داستانی از لتونی

پر کردن کلبه

پدری سه پسر داشت. دو تا از آن‌ها عاقل بودند و سومی معروف بود که عقل درستی ندارد. پدر کلبه‌ی تازه‌ای ساخت و به پسرانش گفت:
سه‌شنبه، 30 شهريور 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
پر کردن کلبه
 پر کردن کلبه

 

نویسنده: یان نی یدره
مترجم: روحی ارباب



 

 داستانی از لتونی

پدری سه پسر داشت. دو تا از آن‌ها عاقل بودند و سومی معروف بود که عقل درستی ندارد. پدر کلبه‌ی تازه‌ای ساخت و به پسرانش گفت:
- کلبه را به کسی می‌دهم که آن را با یک چیز پر کند. پسر بزرگ‌تر اسبی خرید و آن را به کلبه برد، ولی اسب فقط گوشه‌ای از کلبه را پر کرد.
نوبت به پسر وسطی رسید که کلبه را پر کند. او یک بار علوفه‌ی خشک به کلبه آورد، ولی این بار علف هم بیش از نیمی از کلبه را پر نکرد.
بالاخره پسر کوچک‌تر بخت خود را آموزد. گرچه معروف شده بود که او عقل ندارد ولی می‌دانست چه باید بکند. شمع بزرگی خرید و شب آن را روشن کرد و کلبه پر از نور شد.
به این ترتیب کلبه‌ی تازه ساز به برادر کوچک‌تر رسید.
منبع مقاله :
نی‌ یدره، یان؛ (1382)، داستان‌های لتونی؛ ترجمه‌ی روحی ارباب؛ تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.