خداوندا! بارالها! سپاس و ستایش نثار آستان مقدس تو باد که این همه لطف و مکرمت عنایت و این همه ذوق و لطافت مرحمت فرمودی و سعادتمند آن که این همه شادابی و نشاط را وقف و حبس بر ساحت مقدّس تو کند که نه به دست تباهیها و دورانهای جوراجور روزگار از بین برود و نه به تبدیل و تبدّلهای خرید و فروش وهبه و هدیه از نثار درگاه تو دور گردد.
خداوندا! شکر گزاریم؛ شکر بینهایت، آن گونه که شایستهی تو باشد بر رهبری مقام والای ولیّ امر مسلمین، سخنور، دانشور و هنرورِ هنرپرور، حضرت آیةاللّه خامنه ای:
به حُسنخلق و وفا کس به یار ما نرسد / ترا در این سخن انکار کار ما نرسد
اگرچه حسنفروشان به جلوه آمدهاند / کسی به حسن و ملاحت به یار ما نرسد
به حق صحبت دیرین که هیچ محرم راز / به یار یک جهت حقگزار ما نرسد
هزار نقش برآید ز کلک صنع و یکی / به دلپذیری نقش نگار ما نرسد
هزار نقد به بازار کائنات آرند / یکی به سکّهی صاحب عیار ما نرسد
در این عهد مبارک و میمون که احکام اسلامی و آداب و معارف الهی و شایستگیها و بایستگیهای معنوی، نشاطی دیگر یافته، موقوفات زمان نیز از چنگال وقف خورانِ سالهای طولانی نجاتی یافته است .
و آدمی از ابراز و ابداع ذوقها و لطافتها در موقوفات خرد و کلان وقف نامهها و اشیای ریز و درشت به شگفتی میافتد و به راستی که چه هنرها بر آستان وقف، وقف گردیده و چه وقفها که حافظ و نگهدار هنر بوده و هست. چه هنرهایی و چه موقوفاتی.
هنرهایی که به سرپنجه ی هنرآفرینان افسونگر گویی به افقهای بیکرانهی استعدادهای مودوعه در فطرت هنرمند پیوسته و به سوی ابدیت جاودانه پویا و رهسپر است. و امّا این لطف و مرحمت شرع و شریعت اسلامی است.
که با عنایتی به عنوان وقف مانع از ضایع شدن و از ملک و تصرّف خاندان و شایستگان خارج شدنِ این همه امانتهای ظریف و ارزنده نموده است و خدای میداند که نقش وقف در حفظ آثار هنری و ارزندهی عالم اسلامی چقدر بالا و گیرا و مؤثّر و کارگر بوده است.
موقوفه بودن بسیاری از آثار اسلامی سبب بوده تا متدیّنان و متشرّعان، تحفّظ بر موقوفه و عمل به آن نموده و از هدر دادن و ضایع کردن و داد و ستد نمودن و به دست نا اهلان افتادن خودداری کنند و یکی از شایستهترین عامل برای نگهداری از موقوفات هنری و ارزنده در قرنهای اخیر که پای اروپائیان به سرزمینهایاسلام بازشد موقوفه بودن آنها بود.
غارت گران هنری کشورهای اسلامی به هر عنوان و بهانهای آثار ارزنده را خریده و به خارج انتقال دادند نمیگوییم که موقوفات ارزنده ما به خارج نرفته است، ولی به زیادی غیر موقوفهها نرفته است. خود عنوان وقف سبب بوده تا این آثار گرانبها در سرزمینهای اسلامی به خصوص ایران عزیز و سربلند ما محفوظ بماند.
همگان میدانند که دین مقدّس اسلام دین زیبایی و هنر است.
روژه گارودی در کتاب خود «هنر اسلام» باب اوّل آن را «اسلام دین زیبایی» نام نهاده است. فطرت هنری در انسانها به ودیعه و در خمیرهی آنها نهاده شده است. و به همین سبب است تا آدمی به هر نوع و جور و بهانهای این فطرت الهی را به جلوه در آورده و در همه جا پیاده کند.
به ویژه هنرمند مسلمان که حتّی در سطح زندگی معمولی خود نیز این زیبایی و زیباسازی را به ظهور و بروز برساند و بدین جهت است که رابطهای هنری بین اشیا و هنر را ایجاد نمود و آثار هنری خود را با شعر و امضا و لطایف خود زینت داد و به قدردانی از ارزش این آثار اقدام به وقف آنها نموده تا به دست نااهلان و نابخردان نیفتد.
تعالیم و معارف تشیّع آمیخته با یک دنیا جمال و کمال و دریا دریا ذوق و لطافت و عطوفت است. و خوی و خلق ما ایرانیان نیز چنین است.
گذشتگان ما هنر و هنرنمایی و زیبایی و زیباسازی را در همهی شؤون زندگی و اشیا و آثار دور و بر خود به جلوه در آوردهاند. این ظرافت و لطافت را هم حتّی در وقف ها و وقفنامهها نیز مراعات کردهاند. در این جا بد نیست اشارهای به یک مطلب شیرین که اشارهای بدان کردیم داشته باشیم و آن عبادت است از اشیا و خط.
بشقاب سفالینی که در کمال ظرافت و نازکی بالعاب چشمگیر و چشم نواز درست کردهاند در میان آن نوشتهاند برکت لصاحبه «برکت برای صاحبش.» در بشقابهای سفالین قرن سوّم نیشابور چنین میخوانیم: بَرَکَةٌ وَ یُمْنٌ وَ سُرورٌ لِصاحِبِه.
و این بدان جهت بوده است تا زیبایی ظاهری بشقاب و جام را با معنویّتی مذهبی و توجّهی به واهب النّعم و معطی العطایا توأم سازند در سنگابهای وقفی تنها به نهادن آن در دالان مسجد یا حسینیّه یا چهارسوها نمیکردند،
بلکه سبب وقف را هم ذکر میکردند تا تشنگان و آشامندگان هم سیراب شوند و هم به یاد عطش حضرت سیّدالشّهداء علیهالسلام بیفتند. مثل: آبی بنوش و لعنت حق بر یزید کن.
از آب هم مضایقه کردند کوفیان / خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
در وقف هم اگر ظرفی یا شیئی را وقف مینمودند، پایهی اول که تقرّب به ساحت قدس خداوندی است، گذشته از تذکّر این مطلب، اظهار ارادتی دیگر نیز به ساحت مقدّس ائّمهی معصومین علیهمالسلام مینمودند؛
مثل این عبارت: «وقف آستانه مقدّسه و عتبه مبارکه امام همام سلطان سریر ارتضاء ابوالحسن علیّبن موسیالرّضا علیه آلاف التحیّة و الثّناء.» آیا به راستی این وقف نوشتهها، خود، معلّم و مربّی خوانندگان و آیندگان نبوده است.
وقف نوشتههای پشت کتابها به ویژه کتابهای علمای اعلام و احادیث ائمّهی معصومین علیهمالسلام شاهدی بزرگ و گویا بر این مطلب است. ببینید عنایت مردم سابقِ ما به رضای خدا تا چه پایه بوده است که در شهر ما کرمانشاه در زمانهای گذشته،
لباس عروس و داماد وقفی بوده است تا فقرا به عاریت و امانت گرفته بعد از انجام مراسم عروسی به محلّ خود باز گردانند و این وقف بدان جهت بوده تا فقرا و مستمندان، دلتنگی فقر و ناداری را نداشته و عروسی به خرسندی و خوشحالی برگزار گردد.
شنیدم که در استان خراسان و مشهد، موقوفهای بوده است جهت کسانی که کفششان در کفشداری یا شلوغی زوّار گم شود، نگران نبوده، کفش برای آنان تهیّه نمایند. بنگرید در روزگارانی که صنعت چاپی نبود و این همه کتاب چون گنج باد آورده در دست همگان نبود،
«طلاّب علوم دینیّه» یا «کافّه شیعه اثنی عشریه»، چه نیازی به کتابهای مورد حاجت خود داشتند و چگونه میتوانستند به این کتابها دسترسی پیدا کنند و آن که کتاب با چه زحمتی و مشقّتی استنساخ میکرد، قدر میدانست و نمیخواست
بعد از خود، دیگران مخصوصا «طلاّب علوم دینیّه» یا «طلاب مدرسه مخصوصی» از این فیض مقدّس محروم مانند، کتاب را «تحبیسِ» درگاه خداوندی مینمودند و منفعت و بهرهی او را «تسبیل» راه او میکرد .
تا صدقه ی جاریه ای بوده و آیندگان نیز بهره برند. و به راستی که چه هنرها بر آستان وقف، وقف گردیده و چه وقفها که حافظ و نگهدار هنر بوده و هست.
آیةاللّه سید مرتضی نجومی ـ کرمانشاه
این مقاله در تاریخ 1402/12/17 بروز رسانی شده است.
خداوندا! شکر گزاریم؛ شکر بینهایت، آن گونه که شایستهی تو باشد بر رهبری مقام والای ولیّ امر مسلمین، سخنور، دانشور و هنرورِ هنرپرور، حضرت آیةاللّه خامنه ای:
به حُسنخلق و وفا کس به یار ما نرسد / ترا در این سخن انکار کار ما نرسد
اگرچه حسنفروشان به جلوه آمدهاند / کسی به حسن و ملاحت به یار ما نرسد
به حق صحبت دیرین که هیچ محرم راز / به یار یک جهت حقگزار ما نرسد
هزار نقش برآید ز کلک صنع و یکی / به دلپذیری نقش نگار ما نرسد
هزار نقد به بازار کائنات آرند / یکی به سکّهی صاحب عیار ما نرسد
در این عهد مبارک و میمون که احکام اسلامی و آداب و معارف الهی و شایستگیها و بایستگیهای معنوی، نشاطی دیگر یافته، موقوفات زمان نیز از چنگال وقف خورانِ سالهای طولانی نجاتی یافته است .
و آدمی از ابراز و ابداع ذوقها و لطافتها در موقوفات خرد و کلان وقف نامهها و اشیای ریز و درشت به شگفتی میافتد و به راستی که چه هنرها بر آستان وقف، وقف گردیده و چه وقفها که حافظ و نگهدار هنر بوده و هست. چه هنرهایی و چه موقوفاتی.
هنرهایی که به سرپنجه ی هنرآفرینان افسونگر گویی به افقهای بیکرانهی استعدادهای مودوعه در فطرت هنرمند پیوسته و به سوی ابدیت جاودانه پویا و رهسپر است. و امّا این لطف و مرحمت شرع و شریعت اسلامی است.
که با عنایتی به عنوان وقف مانع از ضایع شدن و از ملک و تصرّف خاندان و شایستگان خارج شدنِ این همه امانتهای ظریف و ارزنده نموده است و خدای میداند که نقش وقف در حفظ آثار هنری و ارزندهی عالم اسلامی چقدر بالا و گیرا و مؤثّر و کارگر بوده است.
موقوفه بودن بسیاری از آثار اسلامی سبب بوده تا متدیّنان و متشرّعان، تحفّظ بر موقوفه و عمل به آن نموده و از هدر دادن و ضایع کردن و داد و ستد نمودن و به دست نا اهلان افتادن خودداری کنند و یکی از شایستهترین عامل برای نگهداری از موقوفات هنری و ارزنده در قرنهای اخیر که پای اروپائیان به سرزمینهایاسلام بازشد موقوفه بودن آنها بود.
غارت گران هنری کشورهای اسلامی به هر عنوان و بهانهای آثار ارزنده را خریده و به خارج انتقال دادند نمیگوییم که موقوفات ارزنده ما به خارج نرفته است، ولی به زیادی غیر موقوفهها نرفته است. خود عنوان وقف سبب بوده تا این آثار گرانبها در سرزمینهای اسلامی به خصوص ایران عزیز و سربلند ما محفوظ بماند.
همگان میدانند که دین مقدّس اسلام دین زیبایی و هنر است.
روژه گارودی در کتاب خود «هنر اسلام» باب اوّل آن را «اسلام دین زیبایی» نام نهاده است. فطرت هنری در انسانها به ودیعه و در خمیرهی آنها نهاده شده است. و به همین سبب است تا آدمی به هر نوع و جور و بهانهای این فطرت الهی را به جلوه در آورده و در همه جا پیاده کند.
به ویژه هنرمند مسلمان که حتّی در سطح زندگی معمولی خود نیز این زیبایی و زیباسازی را به ظهور و بروز برساند و بدین جهت است که رابطهای هنری بین اشیا و هنر را ایجاد نمود و آثار هنری خود را با شعر و امضا و لطایف خود زینت داد و به قدردانی از ارزش این آثار اقدام به وقف آنها نموده تا به دست نااهلان و نابخردان نیفتد.
تعالیم و معارف تشیّع آمیخته با یک دنیا جمال و کمال و دریا دریا ذوق و لطافت و عطوفت است. و خوی و خلق ما ایرانیان نیز چنین است.
گذشتگان ما هنر و هنرنمایی و زیبایی و زیباسازی را در همهی شؤون زندگی و اشیا و آثار دور و بر خود به جلوه در آوردهاند. این ظرافت و لطافت را هم حتّی در وقف ها و وقفنامهها نیز مراعات کردهاند. در این جا بد نیست اشارهای به یک مطلب شیرین که اشارهای بدان کردیم داشته باشیم و آن عبادت است از اشیا و خط.
بشقاب سفالینی که در کمال ظرافت و نازکی بالعاب چشمگیر و چشم نواز درست کردهاند در میان آن نوشتهاند برکت لصاحبه «برکت برای صاحبش.» در بشقابهای سفالین قرن سوّم نیشابور چنین میخوانیم: بَرَکَةٌ وَ یُمْنٌ وَ سُرورٌ لِصاحِبِه.
و این بدان جهت بوده است تا زیبایی ظاهری بشقاب و جام را با معنویّتی مذهبی و توجّهی به واهب النّعم و معطی العطایا توأم سازند در سنگابهای وقفی تنها به نهادن آن در دالان مسجد یا حسینیّه یا چهارسوها نمیکردند،
بلکه سبب وقف را هم ذکر میکردند تا تشنگان و آشامندگان هم سیراب شوند و هم به یاد عطش حضرت سیّدالشّهداء علیهالسلام بیفتند. مثل: آبی بنوش و لعنت حق بر یزید کن.
از آب هم مضایقه کردند کوفیان / خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
در وقف هم اگر ظرفی یا شیئی را وقف مینمودند، پایهی اول که تقرّب به ساحت قدس خداوندی است، گذشته از تذکّر این مطلب، اظهار ارادتی دیگر نیز به ساحت مقدّس ائّمهی معصومین علیهمالسلام مینمودند؛
مثل این عبارت: «وقف آستانه مقدّسه و عتبه مبارکه امام همام سلطان سریر ارتضاء ابوالحسن علیّبن موسیالرّضا علیه آلاف التحیّة و الثّناء.» آیا به راستی این وقف نوشتهها، خود، معلّم و مربّی خوانندگان و آیندگان نبوده است.
وقف نوشتههای پشت کتابها به ویژه کتابهای علمای اعلام و احادیث ائمّهی معصومین علیهمالسلام شاهدی بزرگ و گویا بر این مطلب است. ببینید عنایت مردم سابقِ ما به رضای خدا تا چه پایه بوده است که در شهر ما کرمانشاه در زمانهای گذشته،
لباس عروس و داماد وقفی بوده است تا فقرا به عاریت و امانت گرفته بعد از انجام مراسم عروسی به محلّ خود باز گردانند و این وقف بدان جهت بوده تا فقرا و مستمندان، دلتنگی فقر و ناداری را نداشته و عروسی به خرسندی و خوشحالی برگزار گردد.
شنیدم که در استان خراسان و مشهد، موقوفهای بوده است جهت کسانی که کفششان در کفشداری یا شلوغی زوّار گم شود، نگران نبوده، کفش برای آنان تهیّه نمایند. بنگرید در روزگارانی که صنعت چاپی نبود و این همه کتاب چون گنج باد آورده در دست همگان نبود،
«طلاّب علوم دینیّه» یا «کافّه شیعه اثنی عشریه»، چه نیازی به کتابهای مورد حاجت خود داشتند و چگونه میتوانستند به این کتابها دسترسی پیدا کنند و آن که کتاب با چه زحمتی و مشقّتی استنساخ میکرد، قدر میدانست و نمیخواست
بعد از خود، دیگران مخصوصا «طلاّب علوم دینیّه» یا «طلاب مدرسه مخصوصی» از این فیض مقدّس محروم مانند، کتاب را «تحبیسِ» درگاه خداوندی مینمودند و منفعت و بهرهی او را «تسبیل» راه او میکرد .
تا صدقه ی جاریه ای بوده و آیندگان نیز بهره برند. و به راستی که چه هنرها بر آستان وقف، وقف گردیده و چه وقفها که حافظ و نگهدار هنر بوده و هست.
آیةاللّه سید مرتضی نجومی ـ کرمانشاه
این مقاله در تاریخ 1402/12/17 بروز رسانی شده است.