به سوي حكمت عرفاني
مترجم: حامد فرجي
روايت سيد حسين نصر از ابنسينا
حكيم ايراني <ابوعلي حسين بن عبدالله بنسينا> و به عربي <ابن سينا- > قرن چهارم و پنجم ه. ق - معروفترين و تاثيرگذارترين فيلسوف و دانشمند جهان اسلام است كه بالاخص به خاطر دستنوشتههايش در زمينه فلسفه و طب ارسطويي مورد توجه واقع شد. ابنسينا، كتاب <الشفاء> دايرهالمعارف بزرگ فلسفي علمي و <قانون فيالطب>، يكي از معروفترين كتابها در تاريخ پزشكي را به رشته تحرير درآورده است.
سالهاي آغازين
اما ناگهان تمام نقشههاي زندگي او بههم ريخت. پدرش فوت شد، سلسله سامانيان توسط محمود غزنوي - رهبر ترك و پهلوان افسانهاي كه حكومت غزنويان را در خراسان بنا نهاد- از بين رفت و ابنسينا دوران پريشاني و ناآرامي را آغاز كرد؛ دوراني كه تا پايان حياتش به استثناي وقفههاي كوتاه و غيرمعمول آرامش، ادامه يافت. دست تقدير ابنسينا را در دامن دورههاي پرهياهوي تاريخ ايران انداخته بود؛ زماني كه عناصر جديد ترك در حال جايگزيني به جاي حكومت ايران در مركز آسيا و خاندانهاي ايراني در حال تلاش براي بازپسگيري استقلال سياسي از خليفه عباسي در بغداد بودند. اما قدرت تمركز و مهارت عقلاني ابنسينا به قدري بود كه او را قادر سازد به فعاليت عقلاني با انسجام و پيوستگي چشمگيري ادامه دهد و به هيچ روي تحت تاثير اغتشاشهاي خارجي قرار نگيرد.
ابنسينا براي مدتي به شهرهاي مختلف خراسان، در ابتدا به ري سپس به قزوين، جايي كه طبق معمول به عنوان يك حكيم امرار معاش ميكرد، سفر كرد و بعد بهدنبال دربار حكومتي آلبويه رهسپار شد؛ حكومتي كه در قسمتهاي غرب و مركز ايران حكم ميراند. اما او دريافت كه در اين شهرها نه از حمايت اجتماعي و اقتصادي به صورت كافي برخوردار است و نه از صلح و آرامش ضروري براي ادامه دادن به فعاليتهايش خبري هست. در نتيجه او به همدان، جايي كه <شمسالدوله> و ديگر امراي آلبويه در آن حكومت ميكردند، رفت. اين سفر در ايجاد يك دوره جديد در زندگي ابنسينا تاثيرگذار بود. او حكيم دربار شد و از لطف امير بهرهمند تا جايي كه براي بار دوم به مقام وزارت منصوب شد.
از آنجا كه در دستور كار بود، ابنسينا از واكنشهاي سياسي و دسيسههايي كه عليهاش چيده شد، مصون نماند و براي مدتي مجبور به مخفي شدن شد و در زماني ديگر حتي به زندان افتاد.
اين زماني بود كه او نگارش دو اثر بسيار معروفش را آغاز كرد. شايد كتاب <الشفاء> حجيمترين كار از اين دست باشد كه تا به حال توسط يك فرد به نگارش درآمده است. اين كتاب در باب منطق، علوم طبيعي از جمله روانشناسي، علوم چهارگانه (هندسه، نجوم، حساب و موسيقي) و مابعدالطبيعه است و به واقع در اين اثر سخني از اخلاق و سياست [حكمت عملي] به ميان نيامده. بخش قابل ملاحظهاي از فكر ابنسينا در اين اثر از ارسطو وام گرفته شده و البته ديگر متفكران يوناني و نوافلاطونيان هم بيتاثير نبودهاند. نظام فكري او بر مفهوم خدا به مثابه <واجبالوجود بالذات> مبتني است: [وجودي كه] تنها در مورد او ماهيت (به معناي آنچه او هست) و وجود (به معناي تحقق و هستي او) يكي هستند و كثرت تدريجي مخلوقات، به علت معرفت خودبنياد الهي و از طريق صدور ازلي از جانب او وجود دارد.
كتاب <القانون فيالطب> تنها كتاب بسيار مشهور در تاريخ پزشكي در شرق و غرب به حساب ميآيد. كتاب قانون يك دايرهالمعارف سيستماتيك است كه ابنسينا بخش اعظم آن را بر موفقيتهاي حكماي يوناني عصر امپراتوري روم و ديگر آثار عربي و بخش كوچكتر را براساس تجارب شخصي (يادداشتهاي كلينيكي او كه در طول سفرهايش از بين رفت) بنا نهاد. او در طول روز به انجام وظايفش در دربار به عنوان حكيم و مدير ميپرداخت. ابنسينا تقريبا هر شب را با شاگردان خود صرف تاليف اين اثر و ديگر آثارش و انجام مباحث عمومي علمي و فلسفي كه به آنها مربوط بود، ميكرد. اين جلسات اغلب با اجراي موسيقي و شادماني همراه ميشد و تا پاسي از شب به طول ميانجاميد. او حتي حين مخفي شدن و در زندان نوشتن را ادامه داد. قدرت بالاي فيزيكي ابنسينا او را توانا ساخت تا برنامهاي را كه براي يك انسان با طبيعت ضعيفتر غيرقابل تصور خواهد بود به پايان برساند. آخرين برهه زندگي ابنسينا با سفر او به اصفهان آغاز شد. در سال 1022 م. شمسالدوله درگذشت و او بعد از يك دوره سختي كه شامل زندان و گريختن به اصفهان به همراه جماعتي كوچك ميشد، ميخواست چهارده سال آخر زندگياش را در اصفهان با يك صلح نسبي زندگي كند. او مورد احترام زياد سلطان علاءالدوله و درباريانش قرار گرفت و در همين جا دو اثر عمدهاش را به پايان برد و اكثر رسائلش- تقريبا دويست رساله- را در همدان به رشته تحرير درآورد. او همچنين اولين اثر فارسي در فلسفه ارسطويي را تاليف كرد و با مهارت خلاصه كتاب <الشفاء> [را آماده كرد] و كتاب <النجاه> ناميد.
ابنسينا بخشي از اين كتاب را از آنجا كه مجبور بود علاءالدوله را در كارزار جنگ همراهي كند، در اثناي جنگهاي نظامي نوشت و در طول اين زمان آخرين اثر عمده فلسفي و شخصيترين شاهد براي نظام فكرياش يعني <الاشارات و التنبيهات> را نگاشت كه در آن سفر معنوي عارف از شروع ايمان تا آخرين مرحله (يعني) شهود بلاواسطه و لاينقطع خداوند را تشريح ميكند. همچنين در اصفهان هنگامي كه يك صاحبنظر در <فقهاللغه> عربي از او به علت عدم تبحر در اين موضوع خرده گرفت، سه سال به مطالعه پرداخت و يك اثر حجيم به نام <لسانالعرب> تاليف كرد كه بهطور ناتمام دستنوشتههاي آن تا زمان مرگ شيخ باقي ماند. حين همراهي علاءالدوله در يك جنگ، ابنسينا مريض شد و به رغم اقداماتش در امر معالجه [درمان كارگر نيفتاد] و شيخالرئيس ابنسينا از قولنج و خستگي درگذشت. با وجود ايفاي ارضاكننده نقش استاد مشائيان مسلمان (از سوي ابنسينا) او در ادامه زندگياش همچنان در طلب يافتن <فلسفه مشرقي> بود. اغلب آثار او كه مستقيما مربوط به اين موضوع است از دست رفته اما در برخي از ديگر آثارش كه به مقدار كافي بر جاي مانده نشانه يك مسيري كه از سوي او در حال پيمودن بوده، قابل پيگيري است. او اولين اقدامات را به منظور ايجاد يك راه به سوي <حكمت عرفاني> انجام داد و راهي را مشخص كرد كه فلسفه اسلامي در آينده آن را طي كرد به ويژه در ايران و ديگر مناطق شرقي جهان اسلام.
تاثير ابنسينا
پي نوشت :
- Seyyed Hossein Nasr/ Avicenna/ Encyclopedia Britannica
-mystical theosophy
- self-knowledge
معرفي سايت مرتبط با اين مقاله
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله