نویسنده: اگوست شوازی
مترجم: دکتر لطیف ابوالقاسمی
مترجم: دکتر لطیف ابوالقاسمی
دورهای که هنر گوتیک شکل میگیرد، دورهی دگرگونیهای عمیق است که در عین حال هم اجتماع مذهبی و هم جماعت غیرمذهبی را دربر میگیرد. در نظام مذهبی، قدرت از دست کشیشان خارج و به دست اسقفها میافتد و در نظام غیرمذهبی زندگی شهری آغاز میگردد. این تحول دو جانبه از خود، بناهای جدیدی به یادگار گذاشته است.
در دورهی «رمان» کلیساهای بزرگ دارای صومعه سرا یا «آباسیال (1)» بود و کلیساهای بزرگ گوتیک اکثراً بناهای اسقفی یا «کاتدرال (2)». «آباسیال» رمان منحصراً به منظور عبادت طراحی شده بود و «کاتدرال» در عین حال نماد ایمان مذهبی و ابنیه شهری است. اوّلین کاتدرالهای گوتیک که به وسیلهی بخشداریهای آزاد شده ساخته شده بود، هم برای مورد استفاده قرار گرفتن جهت مجامع عمودی و هم برای انجام تشریفات دینی ترتیب یافته بود. از این جاست که جنبهای مختلط از بناهای در عین حال مذهبی و شهری حادث میگردد. گاهی نفوذ غیرمذهبی و گاهی نفوذ مذهبی به اهمیت میرسد و تناوبات این دو گرایش توصیف کننده و خلاصه کنندهی تمامی تاریخچهی طرحهایی است که یکی بعد از دیگری میآیند.
طرحها
الف) «کاتدرال ها» (کلیساهای بزرگ)
کلیسای «رمان» برای رفع احتیاجات صومعه و برای گسترش زیارت زائرینی که از اشیای مقدس این کلیسا بازدید میکردند، ترتیب یافته بود. آن چه برای صومعه ضروری بود عبارت بود از یک جایگاه سرود به انضمام ترانسپهای طویل. برای زیارت کنندگان کافی بود که در شبستانهای جانبی راهی را پیدا کنند که به مقبرهی زیرزمینی منتهی میشد و در قسمت جلو یک محل انتظار یا «نارتکس». کلیسای گوتیک قبل از هر چیز برای جمعیت ساخته شده است: بین قسمتهای بیرونی و جایگاه، دیگر نارتکسی وجود ندارد و دسترسی مستقیماً صورت میگیرد. قسمت داخلی به یک سالن مختصر شده که از تمام جهات باز بوده و یک محراب مرکز آن را تشکیل میدهد.مقبره در حکم کانون کلیسای «رمان» بود. این مقبره از میان میرود و اشیای مقدس بدون محافظ در نزدیکی محراب قرار گرفتهاند یا اگر مقبره بر جای مانده باشد، نظیر «شارتر» یا «بورگه»، به صورت یک کلیسای زیرزمینی کاملاً مجزا از خود کاتدرال درآمده است. گاهی نیز چند «آبسیدیول» ساده جایگزین برج نمازخانهها میشود که در اطراف عبادتگاه «رمان» قرار داشت. شبستان عرضی که فضایی مخصوص افراد مذهبی بود، از این پس دیگر برای این امر مورد استفاده قرار نمیگیرد و به تدریج از بین میرود، مگر آن که بعداً دوباره ظاهر گردد. در تصویرهای 1 و 2 یک سلسله نمونههایی مشاهده میشود که این دگرگونیهای تدریجی را نشان میدهد: طرح N («نویون») تقریباً به سال 1140 م. مربوط میشود. در این طرح «ترانسپ» طولانی با فرم صلیبی از معماری «رمان» به عاریت گرفته شده و خاطرهی «نارتکس» در آن حفظ شده است.
کلیسای «لائون» (شکل L- تصویر 2) نیز دارای طرحی صلیبی با شاخههای خیلی بزرگ میباشد. کلیسای «نتردام» شهر پاریس (P) که ساخت آن در سال 1163 م. آغاز شد، فقط یک «ترانسپ» خیلی برجسته دارد. شبستان عرضی آن هنوز باقی است اما این شبستان به زحمت از محیط کلی تجاوز میکند. در «بورگه» (B) این شبستان عرضی حتی وجود خارجی هم ندارد و کلیسا به یک سالن مستطیل شکل که به «آبسید» ختم میشود، خلاصه میگردد.
تا سال 1200 م. در کاتدرالهای بزرگ (طرحهای P و B)، تعداد شبستانهای موازی پنج و شبستانهای ردیف اوّل دو طبقه میباشد. به زودی شبستان جانبی فوقانی زیادی تشخیص داده میشود و پی برده میشود که پایههای زیادی بین شبستانهای کنارهها و مرکز بنا ترتیب یافته است:
از آغاز ساختمان کلیسای «بورگه» (پایان قرن دوازدهم)، شبستان جنبی فوقانی حذف شده و از قرن سیزدهم، تعداد شبستانها به سه کاهش مییابد. شبستان پنجگانه فقط از مقبره حفظ شده است.
کلیسای «رِم» که در سال 1212م. و کلیسای «امی ین» (شکل A- تصویر 2) که در سال 1215 م. بنا شدهاند، طبق همین طرح ترتیب یافتهاند. از این تاریخ به بعد کلیساهای خیلی کمی بر روی طرح عمودی با شبستان پنجگانه طراحی شدهاند؛ مثل کلیساهای «تروی»، «کلونی» و «میلان».
در عین حال که طرح ساختمانی با پنج شبستان از رونق میافتد، برآمدگی بازوهای صلیب هم ازمیان میرود و هرگز آن اهمیتی را که در دورهی «رمان» داشت، باز نمییابد.
کلیساهای «امی ین» و «رِم» نمایشگر این بازگشت به سبک سنتی میباشند. این رواج مجدد طرح صلیبی به هیچ وجه اتفاقی یا پراکنده نیست.
پیش گوییهای پیروان «سن فرانسوا دسیس (3)» و «سن دومینیک (4)» باعث بیداری حس عرفانی شده، پرستش شخصیتهای مقدس، به خصوص حضرت مریم را بیش از هر وقت اشاعه داده است. در این مدت نوعی سمبولیسم در کلیسا به ظهور میرسد که حتی دورهی «رمان» فاقد آن بود. در همین زمان است که خطوط برای همیشه جهش خود را به سوی آسمان از سر میگیرند. نمازخانه انتهایی که وقف حضرت مریم شده است روز به روز بیشتر از نمازخانههایی که آن را احاطه میکنند، مهم میگردد. برای پرستش مقدسین، نمازخانههایی در نظر گرفته میشود که تعداد آنها روز به روز زیادتر میشود: هر خانواده و هر صنفی میخواهد نمازخانه مخصوص خود داشته باشد. در بدو امر، این نمازخانهها در اطراف مقبره ترتیب مییابد و سپس این محیط نیز کفایت نمیکند و در حوالی اواسط قرن سیزدهم سعی میشود تا نمازخانههای جدیدی بین دیوارهای تکیه گاهی شبستانها ساخته شود حتی اگر برای این لازم باشد دیوارهای قدیمی از میان برداشته شود.
اوّلین نمازخانههایی که به این طریق بنا گردیدند، ظاهراً آنهایی هستند که در حاشیهی شبستانهای کلیسای «نتردام» دیده میشوند؛ این نمازخانهها به طور جداگانه در حوالی سال 1240 م. ساخته شدهاند. عاقبت این کار پیشرفت فنی قابل ملاحظهای بوده است: تا آن زمان فاصلهی دیوارهای تکیه گاهی یک فضای کاملاً بلا استفاده بود که درون بدنهی ساختمان قرار داشت. به علت این بازیابی، دیوار تکیه گاهی به صورت داخلی درمیآید و همین سبک در سالنهای طاقدار رومیان و بیزانتین به کار میرفت.
از شروع نیمهی دوم قرن سیزدهم یک واقعه اجتماعی صورت میگیرد که به نوبهی خود روی حالت شبستانها اثر میگذارد:
مراسم پرستش که در زیر چشمهای پیروان دین انجام میگرفت، از این پس دور از انظار عمومی صورت خواهد گرفت.
در کلیساهای نیمه مذهبی متعلق به اوّلین دوران گوتیک، جایگاه سرود به صورت باز بود و هر کس میتوانست به آن دسترسی پیدا کند و نحوهی حصارکشی آن به سبک جایگاههای سرود صومعهها بود. چون عکس العملها همیشه فکری را که به نفع خود تمام میکنند، زیاد از حد جلوه میدهند، از این رو حصار جایگاه سرود، با «ژوبه» (منبر کلیسا) که به صورت یک دیوار واقعی بین مقبره و مابقی ساختمان قرار میگیرد، درمیآید؛ در نتیجه این امر، یکپارچگی خواص از میان میرود.
اوّلین «ژوبهها» متعلق به اواسط قرن مزبور میباشند و روزنههای آنها به زحمت امکان مشاهده مراسم پرستش را میدهند. بین شبستانها و مقبره، «ژوبه» شکافی به همان اندازه اسرارآمیز که «ایکونوستاز» بیزانتین به وجود میآورد، ایجاد میکند. از این لحظه، طرح فرم نهایی خود را از سر میگیرد: هر یک از اربابان کلیسا دارای نمازخانه خاص خود میباشد و مقبره در وسط منحنی که آن را احاطه میکند، منزوی میگردد.
در کلیسای «مان» نمازخانههای «آبسید» به کلیساهای کوچکی که در اطراف مقبره گرد آمدهاند، شباهت دارند.
قرن چهاردهم در «روئن» (تصویر 2-R) و قرن پانزدهم در «کوتانس»، شاهد نمازخانههای انتهایی میشود که شاهکارهای واقعی به حساب میآیند.
در پاریس، «امی ین» و «اژن (5)»، مقبره از اواسط قرن سیزدهم تا پایان قرن چهاردهم به یک عقب رفتگی دیواردار تبدیل میشود.
کلیسای «نتردام» شهر پاریس یکی از بناهایی است که در آن، این سلسله افکار به بهترین نحو ظاهر میگردد:
در تصویر 3، ترتیبات اولیه به رنگ تیره و تغییرات بعدی به رنگ روشن دیده میشود: در سمت راست، طرح اولیه و در سمت چپ، طرح نهایی به چشم میخورد. این اطمینان وجود ندارد که طرح اولیه شامل نمازخانههایی در اطراف «آبسید» بوده باشد. در طول شبستان این طرح مسلماً دارای چنین نمازخانههایی نبوده است: اوّلین اقدامی که صورت گرفت آن بود که در طول شبستان از این نمازخانهها به وجود آید و این کار همان طور که قبلاً گفتیم با سوراخ کردن دیوارهای جنبی صورت گرفت. بعد از این عملیات، «پی نیون»های ترانسپ در خارج از سردر نمازخانهها قرار میگرفت. هنوز بیش از نیم قرن از حیات این «پی نیون»ها نگذشته بود که آنها را منهدم ساختند و آنها را در خط جلو بردند. این تحول اخیر که طرح صلیبی را نمایانتر میسازد، متعلق به سال 1257 م. است.
«ژوبه» در نیمهی دوم قرن سیزدهم و نمازخانههای شعاعی بزرگ مقبره، در اوایل قرن چهاردهم به وجود آمدند. در این مدت زمان، کلیسای «نتردام» از کلیه مراحل تدریجی که یک طرح گوتیک بتواند متحمل شود، گذشته است.
ب) «پاروآس (6)»ها (قلمرو کشیشها)
معماری «پاروآس»ها که زیر سلطهی مستقیم اسقف قرار دارد، از همان جنبشی که «کاتدرال»ها پیروی میکنند، تبعیت میکند:معماری گوتیک با تمام اصالت خود، در این جنبش توسعه یافته، خود را با منابع ناچیزی که در اختیار دارد، وفق میدهد. به دلیل اقتصادی، استفاده از طاق روی شبستان ممنوع میگردد؛ بدین معنی که از طاق فقط در مقبره استفاده به عمل میآید. و برای جلوگیری از لزوم انتقال فشارها به وسیلهی کمانهای تکیه گاهی پرهزینه، این مقبره را بدون رواق باقی میگذارند. در این عملیات یک سبک ساده و روشن به چشم میخورد و از میان دیگر محسنات آن میتوان گفت که بنا حالت کاتدرال کم اهمیت را به خود نمیگیرد.
ج) کلیساهای صومعهای
کلیساهای بندیکتین (7):
در قرن سیزدهم، جماعت دیرنشین به دو گروه تقسیم میشود، که یکی از آنها تابع دستورات «سن بنوا» میباشد به انضمام تسهیلاتی که گذشت زمان در این دستورات به وجود آورده بود و گروه دیگر از مقررات و انضباط خشنی پیروی میکند که از پیروانی چون «سیسترسین (8)»ها، و «فرانسیسکن (9)»ها و غیره تشکیل یافته بود.از یک گروه به گروه دیگر، چهرهی معماری درست نظیر روح قوانین با هم فرق دارد: تنها «بندیکتین»ها اصلاح نشده، از هنر گوتیک با تجسسها و درخششهایش استقبال میکنند. نظیر هنر «کلونی»، معماری جدید در عظمت خود جواب گوی الهامات و استعدادهای نظام خویش بود.
پیروی «بندیکتین»ها از اصول این نظام در کلیه بناهایی که آنها را برپا میسازند، به چشم میخورد.
کلیسای «سن دونی» و جایگاههای سرود در کلیساهای «سن ژرمن دِپره» و «سن رمی» شهر «رِم»، «سن ژرمه» و «وزله» را میتوان در زمرهی اوّلین و ارزندهترین آثار هنر گوتیک به حساب آورد. صومعههای «سن لو دِ سِرن»، «مونتیه آن در»، «موزُن (10)» و «بِرِزن» نقطه به نقطه، چه از لحاظ طرح و چه از نظر جزییات، شبیه به کلیساهای مخروطی میباشند. علی الخصوص در صومعههاست که نمازخانه «وی یرژ» توسعه مییابد و حتی اغلب به صورت بنای جداگانهای درمیآید. در «سن ژرمه» یک گذرگاه ساده آن را به «آبسید» پیوند میدهد. در «سن ژرمن دپره» به جای آن که با کلیسای اصلی یک جسم تشکیل دهد، در کنار آن واقع میشود.
کلیساهای متعلق به اصلاحات «سی تو»:
در این جا طرحهایی را میبینیم که تا حدی سرکش بوده و به نظامهای اصلاح شده یا بنیاد جدید تعلق دارند.اصلاحات «سی تو» که توسط «سن برنارا (11)» در حوالی سال 1100 م. به تکامل رسید اعتراضی است علیه تجمل پرستی هنر «کلونی».
در نظام «سن برنار» از تزیینات پرهیز شده ولی از سبکهای مختلف استقبال میشود و آن صرفه جویی که در کلیسای «سیسترسین» به کار برده شده است، به چشم میخورد (تصویر 4-O).
سه شبستان و یک «آبسید» که غالباً جای خود را به یک دیوار مستقیم داده و چند نمازخانهی سادهی مربع شکل که در طول «ترانسپ» قرار دارند: این است طرح نمونهای که «ویلار دُ اون کور» به کلیساهای «سیسترسین» نسبت میدهد، به استثنای چند تنوع سطحی در طرح ساختمانی کلیساهای موجود، مثل «پونتینی»، «سن مارتن (12)» شهر «لااون»، «اباسین (13)» (O)، «سیلواکان (14)»، «اوتریو» و غیره.
کلیساهای متعلق به نظام مبلغین و غیره:
نظام برادران متکدی که در سال 1208 م. توسط «سن فرانسوا دِسیس» بنیان گذاری شد نیز به خشونت سبک پای بند میباشد:کلیسای («آسیس») دارای شبستان واحد بوده، فاقد شبستانهای جنبی میباشد.
برادران مبلغ که چند سال بعد از «سن دومینیک» به ظهور رسیدند، کلیسا را به عنوان یک سالن وعظ تلقی میکنند. برای گریز از پیچیدگیهای ساختمانی با طاق سه شبستانی که مستلزم استفاده از کمانهای تکیه گاهی است، آنها به طرح T با دو شبستان با نقطه ختم به صورت «آبسید» اکتفا میکنند. یک پنجره وسیع مستقیماً این شبکه مضاعف را روشن میسازد (کلیسای «ژاکوبن (15)» شهر «تولوز» و شهر «اژن» و کلیسای قدیمی «ژاکوبن» شهر پاریس و غیره). طرح T (تصویر 4) همان طرح کلیسای «تولوز» است.
معماران نظام معبدها (16) که اصل و مبدأ آنها به «دوران جنگهای صلیبی (17)» مربوط میشود، از فرم کروی مسجد که به منزلهی معبد و مقرّ نظام آنها در راه اورشلیم بود، تقلید میکنند. کلیسای «کوماندری (18)» شهر پاریس با همین تیپ مدور منطبق بود.
پینوشتها:
1. Abbatiale
2. Cathédrale
3. St.- François d" Assise
4. St. Dominique
5. Agen
6. Paroisses
7. Benedictines
8. Cisterciens
9. Franciscains
10. Mouzon
11. St.- Bernard
12. St.- Martin
13. Obasine
14. Silvacane
15. Jacobains
16. Temple
17. Croisades
18. Commanderie
شوازی، اگوست؛ (1392)، تاریخ معماری، ترجمه لطیف ابوالقاسمی، تهران: مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، چاپ چهارم