مترجم: دکتر لطیف ابوالقاسمی
هنر اسلام که در قرن هفتم آغاز میشود، در لحظهای که معماریهای بیزانتین کاملاً شکل گرفتهاند، به ظهور میرسد و تحت نفوذ آنها قرار میگیرد. اما سرزمینهایی که محل پیدایش این هنر میباشد، مناطقی هستند که در آن، هنر بیزانتین هنوز ریشههای عمیق خود را فرو نبرده بود. به جای پذیرفتن شیوههای بیزانتین، هنر اسلام به سرچشمهای برمیگردد که در آن، این شیوهها به وجود آمدهاند و با الهام گرفتن از اصولی که بر معماری قسطنطنیه حکومت میکرد، موفق میشود به ترکیبات و فرمهای کاملاً بیگانه با امپراتوری یونان، دست یابد. کانون این هنر طی قرون هفتم و هشتم، دمشق و قاهره بوده، در حوالی قرن نهم به بغداد و سپس به «کردو (1)» منتقل میشود. در سوریه است که اوایل هنر اسلام آشکار میگردد.
در موقع پیروزی، شیوهی ساختمانی که در سوریه رواج داشت شیوه تراس روی قوس بود؛ شیوهای که در حال حاضر نیز در سوریه معمول بوده، تنها از نظر به کار بردن یک «پلات- فورم» چوبی به جای بام سنگ فرش شده با سیستم «هوران (2)» تفاوت دارد. این سیستم در اصل ایرانی، همان سیستم بناهای دوران ظهور اسلام محسوب میشود. مسجد طاقدار فقط بعدها به ظهور میرسد و فصل جدیدی از نفوذهای ایرانی را در تاریخچهی معماریهای اسلامی میگشاید.
شیوه ها
1- ساختمان با بامهای روی قوس
تعدادی قوس را به صورت ردیفهای موازی روی این قوسها یک تراس یا شیروانیهای کوچک وجود دارد، در نظر بگیریم. اوّلین مساجد سوریه، مصر و اسپانیا چنین بودند. ایرانیان که به نحوی کاملاً انحصاری با آجر مبادرت به کار ساختمان میکردند، هرگز از قوسهای روی ستون استفاده نمیکردند؛ نزد آنها قوس بر روی ستونهایی مربع شکل از آجر قرار دارد. برعکس، قوس عرب تقریباً همیشه روی ستون واقع شده است.نیمرخهای قوس
به غیر از طاق کامل، مسلمانان به کرات از کمان نعل اسبی (تصویر 1-B) استفاده به عمل میآوردند که در معماری بیزانتین به ندرت دیده میشود و همین طور از کلاهک (شکل A) که در معماری بیزانتین بیگانه است.الف) کلاهک:
کلاهک شکل معمولی قوس عربی است. از نظر فشار، استفاده از این شکل موجب پیشرفت واقعی میگردید، اگر اعراب محسنات آن را با ترتیباتی نسنجیده در سطوح بسترها، یعنی متمایل ساختن آنها به سوی یک مرکز واحد، تقلیل نمیدادند (شکل A). از طرفی باید اعتراف کرد که این اشتباه هرگز در قوسهای سنگی که ممکن بود موجب مشکلاتی از نظر تراش سنگها شود، روی نمیدهد. برعکس، برای طاقهای آجری، این خطای اجرا، کار را آسانتر ساخته، امکان میدهد که شیبهای بسترها را به کمک یک طناب اندازه گیری که در نقطهی A وصل شده، تنظیم نمود.ب) کمان نعل اسبی:
کمان نعل اسبی از خصوصیت ساختمانی مشابهی برخوردار است. بسترهای آن در جهت یک مرکز (B) که هیچ گونه انطباقی با مرکز انحنا ندارد، متمایل میباشند. ما قبلاً کمان نعل اسبی را در ساختمانهای تیسفون دورهی ساسانیان مشاهده کردیم. سرمنشأ این نوع کمان در ساختمانهای مزبور به چشم میخورد. دیوارهای حامل کمان (تصویر 2-M) در سطح قسمتهای شروع کمان، دارای یک عقب رفتگی (R) است که جهت حمل قالب در نظر گرفته شده است. بعد از اتمام کارهای بنایی، قسمت درونی کمان با یک اندود پوشش یافته است. این کار کاملاً طبیعی بود که از این اندود برای ایجاد یک سراشیبی در بالای فرورفتگی (R) و انطباق آن با زینت کمان استفاده به عمل آید.این نحوهی هماهنگی باعث بروز منحنی نعل اسبی میگردید: نزد اعراب این شکل برای همیشه پابرجا میماند.
ج) کمان برگ مانند:
کمان برگ مانند (تصویر 2-N) از دلایل مشابهی الهام میگیرد. در منطقهای که چوب به ندرت یافت میشود، از قالب فقط در قسمت فوقانی قوس استفاده به عمل میآید و قالب را به کمک تکیه گاههای چوبی (S) روی قسمت درونی قوس قرار میدهند. بعد از اتمام کار، به جای برداشتن این تکیه گاهها یا «کوربو (3)»، آنها را در محل نگه میدارند و در انبوه اندود غرق میسازند. اندودی که «کوربو»ها را میپوشاند، شکل برگ مانند را به قسمت داخلی کمان میدهد که در هنر عرب یک ویژگی محسوب میشود.د) کمان به صورت آکولاد:
نیم رخ به صورت «آکولاد» یک تنوع جدید است که بدون شک از هند به عاریت گرفته شده است. جای این کمان که وجود آن در معماریهای آجری اعراب به هیچ وجه قابل توجیه نبود، در یک معماری نظیر معماری هند بود که در آن احداث کمان با بسترهای سنگی و با پیشبردی معلق انجام میپذیرد: استفاده از آن در آخرین دوران هنر عرب، مستلزم یکی از آن تقلیدهای نسنجیده و یکی از آن اشتباهات ساختمانی است که طلیعه دوران اضمحلال به شمار میروند.منظومههای کمانها
کمانهای مشبک و تو در تو:
ما اینک به ترتیبی که ظاهراً عجیب از این قوسهای گاه گاه مشبک و گاهی تو در تو گام مینهیم که تصویر 3 نشان دهندهی حالت آنهاست.این ترتیب از نیاز به کسب منظومههای بلندمرتبه به کمک ستونهای کوچک اندام به وجود میآید: در «کردو» بر فراز طبقهی اوّل ستونها، یک طبقهی دوم واقعی یا مرکب از چند پایه (طریقه A) یا چند ستون (طریقه B) به وجود آمده است. ولی روی هم انباشتگی ساختمانی نمیتوانست صورت پذیرد مگر آن که به ثبات و استحکام بنا لطمه وارد سازد: برای جلوگیری از اثرات نشست در این گونه بناهای چند اشکوبهای، میبایست از کمانهای پیوندی استفاده به عمل آورد، ردیف دوم کمانها که در شکل A نشان داده شده، سرمنشأ دیگری ندارد. سپس بعد از آنکه کارهای اصولی صورت گرفت، طبعاً فکر متصل کردن پایهها دو به دو به همدیگر به کمک کمانهای پیوندی، به ذهن راه مییافت و این عمل موجب پیدایش نوع B میگردید. (کمانهای پیوندی با یک خط نقطه چین روی تصویر مشاهده میشود).
طریقهی جدید این حُسن را داشت که ثبات بیشتری را تضمین میساخت و از هر لحاظ منطقی به نظر میرسید.
اگر کمانهای تو در تویی را که از این طریق بدست میآید به صورت حاشیه قطع کنیم، با تمام جزییات، طاقچههایی بدست میآوریم که حالت چشمگیر آنها ما را به یاد مسجد «کردو» میاندازد. این برشها را همچنین میتوان به کمک آجرهای برآمده و قشری از ملات گچ بدست آورد. (تصویر 4-C)
کمان با تمپانهای فاصله دار:
این کمانهای بدون «تمپان» در صورت لزوم میتوانند تغییرشکل یابند: برای استحکام بخشیدن به قسمت بیرونی کمانها و در عین حال برای استفاده از آن جهت حمل بام، در «الحمرا (4)» (تصویر 4-M)، بر روی این کمانها چند «تمپان» آجری قرار میدهند که تشکیل یک شبکه زینتی داده، روزنههای آن توسط تعدادی جدار تزیینی پر میگردد.استفاده از انواع کمان در مکتبهای هنر مسلمانان
این گونه کمانها بر حسب مکتبها به شرح زیر میباشند:کمان ایرانی دارای نیم رخی همیشه کلاهک شکل است.
کمان سوریه، مصر و اسپانیا تا قرن نهم، شکل تماماً هلالی یا نعل اسبی خود را حفظ میکند: شکل کلاهکی به ندرت در مسجد موسوم به «عمرو» به کار رفته، به صورت کمانهایی است که قله آن دارای شکستگی نامحسوس میباشد: استفاده از کلاهک در مصر فقط از تاریخ استفاده آن در مسجد «تولون (5)»، یعنی پایان قرن نهم، رواج یافت.
در مکتب اسپانیا استفاده از کلاهک به کلی منسوخ شده است. در عوض اسپانیا برای خود دارای کمانهای تو در تو است (تصویر 3)، که نمونهی آن در «کوردو» مشاهده میشود. این کمانها دارای «تمپانهای» لخت بوده، نمونهی گویای آن بنای «الحمرا» میباشد. کمانهای برگ مانند به نحوی عمومی، تنها در اسپانیا و در مناطق سواحل آفریقائی متصل به اسپانیا رواج دارد، مثل مراکش و الجزایر.
چوب بستها
تراسها و شیروانیها:
چوب بست تراسها یک سطح چوبی ساده است که به کمک یک کف، قشر رس را که به منزلهی تضمینی در برابر گرما و باران است، حمل میکنند.شیروانیهای شیب دار که جنبهی کاملاً استثنایی دارند، بین نمونهی قدیمی شیروانی با چوب بست حامل و نمونهی رومی شیروانی با تیر افقی تقسیم میشود.
بامهای سنتی و کاملاً قدیمی رومی خیابانهای شهر دمشق از نوع شیروانی با چوب بست حامل میباشند (تصویر 5-A).
آنچه که امکان دارد در شیروانیهای اولیه مسجد «کوردو» بدست آید، همان شیروانیهایی با تیرهای افقی است و به احتمال خیلی قوی شیروانیهای بناهای بزرگ اعراب اختلاف زیادی با شیروانیهای کلیساهای «سیسیل» که در مورد آن شرح خواهیم داد و در آن، هنر، مخلوطی از معماری عربی، لاتین و بیزانتین میباشد، ندارند. برای تیرهای سقفها و چوبههای تراسها از چیز دیگری جز تنه درخت خرما استفاده نمیشد. تنه درخت نخل سادهترین چوبهاست و به جای درنظر گرفتن استقامت خاص آن، این وسیله را فقط در قسمت فرعی بنا مورد استفاده قرار میدادند (تصویر 5-B). این روش یادگار خود را در نیم رخ گرد اکثر تیرهای چوبی گران قیمت و در روش اعراب با پوشاندن این تیرها از یک «کفراژ» نجاری، حفظ نموده است.
ساختمانهای گلی روی اسکلت چوبی:
به جای تراسهای روی چوب بست، اعراب مناطق صحرا تنها به یک اسکلت بندی از تنه درخت نخل اکتفا میکنند (اما این راه حل فقط در سطوح کم عرض به کار برده میشود) و روی آن به کمک یک سلسله طاق کوچک که مستلزم هیچ گونه قالب گیری نیست، حجمهایی از گل را به صورت طاقهای کمانی بنا میسازند. نمونهی A در تصویر 6 از یک مسجد در «تورگوت (6)» گرفته شده است. جزییات کامل روی همین تصویر متعلق به ساختمانهای مختلط از گل و چوب نخل است که در صحراهای آفریقا به کار برده میشود.گنبد روی چوب بست:
بالاخره اعراب از شیوههای ساختمانی به شکل بدنه کشتی، در معماری استفاده میکنند. گنبد چوبی «صخره» در بیت المقدس به کمک روشهایی به ظاهر اقتباس شده از نحوه کشتی سازی، انجام گرفته است.مسجد (تصویر 7) یک حصار سنگی است و گنبدی که روی آن قرار دارد به طوری که شکل A نشان میدهد از دو بدنه متصل به هم ولی مستقل، تشکیل یافته است. هر یک از بدنهها به کمک قطعاتی که منطبق با «گنبدهای» کشتی است، رگه بندی شده است. چوبهای افقی به این «گنبدها» استحکام میبخشند و یک حاشیه تختهای زینت آنها را تشکیل میدهند.
یک نوشته قدمت این گنبد را به سال 1022 م. نسبت میدهد. در مسجد «الاقصی»که جزیی از همین گروه بناهاست، در همان زمان، از همان ترتیبات گنبد چوبی استفاده میشود.
گنبد «صخره» جایگزین گنبدی قدیمی که توسط زمین لرزه از میان رفته، شده است. این امر موجب میشود که قدمت این گنبد را مربوط به بعد از قرن یازدهم بدانیم: به احتمال خیلی قوی این روش از ساختمانهای سوریه مرکزی، نظیر کلیسای «بوسرا (7)» به عاریت گرفته شده است که در آن «تامبورهای» گنبدها از نظر باریکی که دارند، نمایشگر ساختمان بندی چوبی طاقهای روی آنهاست.
2- ساختمان طاقها
طاقهای بدون قالب گیری (نیم دایره):
ایران، سرزمین فاقد نباتات جنگلی، کشور کلاسیک طاقهای بدون قالب گیری است. ما قبلاً شمهای دربارهی بسترهای آجری یا لوحههای سنگی که قسمت به قسمت بنا شده، منطبق با شرایط، انجام کار بدون چوب بست کمکی میباشد، شرح دادیم. بسترهای ایران قرون وسطی این گونهاند و شاید بتوان گفت بسترهای تمامی شرق مسلمان. ساختمان با بسترهای شعاعی که مستلزم قالب گیری باشد، فقط برای کمانهای مجزا و سرهای بستر مورد استفاده قرار میگیرد.موقعی که احتیاج به استحکام زیاد یعنی ضخامت بیشتری باشد، طاق به کمک «لولههای» متصل به هم ساخته میشود. پر واضح است که نحوهی ساختمانی به صورت قسمت به قسمت فقط برای لولهی داخلی قابل استفاده میباشد. تنها همین لوله است که به طور قسمت به قسمت ساخته میشود و لولههایی که آن را احاطه میکنند معمولاً به کمک بسترهای شعاعی بنا میگردند: امتزاجی فوق العاده منطقی از دو سیستم که به هر حال مربوط به قدیمی ترین دوران تاریخ میباشد.
در مناطق اولیه، طاقهای ایرانی از بدو شروع عصر ساسانیان، دارای ساختمان بندی به صورت انبوه فشار است (تصویر 8) که حاکی از یک تجزیه و تحلیل عمیق شرایط استحکامی میباشد.
بدنهها به صورت بسترهای افقی بالا رفته، این بسترها به تدریج در خلأ شکل میگیرند و قسمت برآمده فقط در ارتفاع قابل ملاحظهای بر بالای دیوارهای حامل شروع میشود. قسمت برآمدهی نمایان فشار میآورد و قسمتی که به صورت بسترهای افقی به وجود میآید و حکم تکیه گاه را دارد، مقاومت میکند: استحکام بخشیدن به این تکیه گاهها به ضرر قسمت برآمده و در عین حال به منزلهی کاهش دادن فشار و افزودن حجم مقاوم است. این کار در ضمن به منزلهی ساده کردن عملیات نیز میباشد.
دو طریقه مورد استفاده برای هماهنگ ساختن طاق با تکیهگاههایش به صورت انبوه فشار: گاهی (شکل B) رابطهای به کمک بسترهای به تدریج خمیده ترتیب مییابد؛ گاهی (شکل A) بسترهای به صورت انبوه فشار، بر حسب یک سطح شیب دار (X) که روی آن، انحنای طاق نقطه تکیه گاهی خود را شروع میکند، متوقف میگردد.
طاقهای روی رگه
چندین مسجد با چوب بست متعلق به دوران اولیه اسلام، دارای عبادتگاههایی کوچک به اسم محراب است که توسط طاقهایی که تصویر 9 ساختمان بندی آن را نشان میدهد، محافظت شدهاند. اهمیت این طاقهای کوچک در آن است که این طاقها رگهدار میباشند. آیا اعراب مبتکر این سیستم بودهاند؟ این امر مشکوک به نظر میرسد زیرا روح ابتکاری آنها چندان قوی نیست. ولی به احتمال خیلی قوی این راه حل از ارمنستان نیز سرچشمه نمیگیرد، زیرا وجود چنین طاقی در آنجا جنبهی کاملاً استثنایی دارد. از این رو سرمنشأ این طاق کماکان مبهم باقی مانده است. در حوالی قرن دهم است که این نوع طاق، در معماری عرب ظاهر میگردد.محراب «کوردو» مطمئناً به سال 965 م. مربوط میشود. دیگر بناهایی که در آن، این سیستم رگه دار به ظهور میرسد، به خصوص مسجد «لوز (8)» در «تولِدُ (9)»، به دورهی نسبتاً جدیدتری تعلق دارند. در هنر معماری عرب، رگه، یک قرن و نیم پیش از ظهور آن در معماری اروپایی رواج داشت.
طاقهای نوک دار (برجسته)
این سیستم رگه که برای طاقهای نوک دار نیز به همان اندازه مناسب بود، هرگز مورد استفاده اعراب قرار نگرفت. آنها ترجیح میدادند طاق نوک دار به کار برند. در دوران بعدی به منظور افزایش خواص زینتی، شیوهی رخنهای را به حد کمال گسترش دادند: آنها رخنهها را همیشه به صورت خورجین دیوارچینی کردهاند ولی همیشه به آنها حالتی نوک تیز دادهاند. این فرصتی بود برای معماران «گوتیک» تا رگه را بر طاق نوک دار منطبق سازند، توسعه فکری که یک انقلاب کامل را در نطفه داشت.گنبدها: 1- ترتیبات مختلف قله
در قرن چهاردهم یعنی زمانی که حسن، سلطان قاهره، معماران خود را برای کسب روشهایی به ایران فرستاد، سیستم گنبد روی آویز عمومیت پیدا کرد.تصویر 10 نمونههای عمده گنبدهای به کار رفته در معماریهای اسلام را نشان میدهد:
الف) گونه معمولی:
گنبد ایرانی A برحسب یک نیم رخ خیلی برآمده طراحی شده است. غالباً گنبد با شکل کروی در قسمت تحتانی، در قله به یک شکل مخروطی درمیآید و این امر باعث از میان رفتن مشکل ساختمانی میشود که ما قبلاً دربارهی معماری بیزانتین پیرامون آن شرح دادیم؛ یعنی مشکل حفظ کردن یک جهت عمود بر جهت قسمت داخلی، برای بسترها در ناحیه قله.فرمهای دیگر چیزی جز تنوعاتی از گنبد ایرانی نیستند: در شکل D، نیم رخ حالتی کاملاً مخروطی، در شکل B، حالت یک کندو و در شکل E، حالت پیاز را به خود میگیرد.
ب) گنبد با ترتیبات بنایی توخالی:
تصویر 11 گنبد ایرانی را که به کمک ترتیبات بنایی پر و بلکه به کمک دو گنبد آجری انجام گرفته است و این گنبدها (شکل M) توسط قنداقها و کمانهایی تو در تو به هم متصل گردیدهاند، نشان میدهد.با این روش یک طاق به راستی و کشیدگی یک طاق پر، ولی سبک تر و با فشاری کمتر بدست میآید. نمونهی تصویر 11 متعلق به مسجد سلطانیه است.
ج) گنبد مخروطی:
در شکل A (تصویر 12) طاق مخروطی مقبرهای در شهر «نیسه» مشاهده میشود. این همان طاق ارمنی است که از آجر ساخته شده باشد.طاق مخروطی در قرن دهم در ارمنستان رواج یافت. در قرن یازدهم سلجوقیان آن را تصاحب کرده، در مناطق قرارگاهی خود، یعنی از «کاپادوس (10)» تا «بُسفور (11)» مورد استفاده قرار دادند. با استفاده از تسهیلات در به کار بردن آجر، آنها نیمرخهایی دندانهای و یک زینت چین دار که حالت کشیده را دو چندان ساخته، خواص آن را افزایش میدهد، به گنبد میدهند.
د) گنبد کندویی:
شکل B (تصویر 12) خصوصیات یک طاق مخروطی کندو مانند را مجسم میسازد.بسترها کاملاً افقی بوده، گنبد از لانههای کوچکی ترکیب مییابد که به صورت برآمده یکی بالای دیگری شکل میگیرند. یکی از قدیمیترین نمونههای این نوع طاق در مقبرهی موسوم به «زُبید» در بغداد به چشم میخورد. همین گنبد را در نزدیکی شوش در مقبرهی دانیال و غیره نیز میتوان یافت.
هـ) گنبد پیازی:
بالاخره گنبد موسوم به گنبد پیازی (تصویر 10-M). این نیم رخ که به زحمت در طاق چوبی «صخره» به کار رفته است، اهمیت خود را فقط در ایران و در حوالی قرن شانزدهم بدست میآورد و آن زمانی است که اسلام به هند راه مییابد: به احتمال خیلی قوی این نیم رخ به نفوذهای هند بستگی پیدا میکند که در خلال آن، ما به وجود آن در زمان خیلی قدیمیتر پی بردیم. قسمت برآمده از طریق بسترهای افقی صورت میگیرد و یک حلقه زنجیری آن را به حال خود نگه میدارد و گنبد اصلی فقط در لحظهای شروع میشود که حالت برآمدگی به اتمام میرسد.2- جزییات آویزها
الف) گنبدهای خرطومی روی آویز:
آویز در معماریهای اسلام از نوع خرطومی ایران باستان مشتق میشود (تصویر 10-A). بعضی اوقات این آویز، شکل و ساختمان بندی آن را نشان میدهد. به طور خیلی معمول، آویز به کمک بسترهای افقی که در فضا پیش میروند، ساخته میشود.تصویر 13 (مقبرهی ایرانی در ده آباد) نمونهای از ترتیبات قسمت داخلی گنبد را نشان میدهد که تعداد آن نامحدود بوده، طبق همین ترتیبات است که این نحوه ساختمانی عملی گردیده است.
موقعی که آویز خیلی وسیع باشد، بسترهایی که به صورت انبوه فشار روی هم قرار گرفته، ممکن است فرو ریزد. برای جلوگیری از این خطر، از کمانهای آجری نظیر شکل A که بدون قالب انجام گرفته است، استفاده میشود که به استحکام بنا کمک میکند و تمامی حجم را به حالت خمیده نگه میدارد. این کمانها خمیدگیهای بزرگ و بی نقصی روی سطح بیرونی به وجود میآورند. در مورد بسترهای افقی، قطعهی آنها به صورت برگهایی برش مییابد که این برگها با گسترش خود، دندانههایی کم و بیش هوس انگیز به وجود میآورند و حس یک ساختمان بندی برجسته را در ما بیدار میسازند.
ب) طاق با آویزهای کندویی:
در میان تنوع بی کران اشکال طاق درونی که عملیات بنایی با بسترهای افقی در مورد آنها به کار میرود، یک برش با کنگره را، نظیر آنچه که در شکل B (تصویر 14) دیده میشود، در نظر بگیریم. فوراً یک سطح کندویی به دست میآوریم. پس از آن اگر زاویههای فرورنده را به کمک کمی گچ گرد کنیم، ترتیباتی بدست میآوریم که ما را به یاد ترتیبات طاقهای منگولهای میاندازد که اعراب اسپانیا نمونههای تکان دهندهای از آن را، از خود به یادگار گذاشتهاند.ج) طاقهای منگولهای:
دورهی طاقهای منگولهای بعد از دورهی طاقهای کندویی از هنر سلجوقیان، به ظهور میرسد که دورهی احداث «الحمرا» یعنی قرن سیزدهم است.این ترتیبات که به صورت سوزنهایی آویزان میباشند (ما مکانیسم آن را ضمن بحث دربارهی دکوراسیون عربی شرح خواهیم داد)، کمتر به طاق شباهت دارند و بیشتر به صفوفی از منشورهای گچی معمولاً توخالی و تشکیل دهنده یک مجموعه میمانند که برشهای آن عمودی بوده، در نتیجه هیچ گونه وجه مشترکی با طاق از نظر نحوه تعادل ندارند. این مجموعه تنها از طریق گچ که منشورهای منگولهای را به هم متصل میسازد و نیز یک پوشش گچ که آنها را میپوشاند و عمل نصب را کامل میکند، در محل نصب شده است. از نظر ساختمانی، این طاقها حکم حجمهای یکپارچه و توخالی را دارند.
د) موارد استثنایی طاقها روی آویزی به صورت مثلث کروی:
آویز به شکل مثلث کروی، منحصر به معماری بیزانتین است و اگر این آویز در معماریهای اسلام مشاهده میشود، این استفاده فقط بعد از فتح قسطنطنیه توسط ترکها رواج یافت.شکل A (تصویر 14) یکی از کمیابترین نحوه استفاده از این سیستم را نزد ایرانیان نشان میدهد. در این آویزها که از گالریهای پل اصفهان به عاریت گرفته شده، بسترها به نحوی بولهوسانه برحسب بر حسب یک شبکه خطوط تزیینی ترتیب یافتهاند.
تاریخچهی گنبدها:
آنچه گفته شد تنوعات عمدهی گنبد بود. و اما تاریخچهی گنبد را میتوان به شرح زیر خلاصه کرد:1- دورهی گنبدهای اولیه (نمونهی A): گنبد با نیم رخ بیضی شکل خیلی برآمده که بر روی آویزهایی به شکل خرطوم قرار دارد (بناهای ایران باستان).
2- قرون دوازدهم و سیزدهم (نمونهی B و D):
گنبدهای مخروطی صاف یا کندویی، متعلق به معماری سلجوقیان.
3- قرن چهاردهم (نوع C): گنبدهای روی آویز با بسترهای افقی (مسجد حسن). گنبدهای مضاعف با تیغههای اتصالی که نمونهی آن را در سلطانیه مشاهده کردیم، متعلق به همین زمان میباشند.
4- قرن شانزدهم (نوع E): گنبد پیازی که از هند سرچشمه گرفت.
ترتیبات تعادل
از طریق انبوه فشار:
در میان ترتیبات تعادل، ابتدا باید به یک وسیلهی ابتکاری که عبارت است از محدود ساختن و ثابت نگه داشتن فشارها با ساختن تمامی قسمت تحتانی یک طاق به کمک بسترها به صورت انبوه فشار، اشاره کنیم.زنجیربندی ها:
تقریباً تمامی طاقهای بنا شده زیر نفوذهای ایرانی و بیزانتین، لااقل در دورهی احداث آنها به کمک زنجیربندیهای چوبی پابرجا نگه داشته شدهاند. کمانهای مسجد بزرگ «عمرو» در قاهره تیرهای چوبی را که فشار آنها را خنثی میسازد، حفظ نموده است. اکثر گنبدها به خصوص گنبدهای پیازی قرن شانزدهم، دارای یک یا چندین حلقه زنجیربندی چوبی فرورفته در قسمت بنایی میباشند. حتی اغلب، این حلقههای زنجیربندی را به کمک تیرهای عرضی تقویت میکردند و موقعی که ساختمان شکل میگرفت، این تیرها را بیرون میکشیدند. گنبد به اتمام نرسیده «ده آباد» (تصویر 13) هنوز هم تیرهای یدکی خود را حفظ نموده است.سیستم تکیه گاهی:
یک روش ساختمانی دیگر مسلمانان آن است که همان طور که ایرانیان قدیم، رومیان و بیزانتینها عمل میکردند، قسمتهای تکیه گاهی را در داخل بناها قرار میدادند. نقشههای دو مسجد اصلی «آندری نوپل (12)» (تصویر 15) به تمامی طبق همین سیستم ترکیب یافتهاند: نقشهی A همان طرح مسجد قدیمی است که در قرن چهاردم توسط محمد اوّل بنا گردید و نقشهی B طرح مسجدی است که در قرن شانزدهم به دست سلطان سلیم احداث شد.بناهایی وجود دارد که در آنها، ترتیبات تکیه گاهی به خوبی و مهارت ترتیبات بناهای ما در قرون وسطی صورت گرفته است.
مسجد سلطانیه که ترتیبات کلی آن را قبلاً شرح دادیم (تصویر 11)، نمونهای از تعادل محسوب میشود، بسترهای گالریهای فوقانی، کمانهای تکیه گاهی واقعی را تشکیل میدهند که جدارهای خارجی را به تکیه گاه طاق بزرگ متصل میسازند.
وزنه این طاق بزرگ با سنگین کردن روی کمانهای سر، که آن را حمل میکند، فشارهایی را که بر گوشههای تامبور وارد میشود خنثی میسازد: برای تضمین دوام و ثبات حجمهای گوشهای، وزنه منارهها را روی آنها قرار دادهاند. این منارهها نقش یک وزنه اضافی، کاملاً معادل با نقش «پیناکل (13)» [پیناکل در معماری گوتیک هرم کوچک زینتی است که یک دیوار استحکامی را دربر میگیرد.] را که بر نوک دیوارهای استحکامی کلیساهای ما قرار دارند، بازی میکنند. این فشارها که به نحوی چنان ماهرانه تعادل یافتهاند، به خودی خود و تا سرحد امکان به کمک شیوهی ساختمانی سبک نوک گنبد، که تمامی حجم آن خالی شده، کاهش یافته اند. اگر هنر گوتیک را استثنا قرار دهیم، هیچ معماری وجود ندارد که کار تجزیه و تحلیل فشارهایی را که در یک ساختمان طاقدار توسعه مییابد تا این حد جلو ببرد و برای خنثی کردن این فشارها از وسایل ابتکارآمیز و ظریفتر استفاده نماید.
همان طور که در بناهای مذهبی رومیان دیدیم، این حجم بی جان نیست که مقاومت میکند، بلکه یک جسم جاندار است که وارد عمل میشود.
پینوشتها:
1. Cordoue
2. Hauran
3. Corbeau
4. Alhambra
5. Touloun
6. Tougourt
7. Bosra
8. Luz
9. Tolede
10. Cappadoce
11. Bosphore
12. Andrinople
13. Pinacle
شوازی، اگوست؛ (1392)، تاریخ معماری، ترجمه لطیف ابوالقاسمی، تهران: مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، چاپ چهارم