درك سليقه ‏هاى متفاوت

«شما وقتى به سخن گفتن در مى‏آييد كه از سازگارى با افكارتان دست كشيده‏ايد و آن وقت كه ديگر نتوانيد در انزواى دلتان مسكن گزينيد، سخن بر لبان‏تان مى‏نشيند و صدا سرگرمى و وقت‏گذرانى است و بسا هنگام سخن گفتن، تفكر چون جان كندن مرغى نيم‏بسمل است. تفكر، پرنده‏اى است در فضا كه در قفسِ كلمات مى‏تواند پر و بال بگشايد اما نمى‏تواند به پرواز در آيد. در ميان شما كسانى هستند كه پرحرفان را طالبند زيرا از تنها ماندن مى‏هراسند.
شنبه، 2 آذر 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
درك سليقه ‏هاى متفاوت
درك سليقه ‏هاى متفاوت
درك سليقه ‏هاى متفاوت

«شما وقتى به سخن گفتن در مى‏آييد كه از سازگارى با افكارتان دست كشيده‏ايد و آن وقت كه ديگر نتوانيد در انزواى دلتان مسكن گزينيد، سخن بر لبان‏تان مى‏نشيند و صدا سرگرمى و وقت‏گذرانى است و بسا هنگام سخن گفتن، تفكر چون جان كندن مرغى نيم‏بسمل است. تفكر، پرنده‏اى است در فضا كه در قفسِ كلمات مى‏تواند پر و بال بگشايد اما نمى‏تواند به پرواز در آيد. در ميان شما كسانى هستند كه پرحرفان را طالبند زيرا از تنها ماندن مى‏هراسند. هستند كسانى كه مى‏گويند و بدون مآل‏انديشى حقيقتى را فاش مى‏سازند كه خودشان هم از دركش عاجزند و همچنين هستند آنان كه حقيقت را در باطن نهان مى‏دارند و بر زبان نمى‏آورند. در سينه چنين كسانى روح، با سكوت موزونش مأوا دارد. وقتى دوستان‏تان را در كوچه و بازار ملاقات مى‏كنيد، بگذاريد روح، لبان‏تان را به حركت در آورده و زبان‏تان را هدايت كند. بگذاريد نداى درون‏تان به گوش جانش برسد چرا كه روح، صداقت قلب‏تان را محافظت مى‏كند.»
جبران خليل‏جبران
يكى از مهم‏ترين نهادهاى مؤثر در تربيت و رفتار آدمى، سازمان خانواده مى‏باشد. چرا كه محيط خانوادگى اولين و بادوام‏ترين عامل در تكوين شخصيت افراد و زمينه‏ساز رشد جسمانى، اخلاقى، اجتماعى، عقلانى و عاطفى آنهاست. نهاد خانواده نخستين پايگاه انتقال عناصر فرهنگى (عقايد، آداب و سنن، دانش‏ها، مهارت و ...) به نسل جديد و از جمله عوامل مؤثر در ايجاد تمدن و فرهنگ بشرى و رشد و شكوفايى استعدادهاى انسان‏ها مى‏باشد. اما براى تشكيل خانواده، داشتن انگيزه و آشنايى با كاركردهاى آن به تنهايى كافى نيست و لازم است هر فرد با معيارها و عوامل مناسب در امر ازدواج و تشكيل خانواده‏اى متعادل آنها باشد. نياز به داشتن هم‏صحبت و عشق و علاقه ميان زن و مرد خصوصيتى مشترك است و زندگى در يك نگاه، عبارت است از رابطه‏اى سرشار از مهر و محبت ميان زن و مرد؛ زن و شوهرى كه با شور و شوق به تداوم زندگى‏شان مى‏انديشند و با يكديگر يكرنگ و صادق مى‏باشند. در اين ميانه بحث تفاهم در روابط زناشويى بحثى محورى و اساسى و امروزه موضوع داغ در روابط خانوادگى و زوجين مى‏باشد. به اين لحاظ، عده‏اى از والدين عمده مشغوليت ذهنى خود را معطوف به سازگارى و اشتراك سليقه عروس (داماد) خود مى‏نمايند. از نقطه نظر ايشان تفاهم به معناى اصرار بر ادامه زندگى مشترك است و معناى تفاهم را در وحدت و اشتراك سليقه و خلق و خو مى‏بينند. و معتقدند زوجين بايد به لحاظ طبقاتى، خانوادگى، مذهبى، تحصيلى، سنى و ... در شرايط نسبتا يكسانى به سر برده و هم‏كفو باشند. اما بايد در نظر داشت ويژگى‏هاى شخصيتى و خانوادگى افراد مختلف بخصوص در دوران پيچيده امروزى باعث مى‏شود كه اين تفاهم به آسانى در زندگى ميسر نيايد. بلكه پس از سال‏ها زندگى مشترك و بعد از گذر از طوفان‏هاى سهمگين و طى مرارت‏هاى بى‏شمار حاصل گردد. و صد البته همين اختلافات ممكن است صحنه زندگى را به ميدان كشمكش و جدال ميان زن و مرد مبدل نمايد.
واقعيت مهم اين است (كه بايد هر زن و مردى آن را آويزه گوش سازند) كه ازدواج و زندگى مشترك، نه محل تفاهم صِرف است و نه ميدان ستيز و كشمكش و مرافعه، بلكه تركيبى معنادار و پيچيده از هر دو معنا مى‏باشد.
مسلما ازدواج و زندگى مشترك، آغاز مسيرى پرپيچ و خم براى دو فرد و دو خانواده مى‏باشد و اين بينش و منش زوجين و خانواده‏هاست كه مشخص مى‏سازد كدام يك از دو مقوله، تفاهم يا ستيز، بيشتر در زندگى نمود داشته باشد. در بعضى خانواده‏ها، تفاهم، بسيار فزون‏تر از درگيرى و دعوا است اما در برخى ديگر از خانواده‏ها مشاجرات و بگومگوها و برخوردها بيشتر است.
براى اينكه همسران عمدتا با يكديگر در حالت تفاهم و صلح و صفا به سر ببرند بايد به تمايز خود با طرف مقابل‏شان ايمان داشته و به ديده احترام بنگرند. همه انسان‏ها نيازمند داشتن يك هويت مستقل بوده و هويت مستقل زنان و مردان همانا تفاوت‏هاى ميان آنهاست. هر زن و يا مردى موجودى منحصر به فرد و تكرار نشدنى است كه فرديت او معادل هويتش مى‏باشد. به عنوان مثال خانم‏هاى جوان بايد توجه داشته باشند كه شرايط اجتماعى در اين دوره و زمانه به مردان و به خصوص مردان جوان موقعيت‏هاى آسيب‏پذيرى را تحميل مى‏كند. كار و تلاش بسيار براى تأمين معاش، استرس‏هاى مختلف و موجود در جامعه و بسيارى عوامل ديگر، همه و همه موجب تخريب روانى مردان مى‏شود كه نتيجه آن، كم‏طاقت شدن مردان مى‏باشد. بدين لحاظ همسران جوان بايد در اين معنا بسيار تدبير و انديشه نمايند و تدبير و تفكر آنان نتيجه‏اى نداشته باشد به جز تحكيم مودت و دوستى در خانواده.
تصور بسيارى از زوجين بر اين قرار استوار است كه براى داشتن يك ارتباط صحيح و منطقى و مبتنى بر تفاهم در زندگى مشترك بايد به گونه‏اى رفتار نمايند كه دوست دارند با خودشان رفتار بشود در حالى كه واقعيت‏هاى زندگى خلاف اين موضوع را ثابت مى‏نمايد. در اين ارتباط بايد خاطرنشان ساخت كه بايد با همسر خود به گونه‏اى رفتار كرد كه دوست دارد با او رفتار بشود و اصل بايد تمايل و ميل و نياز طرف مقابل باشد.
زن و مرد، دو موجود با خصايص فيزيكى، روحى و روانى نسبتا متفاوت مى‏باشند. از اين‏رو ذائقه، سليقه و طبايع مختلف دارند. زندگى مشترك لازم است با در نظر گرفتن اين تفاوت‏ها شروع شود. چرا كه اگر با تصورى غير واقع‏بينانه و تكيه غير منطقى بر شباهت‏ها زندگى آغاز شود چه بسا در ميانه راه هر نوع اختلاف سليقه و ابراز نظر مخالفى به كشمكش و ناراحتى و حتى تنفر زن و مرد از يكديگر منجر شود.
بايد توجه داشت كه زن و شوهر نيازمند آن مى‏باشند تا احساس آنها مورد تأييد قرار بگيرد. به اين ترتيب كه براى يك تفاهم مشترك و دائمى و پايدار لازم است به احساسات و نظريات و انديشه يكديگر احترام گذاشت. لازمه تفاهم مناسب و متناسب ميان زن و مرد، خودآگاهى واقعى مى‏باشد و اين امر هم مستلزم آن مى‏باشد كه زن و مرد از حد و مرزهاى خود مطلع و آگاه باشند و ضرورى است براى رسيدن به تفاهم، نقطه شروع زندگى را بر درك شرايط و سليقه‏هاى متقابل گذاشت، چيزى كه متأسفانه امروزه در بسيارى از ازدواج‏ها به ندرت ديده مى‏شود.
منبع: پیام زن

تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط