سير تاريخى نفوذ اسلام در امريكا
(توسط بردگان مسلمان افريقايى)
نكته بسيار مهمى كه بايد يادآور شوم اين است كه در امريكا كه فرهنگ هاى متفاوتى وجود دارد (از جنوب امريكا گرفته تا كانادا، امريكاى لاتين و امريكاى مركزى) گرايش به تشيع، به خصوص در ميان سياه پوستان از استقبال بيشترى برخوردار است. بعد از سقوط دولت مسلمانان در اسپانيا در سال 1491 م، كريستف كلمب سفر خود را به طرف امريكا آغاز كرد. در آن زمان مسلمانان به مسائل ستاره شناسى آگاه بودند و قدرت به كارگيرى قطب نما و جهت يابى از طريق ستاره ها و اين گونه مسائل را داشتند از اين رو برخى از آن ها به عنوان راهنما همراه كريستف كلمب از مغرب به امريكا آمدند. به دنبال كريستف كلمب، بسيارى از اروپايى ها نيز همراه راهنمايان مسلمان كه بيشتر آن ها از مغرب بودند، به سمت امريكا رفتند. كريستف كلمب در آغاز حركت، فكر مى كرد كه به سمت هند مى رود، لذا انگليسى ها به سرخ پوست ها«Iindi» يعنى هندى مى گفتند، چون وقتى به امريكا رسيدند، فكر مى كردند به هندوستان رسيده اند، در حالى كه مسلمانان پيش از اين با سرخ پوست ها ارتباطاتى داشتند، حتى منابعى داريم كه اشاره مى كند برخى مسلمانان از مغرب يا اروپا به امريكا آمدند و در آن جا اسلام را تبليغ كردند. به هر حال، همراهى مسلمانان در اين سفر، موجب نفوذ مسلمانان در ميان سرخ پوستان شد.
حركت اولين كشتى كه غربى ها با آن افريقايى ها را به امريكا آوردند، در سال 1619م بود. بر اساس اطلاعات مستند، 40 45 درصد افريقايى هايى كه در سال 1619م توسط غربى ها به امريكا برده شدند، مسلمان بودند. پرتغالى ها، اسپانيايى ها و بعدها انگليسى ها اسامى اسيران و قبايلى را كه به امريكا برده شدند، يادداشت و تعداد و آمار آنان را محاسبه كردند كه ما از روى اين آمار، درصد مسلمانانى را كه به صورت اسير به امريكا برده شدند به صورت تقريبى تخمين مى زنيم. بنده روى واژه اسير تأكيد مى كنم و از واژه برده استفاده نمى كنم، چون وقتى به امريكا آورده شدند، اسير بودند، ولى بعدها در امريكا برده شدند. ما شواهد قوى داريم كه نشان مى دهد بسيارى از اين افراد باسواد بودند؛ به رياضى آگاهى داشتند و برخى از آن ها حافظ قرآن كريم بودند.
انگليسى ها بيشتر در شمال امريكا و كاناداى امروزى نفوذ داشتند. سياست انگليسى ها در مورد افريقايى ها و گروه هايى كه نمى توانستند همديگر را درك كنند و به امريكا آمده بودند، اين بود كه افرادى را كه يك زبان داشتند و از يك قبيله بودند، از هم جدا مى كردند. مسئله ديگر اين بود كه آن ها افريقايى ها را از به كارگيرى زبان خودشان و نيز عمل به دستورات دينى خود و استفاده از طبل، باز داشتند، در حالى كه به كارگيرى طبل براى افريقايى ها مهم بود، زيرا موسيقى آنان تلقى مى شد. بسيارى از افريقايى هاى مسلمان مجبور بودند دين مسيحى را بپذيرند و به طور شفاهى بايد اسلام را انكار مى كردند، از اين رو به سبب همين قوانين، بسيارى از مسلمانان آن جا در ظاهر و از روى تقيه دين مسيحيت را قبول مى كردند.
تنها امتياز مسلمانان در آن جا اين بود كه باسواد بودند و به رياضى آگاهى داشتند، همين مسئله موجب مى شد در مزارعى كه برده داشتند، حسابدارها را از بين مسلمانان انتخاب مى كردند. اين مسئله براى برده هاى مسلمان در امريكا يك امتياز بود، زيرا آن ها مى توانستند به اينوسيله با هم ارتباط داشته باشند. آن ها تمام كارهاى خود را به زبان عربى و خط مغربى انجام مى دادند.
درباره اين بحث ها بدون مدرك سخن نمى گويم؛ در كتابى از استاد دانشگاه ماساچوستس در اين باره تحقيق شده است. به عنوان مثال، برده اى را كه عكس وى در كتاب يادشده آمده است، از امريكا خريدند و در زمان جنگ هاى صليبى به عنوان مترجمِ متون عربى به انگليس آوردند و به او اسم انگليسى دادند، ولى با اين حال او در امضاهاى خود از لفظ عبدالرحمن استفاده مى كردند. اين برده علاوه بر اين كه رياضى دان و ستاره شناس بود، حافظ قرآن نيز بود. به طور كلى حافظ هاى ششم (شش نفر از مسلمانان كه حافظ قرآن بودند) چندين نسخه قرآن نوشتند كه برخى از اين نسخه ها در موزه مؤسسه اسمتس سونين1 در كتابخانه امريكا موجود است.
مسلمانان از زمان رشد امريكا تا انقلاب صنعتى، جذب جامعه امريكا شدند. امريكايى ها فكر مى كردند كه مسلمانان با ورود به جامعه امريكا، مسيحى شده اند، اما در سال 1938 1939م دولت امريكا بعد از بررسى هايى كه انجام داد، متوجه شد كه جامعه هاى كوچك مسلمانان در روستاهاى كوچك در جزيره هاى «سى»2 در ساحل جورجيا وجود دارد. هنوز هم آثار اين مسلمانى باقى است.
اين موضوع، بسيار اهميت دارد و اهميت آن به دليل وجود دو نفر از شخصيت هايى است كه در نشر اسلام در امريكا نقش داشته اند؛ يعنى عالى جاه محمد3 و نوبل دروعلى4 كه هر دو از اين منطقه هستند. اين دو ابتدا با هم همكارى داشته، ولى بعدها از هم جدا شدند. بيشتر مسلمانان سياه امريكا با اقدامات نوبل دروعلى و عالى جاه محمد به اسلام روى آوردند و بر اثر فعاليت اين دو شخصيت بود كه اسلام در بين آن ها گسترش پيدا كرد. چندين پايانامه دكترى در زمينه اين دو شخصيت نوشته شده است.
مشهورترين كتاب درباره مسلمانان امريكا، كتاب مسلمانان سياه در امريكا5نوشته لينكولن6 مى باشد كه تجديد چاپ شده است.
بنابراين، ما از زمان كريستف كلمب شاهد حضور اسلام در امريكا هستيم؛ يعنى با انتقال برده هاى سياه پوست افريقايى به امريكا، بين مسلمانان و امريكا ارتباط مستقيم وجود دارد.
يكى ديگر از راه هاى ديگر ورود اسلام به امريكا، ورود برخى عرب ها با كشتى خودشان به امريكا مى باشد. بررسى ها و اسناد نشان مى دهد كه آن ها از طرف سوريه به امريكا رفتند. هنوز هم در جزيره هاى كنار ساحل كرولايناس7 فرزندان خانواده جميل كه از همان خانواده تاجر عرب بودند، حضور دارند. اين تجار در آن زمان كارشان تجارت اسب بود.
برخى اساتيد من دانشگاه هايى براى مسلمانان در جاهاى مختلف امريكا تأسيس كردند. به عنوان مثال، داوود احمد كه از نخستين مؤسسان اين دانشگاه هاست، در نيويورك امريكا دانشگاهى تأسيس كرد. زمانى كه من به تگزاس رفتم، كتابخانه اى در مركز اسلامى شيعه تأسيس كردم و آقاى دكتر بى ريا از اساتيد و اعضاى هيئت علمى مؤسسه امام خمينى(قدس سره) و آقاى شكوايى زاده از افغانستان همكار بنده در آن جا بودند. از اقدامات ديگر بنده، برنامه درسى غير حضورى براى مسلمانان امريكا بود كه از اين برنامه درسى در سازمان علوى استفاده مى شد. در اين سازمان، امريكا را به سه بخش تقسيم كردند و در همه اين بخش ها از اين برنامه درسى استفاده مى كردند. از اين برنامه، آقاى دكتر تهرانى و آقاى حجازى استفاده كردند.
يكى ديگر از فعاليت ها، برنامه خانه باز،8 يعنى مسجد و مركز اسلامى بود كه هر كسى كه درباره كار ما كنجكاو بود مى توانست با ما ديدار كند. ما از يهوديان و مسيحيان به اين جلسه دعوت مى كرديم تا در اين جلسه شركت كنند و سؤالاتى كه درباره اسلام دارند ابراز كنند و من به سؤالات آنان پاسخ مى دادم. از زمان فعاليت بنده در مركز اسلامى در تگزاس حدود چهارده سال مى گذرد.
به طور كلى مى توان گفت كه شيعيان در امريكا در اقليت هستند، ولى با اين حال، فقه جعفرى جهت گيرى خوبى پيدا كرده، شايد بتوان گفت اگرچه از لحاظ كمى رشد آن چنانى نداشته، ولى از لحاظ كيفى رشد خوبى پيدا كرده است.
در امريكا افراد كمى از مسلمانان از تفاوت هاى مذاهب آگاهى دارند و اكثريت از اين نوع مسائل، آگاهى ندارند. اگر كسى مى خواهد با تشيع در امريكا آشنا شود، بايد درس بخواند و مطالعه كند.
o سؤال: حضور فرقه هاى مختلف شيعه در امريكا به چه صورتى است و تبليغات و درصد كدام يك از فرقه ها بيشتر است؟
n فرقه هاى شيعى، مثل بهره و زيدى در امريكا بسيار كم است، ولى اسماعيلى ها درصد بالاترى از شيعيان امريكا را تشكيل مى دهند و اين گروه براى شركت ها و افراد اسماعيلى مذهب فعاليت هاى خاصى دارند. در مقابل اين گروه، شيعيان دوازده امامى نيز فعاليت هايى دارند كه توانسته اند بسيارى از اسماعيلى ها را اثناعشرى كنند. در اين ميان، فردى كه نقش اساسى در اين زمينه دارد، شيخ پويا يزدى از موم باى (بمبئى) مى باشد. بسيارى از شيعيان پاكستانى كه در جلسات شيعيان اثناعشرى شركت مى كنند، يكى دو نسل قبل، اجداد آن ها اسماعيلى مذهب بودند و اين، تحول بزرگ در آن جاست. از سوى ديگر اسماعيلى ها چون اجازه نمى دهند كه فرقه هاى ديگر در مساجد آن ها نماز بخوانند، نتوانسته اند فرقه هاى ديگر را جذب كنند.
o وضعيت شيعه بعد از حوادث يازدهم سپتامبر چگونه است؟ برخورد رسانه ها با شيعيان بعد از اين اتفاق چگونه است؟
n يقيناً رسانه ها بعد از اين اتفاق، شيعه و سنى را مورد حمله قرار دادند و اين وضعيت نابسامان، اختصاصى به شيعه نداشت. بعد از اين اتفاق، مسيحيان بر اثر تبليغات مسيحى ها، به خصوص انجيلى ها، بر ضد مسلمانان، با ديد مشكوكى به مسلمانان نگاه مى كنند.
o نظر عموم مردم امريكا بعد از اين حوادث درباره اسلام چيست؟
n به دليل آزادى مذهب در امريكا، مسلمان ها را تروريست نمى دانند، ولى با اين حال، مسلمانان وضعيت مطلوبى ندارند.
o برخورد دولت با مسلمانان چگونه است؟
n مسلمانان از ناحيه دولت امريكا مشكلى ندارند، بلكه مشكل اساسى، اختلافات خود مسلمانان است، به خصوص اختلاف بين شيعه و سنى. به بيان ديگر، مسلمانان در عمل به دين خود مشكلى ندارند؛ مى توانند نماز بخوانند، مراسم مذهبى و سينه زنى در خيابان ها برگزار كنند، تنها مشكل، ضعف ايمان خود مسلمانان است. البته اين خوف و ترسى كه شيعيان به دين شان دارند، در اهل سنت بسيار كم است.
o ارزيابى شما در مورد گرايش به شيعه در امريكا به چه صورتى است؟
n گرايش شديدى به شيعه در امريكا ديده نمى شود، ولى بر اثر حضور شيعيان در امريكا زمينه هاى خوبى براى مقايسه شيعه و سنى پيدا شده است كه اين مى تواند مبشر خوبى براى آينده شيعه باشد، به خصوص بعد از جنگ سىوسه روزه اسراييل برضد لبنان و برخورد شيعيان لبنان و رعايت نكات اخلاقى، اين مسئله تأثير مثبتى در گرايش به تشيع داشته است، لذا به خاطر محبوبيتى كه براى شيعيان آن جا پيدا شده بود، مَبْلَغ كلانى از مردم امريكا براى حزب اللّه لبنان جمع آورى شد. دليل ديگر براى محبوبيت حزب اللّه اين است كه امريكا حزب اللّه را به عنوان شيعه معرفى كرد و سپس اين گروه را به عنوان گروه تروريست و شرور به ايران ارتباط داد، ولى با اين حال، مردم امريكا كه احمق نيستند، نتيجه را ديدند، با توجه به اين كه قدرت نظامى حزب اللّه در مقابل اسراييل بسيار ناچيز بود و صنايع پيشرفته جنگى نداشتند، فقط از موشك و سلاح شخصى استفاده كردند و توانستند با رعايت نكات اخلاقى، مدت زيادى مقاومت نمايند. در مقابل، اسراييل بيشترين تلفات را بر غيرنظاميان وارد كرد، ولى حزب اللّه تعداد كمى از غيرنظاميان اسراييل را كشت. اين برخوردها، موضوعاتى است كه مردم امريكا ديدند و با نسبت سنجى، اقدامات طرفين را مقايسه كردند و متوجه شدند حق با چه طرفى است.
موضوع ديگرى كه موجب گرايش شديد به تشيع در امريكا شد، مصاحبه آقاى دكتر محمود احمدى نژاد (رئيس جمهورى ايران) با مايك والس9 بود. در امريكا آقاى احمدى نژاد به عنوان فردى بى منطق معرفى شده بود، ولى بعد از اين مصاحبه، مردم ديدند آقاى احمدى نژاد با آرامش كامل و با عقلانيت و حساب و كتاب حرف مى زند و اين مسئله، موجب توجه بسيارى از مردم امريكا به آقاى احمدى نژاد شد؛ مردم ديدند وى انسانى خردمند و دوست داشتنى است. اين ها مسائلى است كه چهره تشيع را در امريكا مثبت جلوه مى دهد.
o آيا مسلمانان در امريكا مى توانند فعاليت هاى مطبوعاتى مستقل يا غيرمستقل داشته باشند؟
n اين سؤال خوبى است، متأسفانه مسلمانان مطبوعات مستقلى ندارند و تنها گروه نيشنا، روزنامه اى در امريكا دارند كه روزنامه موجهى نيست و مردم آن را نمى خوانند. مسلمانان صرفاً در شهرهايى كه داراى جمعيت زيادى هستند، روزنامه محلى دارند، اما آن هم به زبان بومى و با تيراژ محدود است و به گونه اى نيست كه بتواند با روزنامه هاى امريكايى رقابت كند. تنها چيزى كه مدتى توانسته تصويرى از مسلمانان ارائه بدهد، شبكه الجزيره است كه اين شبكه اگرچه روزنامه ندارد، ولى برنامه هاى آن، بيننده زيادى پيدا كرده است.
o گروه هايى كه در امريكا فعاليت دارند، گستره فعاليت و نفوذ آن ها چگونه است؟ آيا آن ها مستقل هستند يا اين كه با دولت امريكا ارتباط و وابستگى دارند؟
n در اين باره كه آيا اين گروه ها مستقل از دولت امريكا هستند يا نوعى وابستگى دارند، من چيزى نمى دانم، ولى اين گروه ها پلى هستند بين مسلمانان و دولت امريكا و به دليل اين كه مسلمانان متفرق هستند، اين گروه ها سعى مى كنند اين پراكندگى را پوشش دهند، ولى با اين حال، اين ها گروه هاى كوچك و ضعيفى هستند و صداى آن ها به خوبى شنيده نمى شود. البته مسلمان هايى كه از كشورهاى ديگر آمدند همانند افرادى كه از ايران در زمان رژيم سابق آمدند، آدم هاى پول دار و موفقى بودند و منافع اين افراد با منافع امريكا گره خورده، و اين افراد امريكا را دوست دارند و فعاليت اين افراد به عنوان شهروند امريكايى است. اين موضوع در خصوص افراد ديگرى كه از كشورهاى ديگر آمدند نيز به همين صورت است، لذا اميدى به اين كه يك تشكل اسلامى تشكيل بدهند يا فعاليتى داشته باشند، نيست.
o مردم چگونه از اخبار مربوط به شيعيان آگاهى پيدا مى كنند؟ آيا دولت امريكا از اين مسئله جلوگيرى نمى كند؟
n رسانه هاى امريكا بسيار مؤثر هستند و رقيبى هم ندارند، ولى با توجه به گسترش زمينه هاى اطلاع رسانى، راه هاى ديگر همانند اينترنت براى دست رسى به اخبار وجود دارد و در حقيقت، اين گونه برخورد امريكا با تشيع هم چنان كه آقاى ولى نصر (پسر دكتر سيدحسين نصر) در كتابش به آن اشاره كرده، نتيجه اى ندارد و مقابله با شيعه به عنوان دشمن مهم، شيعه را بيش از بيش تقويت مى كند.
o ميزان توجه به اسلام در امريكا بعد از قضيه يازدهم سپتامبر به چه صورتى است؟
n بعد از اين حادثه مطالعه تاريخ اسلام به خصوص تشيع زياد شده و خيلى از دانشجويان و محققان به رؤساى دپارتمانت ها فشار مى آورند تا درس شيعه و تاريخ تشيع را بگذارند.
o آيا دست رسى آسان به منابع شيعى در آن جا وجود دارد؟
n بلى خيلى از منابع معاصر در امريكا وجود دارد، اما منابع كلاسيك را برخى از كتابخانه ها مثل دانشگاه هاروارد10 دارند و اين وظيفه ايرانى هاست كه اين كتاب ها را منتشر كنند و براى آن ها بفرستند.
o آيا در امريكا امكان تحقيق، ترويج و نشر آثار و عقايد شيعه وجود دارد؟
n بلى در حال حاضر اين روش در آن جا هست، هم چنان كه اين روش در كتاب هاى آقاى تيجانى كه حدود سى جلد است، به كار رفته است. افرادى كه در حال حاضر در امريكا خوب فعاليت مى كنند، آقاى حامد الگار و دكتر نصر و خانم لاله بختيار مى باشند كه انتشاراتى دارند و خيلى از كتاب هاى شيعى را ترجمه مى كنند. البته روش اين سه نفر با آقاى تيجانى فرق مى كند؛ آقاى تيجانى با روش مقابله با اهل تسنن برخورد مى كند، ولى اين افراد به صورت ملايم تر و آكادميك تر برخورد مى كنند.
اشاره
سخنان استاد
نكته بسيار مهمى كه بايد يادآور شوم اين است كه در امريكا كه فرهنگ هاى متفاوتى وجود دارد (از جنوب امريكا گرفته تا كانادا، امريكاى لاتين و امريكاى مركزى) گرايش به تشيع، به خصوص در ميان سياه پوستان از استقبال بيشترى برخوردار است. بعد از سقوط دولت مسلمانان در اسپانيا در سال 1491 م، كريستف كلمب سفر خود را به طرف امريكا آغاز كرد. در آن زمان مسلمانان به مسائل ستاره شناسى آگاه بودند و قدرت به كارگيرى قطب نما و جهت يابى از طريق ستاره ها و اين گونه مسائل را داشتند از اين رو برخى از آن ها به عنوان راهنما همراه كريستف كلمب از مغرب به امريكا آمدند. به دنبال كريستف كلمب، بسيارى از اروپايى ها نيز همراه راهنمايان مسلمان كه بيشتر آن ها از مغرب بودند، به سمت امريكا رفتند. كريستف كلمب در آغاز حركت، فكر مى كرد كه به سمت هند مى رود، لذا انگليسى ها به سرخ پوست ها«Iindi» يعنى هندى مى گفتند، چون وقتى به امريكا رسيدند، فكر مى كردند به هندوستان رسيده اند، در حالى كه مسلمانان پيش از اين با سرخ پوست ها ارتباطاتى داشتند، حتى منابعى داريم كه اشاره مى كند برخى مسلمانان از مغرب يا اروپا به امريكا آمدند و در آن جا اسلام را تبليغ كردند. به هر حال، همراهى مسلمانان در اين سفر، موجب نفوذ مسلمانان در ميان سرخ پوستان شد.
حركت اولين كشتى كه غربى ها با آن افريقايى ها را به امريكا آوردند، در سال 1619م بود. بر اساس اطلاعات مستند، 40 45 درصد افريقايى هايى كه در سال 1619م توسط غربى ها به امريكا برده شدند، مسلمان بودند. پرتغالى ها، اسپانيايى ها و بعدها انگليسى ها اسامى اسيران و قبايلى را كه به امريكا برده شدند، يادداشت و تعداد و آمار آنان را محاسبه كردند كه ما از روى اين آمار، درصد مسلمانانى را كه به صورت اسير به امريكا برده شدند به صورت تقريبى تخمين مى زنيم. بنده روى واژه اسير تأكيد مى كنم و از واژه برده استفاده نمى كنم، چون وقتى به امريكا آورده شدند، اسير بودند، ولى بعدها در امريكا برده شدند. ما شواهد قوى داريم كه نشان مى دهد بسيارى از اين افراد باسواد بودند؛ به رياضى آگاهى داشتند و برخى از آن ها حافظ قرآن كريم بودند.
انگليسى ها بيشتر در شمال امريكا و كاناداى امروزى نفوذ داشتند. سياست انگليسى ها در مورد افريقايى ها و گروه هايى كه نمى توانستند همديگر را درك كنند و به امريكا آمده بودند، اين بود كه افرادى را كه يك زبان داشتند و از يك قبيله بودند، از هم جدا مى كردند. مسئله ديگر اين بود كه آن ها افريقايى ها را از به كارگيرى زبان خودشان و نيز عمل به دستورات دينى خود و استفاده از طبل، باز داشتند، در حالى كه به كارگيرى طبل براى افريقايى ها مهم بود، زيرا موسيقى آنان تلقى مى شد. بسيارى از افريقايى هاى مسلمان مجبور بودند دين مسيحى را بپذيرند و به طور شفاهى بايد اسلام را انكار مى كردند، از اين رو به سبب همين قوانين، بسيارى از مسلمانان آن جا در ظاهر و از روى تقيه دين مسيحيت را قبول مى كردند.
تنها امتياز مسلمانان در آن جا اين بود كه باسواد بودند و به رياضى آگاهى داشتند، همين مسئله موجب مى شد در مزارعى كه برده داشتند، حسابدارها را از بين مسلمانان انتخاب مى كردند. اين مسئله براى برده هاى مسلمان در امريكا يك امتياز بود، زيرا آن ها مى توانستند به اينوسيله با هم ارتباط داشته باشند. آن ها تمام كارهاى خود را به زبان عربى و خط مغربى انجام مى دادند.
درباره اين بحث ها بدون مدرك سخن نمى گويم؛ در كتابى از استاد دانشگاه ماساچوستس در اين باره تحقيق شده است. به عنوان مثال، برده اى را كه عكس وى در كتاب يادشده آمده است، از امريكا خريدند و در زمان جنگ هاى صليبى به عنوان مترجمِ متون عربى به انگليس آوردند و به او اسم انگليسى دادند، ولى با اين حال او در امضاهاى خود از لفظ عبدالرحمن استفاده مى كردند. اين برده علاوه بر اين كه رياضى دان و ستاره شناس بود، حافظ قرآن نيز بود. به طور كلى حافظ هاى ششم (شش نفر از مسلمانان كه حافظ قرآن بودند) چندين نسخه قرآن نوشتند كه برخى از اين نسخه ها در موزه مؤسسه اسمتس سونين1 در كتابخانه امريكا موجود است.
مسلمانان از زمان رشد امريكا تا انقلاب صنعتى، جذب جامعه امريكا شدند. امريكايى ها فكر مى كردند كه مسلمانان با ورود به جامعه امريكا، مسيحى شده اند، اما در سال 1938 1939م دولت امريكا بعد از بررسى هايى كه انجام داد، متوجه شد كه جامعه هاى كوچك مسلمانان در روستاهاى كوچك در جزيره هاى «سى»2 در ساحل جورجيا وجود دارد. هنوز هم آثار اين مسلمانى باقى است.
اين موضوع، بسيار اهميت دارد و اهميت آن به دليل وجود دو نفر از شخصيت هايى است كه در نشر اسلام در امريكا نقش داشته اند؛ يعنى عالى جاه محمد3 و نوبل دروعلى4 كه هر دو از اين منطقه هستند. اين دو ابتدا با هم همكارى داشته، ولى بعدها از هم جدا شدند. بيشتر مسلمانان سياه امريكا با اقدامات نوبل دروعلى و عالى جاه محمد به اسلام روى آوردند و بر اثر فعاليت اين دو شخصيت بود كه اسلام در بين آن ها گسترش پيدا كرد. چندين پايانامه دكترى در زمينه اين دو شخصيت نوشته شده است.
مشهورترين كتاب درباره مسلمانان امريكا، كتاب مسلمانان سياه در امريكا5نوشته لينكولن6 مى باشد كه تجديد چاپ شده است.
بنابراين، ما از زمان كريستف كلمب شاهد حضور اسلام در امريكا هستيم؛ يعنى با انتقال برده هاى سياه پوست افريقايى به امريكا، بين مسلمانان و امريكا ارتباط مستقيم وجود دارد.
يكى ديگر از راه هاى ديگر ورود اسلام به امريكا، ورود برخى عرب ها با كشتى خودشان به امريكا مى باشد. بررسى ها و اسناد نشان مى دهد كه آن ها از طرف سوريه به امريكا رفتند. هنوز هم در جزيره هاى كنار ساحل كرولايناس7 فرزندان خانواده جميل كه از همان خانواده تاجر عرب بودند، حضور دارند. اين تجار در آن زمان كارشان تجارت اسب بود.
برخى اساتيد من دانشگاه هايى براى مسلمانان در جاهاى مختلف امريكا تأسيس كردند. به عنوان مثال، داوود احمد كه از نخستين مؤسسان اين دانشگاه هاست، در نيويورك امريكا دانشگاهى تأسيس كرد. زمانى كه من به تگزاس رفتم، كتابخانه اى در مركز اسلامى شيعه تأسيس كردم و آقاى دكتر بى ريا از اساتيد و اعضاى هيئت علمى مؤسسه امام خمينى(قدس سره) و آقاى شكوايى زاده از افغانستان همكار بنده در آن جا بودند. از اقدامات ديگر بنده، برنامه درسى غير حضورى براى مسلمانان امريكا بود كه از اين برنامه درسى در سازمان علوى استفاده مى شد. در اين سازمان، امريكا را به سه بخش تقسيم كردند و در همه اين بخش ها از اين برنامه درسى استفاده مى كردند. از اين برنامه، آقاى دكتر تهرانى و آقاى حجازى استفاده كردند.
يكى ديگر از فعاليت ها، برنامه خانه باز،8 يعنى مسجد و مركز اسلامى بود كه هر كسى كه درباره كار ما كنجكاو بود مى توانست با ما ديدار كند. ما از يهوديان و مسيحيان به اين جلسه دعوت مى كرديم تا در اين جلسه شركت كنند و سؤالاتى كه درباره اسلام دارند ابراز كنند و من به سؤالات آنان پاسخ مى دادم. از زمان فعاليت بنده در مركز اسلامى در تگزاس حدود چهارده سال مى گذرد.
به طور كلى مى توان گفت كه شيعيان در امريكا در اقليت هستند، ولى با اين حال، فقه جعفرى جهت گيرى خوبى پيدا كرده، شايد بتوان گفت اگرچه از لحاظ كمى رشد آن چنانى نداشته، ولى از لحاظ كيفى رشد خوبى پيدا كرده است.
در امريكا افراد كمى از مسلمانان از تفاوت هاى مذاهب آگاهى دارند و اكثريت از اين نوع مسائل، آگاهى ندارند. اگر كسى مى خواهد با تشيع در امريكا آشنا شود، بايد درس بخواند و مطالعه كند.
پرسش و پاسخ
o سؤال: حضور فرقه هاى مختلف شيعه در امريكا به چه صورتى است و تبليغات و درصد كدام يك از فرقه ها بيشتر است؟
n فرقه هاى شيعى، مثل بهره و زيدى در امريكا بسيار كم است، ولى اسماعيلى ها درصد بالاترى از شيعيان امريكا را تشكيل مى دهند و اين گروه براى شركت ها و افراد اسماعيلى مذهب فعاليت هاى خاصى دارند. در مقابل اين گروه، شيعيان دوازده امامى نيز فعاليت هايى دارند كه توانسته اند بسيارى از اسماعيلى ها را اثناعشرى كنند. در اين ميان، فردى كه نقش اساسى در اين زمينه دارد، شيخ پويا يزدى از موم باى (بمبئى) مى باشد. بسيارى از شيعيان پاكستانى كه در جلسات شيعيان اثناعشرى شركت مى كنند، يكى دو نسل قبل، اجداد آن ها اسماعيلى مذهب بودند و اين، تحول بزرگ در آن جاست. از سوى ديگر اسماعيلى ها چون اجازه نمى دهند كه فرقه هاى ديگر در مساجد آن ها نماز بخوانند، نتوانسته اند فرقه هاى ديگر را جذب كنند.
o وضعيت شيعه بعد از حوادث يازدهم سپتامبر چگونه است؟ برخورد رسانه ها با شيعيان بعد از اين اتفاق چگونه است؟
n يقيناً رسانه ها بعد از اين اتفاق، شيعه و سنى را مورد حمله قرار دادند و اين وضعيت نابسامان، اختصاصى به شيعه نداشت. بعد از اين اتفاق، مسيحيان بر اثر تبليغات مسيحى ها، به خصوص انجيلى ها، بر ضد مسلمانان، با ديد مشكوكى به مسلمانان نگاه مى كنند.
o نظر عموم مردم امريكا بعد از اين حوادث درباره اسلام چيست؟
n به دليل آزادى مذهب در امريكا، مسلمان ها را تروريست نمى دانند، ولى با اين حال، مسلمانان وضعيت مطلوبى ندارند.
o برخورد دولت با مسلمانان چگونه است؟
n مسلمانان از ناحيه دولت امريكا مشكلى ندارند، بلكه مشكل اساسى، اختلافات خود مسلمانان است، به خصوص اختلاف بين شيعه و سنى. به بيان ديگر، مسلمانان در عمل به دين خود مشكلى ندارند؛ مى توانند نماز بخوانند، مراسم مذهبى و سينه زنى در خيابان ها برگزار كنند، تنها مشكل، ضعف ايمان خود مسلمانان است. البته اين خوف و ترسى كه شيعيان به دين شان دارند، در اهل سنت بسيار كم است.
o ارزيابى شما در مورد گرايش به شيعه در امريكا به چه صورتى است؟
n گرايش شديدى به شيعه در امريكا ديده نمى شود، ولى بر اثر حضور شيعيان در امريكا زمينه هاى خوبى براى مقايسه شيعه و سنى پيدا شده است كه اين مى تواند مبشر خوبى براى آينده شيعه باشد، به خصوص بعد از جنگ سىوسه روزه اسراييل برضد لبنان و برخورد شيعيان لبنان و رعايت نكات اخلاقى، اين مسئله تأثير مثبتى در گرايش به تشيع داشته است، لذا به خاطر محبوبيتى كه براى شيعيان آن جا پيدا شده بود، مَبْلَغ كلانى از مردم امريكا براى حزب اللّه لبنان جمع آورى شد. دليل ديگر براى محبوبيت حزب اللّه اين است كه امريكا حزب اللّه را به عنوان شيعه معرفى كرد و سپس اين گروه را به عنوان گروه تروريست و شرور به ايران ارتباط داد، ولى با اين حال، مردم امريكا كه احمق نيستند، نتيجه را ديدند، با توجه به اين كه قدرت نظامى حزب اللّه در مقابل اسراييل بسيار ناچيز بود و صنايع پيشرفته جنگى نداشتند، فقط از موشك و سلاح شخصى استفاده كردند و توانستند با رعايت نكات اخلاقى، مدت زيادى مقاومت نمايند. در مقابل، اسراييل بيشترين تلفات را بر غيرنظاميان وارد كرد، ولى حزب اللّه تعداد كمى از غيرنظاميان اسراييل را كشت. اين برخوردها، موضوعاتى است كه مردم امريكا ديدند و با نسبت سنجى، اقدامات طرفين را مقايسه كردند و متوجه شدند حق با چه طرفى است.
موضوع ديگرى كه موجب گرايش شديد به تشيع در امريكا شد، مصاحبه آقاى دكتر محمود احمدى نژاد (رئيس جمهورى ايران) با مايك والس9 بود. در امريكا آقاى احمدى نژاد به عنوان فردى بى منطق معرفى شده بود، ولى بعد از اين مصاحبه، مردم ديدند آقاى احمدى نژاد با آرامش كامل و با عقلانيت و حساب و كتاب حرف مى زند و اين مسئله، موجب توجه بسيارى از مردم امريكا به آقاى احمدى نژاد شد؛ مردم ديدند وى انسانى خردمند و دوست داشتنى است. اين ها مسائلى است كه چهره تشيع را در امريكا مثبت جلوه مى دهد.
o آيا مسلمانان در امريكا مى توانند فعاليت هاى مطبوعاتى مستقل يا غيرمستقل داشته باشند؟
n اين سؤال خوبى است، متأسفانه مسلمانان مطبوعات مستقلى ندارند و تنها گروه نيشنا، روزنامه اى در امريكا دارند كه روزنامه موجهى نيست و مردم آن را نمى خوانند. مسلمانان صرفاً در شهرهايى كه داراى جمعيت زيادى هستند، روزنامه محلى دارند، اما آن هم به زبان بومى و با تيراژ محدود است و به گونه اى نيست كه بتواند با روزنامه هاى امريكايى رقابت كند. تنها چيزى كه مدتى توانسته تصويرى از مسلمانان ارائه بدهد، شبكه الجزيره است كه اين شبكه اگرچه روزنامه ندارد، ولى برنامه هاى آن، بيننده زيادى پيدا كرده است.
o گروه هايى كه در امريكا فعاليت دارند، گستره فعاليت و نفوذ آن ها چگونه است؟ آيا آن ها مستقل هستند يا اين كه با دولت امريكا ارتباط و وابستگى دارند؟
n در اين باره كه آيا اين گروه ها مستقل از دولت امريكا هستند يا نوعى وابستگى دارند، من چيزى نمى دانم، ولى اين گروه ها پلى هستند بين مسلمانان و دولت امريكا و به دليل اين كه مسلمانان متفرق هستند، اين گروه ها سعى مى كنند اين پراكندگى را پوشش دهند، ولى با اين حال، اين ها گروه هاى كوچك و ضعيفى هستند و صداى آن ها به خوبى شنيده نمى شود. البته مسلمان هايى كه از كشورهاى ديگر آمدند همانند افرادى كه از ايران در زمان رژيم سابق آمدند، آدم هاى پول دار و موفقى بودند و منافع اين افراد با منافع امريكا گره خورده، و اين افراد امريكا را دوست دارند و فعاليت اين افراد به عنوان شهروند امريكايى است. اين موضوع در خصوص افراد ديگرى كه از كشورهاى ديگر آمدند نيز به همين صورت است، لذا اميدى به اين كه يك تشكل اسلامى تشكيل بدهند يا فعاليتى داشته باشند، نيست.
o مردم چگونه از اخبار مربوط به شيعيان آگاهى پيدا مى كنند؟ آيا دولت امريكا از اين مسئله جلوگيرى نمى كند؟
n رسانه هاى امريكا بسيار مؤثر هستند و رقيبى هم ندارند، ولى با توجه به گسترش زمينه هاى اطلاع رسانى، راه هاى ديگر همانند اينترنت براى دست رسى به اخبار وجود دارد و در حقيقت، اين گونه برخورد امريكا با تشيع هم چنان كه آقاى ولى نصر (پسر دكتر سيدحسين نصر) در كتابش به آن اشاره كرده، نتيجه اى ندارد و مقابله با شيعه به عنوان دشمن مهم، شيعه را بيش از بيش تقويت مى كند.
o ميزان توجه به اسلام در امريكا بعد از قضيه يازدهم سپتامبر به چه صورتى است؟
n بعد از اين حادثه مطالعه تاريخ اسلام به خصوص تشيع زياد شده و خيلى از دانشجويان و محققان به رؤساى دپارتمانت ها فشار مى آورند تا درس شيعه و تاريخ تشيع را بگذارند.
o آيا دست رسى آسان به منابع شيعى در آن جا وجود دارد؟
n بلى خيلى از منابع معاصر در امريكا وجود دارد، اما منابع كلاسيك را برخى از كتابخانه ها مثل دانشگاه هاروارد10 دارند و اين وظيفه ايرانى هاست كه اين كتاب ها را منتشر كنند و براى آن ها بفرستند.
o آيا در امريكا امكان تحقيق، ترويج و نشر آثار و عقايد شيعه وجود دارد؟
n بلى در حال حاضر اين روش در آن جا هست، هم چنان كه اين روش در كتاب هاى آقاى تيجانى كه حدود سى جلد است، به كار رفته است. افرادى كه در حال حاضر در امريكا خوب فعاليت مى كنند، آقاى حامد الگار و دكتر نصر و خانم لاله بختيار مى باشند كه انتشاراتى دارند و خيلى از كتاب هاى شيعى را ترجمه مى كنند. البته روش اين سه نفر با آقاى تيجانى فرق مى كند؛ آقاى تيجانى با روش مقابله با اهل تسنن برخورد مى كند، ولى اين افراد به صورت ملايم تر و آكادميك تر برخورد مى كنند.
* * *
پی نوشت:
1. Smith Sonian Institute.
2. Sea Islands.
3. Elijah mohammad.
4. Noble Drew Ali.
5. the black muslims.
6. Lincoln.
7. Carolinas.
8. Open house.
9. Mike Wallace.
10. Harvard.