مبارزه و رهبري علماي اسلامي

جريان مبارزات امت اسلامي عراق عليه اشغالگران آن كشور و تظاهرات بزرگ مردم عراق به رهبري علماي اسلامي و گفتمان و اخطار حضرت آيت الله العظمي سيدعلي سيستاني مبني بر حاكميت و استقلال عراق و مردم سالاري در آن سرزمين، شباهت و مناسبات فوق العاده اي با جريانات مبارزه مردم و علماي عراق عليه اشغالگران انگليسي در دوران جنگ جهاني اول و نهضت اسلامي و ضداستعماري مردم ايران به رهبري امام خميني(ره) و علماي شيعه در دهه هاي گذشته دارد.
دوشنبه، 20 آبان 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مبارزه و رهبري علماي اسلامي
مبارزه و رهبري علماي اسلامي
مبارزه و رهبري علماي اسلامي

نويسنده: حمید مولانا
جريان مبارزات امت اسلامي عراق عليه اشغالگران آن كشور و تظاهرات بزرگ مردم عراق به رهبري علماي اسلامي و گفتمان و اخطار حضرت آيت الله العظمي سيدعلي سيستاني مبني بر حاكميت و استقلال عراق و مردم سالاري در آن سرزمين، شباهت و مناسبات فوق العاده اي با جريانات مبارزه مردم و علماي عراق عليه اشغالگران انگليسي در دوران جنگ جهاني اول و نهضت اسلامي و ضداستعماري مردم ايران به رهبري امام خميني(ره) و علماي شيعه در دهه هاي گذشته دارد.
رويدادهاي چند هفته اخير در عراق بين علماي حوزه نجف و حاكم آمريكائي قواي اشغالگر، و شوراي دولتي منصوب شده ازطرف آمريكا، هم چنين از آن جهت مهم و تاريخي است كه فشارهاي وارده امروزي به عراق درباره تشكيل يك مجلس فرمايشي از دست نشاندگان واشنگتن و لندن كه بتواند نوع حكومت و قانون اساسي آينده آن كشور را تعيين كند همان گفتمان و فعاليت هايي را همراه دارد كه 25سال قبل در آستانه فرار شاه ايران زمينه چيني شده بود. ولي تدارك تشكيل يك حكومت موردپسند آمريكا و غرب و توطئه نيروهاي استكباري و هواداران آنها با تصميم قاطعانه رهبري امت اسلامي ايران نقش بر آب شد.
تجربيات يك قرن اخير در ممالك اسلامي براي علاقه مندان به علوم سياسي، تفكر اجتماعي، و تاريخ و به آن دسته از دولتمردان و بازيگران صحنه سياست كه كمتر تحت تأثير تعصبات شخصي خود قرار گرفته و بيشتر به حقايق وقايع و ارزيابي قدرت تمايل دارند بايد بسي آموزنده باشد. علي رغم رشد سكولاريسم (افكار غيرديني و اسلامي) و تبليغات و سر و صداهاي فراوان ناسيوناليست ها (ملي گرايان)، ليبرال ها و سوسياليست ها و دسته ها و احزاب وابسته به ساير مكتب هاي اروپائي و آمريكائي، علماي اسلام خصوصاً علماي شيعه و مراجع تقليد و روحانيون متفكر اصيل ترين و نافذترين منبع مشروعيت سياسي و بسيج مردمي و عمومي بوده و در مبارزه و مقاومت با نيروهاي سلطه گرا و استكباري پيشگام بوده اند.
جالب است كه امروز در عراق اين علماي اسلامي هستند كه تقاضاي انتخابات آزاد و مستقيم مردم را دارند و در صف اول مردم سالاري قرار گرفته اند درصورتي كه آمريكا، انگليس، سكولارها، طرفداران الگوهاي غرب و ملي گرايان از شركت مستقيم مردم در دموكراسي ترس و واهمه دارند و از استقرار مردم سالاري حقيقي جلوگيري مي كنند. بيهوده نيست كه در دهه هاي اخير علماي اسلامي و روحانيون مبارز مورد حمله، اهانت و تبليغات منفي اينگونه سلطه گرايان و رسانه ها و تشكيلات آنان قرار گرفته اند.
كلام و اقناع دو روش اصلي و اعتقاد و ايمان دو ابزار اساسي علماي اسلامي، مراجع تقليد، و روحانيون مبارز در سازمان دهي و تشكيلات است، چيزي كه مكتب ها و دولت ها و بازيگران سياسي امروز از نداشتن اين ابزارها رنج مي برند. طرد استعمار و استبداد و مبارزه با تحجر و جمود فكري دو محور عمده مبارزه و رهبري علماي مجاهد اسلامي در قرون نوزدهم و بيستم بوده است، الگوئي كه بدون شك در قرن بيست ويكم ادامه داشته و از حمايت روشنفكران و نوآوران امت اسلامي برخوردار خواهد بود. امروز روش اشغالگري با الگوي كلامي و مردم سالاري و حاكميت اسلامي در مقابل هم قرار گرفته اند. بخاطر داشته باشيد علماي بزرگ اسلامي و روحانيون متفكر اسلامي هيچ وقت صاحب ارتش و قدرت هاي نظامي مدرن امروزي نبودند. انقلاب مردم كربلا و نجف در 1920 ميلادي در زمان اشغال آن كشور توسط قواي انگليسي و انقلاب پيروزمندانه اسلامي ايران يك ربع قرن پيش در اين ماه هر دو انقلاب كلامي بودند و هر دو ازطريق علماي اسلامي و مراجع تقليد رهبري شدند و هر دو از زيرساخت هاي سنتي بهره مند شدند.
اين اخطار حضرت آيت الله العظمي سيستاني بود كه موجب شد پل برمر حاكم آمريكائي عراق دوبار از بغداد به واشنگتن فراخوانده شود. اينگونه اخطارها نشان مي دهد كه چرا غرب و هواداران آنها به قول خودشان از «ملاها» دلخوشي نداشته و از مقام و قدرت آنها حسرت مي برند و در رسانه ها و گفتمان هاي خود علماي اسلامي را مورد حمله قرار مي دهند، گرچه «برمر» مواظب بود كه از علماي حوزه نجف انتقاد نكند. اصرار علماي حوزه نجف در مورد برقراري انتخابات كه در آن مردم عراق مستقيماً نمايندگان خود را انتخاب كنند و تأكيد آنها در پايان دادن به اشغال عراق توسط نيروهاي آمريكا و انگليس و به اصطلاح قواي ائتلافي باعث شده است كه آمريكائي ها براي اولين بار از دبيركل سازمان ملل متحد كوفي عنان براي حل مسائل سياسي عراق كمك بطلبد.
امروز مشكلات آمريكا در عراق و خواسته هاي علماي آن سرزمين خاطرات مبارزه مسلمانان و مراجع تقليد را در جنگ جهاني اول و اشغال آن سرزمين توسط نيروهاي انگليسي را زنده مي كند. در آغاز جنگ جهاني اول در 1914 ميلادي (1332 قمري) كه متفقين به دولت عثماني اعلام جنگ دادند و تصميم به تصرف برخي از سرزمين هاي اسلامي از جمله عراق گرفتند، مرجع عاليقدر آن زمان ميرزامحمدتقي شيرازي معروف به ميرزاي دوم يا ميرزاي كوچك همانند ديگر علما و مراجع بزرگ عراق از جمله شيخ فتح الله شريعت اصفهاني، آقا سيد ابوالحسن اصفهاني، حاج ميرزا حسن نائيني، سيد اسماعيل صدر، سيد حسين صدر، شيخ محمد مهدي خالصي و فرزند مجاهد او خالصي زاده، سيد هبه الدين شهرستاني و ديگران بر ضد تجاوزات متفقين به سرزمين هاي اسلامي اعلام جهاد داد: «چون در اين ايام عفت فرجام هجوم كفار بر ممالك اسلاميه عيناً مشهود و بر احدي مستور نيست، پس بر كافه مسلمين لازم و واجب است كه كمر حمايت از اسلام را محكم بسته، در مقصد اتحاد و دفاع از استيلا كفار و اعادي دين مالا و روحاً و نفساً ساعي و جاهد باشند تا اين كه بيضه اسلام و ممالك اسلاميه از غلبه كفار، محروس و مشاهد مشرفه و اذان و اقامه و نحو آنها كه از شعاير اسلام است مبدل به كنايس و نواقيس و نحو آنها كه از علايم عبده اوثان نگردد...»
پس از اشغال عراق توسط نيروهاي انگليسي كه مقدمه اشغال طولاني آن كشور و استقرار استعمار انگليس و حكومت دست نشانده پادشاهي فيصل بود، ميرزا محمدتقي شيرازي در سامرا سه فتواي جهاد ديگر صادر كرد و همه مردم عراق از عشاير و طوايف گرفته تا اقليت ها به وحدت كلمه و مبارزه بر ضد اشغالگران انگليسي دعوت كرد. با پايان جنگ جهاني اول و اشغال عراق از سوي نيروهاي انگليسي، قرار شد تا زير نظر انگليس و عمال آن انتخاباتي صورت گيرد تا حاكم دست نشانده اي براي آن كشور انتخاب شود. اين امر با مخالفت مراجع و علماي شيعه عراق مواجه شد و در آن هنگام ميرزاي شيرازي در راستاي اين حركت فتوائي در 20 ربيع الاول 1337 قمري (مطابق با 1920 ميلادي) بدين شرح صادر كرد: «هيچ مسلماني حق انتخاب و اختيار غيرمسلمان را براي حكومت و سلطنت بر مسلمانان ندارد.» موضعگيري ميرزا محمدتقي شيرازي در مقابله با اشغالگران عراق در آن زمان بر دو محور تكيه داشت: يكي وحدت و هم زباني مسلمانان شيعه و سني، و ديگري بسيج عمومي و ضرورت تلاش همه نيروها در سراسر عراق و فراسوي مرزها عليه اشغالگران انگليسي. در نامه اي كه به همراه شيخ الشريعه اصفهاني به رئيس جمهور وقت آمريكا «ودرو ويلسون» فرستاد او درخواست كرد تا از طريق جوامع بين المللي به تجاوزات اشغالگران عراق رسيدگي شود و تمايل مردم عراق را به انتخاب يك دولت جديد و مشروع اسلامي كه مقيد به يك مجلس انتخاب شده از نمايندگان ملت باشد، به گوش جهانيان رسانيد.
مانور سياسي و نظامي و دسيسه ها و تهديد آرنولد ويلسون حاكم انگليسي عراق نتوانست در تصميمات و عقايد ميرزا محمدتقي شيرازي تأثيري داشته باشد. در 15 شعبان 1338 (مطابق با 3 مه 1920 ميلادي) جلسه بسيار محرمانه اي در منزل ميرزاي شيرازي به رياست وي برگزار شدو حاضرين در آن جلسه پس از اتخاذ يك طرح ثابت براي فراهم ساختن شرايط انقلاب فراگير عليه اشغالگران انگليسي به قرآن كريم سوگند ياد كردند كه آماده پاسخگويي به نداي اسلام و ميهن خود و اطاعت از پيشوايان خود باشند. در همان سال تلاش هاي جديدي، جهت توسعه دامنه مقاومت عليه اشغالگري انگليس آغاز شد و ميرزاي شيرازي طي فتوائي در 9 جمادي الثاني 1338 قمري (مطابق با اول مارس 1920) استخدام در اداره قيمومت انگليس را براي مسلمانان تحريم كرد و به دنبال آن بسياري از كارمندان آن اداره استعفا دادند و اين روند به مرور زمان افزايش يافت.
پس از درگذشت ميرزا محمدتقي شيرازي در آن سال شيخ فتح الله شريعت اصفهاني معروف به شيخ الشريعه مرجع بزرگ تقليد شيعيان گرديد و جنبش ضدانگليسي مردم عراق را ادامه داد. او كسي است كه به عنوان مبارزه با استيلاي استعمار اروپائيان بر بازارهاي مسلمانان در اوائل قرن بيستم فتواي تحريم خود را درخصوص استفاده نكردن از كالاهاي فرهنگي صادر كرده است. او هم چنان يكي از فقهاي بزرگ و عالي مقامي است كه مسلمانان را در آشنائي به علوم و فنون جديد و آشنائي با مكتب هاي فلسفي و سياسي اروپا و زبان هاي خارجي تشويق كرده و در اين راه پيشقدم بوده است. وي بر ضد استعمارگران ايتاليائي در حمله به ليبي (از متصرفات اسلامي، حمله متجاوزان روس به شمال ايران و كشتار آزاديخواهان، حمله متفقين به عثماني و نيز تجاوز نيروهاي انگليسي به عراق و اشغال آن كشور مجموعا هشت فتوا صادر كرده است كه در آنها مسلمانان سراسر جهان اسلام را به مقاومت در برابر استعمارگران و بيرون راندن آنها از سرزمين هاي اسلامي و شكستن هرگونه وابستگي هاي سياسي، اقتصادي و نظامي تشويق مي كند. او همراه ساير علما رهسپار جبهه هاي دفاع و نبرد با متجاوزان خارجي بود و هم چنين در مهاجرت بزرگ اعتراض آميز علما به كاظمين كه به رهبري آخوند خراساني انجام شد شركت كرد. شريعت اصفهاني سازمان دهي و تشكيلات را يكي از شرايط اصلي مبارزه با استعمارگران مي شمرد و به همين جهت در اواخر 1918 ميلادي، سازمان ديني- سياسي «الهيه العلميه» را در نجف اشرف تأسيس كرد.
وحدت علماي اسلامي عراق دولت انگليس را بر آن داشت كه اشغالگري و حكومت مستقيم خود بر عراق پايان دهد ولي سلطه گرائي و كنترل سياسي، اقتصادي و نظامي آن كشور را تحت پادشاهي ملك فيصل را محفوظ نگاه دارد. اعطاي حاكميت عراق به يك شاهزاده دست نشانده از خاندان شريف حسين يك حيله و تزوير سياسي امپراتوري انگليس و به منظور آرام كردن مقاومت علما و مسلمانان عراق صورت مي گرفت. بازيگران سياست خارجي انگليس بيم داشتند كه مقاومت علما و امت اسلامي در عراق به ساير كشورهاي مجاور سرايت كرده و منافع لندن در هند، ايران، سوريه، فلسطين، لبنان و مصر به خطر بيفتد. در 23 اوت 1921 ملك فيصل از طرف انگليس رسما به پادشاهي عراق منصوب شد ولي مطابق قراردادي كه لندن با حكومت دست نشانده خود امضا كرد امور مربوط به سياست خارجي، دفاع، تجارت و گمرگ، نمايندگي هاي سياسي و به طور كلي امور نظامي، اقتصادي و سياسي عراق تحت كنترل و نفوذ اشغالگران انگليسي قرار گرفت. با وفات ميرزا محمدتقي شيرازي در 13 ذيحجه 1338 قمري و با درگذشت شريعت اصفهاني در 8 ربيع الاخر 1339 قمري در كربلا و نجف مرجعيت بزرگ تقليد به فقيه عالي مقام آقا سيدابوالحسن اصفهاني و سپس به مجتهدان سرشناس و طراز اولي مانند شيخ محمدحسين نائيني انتقال پيدا كرد. آقاسيدابوالحسن اصفهاني به همراه شيخ محمدحسين نائيني و گروه ديگري از علماي عراق به منظور تشكيل حكومت مستقل از بيگانگان كه پايه آن مبني بر يك مجلس شوراي اسلامي و ملي باشد، به مخالفت بانامزدي اميرفيصل برخاستند.
در نوامبر 1922 ميلادي مطابق با ربيع الاول 1341 قمري آيات عظام مقيم عراق، سيدابوالحسن اصفهاني، شيخ محمدحسين نائيني، و شيخ محمدمهدي خالصي فتواي مشتركي به اين شرح صادر كردند:«... آري حكم تحريم انتخابات (براي انتخاب ملك فيصل و نمايندگان فرمايشي) در وضعيت كنوني صادر شده است و آن فتوايي آشكار براي همه است چه شهرنشين باشند چه نباشند و كسي كه در آن شركت كند يا با آن همكاري داشته باشد مثل كسي است كه به جنگ با خدا و رسول رفته باشد.» اين فتوا بيش از پيش بر بسيج و وحدت مردم عراق عليه استعمارگران انگليسي اضافه كرد و افكار عمومي مخالفت خود را با انتخابات فرمايشي و جلوس ملك فيصل به پادشاهي علني ساختند. اين وضع مقامات انگليسي و فيصل را سخت خشمگين ساخت و يكي از اقدامات آنها تبعيد شيخ محمد خالصي زاده فرزند مجاهد شيخ محمدمهدي خالصي وعده اي ديگر از كاظمين به ايران و تبعيد خود شيخ محمدخالصي به حجاز بود. اين اقدامات باعث آشفتگي اصفهاني و نائيني و ساير علماي شيعه قرار گرفت و به عنوان اعتراض از عراق خارج شدند و رهسپار تهران گشتند. اصفهاني و نائيني و ديگر علما در سال 1342 قمري وارد قم شدند و از سوي آيت الله العظمي حاج شيخ عبدالكريم حائري مؤسس حوزه علميه قم و ساير علما و فضلاي آن شهر مورد استقبال قرار گرفتند.
شيخ محمدمهدي خالصي از برجسته ترين علماي مجاهد و ضداستعمار عراق بوده و كسي است كه در كاظمين جنبش جهاد را عليه اشغالگران انگليسي هدايت كرد و بر وجوب دفاع از سرزمين هاي اسلامي فتوا داد. رساله او به نام «السيف البتار في جهادالكفار» يعني شمشير بران در جهاد با كفار، بر مسلمانان واجب مي كند تا براي از بين بردن فتنه بيگانگان تمام دارائي خود را در راه جهاد هزينه كنند. حاج ميرزا حسن نائيني از مراجع مجاهد و متفكر و نظريه پرداز سياسي ايران نزديكترين مشاور آخوند خراساني در جريان جنبش مشروطه (1324 قمري) بوده و صاحب كتاب مهم و معروف خود «تنبيه الامه و تنزيه المله درباره حكومت اسلامي است.
در مبارزات مسلمانان عليه اشغالگران انگليسي عده بسيار زيادي از علماي جوان اسلامي شركت داشتند كه سال هاي بعد به مقام مرجعيت دو رهبري مسلمانان ارتقا پيدا كردند و در بين آنها مي توان از سيد حجه الدين شهرستاني، سيدابوالقاسم كاشاني، ميرزا احمد خراساني، سيد حسين قزويني و ميرزا عبدالحسين شيرازي (فرزند ميرزاي شيرازي) و شهاب الدين مرعشي نام برد. علماي بزرگ ديگر چون سيد اسماعيل صدر از لبنان و سيدحسن صدر از عراق در كاظمين و سامرا اقامت داشته و در جنبش مسلمانان عليه استعمارگران اروپائي در مصر، ليبي و عراق كوشش فراواني كردند. در مدت اقامت سيداسماعيل صدر در سامرا علماء و اهل فضل مانند سيد علي سيستاني، شيخ عبدالحسين آل ياسين، سيد ميرزا علي شيرازي در مجلس درس او حاضر مي شدند.
از پايان جنگ جهاني اول تا امروز حكومت هاي موجود در عراق، چه سلطنتي، چه نظامي و چه حزبي همه با بحران مشروعيت مواجه بوده و شكست خورده اند. ملك فيصل، نوري سعيد، قاسم و صدام همه نتيجه رژيمي بودند كه پس از اشغالگري انگليس بر عراق تحميل شد. فيصل و نوري سعيد دست نشانده و مطيع لندن بودند و قاسم و صدام و همكاران نظامي و حزبي آنها نيز هميشه تحت نفوذ شوروي سابق و آمريكا بوده و نتوانستند با شعارهاي ملي گرائي عربي و سوسياليستي خود وحدت عراق تأمين كنند عراق امروز ساخته افكار لردهاي انگليسي بوده و قدرت هاي اروپائي و آمريكا در يك قرن اخير نفاق و اختلاف بين اقوام و عشاير عراق و فرقه سني و شيعه را دامن زده اند. كردها هميشه فداي طايفه گري، جاه طلبي و خودخواهي رهبران خود بوده و بدين ترتيب مورد استفاده و بهره برداري قدرت هاي خارجي و منطقه اي قرار گرفته اند و سياست و استراتژي فعلي آمريكا و انگليس و نقشه آنها اين اختلافات را دامن مي زند و اشغالگران كنوني عراق مايل هستند كه سيستم آينده و سياسي عراق طوري باشد كه بتوانند در صورت لزوم كردها، تركمن ها، سني و شيعه را به نفع خود مانور دهند. تجربيات گذشته و شرايط حال مسئوليت علما و امت اسلامي را در عراق سنگين تر مي كند.
مبارزات و فعاليت هاي علماي عراق در دوران جنگ جهاني اول و سال هاي بعد آن بيشتر در مسير مقاومت و ايستادگي در مقابل اشغالگران انگليسي و كمتر در بنيانگذاري و الگوي يك نظام مشروع و مستقل اسلامي صرف گرديد. خوشبين ترين علماي مجاهد آن زمان انتظار داشتند كه اگر با استبداد مبارزه كنند بالاخره از طريق سلطنت يا جمهوريت و مشروطيت به منظور خود خواهند رسيد و اين اشتباه بزرگي است كه امام خميني (ره) در سال هاي بعد در انقلاب اسلامي ايران بدان پي برد و آن را تكرار نكرد و الگوي مشخصي از نظام جمهوري اسلامي را معماري كرد.
منبع: روزنامه کیهان

معرفي سايت مرتبط با اين مقاله


تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.