نویسنده: پیتر تاونزند
برگرداننده: حسن چاوشیان
ویراستار: محمد منصور هاشمی
برگرداننده: حسن چاوشیان
ویراستار: محمد منصور هاشمی
Relative Deprivation
این اصطلاح ابتدا به مثابه مفهومی ذهنی و سپس مفهومی عینی- با معناهایی کاملاً متفاوت- رواج پیدا کرد. مردم میتوانند نسبت به دیگران و همچنین نسبت به اوضاع و شرایط مورد انتظار خود احساس محرومیت کنند. یا در عوض، مردم ممکن است نسبت به دیگران محروم باشند: یعنی اوضاع و شرایط آنها به صورت محسوس و قطعی بدتر از دیگران باشد. نخست، احساسات مردم یا رفتاری که از این احساسات ناشی میشود، ممکن است موجب شگفتی شود و حتی غیرعقلانی به نظر برسد. «محرومیت نسبی» ابتدا به این منظور مطرح شد که به تبیین این مسئله کمک کند که چرا بعضی از سربازان مرفه ارتش امریکا ناراضی بودند (125.Stouffer et al., 1949,p). روان شناسان اجتماعی، جامعه شناسان و دانشمندان علوم سیاسی از این اصطلاح استفاده میکنند تا هم به تفاوت احساسات گروهها و هم به تفاوت میان احساس و واقعیت اشاره کنند. احساس محرومیت نسبی از وضعیت یا شرایطی که صرف نظر از اوضاع و شرایط فعلی مردم قابل دسترسی پنداشته میشود، آشکارا به بخش بزرگی از زندگی اجتماعی مربوط میشود. این تمایز میتواند به تبیین تفاوت و تنوع در عقاید کمک کند و همچنین فهم بهتری از اعتراضهای خودجوش و سازمان کنشهای جمعی به دست دهد. رانسیمن (Runciman, 1966, p. 10, and 1989, esp. pp. 36 and 97) این اصطلاح را دقیقاً برای مسائل مربوط به ساختار طبقاتی، منزلت گروههای اقلیت و تفاوت بین فرهنگها به کار میگیرد.نیاز به استفاده از این اصطلاح در معنای عینی و نه فقط در معنای ذهنی فردی یا جمعی، اندکی بعد احساس شد. تحقیق دربارهی رتبهی اجتماعی، طبقه، تحرک اجتماعی، توزیع درآمد، فقر و الگوهای ناخوشی و بیماری در میان جمعیت، توجه محققان را مثلاً به اندازه گیری فاصلهی اجتماعی، اوضاع مادی و اجتماعی گروههای مختلف، طبقهها یا ردههای اجتماعی گوناگون در جمعیت، و شکاف میان نیازهای برآورده شده و برآورده نشده، جلب کرد. در این اثنا، معنای خود «محرومیت» مورد موشکافی و بررسی قرار گرفت. این مفهوم از ایدههایی مانند فقر تمیز داده میشود، چون آن را مستقیماً به کمبودهای مادی و اجتماعی اطلاق میکنند و نه به صورت غیرمستقیم و به درآمدهای نازل که ممکن است زیربنای این کمبودها باشد یا نباشد. بعضی میان شکلهای عینی محرومیت مادی و اجتماعی، و همچنین میان شکلهای ذهنی محرومیت فردی و جمعی تمایز گذاشتهاند (برای مثال: Townsend, 1979, pp. 46-53, and 1987).
زمینه یا چارچوب اجتماعی عینی و معیارهای عینی برای تحقیق و درک گله و شکایتهای فردی و گروهی که در مطالعات مربوط به احساس محرومیت به آنها تکیه میشود، مستلزم توضیح و شفافیت بیشتر است. به این ترتیب، گروهی از کارگران یدی ماهر ممکن است نسبت به گروهی از کارکنان اداری احساس محرومیت کنند. پیش از آن که با عجله نتیجهگیری کنیم که وضعیت ذهنی و عینی با هم سازگار نیست، باید اطلاعات مفصل و دقیقی دربارهی پرداختها جمع آوری کنیم و همچنین بسیاری از جنبههای مهم زندگی اجتماعی و کاری را نیز مطالعه کنیم.
این مطالعه میتواند شامل کند و کاوهای بسیار گسترده در شرایط کار، امنیت شغلی، دورنمای ترفیع، مزایای حاشیهای و جایگاه اجتماعی باشد، بسیار گستردهتر از چیزی که در ابتدای کشف احساس محرومیت ممکن است به نظر برسد. تحلیل تاریخی این مفهوم نشان میدهد که اهمیت محرومیت فردی یا جمعی به مثابه متغیری تبیینگر نمیتواند مستقل از محرومیت بالفعل مورد ارزیابی قرار گیرد.
منبع مقاله :
آوتوِیت، ویلیام، باتامور، تام؛ (1392)، فرهنگ علوم اجتماعی قرن بیستم، ترجمهی حسن چاوشیان، تهران: نشر نی، چاپ اول