نقش وقف در ایجاد بناهای مذهبی و میراث‏های هنری و معماری جهان

نقش وقف در ایجاد بناهای مذهبی و میراث‏ هنری و معماری جهان که در همه ی جهان این میراث جاویدان همچنان به راه خود ادامه می دهد.
سه‌شنبه، 12 آذر 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نقش وقف در ایجاد بناهای مذهبی و میراث‏های هنری و معماری جهان
مقدمه:
در بامداد نخست آفرینش، دست توانمند آفریدگار، آدمی را بر گونه ‏ای پسندیده و برتر برآورد و در نهاد او همه بایستگی ‏ها را درآمیخت و نیروی آفرینندگی، نوآوری و سازندگی در او پدید آورد.

تا این جانشین او، در زمین، خدا گونه برآید و آزادانه ببالد و در پرتو اندیشه‏های تازه که مایه نخست آن را، از سرشت پاک خدایی خود، گرفته است، تازه‏هایی از نمودهای برجسته در پهنه‏ی زمین پدید آورد .

تا، بیش از آنچه نیازمندی سازنده‏ی خود را برآورده می‏کند، آیندگان را نیز به کار آید و دیدار آن، چشم‏ها را بنوازد و دلها را شاد کند و شگفتی دیگران را برانگیزد و دیدار کنندگان را به سوی خویش فراخواند.

چنین بود که از دور دست تاریخ، پیش از آن که نگارش خط پدید آید نگارگری و دیوار نگاری، مردم را به سوی خویش کشیده است و شکوه ساخته‏های بنیادین گذشتگان، بینندگان را شگفت زده‏ی خود کرده است.

آن روزها که اهرام مصر بر افراشته می‏ شد و پرستش گاههای یونان و ایران، چون: پانتؤن (1)، آپولون(2)، پانئون (3)، چغازنبیل(4)و آناهیتا (ناهید(5)) پدید می‏آمدند و پایه‏های کاخ‏های کوه آسای آپادانا، پاسارگاد و شوش پی ریزی می‏شدند،

بی‏گمان، سازندگان آن به جز آنچه، تنها، در زندگی خود، از شکوه آن بهره ببرند، اندیشه‏ی دیگری نیز در درون آنان بوده و آن کششی خدایی بوده است که نهانخانه‏ی دلشان را پر داشته و پیوسته از این نیرو، توان می‏گرفته‏اند و بدان شاد بوده‏اند

و از آن برای زندگی و مرگ خویش بهره می‏گرفته‏اند. و نیز اگر پرستشگاههای فراز پایه و عبادتگاههای بلند مرتبه و مساجد شکوهمند در سراسر جهان پدید آمده‏اند همه در پرتور نیروی سازندگی و اندیشه‏ی خدا جوی انسان‏ها، سر بر افراشته‏اند و خویش را در چشم روزگاران فرا نموده‏اند.

اگر پژوهنده‏ی دل آگاه بخواهد چگونگی این گستردگی جهانی و راز ماندگاری آن را بیابد، چاره‏ای نخواهد داشت که نخستین ره آموز و فراخوان سازندگان را، کشش درونی آنان بداند که پایه‏ای ایزدی دارد و مایه‏ای جاودانی و سپس از خواسته ‏ی نهادین وی برای پایداری جان و روان خویش، به یاد آورد که چون می‏دیدند،

تن آنان که کالبدی خاکی و از میان رفتنی است و نمی‏پاید، می‏کوشیدند باد و نام و آوازه‏ی خود را به گونه‏ای پایدار کنند تا آیندگان بدانند که در دوردست‏ها چنین توانمندان نام آور و بلند پایگان پر آوازه‏یی بوده‏اند که تارکشان از سرافرازی بر آسمان می‏سود و گامهاشان خاک را بها می‏داد و آفتاب از سرزمین‏شان بر می‏آمد و در دور جای آن فرو می‏رفت.

اما پژوهشگر تیزبین، چون از دور دست گستره‏ی خاک، گام در سرزمین‏های اسلامی می‏نهد و از هزاره‏های نخستین تاریخ، به پانزده سده‏ی پیش، می‏رسد و چشم به خورشید جهانتاب آیین پاک اسلام می‏گشاید، می‏بیند که دیگر تاب دیدن پدیده‏های رنگ آمیز گذشته را ندارد و می‏باید


با نگاهی دیگر به پدیده‏های ماندگار بنگرد، چون آنچه از باستان، از این دست، بر پای مانده است، نهادی دیگر دارند و در گردونه‏ی دیگری از تاریخ پیش می‏روند. ولی در سده‏های اسلامی، یکباره، پندار و کردار، دگرگون می‏شود. در این بهره از زمان سخن از چیزی دیگر و گفت‏گو از خواسته‏ای دیگر است که به گفته‏ی عنصری:

فسانه گشت و کهن شد حدیث اسکندر
سخن نو آر که نو را حلاوتی است دگر

در این جا، سخن از من و نام و کام نیست، دیگر، جاودانه شدن را در «برای خودسازی» نمی‏بینند بلکه آن را در «خودسازی» می‏جویند، «من» ها «ما» شده‏اند و قطره‏ها دریا، و فراتر از این‏ها، خدایان،خدای یکتای گشته و معابد، مسجد و مدرسه شده‏اند.

از این پس همه در این اندیشه‏اند که اگر گامی بر می‏دارند و اگر نامی می‏جویند و اگر ساختمانی می‏سازند، تنها برای او و به سوی او باشد و جز وی را نپرستند و جز به یاد او دم بر نیاورند، و جز برای او ساخته‏ای نسازند.

آنگاه است که مسجد النبی در مدینه، مسجد الحرام در مکه، مسجد الاقصی در بیت المقدس، مسجد اموی (6) در دمشق و مساجد نامبردار مصر(7)، سودان، عثمانی (ترکیه (8))، ایران و هندوستان (9)

و کشورهای آسیای میانه و جنوب شرقی آسیا و تا دور دست‏های جهان، هر آن جا که اسلام، به خواست خدا و پشتکار مسلمین پیش رفت. همه جا، بی گمان، کهن‏ترین، استوارترین، چشم نوازترین و شگفت آورترین ساخته‏های ماندگار را در نمود فراز پایه‏ی مسجد، به چشم می‏توان دید.

امروز در کدام کشور اسلامی است که چون جهانگردان بدان در آیند، نخست به دیدار مساجد و زیارتگاه‏ها روی نیاورند و سخت شیفته‏ی هنر اسلامی و سازه‏های دینی شرقی نگردند.

در خور یادآوری است که این نمودهای برجسته‏ی آیینی، تنها در سرزمین اسلامی، محدود نمانده بلکه در سرزمینهایی که پیش از این در زیر فرمان مسلمین بوده - چون هندوستان و اسپانیا (10)- بر جای مانده‏اند وامروز دولت‏های این کشورها از ارزش آن آگاهند و از آن به گونه‏ی یک سازه‏ی باستانی، نگهداری می‏کنند و جهانگردان را برای دیدار آن بر می‏انگیزند.

شگفتا از این همه هنر آفرینی و زیباسازی و آراستگی که از نیروی ایمان و کشش خدایی، در همه‏ی روزگار، از دل و جان بندگان شایسته و پاکنهاد خداوند سرچشمه گرفته و مایه‏ی شگفتی و گاه دلتنگی و خود کم بینی غربیان گشته است؛

تا بدان جا که پیوسته در پی دست یافتن به نمودی از هنرهای بی مانند آن بوده‏اند. حتی به کاشی‏ای شکسته و خرده‏ای از گچ نبشته‏ی مسجد یا آرامگاهی، دل خوش کرده‏اند! آنان پیوسته در پی آنند که به هر راه و هر گونه‏ای که باشد،

از دریای هنر ایرانی - اسلامی، آشامه‏ای بردارند و کام تشنه‏ی خود را بدان سیراب نمایند! چنین بوده و هست که اروپا و غرب، چون از خواب قرون وسطی بیدار شد و خویش را در برابر، شرق از هر جهت کوچک و بی مایه دید، در اندیشه‏ی دست یافتن بر همه‏ی ثروت و هنر و سرزمین‏های زرخیز و هنر آفرین خاورمیانه‏ی اسلامی افتاد

و با بیدادگری و ددمنشی به غارت نمودهای فرهنگی، دینی و تاریخی این گستره‏ی خدایی پرداخت و بسیاری از پدیده‏ها، نمودها، ابزارها و ساخته‏های ارزنده‏ی دیر سال را، چه از دل خاک و چه از خانه‏ی مردم نا آگاه نیازمند - و چه در این روزها از موزه‏ها به دست تبه کاران زر اندوز و کج دستان سیاه اندیش - به چنگ آورد!

آنان نه تنها ابزار، که سنگ نبشته‏ها، کتابها، طومارها، سندها و وقف نامه‏ها را نیز به گونه‏ای اهریمنانه به غارت بردند، در این میان سود جویان نا آگاه، و آگاهان سود جو، بیشترین نادرستی و پلیدی و دژ آهنگی را داشته‏اند که خواسته یا نا خواسته، تیشه بر ریشه‏ی فرهنگ و آیین هستی مینویک مردم این کشورهای باستانی زده‏اند،

و در این میانه، مصر و ایران و عراق بیشترین زیان را دیده‏اند، که ما در این جا در پی کاوش این نا هنجاری‏ها و پی گیری این بد رفتاری و دستبرد و غارت‏ها نیستیم، که این همه، گشایش سخنی بود تا در زمینه‏ی خواسته‏ی فراخوان، بستری شایسته پدید آید.

در این جا، سخن از «وقف و ایقاف» به میان می‏آید که چگونه می‏تواند در ساخت و ساز بناهای مذهبی و میراث‏های هنری - فرهنگی، نقش پایه‏ای و ریشه دار داشته باشد یا انگیزه‏ی پایداری آنها شود؟ در این راستا، نخست به ویرانی بسیاری از این نمودارهای مذهبی - هنری می‏نگریم

که اگرچه برخی از آنها در ویرانگری‏های بیدادیان تاریخ در هم کوبیده شده‏اند و با گذشت روزگار از دیده‏ها دور مانده و از یادها رفته‏اند، ولی برخی دیگر با نزدیکی به زمان ما باز هم، نیمه ویران رها شده‏اند و در شمار آثار باستانی سازمان میراث فرهنگی در آمده‏اند

ولی به سبب نداشتن پشتوانه‏ی مادی هم چنان فراموش و رها مانده، باد و باران آنها را در هم می‏ریزد و آفتاب، پیکرشان را می‏آزارد (11) با نگرشی بر چگونگی ساختار بسیاری از این یادمانها، باید راز ماندگاری و دیر پایی آن ساخت و سازهای سرافراز و شکوهمند را که ریشه در نهاد آیین و دین دارند، تنها در پدیده‏ی ارزشمند وقف جست و جو کرد.


چنان که گفته شد: وقف برای نگهداری آثار مذهبی و هنری، در بسیاری از کشورهای غیر اسلامی نیز، از دیر زمان وجود داشته و اروپاییان به ویژه ایتالیا و فرانسه و انگلیس، برای ساختن و نگهداری کلیساها، دیرها و صومعه ها، از نهاد وقف بهره جسته‏اند

و بنیان آن را چه از نظر ساختاری و چه از نظر درآمد زایی و گردش کارها و نیازهای روزانه با درآمد موقوفه‏ها و بنیادهای نیکوکاری، استوار کرده و می‏کنند و امروز، کلیساهای نتردام (12)، سنت مارک (13)، سنت پیر (14)، فلورانس (15)، سنت پل (16)

و... فرازمندترین و ماندگارترین نشانه‏های هنری اروپا هستند که به یاری اندیشه‏های آیینی و پشتوانه درآمدهای وقفی پایدار مانده‏اند و جهانگردان را از هر سو به خویش می‏خوانند. گفتنی است


که آن چه میکلانژ با تحمل رنج چند ساله بر سقف نمازخانه سن سیتین و اتیکان انجام داده و هنری ماندگار و کم مانند فرا روی بینندگان قرار داده است همه به نیروی ایمان و خواست رضای پروردگار و خشنودی مریم مقدس و عیسای مسیح بوده است.

بی گمان تیشه‏ی برنده‏ی میکلانژ بر پیکره‏ی ستبر ستیغ‏ها و قلم سحر آفرین لئونارد اوینچی (17) در تصویر چهره‏ی بانوی بزرگ و مسیح به صلیب کشیده، جز به کشش‏های درونی خدا گرایانه، فرود نیامده است.

امروز کدام جهانگرد دل آگاه است که به این سرزمین‏ها درآید و به این کلیساها روی نیارد و از پیکره‏های شگفت آور پیکر تراشان و نگارگران هنر آفرین چهره پرداز دینی که در کلیساها و موزه‏ها بر جای است بهره نبرد؟

چون بر ایران قبل از اسلام نگرشی زود گذر داشته باشیم می‏بینیم که نیاکان بهدین ما در بینش خدا جویانه و ستایش نمادین آتش، از ساختن پرستشگاه‏های استوار برای پایداری فروزندگی آتش پاک، غافل نمانده‏اند.

و در جای جای این سرزمین اهوارایی، برای ستایش مزدای توانمند، آتشگاه‏های فراز پایه و نام برداری چون آتشگاه «برزین مهر» و «شیز» و «آذر گشسب» در کناره‏های شهرها و دامنه‏ی کوهستان‏ها، بر افراشته‏اند که هر یک نموداری از نیروی ایمان راستین آنان به خدای یکتا و نشانه‏ی فرمان پذیری ایشان از پیامبرشان - اشوزرتشت - بوده است.


اینان در راستای این ساخت و سازها، برای گردش کار و ماندگاری آن، موقوفه‏هایی پر درآمد قرار می‏دادند یا با بخششهای جوانمردانه و پایدار، از آن به گونه‏ای شایسته، نگهداری می‏کردند.

چنین است که در گوشه و کنار ایران بر دامنه‏ی کوهها، هنوز به چهار تاقی‏های کهن سالی برخورد می‏کنیم که برخی گذشت دو یا سه هزار سال را تحمل کرده‏اند، اگرچه

آتشگاههایی که در درون شهرها بوده‏اند با آمدن آیین رهایی بخش اسلام، از بهره دهی فرو ماندند. بعضی از این آتشکده‏ها ویران شده یا به مسجد تبدیل شدند. چنان که کلیساهای رومیان در روم شرقی نیز بعد از فتوحات مسلمانان به مسجد تبدیل شدند. چنان که جامع اموی در دمشق (18)و جامع حلب نیز در کشورهای کناره‏ی مدیترانه، چنین بوده است.

چون به ایران پس از اسلام می‏نگریم اگر چه تا چندین سده، نشانه‏ای آشکار و پایدار از وقف بر جای نمانده، ولی نشانه‏هایی در نوشته‏های سده‏های چهارم و پنجم از بخشندگی‏های بزرگوارانه و دهش‏های جوانمردانه‏ی بزرگان در تاریخ‏ها و سروده‏ها، دیده می‏شود که نشان می‏دهد مسجدها، زیارتگاهها، خانقاهها، مدرسه‏ها و نظامیه‏ها از محل در آمد اوقاف و بخشندگی‏های مردمی ساخته می‏شده و به کار خود ادامه می‏داده‏اند.

در سده‏ی پنجم، توجه شاهان به ساختن خانقاه و خورشخانه و رباط، بیشتر چشمگیر است و به سبب وجود این امکانات، عرفا و صوفیان بالیدند و در رهبری مردم کوشیدند و به سادگی جا به جا شدند و از دیدار و رهنمودهای یکدیگر بهره بردند.

چنین بود که مدارس و نظامیه‏ها در سایه‏ی توجه بزرگمردان و دست اندر کاران، از توانایی‏های مادی و معنوی (مینویک) برخوردار شدند و کار وقف و ایقاف بدین هنجار، پیش رفت و کم کم بر شمار و درآمد آن افزوده شد،

بویژه در خراسان و ری و قم و شیراز که به انگیزه‏های چندی که چون: پایگاه کار گزاران بودن خراسان و وجود آرامگاه پر کشش امام هشتم در مشهد الرضای سناباد توس و نیز در شهرهای یاد شده‏ی دیگر، آرامگاههای امام زادگانی چند، توجه توانمندان خداجوی و دولتمردان نیک اندیش و بخشندگان دل آگاه را به سوی خود کشید.


و آنها نیز با دهشهای در خور ستایش و بنیاد کردن موقوفه‏های خاص و عام، هم حریم حرم‏ها را حفظ کردند و هم مردم نیازمند را به نوایی رساندند و هم مدرسه‏ها بر پا کردند.

در این سده‏ها، موقوفات بیشتر در زمینه‏های یاد شده بوده و کمتر به سوگواری امام حسین (ع) و اطعام عزاداران پرداخته شده است.

در سده‏ی هفتم، سروده‏ای که از کارکرد وقف، با عنوان «کارنامه‏ی اوقاف» نام می‏برد در خراسان پدید می‏آید که گوینده‏ی آن «تاج‏الدین نسایی» است. وی در ابیاتی می‏گوید:

«... همه معمور شد بقاع الخیر
نفع‏ها می‏رسد به وحش و به طیر
کرد معمول باز مدرسه‏ها
در مساجد نمود هندسه‏ها
شد معین وظایف زهاد
گشت رایج مواجب عباد
... در مدارس ائمه بنشستند
در به تحصیل علم در بستند
وقف را رونقی پدید آمد
این در بسته را کلید آمد...»
و در ابیاتی دیگر می‏افزاید:
«پیش از این خواست خواجه مجدالدین،
تا کند یادگاری اندر دین‏
در ده خویش ساخت مدرسه‏ای
وز عمارت بکرد هندسه‏ای‏
مدتی روزگار برد در آن
مبلغی مال خرج کرد بر آن‏
... طالب علم را طلب فرمود
هر کجا نام زیرکی بشنود
طلبش کرد و استمالت داد
تا مگر مدرسه شود آباد..(19).


در قرن هفتم، موقوفات غازانی خان (شنب غازان) و خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی (ربع رشیدی) به گونه‏ای گسترده در نمودار فرهنگی و نیکوکاری در تبریز پدید آمدند که به انگیزه‏های چندی در آن سده‏ها، در شمار برجسته‏ترین و فراگیرترین موقوفات جای دارند، به ویژه که این موقوفات نام شاهان مغولی قرن هفتم را زنده نگه داشته است.

در شنب غازان، (20) به جز گنبد آرامگاه که در سال 702 هجری پایان یافته و دارای ویژگیهای باور نکردنی است بناهای مذهبی چندی نیز ساخته شده بود که در خور توجه بوده است که از آن شمار است: مسجد جامع، مدرسه شافعیه، مدرسه حنیفیه، خانقاه دار السیاده، جهت اقامت سادات، رصد خانه، دار الشفاء، بیت الکتب (کتاب خانه) بیت القانون و...»

این موقوفات دارای وقف نامه‏ای بوده است که متأسفانه، همچون خود شنب از میان رفته است، ولی، وقفنامه‏ی ربع رشیدی، بر جای است اگر چه از ربع آباد و پر از جنب و جوش و شکوه آن، اینک به جز «ربع و اطلال و دمن» چیزی بر جای نیست تا «معزی» بر آن گریه کند(21).

از درآمد هنگفت و چشمگیر موقوفات ربع رشیدی نیمی به فرزندان خواجه رشیدالدین می‏رسید و نیمی دیگر برای هزینه‏های جاری ربع رشیدی اختصاص می‏یافت. ولی آن چه جالب توجه است این است که هزینه‏هایی لا یروبی قنوات، کود، سهم زارعان املاک و تعمیر اماکن و غیره بر سهم اولاد، از برتری و اولویت برخوردار بوده‏اند.

آنچه در دور اندیشی واقفان در خور بازنگری است، این است که، در بیشتر وقفنامه‏هایی که در آن از ساخت و ساز بنایی، یاد شده، نخستین سفارش واقف، نگهداشت و باز سازی آن ساختمان است و هیچگاه سهمی که باید، به این کار، اختصاص یابد فراموش نشده است.

بدین گونه، اگر چه می‏توان گفت، که در آغاز، واقف، تنها، صرفه و غبطه موقوفه‏اش را در نظر داشته و خواسته است با پایداری اعیانی، عرصه‏ی آن نیز بر جای ماند و بدین روش «منفعت» یا «انتفاعی» از آن پدید آید.

به همراه این پندار شایسته، آن بنا، پاییده و کم کم آراسته‏تر و پیراسته‏تر شده است تا اینکه در درازای زمان، یکی از یادمان‏های با شکوه و فرازمند کشور یا جهان شده است.

از این شمار است، آرامگاههای امامان بزرگوار شیعه در عراق و ایران و گنبد و بارگاه امامزادگان در سوریه و ایران که از بسیاری شکوه و جلوه، شگفتی هر بیننده‏ای را بر می‏انگیزد و چشم سر و کشش دل از دیدن آن سیر نمی‏شود و اروپاییان جهانگرد، آرزوی دیدن آن را در سر می‏پرورند و به سادگی بدان راه پیدا نمی‏کنند!

این یادمان‏های شکوهمند، آن چنان سر افراز و پیراسته و دلاویزند که جز خامه‏ی آفرینش نمی‏تواند آن را به توصیف آورد.

بی گمان زبان و بیان این کمترین، در نوشته‏ای کوتاه، از چگونگی آن همه زیبایی و هنر آفرینی و ظرافت در آینه کاری و کاشی آرایی و کتیبه پردازی و گچبری و مقرنس کاری و جدول بندی و طراحی و آراستگی همه سوی حرم‏ها، بویژه گنبد و ضریح گلدسته‏هاو آیینه کاری رواقهای آرامگاه بی مانند امام هشتم ناتوان و گنگ است!

من چه می‏توانم از بازده هنر هزاران هنرمند دلسوخته بگویم که در درازای زمان از محمد غزنوی و سنجر سلجوقی گرفته تا به گوهر شاد آغا و شاهرخ تیموری و شاه عباس صفوی و جز آن‏ها، رسیده تا به اکنون، با دلی پاک و درونی بی آلایش در این بارگاه، سنگ بر سنگ نهادند

و آجر بر آجر چیدند و خرده خرده کاشی در هم نهادند و تکه تکه آینه بر هم بستند و نقطه نقطه حروف و کلمه به هم پیوستند و قطعه قطعه زر و سیم بر چوب و آهن آراستند و کف به کف رواق‏ها را به گونه گونه هنر، پیراستند

و وجب به وجب کف بناها را با اشک چشم شست و شو دادند و غبار رهگذر دل سوختگان آرزومند را سرمه‏سان به دیده‏ی تن و جان کشیدند تا از این رهگذار، بهتر بتوانند فر و شکوه و پایگاه «مدفون به ارض توس» را باز یابند و در بزرگداشت او به هر گونه که از آنان ساخته باشد، کوتاهی نکنند.

اگر چه، از هنجار بایسته‏ی سخن دور شدیم، ولی می‏توان این یاد آوری‏ها را به گونه‏ای با کارآیی وقف در پایه ریزی ساخته‏های بشری، پیوسته دانست، چون گفته آمد که بیشتر آنان که جانی پاک و دستی توانا داشتند.


و خواستند کاری در خور انجام دهند، نخست بیرون شد راه را سنجیده‏اند و دانسته‏اند که آثار خیرشان، آنگاه خواهد پایید که پشتوانه‏ای مادی داشته باشد.

از این جاست که به نهاد وقف روی آورده‏اند و هم اینان برای ساختن و آراستن و پیراستن بنایی که پیش چشم داشتند به هنرمندان و ساخته‏های زیبای هنری آنان نیاز داشته‏اند وایشان را به سوی خویش خوانده‏اند و در بزرگداشت آنان کوتاهی نکرده‏اند.

از این شمارند: قوام‏الدین شیرازی، استاد زبر دست و مهندس دور اندیش مسجد گوهر شاد و بایسنغر، (پسر هنر دوست و خوشنویس توانمند گوهر شاد آغا و شاهرخ) و محمد رضا امامی خوشنویس و کتیبه نگار نامی سده‏ی یازدهم و صدها استاد و هنرمند گمنام خدادان پاکدل و کوشا که سالها در این خدایخانه در جوار بارگاه علی الرضا (ع)، با دلی امیدوار و جانی پاک و دستی توانا، کار کردند و هنر آفریدند، به گونه‏ای که امروز در سراسر جهان اسلام، مسجدی بدین زیبایی و ارزش و بها، از هر دیدگاه، بر جای نیست.

بی گمان از آن هنگام که این مسجد ساخته شده و ایوان و گنبد مقصوره‏ی آن پرداخته شده است و کاشی نوشته‏ی گرداگرد نمای ایوان، به خط نگاری زیبا و استادانه بایسنغر میرزا، نقش پایدار خورده است، هزاران هزار بیننده‏ی دل آگاه و خط شناس، آن را به چشم آفرین و تحسین نگریسته‏اند

و به روان نویسنده‏ی آن درود فرستاده‏اند، همچنان که همین بینندگان، نا خود آگاه، به بانی این مسجد بی مانند و استادان زبردست آن، آفرین گفته‏اند، آنان که رواق بلند ستایش بر انگیز دار السیادة را در کنار بارگاه امام هشتم بر افراشته‏اند.

رواقی که چشم و چراغ همه‏ی ساختمان‏هایی حریم حرم رضوی است. گستردگی این تاق و ایوان چنان است که بدون کاردانی استاد توانایی چون قوام الدین، پوشش آن در توان هیچ کس نبود.

این مهندس هنر آفرین با افزودن ایوانهای چهار سو و پوشیدن آنها و بر آوردن سقفهای گوشه‏ای بر روی این پوشش‏هاو افزودن تاق بر تاق و پوشیدن آنها، هم بر بلندی گنبد افزوده و هم پوشش گنبد پر دامنه و گرد میانی را آسان کرده است، پایگاه هنری این استاد آن چنان بلند بوده است که می‏توان گفت پس از آنان کسی به آن جایگاه نرسیده است.

این همه گنبد و ایوان و رواق و چلچراغ و درهای منبت کاری و زرین و سیمین با گچبری‏ها و دیوار نبشته‏ها و آینه کاری‏ها و مرمر گذاری‏ها و... که هیچ شماری نمی‏تواند بهای مادی آن را برساند.

بی‏گمان پس از یاری جستن از نیروی مینویک (معنوی) همه‏ی کوشندگان و سازندگان، نیاز به پشتوانه‏ای استوار و بودجه‏ای هنگفت دارد که می‏توان آن را در وقف و ایثار و بخششهای جوان مردانه‏ی واقفان نیکوکار و بنلد نظری یافت.

که چون گوهرشاد آغا آن بانوی بزرگ تیموری، پس از ساختن این مسجد گران پایه و هزینه کردن ثروتی بی اندازه از مال پاک و ویژه‏ی خود - در درازای ده سال (از 811 تا 821 ه) روستاهایی بزرگ و دکان‏هایی چند - در بازارچه‏ی کناری آن - و خانها و آسیاب‏ها و باغ و زمین‏های پر درآمدی بر آن، وقف کند تا بهره دهی سالانه‏ی آن، پیوسته پشتیبان این خدایخانه‏ی آسمان مقدار باشد.

، بدین اندیشه بوده است که به دستور او در متن وقف نامه‏ی مورخ به سال 829 هجری، آمده است: «... و عشر دیگر جهت کارکنان و ضابطان و عمال و معمار بقاع مذکوره [قرار دادم] که نظام رتق و فتق و نسق بیوتات و معموری بقاع مذکوره و اوقاف آن به سعی ایشان وابسته و مقرر است...

در خور یادآوری است که کشش این مسجد پرشگون، در سه سده پس از ساخته شدن گروهی از پاکدلان روستای «پوز مهران» نیشابور را بر آن داشت که همه‏ی دارایی خود را یکباره وقف آن کنند، اینان سی و چهار تن بودند.

که در وقفنامه‏شان - به تاریخ 1111 هجری - آورده‏اند: «وقف مؤبد و حبس مخلد، بر فروش [فرش‏ها] و روشنایی مسجد جامع کبیر مشهد مقدس معلی، اعنی آستان واجب التعظیم و آسمان جلالت و تکریم، صانها الله تعالی عن الآفات و البلیات، نمودند، جماعت مفصله‏ی ذیل، همگی و تمامی املاک و اراضی و باغات و توتستان و محوطات که در قریه پوژ مهران، من اعمال نیشابور است...»

به دنبال اینان، در سال 1116 هجری، توانمندی نیکوکار، وقفی بر مسجد یاد شده انجام می‏دهد و یاد آور می‏شود که: «تتمه را در مصارف مسجد جامع مزبور از روشنایی و بوریا و تعمیرات به هر نحو که رأی متولی شرعی اقتضا نماید، [به کار گیرند]...» (محمد رضا تاجر).

نیکمردی دیگر در سال 1140 هجری، موقوفه‏ای برای این خدایخانه‏ی شکوهمند، بنیاد می‏نهد و در وقف نامه‏اش می‏آورد:

«... باقی که بماند به دستور حاصل سایر موقوفات به نحوی که متولی شرعی مناسب داند صرف روشنایی و بوریا و سایر سرکار مسجد جامع مشهد معلی نماید...» (خواجه محمد اکبر)

به جز بر شمرده‏های بالا، تا پایان سده‏ی چهاردهم، دوازده موقوفه‏ی دیگر بر مسجد گوهر شاد، بنیاد شده است که درآمد هر یک، بخشی از نیازهای گوناگون آن را برآورده می‏کند. آخرین وقفی که برای آن ایجاد شده، از حاج سید سعید طباطبایی به تاریخ 1332 هجری خورشیدی است،

یکی از رقبات آن، وقف پنج هزار جلد کتاب است که بنیاد کتابخانه‏ی مسجد گوهر شاد، بر آن نهاده شد و انگیزه‏ی پی ریزی کتابخانه‏ی گسترده و بهره رسان بزرگی شده که به کوشش اداره کل اوقاف خراسان و همکاری آستان قدس رضوی بنا شده است و می‏تواند یکی از نشانه‏های آشکار وقف در خدمت فرهنگ و اجتماع به شمار آید.

همزمان با گوهر شاد آغا، یکی از زنان بزرگزاده و وابسته به وی، پری زاد خانم، در نزدیک مسجد گوهر شاد، پیوسته به ساختمان‏های حرم رضوی، مدرسه‏ای بنیاد می‏نهد که اینک یکی از یادگارهای کهن بر جای مانده از سده‏ی نهم است.

این بانو برای نگهداشت این مدرسه و دیگر نیازهای آن، موقوفاتی گسترده بنیاد می‏گذارد که متأسفانه با گذشت روزگار، چند روستای آن از میان رفته یا در ملکیت دیگران در آمده است! در وقفنامه‏ی وی مورخ به سال 823 هجری آمده است:

«... آن چه اضافه آید، صرف و خرج پنج طاق دکاکین و مدرسه نماید، مثل بنای اصلی که به قدر جای خشتی بایر نماند...»

یاد آوری می‏کنیم که چنان که دیده شد، واقفان به پایداری ساختمانهای ایجاد شده‏ی موقوفه‏شان، توجه خاصی داشته‏اند و نگهداشت و بازسازی، گاه نوسازی آن را فراموش نمی‏کرده‏اند و پیوسته به متولیان آینده‏ی موقوفه سفارش این مهم را می‏کرده‏اند و بخشی از درآمد موقوفه را برای این خواسته، ویژه می‏کرده‏اند.

اگر می‏بینیم در مشهد، مجموعه‏ی ساختمانهای حرم امام هشتم، چشم نوازترین ساخته‏های بشری در همه‏ی جهان شده، بی گمان با پشتوانه‏ی وقف و بخششهای نیکوکاران بوده که به کوشش بزرگمردان بلند اندیش و هنرمندی استادان زبر دست، چنین فرازمند و پر شکوه، پهنه‏ی خاک را آراسته است.

در کنار و نزدیک بارگاه امام رضا (ع) مدرسه‏های بلند آوازه‏ای چون: مدرسه‏ی میرزا جعفر، مدرسه نواب و مدرسه‏ی عباسقلی خان، پس از چهار صد سال هنوز قامتی بر افراشته و نامی پر آوازه دارند

و آگاهان تاریخ و دوست داران یادمانهای باستانی، چون به مشهد توس می‏آیند در این اندیشه‏اند که این مدارس کهنسال را ببینند و نشانه‏های ارزنده‏ی ماندگار آن را بیابند.

سازندگان و واقفان هر یک از بناهای یاد شده برای پا بر جا ماندن آن بناها موقوفه‏هایی را در نظر گرفته‏اند. چنانکه، شادروان میرزا جعفر مشهدی، در وقفنامه مدرسه‏اش، به تاریخ 1079 هجری آورده است:

«... همگی و تمامی مستغلات و طاحونه و خان، مفصله‏ی ذیل را بر این موجب بر وجود مصالح مدرسه جدیده... و طالب علمان و سکنه‏ی آن [وقف نمودم] که وجه اجاره‏ی آن بعد از یک ده یک متولی شرعی و تعمیرات ضروریه‏ی شرعیه‏ی مستغلات و طاحونه و خان و غیره، صرف تعمیر مدرسه نموده -اگر محتاج به تعمیر باشد - و بعد از آن بر طالب علمان و سکنه‏ی آن بالسویه، ماه به ماه، قسمت نمایند، تا به رفاه حال و فراغ بال به تحصیل علوم دینیه اشتغال نمایند...»

عباسقلی خان شاملو نیز، در وقفنامه‏ی مدرسه‏ی خویش به سال 1078 هجری آورده است: «... و به جهت تعمیرات ضروریه‏ی مدرسه‏ی مزبور، که موجب دوام و بقای آن تواند بود و مدد معاش جماعت طلبه و صلحایی که در آن مکان شریف، سکنی داشته باشند.

بعضی از املاک مرغوبه‏ی دایره را که بالفعل در تحت تصرف مالکانه‏ی خود داشت بر مدرسه‏ی مزبوره... وقف ابدی گردانید...» و با همین اندیشه‏ی بزرگوارانه، مدرسه‏ی نواب به دست، ابو صالح رضوی، در سال 1081 ه. ساخته شده که نامبرده موقوفات بسیاری بر آن قرار داده است(22).

برای کارآیی وقف از گونه‏ای دیگر، می‏بینیم که در وقفنامه‏ی فراگیر نادر شاه افشار، مورخ 1145 هجری، آمده: «... وقف صحیح شرعی نمودند بر مصارف یک باب سقاخانه [سقاخانه] مبارکه‏ی جدیده - که حوض مرمر مثمن ان را بعد از فتح دار السلطنه‏ی هرات، صانها الله تعالی عن الآفات - نواب فلک جناب عظمت ایاب معظم الیه، بعنوان هدیه از آن دیار به دربار عرش مدار سلطان کشور ارتضا و مهر سپهر اجتبی... ابوالحسن علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیة و الثناء، آورده، در میان برکه‏ی صحن مقدس نصب فرمودند که از آب «طرق» شاداب و کام جان متعطشان طواف آن روضه عرض مثال از آن سیراب گردد...»

برخی از واقفان دور اندیش، بر جای ماندن ساختمان‏های وقفی را بر هزینه کردهای دیگر برتری می‏دادند، چنانکه شادروان الله وردی خان، در وقفنامه‏ای که به تاریخ 996 هجری برای موقوفات فراگیر و ارزنده‏ی خود نوشته، آورده است که: «... و مخارج خرابی مزارع موقوفه، کاروانسرا و دکاکین متصله به آن، مقدم بر رسانیدن منافع به موقوف علیهم می‏باشد.»

حاج میرزا اسماعیل شال فروش نیز در وقفنامه‏ی مورخ ربیع الثانی 1283 هجری موقوفه‏ی خود، یاد آور شده است که: «... و خرج تعمیرات [منزل وقفی] مقدم است بر تعزیه داری...»

در وقفنامه‏ی موقوفه‏ی عماد الملکی تبس مورخ 1300 هجری، چنین آمده است:

«... همه ساله بعد از وضع مخارج دهقانی لازمه‏ی املاکات... و صاحب نسقی و تعمیر و مرمت و اصلاح جمیع اعیان موقوفات، سیما، عمارات و باغ بزرگ طبس و عمارات ارض اقدس و باغ مشهد و غیرها و تنقیه‏ی قنوات موقوفات و شاداب داشتن و لوازم باغبانی و آبادانی و دهقانی، که بقای بنیان و اعیان موقوفات است، اقدم به هر مصرفی می‏باشد...»

چنین است که مسجد شاه (مساوی امام) و مسجد شیخ لطف الله اصفهان، هنوز، پس از چهار صد سال در نهایت استواری و زیبایی، چون نگینهای درخشنده در انگشتری یادمانهای اسلامی ما، خویش را می‏نمایاند

و جویندگان نگین‏های جاودانه را به خود می‏خواند و چون این هنر شناسان، به شیراز دل نواز روی می‏آورند، با همان شوق و اشتیاقی که از ویرانه‏های کاخهای هخامنشینان در آپادانا و پاسارگاد و نقش رستم دیدار می‏کنند، از زیباییهای جانبخش آرامگاههای امامزادگان شیراز (شاه چراغ) شاد می‏شوند و از دلگشایی و استواری مسجد وکیل به شگفت می‏آیند.

در پایان بایسته می‏نماید از بخش دیگر از آثار هنری وابسته به نهاد وقف یاد کنیم که از گونه‏ای دیگرند و ابزاری کار گشا و ارزنده‏اند که از نهاد وقف بر آمده یا فراهم آمده از دهش‏های بی دریغانه‏ی مردم پاکدل است که در ساخته‏های وقفی کاربرد داشته است.

این ابزار، که اکنون برخی از آنها، موزه‏های بیگانه و آشنا را آراسته است، اگر دری منبت کاری شده و به سیم و زر اندوده‏ی گرانبهایی است، روزگاری بر درگاه ایوان بارگاه امام یا امام زاده‏ای جای داشته است

و اگر چلچراغ و قندیلی سیمین یا برنجین ارزنده‏ای‏اند، که چشم هر بیننده‏ای را در موزه‏ها به خود فرا می‏خواند، زمانی بر گنبد آرامگاه امام زاده‏ای آویز بوده‏اند و شبانگاهان پرتو مهر آمیز خود را بر در و دیوار حریم حرمی می‏افشانده‏اند. و اگر لاله و شمعدان پر بهای دیر سالی است که غرفه‏ی موزه‏ای را دیدنی کرده، بی گمان شب‏هایی بر صندوق تربت امام یا امام زاده‏ای، هستی خود را چون شمع سوزانده‏اند و در آن تنگنای ضریح، رؤیای حقیقت و شوق، پدید آورده‏اند.

امروز، چون به موزه‏ی پر بار و دیدنی آستان قدس رضوی، گام می‏نهیم، در همان آغاز، سنگاب خوارزمشاهی را می‏بینیم که بازدید کنندگان را به خویش فرا می‏خواند و با پرس و جو از راهنما در می‏یابیم که این سنگاب بزرگ و ارزشمند در پایان سده‏ی ششم به وسیله‏ی سلطان محمد خوارزمشاه به آستانه‏ی بلند پایه‏ی امام رضا (ع) پیشکش شده است (23).

در هر سوی این موزه، در هر طبقه و غرفه، نشانه‏های این آثار هنری و ابزار وقفی را می‏توان یافت، از فرشهای گلابتون باف ابریشمین صفوی گرفته تا پرده‏ها و روکش‏های دست دوز حریر و اطلس دوره‏ی پهلوی و سدها ابزار گرانبهای دیر سال دیگر. و در پایان، گنجینه‏ی قرآنهای دستنویس ارزشمند خوش طرح و خط دیر سال منسوب به برخی از امامان را می‏توان دید که همگی وقف آستان حضرت شده‏اند. دریغ، که شناساندن هر یک، از دیدگاه هنری و ارزشهای مادی و معنوی، فراتر از توان کشش این نوشته است.

چه بسیارندت از این «زیبارویان عالم معنی» در موزه‏های دیگر و کتابخانه‏های سراسر جهان و خانه‏های دانش و کتاب! که چون شناسنامه‏ی آنها را بررسی می‏کنیم در می‏یابیم که، همه با نهاد وقف، شناسایی کهن دارند و گونه‏ای از آن بر آمده‏اند.

شماری دیگر از بر جای مانده‏های ارزشمند وقفی یا به گونه‏ای پیوسته به آن، کتابهای گرانبهایی هستند که با خطی خوش نوشته شده‏اند و از دیدگاه برجستگی جلد و طرح و جدول بندی و تذهیب و آراستگی‏های دیگر، پدیده‏های شگرف و شگفت انگیز بی ماننداند که خود، بررسی جداگانای را می‏جوید.

همچنین، رحلها، قلمدانها، دواتها، و بسیاری دیگر از ابزار نگارگری و نوشتاری و کنده کاری و... در این شمارند و همه با پدیده‏ی وقف، پیوسته و خویشاونداند.

این نوشته را با سخنی از جناب حجة الاسلام و المسلمین جناب آقای نظام زاده به پایان می‏آوریم‏که گفته‏اند:... توصیه می‏شود که مردم خیر، احداث مساجد یا احداث مدارس و درمانگاهها و بیمارستانها را در قالب وقف انجام دهند...

تا تضمینی برای ماندگار اثر خیر آنها باشد و باید یادآوری کرد که جریان بالنده‏ی وقف، تنها منحصر به روضه خوانی و اطعام نیست و می‏توان مواردی همچون ایجاد بیمارستانها و مراکز آموزشی و یتیم خانه‏ها، ساختن پلها و ترمیم راهها، تشویق مبتکران و مخترعان و... را زیر عنوان وقف گنجاند(24).
 

پی نوشت:

1- «این معبد زیبا در «آکروپولیس» آتن قرار گرفته و یکی از معابد عمده‏ای بوده که برای الهه‏ی آتنا در یونان باستان ساخته شده است، گفته می‏شود که این بنا در 438 ق. م تکمیل گردید و تا قرن پنجم بعد از میلاد سالم بوده است».
2- معبد بلند آوازه‏ای برای آپولون خدای روشنایی و هنر در کورنیت یونان در حدود 540 ق. م ساخته شده است.
3- این بنای با شکوه که در رم می‏باشد به سال 27 ق. م ساخته شده است.
برگرفته از دایرة المعارف مهردار مهرین ج 7 صص 95 و 96.
4- معبد چغازنبیل: در خوزستان (از پرستش گاه‏های ایلامیان)، 1250 پیش از میلاد.
5- معبد آناهیتا (مساوی ناهید) در استخر فارس قرار داشت و در زمان ساسانیان از رونقی برخوردار بود.
6- این مسجد در دمشق سوریه واقع شده و 430 پا درازا و 145 پا پهنا دارد این مسجد در گذشته کلیسا بوده و اینک برج آن، هنوز بر جای است. این بنا در پایان سده‏ی نخست هجری به دستور ولید بن عبدالملک خلیفه‏ی اموی ساخته شد. مسجد عمر در بیت المقدس به سال 691 میلادی بنا شده و ارتفاع گنبد آن 980 پا است.
7- مسجد ازهر و مسجد حسن در قاهره‏ی مصر.
8- مسجد ایاصوفیه: در ترکیه (استامبول) 532 تا 537 میلادی.
9- مسجد جمعه در اصفهان، زیر بنای آن، همان کوشک نظام الملک بوده که نشانه‏هایی از ستون‏های آتشکده‏ی زرتشتیان در آن پدیدار است (ص 78 آثار ایران)، جامع مسجد، در هندوستان: بزرگترین مسجد جهان، بین سنوات 1442 و 1458 میلادی به دستور شاه جهان ساخته شده است. این مسجد که در دهلی قدیم قرار گرفته، دارای 100 یارد مربع مساحت است. (ص 207 دایرة المعارف مهرداد مهرین ج / 1) مسجد شاه (مساوی امام) در اصفهان از زیباترین مساجد دنیاست که در زمان شاه عباس بزرگ ساخته شده (قرن پانزدهم میلادی) (ص 206 مأخذ بالا).
10- مسجد قرطبه، در اندلس (سال 1237 میلادی).
11- برای نمونه مسجد شاه (مساوی هفتاد و دو تن) در مشهد و مسجد کبود در تبریز.
12- ساختمان این کلیسا به سال 1163 میلادی آغاز گردید، در محل آن قبلا یک معبد رومی بوده، که نخست آن را ویران و سپس کلیسای جامع نتردام را بر جای آن ساختند. (ص ج / 1 دایرة المعارف مهرین).
13- این کلیسا، در «ونیز ایتالیا» بین سال‏های 1063 و 1067 میلادی ساخته شده و یکی از بهترین نمونه‏های ساختمان‏های بیزانس است.
14- این کلیسا که بزرگ‏ترین کلیسای دنیاست در داخل شهر واتیکان قرار گرفته، دارای 694 پا طول و 375 پا عرض و 163000 پای، مربع مساحت است (ص 219 دایرة المعارف مهرین).
15- از کلیساهای بزرگ جهان است که دارای گنبد شگفت انگیزی است.
16- کلیسایی عظیم است در لندن.
17- میکل آنژ، به مدت چهار سال،برای نقاشی این نمازخانه مجبور بود که روی داربست چوبی دراز بکشد درحالی که رنگ‏ها روی صورتش می‏ریخت (1058 میلادی) این نقاش بلند پایه ایتالیایی در 1500 میلادی در فلورانس اقدام به آفرینش آخرین اثر زیبای خود (عذرا و قدیسه حنا) کرد که مورد شگفتی و تحسین مردم فلورانس واقع شد. (صص 290 و 281، زنان و مردان نامدار جهان).
18- ر. ک. شماره‏ی 7 پی نوشت‏ها.
19- تاریخ اجتماعی راوندی ج 4 بخش دوم صفحه 758 و فرهنگ ایران زمین ج 18 ص 8.
20- «از اماکن مشابه ربع رشیدی که هم زمان با آن احداث شده بناهای خیری بود که به نام شنب (مساوی گنبد) غازان در تبریز بوسیله‏ی غازان خان بنا شده بود (704 - 694 ه.) غازان خان در سه فرسنگی جنوب غربی تبریز آن زمان مقبره‏ای برای خود احداث کرد که به نام شنب غازان، معروف بود». (صص 46 و 100 بررسی روش اداری و آموزشی ربع رشیدی / مهدی بروشکی).
21- امیر الشعراء معزی گوینده توانای سده‏ی پنجم در سروده‏ی «دیار یار» می‏گوید:
ای ساربان منزل مکن جز در دیار یار
من تا یک زمان زاری کنم بر ربع و اطلال و دمن‏
ربع از دلم پر خون کنم خاک دمن گلگون کنم
اطلال را جیحون کنم از آب چشم خویشتن...
(بر گرفته از گنج سخن ج 1، ص 291).
22- در سنگ نبشه کهن این مدرسه‏ی عالی که بتازگی به کوشش آستان قدس رضوی باز سازی شده است، آمده:
به عهد شاه سلیمان، شهنشه دوران که زنگ کفر از مرآت کاینات زدود!
... سپهر عز و شرف، میرزا ابو صالح محیط مکرمت و علم و فضل و بخشش وجود بنای مدرسه‏ای، خالصا لوجه الله ز بره طالب علم وعمل، تمام نمود...
به سعی مصدر خیرات میرزا صدرا تمام گشت به وقت و به ساعت مسعود.
... بگفت هاتفی از بهر سال تاریخش «از این رفیع بنا، شأن آسمان افزود»
(1081 هجری قمری)
(مطلع الشمس ص 542).
23- (سنگ آب). «این سنگاب از جهت قدمت مورد اهمیت است زیرا تقدیمی خوارزم شاه است و نام ابو الفتح سلطان محمد خوارزم شاه، بر روی آن نقش شده، به تاریخ شعبان 597 هجری، دارای نقش و نوشته‏ی برجسته بوده، که پیش از این در رواق ورودی کفش کن صحن کهنه (انقلاب) بوده است و به همین جهت به آن راه روی سقاخانه می‏گفتند.» بر گرفته از «راهنمای مشهد» غلام رضا ریاضی ص 122.
24- ر. ک: «چشمه سار» صص 59 و 60، از انتشارات سازمان اوقاف، تیرماه 1376.
 

منبع:
میراث جاویدان

نویسنده: محمد تقی سالک بیرجندی.
*این مقاله در تاریخ1402/3/18 بروز رسانی شده است.


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
خیابانی: آقای بیرانوند! من بخواهم از نام بردن تو معروف بشوم؟ خاک بر سر من!
play_arrow
خیابانی: آقای بیرانوند! من بخواهم از نام بردن تو معروف بشوم؟ خاک بر سر من!
توضیحات وزیر رفاه در خصوص عدم پرداخت یارانه
play_arrow
توضیحات وزیر رفاه در خصوص عدم پرداخت یارانه
حمله پهپادی حزب‌ الله به ساختمانی در نهاریا
play_arrow
حمله پهپادی حزب‌ الله به ساختمانی در نهاریا
مراسم تشییع شهید امنیت وحید اکبریان در گرگان
play_arrow
مراسم تشییع شهید امنیت وحید اکبریان در گرگان
به رگبار بستن اتوبوس توسط اشرار در محور زاهدان به چابهار
play_arrow
به رگبار بستن اتوبوس توسط اشرار در محور زاهدان به چابهار
دبیرکل حزب‌الله: هزینۀ حمله به بیروت هدف قراردادن تل‌آویو است
play_arrow
دبیرکل حزب‌الله: هزینۀ حمله به بیروت هدف قراردادن تل‌آویو است
گروسی: فردو جای خطرناکی نیست
play_arrow
گروسی: فردو جای خطرناکی نیست
گروسی: گفتگوها با ایران بسیار سازنده بود و باید ادامه پیدا کند
play_arrow
گروسی: گفتگوها با ایران بسیار سازنده بود و باید ادامه پیدا کند
گروسی: در پارچین و طالقان سایت‌های هسته‌ای نیست
play_arrow
گروسی: در پارچین و طالقان سایت‌های هسته‌ای نیست
گروسی: ایران توقف افزایش ذخایر ۶۰ درصد را پذیرفته است
play_arrow
گروسی: ایران توقف افزایش ذخایر ۶۰ درصد را پذیرفته است
سورپرایز سردار آزمون برای تولد امیر قلعه‌نویی
play_arrow
سورپرایز سردار آزمون برای تولد امیر قلعه‌نویی
رهبر انقلاب: حوزه‌ علمیه باید در مورد نحوه حکمرانی و پدیده‌های جدید نظر بدهد
play_arrow
رهبر انقلاب: حوزه‌ علمیه باید در مورد نحوه حکمرانی و پدیده‌های جدید نظر بدهد
حملات خمپاره‌ای سرایاالقدس علیه مواضع دشمن در جبالیا
play_arrow
حملات خمپاره‌ای سرایاالقدس علیه مواضع دشمن در جبالیا
کنایه علی لاریجانی به حملات تهدیدآمیز صهیونیست‌ها
play_arrow
کنایه علی لاریجانی به حملات تهدیدآمیز صهیونیست‌ها