فهم قرآن از ديدگاه امام خمينى(ره)

در نظر امام خمينى، اخلاص، طهارت، ترتيل و تدبر از مهمترين شرايط فهم قرآن است و غرور علمى، گناه، جمود بر اقوال مفسران و تعصب بر راى شخصى از بزرگترين موانع فهم قرآن به شمار مى‏رود . به نظر او فهم كامل قرآن به معصومان عليهم السلام اختصاص دارد و البته ساير مردم به اندازه ظرفيت عقلى خود مى‏توانند قرآن را بفهمند . در ديدگاه او قرآن به ظاهرش محدود نيست و از طريق آن بايد به باطن قرآن رسيد . او شيوه مطلوب تفسير را عنايت‏به هدف هدايتى قرآن مى‏داند .
سه‌شنبه، 14 آبان 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
فهم قرآن از ديدگاه امام خمينى(ره)
فهم قرآن از ديدگاه امام خمينى(ره)
فهم قرآن از ديدگاه امام خمينى(ره)

نويسنده: محمدعلى تجرى

چكيده

در نظر امام خمينى، اخلاص، طهارت، ترتيل و تدبر از مهمترين شرايط فهم قرآن است و غرور علمى، گناه، جمود بر اقوال مفسران و تعصب بر راى شخصى از بزرگترين موانع فهم قرآن به شمار مى‏رود . به نظر او فهم كامل قرآن به معصومان عليهم السلام اختصاص دارد و البته ساير مردم به اندازه ظرفيت عقلى خود مى‏توانند قرآن را بفهمند . در ديدگاه او قرآن به ظاهرش محدود نيست و از طريق آن بايد به باطن قرآن رسيد . او شيوه مطلوب تفسير را عنايت‏به هدف هدايتى قرآن مى‏داند .
كليد واژه‏ها: شرايط فهم قرآن، موانع فهم قرآن، مبانى فهم قرآن، روش تفسير .

1 . مقدمه

آيا قرآن براى همگان قابل فهم است‏يا فهم آن به امامان عليهم السلام اختصاص دارد؟ در صورت نخست آيا براى آن حد و مرزى وجود دارد؟ يا حد و مرزى وجود ندارد و همگان مى‏توانند به فهم نهايى و جامع و كامل آن دست‏يابند؟ زمينه‏ها و بسترهاى مناسب فهم و استفاده از قرآن كريم و موانع آن و شيوه مطلوب در تفسير كدام است؟
اينها پرسشهايى است كه پاسخ آن در اين مقاله از ديدگاه امام خمينى بررسى مى‏شود; ولى پيش از ورود به بحث‏يادآور مى‏شويم كه مقصود از فهم قرآن كريم، تنها درك معناى ظاهرى آن نيست; بلكه مراد معناى عام و فراگير آن است كه علاوه بر درك معناى ظاهرى، هر گونه برداشت و استفاده صحيح از قرآن را شامل مى‏شود .

2 . شرايط فهم قرآن و بهره‏گيرى از آن

مطلوب در خواندن قرآن، فهميدن، عمل نمودن، رشد و تكامل يافتن است و به تعبير امام راحل (ره) مطلوب در تلاوت قرآن شريف آن است كه در قلب انسان تاثير كند و باطن انسان صورت كلام الهى گردد و از مرتبه ملكه به مرتبه تحقق رسد . اين مطلوب بدون رعايت آداب و شرايط ظاهرى و باطنى تلاوت قرآن حاصل نميگردد; از اين رو بزرگان علم و معرفت از جمله امام خمينى (ره) با الهام از آيات قرآن كريم و بيانات پيشوايان دين، براى بهره‏مندى هرچه بهتر و بيشتر از اين مائده آسمانى نكاتى را به طالبان فهم قرآن و جويندگان معارف قرآنى يادآور شده‏اند كه عمده‏ترين آنها به اختصار چنين است:
الف . پناهنده‏شدن به خداى سبحان از شر شيطان: وسوسه‏هاى شيطان خار طريق معرفت است و بدون پناه بردن حقيقى به حصن الوهيت از شر او ايمنى حاصل نشود [1]. خداوند مى‏فرمايد: «فاذا قرات القرآن فاستعذ بالله من‏الشيطان الرجيم‏» [نحل 98] ; (هرگاه خواستى قرآن بخوانى از شيطان رانده شده، به خدا پناه بر).
ب . اخلاص و پاك‏سازى نيت: اين امر تاثير در قلوب، نقش بنيادى داشته و بدون آن هيچ عملى را قيمتى نيست، بلكه ضايع، باطل و موجب سخط الهى است [2].
ج . طهارت ظاهر و باطن: در نگاه امام «ره‏» تا قذارات و كثافات عالم طبيعت در قلب هست; استفاده از قرآن شريف ميسور نشود كه: «انه لقرآن كريم لايمسه الا المطهرون‏» [واقعه 79- 77] ; (آن قرآنى گرانمايه است كه جز پاكان بر آن دست نسايند) [3].
د . ترتيل: اين قرائت كه در نفس آدمى تاثير مى‏گذارد، عبارت است از: حد وسط بين سرعت و تعجيل و تانى و فتور مفرط [4]. جنين قرائتى را ترتيل مى‏خوانند ; چنانكه قرآن مى‏فرمايد: «و رتل القرآن ترتيلا» [مزمل 4] ; (و قرآن را به آرامى بخوان).
ه . بزرگداشت قرآن كريم: امام راحل تعظيم قرآن كريم را موجب نورانيت قلب و حيات باطن و از آداب مهم قرائت قرآن كريم مى‏شمارد [5].
تعظيم يك امر صورى نيست; بلكه عملى است مبتنى بر شناخت و درك واقعى عظمت قرآن و فرستنده آن و پيامبرى كه قرآن بر او نازل گشته است .
در عظمت اين كتاب آسمانى همين بس كه خداى بزرگ درباره آن فرمود: «لو انزلنا هذا القرآن على جبل لرايته خاشعا متصدعا من خشية‏الله‏» [حشر 21] ; (اگر اين قرآن را بر كوهى فرود مى‏آورديم، آن را از ترس خدا هموار و متلاشى مى‏يافتى).
و . تفكر و تدبر: انديشيدن در معانى آيات شريفه و تفكر در چگونگى بيرون آمدن از مراتب ظلمات به عالم نور در پرتو نور آيات يكى ديگر از آداب و شرايط و بلكه از اعظم آدابى است كه در شريعت مطهر به آن توصيه شده است [6]. تفكر و انديشيدن از اهداف فرو فرستادن قرآن بشمار رفته است [نحل 44 و ص‏29] و امام على عليه السلام نيز قرائت‏بدون تدبر را بى فايده و فاقد خير و خوبى مى‏داند [7].
از نظر امام «ره‏» با طرق استفاده از قرآن هموار مى‏شود و ابوابى جديد براى انسان مفتوح مى‏گردد و او معارفى نو از قرآن استفاده ميكند [8].
ز . عرضه يا تطبيق: مقصود از اين آن است كه شخص مفاد هر يك از آيات را با حال خود تطبيق كند و بدين‏وسيله كاستيهاى خود را برطرف و امراض و بيماريهاى خود را درمان نمايد [9].
نكته جالب توجه در اين زمينه اين است كه از ديدگاه امام همان گونه كه ميزان در تشخيص صحت و عدم صحت روايات و اعتبار يا عدم اعتبار اخبار، عرضه آنها بر كتاب خداست و آنچه مخالف كتاب خدا باشد، باطل و زخرف است [10]، ميزان در تشخيص سعادت و شقاوت آدمى نيز عرضه اعتقادات، خلقيات و اعمال بر كلام خدا، قرآن است . هر آنچه موافق كتاب خدا باشد، مطلوب و موجب سعادت و آنچه مخالف آن باشد، باطل و مايه شقاوت است و بايد كنار گذاشته شود [11].

3 . موانع فهم قرآن

از ديدگاه امام‏خمينى و ديگر بزرگان صاحب بصيرت براى فهم و استفاده از قرآن كريم موانعى وجود دارد كه طالب فهم قرآن و جويندگان معارف قرآنى بايد اين موانع را از ميان بردارند . امام از اين موانع به حجابهاى بين مستفيد و قرآن تعبير مى‏كند [12].
اينك به برخى از آن موانع و حجابها اشاره مى‏شود :

1 . 3 . غرور علمى :

از موانع و حجابهاى بزرگ فهم قرآن، خودبينى است كه موجب مى‏گردد آدمى خود را از راهنماييهاى قرآن بى‏نياز بداند .
از نظر امام احساس بى‏نيازى از بهره‏گيرى از اين خوان نعمت الهى از اين طريق به وجود مى‏آيد كه شيطان كمالات موهوم را براى انسان جلوه دهد و او را به آنها راضى و قانع سازد و كمالات و مقامات واقعى را از چشم او ساقط كند . مثلا اهل تجويد را به دانش تجويد دلخوش كند و علوم ديگر را در ديد آنان ناچيز جلوه دهد [13] ; اصحاب ادب را به همان پوسته بى مغز راضى كند و تمام شؤون قرآن را در همان چيزى كه آنان مى‏دانند نمايش دهد; مفسران را به وجوه قرائات و آراء مختلف ارباب لغت و وقت نزول و شان نزول و مدنى و مكى بودن و تعداد آيات و حروف و امثال آن سرگرم كند و اصولا بحث و جدال در اطراف مفاهيم كلى و غور در جزئيات از موانع بزرگ سير به سوى خداست كه پياده را از راه باز دارد و بايد از ميان برداشته شود [14].
امام «ره‏» در اين زمينه يادآور مى‏شود كه ممكن است «حجاب غليظ اصطلاحات‏» حتى دامن فيلسوفان و حكيمان و عارفان را گرفته و آنان را در حصار خود محبوس نمايد .

2 . 3 . گناه و معصيت:

از ديدگاه امام «ره‏» يكى ديگر از حجابها كه مانع فهم قرآن شريف و استفاده از معارف و مواعظ اين كتاب آسمانى مى‏گردد، معاصى و كدورات و تاريكيهايى است كه از طغيان و سركشى نسبت‏به ساحت قدس پروردگار عالميان پديد مى‏آيد [15].
ناگفته نماند كه اين ديدگاه امام «ره‏» برخاسته از آيات و احاديث و موافق برهان عقلى و فلسفى است و در كلام عرفا و فلاسفه نيز آمده است .
قرآن كريم شرط فهم و بهره‏مندى از خود را به صراحت انابه و بازگشت‏به سوى خدا اعلام كرده است [ق / 8، مؤمن/ 13] و روشن است كه گناه و عصيان دقيقا نقطه مقابل انابه و بازگشت و قلب منيب نيز قطب مخالف قلب مذنب و مسى‏ء است .
در احاديث و كلمات پيشوايان دين عليهم السلام نيز از گناه و معصيت‏به عنوان «نكته سودا» يا نقطه تاريك در جان و روح او ياد و ترك برخى از واجبات موجب محروم شدن از بركت وحى اعلام شده است [16]. از نظر روايات قلبها آنگاه جايگاه حكمت‏خواهد بود كه خواهشهاى نفسانى آن را تيره نساخته باشد [17].
فلاسفه و عرفا نيز در فلسفه و عرفان مطرح كرده‏اند كه: هر عمل صالح يا سيئى همان گونه كه در عالم ملكوت صورتى مناسب با خود دارد [18]، در ملكوت نفس نيز اينگونه است; يعنى يا صورتى دارد كه موجب نورانيت‏باطن مى‏شود و قلب بواسطه آن مطهر و منور و شايسته تجليات غيبى و ظهور حقايق و معارف الهى مى‏گردد و يا صورتى ظلمانى و پليد و چون آينه زنگار زده دارد; بطورى كه معارف الهى و حقايق غيبى در آن منعكس نمى‏شود [. 19].
فيض كاشانى مى‏گويد: «خواهش‏هاى نفسانى بزرگترين حجاب دل است و بسيارى در اين حجاب بسر مى‏برند . هر قدر خواهشهاى نفسانى انباشته‏تر باشد، «معانى كلام خدا نيز بيشتر در حجاب است‏» [20].
همين جا بايد متذكر شويم: از بزرگترين گناهان قلبى كه پرده‏اى ضخيم بين انسان و فهم درست معارف و حقايق مى‏افكند، حب دنياست كه به تعبير روايت ريشه هر خطاست [21].
امام مى‏فرمايد: «كسى كه بخواهد از معارف قرآن استفاده كند و از مواعظ الهيه بهره‏بردارد، بايد قلب را از اين ارجاس (حب دنيا و حب جاه) تطهير كند و لوث معاصى قلبيه را كه اشتغال به غير است از دل بزدايد; زيرا كه غير مطهر محرم اين اسرار نيست، قال تعالى «انه لقرآن كريم فى كتاب مكنون لايمسه الا المطهرون‏» (1) [واقعه‏77- 79]. چنانكه از ظاهر اين كتاب و مس آن در عالم ظاهر، غير مطهر ظاهرى، ممنوع است تشريعا و تكليفا، از معارف و مواعظ آن و سر آن ممنوع است كسى كه قلبش ملوث به ارجاس تعلقات دنيويه است‏» [22].

3 . 3 . جمود بر اقوال مفسران

چنانچه طالب فهم قرآن تصور كند، جز آنچه را كه مفسران نوشته يا فهميده‏اند، ديگرى را حق استفاده از قرآن و درك بيشتر و برتر آن نيست، دچار خطايى بزرگ شده است و بى‏گمان اين پندار غلط سدى را ميان او و فهم قرآن ايجاد خواهد نمود .
مفسر نيز در صورتى مى‏تواند در اقيانوس ژرف و بيكران كلام الهى غواصى كند و از آن گوهرهاى ناب به چنگ آورد كه از جمود بر گفته‏هاى مفسران و منحصر ساختن فهم قرآن به بزرگان و پيشينيان بپرهيزد و درك و برداشت‏بيشتر، برتر و نو را البته با رعايت موازين براى خود و هر مفسر و جوينده ديگر ممكن بداند .
جمود و بسنده نمودن به افكار و آراء پيشينيان در زمينه فهم و تفسير قرآن كريم به هر دليلى كه صورت گيرد، خواه به دليل برداشت نادرست از مفهوم تفسير به راى يا بخاطر ضعف نفس و نداشتن شهامت و حريت علمى و يا به هر دليلى ديگر، علاوه بر آن كه انحطاط آور و عقلا مردود است، بر خلاف آموزه‏هاى دينى نيز تلقى مى‏شود .
قرآن همگان رابه تدبر و تفكر در آياتش فرا خوانده است [محمد، 24ونساء84] و پيشوايان دين، قرآن را گنجينه‏ها و سرچشمه‏هاى دانش دانسته‏اند [23] و صاحبان نظر و بصيرت را به گشودن ديدگان و به جولان درآوردن انديشه در معانى آيات قرآن سفارش كرده‏اند [24].

4 . 3 . تعصب و دلبستگى به راى و مذهبى فاسد

آراء و مذاهب باطل كه افراد به هر دليلى، از روى سوء انديشه يا تقليد كوركورانه و يا علل ديگر برمى‏گزينند و بدان گرايش مى‏يابند، از امورى است كه آنان را از معارف قرآن محجوب مى‏سازد .
امام مى‏فرمايد: «اگر اعتقاد فاسدى به مجرد استماع از پدر و مادر يا بعضى از جهله از اهل منبر در دل ما راسخ شده باشد، اين عقيده حاجب شود مابين ما و آيات شريفه الهيه، و اگر هزاران آيه و روايت وارد شود كه مخالف آن باشد، يا از ظاهرش مصروف كنيم و يا به آن به نظر فهم نظر نكنيم‏» [25].
بنابراين بر جويندگان حقايق قرآن لازم است كه از اعتقادات و گرايشهاى موروثى تعصب آلود كه مبتنى بر منطق و عقل نيست، بپرهيزند و با فكرى پيراسته از اين گونه تعلقات به فهم قرآن رو آوردند .

4 . مبانى تفسيرى امام

تفسير قرآن كريم براساس مبانى و اصولى صورت مى‏پذيرد كه در اينجا به برخى از مهمترين آنها از ديدگاه امام خمينى پرداخته مى‏شود .

1 . 4 . اختصاص فهم‏كامل قرآن به معصوم

از نظر امام (ره) علم به همه حقايق و معارف قرآن كريم جز براى پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم و پس از او وارثان علم وى يعنى ائمه اهل البيت عليهم السلام امكان ندارد .
اين بينش امام گذشته از آن كه مبناى روايى دارد [26]، با تاملات عقلى و تجارب عرفانى نيز قابل تاييد است; با اين توضيح كه حقايق و علوم نهفته در كلام الهى نامحدود است:
«قل لو كان البحر مدادا لكلمات ربى لنفد البحر قبل ان تنفد كلمات ربى و لو جئنا بمثله مددا» (2) [كهف 109] و بشر محدود را توان آن نيست كه بر خداى نامحدود احاطه يابد; مگر آن كه از محدوديت‏خارج شود و خود نيز نامحدود گردد .
در نگاه امام «ره‏» مصداق اين انسان نامحدود پيامبر و امام معصوم است كه در اثر اتصال به كمال مطلق و فناء در مبدا نامحدود، در همه صفات نامحدود گرديده‏اند و لذا مى‏توانند به علوم و حقايق قرآن بطور كامل احاطه يابند و از كتاب الهى آن گونه كه بايد و شايد بهره گيرند . ولى بهره ديگران از قرآن برحسب مراتب وجود و كمال محدود آنان، محدود است .
امام در فرازى از بيانات خود مى‏فرمايد: «اين حقيقت [قرآن كريم] براى احدى حاصل نشود به علوم رسميه و نه به معارف قلبيه و نه به مكاشفه غيبيه مگر به مكاشفه تامه الهيه براى ذات مبارك نبى ختمى صلى الله عليه و آله وسلم در محفل انس «قاب قوسين‏» بلكه در خلوتگاه سر مقام «او ادنى‏» و دست آمال عائله بشريت از آن كوتاه است، مگر خلص از اولياء الله كه به حسب انوار معنويه و حقايق الهيه با روحانيت آن ذات مقدس مشترك و به واسطه تبعيت تامه فانى در آن حضرت شدند كه علوم مكاشفه را بالوراثه از آن حضرت تلقى كنند . . .» [27].
در جاى ديگر مى‏گويد: «آن استفاده‏اى كه بايد (از قرآن نمى‏شود). آن استفاده را به حسب «انما يعرف القرآن من خوطب به‏» (3) خود رسول الله مى‏برد» [28].

2 . 4 . امكان فهم محدود براى همگان

دومين اصلى كه از بيانات امام «ره‏» برداشت مى‏شود، اين است كه استفاده از قرآن كريم براى همگان به فراخور حال خويش ميسور است .
امام همچون برخى از اخباريان نمى‏انديشد كه باب فهم قرآن را به روى غير معصوم ببندد و فكر و عقل و انديشه بشرى را در اين زمينه بى‏اعتبار بشمارد .
در انديشه امام «ره‏» اساسا انگيزه نزول اين كتاب مقدس و بعثت نبى اكرم صلى الله عليه و آله وسلم آن است كه اين كتاب در دسترس همگان قرار گيرد و همه به اندازه گنجايش فكر خود از آن استفاده كنند [29].
شايان ذكر است كه عالمان از فقيهان و محدثان گرفته تا فيلسوفان و عارفان، گاه از آيات قرآن به فراخور فكر و دانش خود، برداشتهاى مختلف و حتى گاه متباين دارند .
نكته جالب توجه اينكه امام «ره‏» هريك از آن برداشتها را در جاى خود درست و قابل قبول مى‏داند [30] و از صحه گذارى مفسران بر مشرب تفسيرى خود و تخطئه مشربهاى ديگران انتقاد مى‏كند .
به نظر مى‏رسد، راز آن اين باشد كه فهم قرآن داراى مراتب طولى است و هر عالمى ممكن است، تنها به مرتبه‏اى از آن دست‏يافته باشد .

3 . 4 . جمع‏بين ظاهر و باطن

يكى از ديگر اصول تفسير در انديشه امام آن است كه درك و فهم قرآن كريم مراتب و مراحلى دارد كه از ظاهر شروع مى‏شود و تا آخرين مرتبه باطن آن پيش مى‏رود .
از نظر ايشان تصور اين كه اين كتاب آسمانى، همين قشر و صورت است ظاهر گرايانه و ابليسانه است و ماندن در حد صورت و توقف در مرحله ظاهر و حركت نكردن به سوى لب و باطن ريشه تمام جهالتها و پايه انكار نبوتها و ولايتهاست [31].
شايان ذكر است كه ابليس نخستين كسى بود كه تنها ظاهر و صورت [طين] را ديد و در وراى آن، مقام روحانى و نورانى و خليفة اللهى آدم عليه السلام را نديد . از اين روى در مقام اعتراض به پروردگار برآمد و گفت: «من از او بهترم . من را از آتش و او را از گل آفريدى‏» [ص 67] و نيز مردمانى كه نبوت را انكار كردند و از پذيرش انبياء الهى سر بر تافتند، تنها به ظاهر نگريستند و نتوانستند يا نخواستند ژرف نگر باشند و ارتباط ويژه باطنى و معنوى پيامبران با مبدا هستى را بپذيرند و لذا اظهار مى‏داشتند: «اين چه پيامبرى است كه همچون ديگران غذا مى‏خورد و در بازارها راه مى‏رود» [فرقان 7] و يا خطاب به پيامبر مى‏گفتند: «شما جز بشرى مانند ما نيستيد، و خداى رحمان هيچ چيزى نازل نكرده است‏» [يس 15].
به هر حال از قشرى‏گرى و ماندن در ظاهر و عدم گذر به باطن و عمق، مذاهب و مكاتب چندى چون اخبارى‏گرى، ظاهريه، اشاعره، مجسمه و سلفيه سر بر آوردند .
شايان گفتن است كه گذر از ظاهر به باطن و عبور از پوست‏به مغز همان علم به تاويل است كه به نظر امام علم به تمام مراتب آن مخصوص پيامبراسلام صلى الله عليه و آله وسلم و ائمه: است; لكن علم به مراتب و مراحلى از آن براى غير معصوم نيز ممكن است . البته امام راحل، شرط حصول اين علم و نائل شدن به مراتبى از آن را مجاهدت علمى، تمرينهاى عقلى همراه با رياضتهاى عملى و تطهير نفس و تنزيه قلب و تقديس روح مى‏داند [32] و معتقد است هر قدر انسان از پاكى و وارستگى بيشترى برخوردار باشد، بهره‏اش از حقايق قرآن بيشتر و تجلى قرآن بر او فزون‏تر است [33].
آنچه امام «ره‏» فرموده و جويندگان حقايق قرآنى را به آن فرا خوانده‏اند [34]، با تاويلها و برداشتهاى بى‏ضابطه‏اى كه توسط متصوفه و باطنيه از آيات قرآن كريم صورت مى‏گيرد، تفاوت اساسى دارد . آنان اصولا ظواهر آيات را ناديده مى‏گيرند و كنار مى‏نهند و ذوقيات، انديشه‏ها و ديدگاههاى ويژه خود را به نام «علم به باطن قرآن‏» عرضه مى‏كنند . همان چيزى كه تفسير به راى خوانده مى‏شود و در روايات فريقين شديدا از آن نكوهش و منع شده است [35].
امام در فهم قرآن، باطن منهاى ظاهر را قبول ندارند; همان‏گونه كه ظاهر بدون باطن را نمى‏پسندند . ايشان به صراحت اعلام مى‏دارد: همان گونه كه ظاهر بدون باطن همانند جسد بدون روح و دنياى بدون آخرت است، رسيدن به فهم باطنى آيات نيز جز از طريق ظاهر و با حفظ آن ميسور نمى‏گردد و هر كس بدون توجه به ظاهر آيات، راه باطن را در پيش گيرد، هم خود گمراه شده است و هم ديگران را به گمراهى و بيراهه كشانده است [36].

5- شيوه صحيح تفسير

از ديدگاه امام «ره‏» تفسير قرآن كريم كار آسانى نيست كه از عهده هركس برآيد [37] و اين صحيفه الهى برتر از آن است كه مفسران بتوانند آن را چنانكه بايد تفسير كنند [38] و مفسران طراز اول جهان اسلام اعم از خاصه و عامه كه در طول تاريخ اسلام تفاسير فراوانى نوشته‏اند، تنها پرده‏اى از معانى قرآن كريم را به نمايش گذاشته‏اند و شبهى از اين كتاب آسمانى را نشان داده‏اند [39].
وى ضمن ارج گزارى بر تلاشهاى مفسران و خوب توصيف نمودن برخى از آنها به صراحت اعلام مى‏دارد كه: «قرآن عبارت از آن نيست كه آنها نوشته‏اند» [40] و معتقد است، «اين تفسيرهايى كه بر قرآن نوشته شده است از اول تا حالا، اينها تفسير قرآن نيستند . اينها البته يك ترجمه‏هايى; يك بويى از قرآن بعضى‏شان دارند و الا تفسير اين نيست كه اينها نوشته‏اند» [41].
اين نظريه امام از يك سو مبتنى است‏بر عظمت قرآن كه كلام خالق و اقيانوسى ژرف و ناپيدا كرانه و فراتر از افق فكر و درك بشرى است [42] و از سوى ديگر مبتنى است‏بر اين مطلب كه مفسران - با آن كه زحمتهاى فراوانى را متحمل شده‏اند و مساعى آنان قابل تقدير و تجليل است - اغلب در تفسير قرآن به مقصد اصلى نزول توجه شايسته و بايسته نكرده‏اند .
بسيارى از مفسران در تفسير خود به جنبه‏هاى ادبى يا بلاغى يا تاريخى و . . . پرداخته‏اند . گويا كه تفسير آنان، يك كتاب ادبى يا بلاغى يا تاريخى است و در واقع بجاى پرداختن و توجه تام به هدف اصلى، بيشتر به اهداف فرعى توجه نموده‏اند; در حالى كه ازنظر امام «ره‏» مقصد اين كتاب آسمانى نه بلاغت و فصاحت است و نه صرف و نحو و نه تاريخ و نه امثال اين امور . شيوه مطلوب تفسير، اين نيست كه همچون سكاكى و شيخ طوسى در لابلاى آيه‏هاى قرآن به دنبال كشف و تبيين جنبه‏هاى فصاحت و بلاغت و محسنات لفظى و معنوى بود و يا همانند سيبويه و خليل به تبيين تصاريف كلمات و دستور زبان آن همت گمارد و يا مانند مسعودى و ابن خلكان به شرح و بسط وقايع و بيان جزئيات حوادث تاريخى پرداخت .
امام از مفسرانى كه استفاده از قرآن را منحصر به ضبط و جمع اختلاف قرائات و معانى لغات و تصاريف كلمات و محسنات لفظى و معنوى و وجوه اعجاز قرآن و معانى عرفى مى‏دانند و از دعوات قرآن و جهات روحى و معارف الهى آن غافلند، به شدت انتقاد كرده است [43].
بعلاوه از يكسو نگرى در تفسير قرآن گله و شكوه دارد و از تفسير نگاران يك سو نگر كه قرآن كريم را تنها بر پايه تخصص ويژه و مشرب خاص خويش تفسير نموده و به تخطئه مشربهاى ديگران پرداخته‏اند، خرده مى‏گيرد [44].
در منظر امام خمينى، مفسر واقعى كسى است كه «مقصد نزول‏» را بفهماند; نه سبب نزول را [45].

6 . اهداف و مقاصد قرآن

از آنجا كه هر صاحب اثرى مقصد خود را در اثر خود بهتر از ديگران مى‏داند، خداى تعالى كه صاحب اين اثر يعنى قرآن كريم است، هدف خود را از فرو فرستادن آن بهتر از ديگران آگاه است .
امام معتقد است كه بايد هدف از تنزيل كتاب الهى را - قطع نظر از راه عقل و برهان - از خود قرآن دريافت [46]. با توجه به آيات شريفه هدف از نزول قرآن كريم هدايت و تربيت، شفاى امراض قلبى انسان و سير او به سوى خداست [47].
امام «ره‏» قرآن را درسنامه سلوك الى الله و يكتا كتاب تهذيب نفوس و بزرگترين وسيله ارتباط خالق و خلق و عروة‏الوثقى و حبل المتين تمسك به عز ربوبيت مى‏شمارد [48] و آن را كتابى مى‏خواند كه به شئون الهيه دعوت مى‏كند; لذا شيوه مفسر بايد به گونه‏اى باشد كه شئون الهيه را به مردم تعليم دهد [49].
قرآن كريم در نگاه امام «ره‏» كتاب معرفت، اخلاق، و دعوت به سعادت و كمال است; از اين‏رو كتاب تفسير نيز بايد عرفانى، اخلاقى و بيان كننده ديگر جهات دعوت به سعادت باشد [50].
از نظر امام خمينى (ره) مفسرى كه به اين شيوه قرآن را تفسير نكند، مقصود قرآن و منظور اصلى انزال كتب و ارسال رسل را ناديده گرفته و مردم را از استفاده از قرآن محروم و راه هدايت را بروى آنان مسدود كرده است [51].
او به مفسران قرآن چنين سفارش مى‏كند: «علما و مفسرين، تفاسير فارسى و عربى بنويسند و مقصود آنها بيان تعاليم و دستورات عرفانى و اخلاقى و بيان كيفيت ربط مخلوق به خالق و بيان هجرت از دارالغرور به دارالسرور و الخلود باشد; بطورى كه در اين كتاب شريف به وديعت گذاشته شده . . . . چه خسارتى بالاتر از اين كه سى چهل سال كتاب الهى را قرائت كنيم و به تفاسير رجوع كنيم و از مقاصد آن باز مانيم‏» [52].
1) آن قرآنى گرانمايه است; در نوشته‏اى پنهان شده . بر آن جز پاكان دست نسايند .
2) بگو اگر دريا براى [نوشتن] كلمات پروردگارم مركب شود، دريا پايان بگيرد، پيش از آنكه كلمات پروردگارم پايان يابد; اگرچه همانند آن را به كمك بياوريم .
3) قرآن را تنها مخاطبانش مى‏فهمند .

پي نوشت ها:

1 . خمينى (امام‏» ; آداب الصلوة، چ 1، تهران، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى، 1370 ش، ص 221 .
2 . همو; چهل حديث، ص 500 .
3 . همو; شرح حديث جنود عقل و جهل، چ 2، تهران، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى، 1377ش، ص 105 .
4 . همان 504 .
5 . همو; آداب‏الصلوة، ص 181 .
6 . همو; چهل حديث، ص 50 .
7 . همو; آداب‏الصلوة، ص 212 و فيض كاشانى، ملامحسن; المحجة البيضاء، چ 2، قم دفتر
انتشارات اسلامى، بى‏تا . ج ، ص .
8 . همو; آداب‏الصلوة، ص 205 .
9 . همان 206 .
10 . حر عاملى; وسائل الشيعه، بى‏چا، بيروت، داراحياء التراث العربى، بى‏تا، ج‏11، ص‏79- 78 .
11 . خمينى (امام) ; آداب‏الصلوة، ص 208 .
12 . همان 197- 195 و فيض كاشانى، پيشين 2/241 و نراقى، محمد مهدى; جامع‏السعادات، چ‏3، تهران، مؤسسه مطبوعاتى اسماعيليان، 1383 ق، ج 3، ص‏374 .
13 . ر . ك: فيض كاشانى، پيشين 2/241 .
14 . ر . ك . خمينى (امام) ; شرح حديث جنود عقل و جهل، ص 8 و 62 .
15 . همو; آداب‏الصلوة، ص 201 .
16 . فيض كاشانى; پيشين 2/242 .
17 . محمدى رى‏شهرى، ميزان‏الحكمه، مكتب الاعلام الاسلامى، ط اول، 1363 ه . ش
18 . ر . ك: شيرازى، صدرالدين، الشواهد الربوبيه، بى‏چا، دانشگاه مشهد، 1346ش، ص‏329 .
19 . خمينى (امام) ; پيشين 20 و فيض كاشانى; پيشين 2/242 .
20 . فيض كاشانى; پيشين .
21 . كلينى; اصول كافى، چ 3، تهران، دارالكتب الاسلامية، 1380 ق، ج 2، ص‏609 .
22 . خمينى (امام) ; پيشين 202 .
23 . كلينى، پيشين، ص 609 .
24 . همان 600
25 . خمينى (امام) ; پيشين 197- 196 .
26 . كلينى; پيشين 1/228 .
27 . خمينى (امام) ; تفسير سوره حمد، ص 148 .
28 . همو; آداب‏الصلوه، ص 181 .
29 . همو; صحيفه نور، ج 14، ص 252 .
30 . همو; آداب‏الصلوة، ص 185 .
31 . همو; شرح دعاى سحر، چ 1، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى، 1374 ش، ص‏59 .
32 . همو; شرح حديث جنود عقل و جهل، ص 61 .
33 . همو; شرح دعاى سحر، ص 59 .
34 . به عنوان نمونه ر ك: شرح دعاء السحر ص 61
35 . مجلسى، بحار ج 92 ص 112- 111، حكيمى، الحياة 2 ص 13، بحرانى، تفسير البرهان، ج 1، ص 18- 19، عياشى التفسير، ج 1 ص 17، قرطبى الجامع لاحكام القرآن، ج 1 ص 27
36 . رك: خمينى (امام)، شرح دعاء السحر، ص 62- 61، نيز همو، آداب الصلوة، ص 291 .
37 . همو; تفسير سوره حمد، ص 93 .
38 . همان، ص 95 .
39 . همان و صحيفه نور، ج 17، ص 251 .
40 . همو; صحيفه نور، ج 19، ص 27 .
41 . همو; صحيفه نور، ج 19، ص 27 .
42 . همو; آداب الصلوة، ص 182 .
43 . همان و 171 و 194 و شرح حديث جنود عقل و جهل ص 11 .
44 . همو; صحيفه نور، ج 1، ص 235 .
45 . همو; آداب الصلوة 193- 192 .
46 . همان 193 .
47 . همان 184 .
48 . همان 194 .
49 . همان .
50 . همان 192 .
51 . همان 194 .
52 . همان .

منبع: گنجینه معرفت

معرفي سايت مرتبط با اين مقاله


تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط