چشم حسی و چشم باطنی در مثنوی

در مثنوی این بحث به تکرار آمده است که هستی یک جلوه‌ی مادی و خاکی دارد و یک حقیقت جاودانه و روحانی. عقل- پیوسته به عقل کل- حقیقت را می‌جوید و حس تنها هستی مادی و خاکی را ادراک می‌کند. «طلسمات دورنگ». همین
جمعه، 29 مرداد 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
چشم حسی و چشم باطنی در مثنوی
 چشم حسی و چشم باطنی در مثنوی

 

نویسنده: محمدرضا افضلی




 
جسم هدهد دید و جان عنقاش دید *** حس چو کفی دید و دل دریاش دید
عقل با حس زین طلسمات دو رنگ *** چون محمد با ابوجهلان به جنگ
کافران دیدند احمد را بشر *** چون ندیدند از وی انشق القمر
خاک زن در دیده‌ی حس بین خویش *** دیده‌ی حس دشمن عقل است و کیش
دیده‌ی حس را خدای اعماش خواند *** بت‌پرستش گفت و ضدّ ماش خواند
ز آن که او کف دید و دریا را ندید *** ز‌آن که حالی دید و فردا را ندید
خواجه‌ی فردا و حالی پیش او *** او نمی‌بیند ز گنجی جز تسو

در مثنوی این بحث به تکرار آمده است که هستی یک جلوه‌ی مادی و خاکی دارد و یک حقیقت جاودانه و روحانی. عقل- پیوسته به عقل کل- حقیقت را می‌جوید و حس تنها هستی مادی و خاکی را ادراک می‌کند. «طلسمات دورنگ». همین جلوه‌های خاکی و روحانی است که عقل را با حس به جنگ وا می‌دارد. ابوجهل دشمن پیامبر است. کافران معجزات پیامبر را نمی‌بینند و می‌پندارند که او هم یک آدم عادی است. «دیده‌ی حس بین چشمی است که فقط محسوسات عالم ماده را می‌بیند و با عقل حقیقت بین در ستیز است. مولانا می‌گوید: چشم ظاهربین کور است و به آیه‌ی 179 سوره‌ی «اعراف» استناد می‌کند: (... وَلَهُمْ أَعْینٌ لَا یبْصِرُونَ بِهَا...) «ضد ما»، یعنی ضدّ حق یا ضدّ مؤمنان به حق. دیده‌ی حسی، حال و دنیا را می‌بیند، فردا و آخرت را نمی‌بیند.

ذره‌ای زآن آفتاب آرد پیام *** آفتاب آن ذره را گردد غلام
قطره‌ای کز بحر وحدت شد سفیر *** هفت بحر آن قطره را باشد اسیر
گر کف خاکی شود چالاک او *** پیش خاکش سر نهد افلاک او
خاک آدم چون که شد چالاک حق *** پیش خاکش سر نهند املاک حق
السماء انشقت آخر از چه بود *** از یکی چشمی که خاکی بر گشود

حضرت حق در انسان کامل و دیگر مظاهر، ظاهر و متجلی است، ولی غافلان از عالم معنا، انسان کامل را کالبدی بیش به شمار نمی‌آورند. «ذرّه‌ای» اشاره به جنبه جسمانی و خاکی مرد حق یا پیامبر است. همین ذره خاکی وقتی که پیام از آفتاب حقیقت می‌آورد، آفتاب این جهان با همه عظمت غلام او می‌شود. «بحر وحدت» عالم حقیقت و پیشگاه حق است. پیام‌آور حق اگر قطره‌ای باشد، باز هم تمام هستی اسیر او و در خدمت اوست. «کف خاکی» به معنای یک مشت خاک است. اگر یک موجود خاکی به خواست الهی به حرکت درآید، آسمان‌‌ها و افلاک که پروردگار به آنها را آفریده به او تعظیم می‌کنند، مانند حضرت آدم. آدم را خدا آفرید و او متحرک به اراده‌ی حق بود؛ از این رو، فرشتگان به او سجده کردند. مولانا با استفاده از آیه‌ی 1 سوره «انشقاق»: (إِذَا السَّمَاءُ انْشَقَّتْ)؛ در آن روز (قیامت) آسمان شکافته می‌شود، می‌گوید: تفسیرش این است که چشم خاکیان به اسرار غیب گشوده می‌شود.
منبع مقاله :
افضلی، محمدرضا؛ (1388)، سروش آسمانی، قم: مرکز بین‌المللی ترجمه و نشر المصطفی(ص)، چاپ اول

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.