مترجم : بهروزی
منبع:راسخون
منبع:راسخون
خشونت و کشتار دسته جمعی :
جارد دایموند مطرح کرد که انقراض انسانهای غار نشین ناشی از اعمالی چون خشونت جمعی و کشتار دسته جمعی بوده است. طبق گفتهی او سناریوها شبیه به برخی سناریوهای امروزی است و در آن قتلهای جمعی یا کشتار دسته جمعی در مورد انسانهای غار نشین رخ داده است. علاوه بر این، برخی باستان شناسان و دانشمندان نیز فکر میکنند که انسانهای اولیه، رفتار شدیداً آدم خوارانهای را از خود نشان دادهاند.ممکن است آنها، انسانهای غار نشین را شکار کرده و خورده باشند و این امر ممکن است اثر زیان آوری بر روی جمعیت آنها داشته باشد. اما دوباره همانند تئوری قبلی، این فرضیه نیز بر اساس هیچ مدرک محکمی استوار نشده است در نتیجه رد شده است.
بیماری زاها و انگلها :
انسانهای امروزی از نقاط دیگر دنیا به سرزمین اصلی انسانهای غار نشین مهاجرت کردند. جارد دایموند و برخی دیگر، فرض کردند که آنها به هنگام مهاجرتشان، برخی بیماری زاها را با خود حمل و منتقل کردند که خارجی بودند و کاملاً برای سیستم ایمنی انسانهای غار نشین ناشناخته بودند.کاملاً ممکن است که وقتی دو گونه در تماس با یک دیگر قرار گرفتند، این بیماری زاها به انسانهای غار نشین سرایت پیدا کردند و چون آنها قادر به مبارزه با بیماریهای انقباضی جدید نبودند، نژاد آنها از روی این کرهی خاکی محو شد. علاوه بر این، ثابت شد که انسانهای غار نشین از مغز پستانداران تغذیه میکردند و طبق پژوهش پزشکی مدرن، این ممکن است یکی از دلایل انقراض آنها بوده باشد چون مصرف پستانداران میتواند خطر بالایی از گسترش بیماریها و عفونتهای مختلف مربوط به مغز را داشته باشد.
انقراض نسبی :
انقراض نسبی یک فرضیهی خیلی جالب است که این فکر را مطرح کرده که نژاد انسانهای غار نشین کاملاً منقرض نشده و در واقع آنها با نژاد غالبتر انسانهای امروزی سازش کردهاند.طبق گزارش 2010 منتشر شده توسط انجمن ماکس پلانک برای گسترش دانش، آلمان، پژوهش اخیر انجام شده بر روی توالی ژن انسانهای غار نشین، نشان داد که بین یک تا چهار درصد از دی ان ای بسیاری از انسانهای زنده امروزی از انسانهای غار نشین نشأت گرفته است.
در نتیجه پژوهش انجام شده نشان داد که بر خلاف باور عمومی، کاملاً بدیهی است که برخی انسانهای غار نشین و انسانهای امروزی اولیه، اصلاح نژاد شدهاند. این به این معنی است که انقراض کامل انسانهای غار نشین یک سناریو شدیداً غیر محتمل به نظر میرسد. اما باور این موضوع کاملاً ممکن به نظر میرسد که برخی از آخرین بخشهای آنها به نژاد برتر انسان تبدیل گشتهاند.
تغییرات آب و هوایی :
فرضیهی دیگر برای انقراض انسانهای غار نشین، مربوط به تغییرات آب و هوایی شدید در اواخر عصر یخبندان است؛ وقتی که اروپا نیمه بیابانی با زندگی گیاهی پراکنده شده بود. نتیجهی این موضوع ناپدید شدن بسیاری از گونههای گیاهان و حیوانات بود که بخش عمدهای از غذای انسانهای غار نشین را شکل میداد.یک تئوری دیگر بیان میکند که انسانهای غار نشین از کاهش منابع غذایی خود رنج میبردند که متعاقباً منجر به قحطی و در نتیجه انقراض آنها شد. یک تئوری دیگر بیان میکند که بدن آنها نیز نتوانست با شرایط آب و هوایی جدید سازگار شود در نتیجه نتوانستند آن تغییرات را تحمل کنند و زنده بمانند.
اما متقاعد کردن یا متقاعد نکردن برخی از این تئوریها چیزی است که قطعاً به نظر میرسد – ممکن نیست که فقط یکی از عوامل ذکر شده در بالا مسئول انقراض کامل گونههایی باشد که زمانی غالبترین گونهها بودند. کاهش و انقراض انسانهای غار نشین مطمئناً نتیجهی جمعی بسیاری از عوامل بالا بوده است. اما در حالت عدم حضور مدارک مستند و محکم، ثابت کردن این که دقیقاً چه بلایی بر سر انسانهای غار نشین آمده است، بسیار دشوار است. محققانی که در مورد این موضوع کار میکنند هنوز به تحقیقات خود ادامه میدهند اما تا وقتی که نشانهی محکم و مستندی پیدا شود، نتایج مبهم و نامعلوم باقی خواهند ماند.