طلیعه نور در سرزمین طوس
سپیده سخن
مگر حدیثی از آن زلف عنبر افشان داشت
نسیم زلف نگار از نسیم باد بهار
فتوح روح روان و لطافت جان داشت
صبا ز سلسله گیسوی مسلسل یار
هزار سلسله بر دست و پای مستان داشت
بیادم از نفس خرم صبا آمد
گلی که لعل لبی همچو غنچه خندان داشت
هزار نکته باریکتر زمو اینجاست
به صد کرشمه زاسرار حسن جانان داشت
صبا دمید خورآسا زمشرق ایران
مگر که ذرهای از تربتخراسان داشت
مقام قدس خلیل و منای عشق ذبیح
که نقد جان بکف از بهر دوست قربان داشت
مطاف عالم امکان زملک تا ملکوت
که از ملوک و ملک پاسبان و دربان داشت
به مروة صفه ایوان او صفا بخشد
حطیم و زمزم از او آبرو و عنوان داشت
به قاف قبه او پر نمیزند عنقا
بر آستانه او سر همای گردون داشت
قصور خلد ز مقصوره تو یافت کمال
زخدمت در آن روضه رتبه رضوان داشت
تویی رضا که قضا و قدر سرتسلیم
بزیر حکم تو ای پادشاه شاهان داشت
به «مفتقر» بنگر کز عزیز مصر کرم
به این بضاعت مزجاة چشم احسان داشت (1)
× × ×
ایشان پس از شهادت پدر بزرگوارش در زندان بغداد (سال 183 هجری) در سن 35 سالگی عهدهدار مقام امامت و ولایتشد . مدت امامت آن بزرگوار 20 سال طول کشید که 10 سال آن با خلافت «هارون الرشید» ، 5 سال با خلافت «محمد امین» و 5 سال با خلافت «مامون» معاصر بود .
امام رضا علیه السلام تا آغاز خلافت مامون در زادگاه خود، شهر مقدس مدینه اقامت داشت که پس از به حکومت رسیدن مامون - با حیله و نیرنگ - به خراسان دعوت شد و سرانجام در آخر صفر سال 203 هجری در سن 55 سالگی به واسطه زهر مسموم شد و به شهادت رسید . (2)
فضیلتهای بیشمار
قلههای رفیع فضایل ائمه آن چنان بلند و دست نایافتنی است که علماء و دانشمندان ازدرک آن مقام عاجز و ناتوان، فصیحان و بلیغان عالم در بیان آنها گنگ میشوند .
ابو نؤاس شاعر بلندآوازه عرب در جواب این سؤال که چرا در فضائل امام هشتم علیه السلام سخن نمیگوید، چنین بیان میکند:
فی فنون من الکلام البدیه
لک من جید القریض مدیح
یثمر الدر فی یدی مجتنیه
فعلی ما ترکت مدح ابن موسی
والخصال التی تجمعن فیه
قلت لا استطیع مدح امام
کان جبریل خادما لابیه (4)
پس چگونه مدح فرزند موسی بن جعفر علیهما السلام را رها کردی و فضائلی را که در او جمع شده بیان نکردی؟
گفتم: قدرت ندارم امامی رامدح کنم که جبرئیل خدمت کار پدرش بوده است .»
آری! بیان تمام فضائل آن امام همام آن چنان که شایسته ایشان باشد، برای ما محال و غیرممکن است; ولی با بیان قاصر خود به ذکر شمهای از فضائل و مناقب آن حضرت میپردازیم و به خاطر عجز و ناتوانیمان از محضرش پوزش میخواهیم .
همین معامله را مور با سلیمان کرد
عالم آل محمد صلی الله علیه و آله
در این میان علم و دانش امام هشتم علیه السلام آن چنان نمایان و درخشان است که او را «عالم آل محمد» میخوانند . محمد بن اسحاق از پدرش نقل میکند که امام هفتم علیه السلام به فرزندان خود چنین سفارش میفرمودند: «هذا اخوکم علی بن موسی عالم آل محمد فاسالوه عن ادیانکم واحفظوا ما یقول لکم; این، برادرتان علی فرزند موسی، «عالم آل محمد» است، در مورد مسائل دینی خود از او سؤال کنید و آنچه به شما میگوید، حفظ کنید .»
«فانی سمعت ابی جعفر بن محمد علیهما السلام غیر مرة یقول لی: ان عالم آل محمد لفی صلبک، ولیتنی ادرکته فانه سمی امیر المؤمنین علی; (5) پس همانا از پدرم جعفر بن محمد بارها شنیدم که به من میفرمود: همانا عالم آل محمد در صلب توست . و ای کاش او را درک میکردم که همانا او هم نام امیرمؤمنان علی علیه السلام میباشد .»
علم و دانش امام رضا علیه السلام آن چنان برجسته بود که دانشمندان متعصبی از اهل سنت همچون ابن حجر عسقلانی و سمعانی، زبان به تحسین گشوده و میگویند: «وکان الرضا من اهل العلم والفضل مع شرف النسب; (6) حضرت رضا علیه السلام اهل دانش و فضیلتبود و از نسب شریفی برخوردار بود .»
آگاه به اسرار
از وشاء کوفی نقل شده که تعدادی از مسائل مشکل را در طوماری نوشتم تا به نزد علی بن موسی علیهما السلام ببرم و جواب آنها را از ایشان سؤال کنم . صبح زود به در خانه امام علیه السلام رفتم، ولی به خاطر ازدحام جمعیت، نتوانستم به خدمت آن حضرت شرفیاب شوم .
در این هنگام یکی از خادمین امام سراغ مرا میگرفت و میگفت: حسن بن علی وشاء پسر دختر الیاس بغدادی چه کسی است؟ نزدیک رفتم و گفتم: من هستم . او مکتوبی به من داد و گفت: این جواب مسائلی است که همراه توست . از این اتفاق متحیر شدم و به امامت آن حضرت یقین پیدا کردم و مذهب «وقف» (7) را رها کردم . (8)
عالم به دیگر زبانها
هروی (9) میگوید: «کان الرضا علیه السلام یکلم الناس بلغاتهم وکان والله افصح الناس واعلمهم بکل لسان ولغة; امام رضا علیه السلام با مردم با زبانهای خودشان سخن میگفت و به خدا قسم او فصیحترین مردم و آگاهترین آنان به هر زبان و لغتی بود .»
سپس گوید: روزی به ایشان عرض کردم: «انی لاعجب من معرفتک بهذه اللغات علی اختلافها; من در شگفتم که چگونه به تمام این لغات با اختلافات آنها آشنایی دارید .» امام علیه السلام فرمودند: «یا ابا الصلت! انا حجة الله علی خلقه وما کان الله لیتخذ حجة علی قوم وهو لا یعرف لغاتهم; ای ابا صلت! من حجتخدا بر خلق او هستم و خداوند کسی را که به زبان مردم آشنایی نداشته باشد، بر آنها حجت قرار نمیدهد .» (10)
علم به زبان حیوانات
ایشان فرمودند: «انها تقول: ان حیة ترید اکل فراخی فی البیت; او میگوید: ماری درون خانه است که میخواهد تخمهای مرا بخورد .»
امام علیه السلام امر فرمودند تا بروم و آن مار را بکشم، من هم امر امام را امتثال کردم و به خانه رفتم و مار را کشتم . (11)
الگوی عبودیت و بندگی
همنشین قرآن
او در ادامه میگوید: «وکان یختمه فی کل ثلاث ویقول: لو اردت ان اختمه فی اقرب من ثلاثة لختمت و لکنی ما مررت بآیة قط الا فکرت فیها و فی ای شیء انزلت و فی ای وقت، فلذلک صرت اختم فی ثلاثة ایام; ایشان در هر سه روز یک بار قرآن را ختم میکردند و میفرمودند: اگر بخواهم میتوانم در کمتر از سه روز هم قرآن را ختم کنم; ولی هرگز آیهای را نمیخوانم، مگر اینکه در آن آیه تفکر میکنم و اینکه [آن آیه] در مورد چه چیزی و در چه زمانی نازل شده است . و همین امر سبب شده است که در سه روز قرآن را ختم کنم .» (12)
سجدههای طولانی
وقتی به خانه او وارد شدم، گویی به بهشت جدید داخل شدهام .
راوی میگوید: از او درباره امام هشتم سؤال کردیم، او گفت: «کان اذا صلی الغداة - وکان یصلیها فی اول وقتها - ثم یسجد فلا یرفع راسه الی ان ترفع الشمس; (13) امام علیه السلام وقتی نماز صبح را میخواندند - ایشان همیشه نماز صبح را اول وقت میخواندند - به سجده میرفتند و تا طلوع خورشید سر از سجده برنمیداشتند .»
انس با نماز
اباصلت میگوید: از او خواستم که در این اوقات برایم اجازه ورود بگیرد و او نیز چنین کرد و بر امام علیه السلام وارد شدم، در حالی که در تفکر بود .» (14)
بیرغبتی نسبتبه دنیا
همچنین نقل شده که روزی سفیان ثوری امام رضا علیه السلام را با لباسی فاخر مشاهده نمود و گفت: «یا ابن رسول الله لو لبست ثوبا ادنی من هذا; ای فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله! ای کاش لباسی پایینتر از این میپوشیدید .»
امام علیه السلام فرمودند: «هات یدک فاخذ بیده وادخل کمه فاذا تحت ذلک مسح فقال: یا سفیان! الخز للخلق والمسح للحق; (16) دستت را بیاور، وسپس دست او را گرفت و در آستین خود فرو برد در حالی که در زیر آن لباس فاخر، لباس زبر و خشن بود، سپس فرمود: ای سفیان! لباس فاخر برای خلق است ولی لباس زبر و خشن برای حق .»
تواضع و فروتنی
روزی امام علیه السلام داخل حمام در گوشهای نشسته بودند . مردی وارد شد و با بیاحترامی به ایشان گفت: بر سر من آب بریز، ایشان نیز در نهایت فروتنی بر سر او آب میریخت . ناگهان شخصی که امام را میشناخت وارد شد و بر سر آن مرد فریاد زد و گفت: «هلکت واهلکت، اتستخدم ابن بنت رسول الله صلی الله علیه و آله و امام المسلمین; هلاک شدی و هلاک کردی، (کنایه از اینکه این کار تو باعث هلاک ما نیز خواهد شد). آیا فرزند دختر رسول خدا و امام مسلمانان را به خدمت میگیری؟»
آن مرد که تازه امام علیه السلام را شناخته بود، خود را روی پاهای آن حضرت انداخت و پاهای ایشان را بوسه میزد و عرض میکرد: «هلا عصیتنی اذ امرتک; چرا هنگامی که به شما امر کردم، سرپیچی نکردید؟» امام علیه السلام فرمودند: «انها مثوبة ومااردت ان اعصیک فیما اثاب علیه; این عمل ثواب دارد، و نخواستم در عملی که به خاطر آن ثواب داده میشوم، از تو سرپیچی کنم .» (18)
بخششهای کریمانه
همچنین یسع بن حمزه میگوید: مردی به خدمت علی بن موسی الرضا علیهما السلام آمد و گفت: سلام بر تو ای فرزند رسول خدا! من از محبین شما و پدرانتان هستم و از سفر حجباز میگردم، پول و زاد و توشهام کمتر از آن است که مرا به مقصد برساند، اگر صلاح میدانید به من کمک کنید تا به شهر و دیارم برگردم . خداوند به من نعمت و امکاناتی داده که اگر برگردم، آنچه را که به من عطا کردهاید، از جانب شما صدقه خواهم داد و نیاز نیست که به من صدقه بدهید .
در این هنگام، امام علیه السلام وارد خانه شد و مدتی بعد برگشت و دستخود را به طوری که دیده نشود از درب خانه بیرون آورد و به آن شخص فرمود: این دویست دینار را بگیر و از آن استفاده کن و نیازی نیست که آن را از جانب من صدقه بدهی . برو، من تو را نمیبینم و تو هم مرا نمیبینی .
بعد از آن ماجرا، وقتی آن حضرت از خانه خارج شد، از ایشان سؤال شد که چرا به این صورت به او کمک کردید؟ (چهره خود را از او مخفی کردید). آن حضرت فرمودند: «مخافة ان اری ذل السؤال فی وجهه لقضاء حاجته . اما سمعتحدیث رسول الله صلی الله علیه و آله: المستتر بالحسنة تعدل سبعین حجة والمذیع بالسیئة مخذول والمستتر بها مغفور; (20) از ترس اینکه مبادا خواری درخواست کمک برای رفع حوائجش را در چهره او مشاهده کنم . آیا این حدیث را از رسول خدا صلی الله علیه و آله نشنیدهای که: کسی که کار نیکی را در خفاء انجام دهد، ثواب هفتاد حجبرای اوست، و کسی که معصیت و گناهی را آشکارا انجام دهد، خوار و ذلیل میشود، و کسی که معصیت و گناه [خود] را از دیگران مخفی کند، بخشیده میشود .»
شاهدان اعمال
موسی بن سیار میگوید: با امام رضا علیه السلام در مکانی مشرف بر باغهای طوس بودیم، صدایی را شنیدیم و به دنبال صدا رفتیم . جنازهای را دیدیم که تشیع میشد . به همراه آنها حرکت کردیم، سپس امام علیه السلام رو به من کردند و فرمودند: «یا موسی بن سیار من تشیع جنازة ولی من اولیاءنا خرج من ذنوبه کیوم ولدته امه لا ذنب علیه; ای موسی بن سیار! کسی که جنازه دوستی از دوستان مارا تشیع کند، او از گناهانش رهایی مییابد و مانند روزی که از مادر متولد شده هیچ گناهی برایش نخواهد بود .»
هنگامی که جنازه به کناره قبر رسید، رو به مردم کرد و آنان را به کناری دعوت کرد، دستبر سینه آن جنازه گذاشت و سپس فرمود: «ای فلانی، پسر فلانی! بهشتبر تو بشارت باد، که بعد از این ساعتبر تو ترسی نیست .»
به امام عرض کردم: «جعلت فداک هل تعرف الرجل؟ انها بقعة لم تطاها قبل یومک هذا; فدایتشوم، آیا این مرد را میشناسی؟ به خدا قسم این سرزمینی است که قبل از امروز بر آن قدم ننهادهاید .»
امام علیه السلام فرمودند: «یا موسی اما علمت انا معاشر الائمة تعرض علینا اعمال شیعتنا صباحا ومساء، فما کان من التقصیر فی اعمالهم سالنا الله تعالی الصفح لصاحبه وما کان من العلو سالنا الله الشکر لصاحبه; ای موسی! آیا نمیدانی که اعمال شیعیان ما هر صبح و شام بر ما ائمه عرضه میشود . اگر در اعمال آنها تقصیر و کوتاهی باشد، از خدای متعال برای صاحبش طلب بخشش میکنیم و اگر در اعمال آنها علو و ارتقاء باشد، از خداوند برای صاحبانش طلب شکر (و پاداش) مینمائیم .» (21)
امید است اعمالی انجام دهیم که وقتی بر امام عصر علیه السلام عرضه میگردد، سبب خوشحالی آن حضرت شود و نامه اعمالمان به رضایت ایشان ممهور گردد .
پی نوشتها:
1) برید: قاصد، نگار: محبوب و معشوق، کرشمه: ناز و غمزه، خورآسا: همچو خورشید، صفه: ایوان، حطیم: دیواره کعبه، و برخی گفتهاند مابین رکن و زمزم و مقام، عنقا: سیمرغ، مقصوره: محل ایستادن امام در مسجد .
2) الارشاد، شیخ مفید، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ص304; بحارالانوار، مجلسی، مؤسسه الوفاء، ج49، ص298 .
3) مفاتیح الجنان، زیارت جامعه .
4) مناقب آل ابی طالب، ابن شهرآشوب، مطبعة الحیدریة، ج3، ص454; وفیات الاعیان، ابن خلکان (از علماء اهل سنت)، منشورات شریف رضی، ج3، ص270 - 271; الوافی بالوفیات، الصفدی (از علماء اهل سنت)، ج22، ص249 .
5) بحارالانوار، مجلسی، همان، ج49، ص100; کشف الغمه، اربلی، مکتبة بنی هاشم، ج3، ص107 .
6) تهذیب التهذیب، ابن حجر عسقلانی (از علماء اهل سنت) دارالکتب العلمیه، ج7، ص328; الانساب، سمعانی (از علماء اهل سنت) ، دارالکتب العلمیه، ج3، ص74 .
7) وقف مذهب کسانی است که در امامت موسی کاظم علیه السلام توقف کرده و امامت امام رضا علیه السلام را قبول نکردند . ر . ک: بحوث فی الملل و النحل، جعفر سبحانی، مؤسسه امام صادق علیه السلام، ج8، ص379 .
8) مناقب آل ابی طالب، ابن شهرآشوب، همان، ج3، ص453 .
9) ایشان عبدالسلام بن صالح معروف به ابوالصلت میباشد که از یاران امام رضا علیه السلام بوده و احادیثی از ایشان نقل کرده و کتابی در شهادت امام رضا علیه السلام به رشته تحریر درآورده است . ایشان مورد تایید علماء شیعه و قریب به اتفاق علماء اهل سنت میباشد . (ر . ک: معجم الرجال، خوئی رحمه الله، ج10، ص16 - 17).
10) مناقبآل ابیطالب، ابن شهرآشوب، همان، ج3، ص446; بحارالانوار، مجلسی، همان، ج49، ص87 .
11) بحارالانوار، مجلسی، همان، ج49، ص88 .
12) همان، ص90 .
13) همان، ص89 - 90 .
14) عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق، همان، ج2، ص183 - 184; بحارالانوار، مجلسی، همان، ج49، ص91 .
15) مناقب آل ابیطالب، ابن شهرآشوب، ج3، ص407 .
16) همان .
17) مائده/54 . «نسبتبه مؤمنین متواضعند و در مقابل کافرین نیرومندند .»
18) الوافی بالوفیات، الصفدی، ج22، ص251 .
19) مناقب آل ابی طالب، ابن شهرآشوب، همان، ج3، ص470 .
20) همان .
21) بحارالانوار، مجلسی، همان، ج49، ص99 .
معرفي سايت مرتبط با اين مقاله
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله