فلسفه حج نساء
آیا ممکن است فلسفه حج نساء را شرح دهید؟
بدان خاطر است که در این مانور و تمرین، یاد بگیری که میتوانی برای خدا از حلال بگذاری تا چه برسد به حرام تمرین کنی که خود را نبینی و فراموش کنی و آنکه از خود بگذرد به خدا میرسد.
2- همه در زندگی خود بر دور چیزی طواف میکنند، گاهی انسان بر گرد زن و شهوت طواف میکند و گاهی برگرد مقام و گاهی برگرد مال و ... اما باید توجه داشت که این چرخش از نوع گرداب است که هر مقدار از زمان آن بگذرد انسان بیشتر گرفتار میشود و هر مقدار به حلقه های زیرینتر برسد، کارش سختتر میشود و امیدی به نجاتش نیست و در نتیجه همین گرفتاری و دنیا محوری باعث خواهد شد که راه فهم او بسته شود واین است سر این نکته که قرآن میفرماید:«إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا سَواءٌ عَلَیْهِمْ ءَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ»کسانی که کافر شدند، برای آنان تفاوت نمیکند که آنان را (از عذاب الهی) بترسانی یا نترسانی؛ ایمان نخواهند آورد.[1] ،«وَ ذَکِّرْ فَإِنَّ الذِّکْری تَنْفَعُ الْمُؤْمِنینَ»[2]. اما خداوند میخواهد در طواف این نکته را بیاموزد که همه کثرات باید به وحدت برگردند، باید از گرداب دنیا رهایی یابند و فانی در خدا گردند، همچون پروانه که برگرد شمع طواف میکند، برگرد خداوند و خانهاش و دستوراتش طواف کند و لحظهای از آن فاصله نگیرد.
3- در طواف نساء بنظر میآید که از یک طرف بخاطر نیرومند بودن غریزة جنسی[3] و لزوم رهایی انسان از این غریزه، و از طرف دیگر اهمیت مسائل جنسی و نقش اساسی آن در زندگی انسان مستقلاً طوافی تشریع شده است تا انسان با توجه وعنایت به این دستو در یابد که اولاً: رهایی از بند شهوت توجه ویژه و اعمال خاصی را میطلبد، طواف دیگری بر گردخانة خدا باید انجام گیرد تا بهرهگیری جنسی بر انسان حلال گردد و ثانیاً خدا محوری اصلی است که حتی در بهرهمندی از تمتعات دنیایی هم باید مورد توجه قرارگیرد یعنی بهرهمندی از لذائذ دنیایی هم باید رنگ خدایی داشته باشد و صرفاً امر حیوانی تلقی نگردد، اول طواف بدور خانه خدا و آنگاه حلیت و جواز بهرهمندی از تمتعات جنسی. و اینجاست که بهرهمندی از لذائذ جنسی ارزشمند تلقی میشود و ثواب زیادی بر آن مترتب میگردد تا جائیکه در روایات آمده است که با ریخته شدن یک قطره آب غسل حلال خانه ای در بهشت برای غسل کننده ساخته می شود.[4]
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله
پاسخ:
بدان خاطر است که در این مانور و تمرین، یاد بگیری که میتوانی برای خدا از حلال بگذاری تا چه برسد به حرام تمرین کنی که خود را نبینی و فراموش کنی و آنکه از خود بگذرد به خدا میرسد.
2- همه در زندگی خود بر دور چیزی طواف میکنند، گاهی انسان بر گرد زن و شهوت طواف میکند و گاهی برگرد مقام و گاهی برگرد مال و ... اما باید توجه داشت که این چرخش از نوع گرداب است که هر مقدار از زمان آن بگذرد انسان بیشتر گرفتار میشود و هر مقدار به حلقه های زیرینتر برسد، کارش سختتر میشود و امیدی به نجاتش نیست و در نتیجه همین گرفتاری و دنیا محوری باعث خواهد شد که راه فهم او بسته شود واین است سر این نکته که قرآن میفرماید:«إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا سَواءٌ عَلَیْهِمْ ءَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ»کسانی که کافر شدند، برای آنان تفاوت نمیکند که آنان را (از عذاب الهی) بترسانی یا نترسانی؛ ایمان نخواهند آورد.[1] ،«وَ ذَکِّرْ فَإِنَّ الذِّکْری تَنْفَعُ الْمُؤْمِنینَ»[2]. اما خداوند میخواهد در طواف این نکته را بیاموزد که همه کثرات باید به وحدت برگردند، باید از گرداب دنیا رهایی یابند و فانی در خدا گردند، همچون پروانه که برگرد شمع طواف میکند، برگرد خداوند و خانهاش و دستوراتش طواف کند و لحظهای از آن فاصله نگیرد.
3- در طواف نساء بنظر میآید که از یک طرف بخاطر نیرومند بودن غریزة جنسی[3] و لزوم رهایی انسان از این غریزه، و از طرف دیگر اهمیت مسائل جنسی و نقش اساسی آن در زندگی انسان مستقلاً طوافی تشریع شده است تا انسان با توجه وعنایت به این دستو در یابد که اولاً: رهایی از بند شهوت توجه ویژه و اعمال خاصی را میطلبد، طواف دیگری بر گردخانة خدا باید انجام گیرد تا بهرهگیری جنسی بر انسان حلال گردد و ثانیاً خدا محوری اصلی است که حتی در بهرهمندی از تمتعات دنیایی هم باید مورد توجه قرارگیرد یعنی بهرهمندی از لذائذ دنیایی هم باید رنگ خدایی داشته باشد و صرفاً امر حیوانی تلقی نگردد، اول طواف بدور خانه خدا و آنگاه حلیت و جواز بهرهمندی از تمتعات جنسی. و اینجاست که بهرهمندی از لذائذ جنسی ارزشمند تلقی میشود و ثواب زیادی بر آن مترتب میگردد تا جائیکه در روایات آمده است که با ریخته شدن یک قطره آب غسل حلال خانه ای در بهشت برای غسل کننده ساخته می شود.[4]
پینوشتها:
[1]سوره بقره آیه 6
[2]سوره ذاریات، آیه 55
[3] و لذاست که در روایات آمده است: در مکان خلوت با زنی اجنبیه خلوت نکن که سومی شما شیطان است. حافظ چه زیبا گفته است: قوت بازوی پرهیز به خوبان مفروش که در این خیل حصاری به سواری گیرند.
[4] وسایل الشیعه ج2 ص 179 باب وجوب الغسل من الجنابه
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله