ارزيابي شيوههاي سنتي و نوين ادارهي موقوفات
مقدمه
کشورهاي غربي پس از انقلاب صنعتي با تکيه بر تکنيکهاي جديد اداري و اصول مديريت علمي نردبان ترقي را پيموده و به تمدن و توسعهي امروزي رسيدهاند. براي مقابله با مشکلات متزايد آن دوره علم مديريت در خدمت آنها بوده است، تئوريهاي مديريت در بخشهاي مختلف صنعتي، بازرگاني، آموزشي، اجتماعي، فرهنگي، بهداشتي و کليهي امور به کار گرفته شده و به مرور روشهاي مديريت از ادارهي سنتي به مديريت کلاسيک، نئوکلاسيک، مکتب سيستمي، مديريت اقتضايي، مکتب پست مدرنيسم تغيير يافته است، و با به کارگيري مديريت استراتژيک با ديد آيندهنگري در تلاش هستند تا همواره خود را با شرايط جديد تطبيق دهند.
رشد و توسعهي وقف هم، بدون ترديد به نوع مديريت آن وابسته است، مديريت موقوفات از روش سادهي سنتي آن ابتدا توسط واقف و پس از فوت او به وسيلهي متولي که نام و مشخصات آن در وقفنامه قيد شده است اداره ميشود، و چنانچه شخصي براي توليت و ادارهي موقوفه تعيين نشده باشد مديريت موقوفه به عهدهي سازمان اوقاف و امور خيريه است.
براي ادارهي يک موقوفه چند نوع گردش کار اداري و مالي وجود دارد از قبيل: نگهداري و توسعهي اموال وقف، اموال و تحصيل منافع، و به مصرف رساندن عوايد و تحقق نيات واقفان، که از وظايف مديران وقف به شمار ميآيد.
اين وظايف که کمتر در مؤسسات ديگر ديده ميشود داراي ابعاد و آثار اجتماعي، اقتصادي، مذهبي، سياسي و فرهنگي وسيع در جامعه است، مديريت سنتي وقف و تکتک موقوفات نتايج بسيار ساده و جزيي دارد، با به کارگيري روشهاي نوين مديريت و برنامهريزي صحيح براي موقوفات نقطه عطفي در ادارهي اموال عظيم وقف ايجاد شده و آثار پربرکت آن بيشتر نمايان خواهد شد.
مديريت سنتي موقوفات
آشنايي با وقف
وقف در قانون مدني، مادهي 55 چنين تعريف شده است: وقف، عبارت است از اينکه عين مال حبس و منافع آن تسبيل شود.
ابوسعيد احمد بن سلمان در توضيح معني وقف چنين گفته است:
وقف عملي است صالح و باقي، و مصداق روشني است از تعاون و تعاضد، و انفاقي است عاري از منت، و احساني است خالي از اذيت و به دور از تحقير شخصيت ديگران، و تصدقي است دايمي و مستمر و بدون ريا، و وامي است بدون اضطراب و بازپرداخت و تعديل ثروتي است با رضا و رغبت که از طريق آن با کنز اموال و تکاثر و بروز اختلافات طبقاتي فاحش به نحو معقود مبارزه ميشود (2).
موقوفات در ايران پديدهاي است قابل تأمل. اين ثروت عظيم که در اعصار مختلف با فرهنگ، دين، سياست و اوضاع اقتصادي، اجتماعي، آموزشي و بهداشتي کشور ما در ارتباط بوده و رکن مهمي از ارکان زندگي ما را تشکيل ميدهد هم اکنون با وجود 92 هزار موقوفه و بيش از 650 هزار رقبه (3) چگونه اداره ميشود؟
مديريت وقف
معمولا واقف در وقفنامه نام متولي و متوليان بعدي (يا نحوهي انتخاب آنها) و روش ادارهي موقوفه و مصرف عوايد را درج ميکند و غالبا توليت موقوفه (تا قبل از فوت او) با خود واقف است.
چنانچه موقوفه به دلايلي فاقد متولي شود، ادارهي آن با سازمان اوقاف است (5) سازمان اوقاف موقوفات را توسط کارکنان خود در ادارات و يا با استفاده از افراد معتمد و خير به عنوان امين يا هيأت امنا (6) اداره ميکند.
بنابراين املاکي که به وسيلهي افراد خير براي امور مختلف وقف ميشود تا از اين املاک يا منافع آنها براي زماني طولاني و حتي نسلهاي بعدي بهرهبرداري شود، ابتدا توسط واقف (به عنوان متولي) و سپس متوليان بعدي و در صورت فقدان متولي توسط ادارات اوقاف يا هيأت امنا اداره ميشود.
وظايف مدير موقوفه که در متن وقفنامه به آن اشاره ميشود يا به طور متعارف بايد انجام دهد، عبارت است از:
نگهداري اصل موقوفه
2. نوسازي و در صورت لزوم تجديد بناي آن؛
3. دفاع از حقوق موقوفه و جلوگيري از تجاوز به املاک آن؛
4. ثبت موقوفه در ادارات ثبت املاک.
درآمدزايي املاک موقوفه و وصول عوايد آن
2. تنظيم اسناد اجاره و تجديد آنها؛
3. تجديد نظر در مالالاجاره و افزايش منطقي آن؛
4. وصول مستمر و به موقع عوايد موقوفه.
اجراي نيت واقف
2. تهيهي اسناد و مدارک قابل قبول براي هزينههاي انجام شده.
انجام امور دفتري موقوفه
2. ارسال صورتحساب به ادارات تحقيق جهت اخذ مفاصا حساب؛
3. تهيهي بودجهي فردي موقوفه (بودجهي عملياتي) سال آينده و به تصويب رساندن آن توسط ادارهي اوقاف (بودجهي موقوفاتي که ادارهي آنها با سازمان است توسط ادارهي شهرستان تنظيم و به تصويب ادارهي کل استان ميرسد) (7).
مشکلات موجود در مديريت سنتي
با مراجعه به بيلانهاي عوايد و هزينه موقوفات ملاحظه ميشود که ارقام آنها هر سال افزايش يافته است، اما اين افزايش با يک تجزيه و تحليل ساده نشان ميدهد که در طول سنوات گذشته رشد متعارفي داشته و احتمالا افزايش نرخ تورم فعلي يکسان است!
ايجاد تحول در نحوهي ادارهي موقوفات اجتنابناپذير است اما بايد دانست موانع و مشکلاتي (به غير از موضوع ضرورت ادارهي فردي آنها) در پيشروي برنامهريزان وجود دارد که به برخي از آنها اشاره ميشود:
مشکل نقدينگي
عدم امکان اخذ وام و رهن موقوفه
عدم اطلاع از امکانات موجود و بالقوهي موقوفات به منظور به کارگيري آنها براي احياي وقف
و يکي از عوامل عمدهي آن، فرهنگ موجود در ادارهي موقوفات است که به صورت فردي و مستقل اداره ميشود.
مشکلات منابع انساني
نگاهي به مديريت نوين
مروري بر تکامل علم مديريت
از زمان تيلور تا امروز کوششهاي زيادي براي تکامل تئوري مديريت در کشورهاي صنعتي، انجام شده است و صدها جلد کتاب قطور و هزاران مقاله پيرامون مديريت و تحقيق در عمليات نوشته شده است ميتوان خطوط، مفاهيم و گرايشهاي کلي مکاتب فکري را استخراج و تدوين کرد.
اين گرايشها در چند مکتب فکري خلاصه ميشود:
1. مديريت علمي (مکتب کلاسيک يا سنتي)؛
2. مديريت روابط انساني (مکتب روابط انساني)؛
3. مديريت سيستمها (مکتب مبتني بر تئوري سيستمها) (8).
مکتب کلاسيک يا سنتي
براي پياده کردن اصول مديريت علمي روشهايي مانند 1. بررسي و اندازهگيري زمان دقيق هر جزء از کار؛ 2. تخصصي کردن کارها در سازمان؛ 3. استاندارد کردن کليهي ابزارها و وسايل کار و تعيين بهترين شيوهي استفاده از آنها؛ 4. تهيهي شرح وظايف هر يک از کارکنان؛ 5. تنظيم سيستم پرداخت حقوق و دستمزد بايد به کار گرفته شود (10).
مکتب روابط انساني
مکتب سيستمهاي اجتماعي
عناصر مديريت (وظايف مديريت)
1. برنامهريزي؛ 2. سازماندهي 3. استخدام؛ 4. هدايت؛ 5. هماهنگ کردن؛ 6. گزارشگري؛ 7. بودجهبندي (13).
برنامهريزي
تعريف برنامهريزي
برنامهريزي بلند مدت
برنامه ريزي استراتژيک
در محيطي که مدام تغيير ميکند، و بدين سبب به ميزان زياد در آن عدم اطمينان وجود دارد، استراتژي، سمت و سوي معيني را به سازمان ميدهد، و در اين شرايط سازمان بدون استراتژي را ميتوان به کشتي بدون
قطبنما شبيه کرد (15).
تعريف برنامهريزي استراتژيک
مديريت عالي اجرايي سازمان و گروه برنامهريزي بايد توجه اصلي خود را بر اين نکته متمرکز کند که «سازمان آنها در آينده قصد دارد به کجا برسد» (16).
منابع انساني
البته تأمين، استخدام و به کارگيري منابع انساني به مراتب مشکلتر و پيچيدهتر از تأمين مواد و وسايل است. حفاظت از منابع انساني نيز به مراتب سختتر و ظريفتر از حفاظت از مواد و تجهيزات ميباشد. در اهميت منابع انساني متخصص و مدير همين بس که کشورهاي صنعتي جهان هر سال هزاران نفر از منابع انساني متخصص کشورهاي عقب مانده و در حال توسعه را جذب ميکنند و مراکز علمي و تحقيقاتي دنياي صنعتي غرب از فکر، انديشه و هنر متخصصان سراسر جهان بهره ميگيرند و اين خود فاجعهاي براي کشورهاي عقب مانده و در حال توسعه محسوب ميشود (18).
بهرهوري از منابع انساني به عوامل متعدد متکي است، اما اين عوامل مرتبا رو به تغيير است. و نياز به برنامهريزي استراتژيک دارد، از مشکلات عمدهي ادارات دولتي اين نيست که نيروي انساني زياد دارند بلکه علت عمدهي ناهمخواني منابع موجود با مصارف آنها و يا ناتواني آنها در استفاده از ظرفيتهاي موجود از منابع انساني است.
روشهاي نوين مديريت موقوفات
قدمهاي اوليه در مديريت نوين موقوفات
1. تأسيس مؤسسه صندوق عمران موقوفات کشور به منظور کمک به عمران موقوفات، مشارکت با موقوفات و سرمايهگذاري براي احياي موقوفات؛
2. به کارگيري سيستمهاي مکانيزه در کار اجرايي ادارات اوقاف (تنظيم اسناد اجاره، حسابهاي موقوفات، تهيهي بودجهي فردي موقوفات و تهيهي آمارهاي لازم و مکاتبات اداري)؛
3. تأسيس شرکتها و مؤسسات توليدي (از قبيل مؤسسهي دامداري و لبنيات در مشهد، کارخانهي کاشي سنتي گوهرشاد در مشهد، چاپخانهي بزگ قرآن کريم و مؤسسهي انتشاراتي اسوه در قم و...)؛
4. تأسيس معاونت فرهنگي سازمان به منظور ارايهي خدمات فرهنگي در رابطه با وقف و مسايل مرتبط با موقوفات و هدايت آموزشهاي قرآني و برقراري مسابقات بينالمللي حفظ، قرائت و تفسير قرآن کريم؛
5. تأسيس مرکز ترجمهي قرآن کريم به زبانهاي زندهي دنيا و بررسي ترجمههاي موجود؛
6. شناسايي مستمر موقوفات و بازستاني آنها؛
7. عمران و نوسازي تعداد زيادي از موقوفات به منظور تداوم و افزايش درآمد آنها؛
8. پيگيري و تصويب قوانين و مقررات اوقافي به منظور استرداد موقوفات از وقفيت خارج شده و حسن ادارهي بقيهي موقوفات؛
9. آموزش مستمر کارکنان سازمان اوقاف و امور خيريه و برگزاري سمينارهاي توجيهي در سطح مديران، هيأتهاي امنا، و مديران مؤسسات خيريه؛
10. ايجاد مجتمعهاي رفاهي کارکنان در تهران و مازندران به منظور ايجاد انگيزه براي مشارکت بيشتر آنها.
بديهي است که اقدامات فوق و صدها مورد ديگر از فعاليتهاي مثبت سازمان اوقاف و امور خيريه باعث شد که نگرش مردم در مورد وقف در جامعه تغيير يابد و در بيست سال گذشته (1377 - 1358)، 2359 موقوفهي جديد وقف شود و همچنين در سال 1378 تعداد 62 موقوفه که تاکنون به مرکز سازمان اوقاف و امور خيريه گزارش شده، وقف شد و عليرغم اينکه جاي آن نيست که دربارهي موقوفات جديد باب سخن را باز کنيم ليکن براي نمونه چند مورد از وقفهاي جديد و انطباق آنها با نيازهاي روز ذکر ميشود:
1. موقوفهي پروين دخت امامي در اصفهان. مورد وقف: منزل مسکوني؛ مصرف آن: کمک به هزينههاي دانشجويان بيبضاعت؛
2. موقوفهي حاجيه فاطمهنسا عطاءالهي در کرمان. مورد وقف: شش دانگ خانه؛ مصرف آن: خوابگاه دانشجويان و دانشآموزان دختر بيبضاعت؛
3. موقوفهي دکتر منوچهر ارجمند در کرمان. مورد وقف: زمين جهت احداث بيمارستان؛
4. موقوفهي حاج يدالله نمازيان؛ جهت احداث درمانگاه؛
5. موقوفهي حاج ابراهيم شمينه، جهت مرکز توانبخشي در خوي؛
6. موقوفهي حاج حسن بحريني جهت ايجاد فضاي سبز در دشتستان؛
7. موقوفهي مهين بانو عباسي جهت احداث درمانگاه در اصفهان؛
8. موقوفهي سيده فاطمه ابطحي جهت تهيهي جهيزيه براي مستمندان در گلپايگان؛
9. موقوفهي بانو صدردخت صدري در تهران جهت معالجهي بيماران سرطاني؛
10. موقوفهي غلامحسين دستفروشان در تهران جهت کمک به بيماران و سالمندان کهريزک؛
11. موقوفهي حاج علي لنري در ورامين جهت هزينه در اعياد و جشنها؛
12. موقوفهي جواد عابديني در قم جهت احداث کتابخانه.
چه نوع مديريت نويني براي موقوفات مفيد است؟
کردهاند کاري غريب و بغرنج نيست که از عهدهي غير آنان بر نيايد. ما نيز ميتوانيم به مدد انديشه، تفکر و ايمان و با ياري از منابع غني خود به ساخت و پرداختن نظريهي مديريت بپردازيم و از جرگهي ريزهخواران مديريت بيگانه به در آييم. ولي اين بدان معنا نيست که خود را بينياز از مطالعه، بررسي و نقادي تئوريهاي موجود احساس کنيم. به منظور تحقق اين هدف ابتدا بايد مطالعه و بررسي و نقادي تئوريهاي موجود مديريت پرداخته و بر مکاتب ديگر احاطه و آگاهي يابيم، و همواره به خاطر داشته باشيم که مطالعه و بررسي تئوريهاي موجود به منظور برپا داشتن تئوريهاي ما براساس آنها نيست، بلکه به منظور آگاهي از مسأله و موضوع، شناخت نقاط ضعف و قوت و دلايل رد يا قبول آنهاست (19).
همهي سازمانها براي بقا نيازمند انديشههاي نو و نظرات بديع و تازهاند. افکار و نظرات جديد همچون وحي در کالبد سازمان دميده ميشود و آن را از نيستي و فنا نجات ميدهد.
در عصر ما براي بقا و پيشرفت و حتي حفظ وضع موجود، بايد جريان نوجويي و نوآوري را در سازمان تداوم بخشيد تا از رکود و نابودي آن جلوگيري شود. براي اينکه بتوان در دنياي متلاطم و متغير امروز به حيات ادامه داد بايد به نوآوري و خلاقيت روي آورد و ضمن شناخت تغييرات و تحولات محيط براي رويارويي با آنها پاسخهاي بديع و تازه تدارک ديد و همراه تأثيرپذيري از اين تحولات بر آنها تأثير نهاد و به آنها شکل دلخواه داد (20).
دوران به کارگيري شيوههاي سنتي مديريت به تدريج پايان ميپذيرد و افقهاي جديدي در قالب نظامهاي هوشمند و خبره، سازمانهاي يادگيرنده، تئوريهاي نظم در بينظمي، يا نظم غايي و نظريههاي بديع ديگر، ظاهر ميشوند (21).
مديران ما امروز در جست و جوي چه هستند؟ به کجا ميروند و چه ميجويند؟ آرمانهايشان کدام است و چه هدفي را دنبال ميکنند؟ با نگاهي به اکناف اين گيتي پهناور در مييابيم که در عصر ما هدف، کارآيي بيشتر، نتيجه بخشي بالاتر و بهرهوري فزونتر است. و تلاش در اين راستا شکل ميگيرد. اما آيا خير و مصلحت آدمي در اين جهتگيري است يا آنکه بايد راهي ديگر برگزيد، به اهدافي برتر انديشيد و در مسيري متفاوت گام نهاد؟
آثار و منابع علم مديريت بايد پاسخگوي اين سؤال باشند و مخاطبان خود را در پيمودن اين راه ياري دهند... اما آيا رسالت مديريت به همين جا خاتمه يابد يا اينکه بايد به عرصههاي ديگري نيز گام نهاد، براي روشن شدن اين نکته... بايد با دو نوع تعقل يکي جوهري و ديگري ابزاري آشنا شد، در تعقل ابزاري به عنوان نظريههاي متداول مديريت، ارزش مسلط همانا فايده و کارآيي است، در حاليکه تعقل جوهري بر خير و مصلحت انسان و تعالي و آزادگي او ارج مينهد و تلاش ميکند تا روح متعالي وي را تحقق بخشد اين نوع تعقل به انسان قدرت انتخاب ميدهد، او را وجودي صاحب اختيار و مستقل ميسازد و پايهاي براي زندگي توأم با مسؤوليت و منطبق بر اصول اخلاقي وي فراهم ميآورد، در جهان پر تلاطم امروز بايد به دنبال نظريهپردازي بر پايهي تعقل جوهري باشيم و ضمن استفاده از تئوريهاي مبتني بر تعقل ابزاري ضعفها و نارسايي آنها را فراموش نکنيم (22) ساختارهاي رسمي، سازماندهي با قوطيهاي مشخص و مجزاي مشاغل، شرح وظايف دقيق و غيرقابل تغيير و ارتباطات تعريف شده يک زندان واقعي براي توانبخشي کارکنان است. چنين سازماني به راستي توسط افراد دربند اداره ميشود. اگر وظيفهي هر فرد از سازمان صرفا انجام جزيي از امور باشد. يکپارچهسازي، نقش هميشه ناموفقي خواهد بود که بر عهدهي مدير سنتي باقي مانده و ناکاميهاي پي در پي را در ادارهي سازمان سبب ميشود. در رويکرد جديد مديريت، مديران سازمان به جاي سازماندهي رسمي و غيرقابل انعطاف به ايجاد گروههاي کاري و فرهنگ کار گروهي همت ميگمارند، هر گروه کار نه تنها مسؤوليت يکپارچهسازي امور محوله را به طور طبيعي بر عهده ميگيرد بلکه مشتاقانه و با دقت به هماهنگي نتايج کار خود با ساير گروههاي کاري نيز توجه دارد. روحيهي فرافکني مرسوم در سازمانهاي سنتي به کلي متفاوت است (23).
دکتر ويليام گرين استاد دانشگاه داکوتاي شمالي
چگونه سازمان در آينده به سوي اهداف هدايت ميشود؟ با برنامهريزي متمرکز. در سازمانهاي فردا همهي کارکنان بايد قادر به برنامهريزي حيطهي خود باشند و آنچه آنها را به سمت اهداف هدايت ميکند ديدگاههاي مشترک است. ديدگاهسازي وظيفهاي است که در اين راستا بر عهدهي مسؤول سازمان قرار دارد (25).
نتيجهگيري
1. وجود سرمايههاي عظيم موقوفات که اغلب آنها شبه راکد درآمده است.
2. اهداف و نيات خيرخواهانه واقفان که اغلب آنها جزئي از نيازهاي مهم جامعه است.
3. جهاني شدن مسألهي وقف و انتظارات ملتهاي مسلمان جهان براي استفاده از تجارب جمهوري اسلامي ايران در زمينهي مديريت موقوفات؛
4. به کارگيري و ادارهي صحيح موقوفات ميتواند زمينههاي لازم براي توليد، ايجاد اشتغال، و رفع تنگناهاي اقتصادي، آموزشي، بهداشتي و فرهنگي جامعه را فراهم نمايد.
علم مديريت راه و افقهاي جديدي براي مديريت اين اموال عظيم به ما نشان ميدهد، براي نمونه:
1. استفاده از اصول مديريت و بخصوص برنامهريزي استراتژيک؛
2. به کارگيري مديريت اقتضايي و استفاده از تئوريهاي مديريت خاص در موقعيتهاي خاص؛
3. جلب مشارکت کارکنان، مردم و گروههاي خاص در جامعه؛
4. تکيه بر منابع انساني شايسته و جلب نيروهاي متخصص و فعال.
پی نوشت:
1- برادران، دلاور، «فرهنگ حقوقي وقف»، فصلنامهي وقف، ميراث جاويدان، ش 6، ص 71.
2- احمد بن سلمان، ابوسعيد، مقدمهاي بر فرهنگ وقف، صص 13 و 14.
3- واحد ملکي مثل مغازه، باغ، مدرسه و....
4- سليميفر، مصطفي، نگاهي به وقف، ص 15.
5- قانون تشکيلات و اختيارات سازمان اوقاف و امور خيريه، بند 2، ماده 1.
6- همان، مادهي 5.
7- گاهي تعدادي از متوليان منصوص التوليه (که نام آنها در وقفنامه قيد شده) صورتحساب به ادارات ارايه نميکنند و طبعا مفاصا حساب براي آنها صادر نميشود و بودجه نيز تنظيم نميکنند، اما به دليل استفاده از معافيت مالياتي نسبت به انجام اين امور ناگزيرند که اقدام کنند.
8- الواني، سيد مهدي، مديريت عمومي، ص 22.
9- جاسبي، عبدالله، اصول و مباني مديريت، ص 28.
10- همان، ص 30.
11- همان، صص 37 - 33.
12- همان، ص 38.
13- همان، ص 126.
14- همان، ص 132.
15- امير کبيري، عليرضا، مديريت استراتژيک، صص 32 و 33.
16- ج. بيلو، پاتريک و موريسي، جرج ال. آکامپ، پتيال، راهنماي اجرايي برنامهريزي استراتژيک، ترجمهي منصور شريفي کلويي.
17- گاهنامهي ويژهي مديران، ش 3 ص 4.
18- جاسبي، عبدالله، همان، صص 203 و 204.
19- الواني، سيد مهدي، همان، صص 13 و 14.
20- همان، ص 223.
21- همان، ص 5.
22- همان، صص 7 و 8.
23- غفاريان، وفا، «سازمانهاي بدون مدير، سازمانهاي قرن آينده»، مجلهي تدبير، ش 91، ص 22.
24- همان، ص 21.
25- همان.
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله