای مواجهه منطقی با پرسش های برآمده از درون جهانی سازی شناسایی كرد؟
متن حاضر به این پرسش عنایت دارد كه اندیشه فقهی. كلامی چه ظرفیت هایی برای مواجهه با پدیده جهانی سازی دارد؟ طبعا پرسش از ظرفیت های فكری مقدم بر سؤال از زمینه ها و موانع عینی است. سطح بحث نخست عمدتا دارای رویكرد فكری است، در حالی كه سطح دوم عمدتا دارای رویكرد جامعه شناختی می باشد. پاسخ احتمالی مورد توجه در این نوشتار در این گزاره فرضی مطرح می شود: اندیشه فقهی. كلامی شیعی با اهتمام بر جایگاه عرف و عقل در فهم شریعت اسلامی از یك سو، و تأكید بر عنصر بالنده اجتهاد و تفقه دینی از سوی دیگر، ظرفیت های درونی قابل توجهی در مواجهه با پرسش های عصر جهانی شدن مزبور و پاسخ اسلام شیعی به آن، مطالب این نوشتار در محورهای ذیل دنبال می شوند:
برای كشف ظرفیت های موجود در اندیشه های سیاسی شیعی، مقایسه اصول، مبانی و اهداف حكومت جهانی اسلام، كه در چارچوب اندیشه شیعی در قالب حكومت مهدوی و جامعه عنصر ظهور مطرح می گردند، با اصول و اهداف جهانی سازی لیبرال و الگوی دموكراسی لیبرال می تواند راهگشا باشد. بر اساس اندیشه مهدودیت، ناكامی الگوهای بشری در اداره عادلانه جوامع بشری زمینه های یأس، سرخوردگی و درماندگی انسان معاصر را فراهم نموده، خود بسترساز پذیرش ایده مهدودیت شیعی می گردد. بنابر این، ناگزیر باید مهم ترین اهداف و ویژگی های نظام لیبرالیسم را به عنوان مظروف و گفتمان غالب جهانی سازی با اندیشه حكومت مهدوی مورد مقایسه قرار دهیم:
ماهیت و ویژگی های جهانی شدن؛
ماهیت و ویژگی های حكومت جهانی اسلام.
در سراسر این نوشتار، ما در پی تأیید این گمانه هستیم كه جهانی شدن دارای دو رویه ایدئولوژیك و تكنولوژیك است. از نظر ایدئولوژیك، رابطه جهانی شدن و حكومت جهانی اسلام رابطه تعارض و همراهی است. ناگفته پیداست كه بر اساس دو دیدگاه دیگر (ایدئولوژیك نگر صرف و تكنولوژیك نگر تنها) رابطه مزبور از تعارض كامل تا انطباق و همراهی كامل تا انطباق و همراهی كامل در نوسان می باشد. با تفكیك دو رویه مزبور، استدلال می كنیم كه جهانی شدن بذاته و از نظر ماهوی فرایندی تاریخی است كه بر بنیان توسعه و پیشرفت خیره كننده تكنولوژی ارتباطی شكل گرفته است.
بنابر این جهانی شدن ظرف بی مظروفی است كه هر جمع و جماعتی می تواند مظروف خود را در درون آن به دیگران عرضه نمایند، هر چند امروزه حجم بیشتر این ظرف را آموزه های لیبرال غربی به خود اختصاص داده است. بنابر این، جوامع اسلامی نیز این فرصت را دارند تا با استفاده از منطق و توانمندی های تعالیم و فرهنگ اسلامی، جوامع تشنه و سرخورده بشری را سیراب سازند، اما ظرف انتقال دهنده این مشروب جهانی شدن می باشد.
الف. ماهیت و ویژگی های جهانی شدن
واقع گرایانی همچون گیپلین(۱۹۸۷) و هانتینگتون(۱۹۹۳) دوره جدید را ادامه دوره جنگ سرد ارزیابی نموده، تنها تفاوت هر دو مقطع را دگرگونی چهره قدرت می دانند.
اینان معتقدند: سیاست جهانی پس از جنگ سرد با پیش از آن تفاوت جدی ندارد و تنها حوزه رقابت و چهره قدرت تغییر كرده یك بازی در قلمرو اقتصادی است، اما هاناتیتنگتون بر این بارو است كه سیاست قدرت همچنان ادامه دارد، با این تفاوت كه جای بازیگران دگرگون شده و تمدن ها به جای دولت ملت ها بازیگران اصلی سیاست جهانی اند.(۱)
رهیافت رایكال و انقلابی، كه عمدتا ماركسیست های تجدد نظر طلب هستند، نیز بسان واقع گرایان می اندیشند و معتقدند كه صحنه جدید صرفا مرحله ای جدید در ابراز بلندپروازی های امپریالیستی است و جهانی شدن شكل جدیدی از استعمار است.(۲) اما در این میان لیبرال ها و فردگرایان پایان جنگ سرد را پیروزی نهایی لیبرال. دموكراسی غرب اعلام نموده، آن را مقطع كاملا جدیدی در تاریخ بشری می خوانند. در این تلقی، جنگ سرد نه دوره خاصی از تاریخ، بلكه پایان تاریخ و نقطه پایانی سیر تكاملی ایدئولوژی بشری و عالم گیر شدن دموكراسی لیبرال غربی و شكل نهایی حكومت بشری است.(۳) نویسندگان مزبور تنها كشورهای غربی را حوزه حاكمیت الگوی دموكراسی لیبرال نمی دانند، بلكه با قاطعیت تمام، از جهانگیر شدن آن یاد می كنند. این تركیب به این معناست كه فرایند بنیادی در كار است تا الگوی تكاملی مشترك را برای كل جوامع انسانی دیكته كند؛ به طور خلاصه، چیزی شبیه تاریخ جهانی بشر در راستای نیل به دموكراسی لیبرال. (۴) بنابر این، هر چند فوكویاما از جهانی شدن نمی گوید، اما نظریه پایان تاریخ او محتوای جهانی شدن محسوب می شود.صرف نظر از تفاوت های لفظی و گاه ماهوی در تعریف جهانی شدن، از میان تعاریف گوناگون، می توان این نكته را به عنوان مخرج مشترك كلیه تعریف ها برگزید كه جهانی شدن، چه به عنوان یك پروسه یا پروژه، بیانگر وضعیتی است كه در درون آن، ارتباطات متقابل و تأثیرگذاری متقابل به شكل فزاینده ای رشد یافته است، به گونه ای كه شعاع اثرگذاری رفتار واحدهای سیاسی از مرزهای ملی عبور نموده، دورترین واحدها را تحت تأثیر قرار می دهد. آنتونی مك گرو ضمن تأكید بر بعد ارتباطی جهانی شدن ، ویژگی های ذیل را برای آن مطرح می كند:
۱. فعالیت های سیاسی، اجتماعی و اعتقادی بر ماورای مرزهای ملی تأثیر می گذارند و از آنها تأثیر می پذیرند؛
2. حجم كنش متقابل افزایش می یابد و نظام جدید جهانی ایجاد می گردد؛
3. شدت و وسعت ارتباطات افزایش می یابند و زمان و مكان فشرده می شوند؛
4. ارتباطات در حال رشد مسائل جدیدی در سطح فراملی ایجاد می كنند كه دغدغه عمومی بشر هستند و حل و فصل آنها نیازمند همكاری جهانی می باشد.
5. شبكه های به هم فشرده، كه بازیگران ملی را محدود می نمایند، شكل می گیرند و حاكمیت و خودمختاری آنان را كاهش می دهند.
اما جهانی شدن با این ویژگی ها تا چه اندازه احتمال توفیق دارد؟ این پرسش از نگاه لیبرالیسم پاسخ مثبت دارد؛ زیرا جهانی شدن جریانی طبیعی است كه دیر یا زود شعاع خود را بر سراسر جهان گسترش خواهد داد. در این تلقی، همراه با جهانی شدن، دنیا شاهد عالمگیر شدن دموكراسی لیبرال، تجارت آزاد و اصول اعتقادی لیبرال خواهد بود و دیگر فهرنگ ها در برابر موج توفنده این جریان رنگ خواهند یافت.
اما در مقابل، نگرش چپ و دیدگاه انتقادی، جهانی شدن را چهره جدیدی از قدرت امپریالیستی می خواند و عمدتا جنبه پروژه بودن آن را مورد تأكید دارد و معتقد است كه جهانی شدن با مقاومت هایی مخالف در قالب جنبش های كارگری و ائتلاف های منطقه ای روبه رو خواهد گشت.
از منظر اسلامی، آراء و اندیشه های بشری دارای جنبه های صوری و گذرا هستند و از پایداری و ماندگاری برخوداری نیستند و در برابر اندیشه های دینی رنگ خواهند باخت؛ زیرا اسلام با توجه به ظرفیت و توانمندی ذاتی و انطباق با فطرت انسانی، از جذبه هایی به مراتب بیش از ایده های بشری برخوردار است. اما تحقق این امر نیازمند ارائه منطق دینی در قابل قبول و ترسیم چهره واقعی اسلام نزد افكار جهانی است. در صورت تحقق این مسئله، جهان در آینده شاهد جهانی شدن اسلام به جای لیبرالیسم غرب خواهد بود.
ب. حكومت جهانی اسلام
هدف اسلام درواقع، همان هدف بعثت نبی خاتم و فلسفه نبوت است كه در بلند مدت، غایت آن را كمال و سعادت بشری تشكیل می دهد. اما برای رسیدن به این هدف نهایی، اسلام از بسط ارزش های دینی و به ویژه عدالت اجتماعی از حوزه خاص، آغاز می كند و تا مرز عدالت گستری در سطح جهان امتداد می یابد. بنابراین، تقسیم مكارم اخلاق و بسط عدالت اجتماعی و قیام جامعه به قسط و عدالت از مهم ترین اهداف رسالت نبی خاتم می باشد. در این زمینه، اسلام سازوكار اجرایی نیل به اهداف مزبور را تحت عنوان تشكیل حكومت دینی ، كه گستره حاكمیت خود را در ورای مرزهای ملی و در سطح جهان جست وجو می كند، مطرح می نماید.
مهم ترین ویژگی های حكومت جهانی اسلام عصر ظهور را می توان در محورهای ذیل مطرح كرد:
۱. پیشرفت برق آسای علوم
روایات و متون دینی اسلام جامعه عصر ظهور و تحت حاكمیت حكومت جهانی امام عصر(عج) را به گونه ای توصیف نموده اند كه فهم این تحولات جز در پرتو گسترش عینی فناوری علم و اطلاعات، كه از آن با عنوان جهانی شدن یاد می شود، دشوار می نماید. از این رو، تفاسیر اسلاف و اندیشمندان گذشته این دگرگونی عظیم و بنیادین در زمینه علوم و فناوری را از منظر قدرت ماورای طبیعی با عنوان معجزه الهی مطرح نموده اند. نشر و گسترش علوم، اعم از علوم عقلی و طبیعی، در عصر ظهور، در مقایسه با سایر مقاطع تاریخی، از نسبت 2 به 25 برخوردار می باشد. در پرتو پیشرفت علم و فناوری است كه امكان اعمال حاكمیت جهانی در اكناف عالم فراهم می آید و شهروندان حكومت جهانی با همدیگر مرتبط می شوند. امام صادق (علیه السلام) این مسئله را چنین مطرح می نمایند: در زمان قائم، شخص مؤمن در حالی كه در مشرق به سر می برد، برادر خود را، كه در مغرب است، می بیند و نیز آنكه در مغرب است، برادر خویش را در شرق خواهد دید.
پیشرفت فناوری اطلاعات و ارتباطات، كه از آن به عنوان مهم ترین عامل جهانی شدن به مفهوم فشرده شدن فضا و زمان یاد می كنند، در عصر ظهور به مرحله كمال می رسد، به گونه ای كه همگان در آن واحد، از طریق امواج صوتی پیام را دریافت می كنند. در روایتی، در این زمینه می خوانیم: چون قائم ما قیام كند، گوش و چشم شیعیان ما را چنان تقویت می كند كه بین آنها و امام، پست و پیكی وجود نداشته باشد، به گونه ای كه وقتی امام با آنها سخن می گوید آنان می شنوند و او را می بینند و امام در جایگاه خود قرار دارند.
در اینجا رویه تكنولوژیك جهانی شدن مطرح است كه نه تنها با اندیشه حكومت جهانی اسلام تعارض ندارد، بلكه فهمی معقول و قابل قبولی از آن مطرح می كند. اگر در گذشته، درك مضمون این حدیث با شك و تردید های علمی روبه رو بود، امروزه توسعه و پیشرفت خیره كننده فناوری و اطلاعات ارتباطی این معانی را مورد تأیید قرار داده، كمترین تردیدی برای آنها باقی نمی گذارد. در پرتو چنین جامعه ای، مردمانی با افكار و اندیشه های بلند و بینش از پیش استقرار حاكمیت جهانی اسلام و برخورداری از یك جامعه همراه با ثبات و عدالت را فراهم می آورند؛ زیرا شهروندان این جامعه در پرتو عقلانیت ناشی از تعالیم عصر ظهور و با پشتوانه توسعه علمی، به تعامل و برقراری روابط اجتماعی در سایه حكومت مهدوی همت می گمارند.
توسعه اقتصادی و عدالت اجتماعی2.
توسعه اقتصادی به مفهوم برخورداری از موهبت های مادی و بهبود كمی و كیفی زندگی، از دیرباز یكی از دغدغه های بشر بوده و امروزه نیز جایگاه مهمی در مباحث اجتماعی. سیاسی به خود اختصاص داده است. اما از سوی دیگر و عدالت اجتماعی نیز مقوله ای است كه در كنار توسعه اقتصادی به عنوان گم شده جوامع بشری از دیر زمان مطرح بوده است. اگر توسعه اعتقادی را از كار ویژه های مهم دولت ها بدانیم، به یقین برقراری عدالت اجتماعی و ایجاد فرصت های برابر برای كلیه شهروندان از مهم ترین وظایف آنان محسوب می گردد. در میان دو مقوله توسعه و عدالت، دومی از اهمیت بیشتری برخوردار بوده و در عین حال، كمتر مورد توجه قرار داشته است.
ثروتمندان و توانمندان منابع اقتصادی ر رد انحصار خود دارند و روند روبه ازدیاد و انباشت ثروتشان را با تشدید فقر در جوامع ضعیف و فقیر دنبال می كنند. امروزه علی رغم ظهوری صوری توسعه اقتصادی، عدالت در ورای امیال و منافع صاحبان قدرت های اقتصادی و سیاسی كنار زده شده و كمترین نمودی از آن به چشم نمی خورد. در جهانی كه 80 درصد موهبت های مادی تنها در اختیار 20درصد از جوامع بشری قرار دارد، صحبت از عدالت گفتمانی یوتوپیاپی (آرمان شهر) را می ماند كه در سطح خواست درونی جوامع بشری باقی می ماند.
در پرتو حكومت جهانی اسلام، عدالت اجتماعی در شكل كامل آن عینیت می یابد؛ رفاه مادی و توسعه اقتصادی شكوفا می گردد و همگان از این شكوفایی منتفع می گردند. توسعه اقتصادی در حكومت جهانی شكاف فقیر و غنی را از میان برمی دارد و مرزبندی شمال و جنوب را یك باره كنار می گذارد. روایات اسلامی توسعه مزبور را این گونه توصیف می كند. و یا طبق حدیثی از پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) رفاه و برخورداری اقتصادی در جامعه عصر ظهور بی سابقه است و امت من در زمان مهدی از چنان نعمتی برخوردار می شوند كه مانند آن را هرگز برخوردار نشده باشند؛ آسمان باران بر سر آنان فرو می ریزد و زمین هیچ گیاهی را نگاه نمی دارد، مگر این كه آن را می رویاند.
اما این وفور و توسعه بی سابقه چگونه توزیع می گردد؟ احتمالا در اینجا مهمترین نقطه امتیاز حكومت جهانی اسلام از مقوله جهانی شدن است؛ زیرا چرخ جهانی شدن اگر توسعه علم، فناوری و حتی بازار آزاد اقتصادی را با خود حمل می كند، تنها به نفع صاحبان ثروت می چرخد و همگان از آن منتفع نمی گردند. اما در سایه حكومت جهانی اسلام، دستاوردهای بشری و موهبت های اقتصادی به گونه ای توزیع می گردند كه كمترین اجحاف و تعدی نسبت به حقوق افراد صورت نگیرد: امت او چنان نزدش پناه جویند كه زنبورهای عسل نزد ملكه خود؛ زمین را ر از عدل و داد كند، همانگونه كه از جور و ستم مالامال شده باشد، به طوری كه مردم همچون جامعه نخستین خود گردند. وی خفته ای را بیدار نمی كند وخونی را نمی ریزد.
احتمالا مقصود از جامعه نخستین در حدیث مزبور، اشاره به این نكته باشد كه جامعه عصر ظهور همانند جوامع اولیه، براساس صلح و صفای برخاسته از فطرت انسانی و به دور از هر نوع زیاده خواهی و امتیاز طلبی است و همگان همانند دانه های تسبیح، یك رنگ و یك صدا جامعه واحدی را شكل می دهند كه همان جامعه ای است كه قرآن از آن به جامعه واحد و امه واحده یاد می كند.
گستره عدالت حكومت جهانی اسالم بر رسالت جهان شمول این دین انطباق دارد و از مرزهای تصنعتی عبور می كند. عدالت گستری امام عصر(عج) از موهبت های الهی است كه همانند اصل اسلام و پیام آور وحی، كلیه جوامع بشری را منتفع می سازد. بناراین، به همان سان كه جامعه عصر ظهور جامعه جهانی است، عدالت حاكم بر آن نیز جهانی خواهد بود. از رسول گرامی(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است كه فرمودند: شما را به مهدی بشارت می دهم كه او هنگام اختلاف و تزلزل مردم، در امت من مبعوث شود و زمین را از عدل و داد پر كند؛ چنان ك از ظلم و ستم پر شده باشد و اهل آسمان و زمین از وی خشنود و راضی شوند.
۳. حاكمیت جهانی
از دیگر ویژگی های حكومت جهانی اسلام، حاكمیت جهانی است؛ حاكمیت به مفهوم اعمال نظریه حكومت جهانی و تحقق عینی آن در مدیریت و سامان دهی جوامع بشری، حكومت جهانی اسلام صرفا یك پدیده نظری نیست، بلكه در فرآیند تاریخی خود، از طریق حاكمیت تعالیم و آموزه های دینی بر كلیه جوامع بشری تحقق عینی می یابد. بنابراین، در پرتو حاكمیت جهانی اسلام، همه حاكمیت های ملی رنگ می بازند و مرزهای تصنعی از میان برداشته می شوند.
در واقع، حاكمیت جهانی اسلام، كه در آیات قرآن كریم و روایات رهبران دینی با عنوان برتری اسلام نسبت به سایر ادیان ادیان وعالمگیر شدن این دین آسمانی با مفاهیم و عبارات گوناگون بیان شده است، در پرتو حكومت جهانی امام عصر(عج) تحقق می یابد. جمعی از مفسران در تفسیر آیاتی ناظر به عالمگیر شدن اسلام مانند آیه لیظهره علی الدین كله و لو كره المشركون (توبه: ۱۴)، گفته اند: تحقق این امر با استقرار حكومت جهانی اسلام در عصر ظهور صورت می گیرد. بنابراین، حكومت جهانی اسلام با حاكمیت تعالیم اسلام در سراسر جهان همراه است .
ج. حكومت جهانی اسلام و جهانی شدن
۱. توسعه علم و فناوری
آنچه در فرآیند جهانی شدن در حال شكل گیری است، رشد چشمگیر علم تجربی و فناوری بشری است، اما آیا در پرتو این ترقی و توسعه عقلانیت، اخلاق نیز توسعه یافته است؟ این پرسش احتمالا مهمترین تمایز عصر جهانی شد با عصر ظهور است؛ زیرا ویژگی عصر ظهور، توسعه علم و فناوری، اعم از علوم طبیعی وعقلی، است و در واقع، در این عصر، عقول و اخلاق بشر نیز به توسعه و كمال می رسند و همین نكته خود به عنوان زمینه ساز پذیرش حاكمیت جهانی اسلام مطرح گردیده است.روایاتی كه در این زمینه آمده اند، به وضوح این نكته را یادآور می شوند كه در عصر ظهور عقول بیشتری به كمال می رسند و روابط سالم، عادلانه وانسانی در پرتو چنین عقلانیتی شكل می گیرند. روایات متعددی این مضمون را تصریح می كنند كه: ... وضع الله یده علی رؤوس العباد فجمع بها عقولهم كملت به اخلاقهم. درجامعه عصر ظهور، عقول آدمیان تمركز می یابد و اخلاق به كمال می رسد. نتیجه این امر در روابط اجتماعی دوستانه و به دور از كینه ورزی و حسادت، كه از ریشه های اساسی تعارض محسوب می شوند، بازتاب می یابد.
۲. توسعه اقتصادی و عدالت اجتماعی
یكی از مهمترین چالش های جهانی شدن تشدید شكاف فقیر و غنی است، به گونه ای كه برخی از صاحبنظران معتقدند: جهانی شدن روندی است كه به نفع نظام سرمایه داری و درجهت خواست ها و منافع ثروتمندان حركت می كند. همین مسأله باعث شده است كه عده ای از نویسندگان مانند سمیر امین و پل سویزی از آن به عنوان چهره جدید امپریالیسم سرمایه داری یاد كنند. در فرآیند جهانی شدن، هر چند بشر دوره درخشان توسعه و رفاه اقتصادی و اوج پیشرفت اقتصادی را نظاره گر خواهد بود، اما همه این دستاوردها در اختیار معدودی از جوامع خواهند بود. بنابراین، عصر جهانی شدن دوره شكوفایی اقتصادی و تجارت همراه با تشدید فقر و محرومیت در جوامع حاشیه ای خواهد بود. نابرابری شگفت انگیز اقتصادی در عصر جهانی شدن، كلیه مواهب اقتصادی و رفاهی را در اختیار تنها 20درصد از جوامع بشری می گذارد و برخورداری چشمگیر اینان را به بهای محرومیت بی شماری از انسانها جست وجو می كند. اما در عصر حكومت جهانی اسلام، آنگونه كه روایت دینی توصیف می كنند، جوامع همراه با برخورداری های مادی، از عدالت و برابری بی سابقه ای نیز برخوردار خواهند بود. در این جامعه، نه تنها حقی از كسی ضایع نمی گردد، بلكه كلیه امكاناتو موهبت های معنوی ومادی به صورت برابر در اختیار همگان قرار می گیرند.
۳. حاكمیت جهانی
یكی از محورهای تشابه جهانی شدن وحكومت جهانی اسلام مفهوم حاكمیت جهانی است. اگر اسلام از نخستین روزهای طلوع در شامگاه جاهلیت و عینیت عربی مقوله ای موسوم به حاكمیت جهانی و حكومت جهان وطنی را مطرح نمود و حصارهای تنگ قومی، نژادی و سرزمینی را در نور دید، امروزه جهانی شدن پس از فروپاشی رقیب دیرینه اش، كمونیسم، داعیه دار جهانگیر شدن گردیده و از گسترش حاكمیت جهانی لیبرالیسم و دموكراسی لیبرال غربی داد سخن می دهد.
در یك جمع بندی مقدماتی، می توان به این نتیجه رسید كه اگر در روایات و منابع دینی از دولت امام عصر(عج) به عنوان دولت كریمه یاد شده است، اشاره به حاكمیت قوانین اسلام وشریعت وحیانی دارد كه از مصادیق بارز دولت كریمه است.
عدالت گستری این دولت و رفع تعدی ها و نابرابری ها تبعیضی آلود از دیگر جنبه های ماهیت كریمانه این دولت است ودر نهایت، وفور اقتصادی و بهره مندی های چشمگیر بشر از موهبت های الهی وذخایر طبیعی و الهی بیانگر بعد دیگری از كریمانه بودن دولت امام عصر هستند كه با حاكمیت جهانی اسلام تحقق می یابند.
نتیجه و استنباط
2. جهانی شدن، چه به عنوان یك پروژه غربی و یا یك پروسه طبیعی و مرحله تاریخی، دارای ویژگی ها و آثار چنید است كه مهمترین آن را در محورهایی همچون رشد علم و فناوری ارتباطی، فشرده شدن فضا و زمان، گسترش روابط فراملی و شكل گیری نهادها و شبكه های بین المللی می توان مطرح كرد.
3. از مقایسه ویژگی های یاد شده دردو محور مزبو، نكات ذیل قابل استخراج می باشند:
الف. آنچه در فرآیند جهانی شدن به عنوان رشد علوم و ترقی بشری، توسعه اقتصادی و گسترش روابط فراملی با آن روبه رو هستیم، تنها نمود ضعیفی از جامعه جهانی است كه شهروندان آن با روبه رو هستیم، تنها نمود ضعیفی از جامعه جهانی است كه شهروندان آن با آرامش روانی و فیزیكی در یك اجتماع آرام به تعامل و همزیستی می پردازند. هنوز در عصر جهانی شدن، حساسیت های ملی، قومی و حتی نژادی در سطح جوامع بشری كاملا محسوسند و بعضا در قالب جنگ های محلی و منطقه ای در قبال جهانی شدن بروز می یابند.
ب.جهانی شدن هر چند فرض های جدیدی برای جوامع بشری ایجاد می كند، اما. همچنان كه ذكر شد. این فرصت های به صورت برابر توزیع نگردیده اند و درنهایت، به تشدید فقر و محرومیت در برخی جوامع به نفع تراكم ثروت در دست ثروتمندان می انجامند. این شكاف طبقاتی از یك سو و مقاومت بر سر ارزش های بومی و فرهنگی از سوی دیگر، مجال لازم برای پذیرش جهانی شدن را از میان برمی دارند.
بنابراین، جوامعی كه عمدتا جهانی شدن آنان را به حاشیه ومحرومیت می كشاند و از نظر فرهنگی و هویتی موجب استحاله آنها می شود، در آینده به عنوان نیروهای معارض در برابر جهانی شدن ایفای نقش خواهند كرد.
ج. از برخی جنبه های جهانی شدن، بخصوص رویه فناورانه آن، می توان برای فهم و تحلیل بهتر و عالمانه حكومت جهانی اسلام بهره جست. با استفاده از فناوری ارتباطی جهانی شدن، می توان درجهت جهانی نمودن فرهنگ و تعالیم اسلامی بهره گرفت و منطق قدرتمند و سازگار با فطرت اسلام را به اكناف عالم انتقال داد. بنابراینف هرچند رویه ایدئولوژیك جهانی شدن به نفی حكومت جهانی اسلام می اندیشد و تعارض جدی با آن دارد، اما از رویه تكنولوژیك آن می توان ابزار كارآمدی برای بسط تعالیم و اندیشه های دینی ساخت و زمینه های فراگیری و جهان شمولی ایده اسلامی را فراهم نمود.
معرفي سايت مرتبط با اين مقاله
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله