پيشينهي اجتماعي و اقتصادي خوانين يزد
مقدمه
تاکنون دربارهي اين قدرتهاي محلي تحقيقي جدي انجام نگرفته است. اگرچه شايد نقص منابع، مشکل اساسي بررسي پيشنهي اجتماعي و اقتصادي آنها بوده است. در اين تحقيق براساس تاريخ خوانين يزد - جامع جعفري (1)، وقفنامهها و کتابچهي موقوفات يزد که در سال 1258 ه ق به دستور حاجي ميرزا آقاسي تدوين شده است (2)، فعاليت آنها را در زمينهي کارهاي عمراني و اوقاف بررسي کرده و سعي داريم پيشينهي اجتماعي و اقتصادي آنان را آشکار سازيم.
دربارهي خوانين يزد آقاي ايرج افشار در کتاب يادگارهاي يزد (3) نکاتي را يادآور شده و آقاي دکتر بوناين هم در آثارش (4) به نکاتي چند اشاره کرده است؛ ولي هنوز در اين مورد تحليل همهجانبهاي صورت نگرفته است.
ساختههاي محمدتقي خان
ساختههاي محمدتقي خان را برحسب مکانشان ميتوان به سه گروه تقسيم کرد.
گروه اول: ساختههاي محلهي بازار يزد، بيرون حصار شهر نزديک به دروازهي مهريجرد؛ همهي اين ساختهها در مرکز بازار قرار داشت. ميدان خان که او آن را تعمير کرد، مهمترين ميدان در بازار يزد بود (7)؛ مدرسهي خان بزرگترين مدرسهي دو طبقه بود و 28 حجره داشت (8)؛ در قيصريه 28 دکان بزازي وجود داشت و در جنب آن سرايي
موسوم به خان گلشن و يک ضرابخانه توسط او ساخته شد.(9)
در پاسخ به اين پرسش که چرا بناهاي محمدتقي خان در بيرون شهر بودند نه در درون شهر، ميتوان گفت چون در دورهي محمدتقي خان، جمعيت محلات بيرون شهر از جمعيت درون شهر بيشتر شد و مرکز بازرگاني هم از مرکز شهر به بازار بيرون شهر انتقال يافت (10)، احتمالا محمدتقي خان اين رشد شهر يزد را در نظر گرفته بوده است.
گروه دوم: قناتها و باغهايي است که در اطراف شهر قرار دارند. بديهي است به علت هواي خشک يزد، بيشتر زمينهاي اين منطقه ميبايست با قنات آبياري ميشد.(11)
مهمترين قنات ساختهي محمدتقي خان)، قنات دولتآباد بود. منبع و مظهر اين قنات در بلوک مهريجرد قرار داشت و آب آن از مظهر با جوي سرپوشيدهي 54 کيلومتري به شهر يزد ميرسيد(12) او قنات ديگري - موسوم به تقيآباد - نيز در همان بلوک احداث کرد و سه قنات ديگر را خريد و تعمير و تخليه کرد. (13) اين پنج قنات را هم «قنات دولتآباد» ميگفتند و تا حدود 70 سال پيش، از مهمترين قناتهاي يزد شمرده ميشدند.(14)
معروفترين باغي که او ساخت و از اين قناتها آنها را آبياري کرد «باغ دولتآباد» بود که در غرب شهر يزد واقع است. اين باغ که داراي عمارتهاي متعدد و سه حوض بود، و در ميدان جلوخان آن ديوانخانه و اصطبل قرار داشت (15)، احتمالا محل سکونت محمدتقي خان بوده و ظاهرا امور حکومتي را نيز در اينجا سر و سامان ميداده است. به علاوه هم زمان با اين باغ و باغ جنتآباد، او دو کاروانسرا نيز احداث کرد و خياباني ميان آن دو کشيد.(16) باغهاي ديگري که او احداث کرد، همه در اطراف شهر و عاري از هرگونه تسهيلات بودند. آيا به راستي علت احداث اين همه باغ چه بود؟
نکتهي جالب اين است که محمدتقي خان اين باغها را بين اولاد و بستگان خود تقسيم کرد و به هر کدام، يک يا دو باغ داد. مثلا 16 باغ را به 14 پسر خود و سه باغ را به سه دخترش داد که هر باغ به اسم مالک جديدش ناميده ميشد (17) بنابراين، باغهاي ياد شده شخصي بود و احتمالا صاحبانشان براي تفريح از آنها استفاده ميکردند. البته ميوهها و گاه غلاتي که در اين باغها توليد ميشد، از نظر اقتصادي نيز با ارزش بود.
گروه سوم: محمدتقي خان دو قنات در تفت، واقع در 20 کيلومتري جنوب غربي يزد، احداث کرد که سبب رونق دوبارهي دو قريهي قديمي مبارکه و چم شد. در مبارکه براي چند خانوار رعيت چند خانه، و در مظهر قنات يک باغ و عمارت ساخت. در چم براي کشاورزان هم خانههايي بنا کرد و خياباني نيز که در دو سوي آن، مزارع غلات و پنبه وجود داشت، احداث کرد.(18)
اين موارد نمونههايي از احياي زمينهاي باير در مناطق خشکي چون يزد است و براساس شرع،مالکيت آنهابه آبادکنندهي زمين يعني محمدتقي خان تعلق داشت. محمدتقي خان و خوانين يزد موفق شدند از اين راه املاک بسياري را به دست آورند.
موقوفات محمدتقي خان
اول: وقف جنتآباد است. براساس کتاب جامع جعفري، محمدتقي خان باغ جنتآباد را بر آستان قدس رضوي در مشهد وقف کرد. ولي اين باغ در سال 1243 ه ق ويران شده بود.(19) و شايد به همين دليل در کتابچهي موقوفات هيچ اشارهاي به آن نشده است.
دوم: وقف بر مدرسه خان به سال 1188 ه ق است. در وقفنامهي (20) نخست، ترتيب توليت به اين صورت معين شده است: اولين متولي خود واقف (محمدتقي خان)، پس از مرگش، علينقي خان (پسر اول) سپس عبدالرحيم خان (پسر دوم) پس از او زينالعابدين خان (پسر سوم) و بعد از او، اکبر اولاد ذکور اين سه پسر به ترتيب سن و بعد از آنها اکبر اولاد ذکور پسرهاي ديگر هستند.
در جدول موقوفات مدرسه (محتويات وقفنامه و کتابچه مشخص شده است. اکثر موقوفات در هر دو به چشم ميخورد ولي تعداد دکانها متفاوت است. اين دو قنات تا سال 1257 ه ق خراب شده بود. مهمترين تفاوت اين است که در کتابچه فقط حق آب مانده است. اين دو قنات تا سال 1257 ه ق خراب شده بود. مهمترين تفاوت اين است که در کتابچه فقط حق آب مانده است، و زمينها و باغها حذف شدهاند. اگر نپذيريم ذکر حق آب به معني آب به علاوهي زميني است که با آن مشروب ميشود، بايد بپذيريم که احتمالا پس از گذشت هفتاد سال اين املاک از بين رفته بودهاند. موقوفات عبارتاند از: رقباتي در بازار، حق آب قنات، زمين و قريه.
موقوفات واقع در بازار که شامل قيصريه و ضرابخانه ميشود موقوفاتي هستند که محمدتقي خان آنها را بنا کرده است. موقوفات قريهها از نظر درآمد، مهمتر از موقوفات بازار هستند و تقريبا 60% کل درآمد را دربر ميگيرند. اين قناتها و قريهها به غير از قريهي تهره، همه قديمي است و پيش از قرن هشتم هجري وجود داشتهاند (21)، حق آب همه غير از حق آب تهره نسبتا کم و از يک دهم تا يک بيست و چهارم است.
به علاوه در وقفنامه، مالکيت زمينها و باغهايي که در قريهي گردفرامرز و خيارق متصل به موقوفات است، مشخص شده است. نام مالکان اکثر اين املاک در وقفنامه نوشته شده است. در بيست و چهار مورد نيز از «ملک سرکار عالي»، «باغ سرکار عالي» و يا «زمين سرکار عالي» سخن به ميان آمده است که ظاهرا اشاره به املاک محمدتقي خان ميباشد و علاوه بر اين در وقفنامه در ذکر حدود موقوفات سه بار از «زمين وقف» و دو بار از «خالصه» نيز سخن رفته است.
بعضي موقوفات گردفرامرز، باغ مشاع است نه باغ کامل. بنابراين واضح است که محمدتقي خان باغها و زمينهاي موجود را يا خريده يا به گونهاي ديگر به دست آورده و بعضي از آنها را بر مدرسه وقف کرده است. درآمد يا حقالتوليهي متولي بيش از مدرس و معادل هيجده درصد کل مصارف بود. زماني که درآمد موقوفه بيشتر از 200 تومان بود ميزان مصارف هم به همان نسبت افزايش مييافت.
سوم: وقف باغ و قنات دولتآباد در سال 1212 ه ق است (22) براساس وقفنامه، محمدتقي خان حق آب قنات دولتآباد، و باغ دولت با ساختمانها و جلوخان آن را بر چهارده معصوم [عليهمالسلام] وقف کرده است.
در کتابچهي موقوفات، اين وقف به فصل «مشاهد متبرکهي نجف اشرف» تعلق دارد. جالبترين نکتهي اين وقف آن است که در متن وقفنامه شرايط تقسيم آب قنات وضع شده است.
اولا يک چهارم کل آب پنج قنات غير از آب «بغدادآباد» غير وقفي را به دست اولاد خود سپرد و يک پنجم بقيه را که برابر با سه بيستم کل آب ميشود، وقف کرده است؛ چرا که درآمد اين موقوفه در کتابچه 97 تومان و 7,125 دينار است. بنابراين کل درآمد قناتها حدودا 615 تومان بوده است.
از شرايط وقفنامه آن است که متولي بايد اول باغ دولتآباد را آبياري کند سپس آنگونه که صلاح بداند ميتواند از اين آب استفاده کند. در باب مصارف موقوفه نيز آمده است که بعد از پرداخت ماليات ديواني و مخارج تعمير موقوفات، يک پنجم مداخل به عنوان حقالتوليه، و چهار پنجم براي مخارج مقبرههاي اهلبيت چون تعمير ساختمانها، کمک به زايران، طلاب و فقرا باشد. بديهي است چون توليت با محمدتقي خان و اولاد ذکورش بود، حقالتوليه هم در دست آنها يعني خوانين يزد باقي ميماند.
در اينجا اين سؤال نيز مطرح ميشود که با آنکه قنات و باغ دولتآباد پيش از سال 1172 ه ق احداث شده است، چرا محمدتقي خان اين قنات و باغ را بعد از چهل سال وقف کرده و چرا همزمان با موقوفات مدرسهي خان، بر آن مدرسه وقف نکرده است.
به نظر ميرسد دليل آن است که قنات دولتآباد نه تنها باغ دولتآباد بلکه همه باغهايي که محمدتقي خان براي بستگان خود شاخته بود را آبياري ميکرد. يعني اين قنات براي حفظ اين باغها لازم بود. به احتمال زياد محمدتقي خان تا سال 1212 ه ق بيشتر حق آب را بين بستگان تقسيم کرده بود و در آخر عمر به اين فکر ميافتد که به چه وسيله ميتوان اين باغها و قنات را در دست بستگان نگه دارد. شايد هدف او دو چيز بود: اول صدقه بر مقابر شريفه؛ و ديگر تأسيس سازماني ماندگار براي جلوگيري از تغيير تقسيم حق آب و حفظ قنات بعد از خود.
ساختههاي بعد از محمدتقي خان
احداث همتآباد از علينقي خان نمونهي خوبي از روش کار آنهاست. آب قنات احداثي او نخست به قريهي اشکذر ميرسيده و پس از آبياري قريه، آسياب احداثي او را به گردش درميآورد. او سپس به احداث قريهاي ديگر (همتآباد) با حصار 6ر1 کيلومتر و خانههاي رعايا و خانهي خودش همت گمارد.(25) اين طرح زير نظر وزير او به اجرا درآمد و شايد اين نکته نشان دهندهي آن باشد که در احداث اين قنات و قريه از درآمدهاي حکومتي نيز بهره گرفته شده باشد. احداث ملامحمد نيز نمونهاي بسيار جالب است. ملامحمد قنات مخروبهاي را از وراث عبدالرحيم خان خريد و پس از تعمير، آب آن را به قنات قريهي «ارزندازان» سرازير کرد و سبب حيات دوبارهي قريه و ايجاد پنجاه باب خانه و يک مسجد و حمام شد.
پس از آن مازاد آب قنات را به قريهي محمدآباد چاهوک انتقال داد. در آنجا نيز پس از خريد دو هزار قفيز زمين باير، با آب اين قنات، آن زمينها را آباد کرد.(26) روشن است که خوانين يزد در اين عرصه بسيار فعال بودند و بدين وسيله درآمد قابل توجهي به دست ميآوردند.
موقوفات نسل دوم محمدتقي خان
جمع درآمد اوقاف خوانين به 1120 اوقاف خوانين به 1120 تومان ميرسيد يعني حدود چهل درصد کل درآمد موقوفات شهر يزد.(27) اگرچه در اين زمان آنان حکومت يزد را در دست نداشته و به اردبيل تبعيد شده بودند، اما موقوفاتشان همچنان داير بود. اين نکته نيز قابل توجه است که در کتابچهي مورد بحث، وقفي شبيه به موقوفات اين خاندان از حکام يا بزرگان ديگر شهر يزد نقل نشده است.
علاوه بر اسامي حکام يزد و ملاباشي نام پنج زن نيز به چشم ميخورد. بيشتر موقوفات حق آب قنات و قريه است و گاهي آن موقوفه را خود واقف احداث کرده است. سه تن از زنان خوانين، قراي احداثي شوهرانشان را وقف کردهاند. دختر محمدتقي خان هم حق آب قنات دولتآباد را وقف کرده است.
ميتوان چنين برداشت کرد که اين املاک به ميراث از پدر يا شوهرشان يا از راه مصالحه به آنها رسيده بود. موقوفات علينقي خان بر مدرسهي کوچک، بسيار شبيه به موقوفات پدرش بر مدرسهي خان است و غير از آب يعقوبي همهي موارد حق آب يکي است. سهم مشاعي از قريهي شمسآباد که موقوفهي محمداسماعيل خان است، در نمودار موقوفات مدرسهي خان هم ديده ميشود. پس ميتوان نتيجه گرفت که محمدتقي خان نخست اين املاک را به دست آورده و سپس بعضي را وقف کرده و بعضي ديگر را به دست وراث سپرده است. آنان نيز بعدا سهم خود را وقف کردهاند.
نکتهي جالب اينجاست که بيشتر موقوفات کتابچه متعلق به فصل «ابواب البر» است. يعني اين موقوفات براي اماکني چون مدارس يا مساجد تخصيص داده نشدهاند، بلکه هدف استفاده از آنها براي کمک به زايران، سادات، فقرا و نيز برگزاري مجالس عاشورا، تعزيه، عيد فطر، عيد غدر و اطعام، شيريني و آش آن مجالس است. وقتي که کل مضمون کتابچه را بررسي ميکنيم، درمييابيم که حدودا نصف موقوفات کتابچه متعلق به اين نوع مصارف است.
شايد اختصاص مصارف موقوفات کوچک به مصارفي از اين دست که در آن زمان اهميت و رواج بسياري نيز داشته بيشتر از احداث اماکن مذهبي ميتوانسته است ارتباط حکام و مردم عادي را نزديک و بهتر کند و حکام مورد حمايت بيشتر مردم قرار ميگرفتهاند.
نتيجه
به نظر ميرسد خوانين يزد از جايگاه حکومتي خود و مالياتهاي شهر يزد نيز براي کارهاي عمراني بهره ميگرفتهاند. همچان که مؤلف تاريخ رسمي زنديه، در گلشن مراد نوشته است که محمدتقي خان گاهي ماليات يزد را به زندها نپرداخته است و شايد به همين دليل او را حاکمي زرنگ و فاسد ميداند (28)
البته اين نظر منفي زندها که در تاريخ گيتي گشا هم به چشم ميخورد.(29)، درست به نظر نميرسد. چرا که کارهاي عمراني بزرگي که خوانين و حکام يزد انجام دادهاند گاه زير نظر وزير و با مشارکت ايشان انجام ميشده است. اين نکته نيز قابل توجه است که موقوفات و ساختههاي آنان تنها در قلمرو حکومت خودشان بوده است و اين خود نشان دهندهي ارتباط ميان حکومت و کارهاي عمراني است. خوانيني هم که حاکم نبودهاند و مثلا منصب نايب بلوکي داشتهاند نيز از درآمد قابل توجهي بهرهمند بودهاند و حتي قدرتهاي محلي نيز منابع مالي قابل توجهي را ميتوانستهاند در اختيار داشته باشند.
طرب، مؤلف جامع جعفري ساختههاي آنان را «آثار الخير و صدقات» ميخواند. يعني او نه تنها احداث مدرسه و وقف کردن بر آن، بلکه احداث قنات و احياي زمين باير را هم صدقات مينامد.(30)
چنان که اشاره کرديم کارهاي متعدد خوانين يزد سبب ايجاد امکانات و آباداني منطقه و شهر يزد شد و طبيعي است که به خاطر اين گونه کارها ساکنان اين منطقه از حکومت آنان استقبال کرده و در هنگام جنگ يا درگيريها از آنان حمايت ميکردند. بعيد نيست همان گونه که طرب هميشه تأکيد ميکند، ساکنان يزد، خوانين را حاکمان بر حق يزد ميدانستهاند.
پي نوشت :
1- ناييني طرب، محمدجعفر بن محمدحسين، جامع جعفري، به کوشش ايرج افشار، تهران، انجمن آثار ملي، 1353.
2- طراز، عبدالوهاب، کتابچهي موقوفات يزد، به کوشش ايرج افشار، فرهنگ ايران زمين، 1341، صص 123-1.
3- افشار، ايرج، يادگارهاي يزد، ج 3، تهران، 1350 - 1348.
4- Bonine, M. E., Yazd and its Hinderland, Marburg/Lahn, 1980, do. "Islam and Commerce", Erdkunde, 41 (1987), pp. 182-196.
5- دربارهي تاريخ سياسي يزد در آن دوره رک: کوندو، نوبوآکي، «محمدتقي خان و خاندان او»، شيکاگو زاشي 1993 (102 م) (متن ژاپني).
6- Malcolm., J, "The Melville Papers" in C. Issawi ed. The Economic History of Iran, Chicago/ London, 1971, p.262; Fraser, J.B., Narrative of a Journey into Khorasan, London, 1825, appendix 22.
7- براساس جامع جعفري اين ميدان از ساختههاي محمدتقي خان است و پيش از احداث ميدان جديد به ميدان خواجه مشهور بوده است. رک: يادگارهاي يزد، ج 2، ص 702-701.
8- جامع جعفري، ص383. اين مدرسه در سال 20،1341 نفر طلبه داشته است. رک:"وقف نامه مدرسه شاهزاده" در يادگارهاي يزد،ج2، ص 580.
9- جامع جعفري، صص 382-381.
10- جامع جعفري، ص 340، آبوت کنسول انگلستان نيز گزارش داده است که جمعيت اطراف حصاره انبوهتر از درون شهر است. A. Amamat ed. Cities & Trade, London, 1983, p. 133 درباره رکود بازار از درون شهر رک: «کتابچهي موقوفات يزد»، ص 19.
11- دربارهي قنات يزد رک: Bonine, M. E., "From Qanat to Kort" Iran 20 (1980) pp. 139-145. A.K.S Lambton " The Qanat of Yazd", Journal of Royal Asiatic Society (3rd series) 2 (1992) pp. 21-23.
12- جامع جعفري، ص 343.
13- جامع جعفري، ص 352؛ يادگارهاي يزد، ج 2، ص 739. در اين کتاب ساخت قنات مهديآباد نيز به محمدتقي خان نسبت داده شده است ولي در وقفنامه، ذکر شده که او اين قنات را خريده و تعمير کرده است.
14- آيتي، عبدالحسين، تاريخ يزد، 1317.
15- جامع جعفري، صص 358-353؛ يادگارهاي يزد، ج 2، صص 743-740.
16- جامع جعفري، صص 369-368.
17- همان، صص 379 -370.
18- همان، صص 380-379.
19- همان، صص 369-368.
20- يادگارهاي يزد، ج 2، صص 386-374.
21- به همهي قريهها و قناتها غير از تهره در مجموعهي وقفنامههاي جامعالخيرات که در قرن هشتم تدوين شده اشاره شده است. رک: يادگارهاي يزد، ج 2، صص 493، 490، 437، 404، 400، و 528. قريهي تهره در سال 1068 ساخته شده است. مستوفي بافقي، محمد مفيد، جامع مفيدي، به کوشش ايرج افشار، تهران 1340، ج 3، ص 697.
22- يادگارهاي يزد، صص 746-734؛ جامع جعفري، صص 362-345.
23- A. Amanat ed. op. cit. pp. 140-144.
24- فرهنگ جغرافياي ايران، ج 8 و 10، تهران، 1332.
25- جامع جعفري، صص 495-493.
26- همان، صص 793-792.
27- اما در کتابچه درآمد چند موقوفه نوشته نشده است.
28- غفاري کاشاني، ابوالحسن، گلشن مراد، به اهتمام غلامرضا طباطبايي مجد، تهران، 1369، ص 736.
29- موسوي نامي، ميرزا محمدصادق، تاريخ گيتيگشا، با مقدمهي سعيد نفيسي، تهران، 1363، صص 78-75.
30- جامع جعفري، صص 513-494 و 705.
معرفي سايت مرتبط با اين مقاله
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله