تا این جانشین او، در زمین، خدا گونه برآید و آزادانه ببالد و در پرتو اندیشههای تازه که مایه نخست آن را، از سرشت پاک خدایی خود، گرفته است، تازههایی از نمودهای برجسته در پهنهی زمین پدید آورد .
تا، بیش از آنچه نیازمندی سازندهی خود را برآورده میکند، آیندگان را نیز به کار آید و دیدار آن، چشمها را بنوازد و دلها را شاد کند و شگفتی دیگران را برانگیزد و دیدار کنندگان را به سوی خویش فراخواند.
چنین بود که از دور دست تاریخ، پیش از آن که نگارش خط پدید آید نگارگری و دیوار نگاری، مردم را به سوی خویش کشیده است و شکوه ساختههای بنیادین گذشتگان، بینندگان را شگفت زدهی خود کرده است.
آن روزها که اهرام مصر بر افراشته می شد و پرستش گاههای یونان و ایران، چون: پانتؤن (1)، آپولون(2)، پانئون (3)، چغازنبیل(4)و آناهیتا (ناهید(5)) پدید میآمدند و پایههای کاخهای کوه آسای آپادانا، پاسارگاد و شوش پی ریزی میشدند،
بیگمان، سازندگان آن به جز آنچه، تنها، در زندگی خود، از شکوه آن بهره ببرند، اندیشهی دیگری نیز در درون آنان بوده و آن کششی خدایی بوده است که نهانخانهی دلشان را پر داشته و پیوسته از این نیرو، توان میگرفتهاند و بدان شاد بودهاند
و از آن برای زندگی و مرگ خویش بهره میگرفتهاند. و نیز اگر پرستشگاههای فراز پایه و عبادتگاههای بلند مرتبه و مساجد شکوهمند در سراسر جهان پدید آمدهاند همه در پرتور نیروی سازندگی و اندیشهی خدا جوی انسانها، سر بر افراشتهاند و خویش را در چشم روزگاران فرا نمودهاند.
اگر پژوهندهی دل آگاه بخواهد چگونگی این گستردگی جهانی و راز ماندگاری آن را بیابد، چارهای نخواهد داشت که نخستین ره آموز و فراخوان سازندگان را، کشش درونی آنان بداند که پایهای ایزدی دارد و مایهای جاودانی و سپس از خواسته ی نهادین وی برای پایداری جان و روان خویش، به یاد آورد که چون میدیدند،
تن آنان که کالبدی خاکی و از میان رفتنی است و نمیپاید، میکوشیدند باد و نام و آوازهی خود را به گونهای پایدار کنند تا آیندگان بدانند که در دوردستها چنین توانمندان نام آور و بلند پایگان پر آوازهیی بودهاند که تارکشان از سرافرازی بر آسمان میسود و گامهاشان خاک را بها میداد و آفتاب از سرزمینشان بر میآمد و در دور جای آن فرو میرفت.
اما پژوهشگر تیزبین، چون از دور دست گسترهی خاک، گام در سرزمینهای اسلامی مینهد و از هزارههای نخستین تاریخ، به پانزده سدهی پیش، میرسد و چشم به خورشید جهانتاب آیین پاک اسلام میگشاید، میبیند که دیگر تاب دیدن پدیدههای رنگ آمیز گذشته را ندارد و میباید
با نگاهی دیگر به پدیدههای ماندگار بنگرد، چون آنچه از باستان، از این دست، بر پای مانده است، نهادی دیگر دارند و در گردونهی دیگری از تاریخ پیش میروند. ولی در سدههای اسلامی، یکباره، پندار و کردار، دگرگون میشود. در این بهره از زمان سخن از چیزی دیگر و گفتگو از خواستهای دیگر است که به گفتهی عنصری:
فسانه گشت و کهن شد حدیث اسکندر
سخن نو آر که نو را حلاوتی است دگر
در این جا، سخن از من و نام و کام نیست، دیگر، جاودانه شدن را در «برای خودسازی» نمیبینند بلکه آن را در «خودسازی» میجویند، «من» ها «ما» شدهاند و قطرهها دریا، و فراتر از اینها، خدایان،خدای یکتای گشته و معابد، مسجد و مدرسه شدهاند.
از این پس همه در این اندیشهاند که اگر گامی بر میدارند و اگر نامی میجویند و اگر ساختمانی میسازند، تنها برای او و به سوی او باشد و جز وی را نپرستند و جز به یاد او دم بر نیاورند، و جز برای او ساختهای نسازند.
آنگاه است که مسجد النبی در مدینه، مسجد الحرام در مکه، مسجد الاقصی در بیت المقدس، مسجد اموی (6) در دمشق و مساجد نامبردار مصر(7)، سودان، عثمانی (ترکیه (8))، ایران و هندوستان (9)
و کشورهای آسیای میانه و جنوب شرقی آسیا و تا دور دستهای جهان، هر آن جا که اسلام، به خواست خدا و پشتکار مسلمین پیش رفت. همه جا، بی گمان، کهنترین، استوارترین، چشم نوازترین و شگفت آورترین ساختههای ماندگار را در نمود فراز پایهی مسجد، به چشم میتوان دید.
امروز در کدام کشور اسلامی است که چون جهانگردان بدان در آیند، نخست به دیدار مساجد و زیارتگاهها روی نیاورند و سخت شیفتهی هنر اسلامی و سازههای دینی شرقی نگردند.
در خور یادآوری است که این نمودهای برجستهی آیینی، تنها در سرزمین اسلامی، محدود نمانده بلکه در سرزمینهایی که پیش از این در زیر فرمان مسلمین بوده - چون هندوستان و اسپانیا (10)- بر جای ماندهاند وامروز دولتهای این کشورها از ارزش آن آگاهند و از آن به گونهی یک سازهی باستانی، نگهداری میکنند و جهانگردان را برای دیدار آن بر میانگیزند.
شگفتا از این همه هنر آفرینی و زیباسازی و آراستگی که از نیروی ایمان و کشش خدایی، در همهی روزگار، از دل و جان بندگان شایسته و پاکنهاد خداوند سرچشمه گرفته و مایهی شگفتی و گاه دلتنگی و خود کم بینی غربیان گشته است؛
تا بدان جا که پیوسته در پی دست یافتن به نمودی از هنرهای بی مانند آن بودهاند. حتی به کاشیای شکسته و خردهای از گچ نبشتهی مسجد یا آرامگاهی، دل خوش کردهاند! آنان پیوسته در پی آنند که به هر راه و هر گونهای که باشد،
از دریای هنر ایرانی - اسلامی، آشامهای بردارند و کام تشنهی خود را بدان سیراب نمایند! چنین بوده و هست که اروپا و غرب، چون از خواب قرون وسطی بیدار شد و خویش را در برابر، شرق از هر جهت کوچک و بی مایه دید، در اندیشهی دست یافتن بر همهی ثروت و هنر و سرزمینهای زرخیز و هنر آفرین خاورمیانهی اسلامی افتاد
و با بیدادگری و ددمنشی به غارت نمودهای فرهنگی، دینی و تاریخی این گسترهی خدایی پرداخت و بسیاری از پدیدهها، نمودها، ابزارها و ساختههای ارزندهی دیر سال را، چه از دل خاک و چه از خانهی مردم نا آگاه نیازمند - و چه در این روزها از موزهها به دست تبه کاران زر اندوز و کج دستان سیاه اندیش - به چنگ آورد!
آنان نه تنها ابزار، که سنگ نبشتهها، کتابها، طومارها، سندها و وقف نامهها را نیز به گونهای اهریمنانه به غارت بردند، در این میان سود جویان نا آگاه، و آگاهان سود جو، بیشترین نادرستی و پلیدی و دژ آهنگی را داشتهاند که خواسته یا نا خواسته، تیشه بر ریشهی فرهنگ و آیین هستی مینویک مردم این کشورهای باستانی زدهاند،
و در این میانه، مصر و ایران و عراق بیشترین زیان را دیدهاند، که ما در این جا در پی کاوش این نا هنجاریها و پی گیری این بد رفتاری و دستبرد و غارتها نیستیم، که این همه، گشایش سخنی بود تا در زمینهی خواستهی فراخوان، بستری شایسته پدید آید.
در این جا، سخن از «وقف و ایقاف» به میان میآید که چگونه میتواند در ساخت و ساز بناهای مذهبی و میراثهای هنری - فرهنگی، نقش پایهای و ریشه دار داشته باشد یا انگیزهی پایداری آنها شود؟ در این راستا، نخست به ویرانی بسیاری از این نمودارهای مذهبی - هنری مینگریم
که اگرچه برخی از آنها در ویرانگریهای بیدادیان تاریخ در هم کوبیده شدهاند و با گذشت روزگار از دیدهها دور مانده و از یادها رفتهاند، ولی برخی دیگر با نزدیکی به زمان ما باز هم، نیمه ویران رها شدهاند و در شمار آثار باستانی سازمان میراث فرهنگی در آمدهاند
ولی به سبب نداشتن پشتوانهی مادی هم چنان فراموش و رها مانده، باد و باران آنها را در هم میریزد و آفتاب، پیکرشان را میآزارد (11) با نگرشی بر چگونگی ساختار بسیاری از این یادمانها، باید راز ماندگاری و دیر پایی آن ساخت و سازهای سرافراز و شکوهمند را که ریشه در نهاد آیین و دین دارند، تنها در پدیدهی ارزشمند وقف جست و جو کرد.
چنان که گفته شد: وقف برای نگهداری آثار مذهبی و هنری، در بسیاری از کشورهای غیر اسلامی نیز، از دیر زمان وجود داشته و اروپاییان به ویژه ایتالیا و فرانسه و انگلیس، برای ساختن و نگهداری کلیساها، دیرها و صومعه ها، از نهاد وقف بهره جستهاند
و بنیان آن را چه از نظر ساختاری و چه از نظر درآمد زایی و گردش کارها و نیازهای روزانه با درآمد موقوفهها و بنیادهای نیکوکاری، استوار کرده و میکنند و امروز، کلیساهای نتردام (12)، سنت مارک (13)، سنت پیر (14)، فلورانس (15)، سنت پل (16)
و... فرازمندترین و ماندگارترین نشانههای هنری اروپا هستند که به یاری اندیشههای آیینی و پشتوانه درآمدهای وقفی پایدار ماندهاند و جهانگردان را از هر سو به خویش میخوانند. گفتنی است
که آن چه میکلانژ با تحمل رنج چند ساله بر سقف نمازخانه سن سیتین و اتیکان انجام داده و هنری ماندگار و کم مانند فرا روی بینندگان قرار داده است همه به نیروی ایمان و خواست رضای پروردگار و خشنودی مریم مقدس و عیسای مسیح بوده است.
بی گمان تیشهی برندهی میکلانژ بر پیکرهی ستبر ستیغها و قلم سحر آفرین لئونارد اوینچی (17) در تصویر چهرهی بانوی بزرگ و مسیح به صلیب کشیده، جز به کششهای درونی خدا گرایانه، فرود نیامده است.
امروز کدام جهانگرد دل آگاه است که به این سرزمینها درآید و به این کلیساها روی نیارد و از پیکرههای شگفت آور پیکر تراشان و نگارگران هنر آفرین چهره پرداز دینی که در کلیساها و موزهها بر جای است بهره نبرد؟
چون بر ایران قبل از اسلام نگرشی زود گذر داشته باشیم میبینیم که نیاکان بهدین ما در بینش خدا جویانه و ستایش نمادین آتش، از ساختن پرستشگاههای استوار برای پایداری فروزندگی آتش پاک، غافل نماندهاند.
و در جای جای این سرزمین اهوارایی، برای ستایش مزدای توانمند، آتشگاههای فراز پایه و نام برداری چون آتشگاه «برزین مهر» و «شیز» و «آذر گشسب» در کنارههای شهرها و دامنهی کوهستانها، بر افراشتهاند که هر یک نموداری از نیروی ایمان راستین آنان به خدای یکتا و نشانهی فرمان پذیری ایشان از پیامبرشان - اشوزرتشت - بوده است.
اینان در راستای این ساخت و سازها، برای گردش کار و ماندگاری آن، موقوفههایی پر درآمد قرار میدادند یا با بخششهای جوانمردانه و پایدار، از آن به گونهای شایسته، نگهداری میکردند.
چنین است که در گوشه و کنار ایران بر دامنهی کوهها، هنوز به چهار تاقیهای کهن سالی برخورد میکنیم که برخی گذشت دو یا سه هزار سال را تحمل کردهاند، اگرچه
آتشگاههایی که در درون شهرها بودهاند با آمدن آیین رهایی بخش اسلام، از بهره دهی فرو ماندند. بعضی از این آتشکدهها ویران شده یا به مسجد تبدیل شدند. چنان که کلیساهای رومیان در روم شرقی نیز بعد از فتوحات مسلمانان به مسجد تبدیل شدند. چنان که جامع اموی در دمشق (18)و جامع حلب نیز در کشورهای کنارهی مدیترانه، چنین بوده است.
چون به ایران پس از اسلام مینگریم اگر چه تا چندین سده، نشانهای آشکار و پایدار از وقف بر جای نمانده، ولی نشانههایی در نوشتههای سدههای چهارم و پنجم از بخشندگیهای بزرگوارانه و دهشهای جوانمردانهی بزرگان در تاریخها و سرودهها، دیده میشود که نشان میدهد مسجدها، زیارتگاهها، خانقاهها، مدرسهها و نظامیهها از محل در آمد اوقاف و بخشندگیهای مردمی ساخته میشده و به کار خود ادامه میدادهاند.
در سدهی پنجم، توجه شاهان به ساختن خانقاه و خورشخانه و رباط، بیشتر چشمگیر است و به سبب وجود این امکانات، عرفا و صوفیان بالیدند و در رهبری مردم کوشیدند و به سادگی جا به جا شدند و از دیدار و رهنمودهای یکدیگر بهره بردند.
چنین بود که مدارس و نظامیهها در سایهی توجه بزرگمردان و دست اندر کاران، از تواناییهای مادی و معنوی (مینویک) برخوردار شدند و کار وقف و ایقاف بدین هنجار، پیش رفت و کم کم بر شمار و درآمد آن افزوده شد،
بویژه در خراسان و ری و قم و شیراز که به انگیزههای چندی که چون: پایگاه کار گزاران بودن خراسان و وجود آرامگاه پر کشش امام هشتم در مشهد الرضای سناباد توس و نیز در شهرهای یاد شدهی دیگر، آرامگاههای امام زادگانی چند، توجه توانمندان خداجوی و دولتمردان نیک اندیش و بخشندگان دل آگاه را به سوی خود کشید.
و آنها نیز با دهشهای در خور ستایش و بنیاد کردن موقوفههای خاص و عام، هم حریم حرمها را حفظ کردند و هم مردم نیازمند را به نوایی رساندند و هم مدرسهها بر پا کردند.
در این سدهها، موقوفات بیشتر در زمینههای یاد شده بوده و کمتر به سوگواری امام حسین (ع) و اطعام عزاداران پرداخته شده است.
در سدهی هفتم، سرودهای که از کارکرد وقف، با عنوان «کارنامهی اوقاف» نام میبرد در خراسان پدید میآید که گویندهی آن «تاجالدین نسایی» است. وی در ابیاتی میگوید:
«... همه معمور شد بقاع الخیر
نفعها میرسد به وحش و به طیر
کرد معمول باز مدرسهها
در مساجد نمود هندسهها
شد معین وظایف زهاد
گشت رایج مواجب عباد
... در مدارس ائمه بنشستند
در به تحصیل علم در بستند
وقف را رونقی پدید آمد
این در بسته را کلید آمد...»
و در ابیاتی دیگر میافزاید:
«پیش از این خواست خواجه مجدالدین،
تا کند یادگاری اندر دین
در ده خویش ساخت مدرسهای
وز عمارت بکرد هندسهای
مدتی روزگار برد در آن
مبلغی مال خرج کرد بر آن
... طالب علم را طلب فرمود
هر کجا نام زیرکی بشنود
طلبش کرد و استمالت داد
تا مگر مدرسه شود آباد..(19).
در قرن هفتم، موقوفات غازانی خان (شنب غازان) و خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی (ربع رشیدی) به گونهای گسترده در نمودار فرهنگی و نیکوکاری در تبریز پدید آمدند که به انگیزههای چندی در آن سدهها، در شمار برجستهترین و فراگیرترین موقوفات جای دارند، به ویژه که این موقوفات نام شاهان مغولی قرن هفتم را زنده نگه داشته است.
در شنب غازان، (20) به جز گنبد آرامگاه که در سال 702 هجری پایان یافته و دارای ویژگیهای باور نکردنی است بناهای مذهبی چندی نیز ساخته شده بود که در خور توجه بوده است که از آن شمار است: مسجد جامع، مدرسه شافعیه، مدرسه حنیفیه، خانقاه دار السیاده، جهت اقامت سادات، رصد خانه، دار الشفاء، بیت الکتب (کتاب خانه) بیت القانون و...»
این موقوفات دارای وقف نامهای بوده است که متأسفانه، همچون خود شنب از میان رفته است، ولی، وقفنامهی ربع رشیدی، بر جای است اگر چه از ربع آباد و پر از جنب و جوش و شکوه آن، اینک به جز «ربع و اطلال و دمن» چیزی بر جای نیست تا «معزی» بر آن گریه کند(21).
از درآمد هنگفت و چشمگیر موقوفات ربع رشیدی نیمی به فرزندان خواجه رشیدالدین میرسید و نیمی دیگر برای هزینههای جاری ربع رشیدی اختصاص مییافت. ولی آن چه جالب توجه است این است که هزینههایی لا یروبی قنوات، کود، سهم زارعان املاک و تعمیر اماکن و غیره بر سهم اولاد، از برتری و اولویت برخوردار بودهاند.
آنچه در دور اندیشی واقفان در خور بازنگری است، این است که، در بیشتر وقفنامههایی که در آن از ساخت و ساز بنایی، یاد شده، نخستین سفارش واقف، نگهداشت و باز سازی آن ساختمان است و هیچگاه سهمی که باید، به این کار، اختصاص یابد فراموش نشده است.
بدین گونه، اگر چه میتوان گفت، که در آغاز، واقف، تنها، صرفه و غبطه موقوفهاش را در نظر داشته و خواسته است با پایداری اعیانی، عرصهی آن نیز بر جای ماند و بدین روش «منفعت» یا «انتفاعی» از آن پدید آید.
به همراه این پندار شایسته، آن بنا، پاییده و کم کم آراستهتر و پیراستهتر شده است تا اینکه در درازای زمان، یکی از یادمانهای با شکوه و فرازمند کشور یا جهان شده است.
از این شمار است، آرامگاههای امامان بزرگوار شیعه در عراق و ایران و گنبد و بارگاه امامزادگان در سوریه و ایران که از بسیاری شکوه و جلوه، شگفتی هر بینندهای را بر میانگیزد و چشم سر و کشش دل از دیدن آن سیر نمیشود و اروپاییان جهانگرد، آرزوی دیدن آن را در سر میپرورند و به سادگی بدان راه پیدا نمیکنند!
این یادمانهای شکوهمند، آن چنان سر افراز و پیراسته و دلاویزند که جز خامهی آفرینش نمیتواند آن را به توصیف آورد.
بی گمان زبان و بیان این کمترین، در نوشتهای کوتاه، از چگونگی آن همه زیبایی و هنر آفرینی و ظرافت در آینه کاری و کاشی آرایی و کتیبه پردازی و گچبری و مقرنس کاری و جدول بندی و طراحی و آراستگی همه سوی حرمها، بویژه گنبد و ضریح گلدستههاو آیینه کاری رواقهای آرامگاه بی مانند امام هشتم ناتوان و گنگ است!
من چه میتوانم از بازده هنر هزاران هنرمند دلسوخته بگویم که در درازای زمان از محمد غزنوی و سنجر سلجوقی گرفته تا به گوهر شاد آغا و شاهرخ تیموری و شاه عباس صفوی و جز آنها، رسیده تا به اکنون، با دلی پاک و درونی بی آلایش در این بارگاه، سنگ بر سنگ نهادند
و آجر بر آجر چیدند و خرده خرده کاشی در هم نهادند و تکه تکه آینه بر هم بستند و نقطه نقطه حروف و کلمه به هم پیوستند و قطعه قطعه زر و سیم بر چوب و آهن آراستند و کف به کف رواقها را به گونه گونه هنر، پیراستند
و وجب به وجب کف بناها را با اشک چشم شست و شو دادند و غبار رهگذر دل سوختگان آرزومند را سرمهسان به دیدهی تن و جان کشیدند تا از این رهگذار، بهتر بتوانند فر و شکوه و پایگاه «مدفون به ارض توس» را باز یابند و در بزرگداشت او به هر گونه که از آنان ساخته باشد، کوتاهی نکنند.
اگر چه، از هنجار بایستهی سخن دور شدیم، ولی میتوان این یاد آوریها را به گونهای با کارآیی وقف در پایه ریزی ساختههای بشری، پیوسته دانست، چون گفته آمد که بیشتر آنان که جانی پاک و دستی توانا داشتند.
و خواستند کاری در خور انجام دهند، نخست بیرون شد راه را سنجیدهاند و دانستهاند که آثار خیرشان، آنگاه خواهد پایید که پشتوانهای مادی داشته باشد.
از این جاست که به نهاد وقف روی آوردهاند و هم اینان برای ساختن و آراستن و پیراستن بنایی که پیش چشم داشتند به هنرمندان و ساختههای زیبای هنری آنان نیاز داشتهاند وایشان را به سوی خویش خواندهاند و در بزرگداشت آنان کوتاهی نکردهاند.
از این شمارند: قوامالدین شیرازی، استاد زبر دست و مهندس دور اندیش مسجد گوهر شاد و بایسنغر، (پسر هنر دوست و خوشنویس توانمند گوهر شاد آغا و شاهرخ) و محمد رضا امامی خوشنویس و کتیبه نگار نامی سدهی یازدهم و صدها استاد و هنرمند گمنام خدادان پاکدل و کوشا که سالها در این خدایخانه در جوار بارگاه علی الرضا (ع)، با دلی امیدوار و جانی پاک و دستی توانا، کار کردند و هنر آفریدند، به گونهای که امروز در سراسر جهان اسلام، مسجدی بدین زیبایی و ارزش و بها، از هر دیدگاه، بر جای نیست.
بی گمان از آن هنگام که این مسجد ساخته شده و ایوان و گنبد مقصورهی آن پرداخته شده است و کاشی نوشتهی گرداگرد نمای ایوان، به خط نگاری زیبا و استادانه بایسنغر میرزا، نقش پایدار خورده است، هزاران هزار بینندهی دل آگاه و خط شناس، آن را به چشم آفرین و تحسین نگریستهاند
و به روان نویسندهی آن درود فرستادهاند، همچنان که همین بینندگان، نا خود آگاه، به بانی این مسجد بی مانند و استادان زبردست آن، آفرین گفتهاند، آنان که رواق بلند ستایش بر انگیز دار السیادة را در کنار بارگاه امام هشتم بر افراشتهاند.
رواقی که چشم و چراغ همهی ساختمانهایی حریم حرم رضوی است. گستردگی این تاق و ایوان چنان است که بدون کاردانی استاد توانایی چون قوام الدین، پوشش آن در توان هیچ کس نبود.
این مهندس هنر آفرین با افزودن ایوانهای چهار سو و پوشیدن آنها و بر آوردن سقفهای گوشهای بر روی این پوششهاو افزودن تاق بر تاق و پوشیدن آنها، هم بر بلندی گنبد افزوده و هم پوشش گنبد پر دامنه و گرد میانی را آسان کرده است، پایگاه هنری این استاد آن چنان بلند بوده است که میتوان گفت پس از آنان کسی به آن جایگاه نرسیده است.
این همه گنبد و ایوان و رواق و چلچراغ و درهای منبت کاری و زرین و سیمین با گچبریها و دیوار نبشتهها و آینه کاریها و مرمر گذاریها و... که هیچ شماری نمیتواند بهای مادی آن را برساند.
بیگمان پس از یاری جستن از نیروی مینویک (معنوی) همهی کوشندگان و سازندگان، نیاز به پشتوانهای استوار و بودجهای هنگفت دارد که میتوان آن را در وقف و ایثار و بخششهای جوان مردانهی واقفان نیکوکار و بنلد نظری یافت.
که چون گوهرشاد آغا آن بانوی بزرگ تیموری، پس از ساختن این مسجد گران پایه و هزینه کردن ثروتی بی اندازه از مال پاک و ویژهی خود - در درازای ده سال (از 811 تا 821 ه) روستاهایی بزرگ و دکانهایی چند - در بازارچهی کناری آن - و خانها و آسیابها و باغ و زمینهای پر درآمدی بر آن، وقف کند تا بهره دهی سالانهی آن، پیوسته پشتیبان این خدایخانهی آسمان مقدار باشد.
، بدین اندیشه بوده است که به دستور او در متن وقف نامهی مورخ به سال 829 هجری، آمده است: «... و عشر دیگر جهت کارکنان و ضابطان و عمال و معمار بقاع مذکوره [قرار دادم] که نظام رتق و فتق و نسق بیوتات و معموری بقاع مذکوره و اوقاف آن به سعی ایشان وابسته و مقرر است...
در خور یادآوری است که کشش این مسجد پرشگون، در سه سده پس از ساخته شدن گروهی از پاکدلان روستای «پوز مهران» نیشابور را بر آن داشت که همهی دارایی خود را یکباره وقف آن کنند، اینان سی و چهار تن بودند.
که در وقفنامهشان - به تاریخ 1111 هجری - آوردهاند: «وقف مؤبد و حبس مخلد، بر فروش [فرشها] و روشنایی مسجد جامع کبیر مشهد مقدس معلی، اعنی آستان واجب التعظیم و آسمان جلالت و تکریم، صانها الله تعالی عن الآفات و البلیات، نمودند، جماعت مفصلهی ذیل، همگی و تمامی املاک و اراضی و باغات و توتستان و محوطات که در قریه پوژ مهران، من اعمال نیشابور است...»
به دنبال اینان، در سال 1116 هجری، توانمندی نیکوکار، وقفی بر مسجد یاد شده انجام میدهد و یاد آور میشود که: «تتمه را در مصارف مسجد جامع مزبور از روشنایی و بوریا و تعمیرات به هر نحو که رأی متولی شرعی اقتضا نماید، [به کار گیرند]...» (محمد رضا تاجر).
نیکمردی دیگر در سال 1140 هجری، موقوفهای برای این خدایخانهی شکوهمند، بنیاد مینهد و در وقف نامهاش میآورد:
«... باقی که بماند به دستور حاصل سایر موقوفات به نحوی که متولی شرعی مناسب داند صرف روشنایی و بوریا و سایر سرکار مسجد جامع مشهد معلی نماید...» (خواجه محمد اکبر)
به جز بر شمردههای بالا، تا پایان سدهی چهاردهم، دوازده موقوفهی دیگر بر مسجد گوهر شاد، بنیاد شده است که درآمد هر یک، بخشی از نیازهای گوناگون آن را برآورده میکند. آخرین وقفی که برای آن ایجاد شده، از حاج سید سعید طباطبایی به تاریخ 1332 هجری خورشیدی است،
یکی از رقبات آن، وقف پنج هزار جلد کتاب است که بنیاد کتابخانهی مسجد گوهر شاد، بر آن نهاده شد و انگیزهی پی ریزی کتابخانهی گسترده و بهره رسان بزرگی شده که به کوشش اداره کل اوقاف خراسان و همکاری آستان قدس رضوی بنا شده است و میتواند یکی از نشانههای آشکار وقف در خدمت فرهنگ و اجتماع به شمار آید.
همزمان با گوهر شاد آغا، یکی از زنان بزرگزاده و وابسته به وی، پری زاد خانم، در نزدیک مسجد گوهر شاد، پیوسته به ساختمانهای حرم رضوی، مدرسهای بنیاد مینهد که اینک یکی از یادگارهای کهن بر جای مانده از سدهی نهم است.
این بانو برای نگهداشت این مدرسه و دیگر نیازهای آن، موقوفاتی گسترده بنیاد میگذارد که متأسفانه با گذشت روزگار، چند روستای آن از میان رفته یا در ملکیت دیگران در آمده است! در وقفنامهی وی مورخ به سال 823 هجری آمده است:
«... آن چه اضافه آید، صرف و خرج پنج طاق دکاکین و مدرسه نماید، مثل بنای اصلی که به قدر جای خشتی بایر نماند...»
یاد آوری میکنیم که چنان که دیده شد، واقفان به پایداری ساختمانهای ایجاد شدهی موقوفهشان، توجه خاصی داشتهاند و نگهداشت و بازسازی، گاه نوسازی آن را فراموش نمیکردهاند و پیوسته به متولیان آیندهی موقوفه سفارش این مهم را میکردهاند و بخشی از درآمد موقوفه را برای این خواسته، ویژه میکردهاند.
اگر میبینیم در مشهد، مجموعهی ساختمانهای حرم امام هشتم، چشم نوازترین ساختههای بشری در همهی جهان شده، بی گمان با پشتوانهی وقف و بخششهای نیکوکاران بوده که به کوشش بزرگمردان بلند اندیش و هنرمندی استادان زبر دست، چنین فرازمند و پر شکوه، پهنهی خاک را آراسته است.
در کنار و نزدیک بارگاه امام رضا (ع) مدرسههای بلند آوازهای چون: مدرسهی میرزا جعفر، مدرسه نواب و مدرسهی عباسقلی خان، پس از چهار صد سال هنوز قامتی بر افراشته و نامی پر آوازه دارند
و آگاهان تاریخ و دوست داران یادمانهای باستانی، چون به مشهد توس میآیند در این اندیشهاند که این مدارس کهنسال را ببینند و نشانههای ارزندهی ماندگار آن را بیابند.
سازندگان و واقفان هر یک از بناهای یاد شده برای پا بر جا ماندن آن بناها موقوفههایی را در نظر گرفتهاند. چنانکه، شادروان میرزا جعفر مشهدی، در وقفنامه مدرسهاش، به تاریخ 1079 هجری آورده است:
«... همگی و تمامی مستغلات و طاحونه و خان، مفصلهی ذیل را بر این موجب بر وجود مصالح مدرسه جدیده... و طالب علمان و سکنهی آن [وقف نمودم] که وجه اجارهی آن بعد از یک ده یک متولی شرعی و تعمیرات ضروریهی شرعیهی مستغلات و طاحونه و خان و غیره، صرف تعمیر مدرسه نموده -اگر محتاج به تعمیر باشد - و بعد از آن بر طالب علمان و سکنهی آن بالسویه، ماه به ماه، قسمت نمایند، تا به رفاه حال و فراغ بال به تحصیل علوم دینیه اشتغال نمایند...»
عباسقلی خان شاملو نیز، در وقفنامهی مدرسهی خویش به سال 1078 هجری آورده است: «... و به جهت تعمیرات ضروریهی مدرسهی مزبور، که موجب دوام و بقای آن تواند بود و مدد معاش جماعت طلبه و صلحایی که در آن مکان شریف، سکنی داشته باشند.
بعضی از املاک مرغوبهی دایره را که بالفعل در تحت تصرف مالکانهی خود داشت بر مدرسهی مزبوره... وقف ابدی گردانید...» و با همین اندیشهی بزرگوارانه، مدرسهی نواب به دست، ابو صالح رضوی، در سال 1081 ه. ساخته شده که نامبرده موقوفات بسیاری بر آن قرار داده است(22).
برای کارآیی وقف از گونهای دیگر، میبینیم که در وقفنامهی فراگیر نادر شاه افشار، مورخ 1145 هجری، آمده: «... وقف صحیح شرعی نمودند بر مصارف یک باب سقاخانه [سقاخانه] مبارکهی جدیده - که حوض مرمر مثمن ان را بعد از فتح دار السلطنهی هرات، صانها الله تعالی عن الآفات - نواب فلک جناب عظمت ایاب معظم الیه، بعنوان هدیه از آن دیار به دربار عرش مدار سلطان کشور ارتضا و مهر سپهر اجتبی... ابوالحسن علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیة و الثناء، آورده، در میان برکهی صحن مقدس نصب فرمودند که از آب «طرق» شاداب و کام جان متعطشان طواف آن روضه عرض مثال از آن سیراب گردد...»
برخی از واقفان دور اندیش، بر جای ماندن ساختمانهای وقفی را بر هزینه کردهای دیگر برتری میدادند، چنانکه شادروان الله وردی خان، در وقفنامهای که به تاریخ 996 هجری برای موقوفات فراگیر و ارزندهی خود نوشته، آورده است که: «... و مخارج خرابی مزارع موقوفه، کاروانسرا و دکاکین متصله به آن، مقدم بر رسانیدن منافع به موقوف علیهم میباشد.»
حاج میرزا اسماعیل شال فروش نیز در وقفنامهی مورخ ربیع الثانی 1283 هجری موقوفهی خود، یاد آور شده است که: «... و خرج تعمیرات [منزل وقفی] مقدم است بر تعزیه داری...»
در وقفنامهی موقوفهی عماد الملکی تبس مورخ 1300 هجری، چنین آمده است:
«... همه ساله بعد از وضع مخارج دهقانی لازمهی املاکات... و صاحب نسقی و تعمیر و مرمت و اصلاح جمیع اعیان موقوفات، سیما، عمارات و باغ بزرگ طبس و عمارات ارض اقدس و باغ مشهد و غیرها و تنقیهی قنوات موقوفات و شاداب داشتن و لوازم باغبانی و آبادانی و دهقانی، که بقای بنیان و اعیان موقوفات است، اقدم به هر مصرفی میباشد...»
چنین است که مسجد شاه (مساوی امام) و مسجد شیخ لطف الله اصفهان، هنوز، پس از چهار صد سال در نهایت استواری و زیبایی، چون نگینهای درخشنده در انگشتری یادمانهای اسلامی ما، خویش را مینمایاند
و جویندگان نگینهای جاودانه را به خود میخواند و چون این هنر شناسان، به شیراز دل نواز روی میآورند، با همان شوق و اشتیاقی که از ویرانههای کاخهای هخامنشینان در آپادانا و پاسارگاد و نقش رستم دیدار میکنند، از زیباییهای جانبخش آرامگاههای امامزادگان شیراز (شاه چراغ) شاد میشوند و از دلگشایی و استواری مسجد وکیل به شگفت میآیند.
در پایان بایسته مینماید از بخش دیگر از آثار هنری وابسته به نهاد وقف یاد کنیم که از گونهای دیگرند و ابزاری کار گشا و ارزندهاند که از نهاد وقف بر آمده یا فراهم آمده از دهشهای بی دریغانهی مردم پاکدل است که در ساختههای وقفی کاربرد داشته است.
این ابزار، که اکنون برخی از آنها، موزههای بیگانه و آشنا را آراسته است، اگر دری منبت کاری شده و به سیم و زر اندودهی گرانبهایی است، روزگاری بر درگاه ایوان بارگاه امام یا امام زادهای جای داشته است
و اگر چلچراغ و قندیلی سیمین یا برنجین ارزندهایاند، که چشم هر بینندهای را در موزهها به خود فرا میخواند، زمانی بر گنبد آرامگاه امام زادهای آویز بودهاند و شبانگاهان پرتو مهر آمیز خود را بر در و دیوار حریم حرمی میافشاندهاند. و اگر لاله و شمعدان پر بهای دیر سالی است که غرفهی موزهای را دیدنی کرده، بی گمان شبهایی بر صندوق تربت امام یا امام زادهای، هستی خود را چون شمع سوزاندهاند و در آن تنگنای ضریح، رؤیای حقیقت و شوق، پدید آوردهاند.
امروز، چون به موزهی پر بار و دیدنی آستان قدس رضوی، گام مینهیم، در همان آغاز، سنگاب خوارزمشاهی را میبینیم که بازدید کنندگان را به خویش فرا میخواند و با پرس و جو از راهنما در مییابیم که این سنگاب بزرگ و ارزشمند در پایان سدهی ششم به وسیلهی سلطان محمد خوارزمشاه به آستانهی بلند پایهی امام رضا (ع) پیشکش شده است (23).
در هر سوی این موزه، در هر طبقه و غرفه، نشانههای این آثار هنری و ابزار وقفی را میتوان یافت، از فرشهای گلابتون باف ابریشمین صفوی گرفته تا پردهها و روکشهای دست دوز حریر و اطلس دورهی پهلوی و سدها ابزار گرانبهای دیر سال دیگر. و در پایان، گنجینهی قرآنهای دستنویس ارزشمند خوش طرح و خط دیر سال منسوب به برخی از امامان را میتوان دید که همگی وقف آستان حضرت شدهاند. دریغ، که شناساندن هر یک، از دیدگاه هنری و ارزشهای مادی و معنوی، فراتر از توان کشش این نوشته است.
چه بسیارندت از این «زیبارویان عالم معنی» در موزههای دیگر و کتابخانههای سراسر جهان و خانههای دانش و کتاب! که چون شناسنامهی آنها را بررسی میکنیم در مییابیم که، همه با نهاد وقف، شناسایی کهن دارند و گونهای از آن بر آمدهاند.
شماری دیگر از بر جای ماندههای ارزشمند وقفی یا به گونهای پیوسته به آن، کتابهای گرانبهایی هستند که با خطی خوش نوشته شدهاند و از دیدگاه برجستگی جلد و طرح و جدول بندی و تذهیب و آراستگیهای دیگر، پدیدههای شگرف و شگفت انگیز بی ماننداند که خود، بررسی جداگانای را میجوید.
همچنین، رحلها، قلمدانها، دواتها، و بسیاری دیگر از ابزار نگارگری و نوشتاری و کنده کاری و... در این شمارند و همه با پدیدهی وقف، پیوسته و خویشاونداند.
این نوشته را با سخنی از جناب حجة الاسلام و المسلمین جناب آقای نظام زاده به پایان میآوریمکه گفتهاند:... توصیه میشود که مردم خیر، احداث مساجد یا احداث مدارس و درمانگاهها و بیمارستانها را در قالب وقف انجام دهند...
تا تضمینی برای ماندگار اثر خیر آنها باشد و باید یادآوری کرد که جریان بالندهی وقف، تنها منحصر به روضه خوانی و اطعام نیست و میتوان مواردی همچون ایجاد بیمارستانها و مراکز آموزشی و یتیم خانهها، ساختن پلها و ترمیم راهها، تشویق مبتکران و مخترعان و... را زیر عنوان وقف گنجاند(24).
پی نوشت:
1- «این معبد زیبا در «آکروپولیس» آتن قرار گرفته و یکی از معابد عمدهای بوده که برای الههی آتنا در یونان باستان ساخته شده است، گفته میشود که این بنا در 438 ق. م تکمیل گردید و تا قرن پنجم بعد از میلاد سالم بوده است».
2- معبد بلند آوازهای برای آپولون خدای روشنایی و هنر در کورنیت یونان در حدود 540 ق. م ساخته شده است.
3- این بنای با شکوه که در رم میباشد به سال 27 ق. م ساخته شده است.
برگرفته از دایرة المعارف مهردار مهرین ج 7 صص 95 و 96.
4- معبد چغازنبیل: در خوزستان (از پرستش گاههای ایلامیان)، 1250 پیش از میلاد.
5- معبد آناهیتا (مساوی ناهید) در استخر فارس قرار داشت و در زمان ساسانیان از رونقی برخوردار بود.
6- این مسجد در دمشق سوریه واقع شده و 430 پا درازا و 145 پا پهنا دارد این مسجد در گذشته کلیسا بوده و اینک برج آن، هنوز بر جای است. این بنا در پایان سدهی نخست هجری به دستور ولید بن عبدالملک خلیفهی اموی ساخته شد. مسجد عمر در بیت المقدس به سال 691 میلادی بنا شده و ارتفاع گنبد آن 980 پا است.
7- مسجد ازهر و مسجد حسن در قاهرهی مصر.
8- مسجد ایاصوفیه: در ترکیه (استامبول) 532 تا 537 میلادی.
9- مسجد جمعه در اصفهان، زیر بنای آن، همان کوشک نظام الملک بوده که نشانههایی از ستونهای آتشکدهی زرتشتیان در آن پدیدار است (ص 78 آثار ایران)، جامع مسجد، در هندوستان: بزرگترین مسجد جهان، بین سنوات 1442 و 1458 میلادی به دستور شاه جهان ساخته شده است. این مسجد که در دهلی قدیم قرار گرفته، دارای 100 یارد مربع مساحت است. (ص 207 دایرة المعارف مهرداد مهرین ج / 1) مسجد شاه (مساوی امام) در اصفهان از زیباترین مساجد دنیاست که در زمان شاه عباس بزرگ ساخته شده (قرن پانزدهم میلادی) (ص 206 مأخذ بالا).
10- مسجد قرطبه، در اندلس (سال 1237 میلادی).
11- برای نمونه مسجد شاه (مساوی هفتاد و دو تن) در مشهد و مسجد کبود در تبریز.
12- ساختمان این کلیسا به سال 1163 میلادی آغاز گردید، در محل آن قبلا یک معبد رومی بوده، که نخست آن را ویران و سپس کلیسای جامع نتردام را بر جای آن ساختند. (ص ج / 1 دایرة المعارف مهرین).
13- این کلیسا، در «ونیز ایتالیا» بین سالهای 1063 و 1067 میلادی ساخته شده و یکی از بهترین نمونههای ساختمانهای بیزانس است.
14- این کلیسا که بزرگترین کلیسای دنیاست در داخل شهر واتیکان قرار گرفته، دارای 694 پا طول و 375 پا عرض و 163000 پای، مربع مساحت است (ص 219 دایرة المعارف مهرین).
15- از کلیساهای بزرگ جهان است که دارای گنبد شگفت انگیزی است.
16- کلیسایی عظیم است در لندن.
17- میکل آنژ، به مدت چهار سال،برای نقاشی این نمازخانه مجبور بود که روی داربست چوبی دراز بکشد درحالی که رنگها روی صورتش میریخت (1058 میلادی) این نقاش بلند پایه ایتالیایی در 1500 میلادی در فلورانس اقدام به آفرینش آخرین اثر زیبای خود (عذرا و قدیسه حنا) کرد که مورد شگفتی و تحسین مردم فلورانس واقع شد. (صص 290 و 281، زنان و مردان نامدار جهان).
18- ر. ک. شمارهی 7 پی نوشتها.
19- تاریخ اجتماعی راوندی ج 4 بخش دوم صفحه 758 و فرهنگ ایران زمین ج 18 ص 8.
20- «از اماکن مشابه ربع رشیدی که هم زمان با آن احداث شده بناهای خیری بود که به نام شنب (مساوی گنبد) غازان در تبریز بوسیلهی غازان خان بنا شده بود (704 - 694 ه.) غازان خان در سه فرسنگی جنوب غربی تبریز آن زمان مقبرهای برای خود احداث کرد که به نام شنب غازان، معروف بود». (صص 46 و 100 بررسی روش اداری و آموزشی ربع رشیدی / مهدی بروشکی).
21- امیر الشعراء معزی گوینده توانای سدهی پنجم در سرودهی «دیار یار» میگوید:
ای ساربان منزل مکن جز در دیار یار
من تا یک زمان زاری کنم بر ربع و اطلال و دمن
ربع از دلم پر خون کنم خاک دمن گلگون کنم
اطلال را جیحون کنم از آب چشم خویشتن...
(بر گرفته از گنج سخن ج 1، ص 291).
22- در سنگ نبشه کهن این مدرسهی عالی که بتازگی به کوشش آستان قدس رضوی باز سازی شده است، آمده:
به عهد شاه سلیمان، شهنشه دوران که زنگ کفر از مرآت کاینات زدود!
... سپهر عز و شرف، میرزا ابو صالح محیط مکرمت و علم و فضل و بخشش وجود بنای مدرسهای، خالصا لوجه الله ز بره طالب علم وعمل، تمام نمود...
به سعی مصدر خیرات میرزا صدرا تمام گشت به وقت و به ساعت مسعود.
... بگفت هاتفی از بهر سال تاریخش «از این رفیع بنا، شأن آسمان افزود»
(1081 هجری قمری)
(مطلع الشمس ص 542).
23- (سنگ آب). «این سنگاب از جهت قدمت مورد اهمیت است زیرا تقدیمی خوارزم شاه است و نام ابو الفتح سلطان محمد خوارزم شاه، بر روی آن نقش شده، به تاریخ شعبان 597 هجری، دارای نقش و نوشتهی برجسته بوده، که پیش از این در رواق ورودی کفش کن صحن کهنه (انقلاب) بوده است و به همین جهت به آن راه روی سقاخانه میگفتند.» بر گرفته از «راهنمای مشهد» غلام رضا ریاضی ص 122.
24- ر. ک: «چشمه سار» صص 59 و 60، از انتشارات سازمان اوقاف، تیرماه 1376.
میراث جاویدان
نویسنده: محمد تقی سالک بیرجندی.
*این مقاله در تاریخ1402/3/18 بروز رسانی شده است.