بررسی فعالیت های علمی و سیاسی علمای مشهور اواخر حکومت صفویه 1

با تشکیل حکومت صفویه در اوایل قرن دهم ه.ق، تغییرات گسترده ای در سطوح مختلف جامعه ایران روی داد. یکی از این موارد و یا به نوعی مهم ترین مسئله ای که با حضور شاه اسماعیل اول اتفاق افتاد؛ رسمی شدن مذهب تشیع بود. اجرای
شنبه، 10 مهر 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
بررسی فعالیت های علمی و سیاسی علمای مشهور اواخر حکومت صفویه 1
  بررسی فعالیت های علمی و سیاسی علمای مشهور اواخر حکومت صفویه

 

نویسنده: پیمان باقری (1)




 
در زمان - شاه سلیمان صفوی و شاه سلطان حسین 1077-1135 ه.ق – (1)
چکیده:
با تشکیل حکومت صفویه در اوایل قرن دهم ه.ق، تغییرات گسترده ای در سطوح مختلف جامعه ایران روی داد. یکی از این موارد و یا به نوعی مهم ترین مسئله ای که با حضور شاه اسماعیل اول اتفاق افتاد؛ رسمی شدن مذهب تشیع بود. اجرای این هدف، الزامات فراوانی را در طول زمان به همراه داشت. به مرور با گسترش این مذهب در میان مردم و هم چنین توجه شاهان صفوی به امر دین داری، علمای شیعه نیز جایگاه ویژه ای را حکومت و جامعه آن دوران به خود اختصاص دادند. این ویژگی در دوره دوم و یا اواخر کار دولت صفویه به ویژه در زمان شاه سلیمان و شاه سلطان حسین نمود بیشتری یافت؛ به طوری که یکی از ویژگی های حکومت این دو پادشاه توجه خاص آن ها به امر دین داری بود. بنابراین در آن دوران علمای شیعه قدرت بسیاری به دست آوردند و علاوه بر کسب مناصب دولتی، مصدر فعالیت های علمی بسیاری نیز شدند. به دلیل کارکرد زیاد و وجهه علمی قابل اعتنای آن ها در زمان حکومت این دو پادشاه شناخت و آگاهی از اقدامات علمی آن ها اهمیت فراوانی دارد.
با توجه به تعداد زیاد علما و فقهای شیعه در آن دوران، این مقاله می کوشد تا با اتکاء به روش توصیفی و تحلیلی بر اساس داده های منابع دست اول و تحقیقی به بررسی فعالیت های علمی تعدادی از علمای شیعه آن دوران بپردازد و از این منظر گوشه دیگری از ویژگی های مذهبی و فرهنگی اواخر حکومت صفویه را نمایان سازد.
کلید واژه: حکومت صفویه، مذهب تشیع، شاه سلیمان، شاه سلطان حسین، علمای شیعه، فعالیت های علمی
مقدمه:
خاندان صفویه پس از سالیانی دراز تلاش و کوشش در راه کسب قدرت سیاسی، سرانجام در سال 906 ه.ق به تشکیل حکومت نائل آمدند. تاسیس حکومت تنها قدم اول در این راه به حساب می آمد. شاه اسماعیل اول برای تثبیت حکومت خویش به اجرای الزامات و برنامه های گسترده ای نیازند بود. به همین دلیل از همان آغاز به فکر ایجاد چنین ساختارهایی بود. یکی از این موارد استفاده و کمک از اعتبار و وجهه علمی و دینی علما و فقهای شیعه بود. با حضور این افراد در ایران زمینه فعالیت های گسترده ای را در آینده مهیا ساخت.
با حمایت جانشینان شاه اسماعیل اول و شاهان آینده حکومت صفویه به ویژه شاه طهماسب اول از ترویج مذهب تشیع و هم چنین علمای شیعه در تمامی زمینه ها، قدرت زیادی را به آن ها عرضه نمود. به مرور زمان فقها از موقعیت های به دست آمده؛ نهایت استفاده را بردند و در ارکان حکومتی دولت نفوذ کردند. حضور مستمر و دائم آن ها در مرکز دولت، زمینه فعالیت های گسترده ای را خارج از این حوزه برای آن ها فراهم کرد.
با رونق گرفتن مهاجرت علما از جبل عامل به ایران و تاسیس حوزه های علمی بی شمار در شهرهای ایران، به ویژه اصفهان و هم چنین حضور گسترده ایرانیان در حوزه های دینی، انجام فعالیت های علمی را ایجاب می کرد. به همین دلیل بزرگان دین به تولید کتب دینی در زمینه های گوناگون مذهبی پرداختند و از این رهگذر تحولی عظیم در تولیدات علمی حوزه دین ایجاد شد. البته تمام دوران صفویه به یک روال طی نشد. در دوران شاه سلیمان و شاه سلطان حسین به دلیل توجه ویژه آن ها به امورات دینی، فعالیت علمای شیعه نمود بارزتری به خود گرفت. آن ها علاوه بر کسب مقامات دولتی، در حوزه دینی نیز اقدامات زیادی را به انجام رساندند. یکی از این موارد تالیف کتب دینی، برگزاری مراسمات مذهبی بود. این مسئله بسیار مهمی می باشد که در کنار بررسی فعالیت های سیاسی و حکومتی فقها، باید زندگی آن ها را بر اساس فعالیت های علمی نیز مورد کنکاش قرار داد؛ چرا که بدون اطلاع از این موارد نمی توان قضاوتو تحقیقی درست در مورد این وجهه از تاریخی فرهنگی و مذهبی حکومت صفویه کخ مختص به علمای شیعه بود؛ را انجام داد.
- علمای مشهور شیعه در زمان شاه سلیمان 1077-1105 ه.ق:
- محقق سبزواری (1017-1090 ه.ق):
محمد باقر فرزند محمد مومن سبزواری در سال 1017 ه.ق در یکی از توابع شهرستان سبزوار به دنیا آمد.(منزوی، 1382، ج7: 452) وی با چهار پادشاه صفوی از شاه عباس اول تا شاه سلیمان هم عصر بود. بیشتر دوران زندگی وی در زمان شاه عباس دوم و شاه سلیمان به تالیف کتب و مقام هایی در حکومت صفوی نیز بود. اما در دوره شاه سلیمان 1077- 1105 ه.ق بیشتر وجه زندگی وی در مسائل حکومتی گذشت.
محقق سبزواری پس از مرگ پدر به شهر اصفهان مهاجرت نمود و به تحصیل در حوزه دینی پرداخت. حدیث و فقه را نزد ملا حیدر علی اصفهانی و ملا محمد تقی مجلسی خواند.(سبحانی، 1418، ج11: 318؛ هنرفر، 1386: 280) هم چنین در حکمت و فقه شاگرد میرفندرسکی و قاضی معین الدین در زمان شاه عباس اول بود.(سبحانی، 1418، ج 11: 255؛ ج12: 24) با حضور در شهر اصفهان وی از اساتید بسیار دیگری نیز بهره برد. این مطلب را می توان از موقیعت برجسته او در دوره شاه عباس دوم و شاه سلیمان در حکومت صفوی پی برد.
جعفریان ضمن نقل قولی از نصرآبادی در مورد تحصیلات محقق سبزواری، این چنین می آورد: «« از قید علایق وارسته و به نیت زهد و تقوای ایشان مرغان سبزوار تحت العنک بسته در اوایل شباب دوش به دوش آگاهی جهت تحصیل به اصفهان آمده و در علوم نظری از تلامذه میرزا ابوالقاسم فندرسکی و قاضی بود. در علوم دین و صبط احادیث با آخوند ملا حیدر علی اصفهانی و ملا حسن علی ولد ملا عبدالله شوشتری مباحثه نموده. الحال فحول علما از مدرس مبارک ایشان فیض وافر بردند . از علما اجزاه نماز جمعه یافته در اصفهان مبادرت می نمایند.(جعفریان، 1379: 388)
محقق سبزواری در زمینه دینی کتاب های بسیاری تالف نمود که اکثر آن ها پس از وی مورد استفاده علما و محققان دینی قرار می گرفت. از جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد: 1. وی در فقه به شیوه اجتهادی از نوع مقدس اردبیلی و فیض کاشانی تبحر بسیاری پیدا کرد و یکی از مهم ترین کتاب های او در همین زمینه به نام کفایه الاحکام بود که همه ابواب فقه را دربر می گرفت.(خوانساری، 1360: ج۲: 69؛ جعفریان، 1379: 389) 2. کتاب رساله عملیه را به درخواست میرزا مهدی حسینی خراسانی برای مقلدان دینیش در سال 1081 ه.ق نوشت.(آقابزرگ، 1408 ه.ق، ج11: 213) 3. رساله‌ای در باب نماز جمعه به فارسی و هم چنین به زبان عربی به نام رسالة فی صلاة الجمعة تالیف کرد.(آقا بزرگ، الذریعه، ۱۵، ص۶۶؛ حر عاملی، ج۲: ۲۵) 4. مفاتیح النجاة عباسی، این کتاب به ادعیه مشهور و منقول از اهل بیت اختصاص دارد که از یک مقدمهدر فضیلت، آداب و اوقات استجابت دعا و ۲۷ باب تشکیل شده است. محقّق سبزواری این کتاب را در سال 1056 ه.ق را به تقاضای شاه عبّاس دوم نوشت.(آقا بزرگ، 1408، ج۲۱: 308)
5. روضه الانوار عباسی: محقق سبزواری این کتاب را در سال 1073 ه.ق به درخواست شاه عباس دوم تالیف کرد.(منزوی، 13.82، ج6: 866؛ صبرى پاشا، 1382: 520) این اثر به ارتباط پادشاه با مردم اختصاص دارد.
مطالب مهم این کتاب را می توان به موارد زیر تقسیم نمود. 1. اندرز و وصیت به پادشاهان از زبان حکما و پادشاهان با تجربه. 2. روابط متقابل پادشاهان با نزدیکان، حکما، فقها، وزرا و خادمان. 3. تدبیر گروه‌هایی مانند اهل شمشیر، اهل قلم، زارعان، بازرگانان، پزشکان، منجمین، صنعتگران، مالیات گیران، ارباب دفاتر و محاسبان دیوانی، فرماندهان لشکرها و فرمانداران شهرها، نگهبانان قلعه‌ها و مرزها. 4. ترجمه عهدنامه امام علی علیه السلام به مالک اشتر در قوانین حکومت و نامه طاهر ذوالیمینین به فرزندش.(آقابزرگ، 1408، ج۱۱: 290-289)
6. محمد باقر سبزوارى کتاب روضة الفلاح را به نام شاه سلیمان صفوى نگاشت.(منزوى‏، 1382، ج7: 452) 7. وی هم چنین به برگزاری نماز جماعت اهمیت فراوانی می داد و به همین دلیل رساله هایی در باب نماز جمعه نگاشت.(جعفریان‏، 1379، ج1: 265؛ صفا، 1378، ج5: 1473) 8. وی توجه ویژه ای به امر به معروف و نهی از منکر داشت. سبزواری معتقد است که عالمان دین در امر به معروف و نهی از منکر به اجازه سلطان نیازی ندارند و بر حسب تشخیص خویش به این کار باید بپردازند.(لکزایی، 1380: 445-452) جعفریان در زمینه نظریات سبزواری می نویسد: «شاه باید عالم را از جاهل تشخیص دهد و با استفاده از قدرتى كه دارد، اجازه ندهد تا منبر و محراب مساجد به دست افراد نادان بیفتد. بر پادشاه لازم است كه محراب و منبر را- كه در اصل مكان پیغمبران و امامان است- از مردم باطل بى‏حاصل نگاه دارد...این مسائل، بیش‏تر اشاره به وضعیت حاكم بر اصفهان و اختلافات میان علما و طبعا واعظان بوده كه به قول وى گاه افرادى كه شایستگى ندارند و بر منبر مى‏نشینند.»»(جعفریان، 1379، ج1: 155) تالیف این دست کتب از سوی محقق سبزواری نشان دهنده رابطه خوب وی با حکومت صفوی بود. علاوه بر این، اهمیت همکاری دو طرف در زمینه های گوناگون مشخص می شود.
- فعالیت های سیاسی محقق سبزواری:
محقق سبزواری پس از کسب علم از محضر علمای تراز اول شیعه، در کنار کتب دینی، به فعالیت های سیاسی نیز می پرداخت. در هنگام بر تخت نشستن شاه سلیمان در سال 1077 ه.ق، مقام شیخ الاسلامی به وی اختصاص داشت.(جعفریان، 1379، ج1: 225؛ قمی، 1350: 192) دومین مقام وی در دوره شاه سلیمان، امام جمعه پایتخت بود. وی چندین سال در اصفهان منصب امامت جمعه و شیخ‌الاسلامی را از طرف شاه سلیمان صفوی بر عهده داشت.
- آقاحسین خوانساری( 1098- 1016):
آقاحسین خوانساری از علمای به نام اواخر حکومت صفویه به حساب می آمد. در دوران پادشاهى شاه سلیمان صفوى بر اعتبار وی نزد شاه افزوده شد که این مسئله منجر به ارائه خدمات بسیاری از سوی گشت.
محقق خوانساری فلسفه و حکمت را نزد میرفندرسکی و حدیث از محمد تقی مجلسی و محمد باقر سبزواری آموخت.(قزوینی، 1367، ج1: 153) هم چنین وی از محضر علمای دیگری چون خلیفه سلطان، ملا حیدر خوانسارى، میرزا رفیع الدین نائینى نیز کسب علم نمود‏. نویسنده کتاب ریحانة الادب مى‏نویسد: ««محقق خوانسارى از افاخم و ثقات علماى امامیه اواخر قرن یازدهم هجرت است. عالم عامل، فقیه كامل، محدّث فاضل، اصولى رجالى، حكیم متكلّم، محقّق مدقّق، جامع معقول و منقول، حدّت ذهن و كثرت فطانت و سرعت انتقال وى معروف بود. در فهم مطالب عمیقه و نكات دقیقه محتاج به فكرى زاید نمى‏شد. مشكلات علمیه عقلیّه و نقلیه را با ادنى توجهى حل مى‏نمود... علامه و فرید الدهر و وحید العصر و استاد الحكماء والمتكلمین و مربّى الفقهاء والمحدّثین موصوف است (مدرس تبریزی، بی تا، ج۵: 239)این تحصیلات جایگاه بسیاری برای او میان علمای شیعه به وجود آورد.
آقا حسین خوانساری در دو زمینه فقه و حکمت شهرت فراوانی داشت و بیشتر علمای اواخر حکومت صفویه از شاگردان وی محسوب می شدند. حتی می توان خوانساری را به عنوان ادامه دهنده مکتب فلسفی اصفهان مطرح کرد.(جعفریان، 1378: 391) شهرت آقا حسین خوانساری تا بدان جا گسترش یافته بود که همه جا وی را با لقب استاد المحقق می شناختند و به دلیل مدت زمان طولانی استادی و شاگردان فراوان به او لقب «استاد الكلّ فى الكلّ» داده بودند.(جعفریان، 1378: 392) این القاب نشان دهنده اهمیت بسیار وی نزد شاه سلیمان بود.
آقا حسین خوانساری شاگردان بسیاری را در زمینه دینی از جمله آقا جمال وآقا رضی- فرزندانش -، میر محمد صالح خاتون آبادی، شیخ جعفر قاضی، ملا عبدالله افندی، مولی علیرضای شیرازی، سید نعمت الله جزائری، فاضل سراب، علامه محمد باقر مجلسی تربیت کرد.(خوانساری، 1360، ج3: 63-159)
محقق خوانساری تالیف بسیار زیادی از خود برجای گذاشت. در زمینه فلسفی1. حاشیه ای بر شرح اشارات و شفای بو علی سینا. 2. تالیف رساله های کوتاه. در زمینه فقهی 1. حاشیه ای بر کتاب الدروس شهید اول با عنوان مشارق الشموس 2. ترجمه کتب صحیفه سجادیه به درخواست شاه سلیمان 3. قرآن کریم 4. نهج الحق از علامه حلی 5. تفسر سوره فاتحه 5. حاشیه جلالیه 6. رساله مقدمه واجب 7. دیوان اشعار و....(قمی، 1326، ج1: 153؛ جعفریان، 1378: 391)
- فعالیت های سیاسی محقق خوانساری:
آقا حسین خوانساری در کنار فعالیت های علمی خویش، رابطه بسیار نزدیکی با شاه سلیمان داشت. همان طور که ذکر شد، وی ترجمه صحیفه سجادیه را به درخواست شاه سلیمان انجام داد. این ارتباط آن چنان عمیق و مستحکم بود که شاه سلیمان به هنگام مسافرت از اصفهان، وی را به عنوان نایب خویش در قصر سلطنتی منصوب کرد و امور مملکتی را در این مدت به او سپرد.(خوانساری، 1360، ج2: 244) این روایت بسیار حائز اهمیت می باشد. انتخاب یک روحانی به عنوان نایب شاه در ایام سفر حاکی از نفوذ فراوان محقق خوانساری در نزد شاه سلیمان بود.
در دوره شاه سلیمان به آقا حسین خوانساری لقب خاتم مجتهدین - نایب امام - زمان اعطا شد. با این موضوع وی بر حسب قواعد دینی امامیه، یک نفر را از طرف خویش را به عنوان نایب مجتهد زمان انتخاب کرد. این شخص کسی جز شاه سلیمان نبود.(منفرد، 1377: 113) این مسئله بسیار مهمی به حساب می آمد. هر چند این انتخاب به صورت ظاهری و نمادین اتفاق افتاد؛ اما نشانگر نفوذ فراوان علمای شیعه در دستگاه حکومت صفویه و شخص شاه سلیمان بود.
آقا حسین خوانساری در سال 1098 ه.ق در شهر اصفهان در گذشت. وی را درقبرستان تخت فولاد به خاک سپردند. به دلیل اهمیت او برای مردم، به دستور شاه سلیمان بقعه بر مزار او ساختند که تا به امروز پابرجا مانده است.
- میرزا رفیعا 1083- 998 ه.ق:
میرزا رفیع الدین محمد بن حیدر حسنی حسنی طباطبائى معروف به میرزا رفیعاى نائینى در سال 998 ه.ق در نائین به دنیا آمد. وی علوم دینی را نزد شیخ بهایی و عبدالله شوشتری آموخت.(خوانساری، 1360، 7: 332) هم چنین حکمت و فلسفه را نزد میرفندرسکی یاد گرفت.(خاتون آبادی، 1352: 515) از میرزا رفیعا تالیفات زیادی از جمله: حاشیه اصول کافی، شرح صحیفه سجادیه، حاشیه شرح مختصر الاصول عضدی، رساله الثمره برجای مانده است. (خوانساری، 1360، ج7: 3-332)
میرزا رفیعا از جمله علمای طراز اول زمان خویش شناخته می شد و شاگردان بسیاری از جمله علامه مجلسی، شیخ حر عاملی، سید نعمت الله جزائری و... را در راه کسب علوم دینی تربیت نمود. (آقاجری، 1389: 512) هر چند که وی مدت کمی از سلطنت شاه سلیمان را درک کرد؛ اما با این وجود برای شاه صفوی اهمیت فراوانی داشت. به همین دلیل پس از مرگ وی در سال 1083 ه.ق بر فراز قبر او، مقبره بسیار زیبایی در تخت فولاد اصفهان ساخته شد.
- مولی میرزا محمد بن حسن شیروانی 1098- 1033 ه.ق:
مولی شیرازی معروف به - مدقق شیرازی - از علمای بزرگ شیعه اواخر حکومت صفوی، در سال 1033 ه.ق در شهر شیروان به دنیا آمد. وی از شاگردان علامه محمد تقی مجلسی به حساب می آمد. افندی یکی از شاگردانش او را به عنوان «استاد ناالعلامه» می نامد.(افندی، 1401، ج5: 386) خاتون آبادی در توصیف شخصیت علمی مدقق شیرازی او را وحید زمان، فرید دوران، هم رتبه سید مرتضی، شیخ مفید و شیخ طوسی در زمانه خود و در زمینه امامت و هم شأن خواجه نصیر در عصر خود در حوزه هیئت و هندسه و ریاضی می‏داند.(خاتون آبادی، 1352: 543)
آقابزرگ اصفهانی در کتاب خویش به تعدادی از شاگردان و آثار مولی شیرازی از جمله میر سید عبدالله تونی، علامه محمد باقر مجلسی و آقا جمال خوانساری (ج 1: 232 ؛ ج 11: 24؛ ج15: 1-80)، کتاب های 1. رسالة فی اختلاف الاذهان (ج11: 42)، 2.رسالة فی مسألة الاختیار (ج 11: 42 )، 3. رسالة فی استحقاق الثواب و العقاب (ج 11: 65)، 4. رسالة فی تقریر شبهة المرکّب(ج 11: 153)، 5. رسالة فی الحبرة العبریة. (آقابزرگ، 1408، ج 11: 169) اشاره می کند.
مدقق شیرازی در کلاس درس آقا حسین خوانساری حاضر می شد و در مناظره و بحث با استاد را به تنگنا می آورد. وی پس از مدتی راهی نجف شد؛ اما به دلیل وجهه علمی قابل قبولی میان علما داشت؛ شاه سلیمان او را به اصفهان فراخواند.(قزوینی، 1407: 137)
با موارد بیان شده طرز نگاه شاه سلیمان نسبت به دین مشخص می شود. ارتباط تنگاتنگ شاه صفوی با علمای شیعه از بدو شروع سلطنت با قرائت خطبه تاج گذاری شروع شد. با ضعف سلیمان در اداره امورات مملکت یکی از گروه هایی که نفوذ فراوانی در دولت پیدا نمودند؛ فقهای شیعه بودند.
شاه سلیمان هر چند در بسیاری موارد برای راحتی خویش پایبندی به اصول دین را فراموش می کرد و مرتکب اعمالی خلاف مذهب می شد؛ اما با این وجود در میان پادشاهان صفوی، وی را یکی از شاهان بسیار معقتد به مذهب شیعه و علمای آن به حساب می آورند. رابطه حکومت با فقهای شیعه در آن دوران را باید در کل مثبت و قابل اعتنا ارزیابی کرد. پاسداران حریم دین در دوران شاه سلیمان از امنیت بالایی برخوردار بودند و در اکثر موارد شاه از آن ها حمایت می کرد. به همین دلیل تعداد بی شماری از افراد مشتاق به کسب علوم دینی به راحتی در حوزه های علمیه به تحصیل می پرداختند. نیم نگاهی تنها به شمار علمای متبحر آن دوران، خود گویای این واقعیت و موقعیت ممتاز در حکومت صفویه – مقامات عالی – بود.
- فیض کاشانی1007- 1091 ه.ق:
ملا محسن فیض کاشانی در سال 1007 ه.ق در کاشان متولد شد. وی چند سالی را در قم و اصفهان به تحصیل پرداخت و سپس برای تکمیل اطلاعات خویش وارد حوزهتدریس شیخ بهایی و میرداماد شد. پس از گذراندن این دوران، فیض کاشانی که علاقه به فراگیری فلسفه نیز داشت به شیراز نزد ملاصدرا رفت. در آنجا علاوه بر کسب فیض از محضر او، در زمینه دینی از ماجد بحرانی نیز بهره های فراوانی برد.(ریپکا، 1381: 485)
تحصیلات عالیه فیض کاشانی وی را در زمره یکی علمای بزرگ دوران دوم صفویه قرار می داد. به همین دلیل در سال 1056 ه.ق شاه عباس دوم در مسجد پشت سر وی به ادای نماز پرداخت. پس از مدتی در شاه صفوی در نامه ای از درخواست اقامت و پذیرش امام جماعتی مسجد جامع عباسی را نمود. با این وجود فیض کاشانی به دلایل درگیری های که وی با مخالفانش در پایتخت داشت؛ از پذیرفتن این امر پوزش خواست و در خواست ماندن در قم را نموده بود.(جعفریان، 1378: 386)
سرانجام فیض کاشانی در سال 1067 ه.ق دعوت شاه عباس دوم را پذیرفت و پس از شنیدن هدف وی از اقامه نماز توسط فیض کاشانی که تنها اقامت صلوات و ترویج جمعه و جماعت بود؛ این امر را پذیرا شد.(جعفریان، 1379، ج1: 146) پس از چندی درگیری میان علما در اصفهان بسیار زیاد شد؛ اما هم چنان فیض کاشانی در نزد شاه از محبوبیت خاصی برخوردار بود.
از سال 1077 تا 1091 ه.ق عمر مولانا فیض کاشانی در زمان شاه سلیمان گذشت. وی که در دوران شاه عباس دوم لقب مجتهد الزمانی را دریافت کرده بود؛ هم چنان با این حفظ لقب به فعالیت های خویش ادامه داد. این دوران از لحاظ بررسی علمی زندگی مولانا فیض کاشانی اهمیت فراوانی دارد. وی طی مدت شصت سال حضور در عرصه دینی، تحقیقات فراوانی را از خود برجای گذاشت. از جمله این آثار می توان به تحفة الابرار ترجمه‏ ای از خلاصة الاذكار که وی آن را در دوازده فصل شامل نیایش هایى كه می باید؛ در هر شب و روز از حضر و سفر انجام داد؛ اشاره کرد.(صفا، 1378، ج5: 1466) تا سن 40 سالگی کتاب الوافی را در زمینه حدیث نگاشت.(جعفریان، 1378: 383)
در زمینه فقهی یکی کتاب المعتصم الشیعه و مفاتیح الشیعه را به رشته تحریر در آورد که پس وی شرح های مختلفی بر روی این کتاب ها نوشته شد. در زمینه اصول عقاید کتاب علم الیقین و حق الیقین را تالیف کرد.(جعفریان، 1378: 384؛ صفا، 1378، ج5: 275)
با همه این اوصاف مهم ترین اثر مولانا فیض کاشانی را می توان کتاب المحجه البیضاء فی احیاء الحیاء می باشد که احیای دومی به کتاب احیاء العلوم الدین غزالی اشاره دارد. در واقع اثر فیض بادیگر توجه ویژه ای را متوجه کتاب غزالی در محافل شیعی بود. دلیل این امر جایگزین کردن احادیث منابع تشیع به جای سنی در کتاب غزالی بود.(تاریخ ایران کمبریج، 1380: 365)
مولانا فیض کاشانی علاوه بر تالیفات گسترده در زمینه دینی برای محققان این عرصه، برای عامه مردم نیز به تالیف کتب پرداخته است. از وی کتاب های در زمینه نماز، حج، آداب و مناسک اسلامی هم چون ادعیه، توسلاتی چون جلاء العیون، رسالاتی در فقه مثل التطهیر و آثاری در مورد زندگی و گفتارهای ائمه مانند شرحی بر صحیفه سجادیه امام زن العابدین نوشته است.(تاریخ ایران کمبریج، 1380: 365)
یکی از جنبه های علمی مولانا فیض کاشانی، مباحث و نظریاتش در عرفان و تصوف بود؛ که در این زمینه آثار ارزشمندی را به یادگار گذاشت. در کتاب های وی گرایش به تصوف و صوفیان کاملا نشان داده می شد. اما در عین حال از صوفی نما ها و علمای ظاهر عصر خود انتقاد می کرد و به نظر می آید اگرچه انتقاداتی به صوفیه به طور کلی وارد کرده است، اما خود تجربه-ای صوفیانه و عارفانه را طی کرده است. مهم ترین انتقاد ها، بر گرایشات صوفیانه اوست. مولانا فیض در طریقه ی صوفیانه خویش به مانند عبد الرزاق لاهیجی و ملاصدرا تا حدی از غزالی متأثر بود. به همین دلیل مخالفانش او را تمایل به آراء غزالی معرفی می کردند و به دلیل اینکه او معارف اهل بیت را با سخنان محی الدین ابن عربی در آمیخته؛ در خور طعن و ملامت می دانستند.(جعفریان، 1379، ج2: 538)
مولانا فیض کاشانی در رساله های مختلف همچون شرح صدر، المحاکمه، رفع الفتنه، به دفاع از تصوف اصیل و صوفیان واقعی پرداخته است و در عین حال به صوفی نما ها و علمای ظاهر نگر عصر خود تاخته و رسم و رسومات آنها را مردود شمرده است. به نظر می رسد توجه او به عرفا و صوفیه بیش از هر چیز معلول محیط زندگی و آشنایی و شاگردی او نزد ملاصدرا بود. از این رهگذر با آثار عرفا و صوفیان قدیم آشنا شد و متأثر از آنها بود. در واقع عقایدی که فیض به سبب آنها مورد طعن و انکار متشرعه واقع شد؛ سخنان وی در مسئله جواز غنا هرچند آن را رد کرده، بود اما یادآور سخنان غزالی و مسئله وحدت وجود که متأثر از ابن عربی بود. با این حال وی مورد توجه و احترام شاه عباس دوم بود و مناصب مهمی به او واگذار شده بود (زرین کوب، ۱۳۷۹: ۲۵۵-۲۵۴).
از جمله آثار دیگر وی در وی باید به الکلمات المکنونه – الکلمات المحزونه – به زبان فارسی اشاره کرد. این کتاب یکی از برجسته ترین تالیفات در مورد عرفان در زمینه شیعی می باشد که حوزه کاملی از متافیزیک را در برمی گیرد. وی هم چنین بر کتاب های سابق صوفیان از جمله الفتوحات المکیه از ابن عربی و مثنوی مولانا رومی حاشیه نوشته است.(حلبی، 1374: 45)

پی‌نوشت‌ها:

1.کارشناس ارشد ایران اسلامی دانشگاه اصفهان.

 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.