تجسم اعمال در قیامت از نگاه مثنوی

مولانا در چند بیت به روایات مفسران قرآن نظر دارد که در قیامت، اندیشه و شخصیت هر کس در جسم خاکی او هویدا می‌شود: حسود به صورت گرگ، حریص به صورت خوک و ... . کولانا می‌گوید: وجود آدمی دارای صفات نیک و بد
شنبه، 20 شهريور 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
تجسم اعمال در قیامت از نگاه مثنوی
 تجسم اعمال در قیامت از نگاه مثنوی

 

نویسنده: محمدرضا افضلی




 
زآن که حشر حاسدان روز گزند *** بی‌گمان بر صورت گرگان کنند
حشر پرحرص خس مردار‌خوار *** صورت خوکی بود روز شمار
زانیان را گند اندام نهان *** خمرخواران را بود گند دهان
گند مخفی کان به دل‌ها می‌رسید *** گشت اندر حشر محسوس و پدید
بیشه‌ای آمد وجود آدمی *** برحذر شو زین وجود ار زآن دمی
در وجود ما هزاران گرگ و خوک *** صالح و ناصالح و خوب و خشوک
حکم آن خوراست کان غالب‌تر است *** چون که زر بیش از مس آمد آن زر است
سیرتی کان بر وجودت غالب است *** هم بر آن تصویر حشرت واجب است

مولانا در چند بیت به روایات مفسران قرآن نظر دارد که در قیامت، اندیشه و شخصیت هر کس در جسم خاکی او هویدا می‌شود: حسود به صورت گرگ، حریص به صورت خوک و ... . کولانا می‌گوید: وجود آدمی دارای صفات نیک و بد بسیاری است، مانند بیشه و جنگل که پر از حیوانات گوناگون است. «ار زآن دمی»، یعنی اگر پروردگار به موجب آیه‌ی 29 سوره «حجر» از روح خود در تو دمیده است و از آن دم زندگی یافته‌ای. در وجود ما انسان‌ها هزاران گرگ و خوک نهان شده است و نیز در همین وجود ما انواع و اقسام صفات و ملکات نیک و بد و زشت و زیبا وجود دارد. در وجود انسان، هر صفتی که غالب‌تر و چیره‌تر باشد، قدرت تصرف و حکومت با اوست، چنان که هر گاه در مس، مقدار طلا بیشتر باشد، آن فلز را طلا به شمار می‌آورند، نه مس. هر خوی و صفتی که در وجود تو غالب و حاکم باشد، حتماً بر همان صورت محشور خواهی شد.

ساعتی گرگی درآید در بشر *** ساعتی یوسف رخی هم چون قمر
می‌رود از سینه‌ها در سینه‌ها *** از ره پنهان صلاح و کینه‌ها
بلکه خود از آدمی در گاو و خر *** می‌رود دانایی و علم و هنر
اسپ سُک سُک می‌شود رهوار و رام *** خرس بازی می‌کند بز هم سلام
رفت اندر سگ ز آدمیان هوس *** یا شبان شد یا شکاری یا حرس
در سگ اصحاب خویی زآن وفود *** رفت تا جویای الله گشته بود
هر زمان در سینه نوعی سر کند *** گاه دیو و گه ملک گه دام و دد
زان عجب بیشه که هر شیر آگه است *** تا به دام سینه‌ها پنهان ره است
دزدی کن از درون مرجان جان ***‌ای کم از سگ از درون عارفان
چون که دزدی باری آن در لطیف *** چون که حامل می‌شود باری شریف

گاهی در انسان، صفت زشت هم چون گرگ نمایان می‌شود و گاهی در انسان صفت زیبا به سان رخساره‌ی دلربای یوسف خودنمایی می‌کند. صفات خوب و بد، به طور نهانی از ضمیری به ضمیر انسان دیگری راه پیدا می‌کند. از این رو، انسان دائم در معرض تغییر روحی و شخصیتی قرار دارد. مولانا می‌گوید: نه تنها صفات انسان‌ها قابل انتقال به یک دیگرند، بلکه حتی صفات انسان به حیوانات و جانوران نیز قابل انتقال است؛ چنان که بر اثر تعلیم و تأدیب انسان‌ها، حیوانات نیز آموخته و رام می‌شوند. برای مثال، اسپ سرکش و چموش، اهلی و رام می‌شود و خرس می‌رقصد و بازی می‌کند و بز هم سلام می‌کند. «اسپ سُک سک» به معنای چموش و سرکش است. تمایلات و خواسته‌های انسان به سگ نیز سرایت می‌کند. در نتیجه، او یا سگ گله می‌شود و مانند چوپان رمه‌ی گوسفندان را می‌پاید و یا سگی شکاری می‌گردد و به صید می‌پردازد و یا سگ نگهبان می‌شود و خانه را از حرامیان محافظت می‌کند. صفتی از اصحاب کهف بر سگشان اثر بخشید که او هم مانند اصحاب کهف خداجو شد. هر لحظه از ضمیر و درون انسان، خوی و صفتی نمایان می‌شود؛ گاهی خوی شیطانی پیدا می‌شود و گاهی خوش فرشتگان و گاهی خوی بهیمی و گاهی خوی درندگی. از بیشه‌ی رویش اشجارِ حقایق و اسرار غیبِ مردان حق و اولیاء‌الله که حیاتشان بدان بستگی دارد، به هر دلی راهی هست. مولانا می‌گوید: تو که از سگ اصحاب کهف کمتر نیستی، با جان عارفان پیوندی برقرار کن. اگر می‌خواهی دزدی کنی، پس از درون جان عارفان مروارید جان بدزد و اگر باری بر دوش می‌گیری، بار با ارزشی را بر دوش بگیر.
منبع مقاله :
افضلی، محمدرضا؛ (1388)، سروش آسمانی، قم: مرکز بین‌المللی ترجمه و نشر المصطفی(ص)، چاپ اول

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.