برداشتهاي انحرافي از انتظار
بعضيها، انتظار فرج را به اين ميدانند كه در مسجد ،حسينيه، و در منزل بنشينند و دعا كنند و فرج امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف را از خدا بخواهند... فكر اين مهم، كه يك كاري بكنند، نبودند.
يك دسته ديگري بودند كه انتظار فرج را ميگفتند: اين است كه، ما كار نداشته باشيم به اين كه در جهان چه ميگذرد، ما تكليفهاي خودمان را عمل ميكنيم. براي جلوگيري از اين امور هم خود حضرت بيايند ان شاء الله درست ميكنند... .
يك دستهاي ميگفتند: كه بايد عالم پر از معصيت بشود تا حضرت بيايد. ما بايد نهي از منكر نكنيم، امر به معروف هم نكنيم تا مردم هر كاري ميخواهند بكنند، گناهها زياد بشود كه فرج نزديك بشود.
يك دستهاي از اين بالاتر بودند. ميگفتند: بايد دامن زد به گناهها. دعوت كرد مردم را به گناه تا دنيا پر از جور و ظلم بشود و حضرت عجل الله تعالي فرجه الشريف تشريف بياورند... .
يك دسته ديگري بودند كه ميگفتند: هر حكومتي اگر در زمان غيبت محقق بشود، اين حكومت باطل است و برخلاف اسلام است... حضرت صاحب كه تشريف ميآورند، براي چه ميآيند؟ براي اين كه گسترش بدهند عدالت را براي اين كه حكومت را تقويت كنند. براي اين كه فساد را از بين ببرند. ما بر خلاف آيات شريفه قرآن، دست از نهي از منكر برداريم، دست از امر به معروف برداريم و توسعه بدهيم گناهان را، براي اين كه حضرت بيايند؟!!. (امام خميني)[1]
قوانيني كه پيغمبر اسلام در راه بيان و تبليغ ونشر و اجراي آن، بيست و سه سال زحمت طاقت فرسا كشيد، فقط براي مدت محدودي بود؟
آيا خدا، اجراي احكامش را محدود كرد به دويست سال؟ و پس از غيبت صغري، اسلام ديگر همه چيزش را رها كرده است؟ اعتقاد به چنين مطالبي يا اظهار آنها بدتر از اعتقاد و اظهار منسوخ شدن اسلام است. (امام خميني)[2]
ايمان و اعتقاد به امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف، مانع از تسليم شدن است و ملتهاي با ايماني كه حضور قطب عالم امكان را در ميان خود احساس ميكنند، از حضور او اميد و نشاط ميگيرند و براي مجد و عظمت اسلام، مبارزه و مجاهدت ميكنند و با تكيه بر همين اميد درخشان بود كه ملت بزرگ ايران، پرچم اسلام را به اهتزاز درآورد و افتخار طول تاريخ بشر و تاريخ اسلام شد. (مقام معظم رهبري)[4]
در هدف گيري و نشانه گرفتن براي دورخيزهاي تاريخي، باز مسئله مهدويت نقش دارد. ميان آن ملّتي كه براي خودش آيندهاي نميبيند و فكر ميكند كه: «بالاخره موج فساد، دنيا را روز به روز بيش تر ميگيرد. ما هم چند صباحي محض تكليف مقاومتي هم ميكنيم، امّا آخرش چه؟»، و آن ملّتي كه ميداند اين مقاومت، ايجاد يك گام بلند به سمت آن آيندهاي است كه خداي متعال وعده داده كه براي بشريّت پيش ميآيد، آن هم نه يك وعده مبهم بلكه يك وعده روشن، فرق هست. رهبر آن ماجرا هم مشخّص است كه چه كسي است. او، حيّ و حاضر و زنده است، و دل او، متصل به ملأ اعلا و غيبت است. ملّتي كه به چنين چيزي اعتقاد دارد، ببينيد كه براي چه اهدافي دورخيز ميكند و چه طور همتاش بالا ميرود! اين عقيده، عقيده بسيار مهمّي است، كما اين كه انسان خيال ميكند خداي متعال هم اين واقعيّت را با همين تدبير ايجاد كرده كه انسانها بتوانند با همت و اراده خود و با اين پشت گرميِ محكم، راهها را طي كنند تا اين كه إن شاء الله، آن بزرگوار بيايند و دنيا شروع شود (مقام معظم رهبري)[5]
نَفْس وجود اين پشتوانه عظيم، هر انساني را چنان مستحكم ميكند كه ميتواند در همه ميدانهاي دشوار، وارد شود (مقام معظم رهبري)[6]
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله
يك دسته ديگري بودند كه انتظار فرج را ميگفتند: اين است كه، ما كار نداشته باشيم به اين كه در جهان چه ميگذرد، ما تكليفهاي خودمان را عمل ميكنيم. براي جلوگيري از اين امور هم خود حضرت بيايند ان شاء الله درست ميكنند... .
يك دستهاي ميگفتند: كه بايد عالم پر از معصيت بشود تا حضرت بيايد. ما بايد نهي از منكر نكنيم، امر به معروف هم نكنيم تا مردم هر كاري ميخواهند بكنند، گناهها زياد بشود كه فرج نزديك بشود.
يك دستهاي از اين بالاتر بودند. ميگفتند: بايد دامن زد به گناهها. دعوت كرد مردم را به گناه تا دنيا پر از جور و ظلم بشود و حضرت عجل الله تعالي فرجه الشريف تشريف بياورند... .
يك دسته ديگري بودند كه ميگفتند: هر حكومتي اگر در زمان غيبت محقق بشود، اين حكومت باطل است و برخلاف اسلام است... حضرت صاحب كه تشريف ميآورند، براي چه ميآيند؟ براي اين كه گسترش بدهند عدالت را براي اين كه حكومت را تقويت كنند. براي اين كه فساد را از بين ببرند. ما بر خلاف آيات شريفه قرآن، دست از نهي از منكر برداريم، دست از امر به معروف برداريم و توسعه بدهيم گناهان را، براي اين كه حضرت بيايند؟!!. (امام خميني)[1]
قوانيني كه پيغمبر اسلام در راه بيان و تبليغ ونشر و اجراي آن، بيست و سه سال زحمت طاقت فرسا كشيد، فقط براي مدت محدودي بود؟
آيا خدا، اجراي احكامش را محدود كرد به دويست سال؟ و پس از غيبت صغري، اسلام ديگر همه چيزش را رها كرده است؟ اعتقاد به چنين مطالبي يا اظهار آنها بدتر از اعتقاد و اظهار منسوخ شدن اسلام است. (امام خميني)[2]
نقش مهدويت
ايمان و اعتقاد به امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف، مانع از تسليم شدن است و ملتهاي با ايماني كه حضور قطب عالم امكان را در ميان خود احساس ميكنند، از حضور او اميد و نشاط ميگيرند و براي مجد و عظمت اسلام، مبارزه و مجاهدت ميكنند و با تكيه بر همين اميد درخشان بود كه ملت بزرگ ايران، پرچم اسلام را به اهتزاز درآورد و افتخار طول تاريخ بشر و تاريخ اسلام شد. (مقام معظم رهبري)[4]
در هدف گيري و نشانه گرفتن براي دورخيزهاي تاريخي، باز مسئله مهدويت نقش دارد. ميان آن ملّتي كه براي خودش آيندهاي نميبيند و فكر ميكند كه: «بالاخره موج فساد، دنيا را روز به روز بيش تر ميگيرد. ما هم چند صباحي محض تكليف مقاومتي هم ميكنيم، امّا آخرش چه؟»، و آن ملّتي كه ميداند اين مقاومت، ايجاد يك گام بلند به سمت آن آيندهاي است كه خداي متعال وعده داده كه براي بشريّت پيش ميآيد، آن هم نه يك وعده مبهم بلكه يك وعده روشن، فرق هست. رهبر آن ماجرا هم مشخّص است كه چه كسي است. او، حيّ و حاضر و زنده است، و دل او، متصل به ملأ اعلا و غيبت است. ملّتي كه به چنين چيزي اعتقاد دارد، ببينيد كه براي چه اهدافي دورخيز ميكند و چه طور همتاش بالا ميرود! اين عقيده، عقيده بسيار مهمّي است، كما اين كه انسان خيال ميكند خداي متعال هم اين واقعيّت را با همين تدبير ايجاد كرده كه انسانها بتوانند با همت و اراده خود و با اين پشت گرميِ محكم، راهها را طي كنند تا اين كه إن شاء الله، آن بزرگوار بيايند و دنيا شروع شود (مقام معظم رهبري)[5]
نَفْس وجود اين پشتوانه عظيم، هر انساني را چنان مستحكم ميكند كه ميتواند در همه ميدانهاي دشوار، وارد شود (مقام معظم رهبري)[6]
پىنوشتها: -
[1]- صحيفة نور، ج2، ص196-197.
[2]- ولايت فقيه، ص30.
[3]- رسالت 26/9/76.
[4]- ديدار با اعضاء بنياد فرهنگي حضرت مهدي موعود (عج) و دانش پژوهان مركز تخصصي مهدويت 6/10/80.
[5]- ديدار با اعضاء بنياد فرهنگي حضرت مهدي موعود (عج) و دانش پژوهان مركز تخصصي مهدويت 6/10/80.
[6]- همان.
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله