هادی خانمحمدی (1) و محمدمهدی کشاورزیان (2)
چکیده
مسلم است که هر جامعهای که میخواهد به پیشرفت و تعالی برسد، الگوی پیشرفت خود را مبتنی بر عقلانیت خاصی تعبیه و طراحی مینماید. در جوامع غربی به دلیل اینکه مبتنی بر عقلانیت اقتصادی عمل میکنند، رسیدن به حداکثر کارایی (3) اقتصادی به عنوان چشمانداز و الگوی پیشرفت قلمداد میشود. این امر در جوامع اسلامی برعکس تصویرسازی شده است. در جوامع اسلامی عقلانیت دینی مقدم بر عقلانیت اقتصادیِ صِرف است؛ بدان معنا که اگر یک موازنه بین انسانیت یا اخلاق و اقتصاد به وجود آید، عقلانیت دینی، انسانیت و اخلاق مقدم است و در ورای آن، عقلانیت اقتصادی پذیرفته میشود.مقام معظم رهبری (مدظله العالی) نیز اخلاق را پایه و اساس پیشرفت میداند. اما جامعهای به سمت اخلاق تسری پیدا میکند که زمامداران و کارگزاران آن افرادی اخلاقی و اصولی باشند؛ چرا که آنها همواره برای مردم یک جامعه به عنوان الگو محسوب میشوند و اعتماد آنها به مسئولان، به درجهی رعایت اخلاق، انصاف و عدالت در گفتار و کردار آنها بستگی دارد. در این پژوهش قصد داریم با استفاده از روش نظریهپردازی داده بنیاد، توصیههای اخلاقی را که مقام معظم رهبری (مدظله العالی) به کارگزاران در طی 21 سال از رهبری فرمودهاند، بررسی نموده و سپس با استخراج مفاهیم و مقولهها و روابط بین آنها، الگوی اسلامی - ایرانی اخلاق کارگزاران را ترسیم و تبیین نماییم.
مقدمه
مسلم است هر جامعهای که میخواهد به پیشرفت و تعالی برسد، الگوی پیشرفت خود را مبتنی بر عقلانیت خاصی تعبیه و طراحی مینماید. در جوامع غربی به دلیل اینکه مبتنی بر عقلانیت اقتصادی عمل میکنند، رسیدن به حداکثر کارایی اقتصادی به عنوان چشمانداز و الگوی پیشرفت قلمداد میشود. در این عقلانیت به دلیل اینکه منابع و امکانات دولتها برای تحقق همهی خواستهها و تقاضای شهروندان یک نظام سیاسی محدود است، به کارایی تکیه دارند. (داناییفرد، 1378: 39) البته آنها نیز به این امر واقفاند که رسیدن به حداکثر بهرهوری از طریق اخلاق میسر است. بدین منظور مقالات و کتب زیادی در خصوص اخلاق در کسب و کار انتشار پیدا کرده اما اخلاق را یک امر درجهی دوم (4) در نظر میگیرند؛ بدین معنا که عقلانیت اقتصادی، حاکم بر امور اخلاقی است. به عبارت دیگر، هدف اصلی (5) کارایی است و اخلاق در خدمت کارایی به کار میآید.البته این امر در جوامع اسلامی به صورت برعکس تصویرسازی شده است؛ در جوامع اسلامی عقلانیت دینی مقدم بر عقلانیت اقتصادیِ صِرف است. در واقع دین به مثابه راهنمای عمل انسانع در خود عقلانیتی دارد که به نظر میرسد تحقق آن عقلانیت در زندگی بشر سایر عقلانیتها را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد. برای مثال، جامعهی اسلامی ایران (اکثریت غالب) پایبند دینی به نام «اسلام» هستند. این دین، مدعی است که انسان با رعایت اصول و قواعد خاصی در ابعاد گوناگون زندگی به رستگاری دنیوی و اخروی دست پیدا میکند. به عبارت دیگر، ادعا دارد که تعهد به مبانی و اصول نظری و علمی دین اسلام سعادت بشر را میسر میسازد. (همان، 44) بدین صورت در عقلانیت دینی (اسلام)، اخلاق، انسانیت، معنویت و کمال انسانی بر عقلانیت اقتصادی تقدم دارد. البته این به معنای نفی کارایی اقتصادی نیست. بلکه بدان معناست که اگر یک موازنه بین انسانیت یا اخلاق و اقتصاد به وجود آید، عقلانیت دینی، انسانیت و اخلاق مقدم است و در ورای آن، عقلانیت اقتصادی پذیرفته میشود. لذا طبق برنامهی پژوهشی «لاکاتوژ» که مشتمل بر هستهی سخت (6) یا هستهی مرکزی شامل نظریه یا فرضیهی اصلی و یک کمربند حفاظتی (7) شامل فرضیه یا فرضیات کمکی (8) است و همواره کمربند حفاظتی از هستهی سخت محافظت مینماید و آن را از موضع ابطال خارج میکند. (نبوی، 1388: 262) هستهی سخت در جوامع اسلامی نیز، اخلاق و انسانیت است که بدون هیچ قیدوبندی همواره حاکم است؛ بنابراین در عقلانیت دینی، جوامع انسانی زمانی به سمت پیشرفت و تعالی حرکت میکنند که نه تنها زیرساخت و هستهی اصلی مذکور یعنی اخلاقیات را نفی یا سرکوب نکرده بلکه آن هسته را تقویت و گسترش دهند. به طوری که مردم آن جامعه در درجهی اول به مردمی اخلاقی و انسانی تبدیل شوند.
از آنجا که روابط اخلاقی در جامعه، رابطهای طرفینی است، تحقق جامعهای اخلاقی زمانی تسریع پیدا میکند که الگوی اخلاقی آن، خود زمامداران باشند. به دلیل همین حقیقت است که حضرت علی (علیهالسلام) در خطبهی 216 نهجالبلاغه میفرماید:
... تصلح الرعیة الا بصلاح الولاة و لاتصلح الولاة الا باستقامة الرعیة؛ پس رعیت اصلاح نمیشوند جز آنکه زمامداران اصلاح گردند و زمامداران اصلاح نمیشوند جز با درستکاری رعیت.
همچنین حضرت در نامهی 53 نهجالبلاغه خطاب به مالک اشتر، چهار وظیفه را تعیین کردند: اخذ مالیاتها، مبارزه با دشمنان، آبادانی کشور و اصلاح کار مردم (9) سه وظیفهی نخست، امور سختافزاری و امر آخر یعنی امری نرم افزازی است؛ به طوری که بهترین راه تحقق آن رعایت اصول اخلاقی توسط مدیران اجرایی و کارگزاران است. دلیل امر آن است که رعیت و مردم جامعه، رفتار مدیران، رؤسا و کارگزاران را الگو و مبنایی برای اعمال خود قرار میدهند و در صورتی که آنها اصول اخلاقی را به نحو احسن رعایت نمایند، خواهیم دید که بستر رشد و فضایل اخلاقی در جامعه گسترش پیدا میکند و این امر میتواند میزان مشارکت مردم را در امور عمومی جامعه افزایش دهد.
بنابراین در مجموع، رفتار شایسته و برخورد نیک مأموران حکومتی با مردم، نقش مهمی در ایجاد محبوبیت برای حکومتها و جلب خشنودی عمومی دارد. کارگزاران حکومت در خدمت مردم هستند و باید با مهربانی به نیازهای مردم رسیدگی کنند. حُسن خُلق در برخورد با مردم و زیردستان از دستورهای اکید اسلام است. برخورد خشن با مردم و تحکم و تکبر در برابر آنان و پاسخ منفی به درخواستهای مشروعشان، از اخلاق اسلامی به دور است. حکومت، امانتی در دست کارگزار است که باید به خوبی آن را پاس داشته و ابزاری برای گسترش عدل و حق قرار دهد، نه آنکه وسیلهای برای تسلط بر مردم و غارت اموال عمومی قرار گیرد، و این در صورتی میسر است که کارگزاران حکومت از سیرت و اخلاق شایسته و پسندیده برخوردار باشند. (جوادی آملی، 1367: 7)
بدین منظور در این پژوهش سعی کردیم از توصیههای مقام معظم رهبری (دام ظله العالی) الگوی اسلامی - ایرانی اخلاق را طراحی نماییم تا الگویی آرمانی برای رفتار مدیران، رؤسا، کارگزاران اجرایی جمهوری اسلامی ایران باشد. الگوی مدنظر با توجه به شخصیت و جایگاه مقام معظم رهبری (دام ظله العالی) الگویی اسلامی است؛ به دلیل اینکه ایشان به عنوان رهبر و فقیه جامع الشرایط جامعهی اسلامی، مظهر اشاعه و ترویج فرهنگ اسلامی است و همچنین الگویی ایرانی است؛ چرا که بیاناتشان مبتنی بر شناخت کامل و دقیقی است که از ظرفیتها و استعدادهای کشور ایران دارند.
1. ادبیات نظری
1-1. واژهکاوی اخلاق
اخلاق، واژهای عربی از جمع خُلق و خُلُق است که در لغت به معنای سرشت، خوی، طبیعت و امثال این معانی نیز به کار میرود و به معنای صورت درونی و باطنی و ناپیدای آدمی میباشد که با بصیرت درک میشود و در مقابل خَلق قرار دارد که به صورت ظاهر قابل رؤیت با چشم است. (الزبیدی، 1416: ج 6، 337) بسیاری از فلاسفه و حکمای اسلامی نیز در تعریف اصطلاحی اخلاق با توجه به همان معنای لغوی آن تعریفی ارائه کردهاند. حکمای گذشته منشأ هرگونه رفتار ظاهری و عمل آدمی را به روح و نفس غیر مادی انسان و اصل در اخلاق را توجه به صفات نفسانی انسان میدانستند که ثمرهی اصلاح نفس و درون در رفتارها و اعمال بیرونی به سرعت آشکار میشود. از این رو، عموماً اندیشمندان اسلامی نیز که به اصل وجود نفس اعتقاد داشتند، اخلاق را به گونهی متناسب با همین مسئله تعریف نمودهاند.گاه منظور از اخلاق در اصطلاح اندیشمندان، هرگونه صفت نفسانی است که موجب پیدایش کارهای خوب یا بد میشود؛ چه آن صورت نفسانی به صورت پایدار و راسخ باشد و چه به صورت ناپایدار و غیر راسخ و چه از روی تأمل و اندیشه صادر شود یا بدون تفکر و تأمل. در عین حال شایعترین کاربرد اصطلاحی اخلاق در میان اندیشمندان اسلامی عبارت است از: «صفات نفسانی راسخ و پایداری که موجب میشوند افعالی متناسب با آن صفات به سهولت و بدون نیاز به تأمل از آدمی صادر شود». (مجلسی، ج 67، باب 59، 372) مطابق این دسته تعاریف (10) اخلاق تنها شامل صفات نفسانی پایداری است که در نفس رسوخ کرده باشد و شامل صفات ناپایداری که به صورت ملکهی نفسانی در نیامدهاند نمیگردد؛ در این صورت شخص بردباری که به صورت موردی دچار غضب میشود یا بخیلی که با تأمل و تفکر فراوان بخششی میکند، از این تعریف خارجاند. بنابراین تعریف اخلاق هیئتی است استوار و راسخ در جان آدمی که کارها به آسانی و بدون نیاز به تأمل و تفکر از آن صادر میشود. در عین حال، این تعریف، هم شامل فضایل اخلاقی میشود و هم شامل رذایل اخلاقی؛ از این رو اگر این هیئت به گونهای باشد که افعال زیبا و پسندیده از آن صادر گردد، آن را اخلاق نیک و فضیلت مینامند و چنانچه آن هیئت به گونهای باشد که موجب صادر شدن افعالی زشت و ناپسند گردد، اخلاق بد و رذیلت نامیده میشود. همچنین در خصوص منشأ پیدایش این صفات پایدار نفسانی مباحث زیادی طرح شده است؛ برخی معتقدند که این ملکات بر اثر تکرار عمل پدید میآیند و عدهای نیز نقش عواملی مانند محیط و وراثت و از این قبیل امور را مهم میدانند. برخی نیز برای این قبیل صفات نفسانی منشأیی ذاتی و فطری را قائلاند. در عین حال در مفهوم خَلق و ریشهی لغوی آن، هیچ یک از این لحاظ نشده است. گرچه معنای لغوی خلق صفت ثابت و ملکهی نفسانی است و در علم اخلاق نیز معمولاً همین معنا مراد است ولی گاهی این واژه در معنای عامتری نیز به کار میرود و به مطلق صفات نفسانی که منشأ افعال اختیاری قرار میگیرند، اطلاق میشود. بر طبق این اصطلاح، کار فرد بخیلی که با تکلف بخشش میکند نیز کار اخلاقی مثبت محسوب میشود و یا کسی که با تأمل و تفکر عمل خوبی را انجام میدهد نیز متصف به اخلاقی بودن میشود. (11) برخی نیز اخلاق را به صورت صفت فعل به کار بردهاند که در این صورت به معنای کار اخلاقی است و از این جهت آن فعل خارجی ولو از هیئت راسخه در نفس پدید نیامده باشد به فاضله یا رذیله بودن متصف میشود. شهید مطهری تعریفی از اخلاق را میپذیرد که هم به چگونه رفتار کردن توجه کرده باشد و هم به چگونه بودن؛ چگونگی رفتار مربوط میشود به اعمال انسان که شامل گفتار هم میشود و چگونه بودن مرتبط با صفات و ملکات نفسانی است. (مطهری، 1358: 22)
گاهی اخلاق به معنای فضایل اخلاقی نیز به کار میرود که در این صورت این واژه در مورد اخلاق نیک و فضیبلتهای اخلاقی به کار میرود؛ مثلاً گفته میشود دروغگویی کاری غیر اخلاقی است یا عصارهی اخلاق عشق و محبت است. واژهی اخلاق به معنای نهاد اخلاقی زندگی نیز به کار رفته است. این کاربرد بیشتر نزد فیلسوفان غربی استفاده شده است. (فرانکنا، 1383: 28) در این معنا اخلاق مانند زبان، دین و کشور پیش از افراد بوده و بعد از آنان نیز خواهد بود. به بیان دیگر اخلاق در این اصطلاح مجموعهای است از اصول و قواعد بیانگر بایدها و نبایدهای اخلاقی که نوعی استقلال از شخص در آنها وجود دارد، اصولی مانند خوبی راستگویی و بدی دروغگویی که افراد آنها را از والدین یا آموزگار میآموزند و به نوعی بر اجتماع تکیه دارند و به عنوان ابزاری در دست اجتماع است که بر افراد تحمیل میکند. اخلاق به این معنا امری اجتماعی است. (همان، 29) در برخی کاربردها اخلاق به معنای نظام رفتاری حاکم بر یک گروه یا فرقهای نیز به کار رفته است. اخلاق اسلامی میتواند به معنای نظام رفتاری مورد پسند مسلمانان و اخلاق مسیحی به معنای نظام رفتاری مورد قبول مسیحیان به کار رود. (اتکینسون، 1369: 17)
همچنین برخی از ابتدا قلمرو اخلاق و مسائل اخلاقی را به حیطههای خاصی محدود کردهاند. به عنوان مثال عدهای اخلاق فردی را نفی کرده و مدعیاند که بستر شکلگیری اخلاق در اجتماع است که در این صورت اخلاق تماماً در اخلاق اجتماعی خلاصه میشود. افراد دیگری نیز برای اخلاق دامنهی گستردهتری را تعریف کرده و از انواع اخلاق فردی، اجتماعی، بندگی و اخلاق خانواده سخن گفتهاند. (جمعی از نویسندگان پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 1385: 22)
1-2. واژهکاوی کارگزار حکومت
کارگزاران، یا عمّال، اصطلاحی رایج در فرهنگ حکومتی و عامل، مفرد اصطلاح عمّال است. در معنای لغوی عامل گفتهاند: کسی که امور شخص را در مال، ملک و کار او به عهده گیرد و متولی آن باشد و از همین رو به مسئول دریافت زکات، عامل میگویند. (ابنمنظور، 1408 ق: 400) بنابراین، کارگزار یعنی مباشر و مسئولی که از طرف شخصی برای اموال و دیگر امور وی برگزیده میشود. کارگزار افراد را به کار میگمارد، کشاورزان را بازخواست میکند و امور مالی را به عهده میگیرد. کارگزار، نمایندهی حاکم اسلامی است که مسئولیتهایی را از طرف وی در امور اجتماعی، سیاسی و نظامی عهدهدار میشود؛ از این رو، باید امین حاکم اسلامی و مورد اطمینان وی باشد.از طرف دیگر واژهی کارگزار را میتوان مترادف با هر کسی که در دولت مسئولیتی خطیر به عهده دارد، دانست که از سوی مسئولان حکومت و مردم برگزیده میشود و طیف گستردهای اعم از رئیس جمهور، وزرا، نمایندگان مجلس، اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام و غیره را در بر میگیرد. گزینش کارگزار از سوی حاکم اسلامی با شرایط و ویژگیهایی همراه است که باید با کار او تناسب داشته باشد. زمانی که حضرت یوسف (علیهالسلام) پیشنهاد میکند تا در سالهای قحطی، امور دارایی کشور مصر را به عهده گیرد، دو صفت برجسته، یعنی توانایی نگهداری اموال و آگاهی به کارها را برای خود بیان میکند:
قَالَ اجْعَلْنِی عَلَى خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ (یوسف / 55)؛ او (یوسف) گفت: مرا بر داراییهای کشور مسلط ساز، زیرا من هم آنها را حفظ میکنم و هم در به کارگیری آنها آگاهی لازم را دارم.
و آنگاه که دختر شعیب، حضرت موسی (علیهالسلام) را برای کار نزد پدر میبرد، بر توانایی و امانتداری وی تکیه میکند:
یَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِیُّ الْأَمِینُ (قصص / 26)؛ ای پدر! او را اجیر خود کن، زیرا بهترین کسی که میتوانی اجیر کنی کسی است که توانا و امانتدار باشد و او چنین است.
در آیات فوق، شرایط کارگزاران، متناسب با وظیفهای که بر دوش دارند، بیان شده است. شرایط کلی برای گزینش کارگزار به دو دستهی بایسته و شایسته، قابل تقسیم است.
شرایط بایسته و لازم، ویژگیهایی است که بدون آن نمیتوان شخصی را برای سمتی برگزید. شجاعت برای ارتشی، عدالت برای حاکم، عدل و عدم عصبانیت برای قاضی، از شرایط بایسته است؛ از این رو نقل است که امام علی (علیهالسلام) در همان روزی که ابوالاسود دئلی را برای قضاوت برگزیده بود او را عزل کرد. ابوالاسود پرسید: چرا مرا عزل کردی؟ به خدا سوگند خیانت نکردهام و به من خیانت نشده است [فریب نخوردهام]. حضرت فرمود: به من خبر رسیده که هنگام محاکمه، سخن گفتن تو از دو طرف دعوا بلندتر است. (محمد بن اخوه قریشی، 1408 ق: 300)
شرایط شایسته، شرایط کمال برای انتخاب اصلح و برتر است که برای اِعمال مدیریت موفق از آن بهره برده میشود.
1-3. الگوی اسلامی - ایرانی و اخلاق
الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت، آرمانی است که «الگو» جنس و ماهیت آن محسوب شده و «اسلامی - ایرانی» فصل و وجه تمایز آن نسبت به سایر مدلها به حساب میآید. مدلهای توسعهای که تاکنون وجود داشته است، بعضاً تک بُعدی است و بیشتر بر کارایی اقتصادی تأکید میورزد. اما الگوی مذکور اولاً یک الگوی جامع از نظر کلیهی ابعاد است و ثانیاً نگاه به کارایی اقتصادی هدف اولیه و بذات آن نیست بلکه فصل بودن «اسلامی - ایرانی» آن بدینمعناست که از یکسو قابلیت اتصاف به صفت «اسلامی» را و از سوی دیگر قابلیت اتصاف به «ایرانی» بودن را داشته باشد. در چنین شرایطی سؤال اینجاست که رابطهی اخلاق با الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت چیست؟ البته فصل و تمایز اصلی این الگو در جنبهی ملیگرایی آن نیست؛ چون در حقیقت تمامی مدلهای توسعه از جمله مدل توسعهی نئوکلاسیک، مارکسیسم، مائوئیسم، ساختارگرا، سرمایهی انسانی و سرمایهی اجتماعی (12) برای ملیت خاصی طراحی و به کار گرفته میشود؛ بنابراین اسلامی بودن آن فصلی نسبت با سایر مدلها محسوب میشود. اما جایگاه اخلاق در آموزههای اسلام آن قدر اهمیت دارد که اسلام بدون اخلاق به عنوان موتور محرک معنا ندارد. به همین خاطر، پیامبر در تبیین هدف خود میفرمایند: إنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الأَخْلَاق. دین در واقع همهی دستوراتش اخلاق است و تمام شئون اسلام از عبادات، داد و ستدها، تا حدود احکام همگی بر پایههای بلند اخلاق و فضیلت استوار است. بنابراین طبق این جایگاه از نظر دور نیست که بگوییم الگوی اخلاقی - ایرانی پیشرفت را طراحی نماییم، هر چند در مضمون واژهی «اسلامی - ایرانی» اخلاق اسلامی نهفته و نیاز به تحدید آن نیست. مقام معظم رهبری (مدظله العالی) نیز نیاز به اخلاق و تزکیه را به عنوان نیاز و احتیاج ضروری بشریت نام برده و فرمودهاند:امروز هم به نظر ما بشریت در نهایت نیاز و احتیاج است به پیام بعثت و به پیروی از تعالیم انبیای عظام الهی، که همهی آنها به نحوی کامل در تعالیم اسلام و قرآن جمع شده است. در رأس برنامههای دعوت اسلام، سه چیز از همه مهمتر است که در آیات کریمهی قرآن به آنها تصریح شده است: علم و حکمت، تزکیه و اخلاق و عدالت و انصاف. (بیانات رهبر معظم انقلاب، 5/20 /1386)
ایشان در جای دیگر از اخلاق و معنویت به عنوان یکی از ابعاد اصلی پیشرفت یاد کرده و میفرمایند:
پیشرفت در یک جهتِ محض نیست؛ مقصود از پیشرفت، پیشرفت همه جانبه است. از همهی ابعاد در کشور، این ملت، شایسته و سزاوار پیشرفت است: پیشرفت در تولید ثروت ملی، پیشرفت در دانش و فناوری، پیشرفت در اقتدار ملی و عزت بینالمللی، پیشرفت در اخلاق و در معنویت، پیشرفت در امنیت کشور - هم امنیت اجتماعی، هم امنیت اخلاقی برای مردم - پیشرفت در ارتقای بهرهوری... همچنین پیشرفت در قانونگرایی و انضباط اجتماعی؛... پیشرفت در وحدت و انسجام ملی؛... پیشرفا در رفاه عمومی؛... پیشرفت در رشد سیاسی؛ که درک سیاسی، رشد سیاسی، قدرت تحلیل سیاسی برای جمعیت عظیمی مانند جمعیت ملت ما، مثل یک حصار پولادین در مقابل بدخواهیهای دشمنان است؛... مسئولتپذیری، عزم و ارادهی ملی؛ در همهی این زمینهها باید پیشرفت بشود. (بیانات رهبر انقلاب در حرم مطهر رضوی، 1/1/88)
ایشان در سخنرانی دیگری تلازم عقلانیت و عدالت و معنویت را متذکر شده و میفرمایند:
من میخواهم این نکته را هم عرض کنم که اگر بخواهیم عدالت به معنای حقیقی خودش در جامعه تحقق پیدا کند، با دو مفهوم دیگر به شدت درهم تنیده است: یکی مفهوم عقلانیت است؛ دیگر معنویت. اگر عدالت از عقلانیت و معنویت جدا شد، دیگر عدالت که شما دنبالش هستید، نخواهد بود؛ اصلاً عدالت نخواهد بود. عقلانیت به خاطر این است که اگر عقل و خرد در تشخیص مصادیق عدالت به کار گرفته نشود، انسان به گمراه و اشتباه دچار میشود؛ خیال میکند چیزهایی عدالت است، در حالی که نیست؛ و چیزهایی را هم که عدالت است، گاهی نمیبیند. بنابراین عقلانیت و محاسبه، یکی از شرایط لازمِ رسیدن به عدالت است. (بیانات رهبر معظم انقلاب اسلام در دیدار رئیس جمهور و هیئت وزیران، 8/6/1384)
بنابراین با یک تحلیل منطقی و تکیه بر اصول و گزارههای بنیادی شاید بتوان ارکان الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت را بر طبق سخنان ایشان سه رکن عقلانیت مبتنی بر علم، اخلاق و عدالت در نظر گرفت؛ به طوری که در نمودار زیر نشان داده شده است:
نمودار 1: ارکان الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت
● حاکم بودن اسلام حیاتبخش و نشاطآور؛
● حاکم بودن اسلام تحرکآفرین؛
● عدم تحجر و انحراف؛
● حاکم بودن اسلام شجاعتبخش؛
● جامعهی عالم و هدایت کنندهی علم؛
● جامعهی اخلاقی؛
● جامعهی عدالتمحور.
عدالتی که در اینجا مدنظر است تنها به عدالت اقتصادی اشاره ندارد بلکه حوزههای گستردهای از عدالت، اعم از عدالت سیاسی، عدالت علمی، عدالت اجتماعی، عدالت فرهنگی و غیره را مدنظر دارد. از طرف دیگر طبق اندیشهی مقام معظم رهبری (مدظله العالی) نظام علمی به عنوان موتور محرک نظامهای دیگر چون نظام اقتصادی و نظام سیاسی شناخته شده است؛ و همهی این نظامها نیز در ذیل نظام فرهنگی (اخلاق) قرار میگیرند. البته منظور از نظام سیاسی، نظامی است که دربرگیرندهی مقولهی امنیت و دفاع نیز هست و منظور از نظام فرهنگی نیز نظامی است که دربرگیرندهی نظام اجتماعی میباشد و به عبارت دیگر نظام فرهنگی اجتماعی است. روابط این نظامها در نمودار زیر نشان داده شده است.
نمودار2: روابط تعاملی نظامهای کشور (همان، 166)
2. بیان مسئله و سؤالات تحقیق
همانگونه که در بخش گذشته تبیین گردید، مقام معظم رهبری اخلاق را پایه و اساس پیشرفت میداند. اما جامعهای به سمت اخلاقیات حرکت میکند که زمامداران و کارگزاران آن افرادی اخلاقی و اصولی باشند؛ چرا که آنها همواره برای مردم یک جامعه به عنوان الگو محسوب میشوند و اعتماد آنها به مسئولان به درجهی رعایت اخلاق، انصاف و عدالت در گفتار و کردار آنها بستگی دارد. لذا در این پژوهش قصد داریم توصیههایی را که مقام معظم رهبری به کارگزاران در طی 21 سال از رهبری فرمودهاند به عنوان الگوی اسلامی - ایرانی اخلاق کارگزاران تبیین نماییم. بدینمنظور سؤالاتی مدنظر است که عبارتند از:1. مفاهیم و مقولههای اصلی اخلاق کارگزاران از نگاه مقام معظم رهبری (مدظله العالی) چیست؟
2. روابط این مقولهها به چه صورت قابل ترسیم است و یا الگوی اسلامی - ایرانی اخلاق کارگزاران را چگونه میتوان ترسیم نمود؟
3. روش تحقیق
استراتژی پژوهشی این تحقیق، نظریهپردازی داده بنیاد یا روش رویش نظریه است. این استراتژی گرایش به تحقیق کیفی دارد که با همکاری گلیسر و استراوس رشد و توسعهیافته است. روشها و رویههای نظاممند، محقق را قادر میسازد تا نظریهی مستقل بسازد. نظریهای که با معیارهای علمی مطابقت نماید: معنادار بودن، مطابقت نظریه و مشاهده، قابلیت تعمیم، بازآفرینی، دقت، قاطعیت و اثباتپذیری. در حالی که رویهها چنان طراحی شدهاند که دقت تحلیلی و قاطعیت را فراهم میسازد، خلاقیت نیز عنصر مهمی است. خلاقیت، محقق را قادر میسازد تا سؤالهای دادهها را مطرح کند و با مقایسههایی، به بصیرتهایی دربارهی پدیده، به تنظیم نظری دربارهی دادهها نایل میآید. (استراوس، 1385: 10-20) ابعاد مختلف آن به لحاظ روششناختی براساس برخی موارد پیش از پژوهش به صورت زیر میباشد:الف. جهتگیری پژوهش:
جهتگیری این پژوهش بنیادی است. هدف عمدهی انجام پژوهش بنیادی، ایجاد دانش و درک بهتر پدیدهها به گونهای است که براساس نتایج تحقیق نظریههای بنا میشود.ب. پارادایم حاکم:
این پژوهش از نوع پژوهشهای تفسیری است و مبانی فلسفی آن پدیدارشناختی است. در پژوهش تفسیری، فرضیهای وجود ندارد و میخواهد تنها از طریق سازههای اجتماعی نظیر زبان، خودآگاهی و معانی مشترک به واقعیت اجتماعی دست پیدا نماید.ج. رویکرد پژوهش:
رویکرد این پژوهش نیز استقرائی است و میخواهد از جزء به کل حرکت نماید و عبارت دیگر با رویکرد خلاقانه میخواهد مفاهیم را در قالب مقولهها و قضیهها تدوین نماید.د. اهداف:
اهداف این پژوهش اکتشافی است. هدف پژوهشهای اکتشافی عبارتاند از: کشف پدیدههایی که چندان قابل درک نبودهاند، کشف و شناسایی متغیرهای مهم و ارائهی فرضیههایی برای تحقیق بیشتر. این استراتژی پژوهش بر سه عنصر: مفاهیم، مقولهها (طبقهها) و قضیهها یا آنچه از ابتدا «فرضیهها» نامیده میشود استوار است. مفاهیم بلوکهایی هستند که ساختمان دانش به وسیلهی آنها ساخته میشود. مفهوم، واژهای است که از میان موارد یا مصادیق جزئی متعدد انتزاع شده است و طبقهای را که بر کلیهی موارد جزئی دلالت میکند، تشکیل میدهد. (حیدری، 1386: 102) در واقع، مفهوم، دربردارندهی وجوه مشترک تمامی مصادیق خود است. دانشمندان هر علم، پدیدههای مربوط را به منظور ارتباط و ایجاد زبانی مشترک مفهومسازی کردهاند؛ از این رو، هر رشتهی علمی مجموعهای یگانه از مفاهیم ویژهی خود است. مفهوم، علاوه بر نقش ارتباطی یاد شده به مجموع ادراکات، نظم و انسجام بخشیده و راه را برای طبقهبندی و تعمیم تجربهها و مشاهدهها هموار میسازد. مفهوم، عنصر کلیدی و تعیین کنندهی شکل و محتوای هر نظریه است. (رودی، 1387: 103)مقولهبندی، مفهوم تجریدی از پدیده است؛ مفاهیم در حوزهی علوم انسانی و اجتماعی نسبت به علوم طبیعی از سطح انتزاع بیشتری برخوردارند. برخی مفاهیم نسبت به مفاهیم دیگر تجریدیتراند؛ به گونهای که چند مفهوم را در خود جای دادهاند. مفاهیم مقوله میگویند که نتیجهی فرآیند تجرید و تعمیم، در خصوص مفاهیم است که در سطح پایینتر برای ایجاد مفهوم دربارهی پدیدهها به کار گرفته شده بود؛ بدین معنی که از تفاوتها صرفنظر کرده، مقوله یا طبقهای ساخته میشود که بیانگر وجوه شباهت چند مفهوم با یکدیگر است. بنابراین میتوانیم به طور خلاصه مقوله را «طبقهای از مفاهیم» تعریف کنیم. مقایسهی دادهها برای دریافت شباهتها و تفاوتها به منظور مفهومسازی و نیز مقایسهی مفهوم برای شناسایی شباهتها و تفاوتها جهت مقولهبندی فرآیندی مداوم است که از آن به عنوان روش مقایسهی مستمر (13) یاد میشود. (همان، 104)
سومین عنصر نظریهی داده بنیاد «قضیه»ها هستند. قضیه در نظریهی داده بنیاد متناظر با سومین سطح از نظریه است؛ چه آنکه در قضیه روابط مفهومی میان مقولهها - که نوعی مفاهیماند - و یک مقوله با مفاهیم آن بیان میشود. (همان، 104-105؛ دانایی فرد و دیگران، 1383: 136) مجموعهای از قضایا هنگامی که با نظم منطقی خاصی در کنار یکدیگر قرار میگیرد و با برخورداری از سازگاری درونی و ارتباطات علی و معلولی یا تقدم و تأخّر علمی، نظام معنایی ویژهای را ارائه مینمایند، مدل نامیده میشود.
بنابراین در روند این پژوهش سه فرآیند مشخص وجود دارد که رویههای نمونهگیری نوعاً براساس آنها انتخاب میشوند. این سه فرآیند عبارتاند از: کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی. (دانایی فرد و دیگران، 1386: 59) در کدگذاری باز، به مفاهیم و مقولهها اشاره میشود و در سطح دوم مرحله یعنی کدگذاری محوری مقولات محوری مشخص شده و مقولات فرعی در ذیل آن طبق مدلی ترسیم میشوند. در نهایت در کدگذاری انتخابی، مدل مذکور تشریح و تبیین میشود.
3-1. کفایت نظری
معیار قضاوت در مورد زمان متوقف کردن نمونهگیری نظری، «کفایت نظری» مقولهها یا نظریه است. گلیسر و استراوس با این واژه به وضعیتی اشاره دارند که در آن:... هیچ دادهی بیشتری یافت نمیشود که پژوهشگر به وسیلهی آن بتواند ویژگیهای مقوله را رشد دهد. به موازاتی که پژوهشگر دادههای مشابه را بارها و بارها مشاهده میکند، از لحاظ تجربی اطمینان حاصل میکند که یک مقوله به کفایت رسیده است... زمانی که مقولهای کفایت لازم خود را کسب کرد، هیچ چیز باقی نمیماند جز اینکه پژوهشگر به سراغ گروههای جدیدی از داده در مورد مقولههای دیگر برود و تلاش کند آن مقولهها نیز کفایت لازم را به دست آورند.
بنابراین در نظریهپردازی داده بنیاد، نمونهگیری توسط ظهور مفاهیم نو - و نه طرح پژوهش - به پیش میرود و توسط کفایت نظری - و نه طرح پژوهش - محدود میشود. (داناییفرد و امامی، 1387: 57-60)
در نهایت ذکر این نکته لازم است که رویهها، فنون و قواعد مطرح شده در این روش مانند قواعد ریاضی و مکانیکی، محکم و تغییرناپذیر نیستند؛ بلکه اینها خطوط راهنمایی برای تسهیل فهم صحیح پدیدههای انسانی و اجتماعی و در نتیجه مدلسازی آنها در قالب مفاهیم و مقولههای مرتبط با یکدیگر هستند. این فراگردِ مشاهده، فهم و مدلسازی مستلزم دقت، نظم و مستندسازی است. داناییفرد بر مبنای مطالعات خویش، التزام به رویههای فنی (14) تحلیلی و نیز دقت در فراگرد گردآوری، تحلیل و تنظیم دادهها را مبنای اعتبار نظریهپردازی و استحکام نظریهی به دست آمده میداند. (یاوری، 1388: 7)
3-2. شیوههای گردآوری اطلاعات
شیوهی گردآوری این پژوهش همانند روشهای دیگر است؛ به طوری که دادهها به صورت تحقیقات کتابخانهای جمعآوری شده، و بعد از بررسی و مطالعهی متن بیانات مقام معظم رهبری (دام ظله العالی) با کارگزاران جمهوری اسلامی ایرانی همچون هیئت دولت، مجلس و... مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد.3-3. نمونهگیری و تعریف عملیاتی اخلاق کارگزاران
همانگونه که ملاحظه کردید، تعاریف مختلفی از اخلاق وجود دارد، اما نگارندگان، تعریف شهید مطهری را نسبت به سایر تعاریف ترجیح دادند؛ به طوری که اخلاق یکسری توصیههای رفتاری است که به چگونه رفتار کردن و چگونه بودن اشاره دارد. همچنین تعریف عملیاتی اخلاق کارگزاران که مبنای جمعآوری دادهها قرار گرفته است، بدین صورت میباشد؛ اخلاق کارگزاران اشاره به مجموعهای از گزارههای اخلاقی و توصیهای مقام معظم رهبری به کارگزارانی است که به دو امر اشاره دارد: یکی ناظر به توصیههایی اخلاقی است که شخص مسئول و یا کارگزار بایستی شخصاً آنها را چه در حوزهی اندیشه و چه در حوزهی گفتار و عمل رعایت کند؛ به عنوان مثال، میتوان «تقوا پیشگی» را نام برد. دیگری نیز اشاره به رعایت توصیههای اخلاقی است که شخص کارگزار بایستی در مقابل مردم و یا سایر همکاران انجام دهد. البته قلمرو اخلاق با قلمرو وظایف همپوشانیهایی دارد و قابل تفکیک دقیق نیست و نیز ممکن است رهنمودی، هم اخلاقی و هم جزء وظایف به حساب آید؛ به عنوان مثال کارگزار بایستی از فساد دوری نماید. نکتهی دیگر این است که کارگزاران در این پژوهش اشاره به تمامی مسئولان اعم مسئولان قوهی مجریه، قوهی مقننه، قوهی قضایی و سایر مسئولان در نظام اشاره دارد.براساس تعریف عملیاتی که از کارگزار ارائه گردید، نمونهگیریهای تئوریک تحقیق با توجه به اولویتها و جزئیات زیر صورت گرفته است:
جدول 1: اولویتبندی نمونهگیری تئوریک
نهاد کارگزار مخاطب بیان رهبری |
کد |
اولویتها در نمونهگیری |
مجموع سخنرانیهای کلیدی |
قوهی مجریه (دولت) |
A |
1 |
40 |
قوهی قضائیه |
C |
2 |
19 |
قوهی مقننه (مجلس) |
E |
1 |
17 |
مجلس خبرگان |
D |
2 |
15 |
شورای عالی انقلاب فرهنگی |
B |
2 |
4 |
سایر نهادها و مسئولین مرتبط (مسئولان استانی و غیره) |
F |
3 |
196 |
4. تجزیه و تحلیل اطلاعات (مفاهیم و مقولهها)
در کدگذاری باز نمونهی تئوریک نخست، بیانات مقام معظم رهبری با دولت و مجلس از سال 1368 تا سال 1389 بررسی شد که در این میان، حدوداً 59 سخنرانی مبنای پژوهش قرار گرفت. کدهای مربوط به کدگذاری باز به مفاهیم خاصی اشاره دارد. حرف نخست اشاره به نهاد کارگزار دارد که در جدول نخست مشخص گردیده است. عدد «01» نیز اشاره به اولین سخنرانی مقام معظم رهبری از زمان تصدیگری ایشان به رهبری با نهاد مربوط دارد. همچنین «08» اشاره به تعداد نکات کلیدی است که از آن سخنرانی استخراج شده است. بنابراین نشان 08 -01-A به معنای هشتمین نکتهی کلیدی است که مقام معظم رهبری در سال 1368 با دولت داشته است. در مجموع در نمونهگیری تئوریک اول، 5 مقولهی اصلی، 14 مقولهی فرعی و تعداد 76 مفهوم به شرح زیر استخراج شده است. نمونهای از جدول کدگذاری باز در ارتباط با دولت به صورت زیر نمایش داده شده است:جدول 2: کدگذاری باز، استخراج مفاهیم
کد |
گزاره |
مفاهیم |
A0101 |
نقطهی اساسی کار او (امام خمینی) این بود که در ارادهی الله و تکلیف شرع محو میشد. هیچ چیز برایش غیر از انجام تکلیف ، مطرح نبود. |
تکلیفمداری |
A0102 |
واقعاً او (امام خمینی) مصداق ایمان وعمل صالح بود. ایمانش به استحکام کوهها میمانست و عمل صالحش با خستگیناپذیر باور نکردن توأم بود. |
لزوم مصداق ایمان و عمل صالح بودن |
A0103 |
آنچنان در تداوم عمل صبور و کوشا بود که انسان را دچار حیرت میکرد. |
لزوم صبور بودن و کوشا بودن |
A0304 |
آن روزی را میبینم که این مدیریت صالح و سالم و کارآمد و انقلابی، بتواند انشاءالله به کمک مردم – که شرط اصلی است – همهی این گرههایی را که وجود دارد، باز کند و راهها را هموار نماید. |
لزوم صالح بودن کارگزار |
لزوم سالم بودن کارگزار |
||
لزوم کارآمد بودن کارگزار |
||
لزوم انقلابی بودن کارگزار |
||
A0405 |
خطِ خدمت، یک خط مستمر است. |
خدمتگزاری مستمر |
A0406 |
به مقتضای اینکه در راه خدمت و محبت و مطلوب و هدف که معشوق انسان است و انسان به او عاشقانه دل بسته است، بوده، هر زحمت به یک معنا لذت است. |
عاشق خدمتگزاری مستمر |
A0507 |
ما واقعاً باید با همهی وجود کار کنیم و هرچه ظرفیت و ابتکار در جسم و ذهنمان داریم، باید صرف ادارهی امور کشور و راهاندازی کار مردم به سوی یک زندگی اسلامی کنیم. زندگی اسلامی، به معنای توجه به معنویات و نه مادّیات نیست؛ همچنان که به معنای توجه به مادیات و نه آرمانها و معنویات هم نیست. |
لزوم توجه کارگزار به اسلامی کردن زندگی مردم |
A0508 |
مطلبی که باید مورد توجه همهی برادران کارگزار از دولت و مسئولات قضای و همهی بخشها قرار گیرد، رعایت عدالت و انصاف در همهی امور است. |
لزوم رعایت عدل و انصاف در تمامی امور |
A0209 |
بدون دعا و توجه و توسل به پروردگار نمیشود راه را پیش برد و من اعتقاد دارم که یکی از علل موفقیت امام (ره) ، همین تضرع و توجه به پروردگار متعال بود. |
لزوم تضرع و توجه به پروردگار |
A0810 |
امتحان داده و دلسوز مردم بودند؛ وجودشان با آرمانهای انقلاب آمیخته بود؛ طعم سختیها را چشیده بودند؛ دوران مجاهدت و مبارزه برای پیروزی اسلام را با توفیقات و سربلندی پشت سر گذاشته بودند. |
دلسوزی |
مردمی بودن |
||
آمیختگی با آرمانهای انقلاب |
||
A0811 |
در حرکت دولت، باید دو محور و دو رکن اساس مورد نظر باشد؛ محور اول، حرکت و تلاش است و محور دوم، جهت حرکت و آرمانها و اصول است. |
آرمانگرایی |
تلاشگری |
||
A0812 |
آنکسان که قدمهای اول را در این حرکت برداشتند، به قصد احیای اسلام و دفاع از مسلمین و احیای ارزشهای اسلام و رفع ظلم و استقرار عدل در جامعه و کمک به مردم که به خاطر حکومتهای جائر، سایهی عدل را بر سرشان ندیده بودند، شروع به این کار کردند |
نیت حرکت: احیای اسلام و ارزشهای اسلامی |
نیت حرکت: دفاع از مسلمین |
||
نیت حرکت: رفع ظلم |
||
نیت حرکت: استقرار عدل |
||
نیت حرکت: کمک به مردم مظلوم |
||
A0813 |
در مجموعهی دستگاه دولت – دولت به معنای عام؛ یعنی مجموعهی دستگاه حکومت، اعم از قوهی مجریه، قوهی قضائیه و دستگاههایی که هر کدام به نحوی در کار ادارهی کشور دخالت دارند – باید این احساسِ وجدان درون جهتگیربه سمت آرمانهای اسلامی، همواره زنده باشد. |
آرمانگرایی |
A0814 |
من میخواهم یک نکته را که واقعاً در کشور ما باید رویش قدری کار بشود، عرض بکنم و آن، وجدان کار است که باید در کارکنان ما خیلی زیاد تزریق و تلقین بشود. در طول سالها سلطهی دشمنانِ این ملت در کشور ما، خیلی از ذخایر معنویمان دست خورده شده که از جمله، همین موضوع است. امروز کار در کشور ما، بایست پُر تلاش انجام بگیرد. بدون آن وجدان کاری هم نمیشود. |
وجدان کاری |
A0915 |
امیدوارم که - انشاءالله – همهی ما بتوانیم در هر جا که هستیم و هر کار بر دوشمان است، همراه با اخلاص و تلاش متناسب و ابتکار عمل و حرکت انقلاب، آنچه پاسخ به نیاز زمان است، ادا کنیم |
مخلص بودن |
تلاشگری |
||
ابتکار عمل |
||
انقلابی بودن |
||
پاسخگویی به نیاز زمان |
||
A0916 |
بحمدالله امروز دولت از امتیازات بزرگ برخوردار است؛ یک دولت مردم و یک دولت با ایمان است، که حرکت و تلاش یکایک افراد آن، متکی به یک اعتقاد و یک ایمان صادقانه و خالص است؛ دولت که حقیقتاً برای مردم دل میسوزاند و درصدد است که برای آنان کار بکند. این را ما در کارهای شماها به وضوح مشاهده میکنیم و میبینیم که شماها حقیقتاً درد مردم را دارید و تشنهی خدمت به مردم محروم هستید. این امتیازات، امروز جزو امتیازات استثناء دولتهاست. |
معتقد بودن |
ایمان صادقانه و خالص |
||
داشتن درد مردم |
||
تشنهی خدمت به مردم محروم |
||
A0917 |
امروز ملت به خدمتگزاران صدیق و صمیمی و خسته نشو احتیاج دارد؛ از کار خسته نشوید. |
صدیق بودن |
صمیمی بودن |
||
خستگیناپذیری |
||
A0918 |
دو سه نکته در کار اجرایی وجود دارد، که اگرچه شماها متوجه این نکات هستید، اما تذکر اینها عیب ندارد: نکتهی اول، نظارت بر این مجموعهای است که شما بر آن مسلطاید. |
نظارت بر زیرمجموعهها |
A0919 |
نکتهی دوم اینکه به گزارشها ترتیب اثر بدهید و روی آنها حساس باشید. باید انسان شامهای پیدا کند که تا یک گزارش میآید، آن نکتهی حق را در آن گزارش استشمام کند، یا لااقل در حد بالای این طور باشد. |
داشتن قدرت تشخیص قوی نسبت به حق و باطل |
A0920 |
هر مدیر باید زیرمجموعهی خودش را زیر چتر حمایت خودش قرار بدهد؛ و الا آنها نمیتوانند کار کنند. ولی این دفاع از همکار – که سنت بسیار پسندیده و خوب است – مانع نشود که اگر گزارش علیه آن همکار آمد، شما به جد به آن برسید. |
حمایت از زیردستان کاری |
نظارتگری بر امور |
||
A0921 |
نکتهی سوم این است که سعی بشود دربارهی این گزینش، زیاد دقت بشود. در سطوح بالا، آن نیرو مؤمن و با اخلاص را جستوجو بکنید. البته این به معنای آن دعوا معروف «تخصص یا تعهد» نیست؛ نه، بحث بر سر کارآمدها و کاردانهاست. ما نمیگوییم به یک مسجد بروید و ببینید چه کس بهتر عبادت میکند، او را بیاورید؛ نه، در بین آن کسان که توانایی کار را دارند، دنبال عنصر تقوا و تعهد و اخلاص بگردید و او را در رأس کار بگذارید. |
دارا بودن نیروی ایمان و اخلاق در سطوح بالای مدیریت |
A0922 |
مهمترین مسئلهی دستگاه ما و نظام جمهوری اسلامی – که همهی اینها در خدمت و در جهت آن است – همان چیز است که همهی ما به آن معتقدیم و بارها گفتهایم؛ یعنی کوشش برای رفع فقر و محرومیت در جامعه و حمایت و کمک به طبقات مستضعف و محروم. |
مهمترین مسئله: کوشش برای رفع فقر و محرومیت |
مهمترین مسئله: کمک به طبقات مستعضف |
||
A0923 |
هرچه شما اعتماد به نفستان بیشتر باشد و شجاعانهتر کار بکنید – در همهی زمینهها؛ چه سیاسی، چه اقتصادی، چه فنی و غیره – دشمن بیشتر دچار انزوا و ضعف خواهد شد و از هدفهایش دورتر خواهد افتاد |
داشتن اعتماد به نفس |
داشتن شجاعت |
||
A1024 |
مجری، حداقل نیمی از مسئلهی اساس ادارهی کشور است. اگر یک نیم را سیاستها و برنامهها و قوانین و پیگیریها بدانیم، حداقل یک نیم دیگر از مسئلهی ادارهی کشور، مربوط به آن مدیر میشود که ادارهی امور را برعهده دارد. اگر مسئول هر بخش، در هر اندازه و هر شعاع، دارای ویژگیهای لازم برای ادارهی آن امر و آن بخش باشد، انسان میتواند مطمئن باشد که کارها به سمت صلاح پیش خواهد رفت. |
مجری نیمی از مسئلهی اساسی ادارهی کشور به سمت صلاح است. |
A1025 |
به اعتقاد بنده، سه بخش عمده در مسئول وجود دارد؛ سه آمادگی و احساس مسئولیت: اول اینکه، برای نفسِ کار و عمل آماده باشد. تنبل و بیحال و سهلانگار و کار را به دست حوادث و قضا و قدر سپردن، اولین بلای است که ممکن است یک مدیر را از صلاحیت کافی و لازم ساقط کند. جدّی بودن در کار، آرام نداشتن برای کار، احساس مسئولیت برای اصل اقدام و کار و وظیفهای که برعهده گرفته، بسیار مهم است. به همین جهت هم هست که اگر کسی واقعاً در بخشی از بخشهای کشور احساس میکند که کفایت لازم برای این کار را ندارد، معلوم نیست که پذیرش آن کار، مشروع باشد. چون قبول این کار، به معنای این است که تعهد کند و بپذیرد که این کار را به انجام برساند. این، بدون کفایت و لیافت، امکانپذیر نیست. این، آن نکتهی اول در باب مدیر و مسئول است. |
آمادگی برای نفس کار و عمل و دوری و پرهیز از تنبلی |
A1026 |
دوم، مسئلهی آمادگی و استعداد و تعهد برای انجام کار است؛ به همان نحو که سیاستهای کلّ و برنامههای اساسی کشور آن را اقتضا میکند. اگر کشور، سیاست مشخص را در مقولهای پذیرفته است، کسی که اجرای بخشی از بخشهای کشور را میپذیرد، باید آن را در همان جهت کار و به همان سمت و با همان هدف پیش ببرد و هدایت کند؛ ولو خود او، آن سیاست را به طور کامل تثبیت نکرده باشد. اگرچه، در صورتی که مجری آن سیاست را قبول نداشته باشد، معلوم نیست چقدر بتواند این کار را به درستی انجام دهد. ولی به هر حال، آنچه لازم و اساسی است، این است که مدیر، مسئول یا وزیر که این مسئولیت را برعهده گرفته، کار را در جهت آن سیاستهای پذیرفته شده که سیاستگذاران در هر بخش انجام داده اند، پیش ببرد. این هم آن نکته یا رکن دوم از ارکان یک مدیریت سالم. |
آمادگی دوم برای کارگزار: آمادگی و استعداد و تعهد برای انجام کار |
A1027 |
رکن سوم، حفظ طهارت و تقواست. حفظ پاکیزگی در عمل است. اجتناب از هرگونه – خدای ناکرده – اختلاط با اهداف غیر مشروع یا اهداف غیر مقبول و غیر اخلاقی است. این، شأن سوم است. مدیر خوب، مدیری است که هر کار را به عهده میگیرد، با رعایت اصول اخلاق صحیح، انجام دهد. در نظام اسلام، چیزی که به شدت با آن مقابله میشود، رسوخ فساد است. در نظام اسلام، با اعتقاد بد و نادرست، این طور مقابله نمیشود که با عمل غیر صحیح و عمل غیر اخلاقی و خدای ناکرده رسوخ فساد ، مبارزه میشود. |
آمادگی سوم برای کارگزار: حفظ طهارت و تقوا |
A1028 |
اگر یک مدیر بخواهد حیطهی کار خود را سلامت نگه بدارد، باید تا پایینترین ردهها را که در انجام کار تأثیر دارد، مراقبت کند. نمیشود بگوییم ما حالا یک وزیر خوب را اینجا گذاشتیم؛ همه چیز تمام شد. نه! آن وزیر هم باید معاونین خوب بگذارد؛ مدیران خوب را باید بگمارد؛ مسئولین بخشهای خوب را باید بگمارد. البته، کار هرچه سنگینتر است، معیارها بالاتر است. توقع که در مسئول بالا هست، از مسئول درجه دو نیست. اما صلاح و امنیت و شناختن کار و علاقه به انجام کار و رعایت تقوا و طهارت در همهی ردهها، لازم است. |
نظارتگری بر امور زیردستان |
A1029 |
صلاح و امنیت و شناختن کار و علاقه به انجام کار و رعایت تقوا و طهارت در همهی ردهها لازم است. |
دارا بودن صلاح |
دارا بودن شناخت از کار |
||
رعایت تقوا |
||
دارا بودن طهارت |
||
A1030 |
من به وزرای عزیز که بخشهای مختلف را برعهده دارند یا خواهند داشت، عرض میکنم: یکایک معاونین را، یکایک مدیران را، یکایک مسئولین سراسر کشور را در بخش خودتان، با معیارهای الهی انتخاب کنید: کاردان، لایق، متدین، پاک و آراسته به خصوصیات که برای یک مدیر لازم است. |
کاردانی |
تدین |
||
پاکی |
||
A1131 |
فرق جمهوری اسلامی با دیگر دستگاههایی که مادی هستند و عمدتاً در زمینهی مسائل انسان، مبتنی بر یک فکر الهی نیستند، در همین یک نکته است که در جمهوری اسلامی، وزیر و مسئول و رئیس جمهور و مدیر – در هر سطح که هست – نیت اصلش این است که به مردم خدمت کند و به اشاعهی فکر الهی و آن حیات طیّبه و شایستهای که خدای متعال برای انسانها مقرّر فرموده است، کمک کند. |
نیت اصلی: خدمت به مردم |
نیت اصلی: کمک به اشاعهی فکر الهی و حیات طیبه |
||
A1132 |
شما دائم باید خودتان را متذکر نگه دارید. ترتیب بدهید که متذکر بمانید؛ به روایات اخلاق مراجعه کنید؛ به کتب اخلاق مراجعه کنید. آنچه در فضیلت خدمت به مردم است و آن چیز که فلسفهی حکومت را در اسلام مشخص میکند، بخوانید. |
تذکر اخلاقی دادن دائمی خود |
A1133 |
حکومت معنایش چیست؟ حکومت معنایش این است که انسان حقّ را احقاق کند؛ عدل را برپا بدارد. |
تلاش برای احقاق حق |
A1134 |
در محیط وزارتخانه، باید کسان را آورد که به این راه و هدف از بُنِ دندان معتقد باشند. این، شرط اول است. برای خاطر اینکه، اگر از بُنِ دندان معتقد نباشد، اگر توانایی و کاردانی هم داشته باشد، آن توانایی و کاردانی، در خدمت راهی که شما دارید برایش تلاش میکنید، به کار نخواهد افتاد. این امر طبیعی است. باید معتقد باشد. |
شرط اول کارگزار: اعتقاد به راه و هدف |
A1135 |
من هیچ اعتقادی به این معنا ندارم که جمهوری اسلامی از رسیدن به خواستهاش که تشکیل یک جامعه براساس عدالت اجتماعی و رفاه عموم است، ناتوان است. |
تلاش برای برقراری عدالت اجتماعی |
تلاش برای برقراری رفاه عمومی |
||
A1236 |
وجدانِ کار و وقتشناسی در یک جامعه، بسیار مهم است. |
داشتن وجدان کاری |
وقتشناسی |
||
A1237 |
اگر بتوانیم اخلاق را اسلامی کنیم، فرهنگ را اسلامی کنیم، مردم را با خُلقیات اسلامی پرورش دهیم و صفات را که در صدر اسلام از یک جماعت کوچک، یک ملت عظیم و مقتدر درست کرد، در ملتمان زنده کنیم، همینها بزرگترین دستاوردهاست. |
بزرگترین دستاورد: اسلامی کردن اخلاق و فرهنگ |
A1238 |
اصلاح فرهنگ عموم، از همهی کارها مهمتر است؛ چون این کار، محور همهی کارهای دیگر است. |
مهمترین کار: اصلاح فرهنگ عمومی |
A1339 |
دولت جمهوری اسلامی با دو عاملِ ارتباط واقع با خدا و توجه مردم دارای یک اقتدار حقیقی است. |
داشتن ارتباط واقعی با خدا |
A1340 |
الحمدلله شما که مسئولان درجهی یک کشور هستید، خوی و خصلت مردم دارید و خودتان جزو قشرهای متوسطِ مردماید و خوی اشرافی و کنارهجویی از مردم و دوری از آنها را ندارید. این نعمت خیلی بزرگی است که باید آن را حفظ کنید و به همهی اجزا و دستاندرکار تسریّ دهید. |
کنارهگیری از اشرافی گری |
خوی و خصلت مردمی داشتن |
||
A1441 |
ما در تمام این کار بزرگ که برعهده داریم – در مراحل گوناگون آن – بایست از اهداف و ارزشهای متعالی نظام اسلام، یک لحظه غفلت نکنیم. اگر کارِ سازندهی ما، با غفلت از آن اهداف انجام گیرد، خوف انحراف این کار از آن اهداف وجود دارد. چون ما انسان و بشریم؛ اگر اندک غفلت کنیم، ممکن است از «صراط مستقیم»، به سمت چپ و راست منحرف شویم. |
پایبندی به ارزشهای نظام اسلامی |
A1442 |
آن چیزی که در زمینهی این مسائلِ ارزش، خوب است که عرض کنم... یک مسئلهی اعتماد به نفس مدیران و مسئولان کشور است. این، یک ارزش اساسی انقلابی ماست؛ که اگر این نباشد، به نظر من پایههای سازندگی کشور متزلزل خواهد شد. در تمام مسئولان که در بخشهای مختلف کشور، مشغول تلاش و کار هستند، باید این روح اعتماد به نفس و این فکری که جمهوری اسلامی و ملت ایران و عناصر خود این کشور، قادر هستند کشور را به بالاترین حدّ اعتلای مورد نیاز و خواستش برسانند، تقویت شود. |
داشتن اعتماد به نفس |
A1443 |
به هر حال، عدم دلبستگی به تحلیلها و نظرهای بیگانه، مهمترین چیزی است که در زمینهی مسائل ارزش، لازم است که در کلّ تشکیلات وجود داشته باشد. |
عدم دلبستگی به بیگانه |
A1444 |
مطلب دیگر که در همهی زمینههای سازندگی لازم است، این است که ما به صورت یک اصل، از اوایل انقلاب، روی مشارکت مردم تکیه کردیم. |
تکیه بر مشارکت مردم |
A1445 |
ما توصیهی همیشگی داشتیم که باز هم به شما برادران عزیز عرض میکنیم و توجه و تذکر میدهیم و آن، عبارت از اعتنا به ایثارگران در کارها و بخشهای مختلف و سپردن مسئولیتهای گوناگون کشور به آنهاست. |
اعتنا به ایثارگران |
A1446 |
ما از برادران عزیز درخواست میکنیم که خدا را در همهی احوال، حاضر و ناظر بدانید. |
ناظر دانستن خدا بر اعمال |
A1447 |
از آفات، باید خیلی پرهیز کرد. آفات کار و آفات زندگی، خیلی زیاد است. باید انسان دائم مراقب باشد. |
پرهیز از آفات کار و زندگی |
A1448 |
از آفات کار، همین است که انسان، شجاعت کار را از دست بدهد. مراقب باشید که کار را شجاعانه و قوی و با قدرت و با توکل به خدا انجام دهید. در هر سطح که هستید، پیش بروید. یک از آفات، همین است که انسان، شجاعت نداشته باشد. آفات دیگر هم وجود دارد که مراقب باشید این آفات، انشاءالله دامنگیر شما نشود. |
پرهیز از «از دست دادن شجاعت انجام کار» |
A1549 |
بخش قابل توجه از این، به خصوصیات شخص آقای هاشمی بر میگردد؛ یعنی واقعاً برخی از خصوصیات در ایشان هست که تأثیر تام و تمام در این موفقیتها داشته؛ از قبیل برخورداری ایشان از روحیهی کار – پرکاری – روحیهی ابتکار و نوآوری و ورود در میدانهای جدید و ناپیموده، همت بلند در امر سازندگی و نترسیدن از طرحهای بزرگ و اقدام کردن شجاعانه در مورد کارهای بزرگ، شیوهی مدیریت باز که در ایشان وجود داشت و این به همکاران ایشان امکان میداد که ابتکار و تلاش خودشان را به کار بیندازند و از آن استفاده کنند. ایمان عمیق به توانای خود نیز نقش زیاد داشت. همچنین هوشمند در شناخت مسائل و مضایق و پیدا کردن راهحلها، بخش از خصوصیاتی است که بلاشک مؤثر بود. |
داشتن روحیهی کار |
داشتن روحیهی ابتکار و نوآوری |
||
داشتن همت بلند |
||
داشتن شجاعت در مورد کارهای بزرگ |
||
اجازه دادن برای ایجاد خلاقیت |
||
دارا بودن ایمان عمیق به توانایی |
||
A1650 |
من در همین جا به همه توصیه میکنم؛ هم به مسئولان، که عجله نکنند و کار شتابزده انجام ندهند. |
پرهیز از عجله و شتابزدگی در انجام امور |
A1651 |
در زمینهی کارها باید اساس را مردم قرار داد. این، حرف کلّ است. همهی این حرف را میزنند؛ هیچ کس هم منکر این حرف نیست. تازگی این حرف در اینجاست که اگر بخواهیم توجه بکنیم، گاهی اوقات منافع و خواست عامهی مردم، با منافع گروههای خاص تعارض پیدا میکند. این، جایی است که بسیار حساس است. |
محور قرار دادن مردم در انجام کارها |
ترجیح منافع عامهی مردم نسبت به گروههای خاص |
||
A1652 |
یک از شعارهای بسیار خوبِ جناب آقای خاتمی – که من از اول که آن را از ایشان شنیدم، واقعاً خدا را شکر کردم – مسئلهی «قانونگرایی» بود. |
قانونگرایی |
A1653 |
غیر از ارتباطات رسم و معمول در نظام اسلام، شما بدون اتکا و توکل به خدا و ارتباط ویژه با او، توفیق لازم را به دست نخواهید آورد. |
توجه و توکل به خدا |
A1754 |
کار را با اخلاص و برای خدا انجام دهید؛ چون کار شما برای ادارهی یک کشور اسلامی است و این آن چیزی است که خداوند متعال بزرگترین عبادتها را در این حد نمیشناسد. |
انجام دادن کار با اخلاص و برای خدا |
A1755 |
برادران و خواهران! سعی کنید در همهی برنامهریزیها و در همهی تلاشها، نیتتان این باشد که رضا الهی را کسب کنید. این، ما را هدایت هم خواهد کرد. |
نیت کسب رضای الهی |
A1856 |
پس، سه خصوصیت شد: یکی اینکه کار و تلاش کنیم؛ دوم اینکه این کار را با رشادت و شجاعت انجام دهیم؛ سوی اینکه جهتگیریاش را خدا قرار دهیم. اگر این سه خصوصیت باشد، من مطمئنم این موفقیتهای که شما در ظرف این دو سال به دست آوردهاید، به مراتب بیشتر خواهد شد. |
اهل کار کردن |
داشتن شجاعت در کار |
||
جهتگیری خدایی کار |
||
A1857 |
ذخیرهی معنوی شما، یک توکل به خداست؛ یک اعتماد به این مردم مؤمن و صادق و فداکار و علاقهمند به مسئولان و علاقهمند به اسلام و علاقهمند و قدردانِ نظام جمهوری اسلامی. |
ذخیرهی معنوی: توکل به خدا و اعتماد به مردم |
A1858 |
یک نکته، انسجام و هماهنگی دولت است و پرهیز از اینکه بخشی از دولت، بخش دیگر را تضعیف کند. این مجموعهی شما باید واحد باشد. شما باید به معنای واقعی کلمه با هم همکاری کنید. |
دارا بودن انسجام و هماهنگی |
A1959 |
دولت کریمه، دولتی است که عزیز و سربلند و دارای اعتقاد راسخ به آن راهی است که قانون اساسی و وظایف و سیاستهای نظام در مقابل او گذاشته است. نفوذناپذیر است و متاع خودش را به خاطر سبک کردن دیگران سبک نمیبیند. |
عزیز |
قانونگرایی |
||
سربلند |
||
دارای اعتقاد راسخ |
||
نفوذناپذیر |
||
A1960 |
چند نصیحت به دولت: نصیحت اول من این است که دولت را، دولت کار و عمل قرار دهید. |
اهل کار کردن |
A1961 |
مردم تشنهی خدمتاند؛ واقعاً هم احتیاج دارند؛ بنابراین دولت باید کارآمدی خودش را نشان دهد. این کارآمدی را چگونه باید به دست آورد؟ یکی اینکه عناصر نزدیک به خودتان را – که در واقع دستها و بازوها شما هستند – از آدمهایی انتخاب کنید که کار را بشناسند عامل مؤثر دیگر در کارآمد، زیرنظر داشتن دائم مدیران است. پیگیر ما، چندان خوب نیست؛ باید پیگیر کنیم. |
کارآمد بودن |
عنصر اول کارآمدی: به کار گرفتن افراد مجرب |
||
عنصر دوم کارآمدی: زیر نظر داشتن دائمی مدیران |
||
A1962 |
نصیحت دوم من، مسئلهی عدالتپرور است. |
عدالتپروری |
A1963 |
از جمله چیزهایی که روند حرکت به سمت عدالت را در جامعه کُند میکند، نمود اشرافیگری در مسئولان بالای کشور است؛ از این اجتناب کنید. اشرافیگری دو عیب دارد؛ عیب دومش از عیب اولش بزرگتر است . عیب اولِ اشرافیگری، اسراف است- اشرافیگری حلال را میگوییم؛ یعنی آن چیزی که پولش از راه حلال و بحق به دست آمده – اما عیب دوم بدتر است و آن این است که فرهنگسازی میکند؛ یعنی چیزی برای مسابقه دادن همه درست میکند. |
پرهیز از اشرافیگری |
A1964 |
نصیحت سوم ما این است که این دولت باید شعار خودش را امانت و درستکار قرار دهد. |
امانت و درستکاری |
A1965 |
نصیحت چهارم ما، پاسخگو بودن است. |
پاسخگویی |
A1966 |
نصیحت پنجم، پرهیز از تشنّج سیاسی است. |
پرهیز از تشنّج سیاسی |
A1967 |
نصیحت ششم، هماهنگ و همنواخت است. |
هماهنگی و همنواختی |
A1968 |
آخرین نصیحت من – که مهمترینش هم هست – توجه به معنویت و اخلاق است. |
توجه به معنویت و اخلاق |
A2069 |
البته شما مسئولان دولت هم که بخشهای گوناگون در اختیارتان است، از انتقاد نه بترسید، نه خشمگین و ناامید شوید. |
انتقادپذیری |
پرهیز از خشم |
||
پرهیز از ترس |
||
پرهیز از ناامیدی |
||
A2070 |
صداقت و مسئولیتپذیری باید در مدیران وجود داشته باشد. هنر یک مدیر این است که مسئولیتپذیری داشته باشد. بر مبنای یک پایهی منطق، کار را انجام دهید و مسئولیتش را هم به گردن بگیرید؛ بگویید این کار را کردم، مسئولیتش هم با من است. از مسئولیت نباید هراس داشت. |
صداقت |
مسئولیتپذیری |
||
A2071 |
در درون تشکیلات خود به مدیران که زیردست شما هستند، نشاط و امید بدهید و آنها را وادار کنید کار را زیاد کنند. البته یک مقدار هم با پیگیری، کارها درست میشود. اینها خیلی لازم است. اگر از طرف شما دستور صادر میشود، اگر باید اقدام صورت گیرد، اگر باید مصوبهی اجرا شود، نباید بگذارید شما را از پیشرفت آن بیخبر بگذارند؛ یعنی باید دائم سؤال و پیگیری کنید. این خودش ایجادِ نشاط مینماید و در رگهای دولت خون جاری میکند. |
داشتن نشاط |
داشتن امید |
||
راه ایجاد نشاط: پیگیری |
||
A2072 |
یکی از نکاتی که میخواهم بار دیگر روی آن تأکید کنم – البته در جلسات خصوصی با مسئولان مختلف قوهی مجریه این را مطرح کرده ام، ولی الآن هم باز میخواهم مجدداً تکرار کنم – این است که مسئلهی مبارزه با فساد را جدی بگیرید. |
داشتن روحیهی فساد ستیزی |
A2173 |
اولین حرف من این است که این سیرهی تلاش و مجاهدتِ مستقلانه و با اتکا به خداوند متعال را رها نکنید؛ چون هرچه خیر و برکت برای کشور وجود دارد، در سایهی این موضوع است. اساس این است که یک مسئول برای کار و تلاش همت کند و هدف اصلیاش هم رضای الهی باشد که البته در طول رضای الهی، رضای مردم است؛ یعنی آنجایی که ما برای رضای خدا کار میکنیم، حتماً رضایت مردم را هم باید در نظر بگیریم تا تأمین شود. هرچه و هر جا که ما کوتاه کردهایم، اثرش دیده شده و آن به خاطر عدم استقامت در این راه است. این راه را ادامه دهید؛ راه، راه پُربرکت است. |
داشتن سیرهی تلاش و مجاهدت مستقلانه |
داشتن سیرهی تلاش و مجاهدت متکی به خداوند |
||
A2174 |
آنچه به نظرم میرسد لازم است برای حفظ همگرایی مردم با حکومت انجام دهیم، یکی از بین بردن مسئلهی تشنّجهای سیاسی است. |
توجه به همگرایی |
از بین بردن مسئلهی تشنّجها سیاسی |
||
A2175 |
مسئلهی دیگر اینکه از موجبات واگرایی و دلسرد شدن مردم است، تبعیضها و فرصتها اختصاص داده شده به اشخاص است که گاهی مشاهده میشود. |
رفع تبعیضها و فرصتها اختصاص داداه شده به اشخاص |
A2176 |
مشروعیت من و شما وابسته به مبارزه با فساد، تبعیض و نیز عدالتخواهی است. |
مبارزه با فساد |
مبارزه با تبعیض |
||
عدالتخواهی |
||
A2177 |
موضوع دیگر، احساس تنعّم و زندگی مرفه مسئولان است. |
پرهیز از رفاهزدگی |
A2178 |
از عوامل دیگر که باعث واگرایی مردم است، تبلیغ ضعف مدیریت در کشور و نبود اقتدار است. |
پرهیز از تبلیغ ضعف مدیریت در کشور |
A2279 |
انگیزهی کار در آغاز و در انجام کار نباید هیچ تفاوت کند. یک مؤلف وقتی کتابی را مینویسد، صفحهی آخر را با همان همت و با همان انگیزه مینویسد که صفحهی اول را شروع کرده؛ زیرا اگر صفحهی آخر را شما ننویسید، یا دقت به خرج ندهید، یا با خط خوب ننویسید، کتاب ناقص خواهد شد. به نظر من، مهمترین مسئله در آخرین سال مسئولیت و خدمت این دولت این است که دوستان و برادران و مدیران با همان انگیزه و با همان تلاش که در آغاز ورودشان به عرصهی خدمتگزاری داشتند، کار بکنند؛ نگذارید خدایی نکرده همتهایتان کاسته شود. |
یکی بودن همت در ابتدا و انتهای کار |
سست نشدن همت در ابتدا و انتهای کار |
||
A2280 |
دو ستون درست کنید. کارها و خدمات که انجام دادهاید، کارهای که انجام ندادهاید، یا ناکام ماندهاید در انجامش؛ اینها را با مردم در میان بگذارید و بدانید که مردم قدر خدمت و قدر تلاش را میدانند. ما باید هم کارهای کردهی خودمان و هم کارهای نکردهی خودمان، یا درست نکردهی خودمان را با صداقت در میان بگذاریم. |
صداقت با مردم |
خود ارزیابی |
||
A2281 |
صحنه را تا آنجایی که میتوانید از فساد پاک کنید. من روی مسئلهی فساد خیلی تکیه کردهام و ممکن است بعضی به نظرشان بیاید که تکراری است، و چرا؟ نه، من اعتقاد راسخ دارم که مادامی که ما مجموعهی دستگاه اجرای خودمان را – اعم از دستگاههای قوهی مجریه و دستگاههای قوهی قضائیه – از فساد مالی و انحراف از روشهای قانونی و صحیح خالی نکنیم، همهی کارهای ما... هدر خواهد رفت. |
قانونگرایی |
مبارزه با فساد |
||
A2282 |
سیاست نظام اسلامی این بوده که به مردم تکیه کند. حقیقتاً نظام مردمسالار به معنای حقیقی کلمهی نظام جمهوری اسلامی است. ما در چارچوب اسلام و با هدایت اسلام و نگاه اسلام، به مردم تکیه میکنیم و با مردم و برای مردم حرکت میکنیم. تکیه به مردم، تکیه به جوان ها، دفاع از حقوق محرومان – در کشور ما انگیزهی دفاع از محرومان عمومی است. |
مردمی بودن |
مدافع حقوق محرومان |
||
اسلامی بودن |
||
A2383 |
در حکمت سیام نهجالبلاغه آمده است: «سئل عن الأیمان»؛ از حضرت تقاضا کردند دربارهی ایمان برای آنها صحبت کند. فرمود: «الأیمان علی اربع دعائم»؛ ایمان روی چهار پایه استوار است: «علی الصبر و الیقین و العدل و الجهاد». |
صبر |
یقین |
||
عدل |
||
جهاد |
||
A2384 |
یکی از شعبههای جهاد، «و شنئان الفاسقین» است؛ یعنی جدا شدن از جریان فسق و کفر. این را من مخصوصاً به شما میگویم؛ این را همه توجه داشته باشید. باید حساب شما از این جریان جدا باشد؛ با آن مخلوط نشود. |
مخلوط نشدن با جریان فسق و کفر |
A2385 |
من و شما که زمامدار و مدیر هستیم و ادارهی امور مالی و صنعتی و کشاورزی کشور دست ماست – یعنی گلوگاههای فعال کشور دست من و شماست – باید خود را کنترل کنیم. |
خود کنترلی |
A2486 |
ما در درجهی اول باید خود را در همهی چیزهایی که به نظرمان ناکام و بیتوفیق میآید، مخاطب قرار دهیم. |
بازخواست از خود در ناکامیها |
A2587 |
تکیه بر عدالت، اساسیترین و محوریترین اصلِ یک حرکت الهی است؛ ادامهی کار همهی انبیا و مصلحان بزرگ تاریخ است. |
عدالتمحوری |
A2588 |
نباید شتابزدگی کرد. من، هم به رئیس جمهور محترم عرض میکنم که از شتابزدگی اجتناب شود، آرمانها با جدیت تعقیب شود، اما هیچگونه شتابزدگی به وجود نیاید؛ هم به مردم عزیزمان توصیه میکنم که در درخواستهای شتابزدگی را اعمال نکنند. |
پرهیز از شتابزدگی |
پیگیری آرمانها با جدیت |
||
A2689 |
بنا بگذارید که در همهی آنات و احوال و در فرصتی که خدا متعال در اختیار شما گذاشته، خودتان را، دلتان را، عملتان را از خدای متعال منقطع نکنید. ارتباط با خدا تضمین کنندهی صحت عمل و استقامت در راه است. اگر بخواهیم در این جاده درست حرکت کنیم، با ظواهر دلفریب زودگذر از راه پرت نیفتیم و به سمت هدف، مستقیم حرکت کنیم، حتماً در این کار، یاد خدا و اتکا به خدا و اتصال دائم به خدا موردنیاز است. |
تذکر یاد خدا در همهی احوال |
A2690 |
از الآن به فکر باشید و یک روز را هم غنیمت بشمارید؛ یعنی یک روز هم نباید هدر برود. |
از دست ندادن فرصت |
A2691 |
استقامت کردن، اساس کار است. |
استقامت |
A2692 |
من میخواهم این نکته را هم عرض کنم که اگر بخواهیم عدالت به معنای حقیقی خودش در جامعه تحقق پیدا کند، با دو مفهوم دیگر به شدت در هم تنیده است؛ یک مفهوم عقلانیت است؛ دیگر معنویت. اگر عدالت از عقلانیت و معنویت جدا شد، دیگر عدالتی که شما دنبالش هستید، نخواهد بود؛ اصلاً عدالت نخواهد بود. عقلانیت به خاطر این است که اگر عقل و خرد در تشخیص مصادیق عدالت به کار گرفته نشود، انسان به گمراهی و اشتباه دچار میشود؛ خیال میکند چیزهایی عدالت است، در حالی که نیست؛ و چیزهایی را هم که عدالت است، گاهی نمیبیند. بنابراین عقلانیت و محاسبه، یکی از شرایط لازمِ رسیدن به عدالت است. |
عقلانیت و محاسبهگری، معنویت و خدا محوری، عدالتطلبی |
A2693 |
یکی دو مورد از این آفتها را بگویم. اولِ صحبت به بخشی از این آفتها اشاره کردم . غفلت کردن و از راه منحرف شدن، یکی از آفتهایش این است که ما ادبیات دین را غلیظ کنیم؛ بدون اینکه مابهازایی در عمل داشته باشد. این ما را، هم به ریاکاری میکشاند و هم ریاکار را در بین مردم تشویق میکند. |
پرهیز از غفلت |
پرهیز از غلیظ نمودن ادبیات دینی |
||
پرهیز از ریاکاری و تشویق به ریاکار |
||
A2694 |
نظام پاسخگویی را برای خودتان متحتم بدانید. واقعاً وزیر در حوزهی کار خودش، مدیران وزارت در حوزهی کار خودشان، معاونان هر کدام در حوزهی کارِ خودشان پاسخگو باشند. یعنی هم در برابر خطایی که انجام میگیرد، واقعاً پاسخگو باشند؛ هم در برابر کار لازم که باید انجام میگرفته و انجام نمیگیرد، پاسخگو باشند. در خیلی از موارد خلاف انجام نگرفته؛ اما خلاف این بوده که کارها زیاد باید انجام میگرفته، ولی انجام نگرفته. کار نکردن به مقدار لازم هم یک نوع تخلف است. |
پاسخگویی |
A2695 |
نکتهی بعد، توجه به سادهزیستی است. |
سادهزیستی |
A2696 |
برای اینکه بتوانید این راه را سالم طی کنید، باید خود را به خدا وصل کنید. |
اتصال و اتکال به خدا |
A2797 |
نکتهی اول اینکه گمان مصونیت از انحراف را مطلقاً در خودمان نباید راه بدهیم؛ یعنی هیچکس نباید بگوید وضع ما که روشن است و مثلاً در خط صحیح و در خط دین و خدا داریم حرکت میکنیم و منحرف نمیشویم. |
پرهیز از گمان مصونیت از انحراف |
A2798 |
وسیلهی عدم انحراف و پرهیز از انحراف چیست؟ مراقبت از خود. باید مراقب بود. اگر از خود مراقبت کنیم، منحرف نمیشویم. |
مراقبت از خود، راه جلوگیری از انحراف |
A2799 |
نکتهی دوم اینکه ماها اگر بخواهیم در این جایگاهی که هستیم، از احتمال خطای خودمان کم کنیم، باید از سخن درشت خیرخواهان نرنجیم؛ یکی از راهها سلامت این است. |
انتقادپذیری راه جلوگیری از انحراف |
A27100 |
مالک اشتر کسی است که حضرت در فرمان دیگری او را این طور معرفی میکنند: «فانه ممن لا یخاف وهنه»؛ کسی است که گمان سست او نمیرود. «و لاسقطته»؛ کوتاه در کارها به او گمان برده نمیشود. «ولا بطوئه عما الاسراع الیه احزم»؛ کند او در کارهای که شتاب مطلوبی است، مطلقاً گمان کسی را بر نمیانگیزد، «ولا اسراعه ال ما البطء عنه امثل»؛ عجله و شتابزدگی او هم نسبت به کارهایی که آرامش و تأنّی در آن مطلوب است؛ گمان کسی را بر نمیانگیزد. یعنی انسان است که هم مراقب خود است و هم حکیم و داناست؛ یعنی نه در جایی که باید شتابزدگی نکند، شتابزدگی میکند، نه آنجاهایی که باید با سرعت حرکت کند، کوتاهی میکند. |
پرهیز از سستی و کوتاهی در امور |
پرهیز از کندی در امور |
||
پرهیز شتابزدگی در امور |
||
مراقبت از خود |
||
A27101 |
حضرت میفرمایند: «و لا تقولن ان مؤمر آمر فاطاع»؛ این طور نباشد که تو بگویی چون در این کار به من مسئولیت سپرده شد، من باید دستور بدهم و دیگران از من اطاعت کنند. |
پرهیز از نگاه آمرانه به مردم |
A27102 |
یک جملهی دیگر این است که میفرماید: «انصف الله و انصف الناس من نفسک و من خاصة اهلک و من لک فیه هو من رعیتک» . حضرت در اینجا میگوید: «انصف الله من نفسک»؛ داد خدا را از خود بگیر. معنای این جمله این است که در مقابل خدا کاملاً احساس مسئولیت بکن و خودت را در قبال تکلیف الهی محکوم کن. این طور نباشد که خیال کنی آنچه بر عهدهات بوده، به تمام و کمال انجام داده ای؛ نه، همیشه خودت را بدهکار و مدیون بدان. این در مورد خدا. آن وقت «انصف الناس من نفسک»؛ داد مردم را هم از خودت بستان؛ یعنی همیشه در قضاوت خودت مردم را حاکم و طلبکار و محِق بدان و خودت را بدهکار. |
احساس مسئولیت در برابر خدا |
احساس مسئولیت در برابر مردم |
||
بدهکار دانستن خود برابر خدا و مردم |
||
A27103 |
یک جملهی دیگر در این فرمانِ بسیار مهم این است که «ولیکن احب الامور الیک اوسطها فی الحق و اعمها فی العدل و اجمعها لرض الرعیة». حضرت میفرماید: محبوبترین کاری که میخواهی انتخاب کن، اولاً «اوسطها فی الحق» یعنی وسطتر باشد. وسط، یعنی میانهی افراط و تفریط؛ نه در آن افراط وجود داشته باشد، نه تفریط . |
پرهیز از افراط و تفریط |
A27104 |
ثانیاً «و اجمعها لرض الرعیة»؛ دیگر اینکه کار که انتخاب میکنی، رضایت مردم را با خودش داشته باشد. «رعیت» به مردم اطلاق میشود؛ یعنی کسی که مراعات او لازم است. |
تلاش برای کسب رضایت مردم |
A27105 |
یک جملهی دیگر از این نامهی مبارک این است: «ثم انظر فی امور عمّالک»؛ کارها و امور کارگزاران خودت را مورد توجه قرار بده. اول، انتخاب کارگزاران است. |
نظارت بر زیردستان |
A27106 |
می فرماید: «و ایاک و الاعجاب بنفسک و الثقة بما یعجبک منها»؛ برحذر باش از اینکه خود شگفت به سراغ تو بیاید. اعجاب به نفس، یعنی خود شگفت؛ اینکه انسان از خودش خوشش بیاید. حضرت میگویند مواظب باش در این دام نیفتی. |
پرهیز از خود شگفتی و اعجاب نفس |
A27107 |
«وحب الاطراء»؛ از علاقه به ستایش شدن از طرف دیگران بر حذر باش. |
پرهیز از علاقه به ستایش شدن |
A27108 |
می فرمایند: «ایاک و المنّ عل رعیتک باحسانک»؛ سر مردم منت نگذارید و بگویید ما این کارها را برای شماها کردهایم. وظیفه بوده انجام دادهاید. اگر انجام داده باشید، وظیفهتان را انجام دادهاید؛ منت سر مردم نگذارید. «او التزیّد فیما کان من فعلک»؛ کارهایی را که انجام داده اید، بزرگنمایی نکنید. گاه انسان کار را انجام میدهد، بعد در ستایش آن کار خیلی مبالغه میکند؛ چندین برابرِ آنچه حقیقت کار است. «او ان تعدّهم فتتبع موعدک بخلفک»؛ خلف وعده هم با مردم نکنید. آنچه به مردم وعده میدهید، اصرار داشته باشید که آن را انجام دهید؛ یعنی خودتان را گردنگیر آن وعده بدانید. |
پرهیز از منت گذاشتن سر مردم |
تکلیفگرایی |
||
پرهیز از مبالغه در کار |
||
پرهیز از خلف وعده |
||
A27109 |
«و ایاک و العجلة بالامور قبل اوانها»؛ در کارها پیش از موعد عجله نکنید و شتابزدگی به خرج ندهید. |
پرهیز از شتابزدگی |
A28110 |
نکتهی اساسی را در همهی این کارها، همان «اخلاص»، «برای خدا کار کردن»، «مراقب خود بودن از لحاظ ارتباط با خدا» و «تقویت جنبهی معنوی در خود» میبینم و معتقدم آن کس که اهتمام میورزد به کار و خدمت، اگر بتواند این رابطه را با خدا تقویت کند، خدای متعال به او کمک خواهد کرد و راهها را در مقابلش باز خواهد کرد. |
اخلاص در امور و رعایت جنبههای معنوی |
A29111 |
آنچه من به این مناسبت میخواهم عرض بکنم، این است که من و شما – همهمان، یکایکمان – توجه داشته باشیم که این فرصت را نباید از دست بدهیم. |
اغتنام فرصت |
A29112 |
شاخصههای اصولگرایی، شاخصههای مهم است؛ این شاخصهها باید مورد توجه قرار بگیرد، که من به بعضی از اینها اشاره میکنم. شاخصهی اول «عدالتخواه و عدالتگستر» است. «فسادستیز» شاخصهی دیگر است. «اعتزاز به اسلام» یکی دیگر از شاخصههای اصولگرایی است. «سادهزیست و مردمگرایی» شاخصهی دیگر است که بحمدالله دارید. «تواضع و نغلتیدن در گرداب غرور» هم یک از شاخصههایی است که لازمهی اصولگرایی است؛ «اجتناب از اسراف و ریختوپاش» که جزو برنامههای بسیار خوب شماهاست. «خردگرایی و تدبیر و حکمت در تصمیمگیری و عمل»، این جزو مسائلی است که حتماً به آن احتیاج دارید؛ «مسئولیتپذیر و پاسخگوی»؛ در هر بخشی که ما هستیم، از جمله شاخصههای مهم اصولگرایی، یک «اهتمام به علم و پیشرفت علم» است. «سعهی صدر و تحمل مخالف»؛ که از جمله شاخصههایی است که جزوِ پایههای اصولگرایی است. «اجتناب از هواهای نفس»؛ چه هوای نفس شخص، چه هوا نفس گروه؛ «شایستهسالاری»، «نظارت بر عملکرد زیرمجموعه» و «تلاش بیوقفه برای این خدمات». «قانونگرایی»، «شجاعت و قاطعیت در بیان و اعمال آنچه حق است». «انس با خدا»، «انس با قرآن ». «استمداد دائم از خدا»؛ این آخر – که از شاخصههای اصولگرایی است – تضمین کنندهی همهی آن چیزهایی است که قبلاً عرض کردیم. |
عدالتخواهی و عدالتگستری |
فسادستیزی |
||
اعتزاز به اسلام |
||
سادهزیستی |
||
مردمی بودن |
||
تواضع |
||
پرهیز از اسراف و ریخت و پاش |
||
خردگرایی و تدبیر |
||
مسئولیتپذیری و پاسخگویی |
||
اهتمام به علم و پیشرفت علم |
||
سعهی صدر و تحمل مخلف |
||
پرهیز از هواهای نفس |
||
شایستهسالار |
||
نظارت بر عملکرد زیرمجموعه |
||
تلاش بیوقفه |
||
قانونگرایی |
||
شجاعت و قاطعیت در بیان و اعمال آنچه حق است |
||
انس با خدا، انس با قرآن، استمداد دائم از خدا |
||
A29113 |
نقاط قوت و ضعفتان را بسنجید داوری کنید. از نظرات افراد دلسوز در این داوری حتماً استفاده کنید. آن کسانی را که دچار ضعف یا عملکرد نامطلوب هستند، به طور طبیعی به شکلهای مختلف مورد تعرض قرار میدهید؛ اما در کنار آن، مدیر را هم که خوب عمل کرده، حتماً تشویق کنید. |
داوری در مورد کار خود بدون تعصب |
دلسوزی |
||
تنبیه و تشویق کنار هم |
||
A29114 |
سرعت را با دقت همراه کنید. سرعت غیر از شتابزدگی است؛ شتابزدگی بد است. سرعت وقتی با دقت همراه شد، کار معقول و صحیحی است. سرعتِ بدون دقت، میشود شتابزدگی. |
همراهی سرعت و دقت |
|
||
پرهیز از شتابزدگی |
||
A29115 |
طبعاً تدبیر و درایت در تصمیمگیری و اجرا، از جمله توصیههای عمومی است. |
تدبیر و درایت |
A29116 |
نکتهی مهم دیگر این است که از برنامهها و اقدامهای بلندمدت به خاطر مشکلاتی که به صورت جاری و روزمره و همین طور متعاقب یکدیگر برای دولت مطرح میشود. غفلت نشود. |
توجه به برنامههای بلندمدت |
مقولههای اصلی |
مقولهی فرعی |
مفاهیم |
کدها |
اخلاق فردی |
بایدها |
|
E031627106, A27101 A, |
معتمد بودن |
صداقت |
||
اهل کار بودن |
داشتن اعتماد به نفس |
||
تبری از بیگانه |
مخلوط نشدن با جریان فسق و کفر |
||
سعهی صدر |
صبر |
||
تقوا پیشگی |
داشتن اخلاص (نیت الهی) |
||
اخلاق اداری |
بایدها |
|
E0104, E0105, E0112 |
حمایت از زیردستان کاری |
0920 A |
||
عدالت محوری |
قانونگرایی |
1959 A |
|
شایستهسالار |
|||
تنبیه و تشویق مدیران کنار هم |
|||
خود ارزیابیکاری |
داوری در مورد کار خود بدون تعصب |
29113 A |
|
تعهد (مسئولیتپذیری) |
تکلیفمداری |
E0113 E0527, E0102, E0324, E0735, E0841, E0319, A0101, A0103, A0811, E0103, A0304, A2173, A0810, A0915, A2070, A27102, A27108, A29112 |
|
تلاش و مجاهدت مضاعف و بیوقفه برای خدمت |
|||
صلابت و جدیت در اهداف انقلاب |
|||
دلسوزی برای مردم و جامعه |
|||
وجدان کاری |
A0814 A1236 |
||
پیگیری مستمر |
A2071 |
||
یکی بودن همت در ابتدا و انتهای کار |
2279 A |
||
صلابت و جدیت در رسیدن به اهداف انقلاب |
ایمان کافی در اهداف |
E0103, E0104, E0105 E0112, A0103, E0214, E0738, A0810, A0810, A0813, A0915, A1134, A1441 A2691, |
|
حفظ و آمیختگی با آرمانهای انقلاب |
|||
عدم توقف و سکون در اهداف |
|||
استقامت و پایداری |
|||
وحدت و یکپارچگی با یکدیگر (هماهنگی و همنواختی) |
صمیمی بودن و پرهیز از اختلافات داخلی |
E0106, E0108, E0110 E0321, E0630, A0917, A1858, A1967 |
|
همزبانی |
|||
همگام |
|||
همدلی (نیت ها) |
|||
جدیت در استقرار عدالت در جامعه |
کوشش برای رفع فقر و محرومیت؛ |
A0922, A1133, A1135, A2176, A2072, A2282, A2587 A29112, |
|
کارآمدی |
به کار گرفتن افراد مجرب |
A1961, A0918, A29112, A27104 |
|
دستاوردها |
|
ناامید ساختن دشمنان (پیروزی در مقابل استکبار) |
E0105, E0318, E0529, E0633, E0634, A1237, A1238 A1959, |
اخلاق اجتماعی |
بایدها |
E0107, E0109, E0315, E0321, E0322, E0323, E0630, A0405, A0406, A0507, A0810, A0916, A0916, A1131 A1340, A1445, A1651, A1857, A2178, A2280, A2282, A27104, A29112 |
|
کسب رضایت مردم |
حل مشکلات مردم |
A27104, A0507 |
|
تسهیل شرایط زندگی اسلامی مردم |
|||
تعهد و مسئولیتپذیری نسبت به مردم |
محور قرار دادن مردم در انجام کارها |
A1651, A1445, A1651, |
|
ترجیح منافع عامهی مردم نسبت به گروههای خاص |
|||
حفظ استقلال جامعه (در نظر داشتن مصلحت کشور و مردم) |
|||
اهداف |
خدمتگزاری به مردم در جهت کسب رضایت الهی |
E0318-E0528-A1131-A1755-A2587 |
5. نتایج پژوهش: الگوی اسلامی - ایرانی اخلاق کارگزاران
همانطور که در مرحلهی تجزیه و تحلیل مشخص گردید، الگوی اسلامی - ایرانی اخلاق کارگزاران به عنوان یک مقولهی محوری دارای پنج مقولهی اصلی مشتمل بر اخلاق فردی، اخلاق اجتماعی، اخلاق اداری، اهداف و دستاوردهای ناشی از آن میباشد. تعامل این مقولهها در نمودار زیر نشان داده شده است.
نمودار 3 - الگوی اسلامی - ایرانی اخلاق کارگزاران
«شما برای خدا کار کنید و ببینید تکلیفتان چیست و چه چیز خدا را از شما راضی میکند». (بیانات رهبر معظم انقلاب، 1375/3/29)
همچنین عمل به این توصیهها (باید و نبایدها) دستاوردهای چشمگیری را برای کشور به ارمغان خواهد آورد. در ادامه به شرح هر یک از این مقولههای الگو میپردازیم.
5-1. اخلاق فردی
با توجه به نقش اساسیای که کارگزاران در سطوح مختلف جهت خدمت به مردم و ایجاد ذهنیت مثبت در اذهان مردم نسبت به حکومت برعهده دارند، نکات زیادی وجود دارد که باید مدنظر قرار گیرند. همانطور که در نمودار زیر نشان داده شده است، یک کارگزار از لحاظ فردی میبایست در درجهی اول، اهل تقوا و ورع باشد؛ به طوری که ارتباط دائمی با خداوند داشته باشد. این اهلیت تقوا، دارای نشانههای متعددی است؛ اول داشتن اخلاص است؛ بدین معنا که فرد کارگزار در انجام امور، تنها و تنها خدا را در نظر گرفته و توقع تشکر و قدردانی نسبت به کارش را از کسی نداشته باشد.نمودار 4 - ابعاد اخلاق فردی الگوی اسلامی ایرانی اخلاق کارگزاران
5-2. اخلاق اجتماعی
همانگونه که در عبارات و بندهای گذشته عنوان شد، منظور از بیان اخلاق با پسوندی مانند اداری به معنای تفکیک و تمایز روشن، بین انواع اخلاقها نمیباشد؛ بلکه بدین معناست که در هر موقعیتی بسته به اینکه چه شرایطی بر آن موقعیت حاکم است، بخشی از دستاوردهای اخلاقی کاربردیتر به نظر میرسد. (نمودار 5 را ملاحظه فرمایید) در جامعه نیز کارگزار میبایست دستوردهای اخلاقی فردی را رعایت کرده و علاوه بر آن، وظایف و نقشهای دیگری بر وی بار میشود. در واقع اخلاق اجتماعی تسرّی اخلاق فردی به حیطهی اجتماع است. کلیدواژهای که در اخلاق اجتماعی برای بیان اخلاق کارگزار استفاده میشود، دو چیز است: کسب رضایت خدا و خدمتگزاری عاشقانهی مردم. البته این دو عامل در طول یکدیگر میباشند نه در عرض یکدیگر؛ بدین معنا که کارگزار برای کسب رضای الهی باید رضایت مردم را جلب کند. پس مهمترین مقولهای که کارگزار باید به آن توجه داشته باشد، کسب رضایت مردم است که این امر از طُرقی چون حل مشکلات مردم و تسهیل شرایط زندگی اسلامی مردم، محقق میشود. همچنین بایستی مشکلات و چالشهایی را که با آنان درگیر است، به طور صادقانه با مردم در میان بگذارد و هر جا که نیاز باشد، در مقابل مردم پاسخگو باشد. مقام معظم رهبری (مدظله العالی) در این باره میفرمایند:دو ستون درست کنید. کارها و خدماتی که انجام دادهاید، کارهایی که انجام ندادهاید، یا در انجامش ناکام ماندهاید، اینها را با مردم در میان بگذارید و بدانید که مردم قدر خدمت و تلاش را میدانند. ما باید هم کارهای کردهی خودمان و هم کارهای نکردهی خودمان، یا درست نکردهی خودمان را با صداقت در میان بگذاریم. (بیانات رهبر معظم انقلاب، 1383/4/6)
نمودار 5: ابعاد اخلاق اجتماعی الگوی اسلامی - ایرانی اخلاق کارگزاران
5-3. اخلاق اداری
به کار بردن واژهی اداری در کنار واژهی اخلاق و ایجاد واژهی اخلاق اداری به معنای نگاه سکولار به اخلاق نیست. بلکه بدینمعناست که مفهوم اخلاق هنگامی که در عرصهی اداره و سازمان مطرح میشود، برخی از جنبههای آن بسیار مهمتر از جنبههای دیگر میباشد. مهمترین بُعد در اخلاق اداری از نگاه مقام معظم رهبری (مدظله العالی)، بحث عدالتمحوری و جدیت در استقرار عدالت در جامعه است. بدین معنا که کارگزار باید در دو جبهه در موضوع عدالت مبارزه کند؛ اولاً باید تلاش کند در کاری که به دست او است و با مردم سر و کار دارد، عدالت و مساوات را در بین کارکنان، مخاطبان و مراجعان رعایت کند. ثانیاً باید در جهت تسری عدالت در جامعه تلاش کند.مقام معظم رهبری میفرمایند:
شاخصههای اصولگرایی، شاخصههای مهمی است؛ این شاخصهها باید مورد توجه قرار بگیرد، که من به بعضی از اینها اشاه میکنم: شاخصهی اول «عدالتخواهی و عدالتگستری» است. «فساد ستیزی» شاخصهی دیگری است. (بیانات رهبر معظم انقلاب، 1385/6/6)
نمودار 6: ابعاد اخلاق اداری الگوی اسلامی - ایرانی اخلاق کارگزاران
5-4. دستاوردها
همهی آنچه در مباحث قبلی تبیین شده، دستاوردهایی را برای مردم، جامعه و کارگزاران دارد. اجرای کامل الگوهای اخلاقی اعم از اخلاق فردی و اجتماعی و اداری منتج به یکسری نتایج و دستاوردها میشود. این دستاوردها ابعاد مختلفی دارند. مهمترین دستاورد این امر، تقرب کارگزاران و جامعه به حق و نیل به عزت و سربلندی است. پیادهسازی اخلاق با جامعیتی که در تعاریف پیش، گفته شد، منجر به ایجاد اعتماد متقابل شده، یک همسویی و همگرایی در تعامل کارگزاران و جامعه ایجاد میکند که این تعامل در نهایت به تقرب کارگزار و جامعه به حق منجر میشود. همچنین وجود یک چنین تعاملی سبب ناامید شدن دشمنان دین و جامعه میشود، چرا که در گرو این اتحاد و همدلی مردم و مسئولین، دیگر فضایی برای سنگاندازی و دو به هم زنی برای دشمنان و استکبار جهانی باقی نمیماند.یک چنین جامعهی متحد و یکپارچهای که مسئولین آن برای کسب رضای الهی، رضایت مردم را طلب میکنند و مردم نیز به مسئولیتشان اعتماد دارند، بیشک مشمول نصرت و هدایت الهی خواهد شد. همچنین در پرتو این اتحاد و اعتماد متقابل، جامعهای ایجاد خواهد شد که در آن اخلاق و فرهنگ اسلامی نهادینه شده است.
نتیجهگیری
کارگزاران یک حکومت به دلیل شأن و نقش مهمی که در جامعه دارند، همواره زیر نظر مردم یک جامعه هستند؛ به طوری که هرگونه رفتار، گفتار و کردار آنها در نحوهی رفتار آنها تأثیرات مثبت و منفی در پی خواهد داشت. به عبارت دیگر، کارگزاران حکومت به سبب قدرت و اختیاراتی که دارند، همیشه در معرض گرفتار شدن به آفتهای قدرت و سوءاستفاده از موقعیت خویشاند و این امر نیز آثار سویی را در مردم یک جامعه ایجاد خواهد کرد. از این رو، لازم است کارگزاران حکومت اسلامی متخلّق به اخلاق اسلامی باشند. مقام معظم رهبری (مدظله العالی) به عنوان یک رهبر فقیه و فرزانهی انقلاب، همواره این حقیقت را موردنظر داشتهاند؛ به طوری که در هر سخنرانی با مسئولین و کارگزاران نظام، آنها را از توصیههایی اخلاقی بیبهره نساختند. توصیههای ایشان را میتوان در سه نوع اخلاق که بعضاً با یکدیگر همپوشانیهایی دارند، طبقهبندی کرد.یک دسته از توصیهها ناظر به مقام و شأن فردی یک کارگزار است که بایستی در ارتباط با خودش به عنوان مثال «استمرار دائمی با خداوند»، به عنوان اخلاق فردی رعایت کند. دستهی دیگر، اشاره به توصیهها و رهنمودهایی دارد که در ارتباط با جامعه و مردم بیان شدهاند؛ از قبیل کسب رضایت مردم، که اینها در اخلاق اجتماعی جای گرفتهاند. در نهایت، دستهی آخر را که در ارتباط با نحوهی تعامل با سایر همکاران و زیردستان و در ارتباط با نحوهی انجام کار مطرح شده است، میتوان جزء اخلاق اداری قرار داد. در مجموع، هدف از رعایت این بایستهها و پرهیزهای اخلاقی، خدمتگزاری به مردم در جهت کسب رضایت الهی است؛ به طوری که کارگزاران همواره بایستی مردم را در محوریت امور قرار دهند. این امر دستاوردهایی چون اعتماد مردم به مسئولین، مشارکت حداکثری مردم، عزت و سربلندی جامعهی اسلامی را به دنبال خواهد داشت.
پینوشتها:
1. دانشجوی دکتری مدیریت، دانشگاه امام صادق (علیهالسلام).
2. کارشناس ارشد مدیریت، دانشگاه امام صادق (علیهالسلام).
3. efficiency
4. scond order affair
5. master Goal
6. hard core
7. protective belt
8. auxiliary hypothesis
9. حین ولاه مصره: جبایه خراجها و جهاد عدوها، و استصلاح اهلها و عمارة بلادها. (نامهی 53 نهجالبلاغه)
10. دیگرانی مانند ملامحسن فیض کاشانی، خواجه نصیرالدین طوسی، ملااحمد نراقی و ملامهدی نراقی نیز تعاریف مشابهی ارائه کردهاند.
11. به عنوان نمونه، یحیی بن عدی در تهذیب الاخلاق خود، اخلاق را شامل صفات نفسانی غیر پایدار دانسته است. ر.ک. به: یحیی بن عدی، تهذیب الاخلاق، به قلم جاد حاتم، ص 47.
12. ر.ک: نظریههای اقتصاد توسعه: تحلیلی از الگوهای رقیب، دایانا هانت، ترجمهی غلامرضا آزاد (ارمکی).
13. The method of constnt comparison
14. Technical procedures
الف. کتابها
قرآن کریم، ترجمهی الهی قمشهای
1. آزاد (ارمکی)، غلامرضا. (1376). نظریههای اقتصاد توسعه: تحلیلی از الگوهای رقیب. تهران. نی.
2. اخلاق و معنویت در آیینهی نگاه مقام معظم رهبری (دام ظله العالی). (1386). تهران. مؤسسهی فرهنگی هنری ولایت.
3. جوادی آملی، عبدالله. (1367). اخلاق کارگزاران در حکومت اسلامی. تهران. مرکز نشر فرهنگی رجا.
4. حقانی زنجانی، حسین. (1373). نظام اخلاقی زنجانی. تهران. دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
5. استراوس، آنسلم و کوربین، جولیت. (1387). اصول روش تحقیق کیفی نظریهی مبنایی رویهها و شیوهها. ترجمهی بیوک محمدی. تهران. پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
6. الوانی، سید مهدی و دیگران. (1386). روششناسی پژوهش کیفی در مدیریت رویکردی جامع. تهران. انتشارت صفّار.
7. داناییفر، حسن. (1387). چالشهای مدیریت دولتی در ایران. تهران. انتشارات سمت.
8. ابنمنظور. (1408 ق). لسان العرب. بیروت. دارالاحیا التراث العربی. چاپ اول.
9. اخوه قریشی. (1408 ق). محمد بن محمد: معالم القربة فی احکام الحسبة. قم. مکتب الاعلام الاسلامی.
10. نهجالبلاغه. (1366). ترجمهی محمد دشتی. انتشارات جماعه المدرسین بقم، مؤسسه النشر الاسلامی.
11. نبوی، لطف الله. (1387). مبانی منطقی و روششناسی. تهران. انتشارات سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت).
12. الزبیدی، محمد مرتضی. (1416 ق). تاج العروس من جواهر القاموس. ج 6. بیروت. دارالمکتبه الحیاه.
13. مطهری، مرتضی. (1358). آشنایی با علوم اسلامی حکمت عملی. تهران. انتشارات صدرا. چاپ اول.
14. فرانکنا، ویلیام کی. (1383). فلسفهی اخلاق، ترجمهی هادی صادقی. قم. کتاب طه.
15. اتکینسون، آر. اف. (1369). درآمدی به فلسفهی اخلاق. ترجمهی سهراب علوینیا. تهران. مرکز ترجمه و نشر کتاب.
16. جمعی از نویسندگان. (1385). شناخت اخلاق اسلامی. قم. پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.
17. قمی، عباس. (1384). سفینه البحار و مدینه الحکم و ایثار. تهران. بنیاد پژوهشهای اسلامی.
ب. پایاننامهها
1. خانمحمدی، هادی. (1388). طراحی سیاستهای کلان علمی کشور مبتنی بر اندیشهی مقام معظم رهبری (مدظله العالی) با استفاده از روش رویش نظریه. دانشکدهی معارف اسلامی و مدیریت. دانشگاه امام صادق (علیهالسلام).
2. رودی، کمیل. (1387). مدل دانشکدهی مرجع علمی. دانشکدهی معارف اسلامی و مدیریت. دانشگاه امام صادق (علیهالسلام).
3. حیدری، مصطفی. (1386). طراحی مدل مفهومی مدیریت بحران در دوران هشت سال دفاع مقدس (با تأکید بر عملیاتهای والفجر 8 و کربلای 5). دانشکدهی معارف اسلامی و مدیریت، دانشگاه امام صادق (علیهالسلام).
ج. مقالات
1. صانعی، مهدی. (1385). «حکمرانی خوب مفهومی نو در مدیریت دولتی». تدبیر، شمارهی 178.
2. داناییفرد، حسن و امامی، سید مجتبی. (1386). «استراتژیهای پژوهش کیفی: تأملی بر نظریهپردازی داده بنیاد». دو فصلنامهی علمی - تخصصی اندیشهی مدیریت. سال اول. شمارهی دوم. پاییز و زمستان.
3. یاوری، وحید، سعیدی، علی. (1389). «پیشرفت و عدالت در اندیشهی حضرت امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) و مقام معظم رهبری (دام ظله العالی). مبانی نظری برنامهی پنجم توسعه. تهران. در دست چاپ.
د. بیانات
1. بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت حجت الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی، رئیس و کلیهی نمایندگان مجلس شورای اسلامی، 1368/3/24.
2. بیانات مقام معظم رهبری در مراسم بیعت ائمهی جمعه، روحانیون، مسئولان، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، اقشار مختلف مردم و خانوادههای معظم شهدای استانهای یزد و کهکیلویه و بویراحمد، 1368/4/11.
3. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار رئیس جمهور و اعضای هیئت وزیران، در آستانهی هفتهی دولت، 1369/6/1.
4. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار رئیس جمهور و اعضای هیئت وزیران، به مناسبت گرامیداشت هفتهی دولت، 1370/06/03 .
5. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار نمایندگان دورهی چهارم مجلس شورای اسلامی، 1371/3/20.
6. بیانات مقام معظم رهبری در مراسم تنفیذ حکم آقای هاشمی رفسنجانی، 1372/12/5.
7. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار «هیئت دولت» در آغاز کار دورهی دوم ریاست جمهوری آقای «هاشمی رفسنجانی»، 72/6/3 .
8. بیانات مقام معظم رهبری در جمع «نمایندگان مجلس شورای اسلامی»، 73/3/11.
9. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار وزیر و مسئولان «وزارت ارشاد» و اعضای «شوراهای فرهنگ عمومی کشور»، 74/4/19.
10. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار رئیس جمهور و هیئت وزیران به مناسبت بزرگداشت هفتهی دولت، 74/6/8.
11. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار رئیس جمهور و هیئت وزیران، به مناسبت هفتهی دولت، 75/6/8.
12. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار نمایندگان پنجمین دورهی مجلس شورای اسلامی، 1375/3/29.
13. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار آقای هاشمی رفسنجانی و کابینهی ایشان در پایان دورهی هشت سالهی ریاست جمهوری، 1376/9/5.
14. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار رئیس جمهور و هیئت وزیران به مناسبت آغاز هفتهی دولت، 1376/2/6.
15. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار رئیس جمهور و اعضای هیئت دولت به مناسبت آغاز هفتهی دولت، 1377/6/2.
16. متن کامل بیانات مقام معظم رهبری در دیدار رئیس جمهور و هیئت وزیران به مناسبت آغاز هفتهی دولت، 78/6/2.
17. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار نمایندگان و کارکنان مجلس شورای اسلامی، 1378/3/10.
18. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار نمایندگان دورهی ششم مجلس شورای اسلامی، 1379/3/29.
19. بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار رئیس جمهور و اعضای هیئت دولت، 80/6/5 .
20. بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اعضای هیئت دولت، به مناسبت هفتهی دولت، 81/6/4.
21. بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار هیئت رئیسه و نمایندگان مجلس شورای اسلامی، 1381/3/7.
22. بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اعضای هیئت دولت، 82/6/5.
23. بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار رئیس جمهور و اعضای هیئت دولت، 83/6/4.
24. بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اعضای هیئت دولت، 83/8/20.
25. بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اعضای هیئت دولت، 84/5/10.
26. بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در مراسم تنفیذ حکم آقای احمدینژاد، 84/5/12.
27. بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار رئیس جمهور و هیئت وزیران، 84/6/8.
28. بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اعضای هیئت دولت، 84/7/17.
29. بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار استانداران سراسر کشور، 84/12/8.
30. بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار رئیس جمهور و اعضای هیئت دولت، 85/6/6.
منبع مقاله :
جمعی از نویسندگان؛ (1392)، مجموعه مقالات نخستین همایش ملی الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت جلد پنجم - کمیسیون تخصصی ابعاد و شاخصها، تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول.