مترجم: دکتر لطیف ابوالقاسمی
1- مجسمه سازی
الف) مجسمهها:
در درهای ورودی و گاهی اوقات مقابل ستونهای قسمتهای داخلی، مجسمههایی از شخصیتهای مذهبی دیده میشد (مثل درهای ورودی کلیساهای «شارتر»، پاریس، «رِم» و «امی ین» و جایگاه سرود کلیساهای «تروی»، «مونتیه آن دِر»، «سنت شاپل» و «سن اوئن»).در نیمهی ارتفاع سردر کلیساهای بزرگ در وقف حضرت مریم به عنوان راهرو «شاهان»، شجره نامهی حضرت مریم نقش بسته است (مثل کلیساهای پاریس و «امی ین»).
ب) تصاویر کوچک و نقوش برجسته:
بر روی «تمپان» درهای ورودی، تصویر روز رستاخیز با حضرت مسیح میان مبلغین و مراسم تاج گذاری حضرت مریم نقش بسته است. در زیر نعل درها، طبقه بندی آسمانها مشاهده میشود. روی درگاهها، درون پخ دهانه در و پنجره، علامات برجهای آسمانی، سوژههای الهام یافته از افسانهها و حیوانات دیده میشود. در قسمتهای زیربنایی، نقوش برجستهی خیالی، نمایشگر گناهان و صوابهاست. در اطراف جدار جایگاه سرود، زندگی نامهی حضرت مسیح به نحوی که صحنههای شکنجه و مصائب او، سطح تشکیل دهندهی «ژوبه» را اشغال میکند، به چشم میخورد. روی «رتابل»های محرابها، زندگی نامهی مقدسین که این «رتابل»ها وقف آنها شده، حک گردیده است.ج) مجسمهی تزیینی:
بالاخره نوبت میرسد به مجسمهی تزیینی که در خارج از معبد و روی مجاریهای آب به صورت هیولاهای جهنم ترتیب یافته است. تابلوی راز خلقت با منعکس ساختن تنوع بی انتهای گیاهان به صورت یک تکریم روی جدارهای جایگاه مقدس نقش بسته است.2- نقاشی
تقسیم بندی معمولی سوژههای نقاشی شده روی جدارهای شیشهای به شرح زیر است: شیشههای بزرگ «آبسید» معمولاً به تاریخچهی حضرت مسیح اختصاص دارد. روی شیشههای بلند جایگاه سرود و شبستانها، تصویر حواریون، پیامبران و مقدسین نقش بسته است. شیشههای نمازخانهها از افسانههای مربوط به مقدسین حکایت میکند.در پایان، به عنوان یک دکوراسیون خیلی معمول، باید به راهروهای مارپیچی که در مدخل شبستانها ترتیب یافته بود و اسامی معماران روی آنها حک شده بود، اشاره نماییم.
با دادن تفصیل بیشتر در مورد این سمبولیسم ممکن است از حدود یک بررسی معماری خارج شویم، ولی اگر ما آثار هنرمند تزییناتی را که فرمها را با ارزش میکرد و کلیسا کادر آن بود، نادیده میگرفتیم، فکر یک ترتیبات درونی به سبک گوتیک، ناقص میگردید.
ترتیبات بیرونی و ساختمانهای ضمیمهای
ضمایم بیرونی معماری
حالت بیرونی دارای اختلافهای قابل ملاحظهای میباشد، برحسب آن که بنا منحصراً یک کلیسا است یا آن که مسائل دفاعی مطرح شده، کلیسا را به صورت دژ مستحکمی درمیآورد.الف) کلیساهای غیر استحکامی:
ابتدا به مورد کلیساهای غیر استحکامی اشاره میکنیم که تعداد آنها از همه بیشتر میباشد. حالت بیرونی این قبیل کلیساها بیشتر از همه در دورهی «رمان» است که تعبیری از ترتیبات درونی آن میباشد. همان طوری که در تصاویر 1 و 2 (کلیساهای «شارتر» و پاریس) ملاحظه میشود، این ترتیبات را میتوان به ترتیبات تودهها خلاصه نمود و پلان قابل رؤیت باقی میماند:ترانسپ با داشتن «پی نیون»هایی که آن را به پایان میرساند بارز میگردد و محیط دایره مانند «آبسید» و تقسیم بندی نمازخانهها و ارتفاع نسبی شبستانهای متعدد، همه و همه با وضوح کامل مشخص گردیده است.
برجها با فلشهایی که روی آنها قرار دارد، به ابهت بنا میافزایند. بعضی اوقات یک برج واحد یا در نقطهی تلاقی شبستانها یا در وسط سردر اصلی ترتیب یافته است. همین ترتیبات نهایی، خصوصاً در آخرین دوران هنر گوتیک رواج پیدا کرد (مثل کلیساهای «فری بورگ» و «سن ریکیه (1)»).
اکثر کاتدرالها دارای دو برج میباشند که در گوشههای سردر ساخته شدهاند. در «لااون» و «رِم» از این برجها در گوشههای ترانسپ دیده میشود.
در «شارتر» (تصویر 1) و در کلیساهای بزرگ «نورماندی»، یک برج اضافی در نقطهای که انحنای رواق شروع میشود، به وجود آمده است.
در منطقهی «نورماندی»، استفاده از یک سطح سقف دار گنبدی شکل به سبک «رمان» ادامه مییابد. در فرانسهی مرکزی این گنبد جای خود را به یک فلش چوبی داده است (کلیسای پاریس، «رِم» و «امی ین»).
حتی داشتن دو برج مساوی را به عنوان یک امتیاز مخصوص بعضی از کلیساها دانستهاند. در واقع، تنها کلیساهایی که در آنها عدم تساوی عمدی ظاهر میشود، کلیساهایی هستند که دو برج آنها متعلق به دوران مختلف میباشد: معمار سازندهی برج بعدی سعی کرده است از سازندهی قبلی سبقت بگیرد (کلیساهای «شارتر» و «امی ین»).
از تمامی سردرها، هیچ کدام به اندازهی سردر کلیسای «نتردام» احساس شایستگی را آن چنان عمیق بیدار نمیسازد. کسی نیست که تصویر این سردر جلو بسیار عظیم را در نظر خود مجسم نسازد. ما نیم رخ آن را نمایش دادهایم (تصویر 2) تا نشان دهیم چگونه این سردر با شبستانهای انتهایی خود هماهنگی ایجاد کرده است: توازن میان عرض برجها و عرض شبستانهای جانبی، امتداد شبستان مرکزی در فاصلهی برج، طرز قرار گرفتن گل هشت پر در «فورمره» سطح اوّل، ترتیب ستونهای حامل وزنه برج و بالاخره طبقه بندی راهروهایی که این منظومه را قطع کرده و با طارمیهایی هم قیاس، همراه میباشند.
بعد از سردر کلیسای پاریس به ترتیب تاریخ، نوبت به سردر کلیساهای «لااون»، «امی ین»، «رِم» و «استراسبورگ» میرسد. سردر کلیسای «رِم» که از نظر ظرافت درست شبیه به سردر کلیسای «نتردام» میباشد، در قرن سیزدهم شروع شد و سردر کلیسای «استراسبورگ» متعلق به قرن چهاردهم است.
ب) ترتیبات دفاعی:
در زمانی که جنگ امری دائمی بود، مسائل امنیت و ایمنی نمیتوانست در ترتیب بناها، حتی بناهایی که یک جنبهی مقدس ظاهراً آنها را آسیب ناپذیر میساخت، بی اثر بماند.ما در مورد پنجرهها، پیش از این به یک نیت دفاعی در ضخامت آنها اشاره کردیم؛ در همه جا منارهی ناقوس کلیساها، برجهایی هستند که حالتی دفاعی دارند.
به طور کلی، سعی میشد که امکانات استقامت مورد توجه قرار گیرد و طوری وانمود شود که مقدس بودن اماکن، آن را از هر گزندی محفوظ میدارد.
امکانات دفاعی فقط در منطقهی جنوبی فرانسه («میدی (2)»)، یعنی جایی که خاطرهی جنگ «البیگوا (3)»ها هنوز زنده بود، به نحو چشم گیری آشکار گردید. در این منطقه کلیساهایی نظیر کاتدرال «ناربون» یافت میشود که در آن، دیوارهای استحکامی به وسیلهی چند راهروی کنگره دار به هم مربوط میشوند. در کلیسای «بزیه (4)» روی دیوارها درهایی بالارونده ترتیب یافته است و حالت کلیسای «رویا (5)» شبیه به یک دژ مستحکم میباشد.
کاتدرال «البی» که در کانون همین مبارزات دینی جای دارد، دارای چند برج میباشد. (تصویر 3)
کلیسای «ژاکوبن» شهر «تولوز» به عنوان اکلیل دارای راهرویی است که حکم دژ مستحکم را دارد. (تصویر 4)
ساختمانهای ضمیمهای
برجهای ناقوس:
معمولاً برجهای ناقوس به بدنهی کلیسا متصل بوده، گاهی نیز ساختمانهایی جداگانه به وجود میآورند.اکثر برجهای ناقوس ایتالیا به همین ترتیب بوده، برج ناقوس قدیمی کلیسای «شارتر» نیز چنین بود.
ما قبلاً به تنوعات زیادی که حالات برجهای ناقوس در دورهی «رمان» را به خود میگرفتند، اشاره کردیم: این را میتوان یک فانتزی نامید، اما فانتزی که اجرای مادی آن با مشکلاتی روبه رو میگردید و تنها انتخاب فرمها بود که در به وجود آمدن آن دخالت داشت. در شکل A (تصویر 5)، یکی از همین برجهای ناقوس دورهی «رمان» (مربوط به کلیسای «لوپوئی») دیده میشود.
در برابر این سبک هنوز نامطمئن، میتوان راه حل قطعی را که سازندگان گوتیک در پیش گرفته بودند، قرار داد:
روی یک برج مربع شکل، یک هرم هشت ضلعی به همراهی ناقوس خانههای گوشهای یا پنجرهای یا بدون آن مشاهده میگردد. این هرم هشت ضلعی را باید با طرح مربع شکل برج همانند ساخت و طوری آن را بنا نمود که روی قله این برج، کمترین فشار واژگون شدن را وارد سازد:
شرایط فشار ضعیف را میتوان با ساختن فلش، آن هم نه به صورت بستری عادی در نما، بلکه به صورت قشرهای افقی فراهم نمود.
در مورد تبدیل طرح مربع شکل به طرح هشت ضلعی، این کار به کمک آویزهای خرطومی یا حتی بسترهای بریده که از راست و چپ به دیوارهای استحکامی گوشهی برج تکیه داده است، انجام میپذیرد.
به همین ترتیب بود که برج ناقوس قرن سیزدهم ساخته شد. شکل B قدیمیترین برج از دو برج ناقوس کلیسای «شارتر» را نشان میدهد. در این جا نقش سودمند گنبدهای گوشه که برج را سبک کرده و در عین حال به فلش تکیه داده است، ملاحظه میشود. از همین نوع ترتیبات در برجهای «واندوم (6)»، «سِنلی»، «اوگزر»، «نِسل (7)» و «لیزبو (8)» نیز به کار رفته است.
از قرن چهاردهم عمل سبک کردن جدارهای فلش به وسیلهی برشهایی که وزنه را کاهش داده ولی در مقاومت آن تغییر محسوسی ایجاد نمیکند، آغاز میشود (نظیر کلیساهای «استراسبورگ» و «فری بورگ») تا آن که در قرنهای پانزدهم و شانزدهم فلش به یک دندانهی سنگی تبدیل میشود که برج ناقوس جدید کلیسای «شارتر» و برجهای شهر «آنورس» و کلیسای «سن اتین» شهر «وین» نمونههای جالبی از آن را ارائه میدهند.
یک جهش دیگر عبارت است از تقسیم بندی فلش به یک سلسله بدنه به قطع هشت ضلعی (تصویر5-C، برج ناقوس جدید کلیسای «شارتر») و پشتههای یک بدنه منطبق است با مراکز سطوح بدنهای که آن را حمل میکند. از طرفی بدنهها به کمک کمانهای تکیه گاهی کوچک که تصویر 5 طرز کار آن را نشان میدهد، به همدیگر متصل گردیدهاند. چند پلکان رو باز خاصیت این سطوح مشبک را که آسمان زمینه آن را تشکیل میدهد، کامل میکند.
گاهی نیز به دلیل سبکی و صرفه جویی، فلش سنگی جای خود را به یک فلش چوبی میدهد (نظیر کلیسای «نتردام» شهر «شالون» و برجهای ناقوس مناطق «نورماندی») و حتی به دلیل اقتصادی تنها به اتمام رساندن برج به وسیلهی یک شیروانی دو آبرو اکتفا میشود.
بعضی از کلیساها از آن جمله «نتردام» پاریس، دارای سالنهای مجلّل دو طبقهای در برجهای ناقوس خود میباشند که چند پلکان فوق العاده زیبا در آنها ترتیب یافته است. با توجه به معماری غنیای که دارند، این سالنها در حکم فضاهای ساده درون توده برجها نبودند. پس هدف از ایجاد آنها چه بود؟ هیچ گونه مدرکی که مشخص کنندهی این هدف باشد، در دسترس نیست.
نارتکس، دالان و صحن جلوی کلیسا:
نارتکس که ضمیمهی بازیلیک قدیمی و کلیسای «رمان» بود، رفته رفته از میان برداشته میشود. در کلیسای قدیمی، نارتکس محل نگه داری غسالها و توبه کنندگان بود: ظاهراً توبه کنندگان احترام کمتری داشتند. در خصوص غسالها، از وقتی که غسل تعمید از بدو تولد صورت میگیرد، آنها دیگر وجود ندارند.نظامهای صومعهای، نارتکس را به عنوان یک محل انتظار برای زائرین حفظ کرده بودند. بعد از قرن دوازدهم، به نظر نمیرسد که این احتیاج به اندازهی کافی ضروری تلقی شود تا نگه داری این ضمیمهی پرخرچ را توجیه نماید.
در زمان گوتیک، سنت نارتکس را میتوان به شرح زیر خلاصه کرد:
تا قرن سیزدهم، به کرات اتفاق میافتد که در جلوی کلیساهای روستایی، ایوانهایی واقعی روی کمان ترتیب یابد. برخی از کلیساها دارای اشکوبی در زیر برج ناقوس خود میباشند که این اشکوب دالان را تشکیل میدهد. دالانهای کلیسای «نتردام» شهر «دیژون» و کلیسای «سن پر سو وزله (9)»، بر روی تمامی عرض سردر اصلی حکم فرمایی میکند. در «شارتر» این دالانها از جلوی «ترانسپ»ها به وجود آمدهاند. دالانهای کلیسای «لااون» حالت نعل درگاههای عمیق را ارائه میدهند. دالانهای کلیسای «سن اوربن» شهر «تروی» و کاتدرال شهر «مون پولیه (10)» فقط جنبهی تزیینی دارند. اصولاً کلیسای گوتیک مستقیماً قابل دسترسی میباشد: به ندرت این کلیسا به وسیلهی یک حیاط جلویی یا صحن که یک طارمی ساده در حاشیهی آن ترتیب یافته، از معبر عمومی جدا گردیده است. این فضای روباز که حق پناهندگی به آن وابسته بود، محل معمولی بود که در آن عدالت اسقفی تصمیمات خود را صادر میکرد.
خزانهها و محل نگه داری اشیای مقدس:
برای نمونه، میتوان از خزانههایی که در آن، کلیساهای متمول تزیینات ذیقیمت یا منشورهای خود را جای میدادند و غرفهی دوطبقهای که در قرن سیزدهم در نزدیکی جایگاه سرود کلیسای «سنت شاپل» وجود داشت که ترتیبات آن مجدداً در نمازخانهی «ونسان» تکرار گردیده است، نام برد.«سکریستی» (جایگاه نگه داری اشیای مقدس) که در حال حاضر به عنوان مکمل ضروری یک کلیسا محسوب میشود، مدتهای طولانی با آداب و رسوم قرون وسطی بیگانه بوده است. ما نیز هیچ گونه اثری از آن را در دورهی «رمان» مشاهده نکردیم. در زمان گوتیک، «سکریستی» فقط در تعداد کمی از کاتدرالها به چشم میخورد، مثل کلیساهای «لومان»، «شارتر» و «تور». تا قرن پانزدهم کلیهی کلیساهای روستایی ظاهراً فاقد آن بودند.
صومعهها و سالنهای «کاپیتولر (11)» (منسوب به رهبانها):
در کنار کلیسای صومعهای یک سالن «کاپیتولر» و یک حصار ترتیب مییافت: در نزدیکی کاتدرال این دو ضمیمه وجود دارد، اما به مدرسهی «شانوآن (12)»ها (کاهنین قانونی) اختصاص داده شده است.تصویر 6 یک حصار «رمان» و یک حصار متعلق به معماری گوتیک را نشان میدهد: در شکل A، حصار صومعهی «مون ماژور» و در شکل B، حصار کاتدرال «لااون» دیده میشود. از یکی به دیگری، نحوهی اجرا به تنهایی تغییر مییابد. در حصار «رمان» طاق پشتهای یا بستری، گاهی با بستر بالارونده است؛ در حصار گوتیک طاق روی رگه با دیوارهای تکیه گاهی قرار دارد. کمانها به وسیلهی شعاعهایی شبیه به شعاع پنجرهها پوشش یافتهاند و گاهی نیز در قسمت فوقانی، دارای شیشهای است که آبهای باران را دفع میکند.
در میان حصارهایی که از همه جالبتر میباشد، میتوان به حصارهای کاتدرال «نویون»، «سمور»، «روئن»، «بوردو» و «ناربون» متعلق به عصر گوتیک اشاره نمود. همین طور حصارهای متعلق به صومعهی «مون سن میشل» و «سن ژان دِ وین» در شهر «سواسون»، صومعهی «وست مینستر» و «گلوسستر» در انگلستان و صومعهی «مولبرون» و «بوزن» در آلمان.
تعدادی سالن «کاپیتولر» در «سواسون»، «نویون» و غیره به جای مانده است.
سالن کلیسای «نویون» را میتوان به عنوان نمونهای رواج یافته در فرانسه تلقی نمود: یک فضای مستطیل شکلی که به دو شبستان تقسیم شده، با برجی از ستون که بین آنها قرار دارد.
در انگلستان معمولاً برای این سالنهای «کاپیتولر» یک طرح مربع شکل یا چند ضلعی در نظر گرفته میشود با طاقهایی که در نقطهی مرکزی، تکیه گاه خود را روی یک ستون مجزا میگیرند.
ساختمان سالنهای کلیسای «کانتربری (13)»، «وینچستر»، «گلوسستر»، «بریستول (14)»، «ورسستر (15)»، «سلیسبری» و «ولز (16)» به همین نحو میباشد.
مقبرهها و گورستانها:
اکثر گورستانها به کلیساها متصل میباشند. برخی از آنها دارای چند نمازخانه (مثل «آویوت (17)» و «موز (18)») یا در صورت فقدان نمازخانه، دارای تعدادی صلیب به همراهی محرابهای کوچک هستند (مثل «مِزی (19)» و «مارن»). در این مقبرهها مشعلهایی نصب شده (مثل «آنتینی (20)» واقع در نزدیکی «سن سون») و نیز پناهگاهی برای نگه داری استخوانهای خارج شده از قبرها ترتیب یافته بود (مثل «فائوئه (21)» و «فینیستر (22)»). در ایتالیا ایوانهایی در اطراف گورستانها بنا شده بود (مثل «کامپو سانتو (23)» در شهر «پیز (24)»). مدفنهای درون کلیسا که تعداد آنها در زمان روم نادر بود، از آغاز قرن سیزدهم فزونی مییابد. سنگ فرشهایی که جایگاه آنها را مشخص میسازند مزین به گراورهایی میباشند که در آن، سرب گداخته ریخته میشد: کاتدرال «شالون» دارای سنگ مزارهایی است که طرح آنها از اصالت تحسین آمیزی برخوردار میباشد. غالباً سنگ فرشها جای خود را به بناهای کم ارتفاع (مثل «سن پر سو وزله») یا ترتیباتی شبیه به تابوت (مثل کاتدرال «امی ین») داده است. در طول دیوارها یا پیرامون مقبرهها، روی این تابوتها بناهای کوچکی ترتیب یافته است (مثل کلیساهای «لیموژ»، «وست مینستر» و «کانتربری»).حالت برخی از قبرهای بناشده در خارج از کلیساها (نظیر بناهای «اسکالیژه (25)» در «ورون (26)») نیز به همین روال میباشد.
پینوشتها:
1. St.- Riquier
2. Midi
3. Albigeois
4. Beziers
5. Royat
6. Vendome
7. Nesle
8. Lisieux
9. St.- Pere-Dous- Vezelay
10. Montpellier
11. Capitulaires
12. Chanoines
13. Cantorbery
14. Bristol
15. Worcester
16. Wells
17. Avioth
18. Meuse
19. Mezy
20. Angtigny
21. Faouet
22. Finistere
23. Campo- Santo
24. Pise
25. Scaliger
26. Verone
شوازی، اگوست؛ (1392)، تاریخ معماری، ترجمه لطیف ابوالقاسمی، تهران: مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، چاپ چهارم