مصافحه با حضرت حجت علیه السلام

علامه نوری در نجم الثاقب نقل می کند که سید جعفر پسر آیة الله سید محمد باقر قزوینی ( صاحب کرامات ) گفته است : من با پدرم به مسجد سهله می رفتیم . نزدیک مسجد سهله که رسیدیم به پدرم گفتم : این حرفها که مردم می گویند : هر کس چهل شب چهارشنبه به مسجد سهله برود ، حضرت ولی عصر علیه السلام را می بیند معلوم نیست پایه و اساس اصلی داشته باشد .
دوشنبه، 11 آذر 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مصافحه با حضرت حجت علیه السلام
مصافحه با حضرت حجت علیه السلام
مصافحه با حضرت حجت علیه السلام

علامه نوری در نجم الثاقب نقل می کند که سید جعفر پسر آیة الله سید محمد باقر قزوینی ( صاحب کرامات ) گفته است :
من با پدرم به مسجد سهله می رفتیم . نزدیک مسجد سهله که رسیدیم به پدرم گفتم : این حرفها که مردم می گویند : هر کس چهل شب چهارشنبه به مسجد سهله برود ، حضرت ولی عصر علیه السلام را می بیند معلوم نیست پایه و اساس اصلی داشته باشد .
پدرم غضبناک شد و گفت : چرا اصلی ندارد ؟ اگر چیزی را تو ندیدی اصلی ندارد ؟!
مرا زیاد سرزنش کرد به طوری که من از گفته خود پشیمان شدم .
در این موقع وارد مسجد سهله شدیم ، در مسجد کسی نبود . ولی وقتی پدرم در وسط مسجد ایستاد که نماز استغاثه بخواند ، شخصی از طرف مقام حجت علیه السلام نزد او آمد . پدرم به او سلام کرد و با او مصافحه نمود .
پدرم به من گفت : این کیست ؟ گفتم : آیا حضرت حجت علیه السلام است ؟
فرمود : پس کیست ؟!
من از جا حرکت کردم و در اطراف به دنبال او دویدم ولی احدی را ندیدم .1
عمری گذشت و راه نبردم به کوی دوست
مجلس تمام گشت و ندیدم روی دوست
گلشن معطر است سرا پا زبوی یــــــــار
گشتیم هر کجا نشنیدیم بـــــــوی دوست
هرجا که می روی زرخ یار روشن است
خفاش وار راه نبردیــــــم سوی دوست
« امام خمینی »

پی نوشت

1 . علامه میرزا حسین نوری ، نجم الثاقب ، ص 357 ، حکایت 85 .



تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.