تفاوت ارزش‌ها و هستی‌ها

میانگری‌های هستی و نقش و نگارهای آفرینش با یکدیگر تفاوت دارند. و در این میان، ارزش‌ها نیز گروه خاصی از هستی‌هاست، فلسفه بحث از مطلق وجود است، نه وجود مطلق. لذا، فلسفه همیشه از هستی‌های حقیقی بحث می‌کند و حق
جمعه، 15 مرداد 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
تفاوت ارزش‌ها و هستی‌ها
 تفاوت ارزش‌ها و هستی‌ها

 

نویسنده: مهدی حائری یزدی




 

میانگری‌های هستی و نقش و نگارهای آفرینش با یکدیگر تفاوت دارند. و در این میان، ارزش‌ها نیز گروه خاصی از هستی‌هاست، فلسفه بحث از مطلق وجود است، نه وجود مطلق. لذا، فلسفه همیشه از هستی‌های حقیقی بحث می‌کند و حق ندارد پا از حریم موضوع خود فراتر بگذارد و درباره‌ی اعتبارات محض، که از حقیقت وجود بهره‌ای ندارند. بحث و گفتگو کند مگر تا آن جا که این اعتبارات از نوعی وجود ذهنی بهره‌مندند.
چون بر طبق روش‌شناسی اسلامی، تمایز علوم به تمایز موضوعات است، و چون موضوع دانش فلسفه، مطلق وجود است، هرجا که وجود است آن جا فلسفه است، و آن جا که مطلق وجود نیست و هستی به حیثیتی تقییدی مقید می‌شود فلسفه نیست، بلکه علم است. وقتی که موضوع دانشی از دانش‌ها موضوع فلسفه نباشد، قهراً آن دانش فلسفه نیست. موضوع ریاضیات جسم تعلیمی یا مقدار است. مثلاً، در علوم ریاضی گفته می‌شود که زوایای مثلث مساوی قائمتین است. در این جا اسمی از وجود نیست، بلکه وجوداتی، فی‌المثل وجود مثلثی، قبلاً فرض شده است. و در تقدیر چنین است که اگر مثلثی باشد یا هر جا که مثلثی وجود پیدا کند، زوایای آن مثلث مساوی با قائمتین است. در این جا نه در موضوع و نه در محمول قضیه بحثی از مطلق وجود بسیط نیست. بنابراین ریاضیات وارد مباحث فلسفه نمی‌شود. در علم طب، طبیب از بدن مریض از جهت صحت و اعتلال بحث می‌کند. او در ابتدا وجود شخص مریض و مرض را فرض می‌کند و سپس از رابطه‌ی بین شخص مریض و مرض بحث و بررسی به عمل می‌آورد. در خود قضیه‌ی طبی به هیچ وجه وجود مذکور نیست و به همین جهت، طب ارتباطی به فلسفه پیدا نمی‌کند، بلکه مربوط به علم می‌شود، زیرا که از رابطه‌ی استی میان موجودات بررسی می‌کند. در سایر علوم هم وضع به همین منوال است. شما در هیچ علمی وجود را به عنوان موضوع یا محمول نمی‌یابید. تنها دانش فلسفه است که موضوعش مطلق وجود است و در قضایا و مسائل آن، مطلق وجود، محمول قرار می‌گیرد. در علوم چه ریاضی و چه علوم طبیعی و حتی در همه‌ی هنرها و فنون، وجودِ موضوع و محمول قبلاً فرض شده است یا به شکل قضیه‌ی حملی یا به شکل قضیه‌ی شرطی. آن کلمه «است» که رابطه‌ی قضایای علمی است «استِ ترکیبی» است و در حقیقت «نسبت حملیِ ترکیبی» است که وجود در آنجا حالت ربط و نسبت پیدا می‌کند و به معنای وجود محمولی نیست. مثلاً، می‌گویید: «این شخص، مریض است» یا «این مریض دارای فلان مرض است». در این جا «است» به معنی وجود محمولی نیست بلکه به معنای رابطه است. مطلق هستی آن هستی بسیطی است که در قضایا محمول واقع می‌شود. قضایا و مسائلی نظیر «خدا هست»، «جهان هست» یا «نفس هست» قضایا و مسائل فلسفه است و قضیه‌ای که در آن «هست»، محمول نباشد از حوزه و جرگه‌‎ی قضایای فلسفه بیرون است. این قاعده و دستورالعملی در فلسفه‌ی اسلامی است و هر کس که از آن سرپیچی کند از حوزه‌ی علوم اسلامی بیرون است.
در علم اخلاق هم، که اصطلاحاً مسائل ارزشی را تشکیل می‌دهد، آن جا که به هستی‌های مقدور می‌پردازیم، این هستی‌ها، از حیث هستی بودن، داخل در فلسفه‌اند و هنگامی که هستی‌هایی مقدور را به هستیِ خود یا هستیِ اراده‌ی خود منسوب و مربوط می‌سازیم و می‌گوییم «این کار و کردار من است» یا «من این عمل را انجام داده‌ام» از قلمرو فلسفه خارج می‌شویم و در قلمرو علم اخلاق قرار می‌گیریم. به همین ملاحظه است که علم اخلاق را از فلسفه‌ی اخلاق جدا ساخته‌اند. تا جایی که از هستی‌های مستقل گفتگو می‌کنیم در مسائل فلسفه کاوش کرده‌ایم. اگر بگوییم عدل موجود است یا ظلم موجود نیست یا عدل باید باشد و ظلم نباید باشد. اینها همه از مسائل فلسفه‌ی اخلاق است. اما اگر بگوییم این کار نیک است و آن عمل زشت است، این قضایا داخل در حوزه‌ی علم اخلاق است و از قضایای ارزشی است.

اعتباریات نفس‌الامری

ارزش‌ها و اعتباریات (1) بر دو نوع‌اند: یک نوع ارزش‌ها و اعتباریات فلسفی است که از عوارض مطلق وجود و از مسائل حقیقی فلسفه است، و دیگری ارزش‌ها و اعتباریات غیرفلسفی است که ارتباطی به مسائل فلسفه ندارد بلکه به حقوق و فقه ارتباط پیدا می‌کند. اعتباریاتی که مربوط به فلسفه‌اند اعتباریات نفس‌الامری نام دارند که بازگشت آنها به مطلق هستی است، نه هستی مطلق، مثل فوقیت و تحتیت که در زمره‌ی مسائل مطلق وجود محسوب می‌شوند، زیرا فوقیت و تحتیت مستقیماً وجود ندارد، بلکه به وجود منشأ اعتبار خود به نوعی وجود حقیقی پیدا می‌کند بدین گونه که، مثلاً، چتری که هنگام باران و برف بالای سر خود می‌گیرید وجود دارد، چون تا وجود نداشته باشد بالای سر شما قرار نمی‌گیرد. همچنین، تا زمینی زیر پای شما نباشد، نمی‌توانید بر روی آن قرار بگیرید. بنابراین فوقیت و تحتیت، ابوت و بنوت، روابط و اعتباراتی محسوب می‌شوند که خودشان فی نفسه جزء مصادیق مطلق وجود نیستند بلکه آنها را از حقایق عینی وجود در ذهن اعتبار می‌کنیم، منتها نه بدان معنی که اختیارشان در دست خودمان باشد؛ در عالم خارج باید سقفی وجود مستقل داشته باشد که فوق شما قرار بگیرد، ولی غیر از دو وجود مستقل از ذهن، یعنی شیء بالای سر شما، که جوهری جامد است، و خودتان، که به عنوان جوهری انسانی زیر آن هستید، چیز ثالثی به عنوان فوقیت یا تحتیت در عالم خارج تحقق ندارد. هر چیزی که از حقایق عینی اشیا و حقایق وجود انتزاع شود ولی خودش ما بازا نداشته باشد از اعتباریات نفس‌الامری فلسفی است. از اعتباریات است به جهت این که دارای مصادیق حقیقی و عینی نیست و تنها در ذهن به وجود می‌آید، و نفس‌الامری است به علت این که بالاخره بازگشت آن به وجود است، و به خاطر این که منشأ انتزاع آن امری حقیقی و واقعی است، از مفاهیم فلسفه است. فوق، یعنی ذات فوق، وجود دارد، ولی فوقیت وجود عینی ندارد. تحت، یعنی ذات تحت، خودش وجود دارد، ولی تحتیت وجود عینی ندارد. تحت، یعنی ذات تحت، خودش وجود دارد، ولی تحتیت وجود عینی ندارد. بنابراین، فوق و تحت مابازا و مصداق دارند و شما می‌توانید مصداق فوق را، که مضاف مشهوری است، لمس کنید: دستتان را به سقف بزنید یا به سقف نگاه کنید. پس مفهوم فوق اعتباری و انتزاعی نیست. ولی فوقیت، که مضاف حقیقی است، مابازا ندارد.
هر چیزی که به نحوی از انحا- یا خودش یا منشأ انتزاعش- واقعیت و وجود مستقل عینی داشته باشد، داخل در فلسفه است و فلسفه حق داد که از آن بحث کند، مثلاً در بحث اصالت وجود و اصالت ماهیت اسلامی گفته می‌شود که وجود اصیل است و ماهیت اعتباری. اعتباری بودن ماهیت مربوط به اعتباریات فلسفی است. بعضی خیال کرده‌اند که اعتباری بودن ماهیت به معنای نومینالیسم (2) است. نومینالیسم نوعی سوبژکتیویسم (3) است، یعنی شما نام‌گذاری می‌کنید و تنها مسما را در ذهن تصور می‌کنید، حال آن که اعتباریات فلسفه هرگز به معنای نام‌گذاری نیست. اعتباریات فلسفه واقعیت عینی دارد. مگر وقتی می‌گویید بر روی صندلی نشسته‌اید یا زیر سقف هستید، این حاکی از نومینالیسم است؟ شما چه نام‌گذاری کنید چه اصلاً حرفی نزنید، الان حقیقتاً زیر سقف هستید، اگر می‌گوییم که ماهیات در فلسفه اعتباری هستند، اعتباریت به این معنا نیست که، مثلاً، صفت یا نام انسان را به انسان اعطا می‌کنیم و او را به این نام می‌خوانیم، و زردآلو را زردآلو می‌گوییم تا جایی که اگر ما نام انسان را بر روی این موجود نگذاریم و آن دیگری را زردآلو نخوانیم، آنها دیگر نه انسان‌اند و نه زردآلو. بلکه معنایش این است که این ماهیات از حقایق وجود انتزاع و شناسایی می‌شوند. اولین چیزی که به حقیقت و واقعیتش پی می‌بریم وجود است و سپس از حقیقت وجود ماهیات را می‌فهمیم و در ذهن خود ضبط می‌کنیم. در جعل و تأثیر نیز همین‌گونه است. چیزی که حقیقتاً از علت در عالم پدیدار می‌گردد وجود است و پس از پدیدارشدن وجود، می‌توانیم ماهیات را در ذهن خود از حقایق وجود بفهمیم و اعتبار کنیم. به قول ابن سینا، «ما جعل الله المشمش مشمشاً بل اوجده» (خدا زردآلو را زردآلو نکرده، بلکه آن را به وجود آورده است). در اصالت وجود (4) اسلامی هم آن جا که می‌گوییم ماهیت انسان اعتباری است و وجود او حقیقی است، منظور این است که وجود انسان است که در خارج تحقق بالذات دارد. ماهیت از حقیقت این وجود انتزاع می‌شود، و این اعتباری حقیقی و نفس‌الامری است، نه به معنای نومینالیسم یا سوبژکتیویسم. به همین علت که این اعتباریات به حقایق عینی مربوط می‌شدند، به آنها اعتباریات حقیقی و نفس‌الامری می‌گویند؛ و چون از عوارض ذاتی مطلق وجودند، از مسائل حقیقی فلسفه، که از مطلق وجود بحث می‌کند، به حساب می‌آیند.

اعتباریات محض یا هستی‌های حقوقی

نوع دیگر اعتباریات، اعتباریات به معنای ارزش‌های حقوقی است که اصلاً مبدأ و منشأ حقیقی و عینی ندارد، مثل ملکیت، زوجیت، رقیت و ولایت، مالکیت، اعتباری فقهی و حقوقی است. خود حق از اعتباریات محض است. نظامی حکومتی، که خود اعتباری و قراردادیِ محض است، اعتباریاتی دارد که طبق آن نظام حکومتی، تحقق و وجود حقوقی پیدا می‌کند؛ البته نه تحقق فلسفی، بلکه تحقق ارزشی و غیرحقیقی. مثلاً، شارع مقدس اسلام در مورد زن و مرد تحت شرایط خاصی اعتبار زوجیت کرده است و بر اساس این شرایط و تشریفات لفظی، علاقه‌ی زوجیت به وجود می‌آید. توجه داشته باشید که در این جا هم می‌گوییم علاقه‌ی زوجیت «به وجود می‌آید». نگویید چون ارزش است، وجود ندارد. زوجیت در این نظام و محیط به عرصه‌ی وجود اعتباری می‌آید و در عالم اعتبار، حقیقتی پیدا می‌کند که می‌توان از وقوع و عدم وقوع آن خبر داد، چنان که می‌گوییم در فلان تاریخ ازدواج کرده‌ام. خلاصه، می‌خواهیم بگوییم که آن هم از هستی‌هاست، منتها نوع هستی‌اش هستی خاصی است که ما به آن هستی عقلایی می‌گوییم و مانند هستی‌های مستقل و غیرمقدور فلسفه‌ی نظری یا هستی‌های مقدور اخلاقی نیست که هستی عقلی محسوب می‌شوند. هستی‌ای است که عرف عقلا برای انتظام اجتماع و خانواده و نظام فردی اعتبار می‌کند و با این اعتبار، که به معنای ترتیب آثار است، آن امر به وجود می‌آید. تمام شرایط وجود را هم باید داشته باشد تا بتواند به وجود بیاید. در غیر این صورت، اصلاً به وجود نمی‌آید. شما در دفترخانه‌ای اتومبیل یا خانه‌ای را که متعلق به خودتان است به دیگری می‌فروشید و بعد از آن خبر می‌دهید و می‌گویید اتومبیل یا خانه‌تان را فروختید و آن را به دیگری منتقل کردید. در این جا صدق و کذب منوط به وجود اعتباری است که در جهان اعتبار عقلاً تشخیص پیدا کرده و عینیت اعتباری یافته است. اگر آن اعتبار با آن شرایط حاصل شده باشد. خبری که داده‌اید راست است و در غیر این صورت، خبرتان دروغ است. فقهای عظام اسلامی از این گونه مسائل زیاد دارند. یکی از آنها مسئله‌ی حکومت و مقام فرمانروایی و کشورداری است که به آن حکم وضعی گویند. چگونه می‌شود که شخصی با شرایط خاصی حاکم باشد یا قاضی یا جز اینها. اگر تمام این امور ارزشی باشد به طوری که، بنابر تفسیر سازمان‌نیافته این مقلدان غربی، اگر نتوانیم از وقوع و لاوقوع آنها خبر بدهیم، پس چگونه در تمام فرهنگ‌های گذشته و حال و آینده از این هستی‌های اعتباری سخن می‌گویند و داستان‌ها می‌سرایند و، مثلاً، می‌گویند فلان کس حاکم آن کشور است و بهمان کس مخلوع است. اینها اعتباریات محض‌اند که ما در گذشته آنها را حقایق عقلایی خواندیم.

پی‌نوشت‌ها:

1. ترجمه و تفسیر اعتباریات به ارزش‌ها و بالعکس عملی است که ما از پیش خود و بر اساس آنچه از موارد استعمال ارزش‌ها فهمیده‌ایم انجام می‌دهیم. در این اصطلاح، ارزش در مقابل واقعیت و حقیقت به کار می‌رود و به مفاهیمی گفته می‌شود که ذهنیِ محض‌اند و حقیقت ندارند.
2. nominalism
3. subjectivism
4. existentialism

منبع مقاله :
حائری‌یزدی، مهدی؛ (1384)، کاوش‌های عقل عملی (فلسفه‌ی اخلاق)، تهران: انتشارات مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه‌ی ایران، چاپ دوم.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
خیابانی: آقای بیرانوند! من بخواهم از نام بردن تو معروف بشوم؟ خاک بر سر من!
play_arrow
خیابانی: آقای بیرانوند! من بخواهم از نام بردن تو معروف بشوم؟ خاک بر سر من!
توضیحات وزیر رفاه در خصوص عدم پرداخت یارانه
play_arrow
توضیحات وزیر رفاه در خصوص عدم پرداخت یارانه
حمله پهپادی حزب‌ الله به ساختمانی در نهاریا
play_arrow
حمله پهپادی حزب‌ الله به ساختمانی در نهاریا
مراسم تشییع شهید امنیت وحید اکبریان در گرگان
play_arrow
مراسم تشییع شهید امنیت وحید اکبریان در گرگان
به رگبار بستن اتوبوس توسط اشرار در محور زاهدان به چابهار
play_arrow
به رگبار بستن اتوبوس توسط اشرار در محور زاهدان به چابهار
دبیرکل حزب‌الله: هزینۀ حمله به بیروت هدف قراردادن تل‌آویو است
play_arrow
دبیرکل حزب‌الله: هزینۀ حمله به بیروت هدف قراردادن تل‌آویو است
گروسی: فردو جای خطرناکی نیست
play_arrow
گروسی: فردو جای خطرناکی نیست
گروسی: گفتگوها با ایران بسیار سازنده بود و باید ادامه پیدا کند
play_arrow
گروسی: گفتگوها با ایران بسیار سازنده بود و باید ادامه پیدا کند
گروسی: در پارچین و طالقان سایت‌های هسته‌ای نیست
play_arrow
گروسی: در پارچین و طالقان سایت‌های هسته‌ای نیست
گروسی: ایران توقف افزایش ذخایر ۶۰ درصد را پذیرفته است
play_arrow
گروسی: ایران توقف افزایش ذخایر ۶۰ درصد را پذیرفته است
سورپرایز سردار آزمون برای تولد امیر قلعه‌نویی
play_arrow
سورپرایز سردار آزمون برای تولد امیر قلعه‌نویی
رهبر انقلاب: حوزه‌ علمیه باید در مورد نحوه حکمرانی و پدیده‌های جدید نظر بدهد
play_arrow
رهبر انقلاب: حوزه‌ علمیه باید در مورد نحوه حکمرانی و پدیده‌های جدید نظر بدهد
حملات خمپاره‌ای سرایاالقدس علیه مواضع دشمن در جبالیا
play_arrow
حملات خمپاره‌ای سرایاالقدس علیه مواضع دشمن در جبالیا
کنایه علی لاریجانی به حملات تهدیدآمیز صهیونیست‌ها
play_arrow
کنایه علی لاریجانی به حملات تهدیدآمیز صهیونیست‌ها