دین در صدا و سیما
نويسنده: دکتر محمد صادق کوشکی
چکیده: از آسیبهای دیگری كه توسط صدا وسیما به فرهنگ دینی وارد شده است این است که دینی که از طریق صدا و سیما ارائه شده است دین یک بعدی است دینی که ابعاد مختلف ندارد، عمق ندارد، بسیار سطحی و روبنایی است، محتوای چندانی ندارد و این به دانش کم¬سازندگان و برنامه¬سازان صدا و سیما در این زمینه بر می¬گردد. واقعاً تعداد محدودی هستند که دانش کافی در این زمینه دارند و اگر احیاناً دانش کافی در این زمینه دارند. متأسفانه تخصصی در خصوص رسانه ندارند تا بتوانند از طریق آن، دانش خودشان را منتقل بکنند. بحث بعدی این است که بسیاری از منکرات، از طریق صدا و سیما معروف شدند و عملاً خود شاکله¬ای دینی که در ذهن مردم بود آسیب جدی دید. مثلاً صدا و سیما نه تنها قبح اسراف¬گرایی و مصرف¬گرایی و دامن زدن به مصرف¬گرایی و تجمل¬گرایی را ریخت بلکه این را ساری و جاری کرد و ترویجش نمود. و یکی از دستگاههایی که بسیار بر میزان مصرف مردم و تجمل¬گرایی در بین مردم و جامعه تأثیر جدی داشت و رونق داد، صدا و سیما بود.
. اگر در طول 27 سال گذشته بخواهیم ارزیابی ار عملکرد صدا و سیما داشته باشیم، (با این محوریت که صدا و سیما چه خدمتی به فرهنگ دینی کرده است،) شاید بتوانیم بگوییم بخشهای احیا شده فرهنگ دینی ما در حوزه انقلاب اسلامی را انعکاس داده است. انعکاس این بخشهای احیا شده را به خود مردم و در ابعاد شاید خیلی کمتر، به منظر جهانیان رسانید یعنی اینکه در انقلاب اسلامی ثابت شد که یک تحول عظیمی در فرهنگ دینی روی داده و بخشی از فرهنگ دینی جامعه احیا شد و صدا و سیما توانسته در چنین بستری در انعکاس بخشی از این فرهنگ احیا شده موفقیتهای نسبی داشته است
2. مواردی ذکر می¬کنم که اولویتبندی نیست به عنوان نمونه است:
یک اینکه دست¬اندرکاران صدا وسیما، برداشت درست و دقیقی از دین و مفاهیم دینی نداشتند و ندارند و این قصور در برداشت، موجب شده است که این باورهای کج، غلط و ناقص در بین بسیاری از مردم ترویج بشود. من می¬خواهم به مثالی برای این تصویر ناقص از دین در صدا و سیما اشاره بکنم، مسابقه¬ای را در ایام شهادت حضرت امیر (ع) برگزار می-کرد و بیست¬ویکم ماه رمضان بود. برای کسی که بهترین تعریف از زهد علوی ارائه کند، یک خودرو از طرف یکی از شرکتهای خودروسازی هدیه شده بود. که خودرو گرانقیمتی هم بود در شبکه پنج سیما. جالب هم این بود که مراسم قرعه¬کشی این خودروی گرانقیمت، كه به کدامیک از ارائه¬کنندگان تعریف برتر از زهد علوی برسد، تبدیل به یک شو وحشتناک شد که شبیه مسابقات لاتاری و غیره بود. خود این برنامه مضحکه زهد علوی و مفاهیم دینی بود که دست-اندرکاران صدا و سیما تا این حد پیش رفته بودند بدون اینکه خودشان بخواهند. مثال دیگر درباره تلقی¬ای است که ما از بزرگان دینی داریم؛ صدا و سیما بسیار موفق بوده که حضرت امیر (ع) را صرفاً به عنوان کسی که با صدقه دادن سعی می¬کند فقر را در جامعه به نوعی تسکین و ریشه¬کن بسازد و عدالت را برقرار سازد، نشان دهد و بسیار موفق بوده. یعنی یک تصویر کمیته امدادی از امام علی (ع). یعنی یک نگاه کلیشه¬ای به مناسک و عبادات دینی که شاید از این مقوله ریشه می¬گیرد که برنامه¬سازان صدا و سیما –نه همه آنها، بلکه برخی از آنها- مجبور بودند که به این مناسک بپردازند یا به عبارتی بهتر، پرداختی سفارشی و رویکرد سفارشی به مناسک، رفتارها و آداب دینی عملاً بازتابش در مسابقه¬ای را در ایام شهادت حضرت امیر (ع) برگزار می¬کرد و بیست¬ویکم ماه رمضان بود. برای کسی که بهترین تعریف از زهد علوی ارائه کند، یک خودرو از طرف یکی از شرکتهای خودروسازی هدیه شده بود. که خودرو گرانقیمتی هم بود در شبکه پنج سیما. جالب هم این بود که مراسم قرعه¬کشی این خودروی گرانقیمت، كه به کدامیک از ارائه¬کنندگان تعریف برتر از زهد علوی برسد، تبدیل به یک شو وحشتناک شد که شبیه مسابقات لاتاری و غیره بود بین جامعه و بازخوردش در بین جامعه، باعث شده است که یک نگاه خیلی سطحی و کلیشه¬ای و نگاه غیرواقعی و غیرجامع از طریق رسانه صدا و سیما بین مخاطبانی پخش بشود که بسیاری از آنها، می¬خواهند از طریق صدا و سیما با دین اشنا شوند و فرهنگ دینی را از منظر صدا و سیما که رسانه رسمی و تریبون جمهوری اسلامی می¬دانند، با دین می¬خواهد آشنا شوند. ترویج برداشتهای ناقص، سطحی، کلیشه¬ای و سفارشی. از دین یک آسیب است. بحث دیگر گسترش ریاکاری و زهدفروشی آن هم به طور نامحسوس. تعدادی از دست¬اندرکاران رسانه، عامل به شریعت، دین و احکام دینی نیستند و این دوگانگی را مردم می¬بینند که مثلاً بازیگرانی که در یک سریال یا مجموعه¬ای بازی می¬کنند یا مجریان یا کسانی که در صدا و سیما چهره، دیده یا شنیده می¬شوند، وقتی این افراد در موضع رسانه هستند، مثلاً وجه هستند یا حرفهای متدینانه می¬زنند، رفتار متدین دارند، اما وقتی خود واقعی آنها به نمایش گذاشته می¬شوند مثلاً از طریق رسانه¬ها مکتوب و نشریات یا حضور در ملأ عام، یک دفعه مخاطب با دوگانگی مواجه می¬شود و بعضاً با آدمهایی مواجه هستند که خلاف آن ویژگیها و رفتارها و ظواهر در برنامه¬های صدا و سیما دارند. صحبت از این نیست که عمده دست¬اندرکاران صدا و سیما –خدای ناکرده- معتقد به شریعت هستند یا نه! ما می¬گوییم که این بازتاب و بازخورد در صدا و سیما وجود دارد، ممکن است بسیاری از این مواردی که مطرح می¬شود، کارمند رسمی صدا و سیما نباشند و ما که در مورد نیروهای استخدامی صدا و سیما حرف نمی¬زنیم.
از آسیبهای دیگری كه توسط صدا وسیما به فرهنگ دینی وارد شده است این است که دینی که از طریق صدا و سیما ارائه شده است دین یک بعدی است دینی که ابعاد مختلف ندارد، عمق ندارد، بسیار سطحی و روبنایی است، محتوای چندانی ندارد و این به دانش کم¬سازندگان و برنامه¬سازان صدا و سیما در این زمینه بر می¬گردد. واقعاً تعداد محدودی هستند که دانش کافی در این زمینه دارند و اگر احیاناً دانش کافی در این زمینه دارند. متأسفانه تخصصی در خصوص رسانه ندارند تا بتوانند از طریق آن، دانش خودشان را منتقل بکنند. بحث بعدی این است که بسیاری از منکرات، از طریق صدا و سیما معروف شدند و عملاً خود شاکله¬ای دینی که در ذهن مردم بود آسیب جدی دید. مثلاً صدا و سیما نه تنها قبح اسراف¬گرایی و مصرف¬گرایی و دامن زدن به مصرف¬گرایی و تجمل¬گرایی را ریخت بلکه این را ساری و جاری کرد و ترویجش نمود. و یکی از دستگاههایی که بسیار بر میزان مصرف مردم و تجمل¬گرایی در بین مردم و جامعه تأثیر جدی داشت و رونق داد، صدا و سیما بود. در طول 27 سال گذشته همیشه سطوح زندگی افرادی که در صدا و سیما پخش می¬کند این سطوح از سطح عامه مردم بسیار بالاتر بوده که عملاً تأثیرش بر مخاطب این بود که جامعه و افراد سعی کنند در مصرف¬گرایی، تجمل¬گرایی و اشرافی¬گری خودشان را با الگوی صدا و سیما تطبیق بدهند یا مغفول گذاشتن بسیاری از مفروعات. مثلاً ما هیچ وقت ندیدیم که صدا و سیما در حوزه عدالتخواهی یک مجموعه کم¬ارزش دینی بسازد. اصلاً جزو مفاهیم مورد نظر در صدا و سیما، مقوله عدالتخواهی نبوده، بحث مبارزه با فساد، انواع و اقسام آن چه مفاسد اخلاقی، چه مفاسد اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دینی که از طریق صدا و سیما ارائه شده است دین یک بعدی است دینی که ابعاد مختلف ندارد، عمق ندارد، بسیار سطحی و روبنایی است، محتوای چندانی ندارد و این به دانش کم¬سازندگان و برنامه¬سازان صدا و سیما در این زمینه بر می¬گردد و اداری و حکومتی، نبوده است. یعنی صدا و سیما هیچ وقت در این خصوص تلاش نکرده است.
خُب، طبیعی است که اختصاص دادن معروفات و منکرات به موارد بسیار محدود که مثلاً کار معروف یعنی اینکه شما صدقه¬ای به فقیر بدهید، شادیهایتان را تقسیم کنید در این حد و کار منکر هم یعنی تقلیل منکرات به منکرات کلیشه¬ای و تقلیل معروفات به معروفات کلیشه¬ای، و مغفول و مسکوت گذاشتن بسیاری از معروفات و منکرات محوری دین از این موارد است. اگر بخواهیم مثال بیاوریم، تفاوت فاحش جایگاه موسیقی در دین ما و حتی در استفتائات شرعی که از رهبر انقلاب می¬شود که رهبر انقلاب، ترویج موسیقی را کاملاً در منافات با ارزشهای انقلاب می¬دانند اما صدا و سیما بسیار تلاش کرده و موفق بوده که با پرداختن افراطی به موسیقی، به عنوان یک معروف و هنر جلوه بدهد و علناً صدا و سیما یه یک بنگاه خواننده¬ساز تبدیل شده و بنگاهی که مصرف¬کننده خوانندگانی است که شاید حتی از هنر بهره چندانی نداشته باشند و این جور نمادی در تناقض آشکاری با جهت¬گیریهایی است که حتی در حوزه فقهی، رهبری انقلاب مشخصاً ارائه کردند که ترویج موسیقی به این شکل اصلاً در زمره اهداف انقلاب نیست و پذیرفته نیست و تازه از لحاظ شرعی منع مشخص دارد. این نمونه¬ها را زیاد می¬توان دید. من به طور کلی در یک جمله خلاصه می¬کنم که مسکوت گذاشتن، مغفول گذاشتن بسیاری از معروفات و منکرات و جابجا و عوض کردن بسیاری از معروفات به عنوان منکر و بلعکس، و از آن طرف فروکاستن بحث امر به معروف و نهی از منکر و مقوله منکر و حلال به حرام و بلعکس، و مقوله واجب و مستحب، دستورات دینی به موارد جزئی و محدود.
3. مهمترین ایرادهایی که بر صدا و سیما در خصوص تبلیغ فرهنگ دینی وارد است. یک، كماطلاعی از دین و دو اینکه، سانسور بخشهایی از دین است. بسیاری از برنامه¬سازان صدا و سیما یا کسانی كه محتوای برنامه¬ها را تأمین می¬کنند بچه برنامه¬های نمایشی و چه برنامه¬های دیگر. اطلاعشان از دین بسیار عامیانه است. ما کم برنامه¬ای سراغ داریم که برنامه¬ای باشد پشتوانه¬اش تیم تحقیقی و مسلط به معارف دینی باشد. کم دانشی در حوزه معارف و دانشهای دینی یک بحث است. بحث بعدی سانسور بسیاری از مفاهیم دینی است. صدا و سیما عمداً به سراغ آنها نمی¬رود و بدانها نمی-پردازد و اگر کسی هم به آنها بپردازد، سعی می¬شود که یا پخش نشود، یا پخش می¬شود به صورت مثله شده پخش شود یا در بدترین ساعاتی پخش قرار بگیرد که عملاً بی¬توجهی به ان موارد صورت بگیرد. من آن را سانسور مفاهیم دینی می¬نامم. بحث بعدی که به صورت کلی به آن می¬پردازم به هر حال هستند برنامه¬سازانی که در صدا و سیما حضور دارند. که خود باور جدی به مفاهیم دینی ندارند یا عامله به آن نیستند، باور نداشتند، عامل نیستند و این بی¬باوری و بی-اعتقادی هیچ وقت ندیدیم که صدا و سیما در حوزه عدالتخواهی یک مجموعه کم¬ارزش دینی بسازد. اصلاً جزو مفاهیم مورد نظر در صدا و سیما، مقوله عدالتخواهی نبوده، بحث مبارزه با فساد، انواع و اقسام آن چه مفاسد اخلاقی، چه مفاسد اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و اداری و حکومتی، نبوده است در برنامه¬های حتی سفارشی هم نمود پیدا می-کنند. هستند کسانی که اصلاً حجاب را قبول ندارند. حجاب را رعایت نمی¬کنند، اما بنا بر ضرورت شغلی مجبورند که به آن بپردازند یا حجابی داشته باشند، در آن برنامه¬ها، بی¬اعتقادی به حجاب خودش را نشان می¬دهد، یا کسانی هستند که بنا بر ضرورت مجری¬گری این بحث¬ها را مطرح کنند، اینها تأثیر خودش را بر بیننده می¬گذارد،.
وقتی که برنامه¬های صدا و سیما یک ارزیابی جدی بشوند، یعنی اگر ارزیابی جدی وجود داشته باشد، و برنامه¬های با کیفیت و بدون کیفیت، علمی و غیرعلمی و مشخص بشوند، برنامه¬هایی که از لحاظ فرهنگ دینی مشکل دارند و مسأله دارد و به این دو نوع برنامه¬ها به صورت عادی نگاه بشود، و صدا و سیما این وسط جذب مخاطب را به عنوان شاخصه برنامه مثبت قلمداد بکند نه کیفیت واقعی برنامه. نتیجه این می¬شود که رغبت برای رویکرد علمی و تحقیقی و برنامه¬های دینی از بین می¬رود، می¬توانید تصور کنید که دست¬اندرکاران مجموعه نمایشی، آنهایی تقدیر می¬شوند که مخاطب بیشتری را جذب کرده باشند یا به خاطر بازیگرانی که مثلاً چهره و ستاره¬اند، یا به خاطر داستانهایی که می¬تواند در حد داستانهای ملودرام هندی جذابیتی ایجاد بکند، یعنی میزان رویکرد مخاطب عامی نه مخاطب متدین، در سازمان جهت-گیری را مشخص می¬کند یا نه! وقتی که چنین رویکردی در بین مدیران و مسئولان صدا و سیما شایع و رایج باشد نتیجه این می¬شود که کمتر برنامه¬سازی رغبت پیدا می¬کند که مثلاً کم¬دانشی خودش نسبت به معارف دینی را با استفاده از کارشناسان برتر دینی جبران بکند. مسئولان و دست¬اندرکاران صدا و سیما جذب مخاطب می¬خواهند به هر قیمتی. نتیجه این خواهد شد، تنها پارامتری که فراموش می¬شود و نادیده گرفته می¬شود، مقوله تحقیق و پژوهش است. حالا ضعف اعتقاد را نمی¬شود به نوعی جبران کرد ولی ضعف دانش را می¬توان جبران کرد.
لذا طبیعی است که بی¬اعتنایی به تحقیق به خصوص در حوزه دینی در سازمان شاید امر رایجی باشد و حتی سازمان در بسیاری از موارد، گرفتار خرافه¬پرستی¬ها و درگیر باورهای عامیانه مردم در دین باشد و من به عنوان نمونه می¬گویم که سازمان در حوزه ایام دینی، ایام وفیات و تولدها، واقعاً چقدر توانسته است برنامه¬سازی بکند، ما در حوزه اعیاد دینی شاهدیم که یک تقلیدهای درجه سه¬ای از شوهای ترکیه است. آن برنامه¬ای که به نام یک امام معصوم (ع) ساخته می-شود، هیچ نسبتی با آن امام معصوم ندارد، فقط در حد زیرنویس یکی دو حدیث است. -راهکار: اما راهکار برای حل این معضلات و مشکلات این است که اولاً نگرش مدیریتی سازمان یکی از معضلات اساسی است، نگرش مدیریتی سازمان نگاهی منطبق بر نگرش حضرت امام (ره) و رهبر انقلاب اسلامی، نیست و نزدیکی به آن هم ندارد، حضرت امام (ره) اصرار داشتند و با آگاهی و علم، تأکید داشتند که صدا و سیما، دانشگاه عمومی است، و دانشگاه جایی تا وقتی که صدا و سیما می¬خواهد براساس مخاطب محوری عمل کند و خود را رقیب ماهواره¬ها و رسانه¬های بیگانه ببیند و افتخارش این باشد که مخاطب ماهواره را کم کنیم و مخاطب خودمان را اضافه کنیم این یعنی افتادن در دامی که همان رسانه¬های غربی پهن می¬کنند و این که ما بتوانیم ابتذال با دوز کمتر را عرضه بکنیم، ابتذال به معنی اعم¬اش، تا اینکه مردم سراغ ابتذال جدی نروند، همان بحث تکراری دفع افسد به فاسد، یعنی سازمان پذیرفته که باید فاسد باشد است که کنش بر شناخت معرفت و علم است، و در صدا و سیما این مقوله به شدت مورد بی¬مهری است و بی¬اعتنایی. لذا نگرش مدیریتی سازمان باید تغییر کند. و به عبارتی دیگر باید مدیران سازمان کسانی باشند که باور داشته باشند و عملاً مأمور ببینند که این دیدگاه محقق بشود و صدا و سیما دانشگاهی باشد که در آن ارزشهای دینی و انقلاب آموخته می¬شود و مخاطبان تعمیق می¬شود. از آن طرف، تا وقتی که صدا و سیما می¬خواهد براساس مخاطب محوری عمل کند و خود را رقیب ماهواره¬ها و رسانه¬های بیگانه ببیند و افتخارش این باشد که مخاطب ماهواره را کم کنیم و مخاطب خودمان را اضافه کنیم این یعنی افتادن در دامی که همان رسانه¬های غربی پهن می¬کنند و این که ما بتوانیم ابتذال با دوز کمتر را عرضه بکنیم، ابتذال به معنی اعم¬اش، تا اینکه مردم سراغ ابتذال جدی نروند، همان بحث تکراری دفع افسد به فاسد، یعنی سازمان پذیرفته که باید فاسد باشد، موسیقی فاسد و مفاهیم فاسد را پخش کند، از ترس اینکه مردم سراغ فاسدتر از آن نروند. اینکه صدا و سیما به دام فساد می¬افتد و فاسد می¬شود و اصرار دارد که فساد را پخش کند، حالا در حوزه¬های مختلف، من یک موردش را می¬گویم که ترویج موسیقی پاپ ساخته و پرداخته صدا و سیما است ولی نهادهای متولی موسیقی در کشور نهادهای مشخصی هستند و اینکه ترویج موسیقی پاپ به طوری مبتذال و فاسد بود که حتی فریاد متولیان موسیقی اصیل ایرانی را هم درآورد، و حتی فریاد متولیان موسیقی پاپ اصیل و استاندارد را درآورد. خوب، این نگاه مخاطب محوری نگاه بسیار کلیشه¬ای یا به عبارتی بهتر نگاه بالیودی، خطرناک است. سینمای بالیودی هند به جهت کثرت بیننده در جهان اول است. صدا و سیما هم همین نگاه را دارد. یعنی کثرت بیننده و تماشاگر. بدون محتوای مطلوب. این یکی از آفاقی است که در صدا و سیما وجود دارد و طبیعی است که صدا و سیما هم از آسیبهای رایج ناشی از فساد اداری و مالی و حاکمیت سرمایه¬داری و فراموشی آرمانهای انقلاب به دور نیست. ما نباید و نمی¬توانیم صدا و سیما را جزیره¬ای جدا از بقیه فرض کنیم، علاوه بر آفتهایی که در حوزه کل جامعه ما وجود دارد از فقر به معنای عمومیش فقر فرهنگی، فقر اقتصادی در جامعه جدا نیست که من مسأله فقر فرهنگی را در صدا و سیما بیشتر و جدی¬تر می¬دانم، و ابعاد فساد اعم از فساد اداری و مالی در روابط درون سازمان بیداد می¬کند. تبعیض و فساد به قدری در صدا و سیما و در بین نیروهای شاغل می¬بینیم که در طول این 27 سال شاهد بودند تبعیض¬ها در حوزه اداری و اعطای امتیازات چه نسبتی می¬تواند با کرامت انسانی و دین داشته باشند، وقتی این حجم انبوه از تبعیض را در صدا و سیما می¬بینند، یعنی فقر و فساد و تبعیضی که رهبر انقلاب مدنظرشان است در صدا و سیما هم هست در حوزه اختصاصی¬اش در حوزه فرهنگ و هنر و اندیشه خودش را نشان می¬دهد، این طرف و آن مقوله دوری از اندیشه¬های حضرت امام و اینکه صدا و سیما را دانشگاه عمومی نمی¬داند و این نوع نگرش را ندانستن، و هیچ نسبتی بین صدا و سیما و دانشگاه برقرار نکردن، یک آفت جدی است در حوزه فکری مدیران سازمان و دومین آفت هم بحث نگاه عامیانه مدیران سازمان و سیاستگذاران سازمان به مقوله مخاطب است. اگر این موارد و خصوصاً این دو دیدگاه مدیریتی در سازمان اصلاح شود. می¬توان امیدوار بود که روند حرکت صدا و سیما روند روبه¬رشد و مطلوبی باشد.
منبع: www.irdc.ir
. اگر در طول 27 سال گذشته بخواهیم ارزیابی ار عملکرد صدا و سیما داشته باشیم، (با این محوریت که صدا و سیما چه خدمتی به فرهنگ دینی کرده است،) شاید بتوانیم بگوییم بخشهای احیا شده فرهنگ دینی ما در حوزه انقلاب اسلامی را انعکاس داده است. انعکاس این بخشهای احیا شده را به خود مردم و در ابعاد شاید خیلی کمتر، به منظر جهانیان رسانید یعنی اینکه در انقلاب اسلامی ثابت شد که یک تحول عظیمی در فرهنگ دینی روی داده و بخشی از فرهنگ دینی جامعه احیا شد و صدا و سیما توانسته در چنین بستری در انعکاس بخشی از این فرهنگ احیا شده موفقیتهای نسبی داشته است
2. مواردی ذکر می¬کنم که اولویتبندی نیست به عنوان نمونه است:
یک اینکه دست¬اندرکاران صدا وسیما، برداشت درست و دقیقی از دین و مفاهیم دینی نداشتند و ندارند و این قصور در برداشت، موجب شده است که این باورهای کج، غلط و ناقص در بین بسیاری از مردم ترویج بشود. من می¬خواهم به مثالی برای این تصویر ناقص از دین در صدا و سیما اشاره بکنم، مسابقه¬ای را در ایام شهادت حضرت امیر (ع) برگزار می-کرد و بیست¬ویکم ماه رمضان بود. برای کسی که بهترین تعریف از زهد علوی ارائه کند، یک خودرو از طرف یکی از شرکتهای خودروسازی هدیه شده بود. که خودرو گرانقیمتی هم بود در شبکه پنج سیما. جالب هم این بود که مراسم قرعه¬کشی این خودروی گرانقیمت، كه به کدامیک از ارائه¬کنندگان تعریف برتر از زهد علوی برسد، تبدیل به یک شو وحشتناک شد که شبیه مسابقات لاتاری و غیره بود. خود این برنامه مضحکه زهد علوی و مفاهیم دینی بود که دست-اندرکاران صدا و سیما تا این حد پیش رفته بودند بدون اینکه خودشان بخواهند. مثال دیگر درباره تلقی¬ای است که ما از بزرگان دینی داریم؛ صدا و سیما بسیار موفق بوده که حضرت امیر (ع) را صرفاً به عنوان کسی که با صدقه دادن سعی می¬کند فقر را در جامعه به نوعی تسکین و ریشه¬کن بسازد و عدالت را برقرار سازد، نشان دهد و بسیار موفق بوده. یعنی یک تصویر کمیته امدادی از امام علی (ع). یعنی یک نگاه کلیشه¬ای به مناسک و عبادات دینی که شاید از این مقوله ریشه می¬گیرد که برنامه¬سازان صدا و سیما –نه همه آنها، بلکه برخی از آنها- مجبور بودند که به این مناسک بپردازند یا به عبارتی بهتر، پرداختی سفارشی و رویکرد سفارشی به مناسک، رفتارها و آداب دینی عملاً بازتابش در مسابقه¬ای را در ایام شهادت حضرت امیر (ع) برگزار می¬کرد و بیست¬ویکم ماه رمضان بود. برای کسی که بهترین تعریف از زهد علوی ارائه کند، یک خودرو از طرف یکی از شرکتهای خودروسازی هدیه شده بود. که خودرو گرانقیمتی هم بود در شبکه پنج سیما. جالب هم این بود که مراسم قرعه¬کشی این خودروی گرانقیمت، كه به کدامیک از ارائه¬کنندگان تعریف برتر از زهد علوی برسد، تبدیل به یک شو وحشتناک شد که شبیه مسابقات لاتاری و غیره بود بین جامعه و بازخوردش در بین جامعه، باعث شده است که یک نگاه خیلی سطحی و کلیشه¬ای و نگاه غیرواقعی و غیرجامع از طریق رسانه صدا و سیما بین مخاطبانی پخش بشود که بسیاری از آنها، می¬خواهند از طریق صدا و سیما با دین اشنا شوند و فرهنگ دینی را از منظر صدا و سیما که رسانه رسمی و تریبون جمهوری اسلامی می¬دانند، با دین می¬خواهد آشنا شوند. ترویج برداشتهای ناقص، سطحی، کلیشه¬ای و سفارشی. از دین یک آسیب است. بحث دیگر گسترش ریاکاری و زهدفروشی آن هم به طور نامحسوس. تعدادی از دست¬اندرکاران رسانه، عامل به شریعت، دین و احکام دینی نیستند و این دوگانگی را مردم می¬بینند که مثلاً بازیگرانی که در یک سریال یا مجموعه¬ای بازی می¬کنند یا مجریان یا کسانی که در صدا و سیما چهره، دیده یا شنیده می¬شوند، وقتی این افراد در موضع رسانه هستند، مثلاً وجه هستند یا حرفهای متدینانه می¬زنند، رفتار متدین دارند، اما وقتی خود واقعی آنها به نمایش گذاشته می¬شوند مثلاً از طریق رسانه¬ها مکتوب و نشریات یا حضور در ملأ عام، یک دفعه مخاطب با دوگانگی مواجه می¬شود و بعضاً با آدمهایی مواجه هستند که خلاف آن ویژگیها و رفتارها و ظواهر در برنامه¬های صدا و سیما دارند. صحبت از این نیست که عمده دست¬اندرکاران صدا و سیما –خدای ناکرده- معتقد به شریعت هستند یا نه! ما می¬گوییم که این بازتاب و بازخورد در صدا و سیما وجود دارد، ممکن است بسیاری از این مواردی که مطرح می¬شود، کارمند رسمی صدا و سیما نباشند و ما که در مورد نیروهای استخدامی صدا و سیما حرف نمی¬زنیم.
از آسیبهای دیگری كه توسط صدا وسیما به فرهنگ دینی وارد شده است این است که دینی که از طریق صدا و سیما ارائه شده است دین یک بعدی است دینی که ابعاد مختلف ندارد، عمق ندارد، بسیار سطحی و روبنایی است، محتوای چندانی ندارد و این به دانش کم¬سازندگان و برنامه¬سازان صدا و سیما در این زمینه بر می¬گردد. واقعاً تعداد محدودی هستند که دانش کافی در این زمینه دارند و اگر احیاناً دانش کافی در این زمینه دارند. متأسفانه تخصصی در خصوص رسانه ندارند تا بتوانند از طریق آن، دانش خودشان را منتقل بکنند. بحث بعدی این است که بسیاری از منکرات، از طریق صدا و سیما معروف شدند و عملاً خود شاکله¬ای دینی که در ذهن مردم بود آسیب جدی دید. مثلاً صدا و سیما نه تنها قبح اسراف¬گرایی و مصرف¬گرایی و دامن زدن به مصرف¬گرایی و تجمل¬گرایی را ریخت بلکه این را ساری و جاری کرد و ترویجش نمود. و یکی از دستگاههایی که بسیار بر میزان مصرف مردم و تجمل¬گرایی در بین مردم و جامعه تأثیر جدی داشت و رونق داد، صدا و سیما بود. در طول 27 سال گذشته همیشه سطوح زندگی افرادی که در صدا و سیما پخش می¬کند این سطوح از سطح عامه مردم بسیار بالاتر بوده که عملاً تأثیرش بر مخاطب این بود که جامعه و افراد سعی کنند در مصرف¬گرایی، تجمل¬گرایی و اشرافی¬گری خودشان را با الگوی صدا و سیما تطبیق بدهند یا مغفول گذاشتن بسیاری از مفروعات. مثلاً ما هیچ وقت ندیدیم که صدا و سیما در حوزه عدالتخواهی یک مجموعه کم¬ارزش دینی بسازد. اصلاً جزو مفاهیم مورد نظر در صدا و سیما، مقوله عدالتخواهی نبوده، بحث مبارزه با فساد، انواع و اقسام آن چه مفاسد اخلاقی، چه مفاسد اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دینی که از طریق صدا و سیما ارائه شده است دین یک بعدی است دینی که ابعاد مختلف ندارد، عمق ندارد، بسیار سطحی و روبنایی است، محتوای چندانی ندارد و این به دانش کم¬سازندگان و برنامه¬سازان صدا و سیما در این زمینه بر می¬گردد و اداری و حکومتی، نبوده است. یعنی صدا و سیما هیچ وقت در این خصوص تلاش نکرده است.
خُب، طبیعی است که اختصاص دادن معروفات و منکرات به موارد بسیار محدود که مثلاً کار معروف یعنی اینکه شما صدقه¬ای به فقیر بدهید، شادیهایتان را تقسیم کنید در این حد و کار منکر هم یعنی تقلیل منکرات به منکرات کلیشه¬ای و تقلیل معروفات به معروفات کلیشه¬ای، و مغفول و مسکوت گذاشتن بسیاری از معروفات و منکرات محوری دین از این موارد است. اگر بخواهیم مثال بیاوریم، تفاوت فاحش جایگاه موسیقی در دین ما و حتی در استفتائات شرعی که از رهبر انقلاب می¬شود که رهبر انقلاب، ترویج موسیقی را کاملاً در منافات با ارزشهای انقلاب می¬دانند اما صدا و سیما بسیار تلاش کرده و موفق بوده که با پرداختن افراطی به موسیقی، به عنوان یک معروف و هنر جلوه بدهد و علناً صدا و سیما یه یک بنگاه خواننده¬ساز تبدیل شده و بنگاهی که مصرف¬کننده خوانندگانی است که شاید حتی از هنر بهره چندانی نداشته باشند و این جور نمادی در تناقض آشکاری با جهت¬گیریهایی است که حتی در حوزه فقهی، رهبری انقلاب مشخصاً ارائه کردند که ترویج موسیقی به این شکل اصلاً در زمره اهداف انقلاب نیست و پذیرفته نیست و تازه از لحاظ شرعی منع مشخص دارد. این نمونه¬ها را زیاد می¬توان دید. من به طور کلی در یک جمله خلاصه می¬کنم که مسکوت گذاشتن، مغفول گذاشتن بسیاری از معروفات و منکرات و جابجا و عوض کردن بسیاری از معروفات به عنوان منکر و بلعکس، و از آن طرف فروکاستن بحث امر به معروف و نهی از منکر و مقوله منکر و حلال به حرام و بلعکس، و مقوله واجب و مستحب، دستورات دینی به موارد جزئی و محدود.
3. مهمترین ایرادهایی که بر صدا و سیما در خصوص تبلیغ فرهنگ دینی وارد است. یک، كماطلاعی از دین و دو اینکه، سانسور بخشهایی از دین است. بسیاری از برنامه¬سازان صدا و سیما یا کسانی كه محتوای برنامه¬ها را تأمین می¬کنند بچه برنامه¬های نمایشی و چه برنامه¬های دیگر. اطلاعشان از دین بسیار عامیانه است. ما کم برنامه¬ای سراغ داریم که برنامه¬ای باشد پشتوانه¬اش تیم تحقیقی و مسلط به معارف دینی باشد. کم دانشی در حوزه معارف و دانشهای دینی یک بحث است. بحث بعدی سانسور بسیاری از مفاهیم دینی است. صدا و سیما عمداً به سراغ آنها نمی¬رود و بدانها نمی-پردازد و اگر کسی هم به آنها بپردازد، سعی می¬شود که یا پخش نشود، یا پخش می¬شود به صورت مثله شده پخش شود یا در بدترین ساعاتی پخش قرار بگیرد که عملاً بی¬توجهی به ان موارد صورت بگیرد. من آن را سانسور مفاهیم دینی می¬نامم. بحث بعدی که به صورت کلی به آن می¬پردازم به هر حال هستند برنامه¬سازانی که در صدا و سیما حضور دارند. که خود باور جدی به مفاهیم دینی ندارند یا عامله به آن نیستند، باور نداشتند، عامل نیستند و این بی¬باوری و بی-اعتقادی هیچ وقت ندیدیم که صدا و سیما در حوزه عدالتخواهی یک مجموعه کم¬ارزش دینی بسازد. اصلاً جزو مفاهیم مورد نظر در صدا و سیما، مقوله عدالتخواهی نبوده، بحث مبارزه با فساد، انواع و اقسام آن چه مفاسد اخلاقی، چه مفاسد اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و اداری و حکومتی، نبوده است در برنامه¬های حتی سفارشی هم نمود پیدا می-کنند. هستند کسانی که اصلاً حجاب را قبول ندارند. حجاب را رعایت نمی¬کنند، اما بنا بر ضرورت شغلی مجبورند که به آن بپردازند یا حجابی داشته باشند، در آن برنامه¬ها، بی¬اعتقادی به حجاب خودش را نشان می¬دهد، یا کسانی هستند که بنا بر ضرورت مجری¬گری این بحث¬ها را مطرح کنند، اینها تأثیر خودش را بر بیننده می¬گذارد،.
وقتی که برنامه¬های صدا و سیما یک ارزیابی جدی بشوند، یعنی اگر ارزیابی جدی وجود داشته باشد، و برنامه¬های با کیفیت و بدون کیفیت، علمی و غیرعلمی و مشخص بشوند، برنامه¬هایی که از لحاظ فرهنگ دینی مشکل دارند و مسأله دارد و به این دو نوع برنامه¬ها به صورت عادی نگاه بشود، و صدا و سیما این وسط جذب مخاطب را به عنوان شاخصه برنامه مثبت قلمداد بکند نه کیفیت واقعی برنامه. نتیجه این می¬شود که رغبت برای رویکرد علمی و تحقیقی و برنامه¬های دینی از بین می¬رود، می¬توانید تصور کنید که دست¬اندرکاران مجموعه نمایشی، آنهایی تقدیر می¬شوند که مخاطب بیشتری را جذب کرده باشند یا به خاطر بازیگرانی که مثلاً چهره و ستاره¬اند، یا به خاطر داستانهایی که می¬تواند در حد داستانهای ملودرام هندی جذابیتی ایجاد بکند، یعنی میزان رویکرد مخاطب عامی نه مخاطب متدین، در سازمان جهت-گیری را مشخص می¬کند یا نه! وقتی که چنین رویکردی در بین مدیران و مسئولان صدا و سیما شایع و رایج باشد نتیجه این می¬شود که کمتر برنامه¬سازی رغبت پیدا می¬کند که مثلاً کم¬دانشی خودش نسبت به معارف دینی را با استفاده از کارشناسان برتر دینی جبران بکند. مسئولان و دست¬اندرکاران صدا و سیما جذب مخاطب می¬خواهند به هر قیمتی. نتیجه این خواهد شد، تنها پارامتری که فراموش می¬شود و نادیده گرفته می¬شود، مقوله تحقیق و پژوهش است. حالا ضعف اعتقاد را نمی¬شود به نوعی جبران کرد ولی ضعف دانش را می¬توان جبران کرد.
لذا طبیعی است که بی¬اعتنایی به تحقیق به خصوص در حوزه دینی در سازمان شاید امر رایجی باشد و حتی سازمان در بسیاری از موارد، گرفتار خرافه¬پرستی¬ها و درگیر باورهای عامیانه مردم در دین باشد و من به عنوان نمونه می¬گویم که سازمان در حوزه ایام دینی، ایام وفیات و تولدها، واقعاً چقدر توانسته است برنامه¬سازی بکند، ما در حوزه اعیاد دینی شاهدیم که یک تقلیدهای درجه سه¬ای از شوهای ترکیه است. آن برنامه¬ای که به نام یک امام معصوم (ع) ساخته می-شود، هیچ نسبتی با آن امام معصوم ندارد، فقط در حد زیرنویس یکی دو حدیث است. -راهکار: اما راهکار برای حل این معضلات و مشکلات این است که اولاً نگرش مدیریتی سازمان یکی از معضلات اساسی است، نگرش مدیریتی سازمان نگاهی منطبق بر نگرش حضرت امام (ره) و رهبر انقلاب اسلامی، نیست و نزدیکی به آن هم ندارد، حضرت امام (ره) اصرار داشتند و با آگاهی و علم، تأکید داشتند که صدا و سیما، دانشگاه عمومی است، و دانشگاه جایی تا وقتی که صدا و سیما می¬خواهد براساس مخاطب محوری عمل کند و خود را رقیب ماهواره¬ها و رسانه¬های بیگانه ببیند و افتخارش این باشد که مخاطب ماهواره را کم کنیم و مخاطب خودمان را اضافه کنیم این یعنی افتادن در دامی که همان رسانه¬های غربی پهن می¬کنند و این که ما بتوانیم ابتذال با دوز کمتر را عرضه بکنیم، ابتذال به معنی اعم¬اش، تا اینکه مردم سراغ ابتذال جدی نروند، همان بحث تکراری دفع افسد به فاسد، یعنی سازمان پذیرفته که باید فاسد باشد است که کنش بر شناخت معرفت و علم است، و در صدا و سیما این مقوله به شدت مورد بی¬مهری است و بی¬اعتنایی. لذا نگرش مدیریتی سازمان باید تغییر کند. و به عبارتی دیگر باید مدیران سازمان کسانی باشند که باور داشته باشند و عملاً مأمور ببینند که این دیدگاه محقق بشود و صدا و سیما دانشگاهی باشد که در آن ارزشهای دینی و انقلاب آموخته می¬شود و مخاطبان تعمیق می¬شود. از آن طرف، تا وقتی که صدا و سیما می¬خواهد براساس مخاطب محوری عمل کند و خود را رقیب ماهواره¬ها و رسانه¬های بیگانه ببیند و افتخارش این باشد که مخاطب ماهواره را کم کنیم و مخاطب خودمان را اضافه کنیم این یعنی افتادن در دامی که همان رسانه¬های غربی پهن می¬کنند و این که ما بتوانیم ابتذال با دوز کمتر را عرضه بکنیم، ابتذال به معنی اعم¬اش، تا اینکه مردم سراغ ابتذال جدی نروند، همان بحث تکراری دفع افسد به فاسد، یعنی سازمان پذیرفته که باید فاسد باشد، موسیقی فاسد و مفاهیم فاسد را پخش کند، از ترس اینکه مردم سراغ فاسدتر از آن نروند. اینکه صدا و سیما به دام فساد می¬افتد و فاسد می¬شود و اصرار دارد که فساد را پخش کند، حالا در حوزه¬های مختلف، من یک موردش را می¬گویم که ترویج موسیقی پاپ ساخته و پرداخته صدا و سیما است ولی نهادهای متولی موسیقی در کشور نهادهای مشخصی هستند و اینکه ترویج موسیقی پاپ به طوری مبتذال و فاسد بود که حتی فریاد متولیان موسیقی اصیل ایرانی را هم درآورد، و حتی فریاد متولیان موسیقی پاپ اصیل و استاندارد را درآورد. خوب، این نگاه مخاطب محوری نگاه بسیار کلیشه¬ای یا به عبارتی بهتر نگاه بالیودی، خطرناک است. سینمای بالیودی هند به جهت کثرت بیننده در جهان اول است. صدا و سیما هم همین نگاه را دارد. یعنی کثرت بیننده و تماشاگر. بدون محتوای مطلوب. این یکی از آفاقی است که در صدا و سیما وجود دارد و طبیعی است که صدا و سیما هم از آسیبهای رایج ناشی از فساد اداری و مالی و حاکمیت سرمایه¬داری و فراموشی آرمانهای انقلاب به دور نیست. ما نباید و نمی¬توانیم صدا و سیما را جزیره¬ای جدا از بقیه فرض کنیم، علاوه بر آفتهایی که در حوزه کل جامعه ما وجود دارد از فقر به معنای عمومیش فقر فرهنگی، فقر اقتصادی در جامعه جدا نیست که من مسأله فقر فرهنگی را در صدا و سیما بیشتر و جدی¬تر می¬دانم، و ابعاد فساد اعم از فساد اداری و مالی در روابط درون سازمان بیداد می¬کند. تبعیض و فساد به قدری در صدا و سیما و در بین نیروهای شاغل می¬بینیم که در طول این 27 سال شاهد بودند تبعیض¬ها در حوزه اداری و اعطای امتیازات چه نسبتی می¬تواند با کرامت انسانی و دین داشته باشند، وقتی این حجم انبوه از تبعیض را در صدا و سیما می¬بینند، یعنی فقر و فساد و تبعیضی که رهبر انقلاب مدنظرشان است در صدا و سیما هم هست در حوزه اختصاصی¬اش در حوزه فرهنگ و هنر و اندیشه خودش را نشان می¬دهد، این طرف و آن مقوله دوری از اندیشه¬های حضرت امام و اینکه صدا و سیما را دانشگاه عمومی نمی¬داند و این نوع نگرش را ندانستن، و هیچ نسبتی بین صدا و سیما و دانشگاه برقرار نکردن، یک آفت جدی است در حوزه فکری مدیران سازمان و دومین آفت هم بحث نگاه عامیانه مدیران سازمان و سیاستگذاران سازمان به مقوله مخاطب است. اگر این موارد و خصوصاً این دو دیدگاه مدیریتی در سازمان اصلاح شود. می¬توان امیدوار بود که روند حرکت صدا و سیما روند روبه¬رشد و مطلوبی باشد.
منبع: www.irdc.ir