ارزيابي شيوه‏هاي سنتي و نوين اداره‏ي موقوفات

با اندکي تأمل در تعداد و قدمت موقوفات در ايران، خواهيم ديد که چگونه اين نهاد سنتي از گذشته‏هاي دور پايگاه مناسبي براي پرورش اخلاق، رسيدگي به ايتام و محرومين، کمک به مؤسسات آموزشي و دانشگاه‏ها، احداث مساجد، کتابخانه‏ها، مدارس، بيمارستان‏ها و درمانگاه‏ها بوده است. و يک اهرم فعال براي تعديل ثروت، ترويج اعمال خير و تشويق مردم براي انفاق و ايجاد حس تعاون بين افراد جامعه است. بدون ترديد تمدن و رشد فرهنگ ديرينه‏ي کشورمان مديون اين نهاد کهن و افراد
سه‌شنبه، 12 آذر 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ارزيابي شيوه‏هاي سنتي و نوين اداره‏ي موقوفات
ارزيابي شيوه‏هاي سنتي و نوين اداره‏ي موقوفات
ارزيابي شيوه‏هاي سنتي و نوين اداره‏ي موقوفات

نويسنده: عبداللطيف مسعودي

مقدمه

با اندکي تأمل در تعداد و قدمت موقوفات در ايران، خواهيم ديد که چگونه اين نهاد سنتي از گذشته‏هاي دور پايگاه مناسبي براي پرورش اخلاق، رسيدگي به ايتام و محرومين، کمک به مؤسسات آموزشي و دانشگاه‏ها، احداث مساجد، کتابخانه‏ها، مدارس، بيمارستان‏ها و درمانگاه‏ها بوده است. و يک اهرم فعال براي تعديل ثروت، ترويج اعمال خير و تشويق مردم براي انفاق و ايجاد حس تعاون بين افراد جامعه است. بدون ترديد تمدن و رشد فرهنگ ديرينه‏ي کشورمان مديون اين نهاد کهن و افراد خير و نيک‏انديش اين سرزمين است.
کشورهاي غربي پس از انقلاب صنعتي با تکيه بر تکنيک‏هاي جديد اداري و اصول مديريت علمي نردبان ترقي را پيموده و به تمدن و توسعه‏ي امروزي رسيده‏اند. براي مقابله با مشکلات متزايد آن دوره علم مديريت در خدمت آنها بوده است، تئوري‏هاي مديريت در بخشهاي مختلف صنعتي، بازرگاني، آموزشي، اجتماعي، فرهنگي، بهداشتي و کليه‏ي امور به کار گرفته شده و به مرور روش‏هاي مديريت از اداره‏ي سنتي به مديريت کلاسيک، نئوکلاسيک، مکتب سيستمي، مديريت اقتضايي، مکتب پست مدرنيسم تغيير يافته است، و با به کارگيري مديريت استراتژيک با ديد آينده‏نگري در تلاش هستند تا همواره خود را با شرايط جديد تطبيق دهند.
رشد و توسعه‏ي وقف هم، بدون ترديد به نوع مديريت آن وابسته است، مديريت موقوفات از روش ساده‏ي سنتي آن ابتدا توسط واقف و پس از فوت او به وسيله‏ي متولي که نام و مشخصات آن در وقفنامه قيد شده است اداره مي‏شود، و چنانچه شخصي براي توليت و اداره‏ي موقوفه تعيين نشده باشد مديريت موقوفه به عهده‏ي سازمان اوقاف و امور خيريه است.
براي اداره‏ي يک موقوفه چند نوع گردش کار اداري و مالي وجود دارد از قبيل: نگهداري و توسعه‏ي اموال وقف، اموال و تحصيل منافع، و به مصرف رساندن عوايد و تحقق نيات واقفان، که از وظايف مديران وقف به شمار مي‏آيد.
اين وظايف که کمتر در مؤسسات ديگر ديده مي‏شود داراي ابعاد و آثار اجتماعي، اقتصادي، مذهبي، سياسي و فرهنگي وسيع در جامعه است، مديريت سنتي وقف و تک‏تک موقوفات نتايج بسيار ساده و جزيي دارد، با به کارگيري روش‏هاي نوين مديريت و برنامه‏ريزي صحيح براي موقوفات نقطه عطفي در اداره‏ي اموال عظيم وقف ايجاد شده و آثار پربرکت آن بيشتر نمايان خواهد شد.

مديريت سنتي موقوفات
آشنايي با وقف

وقف را از نظر حقوقي، ميتوان چنين تعريف کرد: عملي حقوقي است که به موجب آن، شخصي اعم از حقيقي يا حقوقي، عين مالي را از ملکيت خود خارج کرده، از هر گونه نقل و انتقال، اعم از نقل و انتقال‏هاي اداري مانند اقسام معاملات، و نقل و انتقال‏هاي قهري مانند توارث و ساير تصرفات به طور کامل مصون نگاه مي‏دارد و منافع آن در راه‏هاي خداپسندانه و امور خيريه به طور دايم به جريان مي‏اندازد تا افراد محدود و معين و يا نامحدود و غيرمعين به صورت بلاعوض، از آن منافع بهره‏مند شود (1).
وقف در قانون مدني، ماده‏ي 55 چنين تعريف شده است: وقف، عبارت است از اينکه عين مال حبس و منافع آن تسبيل شود.
ابوسعيد احمد بن سلمان در توضيح معني وقف چنين گفته است:
وقف عملي است صالح و باقي، و مصداق روشني است از تعاون و تعاضد، و انفاقي است عاري از منت، و احساني است خالي از اذيت و به دور از تحقير شخصيت ديگران، و تصدقي است دايمي و مستمر و بدون ريا، و وامي است بدون اضطراب و بازپرداخت و تعديل ثروتي است با رضا و رغبت که از طريق آن با کنز اموال و تکاثر و بروز اختلافات طبقاتي فاحش به نحو معقود مبارزه مي‏شود (2).
موقوفات در ايران پديده‏اي است قابل تأمل. اين ثروت عظيم که در اعصار مختلف با فرهنگ، دين، سياست و اوضاع اقتصادي، اجتماعي، آموزشي و بهداشتي کشور ما در ارتباط بوده و رکن مهمي از ارکان زندگي ما را تشکيل مي‏دهد هم اکنون با وجود 92 هزار موقوفه و بيش از 650 هزار رقبه (3) چگونه اداره مي‏شود؟

مديريت وقف‏

املاکي که وقف مي‏شود بايد توسط متولي که از سوي واقف تعيين مي‏شود به نحو احسن نگهداري، و از آن درآمدزايي شود و عوايد آنها جمع‏آوري گردد تا طبق نيات واقف به مصرف برسد. البته در وقف منفعت (4) مانند مدارس، بيمارستان‏ها، حمام‏ها، حسينيه‏ها و مساجد بايد از محل آنها بهره‏برداري شود و چه بسا داراي منافع مالي هم نباشند، وظيفه‏ي متولي تنها نگهداري آنها براي استفاده‏ي عموم يا افراد خاصي است که در وفقنامه به آنها اشاره شده است.
معمولا واقف در وقفنامه نام متولي و متوليان بعدي (يا نحوه‏ي انتخاب آنها) و روش اداره‏ي موقوفه و مصرف عوايد را درج مي‏کند و غالبا توليت موقوفه (تا قبل از فوت او) با خود واقف است.
چنانچه موقوفه به دلايلي فاقد متولي شود، اداره‏ي آن با سازمان اوقاف است (5) سازمان اوقاف موقوفات را توسط کارکنان خود در ادارات و يا با استفاده از افراد معتمد و خير به عنوان امين يا هيأت امنا (6) اداره مي‏کند.
بنابراين املاکي که به وسيله‏ي افراد خير براي امور مختلف وقف مي‏شود تا از اين املاک يا منافع آنها براي زماني طولاني و حتي نسل‏هاي بعدي بهره‏برداري شود، ابتدا توسط واقف (به عنوان متولي) و سپس متوليان بعدي و در صورت فقدان متولي توسط ادارات اوقاف يا هيأت امنا اداره مي‏شود.
وظايف مدير موقوفه که در متن وقفنامه به آن اشاره مي‏شود يا به طور متعارف بايد انجام دهد، عبارت است از:

نگهداري اصل موقوفه‏

1. عمران موقوفه و حفظ و بقاي آن؛
2. نوسازي و در صورت لزوم تجديد بناي آن؛
3. دفاع از حقوق موقوفه و جلوگيري از تجاوز به املاک آن؛
4. ثبت موقوفه در ادارات ثبت املاک.

درآمدزايي املاک موقوفه و وصول عوايد آن‏

1. واگذاري املاک به اجاره به منظور تحصيل منافع؛
2. تنظيم اسناد اجاره و تجديد آنها؛
3. تجديد نظر در مال‏الاجاره و افزايش منطقي آن؛
4. وصول مستمر و به موقع عوايد موقوفه.

اجراي نيت واقف‏

1. هزينه‏ي عوايد باقيمانده (پس از کسر هزينه‏هاي مربوط به نگهداري اصل موقوفه و برداشت حق‏التوليه) برحسب نيت واقف (ضمن مراعات زمان و مکان و تعدد نيات)؛
2. تهيه‏ي اسناد و مدارک قابل قبول براي هزينه‏هاي انجام شده.

انجام امور دفتري موقوفه‏

1. تهيه‏ي صورتحساب متکي به اسناد مالي؛
2. ارسال صورتحساب به ادارات تحقيق جهت اخذ مفاصا حساب؛
3. تهيه‏ي بودجه‏ي فردي موقوفه (بودجه‏ي عملياتي) سال آينده و به تصويب رساندن آن توسط اداره‏ي اوقاف (بودجه‏ي موقوفاتي که اداره‏ي آنها با سازمان است توسط اداره‏ي شهرستان تنظيم و به تصويب اداره‏ي کل استان مي‏رسد) (7).

مشکلات موجود در مديريت سنتي‏

عامل عمده در فرآيند مديريت موقوفات، به کارگيري سرمايه‏هاي موجود، تحصيل منافع و سپس هزينه‏ي آنها براساس مصارف مقرره از سوي واقفان است. گذشته از اينکه هر موقوفه بايد به طور مستقل توسط متولي آن اداره شود، موقوفات فاقد متولي نيز توسط سازمان اوقاف به صورت فردي بايد اداره شود، و جمع آنها ميسر نيست زيرا در صورت جمع آنها بيم اداره برخلاف نظر واقف وجود دارد.
با مراجعه به بيلان‏هاي عوايد و هزينه موقوفات ملاحظه مي‏شود که ارقام آنها هر سال افزايش يافته است، اما اين افزايش با يک تجزيه و تحليل ساده نشان مي‏دهد که در طول سنوات گذشته رشد متعارفي داشته و احتمالا افزايش نرخ تورم فعلي يکسان است!
ايجاد تحول در نحوه‏ي اداره‏ي موقوفات اجتناب‏ناپذير است اما بايد دانست موانع و مشکلاتي (به غير از موضوع ضرورت اداره‏ي فردي آنها) در پيش‏روي برنامه‏ريزان وجود دارد که به برخي از آنها اشاره مي‏شود:

مشکل نقدينگي

گرچه دارايي‏هاي وقفي و اموال موقوفات ثروتي بي‏حد و حصر است اما براي راه‏اندازي آن منابع نقدي وجود ندارد و اگر هست مقيد و متعلق به موقوفات است و بايد برحسب نيات واقفان مصرف شود!

عدم امکان اخذ وام و رهن موقوفه

عليرغم همکاري بانک‏ها و تلاش براي پيدا کردن راه‏هاي مناسب جهت اخذ وام متأسفانه اين مشکل هنوز به قوت خود باقي است.
عدم اطلاع از امکانات موجود و بالقوه‏ي موقوفات به منظور به کارگيري آنها براي احياي وقف
و يکي از عوامل عمده‏ي آن، فرهنگ موجود در اداره‏ي موقوفات است که به صورت فردي و مستقل اداره مي‏شود.

مشکلات منابع انساني

سازمان اوقاف و امور خيريه با اين مشکل روبه‏رو است و امروزه اين مشکل مشترکا در ساير نهادهاي دولتي نيز وجود دارد مانند عدم امکان به کارگيري متخصصان حقوقي، مالي، مهندسي، فني و... عدم پرداخت حق‏الزحمه مشابه مؤسسات خصوصي.

نگاهي به مديريت نوين‏
مروري بر تکامل علم مديريت‏

مديريت، سابقه‏اي به قدمت زندگي اجتماعي انسان دارد، اما آنچه به نام دانش مديريت براي اداره‏ي سازمان‏ها و مؤسسات انتفاعي تکامل پيدا کرد مربوط به اواخر قرن نوزدهم و عمدتا قرن بيستم است.
از زمان تيلور تا امروز کوشش‏هاي زيادي براي تکامل تئوري مديريت در کشورهاي صنعتي، انجام شده است و صدها جلد کتاب قطور و هزاران مقاله پيرامون مديريت و تحقيق در عمليات نوشته شده است مي‏توان خطوط، مفاهيم و گرايش‏هاي کلي مکاتب فکري را استخراج و تدوين کرد.
اين گرايش‏ها در چند مکتب فکري خلاصه مي‏شود:
1. مديريت علمي (مکتب کلاسيک يا سنتي)؛
2. مديريت روابط انساني (مکتب روابط انساني)؛
3. مديريت سيستم‏ها (مکتب مبتني بر تئوري سيستم‏ها) (8).

مکتب کلاسيک يا سنتي

اين مکتب در بحث مربوط به مديريت، همان مکتب «مديريت علمي» است که با نام فردريک وينسلو تيلور آميخته شده است از اين‏رو گاهي آن را مکتب تيلور يا تيلوريسم مي‏نامند (9).
براي پياده کردن اصول مديريت علمي روش‏هايي مانند 1. بررسي و اندازه‏گيري زمان دقيق هر جزء از کار؛ 2. تخصصي کردن کارها در سازمان؛ 3. استاندارد کردن کليه‏ي ابزارها و وسايل کار و تعيين بهترين شيوه‏ي استفاده از آنها؛ 4. تهيه‏ي شرح وظايف هر يک از کارکنان؛ 5. تنظيم سيستم پرداخت حقوق و دستمزد بايد به کار گرفته شود (10).

مکتب روابط انساني

يا مکتب نئوکلاسيک. بنيان‏گذار آن يک استراليايي به نام التون مايو است که تحقيقات او به نام «مطالعات هاتورن» معروف شده است. نتيجه‏ي مطالعات هاتورن شناخت عامل انساني در شرايط کار بود و مهمترين کشف وي روابط و سازمان غيررسمي در مقابل روابط و سازمان رسمي مديريت علمي بود. اين تحقيقات همچنين بر اهميت سيستم کامل ارتباطات بخصوص از پايين به بالا تأکيد کرد (11).

مکتب سيستم‏هاي اجتماعي

بعد از جنگ جهاني دوم پيچيدگي و کثرت مسايل و مشکلات سازمان‏ها و توسعه‏ي روزافزون آنها ايجاب مي‏کرد که مسايل سازمان‏ها به صورت چند بعدي و به عنوان يک مجموعه مطالعه شود و اين مطالعات به پيدايش و تکامل تئوري سيستم‏ها انجاميد که امروزه در همه‏ي زمينه‏ها استفاده مي‏شود و جديدترين تحول در تئوري مديريت به حساب مي‏آيد (12).

عناصر مديريت (وظايف مديريت)

درباره‏ي عناصر مديريت که در برخي از کتب به عنوان وظايف مديريت مورد بحث و بررسي قرار گرفته است نظرات مختلفي ارايه شده است، لوترگيوليک وظايف هفت‏گانه‏اي به اين شرح براي مديريت قايل شده است:
1. برنامه‏ريزي؛ 2. سازماندهي 3. استخدام؛ 4. هدايت؛ 5. هماهنگ کردن؛ 6. گزارشگري؛ 7. بودجه‏بندي (13).

برنامه‏ريزي‏

برنامه‏ريزي يکي از مهمترين وظايف مديريت است زيرا اگر برنامه‏ريزي به نحو احسن انجام و پيگيري، و مزاياي آن درک شود بقيه‏ي وظايف مديريت نيز به تبع آن اعمال خواهد شد.

تعريف برنامه‏ريزي

برنامه‏ريزي شامل تعيين هدف و خط مشي، تبديل هدف به صورت برنامه‏ي عملياتي و پيش‏بيني چگونگي اجراي آنهاست. به عبارت ديگر برنامه‏ريزي، براساس پيش‏بيني و دورنگري درباره‏ي اينکه براي رسيدن به هدفي معين چه کاري، چگونه، در طي چه مدت زمان و به وسيله‏ي چه افرادي بايد انجام شود، استوار است (14).

برنامه‏ريزي بلند مدت

نگرش برنامه‏ريزي بلندمدت مثلا يک دوره‏ي پنج ساله به جاي دوره‏ي يکساله است. وقتي برنامه‏ريزي با افق زماني بلندتر باشد مفيدتر است، برنامه‏ريزي کوتاه مدت براساس نتايجي است که در کوتاه مدت مطرح است. در صورتي که برنامه‏ريزي بلندمدت براساس نتايج اين دوره و دوره‏هاي بعد مي‏باشد، در برنامه‏ريزي بلند مدت ضررهاي احتمالي اوليه پذيرفته مي‏شود تا به سود بعدي دست پيدا کنيم.

برنامه‏ ريزي استراتژيک

سازمان‏ها که رکني پويا از اجتماع هستند در يک محيط متغير زيست مي‏کنند، تکنولوژي‏هاي موجود، هم پيشرفت مي‏کنند و توسعه مي‏يابند و هم پيچيده مي‏گردند. اين تغييرات هدف، ساختار و طرز رفتار سازمان‏ها را در دراز مدت به صورت ناکافي درآورده و انطباق آنها را با محيط الزامي مي‏سازد، بدين جهت سازمان‏ها براي اينکه بتوانند به حساب و روند موفقيت خويش ادامه دهند به خلاقيت، نوآفريني و تجديد ساختار رو مي‏آورند و با داشتن يک استراتژي به مقابله با تغييرات روزافزون بر مي‏خيزند.
در محيطي که مدام تغيير مي‏کند، و بدين سبب به ميزان زياد در آن عدم اطمينان وجود دارد، استراتژي، سمت و سوي معيني را به سازمان مي‏دهد، و در اين شرايط سازمان بدون استراتژي را مي‏توان به کشتي بدون
قطب‏نما شبيه کرد (15).

تعريف برنامه‏ريزي استراتژيک

برنامه‏ريزي استراتژيک تعيين کننده‏ي مقصد سازمان و هماهنگ کننده همه‏ي فعاليت‏هاي سازمان در راستاي آن است. برنامه‏ريزي‏هاي استراتژيک را مي‏توان مهمترين فعاليت مدير عالي اجرايي که نقش تصميم گيرنده‏ي کليدي سازمان را به عهده دارد محسوب کرد و براي کمک به مديريت عالي اجرايي، تشکيل گروه برنامه‏ريزي در هر سازمان براي حفظ بقا و تداوم رشد آن سازمان ضروري است.
مديريت عالي اجرايي سازمان و گروه برنامه‏ريزي بايد توجه اصلي خود را بر اين نکته متمرکز کند که «سازمان آنها در آينده قصد دارد به کجا برسد» (16).

منابع انساني‏

منابع انساني يکي از عوامل مهم ايجاد تحول در سازمان‏هاست. تحول سازماني يک فرآيند برنامه‏ريزي شده است که در برگيرنده‏ي سه عامل است: 1. سازمان؛ 2. عامل ايجاد تغيير؛ 3. افراد سازمان (17).
البته تأمين، استخدام و به کارگيري منابع انساني به مراتب مشکل‏تر و پيچيده‏تر از تأمين مواد و وسايل است. حفاظت از منابع انساني نيز به مراتب سخت‏تر و ظريف‏تر از حفاظت از مواد و تجهيزات مي‏باشد. در اهميت منابع انساني متخصص و مدير همين بس که کشورهاي صنعتي جهان هر سال هزاران نفر از منابع انساني متخصص کشورهاي عقب مانده و در حال توسعه را جذب مي‏کنند و مراکز علمي و تحقيقاتي دنياي صنعتي غرب از فکر، انديشه و هنر متخصصان سراسر جهان بهره مي‏گيرند و اين خود فاجعه‏اي براي کشورهاي عقب مانده و در حال توسعه محسوب مي‏شود (18).
بهره‏وري از منابع انساني به عوامل متعدد متکي است، اما اين عوامل مرتبا رو به تغيير است. و نياز به برنامه‏ريزي استراتژيک دارد، از مشکلات عمده‏ي ادارات دولتي اين نيست که نيروي انساني زياد دارند بلکه علت عمده‏ي ناهمخواني منابع موجود با مصارف آنها و يا ناتواني آنها در استفاده از ظرفيت‏هاي موجود از منابع انساني است.

روش‏هاي نوين مديريت موقوفات‏
قدم‏هاي اوليه در مديريت نوين موقوفات‏

در بيست سال گذشته گام‏هاي باارزشي در مديريت موقوفات برداشته شده است. اما به نظر مي‏رسد که انتظارات مديران و جامعه بيش از اينها باشد، نمونه‏اي از اقدامات انجام شده در اين مدت به اين شرح است:
1. تأسيس مؤسسه صندوق عمران موقوفات کشور به منظور کمک به عمران موقوفات، مشارکت با موقوفات و سرمايه‏گذاري براي احياي موقوفات؛
2. به کارگيري سيستم‏هاي مکانيزه در کار اجرايي ادارات اوقاف (تنظيم اسناد اجاره، حساب‏هاي موقوفات، تهيه‏ي بودجه‏ي فردي موقوفات و تهيه‏ي آمارهاي لازم و مکاتبات اداري)؛
3. تأسيس شرکت‏ها و مؤسسات توليدي (از قبيل مؤسسه‏ي دامداري و لبنيات در مشهد، کارخانه‏ي کاشي سنتي گوهرشاد در مشهد، چاپخانه‏ي بزگ قرآن کريم و مؤسسه‏ي انتشاراتي اسوه در قم و...)؛
4. تأسيس معاونت فرهنگي سازمان به منظور ارايه‏ي خدمات فرهنگي در رابطه با وقف و مسايل مرتبط با موقوفات و هدايت آموزش‏هاي قرآني و برقراري مسابقات بين‏المللي حفظ، قرائت و تفسير قرآن کريم؛
5. تأسيس مرکز ترجمه‏ي قرآن کريم به زبان‏هاي زنده‏ي دنيا و بررسي ترجمه‏هاي موجود؛
6. شناسايي مستمر موقوفات و بازستاني آنها؛
7. عمران و نوسازي تعداد زيادي از موقوفات به منظور تداوم و افزايش درآمد آنها؛
8. پيگيري و تصويب قوانين و مقررات اوقافي به منظور استرداد موقوفات از وقفيت خارج شده و حسن اداره‏ي بقيه‏ي موقوفات؛
9. آموزش مستمر کارکنان سازمان اوقاف و امور خيريه و برگزاري سمينارهاي توجيهي در سطح مديران، هيأت‏هاي امنا، و مديران مؤسسات خيريه؛
10. ايجاد مجتمع‏هاي رفاهي کارکنان در تهران و مازندران به منظور ايجاد انگيزه براي مشارکت بيشتر آنها.
بديهي است که اقدامات فوق و صدها مورد ديگر از فعاليت‏هاي مثبت سازمان اوقاف و امور خيريه باعث شد که نگرش مردم در مورد وقف در جامعه تغيير يابد و در بيست سال گذشته (1377 - 1358)، 2359 موقوفه‏ي جديد وقف شود و همچنين در سال 1378 تعداد 62 موقوفه که تاکنون به مرکز سازمان اوقاف و امور خيريه گزارش شده، وقف شد و عليرغم اينکه جاي آن نيست که درباره‏ي موقوفات جديد باب سخن را باز کنيم ليکن براي نمونه چند مورد از وقف‏هاي جديد و انطباق آنها با نيازهاي روز ذکر مي‏شود:
1. موقوفه‏ي پروين دخت امامي در اصفهان. مورد وقف: منزل مسکوني؛ مصرف آن: کمک به هزينه‏هاي دانشجويان بي‏بضاعت؛
2. موقوفه‏ي حاجيه فاطمه‏نسا عطاءالهي در کرمان. مورد وقف: شش دانگ خانه؛ مصرف آن: خوابگاه دانشجويان و دانش‏آموزان دختر بي‏بضاعت؛
3. موقوفه‏ي دکتر منوچهر ارجمند در کرمان. مورد وقف: زمين جهت احداث بيمارستان؛
4. موقوفه‏ي حاج يدالله نمازيان؛ جهت احداث درمانگاه؛
5. موقوفه‏ي حاج ابراهيم شمينه، جهت مرکز توانبخشي در خوي؛
6. موقوفه‏ي حاج حسن بحريني جهت ايجاد فضاي سبز در دشتستان؛
7. موقوفه‏ي مهين بانو عباسي جهت احداث درمانگاه در اصفهان؛
8. موقوفه‏ي سيده فاطمه ابطحي جهت تهيه‏ي جهيزيه براي مستمندان در گلپايگان؛
9. موقوفه‏ي بانو صدردخت صدري در تهران جهت معالجه‏ي بيماران سرطاني؛
10. موقوفه‏ي غلامحسين دستفروشان در تهران جهت کمک به بيماران و سالمندان کهريزک؛
11. موقوفه‏ي حاج علي لنري در ورامين جهت هزينه در اعياد و جشنها؛
12. موقوفه‏ي جواد عابديني در قم جهت احداث کتابخانه.

چه نوع مديريت نويني براي موقوفات مفيد است؟

چنانچه تاريخ زندگي بشر را مطالعه کنيم، خواهيم ديد آنچه را که ما امروزه مديريت مي‏ناميم از ديرباز به عنوان يک ضرورت براي انسان مطرح بوده و در اغلب فعاليت‏هاي وي حضور داشته است. از ايام گذشته نظريه‏هاي مديريت و سازمان بدون آنکه مدون و منظم شده باشند، به کار گرفته مي‏شدند و در شرح احوال و اعمال رسولان، رهبران، سرداران و بزرگان در اعصار گذشته کاربرد اين نظريات مشهود بوده است. نظريه‏هاي مديريت پديده‏ي نويني نيستند که بشر در عصر جديد به آن دست يافته باشد، بلکه آنچه در قرون اخير در زمينه‏ي سازمان و مديريت انجام گرفته به صورت مجموعه درآوردن و جامه‏ي عمل پوشاندن به نظريات و انديشه‏هاي پراکنده است که از قبل موجود بوده است. اين کار اغلب به دست غربيان و ملل پيشرفته‏ي صنعتي انجام شده، و به همين جهت اين توهم را براي بعضي ايجاد کرده که مديريت يک علم يا فن بيگانه و غربي است. در حاليکه ملل شرق، به ويژه مسلمانان اگر به مواريث غني اسلامي و تاريخ تمدن خود نگاهي کاوشگر و دقيق بيندازند مي‏توانند انديشه‏ها و کاربردهاي مديريت را به وضوح ببينند و آنچه خود داشته و دارند از بيگانه تمنا نکنند. کاري که فرنگيان در ساخت و پرداخت تئوري‏هاي مديريت وسازمان
کرده‏اند کاري غريب و بغرنج نيست که از عهده‏ي غير آنان بر نيايد. ما نيز مي‏توانيم به مدد انديشه، تفکر و ايمان و با ياري از منابع غني خود به ساخت و پرداختن نظريه‏ي مديريت بپردازيم و از جرگه‏ي ريزه‏خواران مديريت بيگانه به در آييم. ولي اين بدان معنا نيست که خود را بي‏نياز از مطالعه، بررسي و نقادي تئوري‏هاي موجود احساس کنيم. به منظور تحقق اين هدف ابتدا بايد مطالعه و بررسي و نقادي تئوري‏هاي موجود مديريت پرداخته و بر مکاتب ديگر احاطه و آگاهي يابيم، و همواره به خاطر داشته باشيم که مطالعه و بررسي تئوري‏هاي موجود به منظور برپا داشتن تئوري‏هاي ما براساس آنها نيست، بلکه به منظور آگاهي از مسأله و موضوع، شناخت نقاط ضعف و قوت و دلايل رد يا قبول آنهاست (19).
همه‏ي سازمان‏ها براي بقا نيازمند انديشه‏هاي نو و نظرات بديع و تازه‏اند. افکار و نظرات جديد همچون وحي در کالبد سازمان دميده مي‏شود و آن را از نيستي و فنا نجات مي‏دهد.
در عصر ما براي بقا و پيشرفت و حتي حفظ وضع موجود، بايد جريان نوجويي و نوآوري را در سازمان تداوم بخشيد تا از رکود و نابودي آن جلوگيري شود. براي اينکه بتوان در دنياي متلاطم و متغير امروز به حيات ادامه داد بايد به نوآوري و خلاقيت روي آورد و ضمن شناخت تغييرات و تحولات محيط براي رويارويي با آنها پاسخ‏هاي بديع و تازه تدارک ديد و همراه تأثيرپذيري از اين تحولات بر آنها تأثير نهاد و به آنها شکل دلخواه داد (20).
دوران به کارگيري شيوه‏هاي سنتي مديريت به تدريج پايان مي‏پذيرد و افق‏هاي جديدي در قالب نظام‏هاي هوشمند و خبره، سازمان‏هاي يادگيرنده، تئوري‏هاي نظم در بي‏نظمي، يا نظم غايي و نظريه‏هاي بديع ديگر، ظاهر مي‏شوند (21).
مديران ما امروز در جست و جوي چه هستند؟ به کجا مي‏روند و چه مي‏جويند؟ آرمان‏هايشان کدام است و چه هدفي را دنبال مي‏کنند؟ با نگاهي به اکناف اين گيتي پهناور در مي‏يابيم که در عصر ما هدف، کارآيي بيشتر، نتيجه بخشي بالاتر و بهره‏وري فزونتر است. و تلاش در اين راستا شکل مي‏گيرد. اما آيا خير و مصلحت آدمي در اين جهت‏گيري است يا آنکه بايد راهي ديگر برگزيد، به اهدافي برتر انديشيد و در مسيري متفاوت گام نهاد؟
آثار و منابع علم مديريت بايد پاسخگوي اين سؤال باشند و مخاطبان خود را در پيمودن اين راه ياري دهند... اما آيا رسالت مديريت به همين جا خاتمه يابد يا اينکه بايد به عرصه‏هاي ديگري نيز گام نهاد، براي روشن شدن اين نکته... بايد با دو نوع تعقل يکي جوهري و ديگري ابزاري آشنا شد، در تعقل ابزاري به عنوان نظريه‏هاي متداول مديريت، ارزش مسلط همانا فايده و کارآيي است، در حاليکه تعقل جوهري بر خير و مصلحت انسان و تعالي و آزادگي او ارج مي‏نهد و تلاش مي‏کند تا روح متعالي وي را تحقق بخشد اين نوع تعقل به انسان قدرت انتخاب مي‏دهد، او را وجودي صاحب اختيار و مستقل مي‏سازد و پايه‏اي براي زندگي توأم با مسؤوليت و منطبق بر اصول اخلاقي وي فراهم مي‏آورد، در جهان پر تلاطم امروز بايد به دنبال نظريه‏پردازي بر پايه‏ي تعقل جوهري باشيم و ضمن استفاده از تئوري‏هاي مبتني بر تعقل ابزاري ضعف‏ها و نارسايي آنها را فراموش نکنيم (22) ساختارهاي رسمي، سازماندهي با قوطي‏هاي مشخص و مجزاي مشاغل، شرح وظايف دقيق و غيرقابل تغيير و ارتباطات تعريف شده يک زندان واقعي براي توانبخشي کارکنان است. چنين سازماني به راستي توسط افراد دربند اداره مي‏شود. اگر وظيفه‏ي هر فرد از سازمان صرفا انجام جزيي از امور باشد. يکپارچه‏سازي، نقش هميشه ناموفقي خواهد بود که بر عهده‏ي مدير سنتي باقي مانده و ناکامي‏هاي پي در پي را در اداره‏ي سازمان سبب مي‏شود. در رويکرد جديد مديريت، مديران سازمان به جاي سازماندهي رسمي و غيرقابل انعطاف به ايجاد گروه‏هاي کاري و فرهنگ کار گروهي همت مي‏گمارند، هر گروه کار نه تنها مسؤوليت يکپارچه‏سازي امور محوله را به طور طبيعي بر عهده مي‏گيرد بلکه مشتاقانه و با دقت به هماهنگي نتايج کار خود با ساير گروه‏هاي کاري نيز توجه دارد. روحيه‏ي فرافکني مرسوم در سازمان‏هاي سنتي به کلي متفاوت است (23).

دکتر ويليام گرين استاد دانشگاه داکوتاي شمالي

مي‏نويسد: «کيفيت يک سازمان فقط و فقط توسط کيفيت کارکنانش تعيين مي‏شود». و اولين وظيفه‏ي يک مربي براي سازمان خود پيدا کردن و شکار افراد برجسته است. يک سازمان پويا و موفق در رقابت‏هاي فشرده بايد گلچيني از انسان‏هاي کارساز را در اختيار داشته باشد(24).
چگونه سازمان در آينده به سوي اهداف هدايت مي‏شود؟ با برنامه‏ريزي متمرکز. در سازمان‏هاي فردا همه‏ي کارکنان بايد قادر به برنامه‏ريزي حيطه‏ي خود باشند و آنچه آنها را به سمت اهداف هدايت مي‏کند ديدگاه‏هاي مشترک است. ديدگاه‏سازي وظيفه‏اي است که در اين راستا بر عهده‏ي مسؤول سازمان قرار دارد (25).

نتيجه‏گيري‏

براي استقرار مديريت نوين به جاي مديريت سنتي موقوفات دلايل عديده‏اي وجود دارد، برخي از آنها عبارت است از:
1. وجود سرمايه‏هاي عظيم موقوفات که اغلب آنها شبه راکد درآمده است.
2. اهداف و نيات خيرخواهانه واقفان که اغلب آنها جزئي از نيازهاي مهم جامعه است.
3. جهاني شدن مسأله‏ي وقف و انتظارات ملت‏هاي مسلمان جهان براي استفاده از تجارب جمهوري اسلامي ايران در زمينه‏ي مديريت موقوفات؛
4. به کارگيري و اداره‏ي صحيح موقوفات مي‏تواند زمينه‏هاي لازم براي توليد، ايجاد اشتغال، و رفع تنگناهاي اقتصادي، آموزشي، بهداشتي و فرهنگي جامعه را فراهم نمايد.
علم مديريت راه و افق‏هاي جديدي براي مديريت اين اموال عظيم به ما نشان مي‏دهد، براي نمونه:
1. استفاده از اصول مديريت و بخصوص برنامه‏ريزي استراتژيک؛
2. به کارگيري مديريت اقتضايي و استفاده از تئوري‏هاي مديريت خاص در موقعيت‏هاي خاص؛
3. جلب مشارکت کارکنان، مردم و گروه‏هاي خاص در جامعه؛
4. تکيه بر منابع انساني شايسته و جلب نيروهاي متخصص و فعال.

پی نوشت:

1- برادران، دلاور، «فرهنگ حقوقي وقف»، فصل‏نامه‏ي وقف، ميراث جاويدان، ش 6، ص 71.
2- احمد بن سلمان، ابوسعيد، مقدمه‏اي بر فرهنگ وقف، صص 13 و 14.
3- واحد ملکي مثل مغازه، باغ، مدرسه و....
4- سليمي‏فر، مصطفي، نگاهي به وقف، ص 15.
5- قانون تشکيلات و اختيارات سازمان اوقاف و امور خيريه، بند 2، ماده 1.
6- همان، ماده‏ي 5.
7- گاهي تعدادي از متوليان منصوص التوليه (که نام آنها در وقف‏نامه قيد شده) صورتحساب به ادارات ارايه نمي‏کنند و طبعا مفاصا حساب براي آنها صادر نمي‏شود و بودجه نيز تنظيم نمي‏کنند، اما به دليل استفاده از معافيت مالياتي نسبت به انجام اين امور ناگزيرند که اقدام کنند.
8- الواني، سيد مهدي، مديريت عمومي، ص 22.
9- جاسبي، عبدالله، اصول و مباني مديريت، ص 28.
10- همان، ص 30.
11- همان، صص 37 - 33.
12- همان، ص 38.
13- همان، ص 126.
14- همان، ص 132.
15- امير کبيري، عليرضا، مديريت استراتژيک، صص 32 و 33.
16- ج. بيلو، پاتريک و موريسي، جرج ال. آکامپ، پتي‏ال، راهنماي اجرايي برنامه‏ريزي استراتژيک، ترجمه‏ي منصور شريفي کلويي.
17- گاهنامه‏ي ويژه‏ي مديران، ش 3 ص 4.
18- جاسبي، عبدالله، همان، صص 203 و 204.
19- الواني، سيد مهدي، همان، صص 13 و 14.
20- همان، ص 223.
21- همان، ص 5.
22- همان، صص 7 و 8.
23- غفاريان، وفا، «سازمان‏هاي بدون مدير، سازمان‏هاي قرن آينده»، مجله‏ي تدبير، ش 91، ص 22.
24- همان، ص 21.
25- همان.

منبع: ميراث جاويدان

تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط