نویسندگان: احمد مصطفی (1)
علاحسن مصطفی (2)
علاحسن مصطفی (2)
چکیده:
سالهای اخیر شاهد تحولات و جنبشهای بزرگی در جهان عرب و اسلام در پاسخ به یوغ و ستم حاکمان و پادشاهان بوده است. این جنبشها، جنبشهای انقلابی یا بیداری اسلامی جهت مطالبهی حقوق غصب شدهی مردم؛ شامل: آزادی، عدالت اجتماعی و برابری بوده است. این مطالبات- خواه مدنی باشند و خواه اسلامی- اجمالاً با اصول و مبانی شریعت اسلامی سازگار و در راستای آن است.شکلگیری این جنبشها در واکنش به بهرهمندی گروه اندکی در جوامع از اکثریت اموال و ثروتهای کشورها همراه با به حاشیه رانده شدن دیگران توسط گروههای اکثریت یا غلبه یافتن گروهی نژادی یا مذهبی و شاخص شدن آنها در میان گروههای دیگر و منحصر کردن همهی قدرتها و ثروتها در خودشان بوده است.
ما به این جنبشها، با ماهیّتهای این گونه، جنبشهای انقلابی و بیداری اسلامی میگوییم. از سویی دیگر؛ جنبشهای دیگری پدیدار شده است؛ این جنبشها از سوی گروههایی با ویژگی انحصارطلبی با هدف تأمین منافع کشورهای خاص شکل گرفته، که بدنبال پیگیری هدف سیاسی مشخّص، سرنگونی و به حاشیه راندن سیاسی، اقتصادی و اجتماعی برخی گروهها و سازمانها در منطقهی خاورمیانه است. این جنبشها در گروههایی نمود یافته که به نام دین، خاورمیانه را فریب داده و بر آن حاکم شدهاند. این گروهها گمشدهی خودشان را در مرام افراطگرایی یافتهاند تا از واقعیت تلخ موجود فرار کرده و از این جوامع انتقامگیری کنند. با توجّه به ناآگاهی این گروهها نسبت به گزارههای علمی و حیاتی، جذب آنها به اسم دین برای ارتکاب کارهایی که جوامع، ادیان و باورهای اعتقادی آنها را بطور یکسان دچار ضرر میکند؛ آسان است. این، همان چیزی است که تحت عنوان جنبشهای تروریستی یا تکفیری از آن یاد میکنیم.
بر این اساس ما در این مقاله به صورت مختصر و موجز به مطالب ذیل خواهیم پرداخت:
هدف و اهمیت بررسی این جنبشها چیست؟ شکلگیری این جنبشها به صورت مختصر چگونه بوده است؟ بررسی موجودیّت این جنبشها در زمان حاضر و مقایسهی آنها با یکدیگر؛ بررسی این که آیا این جنبشها به فرهنگ یا مذهب مشخّصی محدود میشود یا خیر؟ چگونه میتوان بر ارزش جنبشهای انقلابی و حمایت از آنها افزود؟ چگونه میتوان به مقابله با جنبشهای تروریستی و تکفیری از طریق گفتگوهای سازندهی اجتماعی و دینی پرداخت؟
هدف از پژوهش و اهمیت آن:
هدف از این پژوهش، شناسایی ماهیت اینگونه جنبشها، انجام مقایسه میان آنها، توجه به تفاوت آنها و شناخت کسانی که در این جنبشها به دنبال منفعت عمومی برای جامعه و یاری دین هستند؛ و کسانی که به جامعه و دین آسیب وارد میکنند؛ از راه واقعیّت نمونههایی است که در آیندهی نزدیک خواهد آمد.هدف دیگر از این پژوهش رسیدن به پاسخ این پرسش است که: بهترین بنیانها و راههایی که هر جامعهی مسلمان یا حتی غیرمسلمان لازم است؛ از آنها تبعیّت کند تا این جامعه را به نعمت امنیّت برساند و تلاش کند تا موقعیّت آن را بالا ببرد؛ و بیداری مطلوبش را به سبک علمی سالم محقّق کند؛ چیست؟
تمدن بشریّت امروزه، قرار ملاقاتی با اسلام با عظمت دارد که مهربانی، وسعت در نگرش و تسامح با غیرمسلمانان را با خود دارد؛ و به طریق اولی، این مفاهیم و ارزشها را در برخورد با خود مسلمانان مراعات میکند. این ارزشها تمدن اسلام را از دیگر تمدنها متمایز ساخته است؛ تمدّنهایی که دربردارندهی کاستیهایی؛ مانند: سخت گرفتن بر دیگری و به رسمیّت نشناختن او است. امروزه، و در سایهی متغیّرهای بینالمللی و جهانی و با انگیزهای که دین بزرگ اسلام برای بازگرداندن جایگاه مسلمانان دارد؛ ما مسلمانان با اصرار خواستار تعامل مثبت با مسلمانان با وجود تفاوتها، اختلافات و مکاتب مذهبی، فقهی و فکری گوناگون آنان هستیم.
در زمانهای که «جهانی شدن» با همهی ویژگیهای منفی خود درصدد غرق کردن جهان در مجموعهای از تناقضهای ارزشی است؛ مسلمانان خواستار فراخوانی پشتوانهها و پساندازهای تمدّنی خود و ارائه دوبارهی آنها به بشریّتی است که چشم انتظار و مشتاق تکرار این الگوی بینظیر تمدّنی است.
این گونه برخوردها بهترین راهها برای مقابله با رشد فراخوانهای انحرافی است که به جدایی و درگیری دعوت میکنند؛ همانگونه که در اندیشهی خباثت آلودی مشاهده میشود که دشمنان اسلام در تلاشند تا آن را به عنوان نمونه در سوریه، بحرین، یمن و عراق منتشر کنند.
دانستنیهای مهم
بیداری اسلامی:
بیداری اسلامی، نامی است که به هر حال توسّط اسلامگرایان بر خودشان اطلاق شده است. صحبت کردن پیرامون بیداری اسلامی به طور مستقیم ما را به نقش رنسانسی مشخّصی که ممکن است بیداری اسلامی دربردارندهی آن باشد انتقال نمیدهد؛ بلکه به آن اشارهی ضمنی در گفتار روزمرهی سیاسی ما را انتقال میدهد که معیار و شاخص ورود فعّالانهی جنبشهای سیاسی اسلامی در میدان جدال سیاسی کنونی شده است.اسلام به عنوان یک دین و ایدئولوژی اسلامی در طول تاریخ در خدمت نظام سیاسی بنا شده توسّط آن قرار داشته است. وضعیّت در دورههای خلفای راشدین، امویان، عباسیان و عثمانی و در دورانهای معاصر بر همین منوال بوده است؛ شاید تنها استثنا در این زمینه جنبشی است که در ایران اتفاق افتاده است؛ هنگامی که روحانیّت موفّق شد از حدود سه دههی پیش از طریق یک قیام مردمی به حکومت برسد؛ حتی در این نمونه نیز دین در خدمت بنای حکومت قرار گرفته است؛ زیرا ایرانیان موفق شدهاند بازخوانی دینی را از دیدگاه رنسانسی معیّنی انجام دهند که در بنای حکومت ایرانی بر پایههای دموکراسی در چارچوب گرایش متّحد و همسو و تأکید و تمرکز بر پاسخگویی به چالشهای زمانه در سطح علمی، تکنولوژی و اقتصادی بازتاب یافته است. ایرانیان موفقیتهای قابل توجّهی در این سطوح به دست آوردهاند.
اسلام سیاسی در جهان عرب، در اکثر موارد تلاش کرده است تا به پرسشهایی پاسخ دهد که دیگران در پاسخ به آنها ناکام ماندهاند و باعث خروج آنها از حیطهی کار سیاسی شده است؛ و آنها همان پرسشهای خیزش نخست مرتبط با خروج از عقبماندگی، دستیابی به وحدت ملی، رهایی از استعمار با تمامی اشکال گوناگون آن و آزادسازی سرزمینهای اشغالی کشورهای عربی بوده است.
بی شکّ یکی از بزرگترین نمونهی کشورهایی که بیداری اسلامی بزرگی در آن اتفاق افتاده است؛ جمهوری اسلامی ایران میباشد که به رهبری امام خمینی (ره) و از طریق «انقلاب اسلامی» به انجام رسیده است. نمونهی دیگر، ترکیه است که با رسیدن حزب عدالت و توسعه به حکومت با طرح مقابله با فساد خود وارد بیداری اسلامی شده است. نمونهی دیگر در زمینهی بیداری اسلامی، کشور اندونزی است.
جنبشهای انقلابی
جنبشهای انقلابی، جنبشهای بزرگ مردمی هستند که همهی جریانهای مختلف از نظر سطح فکری، خواه لیبرال باشند یا سکولار یا ملی و مذهبی و یا چپگرا؛ و یا مختلف از لحاظ جنس؛ که به دو دستهی زن و مرد تقسیم میشوند یا از نظر گروه سنی؛ از کودکان و جوانان گرفته تا افراد مسّن، در این جنبشها وارد میشوند. هدف آنها دستیابی یکپارچه به اهداف بنیادین یکسان برای مطالبهی حقوق غصب شدهی ملّتها؛ شامل: آزادی، عدالت اجتماعی و برابری است. این مطالبات- خواه مدنی باشند و خواه اسلامی- اجمالاً با اصول و مبانی شریعت اسلامی سازگار و در راستای آنها هستند.شکلگیری این جنبشها در واکنش به بهرهمندی گروه اندکی در جوامع از اکثریت اموال و ثروتهای کشورها همراه با به حاشیه رانده شدن دیگران توسّط گروههای اکثریت بیاستثناء، یا غلبه یافتن گروهی نژادی یا مذهبی و شاخص شدن آنها در میان گروههای دیگر و منحصر کردن همهی قدرتها و ثروتها در خودشان بوده است.
این جنبشها زمانی رخ میدهد که تمام این نیروهای مردمی همپیمان و یکنواخت شوند و همگی این حقوق سلب شده را از حکام و پادشاهان مطالبه کنند تا بار دیگر کفّهی ترازوی قدرت جامعه قدری به حالت اعتدال گذشته خود بازگردد. دلیل این جنبشها ایجاد یک حالت آگاهی و خرد جمعی یا بیداری عمومی به طور همزمان است؛ بازگشت و انصراف از این حالت، از سوی جامعه سخت است. ما به این جنبشها با چنین ماهیّتی جنبشهای انقلابی و بیداریهای اسلامی میگوییم.
ویژگیهای بارز این جنبشها عبارتند از: نگاه باز و گسترده به همهی جناحها و طیفهای جامعه، بالابردن ارزش گفتگو و نقد درونی، اتّخاذ تصمیمهای مفید به حال جامعه و افراد آن، زندگی در میان مردم و فاصله نگرفتن از آنها، دفاع از مسائل آنها و انتخاب گزینهی اصلح از بین آنها.
گاهی از اوقات دیدگاه این گروهها و جنبشها با دیدگاههای جامعه و افراد آن موافق است و گاهی مخالف؛ ولی این مسأله آسیبی و خللی به احترام متقابل وارد نمیکند.
از نمونههای مهم این جنبشها، «انقلاب 25 ژانویهی» اخیر در مصر، «انقلاب یاسمن» در تونس، انقلاب یمن و انقلاب بحرین است. با وجود شکستهایی که همهی آنها را دربرگرفته است؛ ولی آنها هنوز بر مسیر انقلابی خود تا زمان رسیدن همهی این انقلابها به اهداف مورد نظرشان باقی ماندهاند.
جنبشهای تروریستی و تکفیری:
این جنبشها، جنبشهایی با ویژگی تنگنظری و انحصارطلبی هستند که در اصل برای تأمین منافع کشورهای خاصّی که عمدتاً از کشورهای استعماری قدیمی هستند برپا شدهاند. ویژگی دیگر این جنبشها سوء استفاده از جهانی شدن است تا از این حربه برای از بین بردن سایر قدرتها تحت پوشش دین بهره ببرند. حتی در کشورهای اسلامی هم سیستم استعمار میخواهد با همان هدف خاص سیاسی و یا کشاندن کشور به سرخوردگی و به حاشیه رفتن به لحاظ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در همان کشورهای هدف مقاصد خود را پیش ببرد.رسیدن به اهداف، در قالب گروههایی انجام میشود که به نام دین، خاورمیانه را فریب داده و بر آن حاکم شدهاند. این گروهها گمشدهی خودشان را در دین غیرمعتدل و افراطی یافتهاند تا از واقعیت تلخ خود و نبودشان در رأس حاکمیت کشورهای هدف فرار کرده و از این جوامع انتقامگیری کنند. با توجّه به ناآگاهی این گروهها نسبت به گزارههای علمی و حیاتی دیگر؛ جذب آنها به اسم دین برای ارتکاب کارهایی که به خودشان آسیبی نمیرساند؛ بلکه جوامع، ادیان و باورهای اعتقادی آنها را بطور یکسان دچار ضرر میکند؛ آسان است. این، همان چیزی است که تحت عنوان جنبشهای تروریستی یا تکفیری از آن یاد میکنیم.
ویژگی دائمی این گروهها این است که شیوهی رفتاری آنها، طرد دیگران است. همهی مخالفان خود، یا کسانی که در اندیشهی اِعمال عقل خود و مشورت با اهل علم هستند را تکفیر میکنند. ویژگی دیگر آنها عداوت و دشمنی آنهاست؛ زیرا خود را برتر از سایر افراد جامعه میدانند و دائماً تلاش میکنند تا اندیشههای خود را با زور و قوهی قهریه نه با منطق، گفتگو و عقل منتشر کنند.
با وجود این که اعضای این گروهها از ستم، سرکوب و خودکامگی حاکمانشان در درون خود، رنج بردهاند؛ ولی «سیستم هیرارکی» (سلسله مراتبی) خودکامهای در بین آنها وجود دارد که نمیتوانند از دستور فرمانده یا رییس یا ناظر خود سرپیچی کنند و در نتیجه به یک پیرو محض تبدیل میشوند. گویا این وضعیّت، برای آنها از موقعیّتشان در جامعه بهتر است. این گروهها جدای از جامعه زندگی میکنند تا تحت تأثیر گفتار خردمندان قرار نگیرد.
آغاز این جنبشها با پیدایش خوارج و شهادت مولای ما، حضرت علی بن ابی طالب (علیه السلام)، آخرینِ خلفای راشدین، سپس شهادت حضرت امام حسین (علیه السلام) است؛ آن گاه که در کنار حقّ و حقیقت ایستاد و موروثی نشدن خلافت را مطالبه کرد. او اصل مشورت را که جدّ بزرگوارشان، حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) آن را بالا بردند را مورد تأیید و ترفیع قرار داد.
نمونههای بسیاری از این جنبشها وجود دارد؛ از جملهی آنها، سازمان القاعده در افغانستان است که تبدیل به یک نماد بینالمللی تروریسم شده است. این جنبش، به یک سازمان بینالمللی تبدیل شده است که قدرتهای سلطهجویی چون آمریکا و انگلیس آن را ایجاد کرده و همچنان- هرچند به طور ضمنی- از طریق آنها پشتیبانی و حمایت میشوند. این حمایتها با هدف نابودی کمونیست صورت گرفت تا تنها یک قطب قدرتمند و یکپارچه در افغانستان وجود داشته باشد که در سرمایهداری راستگرای افراطی نمود یافته است. علاوه بر این، جنبشهای افراطی دیگری هم با حمایتهای آمریکایی- صهیونیستی در جهان اسلام و عرب پدید آمده است؛ که هدف از آنها اجرای طرح کیسینجر مبنی بر تقسیم جهان اسلام بر اساس مذهب و طایفه از دههی هفتاد قرن گذشته بوده است. تأثیر این جنبشها تا به الآن در اکثر کشورهای جهان اسلام گسترش یافته است؛ مانند ترویج مفاهیمی چون تکفیر، هجرت، جهاد و غیره.
در ادامهی این پژوهش به بررسی ظهور و موجودیت این جنبشها در حال حاضر به صورت مختصر و محدودبودن یا نبودن وجود آنها به یک فرهنگ یا دین خاصی پرداخته خواهد شد.
الف- بررسی جنبشهای انقلابی
عموم ادیان و به خصوص دین اسلام، آغاز انقلابهای بشری را انتقال بشریت از باطل به حق و از تاریکی به نور میدانند. نمیتوان زحمات کشیده شده توسّط فرستادگان الهی از زمان حضرت نوح (علیه السلام) و سپس نوهاش، حضرت ابراهیم (علیه السلام) را جنبشهای انقلابی ندانست. آغاز فراخواندن مردم به حجّ به خودی خود، انقلاب تکوینی برای بشر و همهی آفریدهها به واسطهی انتقال به نور، خیر، حق و مساوات و برابری در حقوق بود. جنبش فرستادگان الهی به حضرت موسی (علیه السلام) رسید. خداوند متعال یهودیانی که به همراه حضرت موسی (علیه السلام) به خداوند متعال ایمان آورده بودند را به سلامت از دریای نیل عبور داد و فرعون و یاران و دستیارانش را غرق کرد. جنبش انقلابی دیگر، در مورد سرگذشت حضرت عیسی (علیه السلام) و رنجهایی که برای انتشار پیامهای مسیحیت تحمل کرد؛ تجلّی یافته است. در نهایت، با خبرچینی یهودای اسخریوطی با موافقت روم، پس از عشای آخر کارش به پایان رسید؛ و خداوند متعال او را به آسمانها بالا برده و مورد حمایت خود قرار داد. شاگردان او ایمان خود را از دست ندادند. آنها به نشر تعالیم مسیحیت و عشق و محبتی پرداختند که حضرت عیسی (علیه السلام) منادی آن در سراسر جهان باستان بود. بالاخره در این سیر رسالات الهی و رسولان الهی به اسلام میرسیم. مشهورترین انواع جنبشهای انقلابی مسالمتآمیز در آن تجلی یافته است؛ زیرا دعوت پیامبر باعظمت اسلام، حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) از زمانی که از آسمان از طرف خدا بر ایشان وحی نازل گشت 23 سال در جهاد و تبلیغ ادامه یافت. تا این که توانست بنیانهای امّت اسلامی را بر مبنای عدالت، آزادی و برابری استوار کند. سپس، ترور حضرت علی (علیه السلام)- که از مهمترین و مشهورترین ترورهای عالم است- مطرح میگردد که بر اندیشهی تروریستی و تکفیری بنا شده بود؛ زیرا خوارج این عمل زننده را به نام اسلام انجام دادند. این اندیشه با جریانات کنونی در دنیا مرتبط بوده و تکرار آن است.در ادامه، انقلابی به رهبری فرزندش امام حسین (علیه السلام) وجود دارد؛ که در مقابل معاویه پسر ابوسفیان ایستاد؛ زمانی که به مخالفت با اصل شورا در انتخاب امیر و خلیفهی مسلمانان پرداخت. معاویه با پسرش، یزید، به عنوان امیر مسلمین بیعت کرد و امام حسین (علیه السلام) آن را نپذیرفت و نتیجهی آن جنگ نژادی بین ارتش 35 هزار نفره از سربازان و رزمندگان لشکر یزید در برابر تنها 70 نفر از یاران امام حسین (علیه السلام) که خود حسین (علیه السلام) هم در ضمن آنها بوده است.
یزید به لشکریان خود اینگونه القا کرده بود که باید امام حسین (علیه السلام) را به قتل رساند؛ چون او صفوف یکپارچهی امّت اسلامی را شکافته است؛ امّا واقعیّت اینگونه نبود؛ بلکه امام حسین (علیه السلام) بر اصلی که جدّ بزرگوارش آن را نهادینه کرده بود ثابت قدم و استوار بود. این اصل، ولایت داشتن افراد شایسته و نزدیکان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و معتمدین ایشان برای حاکمیّت بر مردم بود.
این برخورد با امام حسین (علیه السلام) باعث تداوم جریان استبداد و خودکامگی تا نیمهی دوم قرن بیستم در همهی جهان اسلام و مستعمره شدن آنها شده است. اگر وجود فرهیختگان، دینداران، نسل اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و شخصیتهای ملی نبود؛ امکان نداشت که انقلابها از نیمهی قرن بیستم پدیدار شوند. به خصوص انقلاب 1952 در مصر که بر اساس همین مبانی اجدادی آنها و ظهور جنبش افسران آزاد به رهبری رئیس جمهور مرحوم جمال عبدالناصر بنیانگذاری شده است. او آرزوی بزرگی در آزادی تمام کشورهای جنوب (آفریقا، آسیا و اروپا) داشت. کشورهایی که از خون آشامیهای مستعمرین به شدت رنج میبرد. این انقلاب، در جهان اسلام موج دوم برای انقلابهای جدید و مدرن و معاصر ما بود؛ زیرا که باعث ایجاد تغییر و تحوّل در نظامها و سیستمهای غربی شد. رهآورد آن، نظامهای ملی برای حاکمیّت بر این کشورها بود. با این حال، با توجّه به عوض شدن شکل و شمایل استعمار و نمودیافتن آن در برنامههای اقتصادی سرمایهداری راستگرای افراطی در مؤسسات مالی بینالمللی؛ مانند: صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی، این تحوّل ناکام ماند. مشاوره و توصیههای این نهادهای مالی به دولتهای ملی این کشورها به افزایش شکاف عمیق بین غنی و فقیر، توزیع ضعیف منابع درآمدی و بحرانهای اقتصادی منجرّ شده است. این مشکلات به بحرانی شدن و وخامت وضعیّت دموکراسی، افزایش خودکامگی و نبودِ عدالت اجتماعی، مساوات و برابری، عدم شفافیت و ناکارآمدی منجر شده است که به نوبهی خود باعث شکلگیری موج سوم شده است. موج سوم به تازگی در خود سیستمهایی رخ داده که امتداد جنبشهای انقلابی است؛ به ویژه پس از فرورفتن منطقهی خاورمیانه در جنگها و بحرانها؛ که در همهی کشورها بدون استثنا رخ داده است. حتی اگر منابع و آوردههای مالی انها به صورت موقّتی بسیار بالا باشد؛ مانند: «کشورهای شورای همکاری خلیج فارس» که مدّعی ثبات هستند؛ ولی ثبات مشکوکی است.
این کشورها به شکل ضمنی با نیروهای استعمارگر برای به دست آوردن منافع متقابل پیمان امضا کرده است. ما از این جریانها مطلع هستیم. بر این اساس، انقلابها و بیداریهایی در مصر، تونس، یمن و بحرین صورت گرفته است.
امّا با وجود این که این انقلابها در سطح وسیعی صورت گرفته است؛ برخی وجود دارند که به مقابلهی با این انقلابها پرداخته و تلاش مجدّانه دارند تا آنها را با شکست مواجه کنند. ما این موضوع را در مبحث «جریانهای تروریستی و تکفیری» بررسی خواهیم کرد.
ب- جنبشهای تروریستی و تکفیری
ظهور جنبشهای تروریستی از ابتدای تاریخ با کشته شدن هابیل توسّط برادرش، قابیل، به سبب کینه، نفرت و کوتهفکری نسبت به او به دلیل نزدیکتر بودن هابیل به خداوند متعال سرچشمه گرفته است. نفرت، کراهت و کوتهفکری افق دید از پایهها و بنیان تروریسم و تکفیر محسوب میشود.ما به این مطلب در پاراگراف قبلی اشاره کردیم که در مورد پیامبران اتفاق افتاده و موجب مرگ آنها شده است؛ مانند حضرت عیسی(علیه السلام) و حضرت یحیی (علیه السلام)؛ کسی که به دلیل یاری حق با فتوای خود به امپراتور شام، هیرود، مبنی بر حرمت جمع کردن میان ازدواج با مادر و دختر به صورت همزمان، کشته شده است. نتیجهی این فتوا بریده شدن سر حضرت یحیی (علیه السلام) بود. حادثهی کشته شدن حضرت یحیی (علیه السلام) و خبرچینی از حضرت عیسی (علیه السلام) مشابه کشتن دو نوهی آنها، حضرت علی (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) به دست پلید خوارج و بخشی از لشکر یزید است.
با ظهور امپراتوری بزرگ اسلامی در قرون وسطی، غرب در چاه جهالت و گمراهی به سر میبرد. کلیسا بر حکومت سیطره داشت و هنگامی که یکی از علما تلاش میکند تا به تفکر خارج از سیستم بپردازد یا علومی که از مسلمین گرفتهاند را بالا ببرد؛ مخصوصاً علوم دنیوی و طبیعی؛ مانند: فلسفه، جبر و طب؛ به ارتداد و بدعتگذاری متهم میشد و به محاکم بازجویی تحویل داده میشد. این در حالیست که حکومت عباسی در بغداد یا امپراتوری آندلس مهد اسلام میانهرو بوده است.
ابن رشد، این فیلسوف بزرگ آندلسی عرب، در حالی که در عرصهی وجود پدید آمده که یک تمدن و میراث معماری از خود به جا گذاشته است که اسپانیان تا به حالا در گردشگری بر آن تکیه میکند؛ هم چنین امپراتور عباسی تا مرزهای کشور چین و هند گسترش یافت. در داخل مرزهای یک کشور طرفهای مختلف فکری و اعتقادی را مییابیم. اما همهی گرایشها و اندیشهها مورد توجّه قرار میگرفت؛ امین، مأمون، جاحظ، ابونواس و ابوحنیفه نعمان و ابن حنبل، از بخاری و مسلم گرفته تا ابن سینا و خوارزمی؛ همهی علوم شکوفا شد. امّا با بروز پدیدهی افراطگرایی مذهبی و عقبماندگی قدرت مسلمانان رو به زوال رفت و در نتیجه در معرض این پدیدهها قرار گرفتند. از جنبشهای مهم تروریستی، استعمار کشورهای عربی و اسلامی توسّط غرب با یک هدف اقتصادی و آن صادر کردن محصولات تولیدی انباشته شدهی ناشی از تولید زیاد بوده است.
پس از جنبشهای آزادیبخش در قرن گذشته- همانگونه گفته شد- استعمار به شکل و قالب جدیدی ظهور یافته است. استعمار جدید، دنبالهروی اقتصادی، سیاسی و فرهنگی است. این مسأله در حد خودش تروریسم جدید محسوب میگردد؛ چراکه آنها قصد دارند همهی کشورهای اسلامی و عربی بیرون از قلمرو استعمار را تحت استعمار فکری جدیدی قرار داده و با ادّعای به روز بودن و تمدّن الگوی رفتاری این کشورها را مطابق الگوی مصرفگرایی غربی در همهی عرصهها تغییر دهند. این ترفند در کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به عنوان نمونه تا حدّ زیاد و گستردهای موفق شده است؛ امّا موفقیت این ترفند در مورد کشورهای دارای تمدّن طولانی؛ مانند: مصر، ایران، شام، الجزایر و تاحدودی ترکیه، با دشواری و مقاومت همراه بوده است.
پایهگذار تروریسم دینی، غرب و هدف از آن سیاسی بوده است. هدف غرب از گسترش تروریسم دینی شکست کمونیسم، در هم شکستن اتحاد جماهیر شوروی و فروپاشی نظم جهانی متوازن میان شرق و غرب از طریق کاشتن «اسامه بن لادن»- دانشآموختهی عربستان سعودی مشغول به تحصیل در لندن- به همراه گروهی از جوانان کم سن و سال با رژیمهای دست نشاندهی آمریکا در منطقه، بوده است. متأسفانه برای این جهاد شکست خورده در افغانستان، از طریق شیوخ مزدور با ادّعای آزادسازی افغانستان از اشغال روس با پشتیبانی مادی و لوجستیکی، برای گروهی از جوانان بیاطلاع از ماهیت دین ترویج و تبلیغ صورت گرفته است. سپس به اکثر این افراد، جهت تسهیل در انجام مأموریّتها و آسانی رفت و آمد در غرب، تابعیّتها و گذرنامههای غربی داده شده است. با پایان یافتن مأموریت آنها، نوبت به خلاص شدن از شرّ آنها میرسد؛ در نتیجه، خودشان به بهانهای برای جنگ بر ضدّ اسلام و کشورهای جهان اسلام تبدیل میشوند.
با شکست کمونیست و تک قطبی شدن قدرت در منطقه و خلأ قدرت در جهان، توجّه انظار عمومی به سوی ایجاد دشمن جدیدی دوخته شده است که به قدرتهای استعماری اجازه میدهد تا از نو بر جهان مسلّط شوند. این دشمن جدید، اسلام است؛ به ویژه پس از ظهور «اشتراوس»، بنیانگذار مکتب نو راستگرایان، و ورود شاگردان او به حکومت؛ مانند: بوش پدر و پسر و تیم کاری همراه آنها؛ که کتابهای تحریکآمیزی؛ مانند: «پایان جهان» و «برخورد تمدنها» نوشتهاند. مشهورترین کسانی که این کتابها را نوشتهاند: «فوکویاما»، «هنتینگتون» و «کاندولیزا رایس» هستند که به تروریسم فکری و نگاه پست به اعراب، مسلمانان و اسلام به صورت کلّی، تشویق و تحریک میکنند.
با وجود اقداماتی برای پاسخ به این تروریسم فکری؛ مانند: ابتکار عمل رئیس جمهور خاتمی در زمینهی طرح گفت و گوی تمدنها، که توسط سازمانهای بینالمللی و واتیکان تصویب شده است؛ و همزمان با حوادث جعلی، 11 سپتامبر، توطئه تروریسم فکری از طریق بمباران افغانستان، سپس عراق، و آنگاه جنگ 33 روزه لبنان و سپس اتّفاقات غزّه انجام گرفته است.
با شکست غرب در رسیدن به اهداف و طرحهای خود و تحمّل خسارت 12 تریلیون دلاری از جنگافروزی در کشورهای اسلامی ما؛ غرب بار دیگر به سراغ تروریست فکری و ایجاد فتنه در میان افراد جامعه از طریق بالا بردن درگیریهای فرقهای خواه در درون یک دین واحد (دعوای شیعی- سنّی) و خواه داخل یک کشور (دعوای مسلمان- مسیحی) رفته است. بر این اساس حوادثی را در مصر مییابیم. مهمترین آنها، فیلم توهین کننده به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است. گفته شده است که کارگردان این فیلم، اصلیت قبطی مصری دارد. هدف از ساخت این فیلم، افشاندن بذر فتنه است؛ همانگونه که پیش از این، حتّی در دورهی همهپرسی اخیر اتفاقاتی با قبطیها روی داده است. حوادث عراق، سوریه، بحرین، عربستان سعودی، یمن و لبنان در سطح یک دین و درگیریهای شیعی- سنّی و حتّی میان خود اهل سنّت است. این درگیریها، خلط میان فکر و دین و متّهم کردن جریانهای قومی، چپگرا، لائیک و لیبرالی به کفر از مصادیق تروریسم فکری است. این موارد در همه پرسی اخیر تجلّی یافته است. آنچه در اسکندریه اتفاق افتاده است و همهی موارد گذشته در زیرمجموعهی تروریسم فکری، مذهبی و تکفیری قرار میگیرد.
همهی وضعیّتهای گذشته در خلط میان تروریسم دینی و فکری با هم مشترک هستند. چنانچه لیبرالیسم، یا لائیسم و یا قومیّتگرایی، بخشی از اندیشهی پیامبراکرم ما (صلی الله علیه و آله و سلم) بود؛ ایشان به موارد زیر در احادیث صحیحی اقرار نمیکردند. از طریق احادیث صحیح، بنیانهایی برای این اندیشه تأسیس میشود.
در احادیث صحیحی که از ایشان نقل شده است؛ ایشان دعوت به علم کرده است:
«به دنبال علم بروید؛ هرچند در کشور چین باشد.»، «اهل مکه، بخشهای آن را بیشتر میشناسند».، «شما امور دنیویتان را بهتر میدانید». در این احادیث رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با صراحت از تعامل با امور دنیوی؛ آنگونه که به نظر ما میرسد و مردم هم بر این مطلب اتّفاق نظر دارند و با بهترین وسیله، سخن میگوید. روایات دیگری وجود دارد که به «مساوات و برابری» تشویق میکند؛ مانند: «هیچ سفیدپوستی بر سیاهپوست یا عرب بر عجم برتری ندارد؛ مگر به واسطهی تقوا». و در این مورد تصریح قرآنی هم داریم که میفرماید: «ما شما را از قبائل و ملتها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید...» و همچنین «با حکمت و موعظهی نیکو به راه پروردگارت دعوت کن» و «اگر خشن و تندخو بودی از اطراف تو پراکنده میشدند»
تمامی موارد ذکرشده، بر مشروعیّت گفتگو حتی با مخالفان خودت؛ نه تنها در افکار بلکه در مورد مذهب و دین نیز بنا شده است. اما جهالت، عدم به کارگیری عقل، تنفّر، کینه و فتنه بسیاری از مردم را از درک این امور بازمیدارد که باعث شکست تلاشهای به منظور تقریب و گفت و گو بین مذاهب اسلامی و در آینده باعث شکست در گفتگو با ادیان دیگر و گفتگوهای فرهنگیای خواهد شد که بر این مبنا تأسیس شدهاند و این باعث ضررهای پی در پی در مقابل غرب و خودمان خواهد شد و این چیزی است که برای ما اهمیت بیشتری دارد.
چگونه میتوانیم ارزش جنبشهای انقلابی را افزایش دهیم و از آنها حمایت کنیم؟ چگونه میتوان با جنبشهای تروریستی و تکفیری مقابله کرد؟
الف) ضرورت تشکیل انجمنهای بیداری اسلامی با هدف حضور عالمان علوم دینی و دنیوی و همچنین نزدیک کردن دیدگاههای این دو به هم و مقابله با فتواهایی که شهروند مسلمان را در هر کشور اسلامی مضطرب میکند. با این کار، آراء و اندیشهها تکامل مییابد؛ به گونهای که با متغیّرهای بسیار زیاد و پیچیدهی عصر حاضر خود را تطبیق میدهند.
ب) ضرورت دسترسی انجمنهای بیداری به گروههای به حاشیه رانده شده؛ مانند: انجمن نخبگان مذهبی که در آن جوانان و زنان به مثابهی بازیگران اساسی در این انجمنها فعالیت میکنند. تخصیص درصد معقولی از فضای کار انجمنها به آنها که با گسترهی فعّالیت آنها متناسب است و ارتباط دادن آنها با جریان کارهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و مشکلات امّت؛ شامل: جهالت، فقر، بیکاری و بیماری.
ج) تلاش برای مرتبط کردن کنفرانسها و مؤسسات بیداری اسلامی با نهادهای بزرگتری که در جهان اسلام وجود دارند؛ مانند: الازهر، سازمان همکاری اسلامی، اتحادیه عرب و سازمانهای عربی اسلامی ویژه؛ مانند کشورهای عدم تعهّد و تلاش برای متحدساختن منابع اطلاعاتی و شبکههای رسانهای برای اطلاعرسانی در مورد کنفرانسها، دستور کار، اهداف و پیشنهادات آنها؛ چرا که بسیاری از شهروندان عادی در مورد مسائل روی داده در چنین کنفرانسهای بینالمللی و منطقهای و بازتابهای آنها برای عموم مردم، به عنوان مخاطب هیچ چیزی نمیدانند؛ و این بعد از انقلابها و بیداریهای اتفاق افتاده در کشورهای عربی و اسلامی شایسته و برازندهی ملتها نمیباشد؛ در وضعیّتی که این کنفرانسها دستور کار سالیانه دارند و از تمام فعّالان در جهان اسلام خواه در زمینههای دینی یا دنیوی درخواست ارائهی پژوهش دارند.
د) تلاش برای استفاده از روش علمی صحیح در طرح مسائل مربوط به تقریب مذاهب و دیدگاهها، تشخیص شکست یا عدم موفقیت در تلاشهای تقریب از طریق صدور گزارشهای مرتّب دورهای برای این انجمنها و ایجاد یک مرکز رصد و پایش در کشورهای جهان اسلام که وظیفهی آن رصد و پیگیری روند پیشرفت گفت و گوی میان ادیان و مذاهب و فرهیختگان در جهان اسلام و میزان تأثیرگذاری آن در سطح نخبگان یا عموم جامعه و تعیین درصد پیشرفت یا پسرفت و بررسی و درمان آسیبها است.
هـ) مشارکت در برنامههای تبادل نظر جوانان، دانشجویان و زنان از طیفهای مختلف و شرکت دادن آنها در برنامههای مشترک آموزشی و مهارتآموزی در داخل ایران؛ این برنامه یکی از مهمترین نقاط این محور محسوب میشود؛ چراکه آنها هسته مرکزی تقریب حقیقی در آینده خواهند شد و این به نوبهی خود تمام اشکال شیوهها و سبکهای دو جانبه تعامل میان آنها و مذاهب و ادیان را پوشش خواهد داد.
پینوشتها:
1. عضو شورای آفریقایی مطالعات توسعه، پژوهشگر و مشاور اقتصادی، اجتماعی و سیاسی؛ مسئول روابط خارجی داوری بینالمللی و ابزارهای جایگزین جهت حل و فصل منازعات
2. کارشناس و مشاور اقتصادی در عرصههای خدماتی و رفاهی؛ فعّال سیاسی
1. احمد مصطفی، الأسباب الکامنة وراء تأخّر انتصار الثورات فی الدول الإسلامیة، مصر کحالة للدراسة، اسکندریه- مصر، همایش بیداری اسلامی و جوانان، تهران 29-30 ژانویة 2012.
2. ___، گفتگوی تمدنها.
3. احمد وهبان، الصراعات العرقیّة و استقرار العالم المعاصر، پژوهش در مورد اقلیّتها، گروهها و جنبشهای نژادی، بخش علوم سیاسی دانشکدهی بازرگانی، دانشگاه اسکندریه، الدار الجامعیّة، 2003/ 2004.
4. انور ورده (محقق و اندیشمند اسلامی- سوری)، الأسالیب الفکریّة و العلمیّة للتقریب بین المذاهب الإسلامیّة.
5. ایران: السیناریو الأمریکیّ لؤاد الصحوة الإسلامیّة، مقالهای در سایت CNN- شنبه 12 نوامبر 2011.
6. عادل ثابت، النظریّة السیاسیّة الحدیثة، پژوهشی در مورد الگوها و نظریّات ارائه شده جهت فهم و تفسیر جهان سیاست، بخش علوم سیاسی دانشکدة بازرگانی، دانشگاه اسکندریه، مکتبة خوارزم، سال 2002، شناسة بینالمللی: 8-66-5603-977.
7. علاءالدین زعتری، أمل نجاح التقریب بین المذاهب الإسلامیة، پژوهش ارائه شده به هجدهمین کنفرانس وحدت اسلامی با نظارت نشست جهانی تقریب مذاهب اسلامی، تهران 24-26 آوریل (فروردین) 2005.
8. هل هو سوء استخدام مواقع التواصل الاجتماعی بین و/ أو فی المجتمعات الدینیّة أم هو إرث ثقافیّ و فکر انتقل إلیها- سلبیّات استخدام مواقع التواصل الاجتماعیّ، پژوهش ارائه شده توسّط من (احمد مصطفی) در نهمین دوره کنفرانس ادیان در دوحه 24-26 اکتبر 2011.
9. یوسف قرضاوی، الصحوة الإسلامیّة و هموم الوطن العربیّ و الاسلامیّ: (صحوة الشباب المثقّف)،- چهارشنبه دوم ربیع الاول 1422 هجری قمری مطابق با 2001/5/23.
10. Ethics of Globalization: an Urgency for Dialogue - Ahmad Jalali - included in a book with a title “Hegemonie et Civilization de la Peur” - Published by the Academy of the Latinity, Rio De Janeiro, Brazil in April 2004 - ISBN: 85-7261-031-6
11. Ahmed Moustafa - http://intellecto.wordpress.com/2010/03/16/ahmed-moustafa- commentary-and-assessment-on-5th-arab-youth-forum-7th-arab-reform-forum-held-at- bibliotheca-alexandrina-fm-27-feb-till-3-mar-2010/
12. http://intellecto.wordpress.com/2010/03/01/%D8%AD%D9%88%D8%A7%D8%B1 %D8%A7%D9%84%D8%AD%DA%B6%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D8%AA/
13. Ahmed Moustafa - http://intellecto.wordpress.com/2011/08/17/the-visit-of-the- egyptian-popular-cultural-and-cinema-delegation-to-iran-fm-26-july-1-august-2011/
منبع مقاله :
گروه نویسندگان؛ (1393)، مجموعه مقالات کنگره جهانی جریانهای افراطی و تکفیری از دیدگاه اسلام، قم: انتشارات دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیه السلام)، چاپ اوّل.